فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۱٬۱۱۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
تصمیم گیری، یکی از مهم ترین و اساسی ترین وظایف مدیریت است و تحقق اهداف سازمانی، به کیفیت آن بستگی دارد. در مناطق کشاورزی، تغییرات کاربری اراضی، ناشی از تصمیم گیری کشاورزان است و تصمیم گیری در این زمینه، تأثیر بسیاری بر این سیستم می گذارد. به طور متقابل، رخدادهای مختلف زیست محیطی، بر تصمیم ها و رفتار آینده انسان تأثیر مستقیم می گذارند؛ بنابراین، مدل سازی تغییرات کاربری اراضی، متأثر از پیچیدگی های ناشی از تعامل انسان و محیط است. دراین صورت، شناسایی عوامل مؤثر محیطی و اجتماعی- اقتصادی در تصمیم گیری و درک چگونگی بازخورد تغییر کاربری اراضی در محیط (ناشی از تغییر آن در طولانی مدت)، چالشی کلیدی برای مدل سازی این تعاملات در مدیریت پایدار زمین محسوب می شود. در این پژوهش، مدل سازی تصمیم گیری کشاورز برای تعیین نوع کشت، با استفاده از مدل M-Logit در منطقه سگزی، با به کارگیری مدل مبتنی بر عامل ارائه می شود. بدین منظور ابتدا ساختار معیشتی منطقه برای نمایش ناهمگنی حاکم بر رفتار فردی مشخص می شود. سپس با استفاده از مدل M-Logit، عوامل مؤثر و میزان تأثیر آن ها بر تصمیم گیری، بسته به نوع معیشت فرد شناسایی می شود. درنهایت، با محاسبه بردار، انتخاب های انواع کشت برای هر کشاورز، شبیه سازی و در مدل عامل مبنا، با استفاده از قانون تناسب تصادفی نوع کشت انتخاب می شود. این پژوهش، با بررسی عوامل مؤثر مدل M-Logit در هر گروه معیشتی و هر نوع کشت نشان می دهد که با توجه به شرایط حساس منطقه و خطر بیابان زایی، عوامل محیطی از جمله عوامل شیمیایی خاک، به همراه عوامل درآمدی، نقش مؤثرتری در تعیین انواع کشت دارند.
پهنه بندی آسیب پذیری مناطق شهری در برابر زلزله با استفاده از تکنیک WLC وOWA مورد شناسی: منطقة 7 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زلزله یکی از عوامل مخرب و تهدیدکنندة حیات انسانی است که همه ساله خسارت های جانی و مالی زیادی بر کشورها به ویژه کشورهای در حال توسعه وارد می سازد. کشور ایران نیز به دلیل ساختار طبیعی مخاطره آمیزش از این قاعده مستثنی نبوده است؛ به طوری که بیشتر شهرهای ایران روی خط زلزله قرار دارند و تهران به عنوان بزرگترین کلان شهر ایران به واسطة وجود گسل های فعال در اطرافش با ریسک بالایی روبه روست. بنابراین با توجه به اینکه روش شناخته شده ای برای تغییر مکانیسم زلزله وجود ندارد و هنوز نمی توان به طور دقیق زمان و مکان وقوع زلزله را تخمین زد، می توان با شناسایی نقاط آسیب پذیر، پهنه بندی و سیاست گذاری صحیح، خسارت های ناشی از زلزله را کاهش داد. در این پژوهش به منظور پهنه بندی آسیب پذیری منطقة 7 تهران در برابر زلزله؛ 10 پارامتر شیب زمین، جهت دامنه، ارتفاع، تراکم جمعیت، فاصله از گسل، کاربری اراضی، فاصله از راه های اصلی، فاصله تا رودخانه های اصلی، جنس زمین (زمین شناسی) و مقدار بارش سالانه؛ از سه شاخص محیطی، کالبدی و اجتماعی انتخاب گردید. نقشة پارامترها در محیط نرم افزار ArcGIS تهیه و در محیط نرم افزار IDRISI فازی سازی شد. وزن دهی پارامترها به روش ANP انجام و با استفاده از تکنیک های WLC و OWA نقشه ها تلفیق شده و نقشة پهنه بندی آسیب پذیری منطقة 7 تهیه شد. نتایج نشان داد که نواحی شرقی و مرکزی، آسیب پذیری بیشتری نسبت به سایر نقاط دارند.
ارزیابی میزان روایی روش های تصمیم گیری چندشاخصه در تعیین پهنه های مناسب توسعه شهری (مطالعه موردی شهرستان آذرشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روش های تصمیم گیری چند شاخصه مجموعه ای توانمند از تکنیک ها و فرایندها را برای ساختار مسائل تصمیم گیری، طراحی، ارزیابی و اولویت بندی گزینه های تصمیم گیری فراهم می آورد. هدف این مقاله تحلیل میزان روایی روش های تصمیم گیری چندشاخصه در تعیین پهنه های مناسب توسعه شهری در شهرستان آذرشهر با استفاده از معیارهای شیب، جهت جغرافیایی، ارتفاع از سطح دریا، کاربری اراضی، فاصله از رودخانه، فاصله از محدوده های شهری،فاصله از گسل و فاصله از جاده های اصلی است. از روش های تصمیم گیری چند شاخصه، روش مجموع ساده وزنی[1]، تکنیک رتبه بندی براساس تشابه به حد ایده آل[2]، تکنیک ویکور[3]، روش تحلیل سلسله مراتبی[4]انتخاب شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل فضایی در سیستم اطلاعات جغرافیایی در 5 طبقه بسیار نامناسب، نامناسب، تا حدودی مناسب، مناسب و بسیار مناسب طبقه بندی شده و برای ارزیابی میزان روایی روش ها از ضرایب صحت کلی[5] و کاپا[6] توسط نرم افزار ERDAS IMAGINEاستفاده شد. برابر با نتایج به دست آمده، روش تحلیل سلسله مراتبی به ترتیب با ضرایب صحت کلی 93/86 و ضریب کاپا 14/83 درصد بیشترین مقدار روایی را در میان انواع روش های مورد ارزیابی برای پهنه بندی مناسب توسعه شهری به دست آورد؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که روش تحلیل سلسله مراتبی با بیشترین مقادیر نسبت به سایر روش ها بهینه ترین مدل با موضوع موردبحث در منطقه مورد مطالعه است.
