مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
رسوب
حوزه های تخصصی:
بررسی نظام بهره برداری مصالح شن و ماسه از رودخانه حاکی از وجودمشکلات متعدد از نظر مسائل طبیعی دستگاه های متولی مسائل مالی و نیز از دیدگاه های زیست محیطی می باشد در طی سالهای گذشته اقدامات مختلفی جهت اصلاح نظام بهره برداری از مصالح رودخانه ای صورت ÷ذیرتفه است رود میناب از جمله رودخانه هایی است که دارای غنی ترین مصالح شن و ماسه کشور می باشد به همین منظور کارخانجات متعددی در بستر این رودخانه جهت بهره برداری از مصالح آن احداث شده است احداث سد میناب و متعاقب آن قطع کامل دبی ÷ایه رودخانه به ÷ایین دست سد و به طبع آن قطع صد در صد رسوبهای انتقالی مخصوصا رسوبهای درشت دانه به ÷ایاب سد میناب فرسایش بستر و کناره های این سیستم آبرفتی را مخصوصا در طی سیلابتهایا ستثنائی به دنبال داشته است این عامل باعث تغییر ÷ذیری مسیر ازجمله گود افتادگی بستر تخریب کنارها و توسعه مئاندرها عریض شدن رو به گسترش بستر و تهدید سازه های رودخانه ای مانند ÷ل و سد میناب دیوارهای سیل بند و سیل برگدان و تهدید مناطق مسکونی و مزارع و باغات مجار رودخانه گردیده است بهره برداری مصالح آبرفتی ازجمله مسائلی است که در این رودخانه وجود دارد به همین منظور طی سالهای گذشته اقدامات مختلفی جهت اصلاح نظام بهره برداری صورت گرفته است ولی توجه به این مطلبی ضروری است که درچهارچوب نظام فعلی رودخانه میناب رعایت نکات فنی و توجه به جریان آب و رسوب و به طور کلی شناخت ژئومرفولوژی رودخانه مهمترین رکن نظام بهره برداری از مصالح آن است روند منطقی و ضروری انجام مطالعات و جمع آوری اطلعات باید از وضعیت جریان آب و رسوب نقش آنها در ÷یکر شناسی رودخانه و توجه به اثرات تبعات طبیعی برداشت مصالح از رودخانه از جمله اهداف دراز مدت این سیستم آبرفتی است
طیف سنجی تابش مجهول فلورسنس نهشته های هولوسن دشت شوشتر: روشی برای شناسایی محوطه های پیش از تاریخ
حوزه های تخصصی:
باستان شناسی با آمیختگی دیگر علوم و استفاده از آن ها به نقش زیست بوم در شکل گیری محوطه های باستانی به طور گسترده ای پرداخته است. هزینه های سنگین کاوش های باستان شناسی موجب شد روش های مختلفی برای شناسایی محوطه هایی که درون خاک مدفون هستند، ا بداع و به کار گرفته شود. در این میان تجزیة چندعنصری خاک های پوشیده بر سطح محوطه های باستانی ، که روش آزمایشگاهی بسیار مناسبی است، می تواند داده هایی را برای ما فراهم کند و این داده ها به شناسایی دقیق ساختار محوطه ها و حریم آنان بسیار کمک می کند. دشت شوشتر از مکان هایی است که در اواخر هولوسن قدیم در 7هزار سال پیش به دست کوچندگان فصلی اشغال شد. روند استقرار جمعیت طی دورة هولوسن، تابعی از تحولات اکولوژیکی گذشتة دشت بوده و عوامل محیطی ازجمله مورفولوژی تغییرات اقلیمی، فرسایش، تغییر مسیر رودخانه ها بر الگوهای استقراری پیش از تاریخی آن تأثیر گذار بوده است .
در این مقاله نتایج آزمایشگاهی نمونه هایی از خاک های باستانی و اکوسیستمی دشت شوشتر تحلیل شده است؛ این نمونه ها با روش آزمایش طیف سنجی تجزیة چند عنصری XRF و تعیین سال یابی مطلق به روش AMS آزمایش شده است. هدف این تحلیل، بازسازی محیط دیرین و تحولات زیست محیطی- فرهنگی دشت شوشتر طی دورة هولوسن و تعیین موقعیت مکان های باستانی در چشم انداز های گذ شته است.
بررسی بقایای آفتکش های آلی پایدار در رسوبات تالاب بین المللی انزلی، ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تالاب انزلی یکی از بوم سازگان مهم آبی در ایران است که در جنوب دریای خزر قرار دارد و زیستگاه ماهیان، آبزیان و پرندگان با ارزشی است که از ابعاد اکولوژیک و اقتصادی درخور توجهند. یکی از آلاینده های موجود در این تالاب ترکیبات آلی پایدار هستند، این سموم با گسترش وسیع در محیط زیست به عنوان یکی از مشکلات آلودگی جهانی شناخته میشوند که به علت حلالیت بالا در چربی و پایداریشان در محیط زیست میتوانند در بدن موجودات زنده تجمع یابند و از طریق زنجیرة غذایی انتقال پیدا کنند. در این مطالعه یک گروه مهم از این ترکیبات شامل آفتکش های آلی کلره (OCPs) در زمستان 1386و بهار 87 در رسوبات تالاب انزلی شدند. غلظت ترکیبات هگزاکلروسیکلوهگزان، سیکلودین ها، ترکیبات ددت و هگزاکلروبنزن به ترتیب در زمستان، 21/4-17/1، dw ng/g 08/5– nd،dw ng/g 51/8-43/1،dw ng/g 35/0- 06/0 و در بهار dw ng/g 78/4-08/1، 97/5–27/1، 92/9–15/2، dw ng/g 38/0-06/0 است. غالب ترین ایزومرهای ترکیبات هگزاکلروسیکلوهگزان، سیکلودین ها و ترکیبات ددت در نمونه های زمستان بترتیب HCH- ?، اندوسولفان و p,p/-DDE با میانگین غلظت ng/g dw 12 /2-47/0، ng/g dw 7/1- nd، ng/g dw 47/3-43/1 و در بهار هم HCH- ?، اندوسولفان و p,p/-DDE با میانگین غلظت ng/g dw 58/2-46/0، ng/g dw 96/1-44/0، ng/g dw 78/4-32/1 بودند. در تمام نمونه های بهار غلظت های آفتکش های آلی کلره بیشتر از نمونه های زمستان است. همچنین تفاوت معنیداری بین ایستگاههای تالاب به وجود آمد (05/0< P).
