فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۱٬۱۱۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
شهرهای جدید به عنوان ما حصل تجربه، تفکر، طرح، برنامه ریزی،ساخت، سیاست گذاری و آرمانشهر انسانی در برابر شهرهای بحران زده ی اواخر قرن نوزدهم که توانایی توزیع و ساماندهی مناسب جمعیت و فعالیت خود را نداشتند معرفی می شوند. فرار از مشکلات این راهکار نو را بدون اینکه سنجش و ارزیابی شرایط زمانی، اجتماعی، اقتصادی و فضایی خاص و مؤثر بر چشم اندازهای شهری آن صورت گیرد به سرعت در همه شهرها مطرح ساخت. هدف مقاله حاضر ارزیابی پویایی و تحرک این شهرها که عمدتاً از نوع شهرهای اقماری و برای ساماندهی جمعیتی کلان شهرها طراحی شده اند می باشد و بر این اساس روش تحقیق حاضرتوصیفی- تحلیلی می باشد. داده ها و اطلاعات نیز شامل ارزیابی شاخص های پویایی شهری همچون جمعی ت، سکون ت، تحرک، جاذب ه های طبیعی و تاریخ ی و زیر شاخه های فرعی آنها با مدل ELECTRE می باشد. با توجه به هدف تحقیق که ارزیابی و انتخاب الگوی موفق می باشد شهرهای جدید پرند، بینالود، بهارستان، صدرا، سهند که در مناطق نفوذ کلان شهرها و با توجه به روند رشد، شکوفایی و پویایی آنها مکان یابی شده اند، مورد بررسی قرار می گیرند. نتایج بیانگر آن است که در بین شهرهای مورد مطالعه شهر جدید صدرا با توجه به ماتریس هماهنگ و ناهماهنگ مؤثر از شرایط بهتری برخوردار است. در نهایت با انتخاب الگوی پویا و تکنیک تحلیلی SWOT فاکتورهای کیفی مؤثر براین روند نیز مشخص و راهبرد های متناسب با شرایط هر شهر ارایه شد.
بررسی خشکسالی سواحل جنوبی دریای خزر طی دوره پایه و آینده با استفاده از مدل های ریز مقیاس ساز LARS-WGو SDSM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشکسالی، رخدادی طبیعی است که در همه نوع اقلیم مشاهده می شود. این پدیده قادر است خسارات شدیدی به مناطق مستعد وارد سازد. از آنجایی که خشکسالی، کشاورزی سواحل خزر را به دلیل ویژگی خاص خود دستخوش تغییر می کند، این پدیده در سواحل خزر مورد بررسی قرار گرفته شد. هدف این پژوهش، بررسی خشکسالی طی دوره پایه 2010-1961 و آینده 2030-2011 در سواحل جنوبی خزر با استفاده از نمایه SPI(نمره (Zاست. داده های روزانه بارش 5 ایستگاه برای محاسبه مجموع بارش ماهانه و داده های مدلHADCM3 تحت سناریویB1 وA2دریافت شد. برای ریز مقیاس کردن داده هایHADCM3 از دو مدل ریزمقیاس ساز LARS-WGوSDSMاستفاده شد. نتایج نشان داد، مدل LARS_WG قابلیت بالاتری نسبت به مدلSDSMبرای ریزمقیاس کردن داده های بارش دارد. نتایج شبیه سازی مدل LARS-WG، افزایش بارش برای ماه های ژانویه -فوریه- نوامبر – و دسامبر و کاهش آن برای ماه های آگوست و سپتامبر را در هر پنج ایستگاه تخمین زد. نتایج شبیه سازی با مدل LARS-WGبا ضریب تبیین 96 تا 99 درصد، خطای مطلق میانگین 3.6 تا 12.6 میلیمتر و نتایج آزمون های T وF که به ترتیب برای معنی داری میانگین و واریانس داده ها می باشد، معنی دار است. معنی داری 2 میانگین مشاهداتی و شبیه سازی 2 مدل و هم توزیع بودن با دو تست به ترتیب ویلکاکسون و کلموگروف اسمیرنوف ثابت شد. شدت خشکسالی با استفاده ازGISبه نقشه تبدیل شد. نتایج نمره Zسه ماهه با ریزمقیاس سازی مدل LARS-WGنشان داد، بیشترین فراوانی و شدت خشکسالی طی دوره مشاهداتی مربوط به ایستگاه انزلی و رشت است. طی دورهآینده ایستگاه رشت، گرگان و رامسر بالاترین شدت خشکسالی را خواهند داشت. نمره Z6 ماهه مشخص کرد، از نظر فراوانی؛ ایستگاه بابلسر،گرگان و رامسر و از نظر شدت؛ ایستگاه انزلی، رشت و رامسر بالاترین خشکسالی را تجربه کرده اند. درآینده رامسر و سپس رشت و گرگان درجات بالاتر خشکسالی را خواهند داشت. نمره Z12 ماهه نیز بیشترین شدت را برای ایستگاه رامسر و سپس انزلی و برای آینده در رشت، رامسر، بابلسر و انزلی نشان داد. نتایج مشخص کرد، دوره های نرمال بر اساس نمایه نمره Z، دوره های با فراوانی بیشتری نسبت به بقیه دوره ها در هر 5 ایستگاه بوده است.