تحلیل فضایی تأثیر یارانه های نقدی برتغییرالگوی مصرف خانوارهای روستایی دهستان های مرکزی شهرستان نورآباد ممسنی با استفاده از تابع تراکم کرنل و تحلیل هات اسپات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارتقای عدالت اجتماعی، تخصیص بهینه ی منابع، تثبیت قیمت و بهبود توزیع درآمد از اهداف اصلی و فلسفه ی وجودی پرداخت یارانه در همه ی کشورهای جهان است.در برنامه ی پنجم و ششم توسعه ی اقتصادی- اجتماعی ایران نیز هدف این است که دولت با هدفمند سازی یارانه های آشکار و نهان، منابع حاصل از این سیاست را به صورت هدفمند در اختیار گروه های هدف قرار دهد. هدف پژوهش، شناخت تأثیر اجرای طرح هدفمندی یارانه ها بر زندگی روستاییان دهستان های مرکزی شهرستان نورآباد ممسنی است. روش تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی است که اطلاعات لازم با استفاده از توزیع وتحلیل پرسشنامه بین گروه های هدف به دست آمد. جامعه ی آماری مورد مطالعه شامل 4494 خانوار روستایی درسه دهستان از شهرستان نورآباد می باشد که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران353خانوار تعیین گردید.با توجه به شاخص های مربوط به موضوع، 7 پرسش از15 سؤال پرسشنامه های مربوط به تأثیر یارانه ها برتغییر الگوی مصرف خانوارهای روستایی مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمون Tتک نمونه ای حاکی از آن است که با اجرای سیاست هدفمندی یارانه ها، روندی مطلوب در الگوی مصرف خانوارهای روستایی ایجاد شده و این بهبود درمناطق فقیر و کم درآمد روستایی نمود بیشتری داشته است. یافته های حاصل از برداشت های میدانی و اطلاعات به دست آمده از پرسشنامه وتحلیل فضایی- مکانی با استفاده ازتابع تراکم کرنل و تحلیل هات اسپات در محیط GIS نشان می دهد که بهبود الگوی مصرف و افزایش سطح رفاهی خانوارهای روستایی در دهستان جوزار به دلیل تولیدی بودن روستاهای آن و وابستگی کمتر به مناطق شهری معنی دار می باشد و در دهستان های جاوید ماهوری و بکش یک، به دلایل وابستگی و نزدیکی خانوارهای روستایی به شهرستان نورآباد و افزایش هزینه ها، بهبود الگوی مصرف چندان معنی دار نیست و متوسط ارزیابی می شود. همچنین مشخص گردید که یارانه های نقدی در دهستان های مورد مطالعه برای اقشار نیازمند و دهک های پایین جامعه ی روستایی مفید و تأثیرگذار بوده اما برای دهک های درآمدی بالا متوسط ارزیابی می شود.
ارائه یک مدل تحلیل محیط با رویکرد سیستمی در برنامه ریزی گردشگری (مطالعه موردی: شهرستان ماکو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آگاهی از شرایط و اتفاقاتی که در محیط تصمیم گیری و برنامه ریزی توسعة گردشگری رخ می دهد، نقش بسزایی در ارتقای آگاهی و بینش ما از فرایند برنامه ریزی و اجرای سیاست های توسعة گردشگری دارد. هدف این پژوهش ارائة مدل تحلیل محیط با رویکرد سیستمی برای برنامه ریزی گردشگری در شهرستان ماکو است. با توجه به مؤلفه های مورد بررسی و ماهیت موضوع، رویکرد این پژوهش توصیفی- تحلیلی و هدف آن کاربردی است. در این پژوهش، ضمن شناسایی عامل های مؤثر بر برنامه ریزی توسعة گردشگری در شهرستان با استفاده از ماتریس SWOT، تأثیرهای متقابل آن ها نیز به روش کمی و با استفاده از روش دیماتل بررسی شد و درنهایت عملکرد نهایی این عامل ها، براساس تأثیرگذاری و تأثیرپذیری، تفکیک و رتبه بندی شد و شکاف موجود بین آن ها مشخص شد. درنهایت، با توجه به شرایط حاکم بر گردشگری منطقه، راهبردهایی نیز ارائه شده است. نتایج پژوهش بیانگر وجود قوت ها و ضعف ها و فرصت ها و تهدیدها در عرصة صنعت گردشگری ماکو است، اما ضعف های موجود در عرصة گردشگری شهرستان، بر قوت ها غالب است و مانع استفاده از فرصت ها و پتانسیل ها موجود شده است؛ بنابراین، گردشگری شهرستان ماکو، آنچنان که باید، نتوانسته است از پتانسیل ها و قوت های موجود در زمینة توسعة گردشگری بهره گیرد.
