فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۱٬۰۹۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
در پی وقوع بحران بیماری کرونا در نقاط مختلف جهان، پراکنش فضایی این بیماری در ایران ناهمگن بوده است . هم زمان با رشد روزافزون اطلاعات پیرامون بیماری ها و مرگ ومیر، روش های متناسب برای تحلیل این نوع داده ها نیز رو به گسترش است. یکی از این روش ها، تحلیل فضایی بیماری است. هدف از بررسی الگوی پراکنش فضایی بیماری نه فقط شناخت صرف آن، بلکه شناخت و واکاوی عوامل مؤثر بر پراکنش فضایی بیماری در سطح منطقه مورد مطالعه یعنی شهرستان دماوند به عنوان موضوع اصلی بررسی است. در این پژوهش با ماهیت توصیفی-تحلیلی که در آن برای جمع آوری اطلاعات از روش های اسنادی-میدانی استفاده شده است، ابتدا اطلاعات مورد نیاز مانند آمار تعداد مبتلایان به کرونا از ابتدای فروردین ماه 1399 تا پایان تیرماه 1399 با مراجعه به مرکز بهداشتی-درمانی شهرستان دماوند جمع آوری شد. سپس با روش های لکه های داغ، منحنی بیضوی انحراف استاندارد، آزمون همبستگی پیرسون و خودهمبستگی فضایی موران در محیط نرم افزار GIS الگوی پراکنش فضایی بیماری و عوامل مؤثر بر شیوع آن نشان داده شد. نتایج حاصله از تحلیل لکه های داغ نشان داد، بیش ترین لکه های داغ در سمت غرب و شمال غربی شهرستان قرار دارند و روستاهای قرار گرفته در این لکه ها با برخورداری کم از مراکز بهداشتی-درمانی تقریباً دارای تراکم جمعیتی بالایی هستند که در مجاورت یکدیگر و نزدیک به شهرها و در مسیر و جاده اصلی قرار دارند. بیش ترین لکه های سرد نیز در نواحی شرق و جنوب شرقی منطقه مورد مطالعه قرار گرفته اند. نتایج آزمون همبستگی پیرسون و شاخص موران گویای همبستگی معنادار بین عوامل شش گانه مؤثر در شیوع کرونا شامل ضعف در ارائه خدمات بهداشتی-درمانی (0/23)، بالا بودن سطح تعاملات بین سکونتگاهی (0/21)، کوتاه بودن فاصله جغرافیایی بین سکونتگاه ها (0/20)، ساده سازی ریسک خطر ابتلا به کرونا (0/19)، ضعف توجه جامعه محلی به اصول مواجهه بهداشتی با مخاطره کرونا (0/17) و ضعف در اطلاع رسانی رسمی از مخاطره کرونا (0/16) با الگوی پراکنش خوشه ای است. در این پژوهش شناخت الگوی فضایی پراکنش بیماری کرونا و تحلیل فضایی علل آن می تواند به مدیریت کارای این بیماری کمک نماید.
نقش رشته کوه زاگرس بر ترابرد گردوخاک های عراق به غرب ایران با استفاده از مدل WRF/Chem (مطالعه موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۲
119-134
حوزههای تخصصی:
رشته کوه زاگرس به واسطه قرار داشتن در مجاورت نواحی خشک و نیمه خشک کشور های عراق، سوریه و عربستان همواره در معرض طوفان های گردوغبار قرار دارد. هدف از این تحقیق بررسی نحوه رفتار طوفان گردوغبار در رویارویی با رشته کوه زاگرس در غرب کشور است. بدین منظور دو رویداد طوفان گردوغبار رخ داده در 12 الی 14 آوریل سال 2011 (23 الی 25 فروردین سال 1390) و 16 الی 18 ژوئن سال 2016 (27 الی 29 خرداد سال 1395) با بررسی داده های دید افقی ایستگاه های همدیدی غرب کشور انتخاب شده است. مدل WRF/Chem جهت شبیه سازی طوفان گردوغبار برای دو رویداد طوفان یاد شده به کار گرفته شده است. جهت اطمینان از نتایج مدل، غلظت گردوغبار شبیه سازی شده توسط مدل با داده های دید افقی دریافت شده از سازمان هواشناسی کشور مقایسه شده است که در مجموع نتایج مقایسه نشان می دهد که گردوغبار شبیه سازی شده با داده های دید افقی همخوانی دارد. به منظور بررسی تأثیر رشته کوه بر طوفان گردوغبار، مدل در سه حالت مرجع، کاهش ناهمواری های رشته کوه زاگرس به هزار متر و حذف ناهمواری ها اجرا شده و نتایج هر سه حالت با هم مقایسه شده است. نتایج حاصل از مدل نشان می دهد که رشته کوه زاگرس مانع پیشروی بیشتر گردوغبار به نواحی مرکزی کشور شده است اما گردوغبار در نواحی پست مجاور و دامنه های غربی رشته کوه زاگرس تجمع دارد. حذف ناهمواری ها موجب انتشار گردوغبار بیشتری به سمت شرق رشته کوه شده و از غلظت گردوغبار در نواحی رو به باد کاسته شده است.
بررسی اثر شاخص های مورفولوژیکی رودخانه گرگانرود بر پهنه های سیلاب با استفاده از داده های سنجش از دور و تحلیل های مکانی(منطقه مطالعاتی: شهر آق قلا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۵
205 - 225
حوزههای تخصصی:
عبور رودخانه گرگانرود از شهرستان آق قلا همواره موجب سیلاب های مخربی شده است. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثرات مورفولوژیکی رودخانه گرگانرود بر پهنه های سیلاب 1398 شهرستان آق قلاست؛ بدین منظور از تصاویر سری زمانی ماهواره های Sentinel-2 و Landsat-8 به منظور پایش کامل سیلاب استفاده شد. همچنین شاخص های NDWI و MNDWI برای آشکارسازی پهنه های سیلاب بر تصاویر ماهواره ای اعمال گردید. پارامتر ضریب سینوزیته و تعداد و میانگین شعاع پیچانرودها در چهار بازه در حدفاصل روستای سلاق یلقی تا روستای دوگونچی با استفاده از نرم افزار Google Earth و AutoCAD محاسبه گردید. مساحت پهنه های به دست آمده با استفاده از شاخص MNDWI تقریباً 88 درصد از مساحت پهنه های بدست آمده از شاخص NDWI بیشتر بود. شاخص سینوزیته رودخانه در حدفاصل روستای سلاق یلقی تا روستای محمد آلق برابر 88/3 (پیچانرودی شدید) است. با توجه به تخریب دیواره بیرونی پیچانرودهایی که شعاع انحنای کمی دارند مقدار زیادی گل ولای همراه با سیلاب به سمت مناطق شمال شرقی و جنوب شرقی جریان پیدا کرده بود. در تاریخ چهارم فروردین 1398، در حدفاصل روستای آق تکه خان تا روستای دوگونچی میانگین عرض کم بستر رودخانه و شیب بستر بسیار کم (دو در ده هزار) باعث عدم حرکت سیلاب شده که منجر به بالا آمدن سطح آب رودخانه و خروج آن از بستر رودخانه در محدوده شهری آق قلا شد. دیواره سازی قوس های بیرونی پیچانرودها، کاشت گیاهان با جذب آب زیاد در حریم کمی رودخانه، تعریض و لایروبی بستر رودخانه می تواند تا حد زیادی از آبگرفتگی شهر آق قلا هنگام سیلاب جلوگیری نماید.
