فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۱٬۱۶۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
در قسمت های شمال غرب حوضه آبریز دریاچه ارومیه در بخش قوم تپه صوفیان، تپه های ماسه ای به صورت محدود قابل مشاهده است که پس از بررسی های علمی صورت گرفته علت اصلی شکل گیری آن ها برآیند فعالیت بادهای غالب و ماسه های ریزدانه است. هدف غایی این تحقیق بررسی کانی شناسی در منشأ یابی و تحلیل مقطع تپه های ماسه ای در قم تپه صوفیان است. با توجه به اهمیت تحلیل آماری باد در منطقه، آم ار ب اد 2 ایستگاه پیرامونی اخذ و از طریق ترسیم گلبادها، تجزیه وتحلیل شده است. تغییر راستای وزش فصلی این بادها در محدوده مورد مطالعه، نتیجه تأثیر شرایط کم فشار حاکم در چاله دریاچه ارومیه و دشت تبریز است. اقلیم خشک و نیمه خشک، فقر پوشش گیاهی و همواری نسبی سطح زمین از مهم ترین ع واملی هستند که باعث غلبه فرایندهای فرسایش بادی در منطقه قوم تپه شده اند. ماسه های نمونه برداری ش ده از 5 مقطع، از طریق آزمایش های XRF و XRD تجزیه وتحلیل شده است و درص د زی اد کانی های آذری ن (ک انی سنگین) در نمونه ها، زیاد بودن میانه قطر نمونه ها (293 میکرون)، رابطه میانگین قطر ذرات ب ا فاص له حم ل (کمت ر از 20 کیلومتر)، ضرایب گردش دگی نیم ه زاویه دار در اکث ر نمونه ها مورد تائید است. همچنین نمونه ها برآیندی از حمل آن ها توسط باد و آب بوده و نشان دهنده ارتباط منطقی مورفوسکوپی دانه هاست به دلیل فاصله زمانی حمل با منشأ رس وبات تپه های ماسه ای نزدیک و از سطوح مخروط افکنه (دشتسر) و اراضی زراعی متروکه واقع در نواحی شرق و جنوب و همچنین بس تر رودخانه های قدیمی در بخش جنوب شرقی منطقه است. نتایج تحقیق نشان می دهد بالا بودن نسبت ذرات ماسه های کمتر از 250 میکرون، ضعف پوشش گیاهی و جهت بادهای غالب محلی، محیطی مناسب برای گسترش فرسایش بادی مهیا می سازد، به طوری که با کاهش این نسبت از شدت فرسایش نیز کاسته می شود. این مورد با بررسی نمونه های دانه سنجی، عملیات میدانی و مشاهده عکس های هوایی نیز تأیید می گردد.
بررسی پتانسیل لرزه ای در جنوب خاور تهران بزرگ (در مجاورت گسل های ماملوک و قصرفیروزه)، بر پایه گذرگاه های تنش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ششم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
161-174
حوزههای تخصصی:
بررسی پتانسیل لرزه ای گسل های تهران به عنوان پایتخت ایران امری ضروری است. گذرگاه ها یا مسیرهای تنش (Stress Trajectories) برای این برآورد کارگشا هستند، زیرا تجمع آن ها در اطراف یک گسل می تواند نشانه پتانسیل لرزه زایی آن باشد. در این پژوهش، از داده های خش لغز گسلی برای تحلیل تنش دیرین استفاده شد. بر این پایه، منطقه به شش محدوده پایدار تنشی تفکیک شده و میانگین تنش دیرین در هر یک از این محدوده ها به دست آمد. در گام بعد بر پایه میدان تنش میانگین به دست آمده از هر محدوده و چرخش داده های گسلی بر اساس تئوری آندرسن برای رژیم تنشی فشاری، نقشه گذرگاه های تنش برای میدان تنش میانگین حاکم بر منطقه در طول زمان زمین شناسی رسم شد. آرایش گذرگاه های تنش بیشینه و همگرایی ضعیف آن ها در محل تلاقی گسل ها، نشانگر تبعیت آن ها از رژیم تنش کلی حاکم بر منطقه است و افزایش میزان تنش و پتانسیل لرزه ای در محل تلاقی گسل های بزرگ، بسیار محدود است.
تحلیلی بر کنشگران و نهادهای رسمیحکمروایی چالش کم آبی حوضه آبخیز زاینده رود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال هفتم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
127-146
حوزههای تخصصی:
به اذعان بسیاری از محقیق، چالش فزاینده کم آبی در بسیار از مناطق کشور در حکمروایی نا مناسب منابع آب در سطوح حوضه های آبخیز ریشه دارد. بررسی تعاملات دست اندرکاران مختلف و ترتیبات نهادی تاثیرگذار بر آن از عناصر کلیدی ارزیابی سیستم حکمروایی موجود محسوب می شود. هدف تحقیق حاضر تحلیل نقش و جایگاه کنشگران کلیدی و سیاست های رسمی آنها در حکمروایی چالش کم آبی حوضه آبخیز زاینده رود می باشد . بدین منظور پس از تعیین 23 دست اندرکاران و سازمانهای کلیدی در سطح استان اصفهان و سه استان مرتبط یزد، خوزستان و چهارمحال و بختیاری نشست های متعدد با دست اندرکاران مورد نظر برگزار و داده های همکاری و مشارکت آنها و همچمین همسویی سیاست های هر کدام از آنها با چالش کم آبی حوضه آبخیز با استفاده از ابزار مصاحبه و پرسشنامه طراحی شده جمع آوری شد. سپس ماتریس شبکه همکاری و سیاست های کنشگران تنظیم و شاخص های مرکزیت درجه ورودی، مرکزیت درجه خروجی و مرکزیت بینابینی در نرم افزار Ucinet مورد سنجش قرار گرفت . نتایج تحقیق نشان می دهد که آب منطقه ای استان اصفهان و شورای هماهنگی زاینده رود در مقایسه با سایرکنشگران از جایگاه بالاتری در فرایند تصمیم سازی و جریان اطلاعات شبکه همکاری سازمانی مدیریت منابع آب برخوردار هستند. از طرف دیگر کنشگران کلان منابع آب از جمله شرکت مدیریت منابع آب ایران و شورای هماهنگی زاینده رود و در سطح بعدی کنشگران محلی همچون آب منطقه ای، استانداری و نمایندگان استان اصفهان مهمترین منتقدین سیاست های حکمروایی منابع آب زاینده رود می باشند. در مقابل سیاست های جهاد کشاورزی، کشاورزان و مدیریت منابع آب استان اصفهان دارای بیشترین انتقاد از طرف سایر کنشگران بوده است.