تحلیل الگوی فضایی شاخص های تحصیلات (آموزش) در شهرستان های ایران با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیای GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعات فضایی به عنوان اصلی ترین ابزاری که منطقه بر پایه آن از جنبه های مختلف به شکل بسیار محسوس و ملموس مورد مطالعه دقیق قرار می گیرد و جایگاه ویژه ای را در میان انواع برنامه ریزی ها دارد، در میان اهمیت آموزش و تحصیل همه افراد جامعه (زن و مرد) در همه سطوح تحصیلاتی یکی از اهداف اساسی سازمان های بین المللی قرار دارد. و مورد تأکید در اهداف هزاره MDG، (2000-2015) و اهداف توسعه پایدار SDG، (2015-2030)، می باشد. روش تحقیق در پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی است و جامعه آماری تمامی افرادی است که در سطح شهرستان ها در زمینه شاخص های مرتبط با تحصیلات قرار داشته اند، بوده اند. در نهایت شاخص های آموزش (تحصیلات) شناسایی شده و با استفاده از نرم افزار ARC GIS، و EXCEL، این شاخص ها در پنج گروه (1- دسترسی به اینترنت، 2- سوادآموزی بزرگسالان، 3- آموزش عالی، 4- باسوادی و 5- بی سوادی جمعیت). طبقه بندی شده اند. برای بررسی و سنجش شاخص های شناسایی شده؛ ابتدا دادهای خام 1390 از مرکز آمار ایران دریافت شد و سپس تمامی 41 شاخص در نظر گرفته شده برای هر یک از 394 شهرستان کشور محاسبه گردید. نتایج نشان می دهد که در همه 5 مؤلفه اصلی، مناطق جنوب شرقی، مناطق مرزی و بیشتر مناطق شرق و غرب کشور در سطح پایین و متوسط و در برخی بسیار نامناسب می باشد. اما مناطق مرکزی و مناطق جمعیتی کشور و همچنین مناطق شمالی و تولیدی و صنعتی کشور در سطح خوب و متوسط از نظر 5 مؤلفه اصلی قرار دارند، که این سطح بالا یا پایین بودن می تواند دلایل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و غیره را به دنبال داشته باشد.
ارزیابی خطر ریسک زمین لغزش حوضه آبخیز طالقان رود بر پایه الگوریتم بهینه سازی توافقی ویکور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناپایداری های دامنه ای، ازجمله پدیده های معمول در بیشتر مناطق کوهستانی ایران است. در این میان یکی از مخاطره آمیزترین ناپایداری ها، زمین لغزش است. هدف از این پژوهش، تهیه نقشه حساسیت پذیری در زیرحوضه های طالقان رود به زمین لغزش با استفاده از الگوریتم بهینه سازی توافقی ویکور است. ابتدا پس از تهیة نقشة پایة محدودة مطالعاتی با استفاده از تصاویر ماهواره ای و بازدیدهای میدانی، نقشة عوامل مؤثر در حساسیت پذیری حوضه به زمین لغزش شامل شیب، فاصله از گسل، طبقات ارتفاعی، تراکم زهکشی، کاربری اراضی، پوشش گیاهی، لیتولوژی، نوع خاک و بارش در محیط GIS تهیه شد. سپس ضریب اهمیت هرکدام از معیارهای مذکور در وقوع زمین لغزش، به کمک الگوریتم سلسله مراتبی AHP به دست آمد که معیارهای شیب، لیتولوژی و طبقات ارتفاعی بیشترین ضریب اهمیت را کسب کردند. سپس بر پایة الگوریتم بهینه سازی ویکور، درجه سودمندی و پشیمانی انتخاب گزینه های برتر (زیرحوضه ها)، مشخص شد. در پایان با محاسبة میزان شاخص بهینة ویکور، برحسب درجة حساسیت پذیری به زمین لغزش، زیرحوضه ها در 3 کلاس کیفی حساسیت پذیری کم، متوسط و زیاد طبقه بندی شدند. نتایج نشان داد زیر حوضه های زیدشت 1، 2 و دونبولید از بیشترین حساسیت پذیری به وقوع زمین لغزش برخوردارند و حساسیت به وقوع زمین لغزش در زیر حوضه های شهرک، ناویزک و حسنجان حداقل است.
پهنه بندی فضایی جهت مکان یابی پایگاه اسکان موقت با رویکرد ارزیابی چند عامله در محیط GIS (مطالعه موردی: بخش مرکزی شهرستان فاروج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به این که ایران از کشورهای بلا خیز دنیا است، لازم است مدیریت روستایی قدرت بالایی در مواجهه با حوادث ناگوار طبیعی داشته باشد. برای این منظور، در سال های اخیر احداث پایگاه های پشتیبانی مدیریت بحران در دستور کار سازمان پیشگیری و مدیریت بحران در شهرها و روستاها قرار گرفته است. یکی از موارد قابل توجه قبل از احداث این پایگاه ها، مطالعه، بررسی و انتخاب مکان مناسب برای استقرار این نوع کاربری است. این پژوهش با هدف مکان یابی بهینه پایگاه های اسکان موقت در مدیریت بحران، در سطح روستاهای بخش مرکزی شهرستان فاروج تهیه شده است.