بررسی و تحلیل اثرات مخاطرات محیطی بر ابعاد توسعه پایدار با رویکرد حکمروایی شایسته (مطالعه موردی: استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال هفتم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
147-164
حوزههای تخصصی:
مخاطرات محیطی و بحران های بوم شناسی برآیند تعامل متغیرهای محیطی و محیط زیستی، اقتصادی، فرهنگی و حتی سیاسی هستند. تحقق شاخص های توسعه پایدار در مقیاس های مختلف بین المللی، ملی و محلی قابل اعمال است. این امر در قالب مقیاس بین المللی، ضرورت ارتباط بین المللی را می طلبد. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و بر پایه مطالعات کتابخانه ا ی و میدانی است. در این پژوهش جمع آوری داده ها (در سال 1396) از طریق پرکردن پرسشنامه و مصاحبه رو در رو با مردم با حجم 384 نفر بوده و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گرفته است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که در آزمون T-Tes t حکمروایی شایسته استان مازندران دارای امتیاز 78/2 است و در حد متوسط به پایین است، همچنین از میان شاخص های مربوط به حکمروایی شایسته در ارتیاط با تأثیر مخاطرات انسانی و طبیعی بر روی شاخص های توسعه پایدار که به طور بارز شامل شاخص های محیط زیستی، اقتصادی و اجتماعی است، شاخص های عدالت و برابری و مشارکت در استان مازندران نسبت به سایر شاخص ها وضعیت بهتری را نشان می دهد و شاخص های شفافیت، و پاسخگویی و قانون محوری از دید مردم کم تر از حد متوسط ارزیابی شده اند و از این حیث دارای وضعیت مناسبی نیستند.
ارزیابی آسیب پذیری آب های زیرزمینی آبخوان دشت عجب شیر به منظور پیشگیری از خطرات آلودگی و اعمال مدیریت بهینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
53 - 66
حوزههای تخصصی:
منابع آب زیرزمینی دارای اهمیت فراوانی به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک می باشد. ارزیابی پتانسیل آسیب پذیری این منابع جهت پیش گیری از آلودگی و حفاظت آن ها جزو اولویت های سازمان های زیست محیطی محسوب می شود. دشت عجب شیر در استان آذربایجان شرقی و در شمال غرب ایران واقع شده است. تحقیق حاضر با هدف تهیه نقشه های آسیب پذیری ذاتی آبخوان دشت عجب شیر با استفاده از روش های DRASTIC و GODS انجام یافته است. پارامترهای مدل دراستیک شامل عمق سطح ایستابی، تغذیه ی خالص، محیط آبخوان، محیط خاک، توپوگرافی، محیط غیراشباع و هدایت هیدرولیکی آبخوان هستند. در مدل GODS نیز از چهار پارامتر نوع آبخوان، منطقه غیر اشباع، عمق آب زیرزمینی و نوع خاک استفاده می شود. تهیه لایه های هر مدل و رتبه بندی و وزن دهی آن ها در محیط نرم افزار ArcGIS انجام یافته است. سپس نقشه های آسیب پذیری از هم پوشانی این لایه ها تهیه شده است. در مدل دراستیک، منطقه مورد مطالعه در چهار طبقه آسیب پذیری خیلی کم (48/13 درصد)، کم (43/55 درصد)، متوسط تا کم (69/28 درصد) و متوسط تا زیاد (08/3 درصد) تقسیم شده است. مدل GODS منطقه را در سه طبقه آسیب پذیری کم (36/43 درصد)، متوسط (42/52 درصد) و زیاد (21/4 درصد) تقسیم نموده است. به طور کلی آسیب پذیری سطح عمده ای از آبخوان در هر دو روش کم و متوسط ارزیابی شده است، در حالی که بیشترین آسیب پذیری در هر دو روش سطح بسیار کوچکی از منطقه را پوشش داده است.