بررسی تأثیر متقابل نوسانات سریع دریای خزر و بیلان رسوبی در تغییرات خط ساحلی محدوده مورد مطالعه (سواحل رودخانه تجن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوسانات سطح دریای خزر نسبت به سایر دریاها و دریاچه ها سریع تر است. دریای خزر چندین دوره نوسانات شدید را در دهه های اخیر تجربه کرده است و این امر منجر به جابجایی خط ساحل در هر دوره از تغییرات تراز شده است. هدف این پژوهش بررسی تغییرات خط ساحلی دریای خزر در سواحل رودخانه تجن از سال 1334 تا 1395 است. داده های مورداستفاده در این پژوهش شامل عکس های هوایی و تصاویر گوگل ارث در سری های زمانی مختلف و همچنین آمار مربوط به دبی آب و رسوب رودخانه تجن است. برای انجام محاسبات موردنظر از نرم افزارArc GIS 10.3 و اکستنشن DSAD استفاده شد. محاسبات در 3 بازه زمانی که تراز دریا روند افزایشی یا کاهشی داشته است انجام شد و تغییرات خط ساحل در هر بازه زمانی به صورت مجزا بررسی گردید و نهایتاً با داده های دبی آب و رسوب تجزیه وتحلیل صورت گرفت. نتایج نشان می دهد میزان نرخ نقطه نهایی (ٍEPR) در بازه زمانی اول که کاهش تراز دریا رخ داده رقم76/1 است و در بازه زمانی دوم که افزایش تراز آب وجود دارد رقم نقطه نهایی90/11- است. در بازه زمانی سوم مجدداً کاهش تراز آب رخ د اده و میزان نقطه نهایی 95/5 است. نتایج بیانگر آن است که در این بخش از سواحل دریای خزر وضعیت پیشروی و پس روی ساحل دقیقاً منطبق با تغییرات تراز آب دریا است و پس از بررسی دبی آب و رسوب در هر بازه زمانی مشخص گردید که میزان دبی آب و رسوب نیز در تطابق کامل با فرسایش و رسوب گذاری ساحل است و درمجموع تمام عوامل در محل قرارگیری خط ساحل مؤثر هستند و تفکیک میزان اثرگذاری هر یک از عوامل بسیار دشوار است.
واکاوی تغییرات مقادیر حدی بارش در گستره ی ایران زمین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۳
135 - 150
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش واکاوی و شناسایی تغییرات مقادیر حدی بارش به عنوان نشانه هایی از تغییرات اقلیمی در گستره ی ایران می باشد. برای انجام این تحقیق از داده های روزانه بارش، 76 ایستگاه همدید در دوره ی 1986 تا 2016 استفاده شد. نتایج نشان داد، روند تعداد روزه ای هم راه ب ا ب ارش س نگین درحدود 7 درصد از پهنه ایران منفی و در 93 درصد آن روندی مشاهده نشد. روند روزهای متوالی خشک در 28 درصد از گستره ایران روند مثبت و در 37 درصد دیگرآن روند منفی وجود دارد. روزهای متوالی مرطوب در اکثر گستره ی ایران فاقد روند است. روند مقدار کلّ بارش روزهای مرطوب سالانه در ح دود 99 درصد از گستره ایران منفی است. حداکثر شیب منفی بارش سالانه ی ایران در ایستگاه مسجد سلیمان با شیب 26/8 – مشاهده شد و روند مثبت درایستگاه بندر انزلی وجود دارد. روند روزهای خیلی مرطوب در حدود 78 درصد از گستره ای ران منفی و در حدود 14 درصد روند مثبت و نیز 8 درصد از آن بدون روند است. رون د روزه ای بس یار مرط وب درح دود 70 درصد از گستره ایران منفی است. بیشترین روند افرایشی روزه ای بس یار مرط وب در خرم آباد با شیب 1.4 و بیشترین روند کاهشی در سر پل ذهاب با شیب 2.78- مشاهده می گردد و همچنین در 22 درصد از گستره ایران روند خاصی مشاهده نمی شود. روند مقدار ب ارش ی ک روزه در ح دود 47 درصد از گستره ایران منفی و در 47 درصد آن بدون روند و 6 درصد از آن با روند مثبت است. روند بیشترین مقدار بارش 5 روزه در ح دود 73 درصد از گستره ایران منفی و در 2 درصد آن مثبت و 25 درصد از آن بدون روند است بیشترین شیب روند کاهشی مربوط به ایستگاه های فسا و مسجد سلیمان که به ترتیب برابر 2.4- و 1.9- است.