مقایسه ی مدل هایEPM ، MPSIAC و PSIACدر برآورد فرسایش و رسوب با استفاده از GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت صحیح منابع آب و خاک در یک حوضه ی آبخیز مستلزم شناخت توان تولید رسوب آن بوده و از طرفی جهت شناسایی دقیق عوامل تخریب خاک نیاز به اطلاعات پایه ی دقیق می باشد. امروزه وجود سامانه های دقیق و ابزار و مدل های مختلف این توانایی را در اختیارمحققان قرار داده تا بتوانند اطلاعات پایه را ذخیره، بازیابی و به روز نمایند. هدف از انجام این مطالعه بررسی و برآورد میزان فرسایش و رسوب زایی در یک حوضه ی آبخیز با استفاده از مدل های EPM، MPSIAC وPSIAC و بهره گیری از قابلیت های سامانه ی اطلاعات جغرافیایی (GIS) می باشد. برای انجام این تحقیق نقشه واحدهای همگن با استفاده از نقشه های شیب، کاربری اراضی و زمین-شناسی تهیه گردید. هر یک از عوامل مؤثر در فرسایش و پارامترهای موجود در مدل ها به طور جداگانه در هر واحد کاری اندازه گیری و در نهایت برای هر یک از زیرحوضه ها میزان فرسایش و تولید رسوب سالانه محاسبه شد. نقشه ی کاربری اراضی با استفاده از تصاویر سنجنده ETM ماهواره لندست بعد از کلاس بندی تهیه گردید.
بر اساس نتایج به دست آمده از این تحقیق میزان رسوب تولیدی سالیانه با روش های MPSIAC، EPMو PSIAC در زیرحوضه شماره ی یک حوضه ی مورد مطالعه به ترتیب 22/14، 2/15 و 5/13 تن بر هکتار، در زیرحوضه شماره 2 به ترتیب 19/14، 18 و 4 تن بر هکتار و برای کل حوضه 05/22، 9/14 و 12 تن بر هکتار برآورد گردید. نتایج حاصل از مقایسه RMSE در تعیین صحت روش ها نشان داد که روش PSIAC برای برآورد میزان فرسایش و تولید رسوب سالیانه در شرایط طبیعی و خاکی حوضه مورد مطالعه نسبت به دو روش دیگر مناسب تر می باشد.
تحلیل کمّی و کیفی فرسایش در حوضه های آبریز جنوبی مشرف به شهر مشهد و پیامدهای زیست محیطی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بدیهی است که فرسایش دارای پیامدهای متعددی چون ازبین رفتن خاک، آلوده شدن آب ها ،کاهش ظرفیت مخازن آب و پرشدن سدها،تهدید سلامت و تندرستی عمومی و... می باشد. لذا توجه به فرسایش و پیامدهای آن گام مهمی در جهت نیل به توسعه ی پایدار است. منطقه ی مورد مطالعه شامل حوضه های آبریز جنوب مشهد (طرق، مایان، دهبار و جاغرق) بوده و طبیعتاً نتایج حاصل از فرسایش این حوضه ها متوجه کلانشهر مشهد نیز می گردد. این حوضه ها حدود 429 کیلومترمربع وسعت دارند و از لحاظ ژئومورفولوژی بخشی از دامنه ی شمالی ارتفاعات بینالود می باشند. از نظر لیتولوژی نیز شیست های متامورفیک و فیلیت مشهد حدود 90 درصد این حوضه ها را پوشش داده اند. چند گسل نیز منطقه ی مورد مطالعه را تقطیع نموده اند که معروف ترین آن گسل سنگ بست- شاندیز است. این تحقیق بر پایه ی روش تجربی. تحلیل های کمّی و کیفی و بررسی های میدانی انجام گرفته و با توجه به ویژگی های طبیعی منطقه (9عامل زمین-شناسی، خاک،آب و هوا، رواناب، توپوگرافی، پوشش گیاهی،کاربری اراضی، فرسایش سطحی خاک، فرسایش رودخانه ای)، با استفاده از مدل ام پسیاک مورد بررسی قرار گرفت و نتایج حاصل با داده های ایستگاه های رسوب سنجی مقایسه گردید. نتایج این بررسی حاکی از آن است که اولاً حوضه ی آبریز جاغرق نسبت به سایر حوضه های مورد مطالعه بیشترین فرسایش و رسوب را دارد. ثانیاً مدل ام پسیاک در این منطقه به خوبی پاسخ می دهد. زیرا به عنوان نمونه مقدار رسوب برآورد شده در حوضه ی جاغرق با مدل ام پسیاک 531 تن در کیلومترمربع در سال بوده، در حالی که در ایستگاه رسوب سنجی حوضه مربوطه 547 تن در هکتار در سال می باشد. ثالثاً مقدار فرسایش و رسوب در منطقه ی مورد مطالعه رو به افزایش بوده و این امر حاصل تغییرات کاربری اراضی و دخل و تصرف های انسانی می باشد. همچنین این افزایش فرسایش و رسوب نیز پیامدهای زیست محیطی را در منطقه به دنبال داشته است.