ارزیابی سیاست های ساماندهی بافت های فرسوده شهری در شهر ارومیه و اولویت-بندی چالش های موجود با استفاده از فرآیندتحلیل شبکه ای (مدلANP)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بافت فرسوده، بافتی می باشد که در فرآیند زمانی طولانی شکل گرفته و تکوین یافته و امروزه از لحاظ عملکردی دچار چالش هایی بوده و پاسخگوی نیازهای امروز نمی باشد و توجه و برنامه ریزی برای بهبود وضعیت کنونی بافت های فرسوده ضروری است، چرا که با گذشت زمان وضعیت این بافت ها هر روز وضعیت نامناسبی به خود می گیرد. شهر ارومیه دارای 2/1313 هکتار بافت فرسوده می باشد که شامل سه نوع بافت فرسوده تاریخی (مرکزی)، بافت فرسوده میانی و بافت فرسوده حاشیه ای می باشد و هر یک از انواع بافت های یاد شده دارای ویژگی ها و خصوصیاتی می باشند که تأثیر چالش های شناسایی شده در این تحقیق در هر محدوده متفاوت می باشد در این مقاله به ارزیابی سیاست های ساماندهی و شناسایی معیارهای مهم و تحلیل چالش های موجود در بافت های فرسوده با استفاده از فرآیند تحلیل شبکه ای (مدلANP) پرداخته شده و در نهایت به اولویت بندی انواع بافت فرسوده اقدام شده است. این مقاله در نوع خود منحصر به فرد بوده و برای اولین بار در کشور مدل (ANP) در بخش مسکن و بافت های فرسوده مورد استفاده قرار گرفته است.
تحلیل شاخص های مسکن در شهرستان های استان آذربایجان غربی بر اساس روش VIKOR(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وضعیت مسکن در هر جامعه ای، ارتباط مستقیم با اوضاع اقتصادی و اجتماعی آن داشته و منتزع از آن نیست؛ بنابراین، برای بررسی و تحلیل وضعیت مسکن در هر کشور، بایستی ویژگی های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آن مورد توجه قرار گیرد. بر همین اساس، استفاده از شاخص های مسکن به عنوان کلیدی ترین ابزار برنامه ریزی مسکن می تواند شناخت ما را به منظورِ هر گونه برنامه ریزی و تصمیم گیری در مورد مسکن تسهیل کند. شاخص های مسکن از یک سو، ابزار شناخت وضعیت مسکن در ابعاد مختلف مذکور بوده و از سوی دیگر، ابزار کلیدی برای ترسیم چشم انداز آیندة مسکن و برنامه ریزی آن هستند. این مقاله با هدف ارزیابی کمّی و کیفی وضعیت مسکن در استان آذربایجان غربی، درصدد است تا شهرستان ها را بر اساس شاخص های مسکن، درجهتِ اولویت بندی برای برنامه ریزی مسکن با استفاده از روش VIKOR رتبه بندی کند. این تحقیق با توجه به هدف آن، از نوع تحقیقات کاربردی بوده و با توجه به روش انجام کار، از ماهیتی توصیفی- تحلیلی برخوردار است. شاخص های مورد استفاده در این تحقیق شامل نوع اسکلت (استحکام بنا)، نفر در واحد مسکونی، خانوار در واحد مسکونی، تصرف ملکی، تعداد اتاق در واحد مسکونی، نبود استحکام بنا و تعداد اتاق به ازای هر خانوار و نفر در اتاق است. نتایج به دست آمده از تحقیق نشان می دهد که شهرستان های مهاباد، بوکان، اشنویه، سلماس، پلدشت، میاندوآب، شوط و چالدران به لحاظِ شاخص های مسکن در وضعیت نامطلوبی قرار دارند؛ در حالی که وضعیت مسکن در شهرستان های شاهین دژ، ماکو، خوی، چایپاره، سردشت، ارومیه، نقده، تکاب و پیرانشهر در حدّ قابل قبولی قرار دارد. همچنین، در این تحقیق به ارائة پیشنهاداتی درجهتِ بهبود شاخص های مسکن در استان آذربایجان غربی اقدام شده است.
تعیین سن دریاچه های سدّی ناشی از رخداد زمین لغزش سیمره با استفاده از روش ترمولومینسانس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمین لغزش های بزرگ مقیاس مخصوصاً آن هایی که باعث سد کردن مسیر رودخانه ها می شوند، از خطرناک ترین پدیده های طبیعی در مناطق کوهستانی همه جای جهان هستند. رخداد بزرگ ترین زمین لغزش دنیا بر سطح طاقدیس کبیرکوه در مسیر رودخانه های سیمره و کشکان، باعث مسدود شدن مسیر رودخانه ها و تشکیل دریاچه های سدی سیمره و جایدر شده است. هدف از این تحقیق که از نوع تحقیقات کاربردی- توسعه ای می باشد و با روش مشاهده ای، تاریخی و تحلیلی انجام شده است، بازسازی محدوده ی دریاچه های سدّی ناشی از رخداد زمین لغزش سیمره و تعیین سن آنها با روش ترمولومینسانس جهت تعیین زمان رخداد زمین لغزش سیمره و تشکیل دریاچه ها می باشد. مطالعات میدانی منطقه با کمک ابزارهای فیزیکی و مفهومی و روش های آزمایشگاهی منجر به شناخت لغزش های چهار مرحله ای در سطح طاقدیس کبیرکوه و متعاقب آن تشکیل دریاچه های چهارگانه در محدوده ی دره ی سیمره و دریاچه ی تک مرحله ای در محدوده ی دره ی کشکان شد. یافته های تحقیق بر اساس تعیین سن هشت نمونه از رسوبات کف و سطح دریاچه های سیمره و جایدر با استفاده از روش ترمولومینسانس نشان می دهد که زمان رخداد زمین لغزش سیمره و تشکیل دریاچه ی اولیه سیمره 85000 سال پیش بوده است. دریاچه ی دوم سیمره در 16500 سال پیش، دریاچه ی سوم در 10500 و دریاچه ی چهارم در 10100 سال پیش تشکیل شده اند. بنابراین دره ی سیمره از 85000 سال پیش تا حدود 10000 سال پیش شاهد رخداد زمین لغزش های متوالی و شکل گیری 4 دریاچه بوده است. تعیین سن رسوبات پادگانه دریاچه ی جایدر حاکی از شکل گیری دریاچه ی جایدر همزمان با رخداد زمین لغزش اصلی سیمره و دریاچه ی اولیه ی سیمره در 85000 سال پیش و تخلیه ی آن در حدود 5000 سال پیش بوده است. بنابراین ماندگاری دریاچه ی جایدر حدود 80000 سال بوده است.