تحلیل فضائی تغییرات ساختاری- کارکردی سکونتگاههای روستائی در اثر احداث و بهره برداری از سد و شبکه آبیاری(مورد: سد و شبکه آبیاری علویان در استان آذربایجان شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طرحهای توسعه منابع آب با اهداف گوناگون از طریق احداث سد و شبکه های آبیاری در قالب طرح های عمران و توسعه، از یک سو موجب تغییرات ساختاری- کارکردی مختلفی در نظام فضایی سکونتگاه های انسانی گردیده و از سوی دیگر به عنوان اقدامی مداخله جویانه در نظام محیطی محسوب می شود که دارای آثار و پیامدهای گوناگونی است، لذا به عنوان موضوع جغرافیائی دارای ابعاد فضائی بوده و می تواند در چارچوب تحلیل فضائی قرار گیرد. این پیامدها، ضمن اینکه در تمام عناصر و پدیده هایی که بعنوان بخشی از فضاهای جغرافیایی محسوب می شوند، قابل ردیابی هستند، در فرایند تحول فضایی و "تولید فضا" نقشی مهم بر عهده دارد. از این رو، با بررسی ابعاد ساختاری و کارکردی نظامهای فضایی نواحی متاثر از احداث سد و شبکه آبیاری، می توان دامنه تحول و توسعه و درجه توازن توسعه پذیری آنها را مورد ارزیابی قرار داد. این تحقیق به روش اثباتی و با تلفیقی از شیوه های کمی و کیفی، بهره گیری از مطالعات اسنادی و میدانی و تجزیه و تحلیل های آماری، به تحلیل فضائی تغییرات ساختاری- کارکردی سکونتگاههای انسانی متاثر از اجرای سد و شبکه آبیاری علویان(در استان آذربایجان شرقی) با رویکرد برنامه ریزی فضائی می پردازد. نتایج تحقیق نشان داد که به لحاظ نبود نگرش جامع و نظام وار مبتنی بر اصول برنامه ریزی فضائی در مراحل مطالعه، اجرا و بهره برداری از سد و شبکه آبیاری علویان، اجرای طرح، موجب ساماندهی مطلوب و رشد متوازن نظام فضائی سکونتگاههای روستائی متاثر از اجرای طرح نگردیده است.
طراحی سامانه مبتنی بر اطلاعات جغرافیایی داوطلبانه جهت ارزیابی سریع خسارت زمین لرزه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای مدیریت بحران در زمان وقوع زلزله و کاهش آسیب های ناشی از آن، حجم گسترده ای از اطلاعات در زمان های اولیه پس از وقوع زلزله ضروری است. مشکل اصلی سیستم های موجود برای برآورد خسارت این است که اطلاعات را نمی توانند به صورت لحظه ای در هنگام وقوع فاجعه مخابره کنند و بر اساس اطلاعات از پیش جمع آوری شده اقدام به برآورد می شود. در سامانه طراحی شده تحت وب در این تحقیق, کاربران با به اشتراک گذاری لحظه ای داده های مربوط به خسارت واردشده به خود یا سایر افراد، حجم گسترده ای از اطلاعات را برای تحلیل در اختیار تیم مدیریت بحران قرار می دهند. سیستم توسعه داده شده علاوه بر جمع آوری و ذخیره اطلاعات داوطلبانه, آنالیز مکانی Heatmap را برای بررسی پراکنش مکانی و نمایش خسارت انجام میدهد. برای بررسی نتایج, سیستم به صورت فرضی در شهر اشنویه در غرب استان آذربایجان غربی پیاده سازی شده ویک سناریوی فرضی برای زلزله طراحی شد. پس از به اشتراک گذاری اطلاعات توسط مردم داوطلب، Heatmap میزان خسارت در زمان کوتاهی تولید و در اختیار مدیران بحران که در اجرای این طرح همکاری کردند قرار گرفت تا درک مناسبی برای تصمیم گیری در هنگام بروز زلزله های احتمالی به دست آید. نتایج نشان میدهد که پیاده سازی این سیستم علاوه بر کاهش چشمگیر سرعت جمع آوری اطلاعات، کاهش زمان تحلیل اطلاعات بر اساس تولید Heatmap را به همراه خواهد داشت به طوری که استفاده از اطلاعات جغرافیایی داوطلبانه باعث افزایش 6.5 برابری سرعت و زمان تخمین خسارت در مقایسه با روش های سنتی موجود می شود به طوریکه می تواند به عنوان یک روش و دیدگاه نوین در مدیریت مخاطرات محیطی مورد استفاده قرار گیرد.
ارزیابی اثر تغییر پوشش اراضی بر روی روند فرسایش خاک تالاب هور العظیم در جنوب غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۷
107 - 122
حوزههای تخصصی:
فرسایش خاک یک فاکتور کلیدی محیطی می باشد، که تنها به فاکتورهای ژئواکولوژیک وابسته نیست بلکه به تغییرات کاربری اراضی و پوشش اراضی نیز وابسته است. تحقیق حاضر به ارزیابی تغییرات کاربری و تاثیر آن بر فرسایش خاک در تالاب هورالعظیم در استان خوزستان در جنوب غرب ایران و استان میسان در جنوب شرق کشور عراق می پردازد. برای انجام این تحقیق از تصاویرماهواره لندست مربوط به خرداد ماه سال های 1365 و 1395 استفاده شد. جهت طبقه بندی تصاویر، از روش طبقه بندی حداکثر احتمال استفاده و نقشه پوشش اراضی تالاب تهیه گردید. صحت طبقه بندی با محاسبه ضریب کاپا و صحت کلی با استفاده از ماتریس خطا ارزیابی شد. برای تصویر سنجنده TM ضریب کاپا و صحت کلی به ترتیب 85/0 و 92/0 و برای تصویر سنجنده OLI به ترتیب 89/0 و 94/0 برآورد گردید. در مرحله بعد فرسایش خاک منطقه با استفاده از معادله جهانی ارزیابی فرسایش خاک (RUSLE) برای دوره 1986-1395 ارزیابی شد. نتایج کلی گویای این مطلب است که در بازه بین سال های 1365 تا 1395 از مساحت طبقات پوشش اراضی دارای کلاس فرسایشی کم کاسته شده و به مساحت کلاس های فرسایشی زیاد و عمدتا به کلاس فرسایشی بیش از 5 تن در هکتار در سال افزوده شده است. بر اساس اطلاعات اطلاعات بدست آمده برای سال 1365 حدود 26 درصد از مساحت و برای سال 1395 در حدود 41 درصد از مساحت منطقه مقدار فرسایش از حد قابل قبول بیشتر بوده و در برخی قسمت ها بحرانی است. لذا نتایج حاصل از این مطالعه لزوم پرداختن به این مسئله و ارائه راه حل های حفاظتی و مدیریتی را روشن می کند.