بررسی برخی خصوصیات شیمیایی و میزان برخی عناصر غذایی همراه با گرد و غبار دشت سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۳
99 - 116
حوزههای تخصصی:
تخریب اراضی یکی از مخاطرات جدی زیست بوم های طبیعی بخصوص در مناطق خشک زمین در اثر خشکسالی و فرسایش بادی است. خصوصیات گرد و غبار می توانند نشان دهنده میزان تخریب اراضی و سرزمین باشند. هدف از این تحقیق بررسی خصوصیات فیزیک وشیمیایی و مقادیر برخی عناصر غذایی همراه با گرد و غبار حمل شده در دشت سیستان است. به این منظور تعداد 25 رسوبگیر نیم دوکی شکل در شهر های منطقه سیستان نصب گردید و نمونه برداری این رسوبگیر ها به صورت ماهیانه طی دوره طوفان های گرد و غبار منطقه از اردیبهشت تا پایان مهر ماه سال ۱۳۹۴ به صورت ماهانه انجام گرفت. از خاک سطحی مناطق تحت فرسایش یا مستعد فرسایش در تالاب های هامون (۲۰ نقطه) نمونه برداری انجام شد. سپس pH، EC، ماده آلی، بافت خاک و مقادیر عناصر غذایی خاک شامل: فسفر، پتاسیم، سدیم، کلسیم و منیزیم در نمونه ها مورد اندازه گیری قرار گرفتند. بیشترین میزان عناصر غذایی همراه با گرد و غبار در کل منطقه مربوط به کلسیم (با میانگین کل mg/kg 28/700(و کمترین مربوط به فسفر (با میانگین کل mg/kg 76/33 (بود. بیشترین میانگین مجموع (فسفر، پتاسیم، کلسیم، منیزیم و سدیم) عناصر غذایی (mg/kg 43/461) در گرد و غبار شهریور و کمترین (mg/kg 78/353) در خرداد مشاهده شد. در بین شهر های مورد مطالعه بیشترین میزان ماده آلی، فسفر، پتاسیم و منیزیم در گرد و غبار حمل شده از روی شهرستان زابل (به ترتیب mg/kg 88/25، mg/kg 75/45، mg/kg 8/365 و mg/kg 32/667(، بیشترین مقدار کلسیم در شهر هامون (mg/kg 06/813) و سدیم در شهر نیمروز (mg/kg 48/629) مشاهده شد. بیشترین نسبت غنی شدن در کل مناطق مربوط به فسفر (6/002) و کمترین نسبت غنی شدن مربوط به سدیم (707/0) بود، که نسبت غنی شدن برای فسفر، پتاسیم و ماده آلی (مقادیر بالاتر از یک) نشان دهنده غنی شدن آن عنصر در گرد و غبار می باشد و هدر رفت و فرسایش انتخابی آن عنصر را از خاک های محل برداشت (منشأ گرد و غبار) نشان می دهد. نتایج نشان داد که خاک بستر تالاب های هامون (مناطق مورد مطالعه) به لحاظ بافت مساعد فرسایش هستند و خصوصیات شیمیایی آن نشان دهنده شور و قلیایی شدن و از بین رفتن پوشش گیاهی می باشد. خصوصیات گرد و غبار حمل شده از روی شهرهای دشت سیستان نیز منعکس کننده شرایط منشأ برداشت این رسوبات بودند و گسترش تخریب اراضی در این مناطق را نشان می دهد.
تغییرات مکانی و زمانی الگوی وقوع بارش با استفاده از شاخص های PCI و SI در استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال هفتم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
187-204
حوزههای تخصصی:
تأثیر تغییر الگوهای زمانی و مکانی بارش بر خطر سیلاب/خشکسالی و منابع آب قابل دسترس به عنوان مساله ای غیرقابل انکار در مدیریت منابع آب مطرح است. شاخص های تمرکز بارش و فصلی بودن بارش از جمله از شاخص های تبیین پراکندگی بارندگی در یک منطقه است که می تواند منجر شناسایی الگوی توزیع بارش و مدیریت پیش از وقوع خطرات طبیعی گردد. بدین منظور، پژوهش حاضر با هدف بررسی وضیعت توزیعی زمانی و مکانی و روند تغییرات شاخص های تمرکز و فصلی بودن بارش در 41 ایستگاه باران سنجی استان گلستان با طول دوره آماری 38 ساله در مقیاس های زمانی سالانه، فصلی، دوره خشک و دوره مرطوب برنامه ریزی شده است. براساس نتایج، میانگین شاخص تمرکز بارش در منطقه مطالعاتی گلستان در مقیاس های سالانه، بهار، تابستان، پاییز، زمستان، دوره خشک و دوره مرطوب به ترتیب برابر 15/13، 96/11، 15/13، 72/10، 96/9، 72/14 و 72/10 محاسبه شد. هم چنین، ایستگاه چات با مقدار 79/0 (توزیع فصلی با یک فصل خشک و یک فصل مرطوب) و ایستگاه شصت کلاته با مقدار 47/0 (توزیع عمدتاً فصلی با یک فصل خشک کوتاه) به ترتیب بیشینه و کمینه مقدار شاخص فصلی بودن در استان گلستان را به خود اختصاص می دهند. علاوه بر این، 27 و 14 ایستگاه به ترتیب دارای روند تغییرات افزایشی (معنی دار و غیرمعنی دار) و کاهشی (معنی دار و غیرمعنی دار) برای شاخص های PCI و SI هستند. عدم پیروی بارش در استان گلستان از الگوی زمانی و مکانی واحد از دیگر دستاوردهای پژوهش حاضر است. یافته های مطالعه حاضر می تواند به عنوان یک راهنما در برنامه ریزی ها و سیاست گزاری های مرتبط با منابع آب در منطقه مطالعاتی پژوهش مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی میزان تاب آوری شهری با استفاده مدل Waspasو WP (نمونه موردی: شهر ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۷
225 - 241
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر بیشتر پژوهش های مرتبط با مخاطرات، پارادایم خود را از مدل کاهش تلفات و خسارت به یک مدل جامع تر تاب آور اجتماع محلی تغییر داده اند. بر این اساس دید گاه ها و نظریه های مدیریت سوانح و توسعه پایدار در پی ایجاد جوامع تاب آور در برابر مخاطرات طبیعی هستند. تاب آوری میزان مقاومت سیستم ها، توانایی آن ها در تحمل تغییر و اختلال و تداوم روابط موجود بین افراد و متغیرهاست. این تحقیق با در نظر گرفتن چنین تعریفی برای تاب آوری به ارزیابی میزان تاب آوری هفت محله شهر ساری (چهارراه بخش هشت- سلمان فارسی- پیروزی، طبرستان، هسته مرکزی شهر-شهرداری سمت دروازه بابل، معلم، منطقه آزاد بعثت- نهضت و شهبند و راه بند) در برابر مخاطرات طبیعی پرداخته است. مبنای تحلیل فضایی در این پژوهش تقسیمات واحدهای برنامه ریزی محلات (مطابق طرح جامع شهر) است. جامعه نمونه برابر با جامعه آماری (18 نفر کارشناسان شهرداری، مسکن و شهرسازی منابع طبیعی و ...) است. هفت شاخص (مقاومت ساختمان، بستر زمین و زیرساخت های شهری، فضاهای باز، محیط کالبدی، کاربری ها، اقتصادی و اجتماعی) طراحی و داده های موردنیاز حاصل شد؛ درنهایت شاخص های مختلف جهت مطلوبیت بخشی به برنامه ریزی مخاطرات محیطی توسط کارشناسان وزن دهی گردید. درواقع ارزیابی میزان تاب آوری شهری و رتبه بندی محلات در شهر ساری از آن عبور می کنند با استفاده از مدل های ارزیابی WP و WASPAS انجام می شود. نتایج تحقیق نشان می دهد که از هفت محله شهر ساری، تنها یک محله ( چهارراه بخش هشت، سلمان فارسی) در وضعیت بسیار خوب و محله طبرستان در وضعیت خوب به لحاظ میزان تاب آوری قرار دارند.