روش: بر این اساس، در چارچوب روش تحقیق توصیفی- تحلیلی، پس از گردآوری و آماده سازی لایه ها، نقشه های فاکتور فازی تهیه شد و سپس، وزن دهی معیارها و شاخص های مورد مطالعه با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی در نرم افزار Expertchoice انجام گرفت. در مرحله بعدی، لایه های اطلاعاتی (محیطی و کالبدی) در محیط نرم افزار ArcGIS، بر مبنای مدل های هم پوشانی شاخص و وزن فازی با یک دیگر تلفیق و در نهایت، از ترکیب نتایج، نقشه نهایی مکان بهینه پایگاه اسکان موقت تولید شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که 4 درصد روستاهای بخش مرکزی فاروج در شرایط کاملاً مناسب و 56 درصد در از شرایط مناسب برای مکان یابی پایگاه های اسکان موقت برخوردارند و در مقابل، 40 درصد روستاها از شرایط نامناسب برای این منظور برخوردار هستند.
محدودیت ها: نبود اطلاعات کافی در سطح روستاها، عدم دسترسی آسان به اطلاعات موجود در سازمان ها، عدم همکاری به موقع کارشناسان در تکمیل پرسش نامه ضریب ارجحیت شاخص های مکان یابی.
اصالت و ارزش ها: برنامه ریزی پیش از وقوع بحران از مسائل مهم پیش روی مدیران روستایی، به ویژه حوزه مدیریت بحران است. این پژوهش با استفاده از تکنیک های نوین در این راه گام برداشته است.
بررسی آسیب پذیری شهرها در برابر زلزله با استفاده از مدل MIHWP (مطالعه موردی منطقه 10 تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باتوجه به تراکم بالای جمعیتی و ساختمانی، سازه های کم دوام، عرض کم معابر و درجه محصوریت بالا در شهرها، انجام مطالعات و برنامه ریزی های دقیق در راستای به حداقل رساندن آسیب های ناشی از این رویداد طبیعی ضروری است. برای این منظور یکی از مهم ترین اقدامات می تواند شناسایی عوامل مؤثر در کاهش آسیب پذیری شهرها در برابر زلزله باشد. شناخت و بررسی آسیب پذیری شهرها به ویژه محدوده هایی که به صورت اسکان غیررسمی و بافت فرسوده می باشد، اهمیت زیادی دارد. می توان با مشخص کردن پهنه های آسیب پذیر در برابر زلزله و با آگاهی از خسارت های ناشی از آن ها، شهرها را به گونه ای طراحی و برنامه ریزی کرد که به هنگام وقوع زلزله کم ترین آسیب به آن ها وارد شود. دراین پژوهش شاخص های کاربری زمین، عرض خیابان، تعداد طبقات، درجه محصوریت، تراکم جمعیتی، دانه بندی قطعات، سطح اشغال، تراکم ساختمانی، کیفیت ابنیه، نوع سازه، قدمت ابنیه، دسترسی به فضاهای باز و دوری و نزدیکی به گسل های اصلی انتخاب و با استفاده از مدل MIHWP و به کارگیری قابلیت های نرم افزار Arc GIS در محاسبه، تجمیع و روی هم گذاری داده ها و لایه نقشه های شاخص های منتخب، آسیب پذیری منطقه 10 شهر تبریز در مقابل زلزله مشخص شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که قطعاتی که دارای خیابان های کم عرض، تعداد طبقات و درجه محصوریت بالا، مساحت کم تر، سطح اشغال، تراکم های ساختمانی و جمعیتی بالا، کیفیت ابنیه پایین، نوع سازه کم دوام، قدمت ابنیه قدیمی، فاصله زیاد تا فضای های باز و فاصله نزدیکی به گسل های اصلی بوده اند، دارای امتیاز آسیب پذیری بالایی بوده و در نتیجه آسیب پذیر نشان داده شده اند. هم چنین در محدوده منطقه، با حرکت از سمت شمال غرب به طرف مرکز و شمال شرق به میزان آسیب پذیری شهر افزوده می شود.
بهبود شناسایی تغییرات در مناطق شهری با انتخاب ویژگی های طیفی و مکانی بهینه مبتنی بر الگوریتم ژنتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنالیز تصاویر چندزمانه سنجش از دور، تکنیک کارآمدی برای شناسایی تغییرات کاربری و پوشش اراضی در مناطق شهری می باشد. جدا از تکنیک بکار رفته برای شناسایی تغییرات،فضای ویژگی تأثیر بسیار زیادی در صحت نتایج دارد. حصول نتایج رضایت بخش در شناسایی تغییرات مناطق شهری، مستلزم بکارگیری ویژگی های طیفی و مکانی (بافت) بهینه می باشد. اگرچه جستجوی سراسری تنها تضمین دست یابی به مجموعه ویژگی های بهینه است، ولی در عمل فرآیندی بسیار زمانبر و غیرعملی است. در تکنیک های کاهش بعد همچون تکنیکPCA تنها استقلال آماری داده ها برای رسیدن به مؤلفه هایی جدید با وابستگی کمتر مدنظر بوده و بهبود صحت شناسایی تغییرات بطور مستقیم دنبال نمی شود. تعیین حدآستانه مناسب برای انتخاب ویژگی های بهینه در تکنیک تفکیک پذیری آماری (SAA) با فاصله JM نیز عملاً از کارایی این تکنیک می کاهد. تمرکز اصلی مقاله حاضر، انتخاب ویژگی های طیفی و بافت بهینه با الگوریتم ژنتیک و طبقه بندی کننده بیزین می باشد. جهت بررسی کارآیی تکنیک پیشنهادی، تغییرات شهر جدید سهند (شمال غرب ایران) با بکارگیری تصاویر سنجنده های IRS-P6 و Geo-Eye1اخذ شده در 14 جولای 2006 و 1 سپتامبر 2013 مورد بررسی قرار گرفت.تمامی تکنیک های مذکور در محیط برنامه نویسی MATLABR2013aپیاده سازی شدند.نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد ویژگی های بافت می تواند به عنوان منبع اطلاعاتی مکمل، سبب بهبود نتایج شناسایی تغییرات در مناطق شهری شود. انتخاب ویژگی یک فرآیند تأثیرگذار در شناسایی تغییرات مبتنی بر ویژگی های طیفی و بافت می باشد. هریک از تکنیک های انتخاب ویژگی، محدودیت ها و مزایای خاص خودشان را داشته ولی در کل بهبود صحت شناسایی تغییرات را بدنبال دارند. مقایسه کارآیی تکنیک های انتخاب ویژگی نشان داد، تکنیک پیشنهادی در مقایسه با دو تکنیک متداولPCA و SAA (که نتایج مشابهی داشتند) از کارآیی و صحت بالاتری برخوردار است.با بکارگیری روش پیشنهادی، ضریب کاپا و صحت کلی نقشه تغییرات به ترتیب از 66/53% به 49/88% و از 94/58% به 39/90%،(در مقایسه با بکارگیری باندهای اصلی تصاویر)،افزایش یافت.