بررسی میزان روان آب و رسوب در رخنمون های مارنی استان آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واحدهای مارنی در قلمروی حوضههای آبخیز استان آذربایجانشرقی گسترش قابل ملاحظه داشته، و موجب انواع ناهنجاریهای طبیعی از جمله فرسایش خاک ، انواع رخساره های فرسایشی (سطحی، شیاری - گالی ) و رسوبزایی بالا در حوضهها هستند. در این پژوهش ابتدا نقشه زمینشناسی استان رقومی شـده و نقشه سنگشـناسی تـهیه گردید. پس از آن نواحی رخنمون مارنی با توجه به سازندهای زمینشناسی اسخراج شدند. بر این اساس سه واحد مارنی شامل مارن ائوسن، مارن کرتاسه و مارن میوسن تعیین گردید سپس نقشه اقلیم و نقشه شیب استان در سیستم GIS و نرمافزار ILwis قطع داده شدند و در نهایت نقشه نهایی مارنهای استان و واحدهای کاری تعیین گردیدند. میزان روانآب و رسوبزایی مارنها بر روی پهنه های مارنی با استفاده از بارانساز صحرایی اندازه گیری گردید. نتایج نشان داد که بیشترین رواناب و رسوب جمع آوری شده مربوط به مارن میوسن میباشد که حداکثر رسوب جمعآوری شده با مقدار 145 گرم بر لیتر در فرسایش خندقی و در شیب 10-30 درصد اتفاق افتاده است. حداقل رسوب و روانآب جمعآوری شده مربوط به مارن کرتاسه به خصوص در فرسایش سطحی بوده که مقدار آن 94/0 گرم بر لیتر میباشد. ضریب هبستگی شیب توپوگرافی با مقدار روانآب برابر با 479/. بوده و از نظر آماری ارتباط آنها با هم کاملاً معنیدارهستند. ضریب هبستگی ساده بین روانآب با مقدار رسوب برابر 452/. بوده و ارتباط آنها باهم خیلی معنیدار است. ضریب هبستگی بین مقدار رسوب ناشی از فرسایش خاک توسط بارانساز با کربن آلی و مواد خنثی شونده برابر با 374/.- و 382/.- بوده و ارتباط معنیدار دارند.
نقش مورفودینامیک دیرینه رودخانه کرخه در تجلی ساختار فضایی دشت آزادگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از ویژگی های بارز رودخانه کرخه در غرب استان خوزستان به ویژه در دشت آزادگان، دینامیک فعال آن است. بررسی این پویایی و تعیین نقش آن در ایجاد مخاطرات محیطی و ساختار فضایی منطقه، مستلزم شناخت مورفودینامیک رودخانه از گذشته تا حال بر اساس شواهد رسوبی و هیدرومورفولوژی است؛ زیرا مورفودینامیک رودخانه ها به خصوص در دشت های سیلابی معلول شرایط رسوب گذاری و وقایع محیط شناسی مانند تغییرات آب و هوایی و تغییرات سطح اساس آب هاست. بدین منظور، پس از جمع آوری داده ها، تغییرات مسیر رودخانه و شرایط محیط های رسوبی به عنوان متغیر مستقل و عناصر فضایی مانند تغییر در اندازه ذرات رسوبی، تپه های ماسه ای، کاربری های کشاورزی، مسکونی و غیره به عنوان متغیرهای وابسته در نظر گرفته شدند. ابتدا با استفاده از روش های پردازش رقومی بر روی تصاویرماهواره ای لندست سال های 1990،1993،1998،2002 میلادی و سنجنده Liss از ماهواره IRS هند سال 2006 میلادی و ثبت نقاط شاخص در بازدیدهای میدانی، مسیرهای متروکه بازسازی و مسیرهای فعال بررسی شدند. در ادامه با تطبیق مسیرهای رودخانه با سایر لایه های اطلاعاتی، دو مغزه رسوبی در محل های رفیع و جفیرتا عمق 10 متری به منظور تعیین رابطه بین قطر ذرات رسوبی با شرایط سیلابی و محیط های رسوب گذاری گرفته شد. نتایج نشان داد، سه توالی رسوبی با شرایط اقلیمی مرطوب و کاهش قطر ذرات رسوبی در اعماق(10-6، 5-4، 3-0 متری) و دو دوره با شرایط اقلیمی خشک به همراه افزایش قطر ذرات رسوبی در اعماق( 6-5 و 4-3 متری) را می توان در مغزه ها تشخیص داد. شرایط اقلیمی خشک به همراه عقب نشینی خط ساحلی در هولوسن میانی سبب شد، دلتای کارون و کرخه توسعه پیداکرده و جابجایی و تغییر مسیرهایی نیز در بستر این رودخانه ها پدیدار شود. این تغییرات در مسیر روستای عبدالخان تا تالاب هویزه دارای حداقل دو تغییر شکل پلان خم رودخانه و چندین مسیر متروکه طبیعی می باشد. به دلیل سرعت و تنش برشی، خم ها با پدیده انتقال وگسترش همراه بوده و ضمن ایجاد خسارت به اراضی کشاورزی و مسکونی، موجب جابجایی آن ها نیز شده است.