بررسی تغییر پذیری مخاطره جزیره گرمایی با توجه به تغییرات کاربری اراضی و پوشش زمین در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ششم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
103-120
حوزههای تخصصی:
جزیره گرمایی شهری به عنوان یکی از مخاطرات محیطی نو ظهور شرایط زیست محیطی دشواری را برای ساکنان شهرها به وجود آورده. هدف این مطالعه ارزیابی تغییر پذیری فضایی و مکانی جزیره گرمایی شهر اصفهان با توجه به نقش کاربری اراضی می باشد. میکروکلیمای پژوهش حاضر 2/190 کیلومتر مربع از شهر اصفهان است که برای تحلیل رابطه بین تغییرات کاربری و پوشش زمین بر جزیره گرمایی شهر اصفهان از تصاویر لندست 7 (سنجنده TM و ETM+ ) و لندست 8 ( سنجنده OLI/TIRS ) در تاریخ 20 جولای 1989، 17 آگوست 2005، 18 آگوست 2014، استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که نواحی شهری دارای 31 درصد تغییرات در جهت مثبت بوده این در حالی است که مساحت اراضی کشاورزی و فضای سبز با 25 درصد کاهش مواجه شده است. بررسی شدت جزیره ی گرمایی نشان می دهد هسته های پر حرارت متعلق به اراضی نامرغوب و اراضی بایر با میانگین 33/37 و 5/36 بوده است همچنین بیشترین مساحت طبقه دمایی در سال 1989 و 2005 مربوط به طبقه دمایی گرم بوده این در حالی است که در سال 2014 درصد طبقات دمایی متوسط 8/63 درصد را به خود اختصاص داده است .توزیع تغییرات مکانی جزیره گرمایی در شهر اصفهان نیز نشان می دهد که جزایر گرمایی به مرور زمان تغییر مکانی داشته است به طوری که در سال 2014 به لکه هایی در اطراف شهرک های جنوبی شهر، مناطق نظامی و اراضی بایر در نیمه جنوبی، قسمت هایی در شمال غرب و شمال شرق و لکه های کوچکی در شرق اصفهان محدود شده است. به عبارتی نتایج این پژوهش نشان داد که گسترش شهر عامل اصلی افزایش دمای سطح و گسترش جزیره گرمایی نمی تواند باشد بلکه نوع کاربری سایر اراضی در افزایش یا کاهش دما نیز موثر بوده است.
پهنه بندی نواحی سیل خیز با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) و سنجش از دور (RS)، (مطالعه موردی : شهرستان داراب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۷
21 - 46
حوزههای تخصصی:
مخاطرات طبیعی حوادث ناگواری هستند که هر ساله باعث بروز صدمات و خسارات بسیار زیاد و جبران ناپذیر به محیط طبیعی و پدیده های انسان ساخت می شوند. سیلاب ها از جمله مخاطراتی هستند که همیشه احتمال رخ داد آنها به عنوان یک مخاطره طبیعی برای انسانها وجود داشته است. در این میان شناسایی پهنه های سیل خیز از جمله اقدامات اولیه برای مقابله با آنها محسوب می شود. شهرستان داراب نیز از این امر جدا نبوده و این پژوهش با هدف تهیه نقشه پتانسیل سیلخیزی شهرستان انجام شد. با توجه به این نکته که در سیلخیزی هر منطقه معیارهای زیادی دخیل می باشد، لذا در این پژوهش12 معیار شیب، جهت شیب، بارش، ارتفاع رواناب، وضعیت شماره منحنی (CN)، جهت جریان تجمعی، وضعیت گروه های هیدرلوژیکی خاک، کاربری اراضی، تراکم پوشش گیاهی، تراکم شبکه زهکشی، وضعیت ارتفاعی حوضه و فاصله از آبراهه ها، انتخاب و نقشه های مربوط به هریک تهیه گردید. در مرحله بعد نقشه های تهیه شده با استفاده از روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و با استفاده از نرم افزار اکسپرت چویس وزن دهی و توسط مدل منطق فازی فرایند فازی سازی آنها انجام شد. در نهایت همپوشانی لایه ها با استفاده از عملگر فازی جمع جبری (SUM) در نرم افزار Arcmap انجام شد و بدین ترتیب نقشه های مربوط به پهنه بندی خطر رخداد سیل شهرستان داراب با دوره های بازگشت مختلف و در 5 طبقه استخراج شد. نقشه های بدست آمده با دوره های بازگشت مختلف، از الگوی تقریباً یکسان و مشابهی برخوردار میباشند. به طوری که بر اساس نقشه های نهایی خطر وقوع سیل با دوره های بازگشت 25، 15، 5 و 50 ساله، به ترتیب 71/9، 39/9، 4/8 و 93/9 درصد از مساحت شهرستان دارای خطر سیل خیزی خیلی کم و 24/9، 64/10، 90/11 و 65/8 درصد از مساحت آن دارای خطر سیل خیزی خیلی زیاد می باشد.