آشکارسازی روند بلندمدت بارش سالانه ایران زمین در ارتباط با تغییر فراوانی فرین های بارش روزانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۶
123 - 143
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر روند بارش سالانه ایران زمین با توجه به روند تغییرات فراوانی نمایه های فرین بالا و پایین و نیز نمایه های بهنجار بارش، به روش تحلیل پهنه ای در معرض توجه قرار گرفت. برای انجام پژوهش حاضر از نسخه سوم پایگاه داده ای اسفزاری با تفکیک مکانی 10 کیلومتر و برای بازه زمانی 01/01/1349 تا 29/12/1394 (46 سال و معادل 16801 روز) استفاده شد. روند بارش سالانه در کشور نشان داد که تغییرات بارش در بخش عمده ای (حدود 9/80 درصد مساحت) از کشور کاهشی بوده است و تنها بخش محدودی از کشور (حدود 19 درصد مساحت) روند افزایشی را تجربه کرده است. روند کاهشی بارش باعث کاهش آب حاصل از نزولات جوی در کشور به میزان حدود 5/1 میلیارد مترمکعب شده است. اگرچه استنباط های آماری نشان از عملکرد عوامل بزرگ مقیاس در شکل گیری روند کاهشی در بخش عمده ای از کشور است، امّا 53/33 درصد پهنه های توأم با روند کاهشی از دیدگاه معنی داری آماری تحت تأثیر عوامل محلّی (در شمال شرق و بخش هایی از شرق ایران، پیشکوه های داخلی زاگرس و پهنه ای ممتد از استان کرمان تا استان های اصفهان، چهارمحال و بختیاری و کهگیلویه بویراحمد، از غرب شیراز و شمال بوشهر در امتداد مرز غربی کشور تا شمال سنندج، هسته های پراکنده در بخش های جنوبی و شرقی ناحیه شمال غرب و شمال ایران) بوده است. بررسی ها نشان داد که نواحی توأم با روند کاهشی معنی دار تحت تأثیر کاهش بارندگی های پرمقدار (عمدتاً صدک 75 و بیشتر) بوده اند. نواحی توأم با روند مثبت و به لحاظ آماری معنی دار حدود 93/2 درصد از کشور را دربر می گیرند. این نواحی با گسستگی مکانی و به صورت هسته هایی بعضاً در درون نواحی توأم با روند منفی دیده می شوند.
پیش بینی تغییرات اقلیمی در غرب ایران با استفاده از ریزمقیاس گردانی خروجی مدل HadCM3 تحت سناریوهای مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات اقلیمی مهم ترین معضل کره زمین در قرن حاضر است بنابراین ارزیابی و پیش بینی این تغییرات در آینده به دلیل اثرات سوء تغییرات اقلیمی بر منابع آبی و محیط طبیعی و همچنین اثرات زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی از اهمیت ویژه ای برخوردار است . لذا در این پژوهش به پیش بینی پارامترهای دمای حداقل، دمای حداکثر، بارش و تابش به عنوان پارامترهای مهم اقلیمی به صورت روزانه تحت سناریوهای A1B ، A2 و B1 با کاربست مدل گردش عمومی جو HadCM3 در دو دوره زمانی مختلف (2065-2046 و 2099-2080) و مقایسه آن نسبت به دوره پایه (2005-1961) از طریق مدل ریزمقیاس گردانی آماری LARS-WG در 6 ایستگاه های سینوپتیک منتخب در غرب کشور در سطح سه استان کردستان، کرمانشاه و همدان پرداخته شد. در ارزیابی مدل LARS-WG به بررسی میزان خطای داده های مشاهداتی و شبیه سازی با استفاده از معیارهای MAE ، MSE ، RMSE و R 2 پرداخته شد و با توجه به نتایج حاصل، مدل برای منطقه مورد مطالعه مناسب ارزیابی گردید. نتایج کلی حاصل از بررسی برای دوره های آینده حاکی از کاهش 7/7 درصدی بارش، افزایش 4/3 درجه سلسیوس دمای حداقل و 3/3 درجه سلسیوس دمای حداکثر به طور متوسط بلندمدت در سطح منطقه مطالعاتی نسبت به دوره پایه می باشد. همچنین بر اساس نتایج حاصل میزان تابش نیز افزایش خواهد یافت که این افزایش به طور متوسط بلندمدت در سطح منطقه برابر 38/0 میلی ژول بر مترمربع در روز است. نتایج حاصل از این پژوهش می تواند کمک فراوانی به حل چالش های مدیران و برنامه ریزان منابع آب در دوره های آتی نماید.
تحلیل فضایی تغییرات اقلیمی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تحلیل فضایی تغییرات اقلیمی دما در ایران انجام شد. ابتدا با استفاده از آزمون من-کندال و شیب سن، روند تغییرات شناسایی شد. سپس با استفاده از روش های تحلیل مولفه های اصلی و خوشه بندی، گستره ایران از لحاظ روند تغییرات سالانه شاخص های فرین در چهار خوشه دسته بندی شد. 38 ،33 ، 18 و 11 درصد از ایستگاهها به ترتیب در خوشه های 1، 2، 3 و 4 قرار گرفتند. شدیدترین روندهای افزایشی در ایستگاههای خوشه یک، که در نواحی پست و کم ارتفاع ایران استقرار دارند رخ داده است. میانگین ارتفاع آنها 535 متر است. ایستگاههای خوشه 2 روند افزایشی متوسط و ایستگاههای خوشه 3 روند افزایشی ضعیفی را تجربه کرده اند. ایستگاههای خوشه 2 غالبا در نواحی شمال غرب و غرب ایران استقرار یافته اند، اما ایستگاههای خوشه 3 نظم خاصی را از نظر پراکندگی فضایی نشان نمی دهند. ایستگاههای خوشه 4 بر خلاف سه خوشه دیگر، روندهای آشکاری را نشان نمی دهند. به طور کلی، نتایج این پژوهش نشان داد که بین عامل ارتفاع و شیب روند شاخص های فرین گرم همبستگی معکوس وجود دارد. یعنی هرچه ارتفاع کاهش می یابد، شیب روند افزایش می یابد. بنابراین ایستگاههایی که در نواحی پست و کم ارتفاع قرار گرفته اند نسبت به نواحی مرتفع، تغییرات اقلیمی شدیدتری را تجربه کرده اند. همچنین تغییرات اقلیمی شاخص های حدی گرم قوی تر از شاخص های حدی سرد و روند افزایش دماهای کمینه بیشتر از دماهای بیشینه است. علاوه بر آن، تعداد شب های گرم با شیب بیشتری نسبت به تعداد روزهای گرم افزایش یافته است.