شبیه سازی فرسایش و رسوب ناشی از زمین لغزش ها با استفاده از مدلGeoWEPP (مطالعه موردی: حوضه گرمچای میانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرسایش آبی و زمین لغزش ها، هر دو از منابع اصلی تولید رسوب در حوضه های آبخیز هستند، ولی تا کنون مدل جامعی برای تعیین سهم حرکات توده ای در بار رسوبی حوضه هایی که در آن زمین لغزش های زیادی اتفاق افتاده، ارائه نشده است. پژوهش پیش رو با این فرض انجام گرفته است که عوامل مؤثر در فرسایش پذیری و افزایش بار رسوبی حوضه ها، تأثیر مشابهی در ایجاد و تشدید حرکات توده ای زمین داشته و توان تولید رسوب در دامنه های ناپایدار همبستگی معناداری با سطوح گسیختگی دارد. با توجه به اینکه همیشه تمامی مواد جابه جا شده لغزشی، امکان انتقال به داخل شبکه زهکشی را نداشته و در اغلب موارد، بخشی از آن در سطح دامنه ها همچنان باقی خواهند ماند. در این پژوهش، از مدل فرایندی WEPPدر محیط نرم افزاری ArcGIS با عنوان GeoWEPP، برای شبیه سازی مقادیر رسوب و ته نشست متأثر از وقوع زمین لغزش ها در حوضه گرمچای میانه استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که بار رسوبی سطوح ناپایدار دامنه ای در ارتباط با مورفولوژی دامنه و مدیریت حاکم برآن در قالب کاربری زمین و اقلیم منطقه متغیر بوده و مدل یاد شده به خوبی قادر به شبیه سازی مقادیر رسوب و ته نشست در ارتباط با عوامل تأثیرگذار برآن بوده است. قابلیت مدل یادشده در این زمینه، پیش از این در مطالعات مشابه دیگری ثابت شده است. از آنجاکه در حوضه آبخیز گرمچای اطلاعات رسوب اندازه گیری شده موجود نبود، لذا نتایج شبیه سازی مدل فقط از طریق انطباق مناطق بحرانی رسوب با سطوح لغزشی مشاهده ای، به صورت کیفی ارزیابی شده است. رابطه بین مناطق لغزشی با بار رسوبی، از طریق ارائه مدل رگرسیونی دو متغیره بررسی شد. نتایج آن وجود رابطه معناداری با ضریب تبیین 71/0 درصد را نشان داد که این رقم معیار مناسبی از موفقیت مدل یاد شده است و نشان می دهد که می توان از این مدل در برآورد بار رسوبی مناطق لغزشی حوضه های فاقد آمار رسوب استفاده کرد.
تجزیه وتحلیل گرانولومتری رسوبات دریاچه پریشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دریاچه پریشان یکی از دریاچه های آب شیرین ایران در استان فارس است که در بخش جنوبی رشته کوه های زاگرس و فاصله 12 کیلومتری شرق کازرون واقع شده است. در این مقاله باهدف شناخت هرچه بهتر و تفسیر نمونه های رسوبی، به بررسی و تحلیل توزیع رسوبات در بخش های ساحلی و مرکزی دریاچه پریشان پرداخته شده است. بدین منظور جهت نمونه-برداری از رسوبات، 40 ایستگاه نمونه برداری با فواصل تقریبی 500 متر تا 1 کیلومتر از یکدیگر در طول ساحل و مرکز دریاچه انتخاب شدند. بعد از گرانولومتری و محاسبات آماری، منحنی های تجمعی رسوبات ترسیم شد و با مقایسه داده های منحنی های گرانولومتری با استفاده از تحلیل های آماری شکل عمومی منحنی ها تفسیر گردید. نتایج به دست آمده نشان می دهد که دو فرایند رودخانه ای و دریاچه ای در دریاچه پریشان حاکمیت داشته اند و نوسان اقلیمی نقش مهمی در شکل گیری و پراکندگی رسوبات محدوده مطالعاتی داشته است. همچنین توزیع دانه های تشکیل دهنده رسوبات در ایستگاه های نمونه برداری مختلف یکنواخت نبوده و اختلافاتی در میانگین توزیع آن ها در ایستگاه های مختلف مشاهده شد. توزیع متفاوت رسوبات ناشی از بافت متفاوت خاک در حوضه آبریز و چشمه های ورودی در محل یا نزدیکی ایستگاه-های نمونه برداری به دریاچه است.
شبیه سازی رواناب و بار رسوب حوزه آبخیز رودخانه هراز مازندران با بهره گیری از الگوی SWAT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به احداث سد در خروجی حوضة آبخیز هراز با مساحت 401 هزار و 927 هکتار، شبیه سازی رواناب و رسوب حاصل از بارش حایز اهمیت است. برای این منظور، از الگوی SWAT استفاده شد. واسنجی الگو به منظور شبیه سازی رواناب برای سال های 1995 تا 2004 انجام گرفت و با استفاده از نمایه های آماریR2، NS و MSE ارزیابی شد. نتایج نشان داد مقادیر آماره ها به ترتیب در ایستگاه های کره سنگ 80/0، 77/0 و 93/20، چلاو 75/0، 73/0 و23/1، رزن 79/0، 75/0 و 91/5 و پنجاب 68/0، 55/0 و 7/2 بود. همچنین، واسنجی رسوب در ایستگاه کره سنگ برای سال های 2002 تا 2006 صورت گرفت و به ترتیب مقادیر آماره ها 61/0، 60/0 و 60 هزار تن به دست آمد. به منظور اعتبارسنجی نتایج، این الگو برای سال های 2005 تا 2009 اجرا شد. مقادیر ضرایب آماریR2،NS و MSE به ترتیب در ایستگاه های کره سنگ 87/0، 75/0 و 17/10، چلاو 83/0، 77/0 و 21/0، رزن 81/0، 72/0 و 34/1 و پنجاب 75/0، 70/0 و 67/0 بود. برای اعتبارسنجی بار رسوب نیز از آمار سال های 2007 و 2008 استفاده شد که به ترتیب مقادیر 68/0، 53/0 و 136 هزار تن به دست آمد. نتایج نشان دهندة زیاد بودن دقت شبیه سازی دبی جریان به ترتیب در ایستگاه های کره سنگ، رزن، پنجاب و چلاو است.