تبیین نابرابری های آموزشی و ارائه مدل توسعه آموزشی به منظور آمایش و نیل به عدالت آموزشی مورد شناسی: مناطق آموزشی استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین نابرابری های آموزشی مناطق 24 گانه آموزش وپرورش استان آذربایجان غربی با استفاده از تحلیل شاخص های آموزشی انجام گرفته است. تحقیق حاضر توصیفی- تحلیلی است و جامعه آماری، مناطق 24 گانه آموزش وپرورش استان آذربایجان غربی است. شیوه جمع آوری آمار و اطلاعات به صورت اسنادی است. در تجزیه و تحلیل داده ها از مدل های تاپسیس، ضریب پراکندگی، تحلیل رگرسیون، تحلیل مسیر و شبکه های عصبی استفاده شده است. نتایج رتبه بندی مناطق با استفاده از تکنیک تاپسیس نشان می دهد که بین مناطق آموزشی استان نابرابری وجود دارد و از 24 منطقه آموزش وپرورش استان آذربایجان غربی منطقه بوکان به عنوان برخوردارترین و منطقه صومای برادوست به عنوان محروم ترین مناطق آموزش وپرورش استان آذربایجان غربی هستند. با استفاده از مدل ضریب پراکندگی برای اندازه گیری نابرابری معلوم می شود بیشترین میزان نابرابری با 0.828 در شاخص های دانش آموزی و کمترین میزان نابرابری با 3/0 در شاخص های پیشرفت تحصیلی بوده است. براساس نتایج تحلیل مسیر شاخص های امکانات دانش آموزی دارای بیشترین و شاخص های امکانات فیزیکی دارای کمترین تأثیرات بر نابرابری مناطق آموزش وپرورش استان آذربایجان غربی بوده اند. نتایج پیش بینی با استفاده از شبکه عصبی نیز نشان می دهد، بیشترین تأثیر را بخش شاخص های اقتصادی و کمترین تأثیر را شاخص نیروی انسانی در پیشگویی نابرابری مناطق آموزش وپرورش استان آذربایجان غربی داشته اند.
آسیب پذیری معابر در شهرهای لرزه خیز بر اساس مدل IHWP در ناحیه ی سه منطقه ی یک کلان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در شهرهای لرزه خیز، برنامه ریزی شهری ناگزیر از آسیب شناسی لرزه ای معابر است. این مقاله می کوشد ضریب و الگوی آسیب پذیری لرزه ای معابر شهری را با دیدگاه برنامه ریزی پیشگیری در ناحیه ی سه کلان شهر تبریز ارزیابی کند. در این پژوهش، داده ها و لایه های اطلاعاتی با روش اسنادی تهیه و با روش دلفی رتبه بندی و امتیازدهی و با استفاده از روش IHWP در محیط GIS پردازش شده اند. جامعه ی آماری شبکه ی معابر ناحیه ی سه ی منطقه ی یک کلان شهر تبریز است. نتایج نشان می دهد درجه ی محصور بودن بالا، افزایش سطح سرویس ترافیک، تراکم جمعیت و نظام ویژه ی کاربری زمین به صورت تمرکز کاربری های تجاری، تفریحی و فرامنطقه ای دلایل اصلی آسیب پذیری معابر هستند. در معابر کم عرض (8 تا 10 متر)، درجه ی محصور بودن بر ضریب آسیب پذیری لرزه ای در معابر شریانی شاخص ترافیک و نظام کاربری افزوده اند. الگوی فضایی آسیب پذیری معابر از شرق به غرب و از شمال به جنوب روندی افزایشی دارد. کانون شدت فضایی آسیب پذیری معابر در مرکز ناحیه قرار دارد و بر خیابان های ولی عصر، شریعتی، عارف و رازی منطبق است. بدین ترتیب، به لحاظ زمین لرزه ای، معابر کارآمد و پایدار در شرق ناحیه واقع هستند
ارزیابی دقت روش های رگرسیون چند متغیره (MR)، رگرسیون لجستیک (LR)، تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و منطق فازی (FL) در پهنه بندی خطر زمین لغزش حوضه آبخیز طالقان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پهنه بندی خطر زمین لغزش، سطح زمین را به نواحی ویژه و مجزایی از درجات بالفعل و بالقوه خطر (از هیچ یا بسیار زیاد) تقسیم می کند. این فرآیند که بر مبنای شناخت ویژگی های طبیعی و مدل سازی کمی بر پایه داده های ناحیه مورد مطالعه صورت می گیرد، می تواند مبنایی برای اقدامات بعدی و برنامه ریزی های آتی توسعه و عمران در مقیاس منطقه ای، ناحیه ای و محلی محسوب گردد. این پژوهش به ارزیابی میزان دقت روش های رگرسیون چند متغیره (MR)، رگرسیون لجستیک (LR)، تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و منطق فازی (FL) جهت تعیین مناسب ترین روش برای تهیه ی نقشه ی خطر زمین لغزش در حوضه آبخیز طالقان پرداخت. فاکتورهای ارتفاع، شیب، جهت شیب، زمین شناسی، کاربری اراضی، تراکم پوشش گیاهی، تراکم آبراهه، جاده، گسل و بارش به عنوان پارامترهای مؤثر بر وقوع پهنه های لغزشی، متغیرهای مستقل پژوهش را تشکیل دادند. پهنه های لغزشی هم متغیر وابسته در اجرای مدل-های ذکر شده بودند. مقدار شاخص مجموع کیفیت (Qs) که مقایسه و ارزیابی روش ها را در قیاس با یکدیگر نشان می دهد، در روش رگرسیون لجستیک 26/0 