پایش تغییرات نمایه های پرندگان و ماهیان تالاب بین المللی هامون با استفاده از ماتریس متقاطع کی سیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۷
91 - 106
حوزههای تخصصی:
تغییرات بوم شناختی شدید تالاب های بین المللی هامون در دهه های اخیر منجر به قرار گرفتن آن در لیست سیاه مونترال شده است. از این رو در این پژوهش پیش بینی و اعتبارسنجی تغییرات نمایه های پرندگان و ماهیان در آینده برای این تالاب ها مورد توجه قرار گرفت. روش مورد استفاده ماتریس آثار متقاطع کی سیم بوده که توسط آن اثر هر متغیر بر دیگر متغیرها در بازه عددی 3+ (اثر شدید و مثبت) تا 3- (اثر شدید و منفی) توسط متخصصان محیط زیست ارز ش گذاری شده است. با توجه به محدودیت های این روش از نظر تعداد متغیرها و فراوانی متغیرها، عوامل اثرگذار بر این نمایه ها در چهار دسته کلی تحت عنوان متغیر اقتصادی، اجتماعی، مدیریت حیات وحش و مدیریت منابع آب در نظر گرفته شد. به منظور به دست آوردن احتمالات متغیرها و پیش بینی ارزش نمایه ها در سال 1412، از مُد نظرات استفاده و روند آینده شبیه سازی شد. اعتبارسنجی مدل با استفاده از بازدیدهای میدانی طی دو سال متوالی انجام گرفت. نتایج حاصل از شبیه سازی کی سیم نشان داد که نمایه های پرندگان و ماهیان در طول سال های 1383 تا 1412 روند نزولی خواهند داشت. نمایه پرندگان به ترتیب از 77/0 به 28/0 و ماهیان از 60/0 به 22/0 خواهد رسید. بر اساس نتایج اعتبارسنجی، صحت مدل قابل قبول است و می توان با اطمینان به نتایج به دست آمده از نظرات کارشناسان در ماتریس اثرات متقاطع اعتماد کرد. این مطالعه نشان داد روش کی سیم به خوبی اثرات متقابل بین اجزاء سیستم را بررسی می کند و از این طریق قادر به پیش بینی اثرات آینده است. عوامل اقتصادی و اجتماعی ضعیف، خود منجر به بدتر شدن وضعیت نمایه های ماهیان و پرندگان می شود و با بدتر شدن این شرایط، فشار بر منابع نیز بیشتر خواهد شد. روند نزولی مدیریت حیات وحش و منابع آب نیز هشداری جدی است که باید مورد توجه تصمیم گیران قرار گیرد. <span style="font-size: 10.0pt; mso-ansi-font-size: 8.0pt; font-family: 'B Nazanin'; mso-ascii-font-family: 'Times New Roman Bold'; mso-hansi-font-family: 'Times New Roman Bold'; mso-bidi-language: FA;" lang="FA">تغییرات بوم شناختی شدید تالاب های بین المللی هامون در دهه های اخیر منجر به قرار گرفتن آن در لیست سیاه مونترال شده است. از این رو در این پژوهش پیش بینی و اعتبارسنجی تغییرات نمایه های پرندگان و ماهیان در آینده برای این تالاب ها مورد توجه قرار گرفت. روش مورد استفاده ماتریس آثار متقاطع کی سیم بوده که توسط آن اثر هر متغیر بر دیگر متغیرها در بازه عددی 3+ (اثر شدید و مثبت) تا 3- (اثر شدید و منفی) توسط متخصصان محیط زیست ارز ش گذاری شده است. با توجه به محدودیت های این روش از نظر تعداد متغیرها و فراوانی متغیرها، عوامل اثرگذار بر این نمایه ها در چهار دسته کلی تحت عنوان متغیر اقتصادی، اجتماعی، مدیریت حیات وحش و مدیریت منابع آب در نظر گرفته شد. به منظور به دست آوردن احتمالات متغیرها و پیش بینی ارزش نمایه ها در سال 1412، از مُد نظرات استفاده و روند آینده شبیه سازی شد. اعتبارسنجی مدل با استفاده از بازدیدهای میدانی طی دو سال متوالی انجام گرفت. نتایج حاصل از شبیه سازی کی سیم نشان داد که نمایه های پرندگان و ماهیان در طول سال های 1383 تا 1412 روند نزولی خواهند داشت. نمایه پرندگان به ترتیب از 77/0 به 28/0 و ماهیان از 60/0 به 22/0 خواهد رسید. بر اساس نتایج اعتبارسنجی، صحت مدل قابل قبول است و می توان با اطمینان به نتایج به دست آمده از نظرات کارشناسان در ماتریس اثرات متقاطع اعتماد کرد. این مطالعه نشان داد روش کی سیم به خوبی اثرات متقابل بین اجزاء سیستم را بررسی می کند و از این طریق قادر به پیش بینی اثرات آینده است. عوامل اقتصادی و اجتماعی ضعیف، خود منجر به بدتر شدن وضعیت نمایه های ماهیان و پرندگان می شود و با بدتر شدن این شرایط، فشار بر منابع نیز بیشتر خواهد شد. روند نزولی مدیریت حیات وحش و منابع آب نیز هشداری جدی است که باید مورد توجه تصمیم گیران قرار گیرد.