پهنه بندی کاربری توسعة شهری با استفاده از منطق فازی (fuzzy) در محیط سامانة اطلاعات جغرافیایی (GIS) (مطالعة موردی: گرگان، گنبد و علی آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرزمین، منبعی محدود و آسیب پذیر است، اما اگر از سودمندی های آن به درستی استفاده شود، این منبع، ابدی و قابل تجدید خواهد بود. برای بهره برداری از سرزمین، با صرفة اقتصادی و مستمر باید روند بهره برداری را در چارچوبی برنامه ریزی شده به نام طرح مدیریت اجرا کرد. چنین تفکری، مقدمه ای برای آمایش سرزمین یا برنامه ریزی برای استفاده از اراضی شده است. ایجاد و به کار گیری سامانه های اطلاعات جغرافیای (GIS)، در بسیاری از زمینه ها از جمله آمایش سرزمین، محیط زیست و توسعة شهری، به بروز تغییرها و جهش های عظیمی منجر شد. این پژوهش، تلاش می کند بخشی از نیازهای اطلاعاتی در مورد امکان توسعة شهری و تخمین قابلیت اکولوژیکی و اقتصادی- اجتماعی شهرستان های علی آباد، گنبد و گرگان در استان گلستان را تأمین کند و مناطق مستعد توسعة شهری را بیابد. در این تحقیق، برای جمع آوری داده های مورد نیاز در سامانة اطلاعات جغرافیایی (GIS)، نقشة تناسب اراضی برای کاربری توسعة شهری از روش ارزیابی چندمعیاره (MCE) و فازی سازی (Fuzzy) استفاده شد و عوامل مورد بررسی با توجه به روش وزن دهی سلسله مراتبی (AHP)، در محیط نرم افزار IDRISI Kilimanjaro و ArcGIS آماده شد. نتایج نشان می دهد که 3،845،306،130 متر مربع از مساحت منطقه با توان بالا، 36،553،066 متر مربع با توان متوسط و 5،067،405،586 متر مربع نیز با توان ضعیف است.
مدل سازی تاثیر شاخص های اقلیم سیاره ای بر بارش آذربایجان شرقی مطالعه موردی: شهرستان تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه به منظور ارائه ی مدل و ارزیابی تاثیرات مستقیم و غیر مستقیم شاخص های اقلیمی بر بارش ماهانه و سالانه آذربایجان شرقی، ایستگاه شهرستان تبریز به سبب دارا بودن آمار طولانی مدت به عنوان نماینده استان تحت بررسی قرار گرفت. بنابراین مقادیر بارش، نم نسبی و دمای بیشینه شهرستان مذکور و 13 شاخص اقلیمی سیاره ای در بازه های زمانی سالانه و ماهانه، با کاربرد روش های آماری تحلیل مسیر و معادلات ساختاری مورد ارزیابی و کنکاش قرار گرفت. یافته ها نشان داد که مدل سازی بارش سالانه و ماه های فوریه، مارس، می، سپتامبر و اکتبر با توجه به شرایط تعیین شده برای ارائه ی مدل مناسب در سطح 95 درصد اطمینان معنادار هستند و مدل سازی سایر ماه ها شرایط تعیین را ایفا ننمود. بدین ترتیب مدل اکتبر با تبیین 8/61 درصد از پراش بارش، به عنوان بهترین مدل، مدل سالانه با دخالت 7 متغیر بیشترین متغیر و شاخص نوسان اطلس شمالی به عنوان بیشترین حضور در مدل ها و گسترش زمانی نسبت به سایر شاخص ها شناسایی شدند. ارزیابی مدل های معنادار نشان می دهد که چگونگی، نوع شاخص و میزان تاثیر بر بارش به صورت مستقیم و غیر مستقیم در ماه های مختلف متفاوت می باشد. به طور کلی با استناد به مدل ها می توان ابراز داشت که شاخص های اقلیمی به عنوان نماینده مراکز عمل، به صورت مستقیم و غیر مستقیم تا حد قابل قبولی قادر به تبیین پراش بارش شهرستان تبریز (آذربایجان شرقی) می باشند
استفاده از تصاویرسنجنده ی TM-5 در تعیین تغییرات عمق نسبی و مساحت دریاچه ی پریشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پایش اطلاعات در خصوص وضعیت دریاچه ها و تالاب های کشور یکی از مهمترین عوامل حفاظت از محیط زیست است و اطلاعات ارزشمندی را در اختیار مدیران حوزه محیط زیست قرار می دهد. در این راستا استفاده از روش های کم هزینه تر و سریع تر می تواند بسیار راهگشا باشد. فناوری سنجش از دور به عنوان یکی از جدیدترین روش های مطرح در این زمینه همواره در بسیاری از مطالعات زیست محیطی مورد استفاده بوده است. از این رو در این پژوهش دو پارامتر کلیدی عمق نسبی و وسعت دریاچه در سال های 1985 و 1999میلادی و بر مبنای استفاده از تصاویر سنجنده TM-5 مورد بررسی قرار گرفت و با مقایسه روش SID در مقابل SAM و BEC، و همچنین استفاده از فیلتراسیون Sieve، روش بکار رفته به عنوان روشی کارآمد برای تعیین مساحت دریاچه مطرح گردید و با استفاده از 4 باند اول این سنجنده تغییرات عمق نسبی به روش Log Ratio Transform در دو سال پایش شد. نتایج نشان دادند روش SID با 20 درصد افزایش دقت در زمینه تفکیک محدوده دریاچه، عملکرد بهتری نسبت به دو روش دیگر دارد. تغییرات محاسبه شده برای وسعت دریاچه حاکی از 42/46٪ درصد افزایش مساحت دریاچه در سال 1999 نسبت به سال 1985 است همچنین تغییرات عمق محاسبه شده نیز حاکی از افزایش ناحیه با عمق متوسط دریاچه در سال 1999 نسبت به قبل است و بطور کلی پستی و بلندی های کف دریاچه تغییر قابل توجه و معناداری در این دو سال داشته است. این پژوهش نشان داد تصاویر لندست TM-5 می توانند در بررسی تغییرات عمق نسبی دریاچه های کم عمق و همچنین تغییرات مساحت دریاچه استفاده گردند و برای مطالعات آتی به عنوان روشی کارامد مطرح باشند.