برآورد پتانسیل فرسایش بادی و رسوبدهی با استفاده از روش IRIFR در منطقه میاندشت اسفراین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرسایش بادی در مناطقی با بارندگی کمتر از 150 میلی متر اهمیت ویژه ای دارد. فرسایش بادی به عنوان یکی از عوامل مهم بیابان زایی، همواره مورد توجه قرار گرفته است .در این تحقیق بعد از جمع آوری اطلاعات و مطالعات پایه در منطقه و تهیه نقشه های لازم از قبیل توپوگرافی، زمین شناسی، ژئومرفولوژی، قابلیت اراضی، پوشش گیاهی و آگاهی از مطالعات هواشناسی و جهت بادهای غالب در منطقه به بازدید صحرایی پرداخته و فرم های بیابانی و پرسشنامه مردمی در منطقه تکمیل شد و سپس واحدهای کاری به روش احمدی- اختصاصی تهیه، سپس مقدارفرسایش بادی براساس مدل تجربی اریفردرهریک از واحدهای کاری تعیین شد. همچنین نقشه حساسیت اراضی به فرسایش بادی با استفاده از اریفر تهیه شد و پتانسیل رسوبدهی نیز با استفاده از رابطه بین درجه رسوبدهی وتولیدرسوب به دست آمد. نتایج نشان داد کلاس فرسایشی I (فرسایش خیلی کم) با مساحتی در حدود 21/11287 هکتار بیشترین مساحت وکلاس فرسایشی IV (فرسایش زیاد) با مساحت45/6682 هکتار در رتبه دوم از نظر مساحت می باشد. دربین رخساره های ژئومرفولوژی رخساره های مسیل (5-3-2) و اراضی زراعی (2-3-2) دارای بیشترین مقادیررسوبدهی می باشند. وجود توپوگرافی مسطح و اراضی با شیب کم در بخشهای شرقی وشمالی حوزه که مستقیماً تحت تاثیر بادهای غالب منطقه می باشند، باعث شده تا باد از قدرت تخریبی بالاتری برخوردار باشد. یکی از راهکارهای مناسب به منظور مقابله با فرسایش بادی در حوزه میاندشت احداث بادشکن در اطراف مزارع داخل و خارج منطقه با توجه به گسترش اراضی کشاورزی در اطراف منطقه مورد مطالعه و در مسیر بادهای غالب محدوده در بخشهای شرق، شمال شرق می باشد.
برآورد شدت فرسایش و رسوب حوزه ی آبخیز ایور با استفاده از روش تجربی MPSIAC(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرسایش و رسوب زایی یکی از مشکلات مهم در مدیریت حوزه های آبخیز کشور می باشد. فرسایش و پیامدهای ناشی از آن، با تشدید بهره برداری انسان از طبیعت از اوائل قرن بیستم، آثار منفی خود را بر اکوسیستم حیاتی وارد ساخته است. مطالعات فرسایش خاک به علت پیامد های نامطلوب زیست محیطی و اقتصادی، شور شدن تدریجی اراضی، از بین رفتن پوشش گیاهی، کاهش حاصلخیزی خاک، افزایش فرسایش و رسوب گذاری، آلودگی شیمیایی خاک و آثار سوء بر مدیریت پایدار اراضی، اهمیّت قابل توجهی پیدا کرده است. جهت برآورد میزان فرسایش و رسوب در زیرحوزه ها و حوزه ی آبخیز ایور استان خراسان شمالی از مدل MPSIAC بر اساس نه فاکتور زمین شناسی، خاک،آب و هوا، رواناب، پستی و بلندی، پوشش زمین، استفاده از اراضی، وضعیت فرسایش سطحی و فرسایش رودخانه ای و انتقال رسوب استفاده شد. بطوری که پس از مشخص شدن نقشه واحد کاری امتیازات مربوط به عوامل نه گانه مدلدر هر واحد کاری برآورد و در هر واحد کاری مقدار رسوب محاسبه گردید. سپس با میانگین وزنی از واحدهای کاری مقدار رسوب برای هر زیرحوزه و کل حوزه برآورد گردید و در نهایت با محاسبه SDRبرای حوزه و زیرحوزه ها مقدار فرسایش محاسبه گردید. با توجه به نتایج حاصل مقدار متوسط فرسایش در کل منطقه به میزان 01/7 تن بر هکتار بر سال و زیرحوزه های I′9 و I′10با داشتن حدود 14 تن فرسایش سالیانه ی خاک، بیشترین مقدار فرسایش را دارا می باشند. از میان رخساره های ژئومرفولوژی نیز رخساره های مسیل با داشتن فرسایشی معادل 32/45 تن بر هکتار اختلاف فاحشی با سایر رخساره ها دارد. زیرحوزه I´9و I´10با مقادیر رسوبدهی بالای 7 تن بر هکتار در سال بیشترین مقدار تولید رسوب را به خود اختصاص داده اند. مقدار متوسط رسوبدهی در کل منطقه به میزان 95/2 تن بر هکتار بر سال و طبقه رسوبدهی متوسط بیشترین مساحت حوزه را به خود اختصاص داده است. واحدهای زمین شناسی Qal (بستر رودخانه) دارای بیشترین مقدار فرسایش می باشد. میزان فرسایش در مناطق مرتفع و سراب حوزه به دلیل بارندگی بیشتر نسبت به نقاط خروجی و پست ترحوزه افزایش می یابد. با افزایش حجم رواناب خصوصاً در بخش های پایینی حوزه میزان فرسایش به شدت افزایش خواهد یافت. از مهمترین عوامل فرسایش و تولید رسوب در حوزه آبخیز ایور نوع تشکیلات زمین شناسی خصوصاً در بخش های خروجی حوزه می باشد. وجود تشکیلات حساس مارنی که در برخی مناطق بطور کامل در سطح زمین ظاهر شده اند و در برخی نقاط نیز در محدوده ی فرسایش های آبراهه ای ظهور پیدا نموده اند، از دلایل وجود فرسایش طبیعی در منطقه می باشد. در بخش های خروجی حوزه میزان فرسایش افزایش یافته و در طبقات زیاد و خیلی زیاد قرار می گیرند.