بررسی برخی خصوصیات شیمیایی و میزان برخی عناصر غذایی همراه با گرد و غبار دشت سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۳
99 - 116
حوزههای تخصصی:
تخریب اراضی یکی از مخاطرات جدی زیست بوم های طبیعی بخصوص در مناطق خشک زمین در اثر خشکسالی و فرسایش بادی است. خصوصیات گرد و غبار می توانند نشان دهنده میزان تخریب اراضی و سرزمین باشند. هدف از این تحقیق بررسی خصوصیات فیزیک وشیمیایی و مقادیر برخی عناصر غذایی همراه با گرد و غبار حمل شده در دشت سیستان است. به این منظور تعداد 25 رسوبگیر نیم دوکی شکل در شهر های منطقه سیستان نصب گردید و نمونه برداری این رسوبگیر ها به صورت ماهیانه طی دوره طوفان های گرد و غبار منطقه از اردیبهشت تا پایان مهر ماه سال ۱۳۹۴ به صورت ماهانه انجام گرفت. از خاک سطحی مناطق تحت فرسایش یا مستعد فرسایش در تالاب های هامون (۲۰ نقطه) نمونه برداری انجام شد. سپس pH، EC، ماده آلی، بافت خاک و مقادیر عناصر غذایی خاک شامل: فسفر، پتاسیم، سدیم، کلسیم و منیزیم در نمونه ها مورد اندازه گیری قرار گرفتند. بیشترین میزان عناصر غذایی همراه با گرد و غبار در کل منطقه مربوط به کلسیم (با میانگین کل mg/kg 28/700(و کمترین مربوط به فسفر (با میانگین کل mg/kg 76/33 (بود. بیشترین میانگین مجموع (فسفر، پتاسیم، کلسیم، منیزیم و سدیم) عناصر غذایی (mg/kg 43/461) در گرد و غبار شهریور و کمترین (mg/kg 78/353) در خرداد مشاهده شد. در بین شهر های مورد مطالعه بیشترین میزان ماده آلی، فسفر، پتاسیم و منیزیم در گرد و غبار حمل شده از روی شهرستان زابل (به ترتیب mg/kg 88/25، mg/kg 75/45، mg/kg 8/365 و mg/kg 32/667(، بیشترین مقدار کلسیم در شهر هامون (mg/kg 06/813) و سدیم در شهر نیمروز (mg/kg 48/629) مشاهده شد. بیشترین نسبت غنی شدن در کل مناطق مربوط به فسفر (6/002) و کمترین نسبت غنی شدن مربوط به سدیم (707/0) بود، که نسبت غنی شدن برای فسفر، پتاسیم و ماده آلی (مقادیر بالاتر از یک) نشان دهنده غنی شدن آن عنصر در گرد و غبار می باشد و هدر رفت و فرسایش انتخابی آن عنصر را از خاک های محل برداشت (منشأ گرد و غبار) نشان می دهد. نتایج نشان داد که خاک بستر تالاب های هامون (مناطق مورد مطالعه) به لحاظ بافت مساعد فرسایش هستند و خصوصیات شیمیایی آن نشان دهنده شور و قلیایی شدن و از بین رفتن پوشش گیاهی می باشد. خصوصیات گرد و غبار حمل شده از روی شهرهای دشت سیستان نیز منعکس کننده شرایط منشأ برداشت این رسوبات بودند و گسترش تخریب اراضی در این مناطق را نشان می دهد.
شناسایی منابع تأمین کننده گردوغبار غرب خوزستان با استفاده از الگوریتم های بهبود یافته دمای روشنایی گردوغبار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردوغبار را می توان یک پدیده طبیعی در نظر گرفت که در کشور ایران و به ویژه در استان خوزستان بروز آن در چند دهه اخیر دارای توالی بیشتری بوده است. بدین منظور در این پژوهش، شناسایی منابع تأمین کننده گردوغبارهای غرب خوزستان هدف گذاری گردید. بر این اساس از تصاویر ماهواره ای مودیس سنجده ترا برای استخراج شاخص بهبود یافته دمای روشنایی گردوغبار (BADI) در سه گردوغبار متوالی در زمستان 1396 و بهار 1397 (2018) بهره برده شد. نتایج شاخص بکار رفته روشن ساخت که مناطق مختلفی در داخل و خارج کشور تأمین کننده ذرات گردوغبار در غرب استان خوزستان می باشند. بر این اساس در اولین گردوغبار به تاریخ 20/1/2018 مشاهده شد که چشمه اصلی گردوغبار در نواحی خشک و بیابانی غربی استان در محدوده غرب شهرستان شوش و بستر خشک شده تالاب هورالعظیم در استان خوزستان می باشد. در گردوغبار متوالی بعدی (20/2/2018) فرسایش در بستر تالاب هورالعظیم و مناطق بیابانی در شمال سوسنگرد را می توان منبع اصلی ذرات گردوغبار قلمداد کرد. همچنین می توان مشاهده کرد که نواحی پراکنده در کشور عراق محدوده شهر بصره نیز در این گردوغبار مؤثر می باشند. در گردوغبار سوم در تاریخ 23/4/2018 بر اساس شاخص BADI دارای چندین هسته تراکمی می باشد و از نواحی بیابانی در کشور عربستان شروع و تا کشور کویت و نواحی جنوب غربی ایران و شرق عراق امتداد می یابد. همچنین در این پژوهش در محدوده های فضایی استخراج شده، نقاط برداشت ذرات گردوغبار به صورت دقیق تر با استفاده از تصاویر ماهواره ای Meteosat8 و سنتینل 3 تعیین شد که بارزترین منابع داخلی در منطقه جفیر و تالاب هورالعظیم و نواحی خشک و بیابانی شهرستان شوش در قسمت غربی استان خوزستان می باشند. همچنین در مورد منابع خارجی بیابان های کشور عربستان در مناطق غرب ریاض و شرق مدینه (الذکری، الرقایع و البجادیه) و مناطقی بین کربلا و نف در کشور عراق در شکل گیری توده گردوغبار نقش مؤثری دارند.
نقش رشته کوه زاگرس بر ترابرد گردوخاک های عراق به غرب ایران با استفاده از مدل WRF/Chem (مطالعه موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۲
119-134
حوزههای تخصصی:
رشته کوه زاگرس به واسطه قرار داشتن در مجاورت نواحی خشک و نیمه خشک کشور های عراق، سوریه و عربستان همواره در معرض طوفان های گردوغبار قرار دارد. هدف از این تحقیق بررسی نحوه رفتار طوفان گردوغبار در رویارویی با رشته کوه زاگرس در غرب کشور است. بدین منظور دو رویداد طوفان گردوغبار رخ داده در 12 الی 14 آوریل سال 2011 (23 الی 25 فروردین سال 1390) و 16 الی 18 ژوئن سال 2016 (27 الی 29 خرداد سال 1395) با بررسی داده های دید افقی ایستگاه های همدیدی غرب کشور انتخاب شده است. مدل WRF/Chem جهت شبیه سازی طوفان گردوغبار برای دو رویداد طوفان یاد شده به کار گرفته شده است. جهت اطمینان از نتایج مدل، غلظت گردوغبار شبیه سازی شده توسط مدل با داده های دید افقی دریافت شده از سازمان هواشناسی کشور مقایسه شده است که در مجموع نتایج مقایسه نشان می دهد که گردوغبار شبیه سازی شده با داده های دید افقی همخوانی دارد. به منظور بررسی تأثیر رشته کوه بر طوفان گردوغبار، مدل در سه حالت مرجع، کاهش ناهمواری های رشته کوه زاگرس به هزار متر و حذف ناهمواری ها اجرا شده و نتایج هر سه حالت با هم مقایسه شده است. نتایج حاصل از مدل نشان می دهد که رشته کوه زاگرس مانع پیشروی بیشتر گردوغبار به نواحی مرکزی کشور شده است اما گردوغبار در نواحی پست مجاور و دامنه های غربی رشته کوه زاگرس تجمع دارد. حذف ناهمواری ها موجب انتشار گردوغبار بیشتری به سمت شرق رشته کوه شده و از غلظت گردوغبار در نواحی رو به باد کاسته شده است.