تحلیلی بر مکانیابی جهات بهینه توسعه فیزیکی شهر اردبیل با استفاده از مدل AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر اردبیل به عنوان مرکز استان اردبیل در طی چند دهه ی اخیر رشد و گسترش شتابانی را به خود دیده است. رشد 5/7 برابری جمعیت شهر نسبت به اولین دوره سرشماری و حدود 5/3 برابری آن بعد از جدایی استان اردبیل از آذربایجان شرقی همزمان با گسترش کالبدی 4/3 برابری آن نسبت به دوره های قبل گواه این مسأله می باشد. ادامه بروز این مسأله که در دهه ی اخیر دلیل اصلی گرایش به توسعه فیزیکی شهر در قسمت های مختلف به خصوص جنوب این شهر بوده، باعث گردیده تا مسأله مکان یابی جهات بهینه توسعه فیزیکی برای جمعیت در حال افزایش شهر یک ضرورت جدی تلقی گردد. در پژوهش حاضر که با رویکرد « توصیفی – تحلیلی» به انجام رسیده است، مکان یابی جهات مطلوب توسعه فیزیکی شهر به عنوان هدف اصلی پژوهش مد نظر قرار گرفته است. در راستای برآورد هدف و با توجه به شرایط فیزیکی منطقه شهری اردبیل و داده های در دسترس اقدام به تهیه و ترسیم نقشه های مربوط به شاخص های دخیل در امر مکان یابی گردیده. در این راستا از مجموعه 14 متغیر در قالب عوامل انسانی و طبیعی مؤثر در مکان یابی جهت بهینه توسعه فیزیکی شهر استفاده شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده اقدام به ارزش گذاری شاخص های منتخب پژوهش با استفاده از نظرات 10 نفر از کارشناسان مربوط به حوزه بحث با استفاده از مدل AHP در قالب نرم افزار Edrisi شده و نتایج بدست آمده جهت نمایش فضایی آنها در قالب نرم افزار Arc GIS تلفیق گردیده است. برابر با نتایج بدست آمده، از دیدگاه کارشناسان و با توجه به وضعیت منطقه، شاخص عوامل طبیعی با کسب 527/0 وزن در مدل AHP دارای اهمیت و وزن بیشتری در بحث مکان یابی جهات بهینه توسعه فیزیکی شهر اردبیل گردید که در این بین بیشترین وزن های کسب شده از سوی خط گسل موجود در منطقه و توپوگرافی زمین بود. از سوی دیگر تلفیق وزن های بدست آمده و ترکیب آنها برای نمایش فضایی و آگاهی از جهت بهینه توسعه فیزیکی برای شهر اردبیل نشان داد که جهات شرقی شهر نسبت به سایر جهات مناسب ترین جهت برای توسعه فیزیکی احتمالی شهر خواهد بود. توپوگرافی مناسب، دوری از خط گسل اصلی و شیب مناسب زمین از عوامل اصلی انتخاب جهت شرقی برای توسعه فیزیکی برای شهر اردبیل بودند.
تعیین قابلیت و توان بوم شناختی شهرستان رودان به منظور کاربری طبیعت گردی با استفاده از روش تصمیم گیری چند معیاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی ظرفیت و توان بوم شناختی شهرستان رودان برای کاربری طبیعت گردی و انتخاب مناسب ترین مکان های توسعه آن با استفاده از روش تصمیم گیری چند معیاره[1] می پردازد. برای این منظور، با شناسایی 11 معیار و 36 زیرمعیار و ارزیابی آنها با استفاده از روش دلفی، 9 معیار و 28 زیرمعیار به عنوان معیارهای مورد بررسی انتخاب شد. سپس با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی[2] و با بهره گیری از نرم افزار [3]EC معیارهای انتخاب شده وزن دهی و اولویت بندی شد و در نهایت، نقشه لایه های مکانی برای معیارهای گزینش شده با استفاده از نرم افزار ArcGIS10 در محیط GIS تهیه و پس از اعمال ضریب اهمیت، روی هم گذاری و تلفیق و مناطق مستعد توسعه طبیعت گردی شناسایی شد. نتایج نشان داد که مناطق دارای درجه توان اندک با 5/141323 هکتار و 4/43 درصد از کل اراضی، بیشترین مساحت اراضی را در شهرستان رودان به خود اختصاص داده است. 1/9 درصد از مساحت کل شهرستان شامل 3/29711 هکتار دارای توان زیاد، 9/57327 هکتار از سطح شهرستان معادل 6/17 درصد دارای توان متوسط و حدود 4/97344 هکتار معادل 9/29 درصد آن، اراضی فاقد توان برای توسعة طبیعت گردی است.