ارزیابی خطر فرسایش خاک و پتانسیل رسوبدهی حوضه آبریز گابریک استان هرمزگان با استفاده از مدل EPM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شدت فرسایش با استفاده از فناوری برآورد فرسایش (که همان مدل های فرسایشی هستند) ارزیابی می گردد. هدف از این تحقیق، به دلیل احداث سد بر ری رودخانه گابریک، برآورد شدت فرسایش و میزان رسوب در حوضه آبریز گابریک با استفاده از مدل تجربی EPM به کمک سیستم های اطلاعات جغرافیایی و کارایی این سیستم ها در مطالعات فرسایش و رسوب حوضه های آبریز و در نهایت کاهش رسوبات در سطح حوضه و نهایتاً پشت سد و به جهت انجام طرح های کنترلی و عمرانی می باشد. در این تحقیق ازاسناد و مدارک مختلف از جمله نقشه 1:250000 زمین شناسی، لایه های خاک شناسی، کاربری اراضی، پوشش گیاهی، آمارهای مختلف مربوط به ایستگاه های باران سنجی واقع در اطراف حوضه و مدل ارتفاعی رقومی (DEM) به عنوان ابزار تحقیق مورد استفاده قرار گرفت که نتایج نشان می دهند رسوب ویژه و رسوب کل حوضه آبریز گابریک به ترتیب 64/40 مترمکعب در کیلومتر مربع در سال و 8/227725 مترمکعب در سال می باشد، همچنین میزان رسوب ویژه و میزان کل رسوب تولید شده در حوضه مورد مطالعه به ترتیب 84/243 تن در کیلومترمربع در سال و 1666355 تن در سال می باشد که با قرار گرفتن حوضه آبریز در کلاس شدید اعمال روش های مختلف کنترل فرسایش را در سطح حوضه ضروری می نماید.
استفاده از مدل های ترکیبی و ردیاب ها جهت تعیین سهم واحدهای کاربری اراضی در میزان فرسایش و رسوب (مطالعه موردی: حوزه آبخیز تنگ بستانک، استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرسایش خاک و تولید رسوب یکی از مخرب ترین پدیده هایی است که موجب خسارت های فراوان در مناطق مختلف شده است. از طرفی جهت مبارزه با این پدیده و اجرای پروژه های حفاظت خاک، نیاز به آگاهی از اطلاعات مکانی منابع رسوبات تولیدی در یک منطقه است. روش انگشت نگاری رسوب بر پایه ردیاب های ژئوشیمیایی، آلی، نسبت های ایزوتوپی و نیز استفاده از مدل های ترکیبی مختلف باعث شناخت سهم منابع مختلف رسوب در یک ناحیه می شود. در تحقیق حاضر با استفاده از ترکیب بهینه ردیاب های آلی، ژئوشیمیایی و نسبت های ایزوتوپی اقدام به تفکیک منابع مختلف فرسایش و تولید رسوب و سپس تعیین سهم این منابع با استفاده از مدل های کالینز (Collins)، کالینز اصلاح شده (M Collins)، موتا (Motha)، لاندور (Landwehr) و اسلاتری (Slattery) شد. جهت تعیین بهترین مدل در این باره از شاخص های GOF، RMSE و تطبیق نتایج با اندازه گیری واقعی مقادیر رسوب برپایه مدل BLM و واحدهای شدت فرسایش استفاده شد. عناصر کربن، مس، تیتانیوم و سیلیکون به عنوان ردیاب های تفکیک کننده واحدهای کاربری اراضی شناخته شدند و مدل ترکیبی کالینز اصلاح شده (M Collins) با شاخص های GOF، ۹/۹۹% و RMSE، ۰۷/۲% به عنوان بهترین مدل انتخاب شد. نتایج اندازه گیری صحرایی میزان رسوب تولیدی از کاربری های مختلف اراضی نشان داد مراتع با پوشش های گیاهی ضعیف و متوسط و با اهمیّت نسبی ۸۷/۳ در اولویّت مدیریت حفاظت خاک قرار دارند. مدل های ترکیبی نشان دادند بیشترین سهم در فرسایش و رسوب حوزه مربوط به مراتع ضعیف و تخریب یافته منطقه با درصد مساحت ۷۵/۱۶ و سهم ۰۴/۵۷ درصد می باشد و اراضی زراعی کمترین نقش را تولید رسوب منطقه دارند. همچنین نتایج مدل موتا با ضریب همبستگی ۹۲۴/۰ کمترین اختلاف را با مقادیر اندازه گیری شده داشت.
مطالعه عددی الگوی جابجایی گودال های برداشت شن و ماسه با مدل ها ی یک بعدی و دوبعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اجرای پروژه های عمرانی متعدد مانند طرح های سدسازی، راه سازی و ساختمان سازی باعث تشدید نیاز به مصالح کاربردی شن و ماسه در کشور شده است. در این بین، صرفه اقتصادی، سهل الوصول بودن و کیفیت بالای مصالح رودخانه ای موجب استفاده بیش از حد ظرفیت آورد رسوبی آنها جهت تامین مصالح در پروژه های عمرانی شده است. چنانچه برداشت شن و ماسه تحت اصول فنی مناسب از محل های مناسب و نیز تحت مدیریت صحیح صورت گیرد، نه تنها تبعات منفی آن به حداقل می رسد بلکه عملکرد رودخانه و پایداری آن نیز افزایش می یابد. در این مقاله ابتدا تعدادی سناریو برای برداشت شن و ماسه از بستر رودخانه سرباز طرح ریزی و اثرات آن بر روی سیستم جریان رودخانه با استفاده از مدل یک بعدی شبیه سازی جریان و رسوب ارزیابی و تحلیل شده است. سپس نسبت به ایجاد یک گودال مصنوعی در مسیر رودخانه و اندازه گیری مشخصات هندسی آن در مدت زمانی یک ماه اقدام شده است. هم زمان نیز شبیه سازی عددی پاسخ سیستم رودخانه با استفاده از مدل های یک بعدی و دو بعدی مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج این تحقیق در وهله اول نشان داد که تاثیر الگوی تعمیق در بالادست محل برداشت شن و ماسه بیشتر از تاثیر تعریض رودخانه می باشد. یعنی تعریض 80 متری تنها باعث گودافتادگی 5/108 سانتیمتری بستر می شود و درمقابل تعمیق یک متری آن موجب گودافتادگی 120 سانتیمتری بستر می شود. لذا برداشت مصالح از بستر رودخانه در اعماق زیاد، تغییر تراز بستر رودخانه را شدیدتر خواهد کرد. ثانیاً نتایج شبیه سازی عددی نشان داد که مدل دو بعدی بکار رفته در شرایط یکسان از نظر خصوصیات جریان، مصالح و دانه بندی بستر، توابع انتقال رسوب و دیگر پارامترها، نتایج قابل اعتمادتری را بدست خواهد داد. نتایج این تحقیق نشان داد که می توان با مدلسازی عددی گودال های برداشت شن و ماسه، با دقت مناسبی پیامدهای آنرا تحلیل و نسبت به انتخاب الگوی مناسب برداشت مصالح اقدام نمود.