محاسبه شده است که مطلوبیت و صحت بیش تر استفاده از این روش را در پهنه بندی خطر سطح های لغزشی حوضه آبخیز مورد بررسی نشان می دهد. پس از آن، روش گامای فازی 7/0 با مجموع کیفیت 25/0 در درجه ی دوم مطلوبیت و صحت قرار دارد. مقدار Qs روش های رگرسیون چند متغیره، گامای فازی 8/0، گامای فازی 9/0 و تحلیل سلسله مراتبی بترتیب 24/0، 23/0، 22/0 و 16/0 بدست آمده است که بیانگر صحت کم تر آن ها نسبت به رگرسیون لجستیک می باشد. در مورد شاخص دقت پیش بینی خطر (P) هم مشاهده می شود که رگرسیون لجستیک با مقدار 22/0، تفکیک پذیری یکسان تر و مناسب تری از پهنه های خطر را نسبت به دیگر روش ها مورد استفاده تأیید می کند. مقدار این شاخص برای روش های گامای فازی 7/0 و رگرسیون چند متغیره، که دارای مجموع کیفیت بالاتری نسبت به سایر روش ها بودند، 18/0 برآورد شده است که نشان از تفکیک پذیری مناسب و یکسان پهنه های خطر لغزش در این دو روش دارد. دقت روش محاسبه شده برای گامای فازی 8/0 و 9/0 نیز 18/0 است.
مدل سازی مکانی زمانی سه بعدی پراکنش آلاینده ی اکسید های ازت هوا ناشی از ترافیک در تقاطع خیابان ولی عصر فاطمی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مشکلات اصلی شهرها افزایش سریع آلودگی هواست که ترافیک وسایل نقلیه یکی از مهم ترین عوامل آن به شمار می رود. مدیریت هدفمند این عامل آلوده کننده نیازمند اطلاعات صحیح و دقیق از نحوه ی انتشار آلاینده ها در شرایط گوناگون مکانی و زمانی است. در این باره، پژوهش حاضر نحوه ی انتشار سه بعدی آلودگی حاصل از اکسیدهای نیتروژن (NOx) را در مقیاس میکرو بررسی و با استفاده از مدل GRAL [1] محدوده ی تقاطع ولی عصر فاطمی شهر تهران را در فصل زمستان مطالعه می کند. با توجه به این، خودروها به منزله ی مهم ترین عامل آلاینده به مدل معرفی شد و فرآیند مدل سازی در نُه ارتفاع متفاوت (از 7/1 تا 5/52 متری) انجام گردید. برای بررسی ویژگی های فضایی و زمانی داده های میزان غلظت آلاینده ی NOx از روش های خودهم بستگی فضایی عمومی و محلی موران استفاده گردید. میزان شاخص موران معادل 7/0 تا 9/0 در حالت دوبعدی و معادل 22/0 در حالت سه بعدی در نتایج حاصل نشان دهنده ی وجود سطح بالایی از خود هم بستگی فضایی مثبت معنادار است که گواه صحت عملکرد شبیه سازی صورت گرفته است. تحلیل شاخص موران محلی/انسلین نشان دهنده ی غلبه ی نقاط بالا بالا در ارتفاعات پایین تا متوسط و افزایش نقاط پایین پایین در ارتفاع های بالاتر است. همچنین، وجود خوشه های آلودگی نسبتاً پایدارتر در ارتفاع های مختلف در تقاطع ها و ناپایداری وضعیت خوشه بندی آلودگی هوا در نزدیکی ساختمان ها در نتایج حاصل مشهود است
استفاده از تصاویرسنجنده ی TM-5 در تعیین تغییرات عمق نسبی و مساحت دریاچه ی پریشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پایش اطلاعات در خصوص وضعیت دریاچه ها و تالاب های کشور یکی از مهمترین عوامل حفاظت از محیط زیست است و اطلاعات ارزشمندی را در اختیار مدیران حوزه محیط زیست قرار می دهد. در این راستا استفاده از روش های کم هزینه تر و سریع تر می تواند بسیار راهگشا باشد. فناوری سنجش از دور به عنوان یکی از جدیدترین روش های مطرح در این زمینه همواره در بسیاری از مطالعات زیست محیطی مورد استفاده بوده است. از این رو در این پژوهش دو پارامتر کلیدی عمق نسبی و وسعت دریاچه در سال های 1985 و 1999میلادی و بر مبنای استفاده از تصاویر سنجنده TM-5 مورد بررسی قرار گرفت و با مقایسه روش SID در مقابل SAM و BEC، و همچنین استفاده از فیلتراسیون Sieve، روش بکار رفته به عنوان روشی کارآمد برای تعیین مساحت دریاچه مطرح گردید و با استفاده از 4 باند اول این سنجنده تغییرات عمق نسبی به روش Log Ratio Transform در دو سال پایش شد. نتایج نشان دادند روش SID با 20 درصد افزایش دقت در زمینه تفکیک محدوده دریاچه، عملکرد بهتری نسبت به دو روش دیگر دارد. تغییرات محاسبه شده برای وسعت دریاچه حاکی از 42/46٪ درصد افزایش مساحت دریاچه در سال 1999 نسبت به سال 1985 است همچنین تغییرات عمق محاسبه شده نیز حاکی از افزایش ناحیه با عمق متوسط دریاچه در سال 1999 نسبت به قبل است و بطور کلی پستی و بلندی های کف دریاچه تغییر قابل توجه و معناداری در این دو سال داشته است. این پژوهش نشان داد تصاویر لندست TM-5 می توانند در بررسی تغییرات عمق نسبی دریاچه های کم عمق و همچنین تغییرات مساحت دریاچه استفاده گردند و برای مطالعات آتی به عنوان روشی کارامد مطرح باشند.