واکاوی روند تغییرات میانگین دمای رویه ایران با بهره گیری از داده های سنجش از دور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۸
93-109
حوزههای تخصصی:
دمای رویه زمین، فراسنجی کلیدی در فیزیک فرآیندهای رویه زمین در مقیاس منطقه ای و به ویژه جهانی است. نزدیک به دو دهه است که از اندازه گیری دمای رویه توسط سنجنده مودیس می گذرد. واکاوی وردش های مکانی دمای رویه می تواند ما را در شناخت رفتار این فرا سنج کلیدی یاری کند. هدف از این پژوهش واکاوی روند تغییرات دمای رویه در گستره ایران است. بدین منظور از داده های دمای رویه زمین سنجنده مودیس ترا (MOD11A1) در دوره زمانی 1379-1398 به صورت روزانه و با تفکیک مکانی 1 × 1 کیلومتری بهره گرفته شد. پس از استخراج داده ها در گستره ایران، روند دمای رویه گستره ایران بر روی 1884077 یاخته به کمک آزمون من کندال موردبررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد بیشترین گستره روند افزایشی دمای رویه در فصل زمستان در ماه دی، بهمن و اسفند قابل مشاهده است و بیشتر روند های افزایشی معنی دار نیز در ارتفاعات دیده می شود که این موضوع می تواند در ارتباط با کاهش پوشش برفی و کاهش سپیدایی در این نواحی باشد. بررسی روند دمای رویه در فواصل ارتفاع 100 متر نیز نشان داد که در دی ماه تمامی سطوح ارتفاعی دارای روند افزایشی در دمای رویه است که این روند افزایشی در سطح 05/0 معنی دار است.
شناسایی مناسب ترین راهبردهای بیابان زایی به روش بردار ویژه و مدل ویگور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۵
41-60
حوزههای تخصصی:
بیابان زایی عبارتست از تخریب اراضی در نواحی خشک، نیمه خشک و خشک نیمه مرطوب که در نتیجه عوامل گوناگون از جمله تنوع اقلیمی و فعالیت های انسانی حادث می شود. توسعه بیابان محدودیت های بسیاری از لحاظ کشاورزی، تأمین مواد غذایی، پرورش دام، توسعه صنعت و ارائه هزینه های خدماتی ایجاد می نماید. این پدیده فرایندی است که به تدریج توسعه و تشدید یافته و هزینه های اصلاح آن بشکل تصاعدی افزایش می یابد، لذا با توجه به محدودیت منابع و حساسیت مناطق بیابانی ارائه راهبردهای بهینه مقابله با بیابانی شدن به صورت بومی از ضروریات امر و شرط لازم دستیابی به موفقیت در کنترل و کاهش اثرات این پدیده است. بنابراین این پژوهش با هدف ارائه راهبردهای بهینه به صورت نظامند و در قالب یک مدل تصمیم گیری گروهی انجام گرفت. به این منظور در ابتدا در چارچوب روش تصمیم گیری چند شاخصه و با استفاده از تکنیک بردار ویژه، ارجحیت شاخص ها بدست آمد. و سپس اولویت راهبردها با استفاده از مدل ویگور مورد ارزیابی قرار گرفت. با ارزیابی شروط انتخاب راهبردهای بهینه در چارچوب مدل مذکور ملاحظه شد که، راهبردهای جلوگیری از تبدیل و تغییر نامناسب کاربری اراضی (A18) با شاخص ویگور معادل صفر( )، توسعه و احیاء پوشش گیاهی (A23) با شاخص ویگور و تعدیل در برداشت از منابع آب زیرزمینی (A31) با شاخص ویگور به ترتیب به عنوان مهمترین راهبردهای بیابانزدائی در منطقه می باشند. بنابراین پیشنهاد شد که در طرح های کنترل و کاهش اثرات بیابانزایی و احیاء اراضی تخریب یافته، نتایج و رتبه بندی به دست آمده مورد توجه قرار گیرد. بیابان زایی عبارتست از تخریب اراضی در نواحی خشک، نیمه خشک و خشک نیمه مرطوب که در نتیجه عوامل گوناگون از جمله تنوع اقلیمی و فعالیت های انسانی حادث می شود. توسعه بیابانمحدودیت هایبسیاریازلحاظکشاورزی،تأمینموادغذایی،پرورشدام،توسعهصنعتوارائههزینه هایخدماتی ایجادمی نماید.اینپدیدهفرایندیاستکهبه تدریجتوسعهوتشدیدیافتهوهزینه هایاصلاحآنبشکلتصاعدیافزایش می یابد، لذا با توجه به محدودیت منابع و حساسیت مناطق بیابانی ارائه راهبردهای بهینه مقابله با بیابانی شدن به صورت بومی از ضروریات امر و شرط لازم دستیابی به موفقیت در کنترل و کاهش اثرات این پدیده است. بنابراین این پژوهش با هدف ارائه راهبردهای بهینه به صورت نظامند و در قالب یک مدل تصمیم گیری گروهی انجام گرفت. به این منظور در ابتدا در چارچوب روش تصمیم گیری چند شاخصه و با استفاده از تکنیک بردار ویژه، ارجحیت شاخص ها بدست آمد. و سپس اولویت راهبردها با استفاده از مدل ویگور مورد ارزیابی قرار گرفت. با ارزیابی شروط انتخاب راهبردهای بهینه در چارچوب مدل مذکور ملاحظه شد که، راهبردهای جلوگیری از تبدیل و تغییر نامناسب کاربری اراضی (A18) با شاخص ویگور معادل صفر()، توسعه و احیاء پوشش گیاهی (A23) با شاخص ویگور و تعدیل در برداشت از منابع آب زیرزمینی (A31) با شاخص ویگور به ترتیب به عنوان مهمترین راهبردهای بیابانزدائی در منطقه می باشند. بنابراین پیشنهاد شد که در طرح های کنترل و کاهش اثرات بیابانزایی و احیاء اراضی تخریب یافته، نتایج و رتبه بندی به دست آمده مورد توجه قرار گیرد.