بررسی اثر معیار خاک شناسی بر پتانسیل بیابانزایی مخروط افکنه ها (مطالعه موردی: بخش جنوبی حوزه ی آبخیز رودخانه ی شور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی روند بیابانزایی مستلزم درک پدیده هایی است که هم به طور منفرد و هم در کنش و واکنش بایکدیگر در یک ناحیه تغییراتی را به وجود آورده اند که این تغییرات منجر به بیابانزایی و تخریب اراضی شده است. به منظور بررسی اثر معیار خاک شناسی بر پتانسیل بیابانزایی مخروط افکنه ها در بخش جنوبی حوزه آبخیز رودخانه شور، نخست اقدام به تهیه ی نقشه ی طبقات شیب، کاربری اراضی و زمین شناسی کاربردی با هدف ایجاد واحدهای همگن و تعیین خصوصیات خاک شد ، به طوری که از طریق روی هم قرار دادن و تقاطع این نقشه ها با لایه شبکه ای ایجاد شده به وسیله برنامه جانبی ET GeoWizards در نرم افزار ArcGIS 10.3 ، نقشه ی واحدهای کاری حاصل شد. در این تحقیق سه شاخص حساسیت پذیری نسبت به فرسایش، شوری و نفوذپذیری خاک در نظر گرفته شد که در نهایت هر یک به صورت نقشه ای طبقه بندی شده مبتنی بر عبارت های زبانی در طیف هفت گانه، ارایه گردیدند. در این تحقیق از روش آزمون های ناپارامتریک فریدمن و رتبه های دبلیو کندال به منظور تعیین پتانسیل و اولویت بندی گزینه ها استفاده شد، به طوریکه پس از تعریف اعداد قطعی مربوط به عبارات زبانی در طیف هفت گانه، اقدام به محاسبه مقادیر میانگین رتبه گزینه ها گردید. در این تحقیق دامنه تغییرات مقادیر میانگین رتبه ها حاصل از آزمون های فریدمن و رتبه های دبلیو کندال از 00/7 تا 33/17 متغیر است. نتایج تحقیق مبتنی بر آزمون های ناپارامتریک نشان داد که 18/74 درصد (77/4245 هکتار) از منطقه دارای پتانسیل بیابانزایی متوسط و 82/25 درصد (67/1477 هکتار) دارای پتانسیل بیابانزایی خیلی زیاد است. همچنین نتایج تحقیق نشان داد که جوانترین و قدیمی ترین مخروط افکنه های منطقه به ترتیب دارای پتانسیل بیابانزایی خیلی زیاد (75/798 هکتار) و کم (23/152 هکتار) می باشند.
پهنه بندی و تحلیل فضایی خطر وقوع سیلاب مورد مطالعه (روستاهای نمونه شهرستان قائن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۹
53 - 68
حوزههای تخصصی:
مخاطرات محیطی در شکل ، مقیاس وچشم اندازهای مختلف عملکردهای متفاوتی دارند. بطوری که میزان خسارات و تلفات بوجود آمده از هر بحران یا حادثه ناشی از آن، رابطه ای مستقیم با آسیب پذیری جوامع انسانی دارد. پژوهش های انجام شده نشان می دهد که بحران ها به تنهایی تعیین کننده میزان خسارات نیستند، بلکه پاسخ عملکرد مسئولان به بحران است که میزان خسارت های وارده را تعیین می کند. دراین میان سیلاب به عنوان مخرب ترین عوامل آسیب رسان به انسا و جامعه از جمله مخاطرات محیطی است که درحال حاضرحوادث ناشی از آن نیز گسترش بیشتری پیداکرده است. بر این اساس هدف از این تحقیق، پهنه بندی خطر وقوع سیلاب در روستاها می باشد. منطقه مورد مطالعه شهرستان قائن در خراسان جنوبی است که اگرچه دارای میزان بارندگی کم با میانگین سالانه 80 میلی متر می باشد، اما به واسطه وجود خشکسالی های چندساله و عدم رعایت مسائل مربوط به آبخوان و آبخیزداری قسمت اعظم پوشش گیاهی منطقه از بین رفته و این امر موجب افزایش ضریب رواناب گردیده است به طوری که با وجود بارندگی کم و هرچند رگباری سیلاب شکل می گیرد. لذا برمبنای هدف پژوهش، با توجه به شناسایی و تحلیل فضایی عوامل موثر بر وقوع و رخداد سیلاب با استفاده از تکنیک تحلیل سسلسله مراتبی، عامل شیب با وزن 279/0 ، عامل نقطه تمرکز با وزن 224/0 و عامل ارتفاع با وزن 149/0 به ترتیب بیشترین تاثیر در وقوع سیلاب را در منطقه مورد مطالعه داشته اند. همچنین با توجه به نقشه تهیه شده از پهنه بندی وقوع سیلاب در محدوده مورد مطالعه، مناطق به پنج دسته از خطر بسیار کم تا بسیار خطرناک تقسیم شدند و روستاهای در معرض خطرسیلابی و شدیدا سیلابی شناشایی و در بخش یافته های تحقیق معرفی شدند.