ارزیابی آسیب پذیری لرزه ای شهر بَردَسْکن در برابر زلزله با استفاده از مدل سلسله مراتبی وارون (IHPW)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وقوع ناپای امروزه آسیب پذیری شهرها در برابر زلزله به عنوان یکی از مسائلِ اساسی جهان، پیشِ روی متخصصان رشته های گوناگون قرار دارد. مطالعات تکنیکی و تاریخی زلزله در ایران نشان می دهد که زلزله های ویرانگر در راستای گسل درونه، در موارد بسیاری سبب خرابی و کشته شدن صدها و گاهی هزاران نفر شده است. شهر بَردَسْکن به دلیل وجود چندین گسل فعّال در اطراف و درون آن، ریسک بالایی در برابر خطر زلزله دارد. هدف از این پژوهش شناسایی میزان آسیب پذیری اجزاء و عناصر شهری با استفاده از مدل ها و روش های موجود در کاهش آسیب پذیری در برابر زلزله می باشد. برای رسیدن به این هدف 16 شاخص کالبدی- فضایی مؤثر بر آسیب پذیری شهرها در سطحِ جهانی شناسایی شد؛ سپس در قالب مدل های برنامه ریزی و تلفیقی فازی و تحلیل سلسله مراتبی وارون، برآورد مناسبی از آسیب پذیری شهر در برابر زلزله با استفاده از داده های مکانی و توصیفی اجزاء، عناصر اصلی و رفتاری ساختمانی و تعیینِ تأثیرِ هر کدام از معیارهای به کار رفته در میزان آسیب پذیری ارائه گردید. همچنین با ارائة سناریوهای زلزله در شدت های مختلف به مدل سازی و ریزپهنه بندی آسیب وارده به ساختمان ها در برابر زلزله پرداخته شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که با حرکت از سمت جنوب به طرف شمالِ شهر بردسکن بر میزان آسیب پذیری قطعات ساختمانی افزوده می شود. همچنین مدل سازی سناریوهای زلزله در شدت 6 و 8 مرکالی نشان می دهد که میزان آسیب پذیری بر اساس تعداد ساختمان ها به ترتیب در محلات 3، 1، 6، 5، 4 و 2 می باشد. مهم ترین دلایل این وضعیت نزدیکی به گسل، بالا بودن شتاب افقی زمین (PGA)، بالا بودن تراکم ساختمانی بنا و پایین بودن کیفیت و مصالح ساختمانی است. داری های دامنه ای در محورها و راه های ارتباطی به خصوص در مناطق کوهستانی، از جمله مواردی است که هر ساله خسارت های زیادی را به راه های مواصلاتی کشور وارد می سازد. در برخی موارد، وقوع این نوع از مخاطرات طبیعی در گردنه ها و تنگه هایی با شیبِ تندتر و جاده هایی با انحنای بیشتر، نظیر تنگة دره دیز و گردنة ننم وار استان آذربایجان شرقی، منجر به مرگ مسافران می گردد؛ بنابراین شناسایی ویژگی های طبیعی مناطقی که جهت اجرای پروژه های عمرانی اعم از احداث جاده و سایر راه های ارتباطی نظیر خطوطِ راه آهن، سدهای آبی و... گزینش می گردند و تعیین میزان استعداد آنها جهت وقوع ناپایداری های دامنه ای بسیار با اهمیت می باشد. در این مقاله با استفاده از روش رگرسیون لجستیک به پهنه بندی و شناسایی مناطق مستعدِ وقوعِ این نوع از حرکات دامنه ای در محدودة مورد مطالعه اقدام شد. برای این مطالعه از تصویر ماهوارة لندست 8 سنجنده oLI-TIRS استفاده شد و فاکتورهای مؤثر در وقوع ناپایداری های دامنه ای (شیب، جهت شیب، لیتولوژی، کاربری زمین، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، فاصله از جاده، طبقات ارتفاعی) در محیط GISبررسی و از میان آنها مهم ترین فاکتور مشخص گردید. سپس بر لایة پراکنش ناپایداری های دامنه ای انطباق داده شد، به این ترتیب نقشة پهنه بندی خطر وقوع ناپایداری های دامنه ای در نرم افزار ادریسی تولید گردید؛ پس از آن نقشة پیش بینی احتمال وقوع ناپایداری های محدوده به پنج گروه با درجه حساسیت بسیار پایین، پایین، متوسط، بالا، بسیار بالا تقسیم شد.
شبیه سازی الگوی پراکنش CO با مدل خرداقلیمی Envi-met در مسیر آزادی ـ تهران پارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تهران از کلان شهرهای آلوده جهان است و مناطق مرکزی آن ناشی از تمرکز انواع منابع انتشار آلاینده ها با شرایط آلودگی شدید هوا مواجه است. محدوده مورد مطالعه خیابان مرکزی تهران، از میدان آزادی تا سه راه تهران پارس با طول تقریبی 19 کیلومتر است. برای مطالعه خرد مقیاس آلودگی هوا تعامل عناصر فیزیکی شهر با عناصر جوّی شدت و جهت باد، دما و رطوبت هوا استفاده شدند. روش شناسی مطالعه ترکیبی از برداشت پیمایشی، محاسبات آماری و مدل سازی عددی است. با انتخاب سه برش از میدان آزادی، چهارراه ولیعصر و سه راه تهران پارس و تهیه فیلم های ترافیکی آنها برای تاریخ 26 ژوئیه 2011 در دو نوبت پرترافیک صبح و کم ترافیک ظهر حجم تردد خودروها در تقاطع ها بررسی شد. با واکاوی آماری حجم ترافیک در واحد زمان، میزان مصرف بنزین و حجم خروجی گاز CO محاسبه شده و با داده های عناصر جوی ایستگاه هواشناسی مهرآباد بعنوان ورودی مدل اقلیمی خردمقیاس ENVI-met تعریف شدند. نتایج به دست آمده گویای تمرکز بیشینه آلودگی در بخش های با تراکم بافت شهری مانند چهارراه ولیعصر و ضلع شرقی میدان آزادی به ویژه در ساعت های آغازین روز و کمترین مقادیر در معبرهای باز مانند ضلع غربی میدان آزادی، ضلع جنوبی سه راه تهران پارس، فضاهای سبز و نواحی دور از کانون انتشارات به خصوص ساعات میانی روز است.