طراحی شبکه های عصبی فیدبک تکاملی با استفاده از الگوریتم بهینه سازی عنکبوتی در برآورد بار معلق (مطالعه موردی: حوضه آبخیز سد کارده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرآیند های فرسایش و انتقال رسوب در رودخانه یکی از مهمترین و پیچیده ترین موضوعات مهندسی رودخانه می باشد. این فرایند اثرات ویژه ای روی شاخص های کیفی آب، کنش کف بستر و تخریب کناره های رودخانه داشته و همچنین خسارت زیادی به طرح های عمرانی وارد می کنند. عدم تداوم نمونه برداری و اندازه گیری رسوب در بسیاری از ایستگاه های موجود و همچنین نبود آمار دقیقی از میزان رسوب در بسیاری از رودخانه های کشور از یک سو و اختلاف شرایط آب و هوایی، هیدرولوژیکی و توپوگرافی از سوی دیگر تهیه و واسنجی مدل های فرسایش و رسوب در نقاط مختلف را با مشکل مواجه ساخته است و نیاز به سرمایه مالی، زمانی دارد، اما الگوریتم بهینه سازی تکاملی قادر به حل این مشکلات نسبت به روش ریاضی و تجربی است. هدف از انجام تحقیق حاضر تعیین بهترین الگوریتم تکاملی است با انتخاب الگوریتم بهینه سازی عنکبوت می توان دست به آموزش جدید زده و بهترین الگوی تکاملی را برای ایستگاه هیدرومتری و باران سنجی حوزه آبخیز کارده تعیین کرد و کارآیی شبکه پرسپترون و الگوریتم تکاملی حوزه آبخیز سد کارده برای دوره آماری 24 ساله را بررسی کرد. در خاتمه نتایج ثابت کرد الگوریتم بهینه سازی عنکبوت اجتماعی نتایج بهتری در پیش بینی بارمعلق حوزه آبخیز کارده دارد.
برآورد میزان رسوب حوضه رود ارس با استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی (مطالعه موردی: زیرحوضه دره رود)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۲ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۶۵
141 - 162
حوزه های تخصصی:
یکی از روش های نوین در زمینه پیش بینی فرآیندهای هیدرولوژیکی و ژئومورفولوژیکی شبکه های عصبی مصنوعی از مؤلفه های هوش مصنوعی است که در جهت پیاده سازی ویژگی های شگفت انگیز مغز انسان در یک سیستم مصنوعی می کوشند و ابزاری قدرتمند در زمینه ی مدل سازی و پیش بینی پارامترهای ژئومورفولوژی اند که در این پژوهش جهت برآورد میزان رسوب حوضه رود ارس استفاده شده است. بدین منظور از آمار دبی، رسوب و بارش ماهانه ایستگاه هیدرومتری بران واقع در حوضه آبریز دره رود از زیر حوضه های مهم حوضه رود ارس در دشت مغان در طول دوره آماری 34 ساله (سال آبی 54-53 تا 87-86) استفاده گردید. بدین صورت که میزان دبی و بارش به عنوان ورودی های شبکه عصبی مصنوعی و میزان رسوب به عنوان خروجی شبکه در نظر گرفته شدند. به منظور پیاده سازی مدل از امکانات و توابع موجود در محیط برنامه نویسی نرم افزارهای MATLAB/2010 و SPSS/21 بهره گرفته شد. سپس به ارزیابی عملکرد مدل، از طریق معیارهای آماری از جمله ضریب تعیین، مجذور میانگین مربعات خطا، میانگین مربعات خطا، میانگین مطلق خطا، ضریب همبستگی و همچنین میانگین درصد نسبی خطا پرداخته شد. نتایج به دست آمده ضمن تأیید توانایی مدل شبکه عصبی مصنوعی نشان داد که انطباق خوبی بین مقادیر پیش بینی شده و مشاهداتی وجود دارد به طوری که میانگین خطای این مدل با داده های مشاهداتی برابر 9/0 درصد و ضریب همبستگی 99/0 است که در سطح 01/0 نیز معنی دار گشته است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که مدل شبکه عصبی مصنوعی از دقت بالایی در برآورد میزان رسوب در حوضه مورد بررسی برخوردار است. نتایج حاصل می تواند در مدیریت و برنامه ریزی حوضه های آبخیز و مدیریت منابع آبی و طبیعی بویژه در بخش های کشاورزی، صنعت، شرب و همچنین پیش بینی وضعیت رسوب گذاری در مخزن سدها مفید باشد.