شناسایی روابط میان مؤلفه های ارزیابی لجستیک امداد در زنجیره تأمین بشردوستانه با رویکرد دیمتل فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۸
67 - 84
حوزههای تخصصی:
زنجیره تأمین بشردوستانه امداد و نجات در حوادث غیرمترقبه به عنوان یک فعالیت مهم مدیریت بحران، می تواند در نجات جان انسان ها، انتقال آسیب دیده گان به مراکز اورژانسی، تخلیه بی خانمان ها از ناحیه حادثه دیده و برآورده کردن نیاز افراد در شرایط بحران، نقش کلیدی ایفا نماید. هدف ازانجام مقاله حاضر ارائه یک مدل ارزیابی لجستیک امداد و نجات در وقوع بحران زلزله محتمل شهر تهران است. ابتدا با استفاده از بررسی مبانی نظری و پیشینه پژوهش به شناسایی ابعاد و شاخص های لجستیک امداد و نجات با نظر خبرگان و روش غربال گری فازی پرداخته شد. جامعه و نمونه آماری بیست نفر از خبرگان و اساتید دانشگاهی مسلّط به این مباحث می باشند. پس از شناسایی ابعاد و شاخص های لجستیک امداد و نجات، پرسش نامه های مقایسات زوجی با طیف فازی بین خبرگان توزیع گردید. روایی پرسش نامه ها با استفاده از نظر خبرگان (روایی صوری) و پایایی پرسش نامه ها با استفاده از روش گوگوس و بوچر مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. نتایج حاصل از بررسی ابعاد با استفاده از تکنیک آزمایشگاه ارزیابی و تحلیل تصمیم گیری فازی نشان داد، بُعد تهیه آب، غذا و خدمات پزشکی بیشترین تاثیرگذاری و تخلیه و پناه دادن به حادثه دیدگان بیشترین تأثیر پذیری را شامل می شود. در بررسی شاخص ها، مقاوم سازی ساختمان های مسکونی، اداری، آموزشی و درمانی، اسکان اضطراری، تهیه ی آب آشامیدنی با کیفیت و میزان استفاده از فناوری های مدرن لجستیک و امداد (ست نجات؛ روبات؛ سگ های نجات و...)، بیشترین تاثیرگذاری و مقاوم سازی نیروگاه ها، پالایشگاه ها، خطوط انتقال برق، نفت، گاز و شریان های فاضلاب، جست و جو و نجات مفقودین، تهیه غذای با کیفیت و رسیدن کمک های امدادی در حداقل زمان ممکن بیشترین تأثیر پذیری را شامل می شود. نتایج مقاله حاضر می تواند دید جامعی را به مدیران بحران کشور در خصوص شناخت مؤلفه های لجستیک امداد و نجات ارائه نماید.
ارزیابی و مدل سازی تغییرات زمانی- مکانی کاربری اراضی در گسترش شدت بیابان زایی مناطق خشک شمال شرق ایران (سرخس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۴
1 - 18
حوزههای تخصصی:
تغییرات پوشش زمین در دهه های اخیر مشکلات فراوانی ازجمله تخریب منابع طبیعی را در برداشته است. پیش بینی تغییرات کاربری اراضی نقش مهمی در مدیریت منابع داشته و مدیران را در برنامه ریزی بهتر یاری می دهد. هدف از این تحقیق، بررسی تغییرات کاربری اراضی در گذشته و پیش بینی آن در آینده با استفاده از مدل ساز تغییر زمین (LCM) در توسعه شدت بیابان زایی مناطق خشک شمال شرق ایران، سرخس است. در این تحقیق با استفاده از تصاویر ماهواره ای چند زمانه لندست مربوط به سال های 2000، 2005، 2010 و 2015، تغییرات کاربری اراضی طی 15 سال بررسی گردید. وضعیت کاربری اراضی سال 2030 با استفاده از مدل پیش بینی مارکوف و رویکرد مدل سازLCM و بر پایه شبکه های عصبی مصنوعی پیش بینی شد. نتایج نشان داد در طول این دوره، تغییرات کاربری اراضی شامل کاهش سه درصدی مراتع متوسط و غنی، افزایش سه درصدی مراتع فقیر و اراضی بایر و افزایش یک درصدی اراضی کشاورزی بوده است. وسعت پهنه های ماسه ای در کل این دوره بیش از یک درصد افزایش یافته است که نشان دهنده افزایش شدت بیابان زایی است. صحّت نقشه کاربری اراضی پیش بینی شده و نقشه واقعیت زمینی ضریب کاپای 85 درصدی را نشان می دهد. طبق نتایج طی سال های 2000 تا 2015 منطقه مطالعاتی دستخوش تغییرات وسیعی گردیده که عمده این تغییرات در جهت تخریب منطقه بوده است. نتایج پیش بینی مدل ساز نیز ادامه روند تخریب زمین و شدت بیابان زایی را تأیید می کند.