تحلیلی بر نابرابری های اجتماعی- اقتصادی مبتنی بر مدل های VIKOR و SAW در استان آذربایجان شرقی مطالعه موردی: خدمات بهداشتی درمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی تردید فرایند توزیع منابع اجتماعی- اقتصادی جوامع، برآمده از رویکرد برنامه ریزان نسبت به مقوله برنامه ریزیست. در این میان، تبین و شناخت الگوهای کنونی توزیع منابع، نخستین گام در شناخت الگوهای مسلط توزیع محسوب می شود. البته اگر این شناخت مبتنی بر واقعیت های خاص هر جامعه، روش شناسی علمی و نیز بر اساس مدل های کاربردی باشد، می تواند به بازتوزیع عادلانه منابع منتهی گردد. تحقیق حاضر نیز بر اساس این انگاره، تدوین شده است. توزیع نابرابر منابع و در نتیجه نابرابری های اجتماعی نه تنها از مهم ترین چالش های جوامع در حال توسعه از جمله ایران بوده بلکه منشاء بسیاری از مشکلات اقتصادی، از جمله تشدید روزافزون مهاجرت های روستا شهری، گسترش فقر و ناهنجاری های اجتماعی نیز است. توزیع عادلانه برخی از این منابع از جمله تسهیلات بهداشتی درمانی نه تنها ضروری، بلکه برای سلامتی جوامع بسیار حیاتی است، همچنانکه شعار و محوریت گزارش توسعه انسانی سازمان ملل متحد (HDR, 2011) نیز چنین است: سلامتی، مهم ترین ثروت ملل است. مقاله حاضر ضمن بررسی این موضوع با استفاده از مدل های VIKORو SAW، به رتبه بندی و تحلیل الگوهای توزیع خدمات بهداشتی درمانی در سطح شهرستان های استان آذربایجان شرقی می پردازد. بر این اساس این تحقیق، نحوه پراکنش جمعیت و توزیع خدمات بهداشتی و درمانی (بر اساس نتایج مدل آنتروپی) مورد ارزیابی قرار گرفته و همچنین در محاسبه همبستگی بین این دو متغیر (میزان جمعیت و دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی) در شهرستان های استان آذربایجان شرقی از مدل اسپیرمن استفاده شده است. نتایج بدست آمده از ضریب آنتروپی پراکنش جمعیت (0.73583) بیانگر این است که پراکنش جمعیت در شهرستان های استان متناسب است اما نتایج بدست آمده از دو مدلVIKOR و SAW مشخص می کند که توزیع خدمات درمانی و بهداشتی در شهرستان های این استان چندان عادلانه نیست. همچنین میزان همبستگی بین پراکنش جمعیت و رتبه شهرستان ها در مدلVIKOR و SAW مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج ناشی از بررسی ضریب همبستگی اسپیرمن، حکایت از آن دارد که امکانات و خدمات بهداشتی-درمانی نیز بر اساس عامل پراکنش جمعیت، به صورت متعادل توزیع نشده است.
شبیه سازی سطح ایستابی دشت ملایر براساس داده های هواشناسی با استفاده از شبکه ی عصبی مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای بررسی کارایی شبکه ی عصبی مصنوعی در شبیه سازی تغییرات سطح ایستابی سفره ی آب زیرزمینی دشت ملایر، از اطلاعات هواشناسی ایستگاه های تبخیرسنجی در سطح دشت، حجم آب برداشتی از سفره و مقادیر سطح ایستابی آن استفاده شد. از این اطلاعات، به عنوان ورودی شبکه ی عصبی مصنوعی نوع پرسپترون چندلایه در چارچوب چهار ساختار اطلاعاتی استفاده شد. ساختار اوّل، شامل میانگین اطلاعات دمای حدّاکثر هوا، دمای حدّاقل هوا، حدّاکثر رطوبت نسبی هوا، حدّاقل رطوبت نسبی هوا و میانگین تبخیر در مقیاس زمانی ماهانه و ارتفاع سطح ایستابی ماه پیش بود. در ساختار دوم از اطلاعات سطح ایستابی در یک، دو، سه و چهار ماه پیش استفاده شد. در ساختار سوم، افزون بر اطلاعات ساختار شماره ی دو، میانگین سطح ایستابی ماه مورد نظر و میانگین سطح ایستابی ماه پیش هم به کار گرفته شد. ساختار چهارم، براساس میانگین سطح ایستابی ماه مورد نظر، میانگین سطح ایستابی ماه پیش و اطلاعات هواشناسی ماهانه تعریف شد. ساختار سوم با آرایش 1-4-4-6، به عنوان ساختار مناسب با 9/1 درصد خطا در مقایسه با مقادیر واقعی پیشنهاد شد که نشان دهنده ی اهمّیّت به کارگیری عوامل سطح ایستابی سال های گذشته، در ورودی شبکه ی عصبی است. اجرای مدل بهینه ی شبکه ی عصبی، افت سطح ایستابی را 18/1 متر، به ازای 9/1 درصد خطا برآورد کرد. جذر میانگین مربّعات خطا در مدل بهینه ی شبکه ی عصبی با آرایش 1-4-4-6 بر مبنای قانون آموزش لونبرگ مارکوات و تابع محرک سیگموئید، در مقابل تغییرات واقعی سطح سفره 44/0 متر با ضریب تعیین 99/0 به دست آمد. با توجّه به دقّت مناسب مدل و روند کاهنده ی حاکم بر سفره، می توان استفاده از شبکه ی عصبی مصنوعی برای تصمیم گیری در مدیریت دشت را، به عنوان ابزاری با سرعت و دقّت مناسب در شبیه سازی سطح آب زیرزمینی دشت ملایر، توصیه کرد.