پهنه بندی شدت فرسایش با استفاده از مدل SWAT در حوضه سد قشلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه بهار ۱۳۹۷ شماره ۵۰
55 - 74
حوزه های تخصصی:
فرسایش و رسوب یکی از مشکلات مهم در مدیریت حوضه های آبخیز کشور می باشد. به منظور اجرای برنامه های حفاظت، کنترل فرسایش خاک و کاهش رسوب لازم است که حجم کل بار رسوبی و شدت فرسایش پذیری در یک حوضه آبخیز برآورد و مناطق حساس و عوامل مؤثر بر فرسایش حوضه شناسایی گردند. در این تحقیق باهدف مدل سازی و تخمین میزان فرسایش در حوضه سد قشلاق، از ابزار ارزیابی آب و خاک ( SWAT) و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS ) استفاده شد. بعد از تهیه و معرفی داده های هیدرولوژیک و نقشه های مورد نیاز حوضه، مدل برای سال های 1987 الی 2007 اجرا شد. جهت واسنجی و اعتبارسنجی نتایج حاصله، از برنامه SWAT-CUP و الگوریتم SUFI2 استفاده و داده های دبی و رسوب مربوط به دو ایستگاه هیدرومتری چهلگزی و خلیفه ترخان بکار گرفته شد. در مرحله واسنجی و اعتبارسنجی رواناب و رسوب، ضرایب R2، NS، p-factor و r-factor در خروجی دو رودخانه اصلی نتایج مناسبی ارائه دادند. بر اساس نتایج مدل SWAT از قابلیت مناسب برای شناسایی مناطق بحرانی برخوردار است. بر اساس نقشه شدت فرسایش به دست آمده، سطح حوضه به پنج کلاس فرسایشی با شدت خیلی زیاد، زیاد، متوسط، کم و خیلی کم تقسیم شد و به طورکلی نتایج نشان داد که از 102 زیر حوضه منطقه مورد مطالعه، 55 درصد از کل بار رسوب حوضه، تنها مربوط به پانزده زیر حوضه حساس به فرسایش است. این مناطق بحرانی بیشتر در بخش های شمال و شمال شرق حوضه قرار دارند و دارای کاربری زراعت دیم ومرتعداری بر روی اراضی شیب دار می-باشند.
مقایسه تغییرات اندازه و بافت رسوب در پشته های سه الگوی کانال بریده بریده، مئآندری و مستقیم در دو بازه از رودخانه آبدانان (پشت قلعه در بالادست و هزارانی در پایین دست)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رودخانه ها بر اساس پارامترهای سدی و پیچش، به انواع مستقیم، بریده بریده و مئآندری تقسیم می شوند. مورفولوژی رودخانه ها یکی از عوامل اصلی کنترل کننده شکل هندسی رسوبات است. رودخانه دربرگیرنده رسوبات مختلفی است که از نظر بافت و اندازه دانه و مورفولوژی پشته ها متفاوتند. هدف تحقیق حاضر مقایسه رسوبات پشته های کانال های مختلف از نظر تغییرات در اندازه و بافت رسوب در پشته های انواع کانال های مستقیم، مئآندری و بریده بریده انتخابی، و همچنین تغییرات در قسمت های مختلف یک پشته منفرد و تفاوت این تغییرات در بالادست (پشت قلعه) و پایین دست (هزارانی) رودخانه است.در این مطالعه مجموعا 30 نمونه برداشت و کدبندی شدند و در آزمایشگاه به روش غربال مورد آنالیز قرار گرفتند. پس از عملیات گرانولومتری با استفاده از نرم افزارهایEXCEL و GRADISTATE منحنی های موردنیاز ترسیم شد و پارامترهای آماری از جمله متوسط ذرات (MZ)، جورشدگی (Iσ)، کج شدگی (SKI) و کشیدگی (K) به روش ترسیمی و با مقیاس فی به دست آمد و مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که کانال های بریده بریده بیشترین و مئآندری و مستقیم کم ترین شباهت رسوبی را ب اقرینه خود در سمت دیگر رودخانه دارا هستند. تفاوت های رسوبی مشاهده شده نقش انشعاب های جریان اصلی، سیلاب های دوره ای رودخانه آبدانان و تغذیه رسوبات از دامنه کناری را در تغییر بافت و اندازه رسوب نشان می دهد که گاها ًسبب شده کانا لمئاندری الگوی رسوبی یک کانال بریده بریده را منعکس کند. بطور کلی در بازه بالادست (پشتقلعه) اندازه و بافت رسوب از شمال به جنوب از گراول با جورشدگی خوب تا متوسط به ماسه با جورشدگی ضعیف تغییر می کند دربازه پایین دست (هزارانی) اندازه و بافت رسوب از شمال به جنوب الگوی بالا دست را نشان نمی دهد که تأثیر جریان های انشعابی و سیلاب را در به همریختن الگوی رسوب و افزایش گراول می توان مشاهده نمود.
کارایی سامانه اطلاعات جغرافیایی درتهیه نقشه فرسایش و ارائه روش های کنترل فرسایش(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
امروزه فرسایش خاک به عنوان خطری برای رفاه انسان و حیات او بشمار می آید درمناطقی که فرسایش کنترل نمی شود خاکها به تدریج فرسایش یافته و حاصل خیزی خود را از دست میدهند لذا بررسی موضوع فرسایش ضرورت می یابد. با توجه به مطالعه انجام شده در حوزه آبخیز ماسوله، دو نوع از شدت فرسایش به نام های تیپ 3 یا فرسایش متوسط با مساحت 15/28 کیلومتر مربع، تیپ 4 یا فرسایش زیاد با مساحت 79/13 کیلومترمربع، را دارا می باشد. اشکال غالب فرسایشی در منطقه شامل فرسایش مکانیکی، سطحی، شیاری، آبراهه ای و واریزه ای می باشد. طبق این مطالعه مقدار متوسط فرسایش بر اساس روش Mpsiac در این حوزه 81/4 تن در هکتار در سال، نسبت تحویل رسوب(SDR) 3/74 و مقدار متوسط رسوب در این حوزه 58/3 تن در هکتار در سال می باشد که بیانگر فرسایش و رسوبزائی متوسط در کل حوزه و زیاد در بعضی زیرحوزه ها است. جهت کنترل فرسایش و کاهش رسوب تولیدی این حوزه برنامه های مختلفی شامل برگزاری دوره های آموزشی برای مردم در برخورد با طبیعت، اجرای برنامه های مدیریتی( شامل اعمال سیستم های چرایی، تعادل دام و مرتع، توسعه و گیاهان داروئی)، انجام عملیات بیولوژیک( شامل مرتعکاری به صورت بذرکاری، بذرپاشی، کپه کاری و نهالکاری به صورت غیرمثمر) و اجرای عملیات مکانیکی( شامل احداث بندهای سنگی ملاتی، گابیون، خشکه چین، و...) پیشنهاد گردیده است.