شناسایی عوامل موثر درآسیب پذیری و اختلاف حجم میزان رسوبات بادی جمع شده در مدارس روستاهای شهرستان نیمروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دریاچه های فصلی یا پلایاها به دلیل قرار گرفتن در مناطقی با توپوگرافی پست در نواحی خشک و بیابانی با سیستم بادهای قوی و نی ز وج ود ذرات دانه ریز و جدا از هم، منشأ مهمی برای رسوبات بادی و طوفانهای گرد و غبار به شمار می آیند. رسوبات و نهشته های بادی در سیستان باعث گردیده تا زندگی هزاران نفر از مردم این مناطق و به خصوص دانش آموزان به خطر بیفتد. حجم رسوبات بادی دراین شهرستان در ده سال اخیر چند برابر شده است، هدف این پژوهش شناسایی عوامل موثر در اختلاف حجم رسوبات بادی جمع شده در مدارس روستاهای شهرستان نیمروز می باشد . روش تحقیق در این پژوهش کاملا میدانی و به صورت مشاهده مستقیم می باشد که در کنار آن از منابع کتابخانه ای نیز استفاده شده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد، عامل، نوع خاک و توپوگرافی تأثیر زیادی در اختلاف حجم رسوبات جمع شده در مدارس مورد مطالعه ندارد. از بین رفتن پوشش جنگلی منطقه بش دلبر، خشک شدن دریاچه هامون و رها شدن زمین های کشاورزی و عدم پوشش گیاهی مهمترین عوامل در افزایش یا کاهش حجم رسوبات بادی هستند.
ارزیابی الگوهای رگرسیونی برازنده بر برخی ویژگی های بارش های فرین بالا و فراگیر ناحیه خزری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۹
10.22067/geo.v0i0.76260
حوزههای تخصصی:
واکاوی فرین های آب و هوایی به دلیل پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و خسارات مالی حاصل از آن ها، در معرض توجه بسیاری از اقلیم شناسان و نیز دانشمندان علوم محیطی و حتی علوم انسانی- اجتماعی بوده است. یکی از مراحل واکاوی فرین های آب و هوایی، الگوسازی آماری این نوع رویدادهاست. یکی از ساده ترین الگوهای برازنده بر مشخصات فرین های آب و هوایی، الگوهای رگرسیونی است. در مطالعه حاضر تمامی مدل های رگرسیونی در دسترس بر فراوانی و متوسط شدت بارش فرین بالا و فراگیر داده های شبکه ای حاصل از میانیابی 385 ایستگاه ناحیه خزری طی 51 سال (2016-1966) در معرض توجه قرار گرفت. برای دستیابی به اهداف این پژوهش آستانه های صدک 95-90، 99-95 برای بارش شدید و آستانه صدک 99 و بیشتر برای بارش فرین در نظر گرفته شد. انواع الگوهای رگرسیونی الگوهای خطی و غیرخطی شامل 35 مدل اصلی بر هریک از سری داده ها برازش داده شد. ملاک ارزیابی الگوهای برازش یافته بر شدت و فراوانی بارش های فراگیر شدید و فرین ناحیه خزری نمایه های ضریب تعیین( ) میانگین مربعات خطا ( ) و خطای استاندارد مدل (SE) بوده است. نتایج نشان داد که الگوهای رگرسیونی توانایی توجیه روند تغییرات بارش های فرین را نداشته اند؛ بنابراین دو گروه روش های ارزیابی دیگر، شامل تحلیل مشاهدات بر مبنای دانش احتمال و فرایند تصادفی و نیز مطالعه مشاهدات از طریق روش های مبتنی بر هوش مصنوعی را می توان برای مطالعه این قبیل مشاهدات توصیه نمود.
بررسی فراسنجه های مرفولوژی گیاه، مرفومتری، کانی شناسی و دانه بندی رسوبات بادی نبکاهای منطقه سرخس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مناطق غربی و جنوبی شهرستان سرخس نبکاهای زیادی گسترش دارند که نشان دهنده فعالیت بادی و حمل رسوبات است که توسط پوشش گیاهی کنترل شده اند. ریخت شناسی و کانی های رسوبات نبکاها جدا از اینکه به خصوصیات گیاهان تشکیل دهنده آن ارتباط دارند می تواند اطلاعات مناسبی از محیط شکل گیری و منشأ رسوبات فراهم کند. نبکاها باعث به وجود آوردن جزایر حاصلخیزی در یک منطقه می گردند. برای سنجش و رصد عملکرد نبکاها و همچنین بررسی روند تغییرات شاخص های مرفولوژی گیاهان به وجود آورنده نبکا و نحوه تغییرات دانه بندی رسوبات بادی نبکا، تعداد 120 عدد نبکا در 3 سایت از شمال تا جنوب نبکازارهای غرب شهرستان سرخس مورد بررسی قرار گرفت. برای هر نبکا پارامتر های مرفولوژی گیاه و مرفومتری نبکا مورد نیاز از قبیل ارتفاع، طول و حجم نبکا و ارتفاع، قطر بزرگ، حجم و محیط گیاه مورد ارزیابی قرار گرفت و بررسی ضریب همبستگی و تبیین بین شاخص-های مرفولوژی گیاه با شاخص های مرفومتری نبکا صورت پذیرفت. همچنین رسوبات نبکاهای بررسی شده مورد آزمایش های تعیین بافت رسوب، کانی شناسی، pH، EC و دانه بندی قرار گرفتند و نتایج آزمایش ها با روند تغییرات پارامترهای بررسی شده از گیاه، نبکا و رسوبات مورد بررسی قرار گرفتند. بر طبق نتایج آزمایش های دانه بندی و کانی شناسی و جهت باد غالب، محل برداشت رسوبات از فاصله حدود 50 کیلومتری در جنوب کشور ترکمنستان است. همچنین مشخص گردید در منطقه با افزایش مسافت حمل رسوب میزان EC کاهش و بر میزان pH رسوبات افزوده می گردد. از میان شاخص های مرفولوژی گیاهی بررسی شده شاخص های حجم گیاه تأثیر بیشتری بر روی حجم نبکا ی به وجود آمده دارند. همچنین تأثیر حجم و ارتفاع گیاه بر شاخص های D10، D50، D90 و میانگین قطر رسوبات بیشتر از تأثیر شاخص مسافت حمل رسوب است؛ اما بر روی شاخص کشیدگی رسوبات بیشترین عامل مؤثر مسافت حمل رسوب می باشد.