سنجش شاخص های رشد هوشمند شهری با استفاده از تکنیکELEKTRE (مطالعه موردی: مناطق شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترش سریع شهرها بیشتر کشورهای جهان را با مشکلات متعددی مواجه ساخته است. به طوری که نه تنها سیاست های شهرسازی، مسایل اقتصادی- اجتماعی و زیست محیطی بسیاری از مناطق شهری تحت تأثیر این پدیده قرار گرفته است. هر چند افزایش جمعیت دلیل اولیه گسترش سریع شهرها محسوب می شود، ولی پراکندگی نامعقول آن اثرات نامطلوبی بر محیط طبیعی و فرهنگی جوامع می گذارد. تلاش های بسیاری برای برطرف ساختن اثرات منفی گسترش پراکنده شهرها به عمل آمده که می توان به «رشد هوشمند» به عنوان یک استراتژی در جهت پایداری شهری اشاره کرد. می توان رشد هوشمند را عملکردی در جهت توسعه پایدار دانست. در واقع رشد هوشمند استراتژی عاقلانه ای برای جهت دادن به پراکندگی به سمت پایداری محسوب می شود. هدف مقاله حاضر سنجش شاخص های رشد هوشمند شهری به منظور اولویت بندی مناطق شهری است. روش پژوهش توصیفی و تحلیلی با استفاده از تکنیک تصمیم گیری چندشاخصه (Elektre) ماست. نتایج به دست آمده نشان می دهد منطقه دو شهر کرمان از لحاظ شاخص های شهر هوشمند با تعداد 3 برد و 1 باخت در مرتبه نخست قرار دارد، منطقه یک با 2 برد و 2 باخت رتبه دوم، منطقه سه با 1 برد و 3 باخت رتبه سوم و منطقه چهار بدون برد و4 باخت رتبه چهارم را دارد. داده های موجود نشان دهنده تفاوت مؤثر و آشکار نابرابری در بین مناطق شهری شهر کرمان است که باید با توجه به پتانسیل های موجود در مناطق برنامه هایی برای پیشرفت مناطق کمتر توسعه یافته طراحی و اجراء شود.
تهیه نقشه پهنه بندی سیلاب حوضه آبخیز نکارود با استفاده از مدل SCS-CN و GIS/RS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مخاطرات ژئومورفولوژیکی حوضه های آبخیز، سیل است. شناخت و پهنه بندی سیلاب های حوضه های آبخیز می تواند در مدیریت سیلاب ها، کنترل و مهار آن و در نتیجه کاهش میزان خسارت آن، موثر باشد. در این تحقیق با استفاده از مدل شماره منحنی SCS-CN و تکنولوژی نوین GIS/RS نقشه پهنه بندی سیلاب حوضه آبخیز نکارود تهیه گردد. بدین منظور با استفاده از نقشه های توپوگرافی و DEM ، در محیط GIS مرز حوضه مشخص و حوضه به زیر حوضه های کوچکتر تقسیم شده و لایه شیب برای آنها بدست آمده است. نقشه لیتولوژی حوضه در محیط ArcGIS ، به صورت رقومی درآمد تا با لایه های دیگر تلفیق گردد. سپس با به کارگیری از داده های ماهواره ای، کاربری اراضی حوضه آبخیز نکارود به روز گردید و محاسبات لازم برای تعیین گروه های هیدرولوژیکی خاک برای حوضه به عمل آمد. با استفاده از بررسی های به عمل آمده مقدار CN و میزان نفوذ (S) و ارتفاع رواناب (Q) برای تمامی زیر حوضه های آبخیز محاسبه و در نهایت با تلفیق لایه های بدست آمده و پردازش آن در محیط ArcGIS نقشه پهنه بندی سیلاب حوضه آبخیز نکارود تهیه گردید. این تحقیق نشان داد که بکارگیری توأمان از تکنولوژی سنجش از دور و GIS و با استفاده از مدل SCS-CN می تواند در تهیه نقشه پهنه بندی سیلاب حوضه های آبخیز مفید باشد.