کاربرد مدلLARS-WG در پیش بینی پارامترهای هواشناسی حوضه قره سو استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یک مولد آب و هوائی به عنوان ابزاری نسبتاً دقیق و ارزان برای تولید سناریوهای تغییر اقلیم چندساله در مقیاس روزانه به کار برده می شود و تغییرات در متغیرهای اقلیمی و میانگین های اقلیمی را ترکیب می کند. در این تحقیق کارایی مدل LARS-WG جهت تولید داده های روزانه بارش، دمای حداقل و حداکثر و ساعت آفتابی در حوضه آبخیز قره سو استان گلستان در ایستگاه گرگان مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته و با استفاده از آن تغییرات پارامترهای اقلیمی در آینده بررسی شده است. در اولین گام مدل برای دوره 1999- 1970 اجرا گردیده و میانگین های ماهانه مشاهداتی و تولید شده پارامترهای اقلیمی مذکور مقایسه شد. همبستگی مقادیر با استفاده از آزمون T استیودنت نشان داد که در سطح اطمینان 99 درصد تفاوت معنی داری بین داده های واقعی و داده های حاصل از مدل وجود ندارد. مقادیر میانگین های ماهانه مشاهداتی و تولید شده متغیرهای هواشناسی با استفاده از پارامترهای آماری NA، RMSE وMAE نیز مورد مقایسه قرار گرفتند و اثبات شد که مدل کارآیی لازم جهت تولید داده های روزانه در حوضه آبخیز قره سو استان گلستان را داراست. هم چنین نمودارهای پراکنش مشاهداتی و شبیه سازی شده نشان داد که مقادیر دمای حداقل و حداکثر بیشترین همبستگی را داشته و مقادیر مربوط به ساعت آفتابی کمترین میزان همبستگی را داراست. در مرحله بعد پس از اطمینان از کارآیی این مدل در شبیه سازی پارامترهای هواشناسی مذکور در حوضه آبخیز قره سو استان گلستان، داده های سه سناریوی A2 (سناریوی حداکثر)،A1B (سناریوی حد وسط) و B1 (سناریوی حداقل) مدل HadCM3 در دو دوره 2030-2011 و 2099-2080 با مدل آماری LARS-WG کوچک مقیاس گردید. نتایج نشان داد که بر اساس برآورد مدل LARS-WG برای سناریوهای مورد بررسی در دوره های آتی میانگین دمای حوضه آبخیز قره سو به میزان 56/0 تا 04/4 درجه سلسیوس افزایش و مقدار بارش نیز در مقایسه با دوره پایه به میزان 28/10 تا 71/23 درصد افزایش می یابد.
بررسی پتانسیل زمین لغزش با استفاده از مدل های تصمیم گیری چندمعیاره (AHP و TOPSIS) در استان چهارمحال و بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت نواحی مستعد پدیده زمین لغزش و رتبه بندی آنها به عنوان یک مخاطره عمده در مناطق کوهستانی ایران را می توان یکی از گام های اولیه در برنامه ریزی های توسعه ای و عمرانی دانست. در مقاله حاضر وضعیت زمین لغزش های استان چهارمحال و بختیاری با استفاده از مدل های TOPSIS و AHP مورد ارزیابی قرار گرفت. در این روش ها گزینه های مورد نظر را شهرستان های استان (شهرکرد، کوهرنگ، فارسان، بروجن، اردل و لردگان) و معیارهای مؤثر را نیز شیب، کاربری اراضی، سازندهای زمین شناسی، ارتفاع، تراکم آبراهه ها، بارش سالانه و فاصله از جاده تشکیل می دهند. پس از تهیه لایه های اطلاعاتی مورد نیاز در محیط GIS و امتیازدهی به هر کدام از معیارهای مؤثر، در نهایت نتایج بکارگیری مدل های مذکور نشان می دهد که عامل زمین شناسی با وزن تقریبی 2669/0 مهم ترین و شاخص تراکم آبراهه ها با وزن تقریبی 0192/0 کم اهمیت ترین معیارها می باشند. همچنین بررسی وضعیت پتانسیل رخداد زمین لغزش در محدوده مورد مطالعه، حاکی از وجود تفاوت در نتایج بدست آمده از بکارگیری مدل های AHP و TOPSIS است. تفاوت مذکور شرایط را برای استفاده از استراتژی های اولویت بندی (میانگین رتبه ها، بردا و کپ لند)، با ترکیب نتایج حاصل از مدل های AHP و TOPSIS فراهم کرد. نتایج به دست آمده از این امر نشان دهنده وجود بیشترین پتانسیل رخداد این پدیده طبیعی در شهرستان های اردل، کوهرنگ و فارسان و کمترین پتانسیل در شهرستان بروجن می باشد.