بررسی میزان تاب آوری شهری با استفاده مدل Waspasو WP (نمونه موردی: شهر ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۷
225 - 241
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر بیشتر پژوهش های مرتبط با مخاطرات، پارادایم خود را از مدل کاهش تلفات و خسارت به یک مدل جامع تر تاب آور اجتماع محلی تغییر داده اند. بر این اساس دید گاه ها و نظریه های مدیریت سوانح و توسعه پایدار در پی ایجاد جوامع تاب آور در برابر مخاطرات طبیعی هستند. تاب آوری میزان مقاومت سیستم ها، توانایی آن ها در تحمل تغییر و اختلال و تداوم روابط موجود بین افراد و متغیرهاست. این تحقیق با در نظر گرفتن چنین تعریفی برای تاب آوری به ارزیابی میزان تاب آوری هفت محله شهر ساری (چهارراه بخش هشت- سلمان فارسی- پیروزی، طبرستان، هسته مرکزی شهر-شهرداری سمت دروازه بابل، معلم، منطقه آزاد بعثت- نهضت و شهبند و راه بند) در برابر مخاطرات طبیعی پرداخته است. مبنای تحلیل فضایی در این پژوهش تقسیمات واحدهای برنامه ریزی محلات (مطابق طرح جامع شهر) است. جامعه نمونه برابر با جامعه آماری (18 نفر کارشناسان شهرداری، مسکن و شهرسازی منابع طبیعی و ...) است. هفت شاخص (مقاومت ساختمان، بستر زمین و زیرساخت های شهری، فضاهای باز، محیط کالبدی، کاربری ها، اقتصادی و اجتماعی) طراحی و داده های موردنیاز حاصل شد؛ درنهایت شاخص های مختلف جهت مطلوبیت بخشی به برنامه ریزی مخاطرات محیطی توسط کارشناسان وزن دهی گردید. درواقع ارزیابی میزان تاب آوری شهری و رتبه بندی محلات در شهر ساری از آن عبور می کنند با استفاده از مدل های ارزیابی WP و WASPAS انجام می شود. نتایج تحقیق نشان می دهد که از هفت محله شهر ساری، تنها یک محله ( چهارراه بخش هشت، سلمان فارسی) در وضعیت بسیار خوب و محله طبرستان در وضعیت خوب به لحاظ میزان تاب آوری قرار دارند.
شناسایی و تحلیل همدید بالاترین بارش های مرتبط با رودخانه های جوی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال هفتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
187-206
حوزههای تخصصی:
رودخانه های جوی ساختارهایی طولانی- باریک و متمرکز از شار بخارآب هستند که با بارش های فرین و سیلاب ها ارتباط بسیار نزدیکی دارند و مناطق خشک و نیمه خشک نسبت به این پدیده در آسیب پذیری بیشتری قرار دارند به همین جهت این مطالعه به شناسایی و معرفی بالاترین بارش های رخ داده به هنگام حضور رودخانه های جوی از نوامبر تا آوریل (۲۰۰۷-۲۰۱۸) پرداخت تا ضمن نشان دادن اهمیت این پدیده در ایجاد بارش های ابرسنگین و معرفی مناطق متأثر از آن عوامل همدید مؤثر بر آن ها را تحلیل کند. به منظور شناسایی رودخانه های جوی از داده های انتگرال قائم شار بخارآب استفاده شد و آستانه هایی مستند بر روی آن ها اعمال گردید. تاریخ رخداد هر رودخانه جوی با بارش روزانه آن ها موردبررسی قرار گرفت و ده مورد از بالاترین رخدادهای بارش ایستگاهی (معادل صدک ۹۵ ام از حداکثر بارش ها) مرتبط با رودخانه های جوی معرفی و تحلیل گردید. نتایج نشان داد دریاهای گرم جنوبی به طور مستقیم و غیرمستقیم منشأ عمده رودخانه های جوی مرتبط با بارش های ابرسنگین بوده است. منشأ اکثر این رودخانه های جوی در زمان اوج رخداد دریاهای سرخ، خلیج عدن و منطقه شاخ آفریقا می باشد. ازلحاظ همدیدی منشأ ۷ مورد از رودخانه های جوی از کم فشار سودانی و در سه مورد باقیمانده از سامانه های ادغامی بوده است. دینامیک غالب در وردسپهر بالایی برای تکوین و قوام رودخانه جوی جت جنب حاره ای بوده است. در سامانه های سودانی ساختار غالب جت تمایل نصف النهاری و در سامانه های ادغامی گرایش مداری حاکمیت داشته است. به دلیل حاکمیت یک جریان بالاسوی قوی در هم جواری بالاترین شار رطوبتی جریانات همرفتی شدید سبب بارش های ابرسنگین گردیده است و ایستگاه دارای بالاترین بارش در منطقه شرق و شمال غربی میدان امگای منفی یا جریانات بالاسو قرار داشته است.
ارزشیابی اثرات اجرای سیاست اسکان مجدد در نواحی روستایی مبتنی بر رهیافت معیشت پایدار (مورد مطالعه: بخش مرکزی شهرستان آوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جابه جایی به معنای "عمل مکان گزینی جدید" یکی از سیاست های اجرایی است که برای بازسازی پس از وقوع بلایای طبیعی یا انسانی اتخاذ می گردد. این بلایا به هنگام وقوع؛ معیشت جامعه آسیب دیده را به شدت تحت تأثیر قرار می دهند. در این پژوهش سعی شده است که اثر این سیاست بر مؤلفه های معیشت پایدار در روستاهای آبدره، چنگوره و سعیدآباد از توابع بخش مرکزی، دهستان حصار ولی عصر در شهرستان آوج، مورد ارزشیابی قرار گیرد. روش پژوهش در تحقیق حاضر توصیفی- تحلیلی از نوع زمینه یاب یا پهنا نگر (پیمایشی) بوده و بر اساس هدف کاربردی است. جامعه آماری مورد مطالعه خانوارهای سه روستای مذکور هستند. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران مجموعاً 212 خانوار برآورد شد. برای انتخاب نمونه ها، از روش نمونه گیری تصادفی استفاده شد. برای جمع آوری داده ها و اطلاعات مورد نیاز، از روش های کتابخانه ای و میدانی، فن پرسشگری و ابزار پرسشنامه استفاده گردید. همچنین، از روش های آمار توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس، رگرسیون و تحلیل مسیر) و نرم افزار SPSS برای تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده گردید. بر اساس یافته های پژوهش این نتیجه حاصل شده است که اجرای سیاست اسکان مجدد- در چارچوب اقدام جابجایی – تا حدودی توانسته زمینه ساز ارتقای مؤلفه های معیشت پایدار در روستاهای جابه جا شده شود. تحلیل وضعیت معیشت پایدار به تفکیک مؤلفه های آن نشان داده است که؛ سرمایه فیزیکی از وضعیت خوبی برخوردار است؛ سرمایه های طبیعی، مالی و اجتماعی دارای وضعیت متوسط هستند و سرمایه انسانی در وضعیت نامناسب قرار دارد.