بررسی تغییر پذیری مخاطره جزیره گرمایی با توجه به تغییرات کاربری اراضی و پوشش زمین در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ششم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
103-120
حوزههای تخصصی:
جزیره گرمایی شهری به عنوان یکی از مخاطرات محیطی نو ظهور شرایط زیست محیطی دشواری را برای ساکنان شهرها به وجود آورده. هدف این مطالعه ارزیابی تغییر پذیری فضایی و مکانی جزیره گرمایی شهر اصفهان با توجه به نقش کاربری اراضی می باشد. میکروکلیمای پژوهش حاضر 2/190 کیلومتر مربع از شهر اصفهان است که برای تحلیل رابطه بین تغییرات کاربری و پوشش زمین بر جزیره گرمایی شهر اصفهان از تصاویر لندست 7 (سنجنده TM و ETM+ ) و لندست 8 ( سنجنده OLI/TIRS ) در تاریخ 20 جولای 1989، 17 آگوست 2005، 18 آگوست 2014، استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که نواحی شهری دارای 31 درصد تغییرات در جهت مثبت بوده این در حالی است که مساحت اراضی کشاورزی و فضای سبز با 25 درصد کاهش مواجه شده است. بررسی شدت جزیره ی گرمایی نشان می دهد هسته های پر حرارت متعلق به اراضی نامرغوب و اراضی بایر با میانگین 33/37 و 5/36 بوده است همچنین بیشترین مساحت طبقه دمایی در سال 1989 و 2005 مربوط به طبقه دمایی گرم بوده این در حالی است که در سال 2014 درصد طبقات دمایی متوسط 8/63 درصد را به خود اختصاص داده است .توزیع تغییرات مکانی جزیره گرمایی در شهر اصفهان نیز نشان می دهد که جزایر گرمایی به مرور زمان تغییر مکانی داشته است به طوری که در سال 2014 به لکه هایی در اطراف شهرک های جنوبی شهر، مناطق نظامی و اراضی بایر در نیمه جنوبی، قسمت هایی در شمال غرب و شمال شرق و لکه های کوچکی در شرق اصفهان محدود شده است. به عبارتی نتایج این پژوهش نشان داد که گسترش شهر عامل اصلی افزایش دمای سطح و گسترش جزیره گرمایی نمی تواند باشد بلکه نوع کاربری سایر اراضی در افزایش یا کاهش دما نیز موثر بوده است.
ارزیابی اثر تغییر پوشش اراضی بر روی روند فرسایش خاک تالاب هور العظیم در جنوب غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۷
107 - 122
حوزههای تخصصی:
فرسایش خاک یک فاکتور کلیدی محیطی می باشد، که تنها به فاکتورهای ژئواکولوژیک وابسته نیست بلکه به تغییرات کاربری اراضی و پوشش اراضی نیز وابسته است. تحقیق حاضر به ارزیابی تغییرات کاربری و تاثیر آن بر فرسایش خاک در تالاب هورالعظیم در استان خوزستان در جنوب غرب ایران و استان میسان در جنوب شرق کشور عراق می پردازد. برای انجام این تحقیق از تصاویرماهواره لندست مربوط به خرداد ماه سال های 1365 و 1395 استفاده شد. جهت طبقه بندی تصاویر، از روش طبقه بندی حداکثر احتمال استفاده و نقشه پوشش اراضی تالاب تهیه گردید. صحت طبقه بندی با محاسبه ضریب کاپا و صحت کلی با استفاده از ماتریس خطا ارزیابی شد. برای تصویر سنجنده TM ضریب کاپا و صحت کلی به ترتیب 85/0 و 92/0 و برای تصویر سنجنده OLI به ترتیب 89/0 و 94/0 برآورد گردید. در مرحله بعد فرسایش خاک منطقه با استفاده از معادله جهانی ارزیابی فرسایش خاک (RUSLE) برای دوره 1986-1395 ارزیابی شد. نتایج کلی گویای این مطلب است که در بازه بین سال های 1365 تا 1395 از مساحت طبقات پوشش اراضی دارای کلاس فرسایشی کم کاسته شده و به مساحت کلاس های فرسایشی زیاد و عمدتا به کلاس فرسایشی بیش از 5 تن در هکتار در سال افزوده شده است. بر اساس اطلاعات اطلاعات بدست آمده برای سال 1365 حدود 26 درصد از مساحت و برای سال 1395 در حدود 41 درصد از مساحت منطقه مقدار فرسایش از حد قابل قبول بیشتر بوده و در برخی قسمت ها بحرانی است. لذا نتایج حاصل از این مطالعه لزوم پرداختن به این مسئله و ارائه راه حل های حفاظتی و مدیریتی را روشن می کند.
طراحی سامانه مبتنی بر اطلاعات جغرافیایی داوطلبانه جهت ارزیابی سریع خسارت زمین لرزه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای مدیریت بحران در زمان وقوع زلزله و کاهش آسیب های ناشی از آن، حجم گسترده ای از اطلاعات در زمان های اولیه پس از وقوع زلزله ضروری است. مشکل اصلی سیستم های موجود برای برآورد خسارت این است که اطلاعات را نمی توانند به صورت لحظه ای در هنگام وقوع فاجعه مخابره کنند و بر اساس اطلاعات از پیش جمع آوری شده اقدام به برآورد می شود. در سامانه طراحی شده تحت وب در این تحقیق, کاربران با به اشتراک گذاری لحظه ای داده های مربوط به خسارت واردشده به خود یا سایر افراد، حجم گسترده ای از اطلاعات را برای تحلیل در اختیار تیم مدیریت بحران قرار می دهند. سیستم توسعه داده شده علاوه بر جمع آوری و ذخیره اطلاعات داوطلبانه, آنالیز مکانی Heatmap را برای بررسی پراکنش مکانی و نمایش خسارت انجام میدهد. برای بررسی نتایج, سیستم به صورت فرضی در شهر اشنویه در غرب استان آذربایجان غربی پیاده سازی شده ویک سناریوی فرضی برای زلزله طراحی شد. پس از به اشتراک گذاری اطلاعات توسط مردم داوطلب، Heatmap میزان خسارت در زمان کوتاهی تولید و در اختیار مدیران بحران که در اجرای این طرح همکاری کردند قرار گرفت تا درک مناسبی برای تصمیم گیری در هنگام بروز زلزله های احتمالی به دست آید. نتایج نشان میدهد که پیاده سازی این سیستم علاوه بر کاهش چشمگیر سرعت جمع آوری اطلاعات، کاهش زمان تحلیل اطلاعات بر اساس تولید Heatmap را به همراه خواهد داشت به طوری که استفاده از اطلاعات جغرافیایی داوطلبانه باعث افزایش 6.5 برابری سرعت و زمان تخمین خسارت در مقایسه با روش های سنتی موجود می شود به طوریکه می تواند به عنوان یک روش و دیدگاه نوین در مدیریت مخاطرات محیطی مورد استفاده قرار گیرد.