اولویت بندی سیل خیزی واحدهای آب شناسی حوضه آبریز دالکی با استفاده از شبیه سازی HEC-HMS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راه هایی که می توان خسارت ناشی از سیلاب را کاهش داد، تعیین مناطق مولد سیلاب و اعمال روش های مناسب کنترل آن می باشد. در این پژوهش، با تلفیق GIS و شبیه آب شناسی HEC-HMS، میزان مشارکت زیر حوضه های بالادست ایستگاه آب سنجی چم چیت واقع در حوضه آبریز دالکی در سیل خروجی کل حوضه بر اساس دوره برگشت های 2، 50 و 100 ساله تعیین می شود. بدین منظور با استفاده از روش تکرار حذف انفرادی زیر حوضه ها و در محیط شبیهHEC-HMS ، زیر حوضه های آبریز بالادست ایستگاه آب سنجی چم چیت ازنظر سیل خیزی اولویت بندی می شوند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که میزان مشارکت زیر حوضه ها دربده خروجی کل حوضه تنها تحت تأثیر مساحت و بده اوج زیر حوضه نمی باشد و عواملی مانند موقعیت مکانی زیر حوضه ها، فاصله تا خروجی، ضریب CN و نقش روندیابی در رودخانه اصلی تأثیر بسزایی در سیل خیز بودن زیر حوضه ها دارند. علاوه بر این تغییری در اولویت بندی سیل خیزی زیر حوضه ها در دوره برگشت های مختلف دیده نشد.
واسنجی و ارزیابی ﻋﻤﻠﮑﺮد مدل های ﻫﯿﺪروﻟﻮژی IHACRES و SWAT در شبیه سازی روان آب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ﻣﻘﺪار روان آب در هر منطقه ای با توجه به ﺷﺮاﯾﻂ اقلیمی، ﻫﯿﺪروﻟﻮژﯾﮑﯽ، ﺧﺎک و ﭘﻮﺷﺶ گیاهی در ﺳﻄﺢ ﺣﻮﺿﻪ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯽﮐﻨﺪ. ﺷﺒﯿﻪﺳﺎزی ﻓﺮآﯾﻨﺪﻫﺎی ﻓﻮق ﻧﯿﺎزﻣﻨﺪ اراﺋﻪ ی اﻃﻼﻋﺎت ﻻزم از ﭼﮕﻮﻧﮕﯽ ﺗﻐﯿﯿﺮات ﻣﮑﺎﻧﯽ اﯾﻦ ﻋﻮاﻣﻞ است. در این زمینه، ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺗﻨﻮع ﻣﺪلﻫﺎی هیدرولوژیکی، دستیابی به مناسب ترین شبیه سازی چنین ﻣﺪلﻫﺎیی و انتخاب مدلی مناسب مستلزم ارزیابی میزان عملکرد آن ها متناسب با شرایط هیدرولوژیکی هر منطقه است. ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ، اﻧﺘﺨﺎب ﻣﺪل، ﺑﻪ ﺗﺸﺨﯿﺺ ﻗﺎﺑﻠﯿﺖ و ﻣﺤﺪودﯾﺖ ﻣﺪلﻫﺎی ﻫﯿﺪروﻟﻮژی ﺣﻮﺿﻪ ﻧﯿﺎز دارد. در اﯾﻦ پژوهش، میزان عملکرد دو ﻣﺪل ﺑﺎرش روان آب (SWAT, IHACRES) در ﺷﺒﯿﻪﺳﺎزی روان آب دو ﺣﻮﺿﻪ یلفان و سولان ارزﯾﺎﺑﯽ و ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ شده اﺳﺖ. بر این اساس، با ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺣﺴﺎﺳﯿﺖ، واﺳﻨﺠﯽ و صحت سنجی مدل ها ارزیابی شدند. بازه ی زمانی 1999-1983 دوره ی واسنجی و دوره ی 2010-1983 دوره ی صحت سنجی انتخاب و بررسی گردید. سرانجام، به منظور تعیین توانایی مدل در شبیه سازی روان آب حوضه ها به کمک معیار های ضریب نش ساتکلیف NS ضریب تعیین)) (مورد) ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که هر دو مدل از توانمندی قابل پذیرشِ شبیه سازی روان آب در هر دو حوضه ی برخوردارند و ﻣﺪل SWAT در دوره ی ﺻﺤﺖ سنجی هر دو زیر حوضه در مقیاس روزانه و ماهیانه با ﺿﺮﯾﺐ ﻧﺶ 6/0 و ﺿﺮﯾﺐ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﺑﺎﻻی 7/0 ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻋﻤﻠﮑﺮد را از ﺷﺒﯿﻪﺳﺎزی روان آب در هر دو ﺣﻮﺿﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ دادهﻫﺎی ﻣﺸﺎﻫﺪاﺗﯽ دارد