مقایسه عملکرد الگوریتم های مختلف شبکه عصبی مصنوعی در مدل سازی بارندگی فصلی مطالعه موردی؛ ایستگاه های منتخب استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بارندگی یکی از اجزای اصلی چرخهی هیدرولوژی است. این فرآیند پیچیده به عوامل متعدد اقلیمی وابسته است. شبکه های عصبی مصنوعی در چند دهه اخیر و در مطالعات صورت گرفته برای مدل سازی سیستم های پیچیده و غیر خطی قابلیت بسیار بالایی از خود نشان داده است. تحقیق حاضر در سه ایستگاه منتخب از استان خوزستان صورت گرفته است. برای این منظور از دادههای بارندگی ماهانه سه ایستگاه هواشناسی استان به مدت 48سال، (1340-1387)، استفاده شده است. سپس با استفاده از این مقادیر به عنوان خروجیهای هدف، شبکههای مختلفی با ساختارهای متفاوت تعریف و آموزش داده شد. در نهایت قابلیت شبکه برای تخمین بارش با استفاده از قسمتی از دادهها که در آموزش شبکه وارد نشدند، مورد بررسی قرار گرفت. در این تحقیق شبکههای MLP و RBF با تغییراتی در تعداد لایههای میانی، تعداد نرونها و الگوریتمهای آموزش MOMو LM وCG به منظور پیشبینی بارش فصلی به کار گرفته شد. نتایج نشان داد که برای ایستگاه اهواز شبکه RBF با توپولوژی 1-4-6 و یادگیریLM دارای بیشترین مقدار ضریب همبستگی برابر 96/0 و کمترین MSE برابر 044/0 است. برای ایستگاه آبادان شبکه RBF با توپولوژی 1-7-6-6 و یادگیریLM دارای بیشترین مقدار ضریب همبستگی برابر 92/0 و کمترین MSE برابر 062/0 است. برای ایستگاه دزفول شبکه MLP با توپولوژی 1-4-3-6 و یادگیریLM دارای بیشترین مقدار ضریب همبستگی برابر 94/0 و کمترین MSE برابر 034/0 است.
کاربرد تکنیک نمودارهای خطی در جغرافیا
حوزههای تخصصی:
استفاده از تکنیک های پیکسل مبنا و زیر پیکسل مبنا جهت شناسایی مناطق دگرسانی (مطالعه موردی: محدوده تنگ بستانک استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آشکارسازی طیفی کانی ها با استفاده از تصاویر چند طیفی سنجنده ها، به منظور شناسایی و اکتشاف کانی های هر منطقه با بهره گیری از رفتارهای منحصربه فرد کانی ها شیوه ای نوین در زمینه علوم محیطی محسوب می گردد. تحقیق حاضر با استفاده از داده های سنجنده لندست 8 و با روش های مختلف پیکسل مبنا و زیرپیکسل مبنا مانند روش نسبت گیری باندی، آنالیز مؤلفه های انتخابی)کروستا(، نقشه بردار زاویه طیفی(SAM)، برازش مشخصه طیفی (SFF) ، روش ACE و فیلتر انطباقی تعدیل یافته(MTMF)به مطالعه و شناسایی زون های دگرسانی در منطقه تنگ بستانک در استان فارس می پردازد. انجام پردازش های لازم و استفاده از تکنیک های ذکرشده منجر به شناسایی دگرسانی های مختلفی ازجمله آرژیلیک، فیلیک و پروپلیتیک شده است. همچنین در این تحقیق با در دست داشتن نقشه واقعیت زمینی منطقه دولومیتی از سطح منطقه، دقت های طبقه بندی ازجمله دقت کلی، کاپا، دقت ناظر و دقت تولیدکننده محاسبه گشت. همچنین با استفاده از نمونه برداری تصادفی از سطح منطقه و انجام آزمایش ICP-MASS ، مجموع مربعات باقیمانده برای هرکدام از روش های پیکسل مبنا و زیرپیکسل مبنا محاسبه و آنالیز XRD جهت تدقیق نتایج شناسایی اهداف با استفاده از نمونه برداری تصادفی روی مناطق مختلف انجام شد. نتایج نشان داد روش SFF با مجموع مربعات باقیمانده 5/1 و ضریب کایا و کلی 679/0 و8/84 بیشترین دقت در شناسایی زون های دگرسانی و روش PCA با مجموع مربعات باقیمانده 46/3 و ضریب کاپا و کلی 279/0 و 4/44 کمترین دقت را در شناسایی این مناطق دارد. همچنین بعد از گزینش مناسب ترین روش شناسایی مساحت مناطق مختلف محاسبه گشت که مناطق دولومیتی، کلسیتی و کوارتز(سیلیسی) به ترتیب با 144/37، 32/33 و 86/27 کیلومترمربع بیشترین مساحت از سطح منطقه موردمطالعه را به خود اختصاص داده اند.
پایش چرخه حیات گردشگری پایدار با استفاده از مدل تلفیقی آلن-باتلر (مطالعه موردی: روستاهای هدف گردشگری استان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش می کوشد ضمن معرفی مدل تلفیقی آلن –باتلر، روستاهای هدف گردشگری استان اردبیل را از منظر تکامل چرخه حیات گردشگری پایدار مورد ارزیابی قرار دهد و بر اساس شاخص نقطه تکاملی آنها راهبردهای مناسب را جهت تحول در فعالیت های گردشگری پیشنهاد نماید.
این بررسی از نوع مطالعات بنیادی بوده و تجزیه و تحلیل اطلاعات به روش تحلیل-توصیفی انجام گرفته است. جامعه آماری مشتمل بر جامعه محلی روستاهای فوق و گردشگران آنها می باشد. حجم جامعه نمونه برابر 210 خانوار برآورد شده است. روش انتخاب جامعه محلی به صورت تصادفی سیستماتیک و گردشگران به صورت تصادفی ساده می باشد. نتایج این بررسی نشان می دهد که مقاصد مورد مطالعه هنوز در مراحل آغازین چرخه تکاملی گردشگری پایدار قرار گرفته و تا رسیدن به مرحله بلوغ و تثبیت فاصله قابل توجهی وجود دارد. شاخص نقطه تکاملی منطقه مورد مطالعه دوره آغاز گردشگری را نشان می دهد. در این مقاله، تدوین راهبردها بر اساس چارچوب رویکرد تلفیقی آلن-باتلر تدوین شده و آموزش جامعه محلی، توسعه خدمات زیربنایی و شناسایی ظرفیت ها و جاذبه های گردشگرپذیر در روستاهای بیله درق و گنزق و گسترش نظام تبلیغات و اطلاع رسانی در روستاهای بوسنیج و گنزق پیشنهاد شده است.