فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۸۱ تا ۱٬۰۰۰ مورد از کل ۲٬۴۶۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
با شناخت پیامدها و هزینه های شکست کارآفرینان روستایی می توان برای پدیده شکست آمادگی پیدا کرد و از تبدیل شدن شکست به بحران اقتصادی اجتماعی در روستاها جلوگیری کرد. بنابراین هدف از انجام این پژوهش توصیفی پیمایشی بررسی و تحلیل هزینه های شکست کارآفرینان روستایی شهرستان کرمانشاه بود. جامعه آماری مطالعه شده شامل 110 نفر از کارآفرینان روستایی شکست خورده بود که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، حجم نمونه 86 نفر تعیین شد و برای دستیابی دقیق به افراد مطالعه شده، از روش نمونه گیری تصادفی استفاده شد. به منظور گردآوری داده ها، از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شد. نتایج مطالعه نشان داد که کاهش درآمد، بدهی شخصی، نزول کردن پول، کاهش ناگهانی در موقعیت اجتماعی، کاهش اعتمادبه نفس، ایجاد حس لکه ننگ بودن، احساس غم و اندوه، سرزنش دیگران و احساس ندامت و پشیمانی بیشترین مشکلاتی هستند که اکثر کارآفرینان بعد از شکست کسب وکار با آن ها مواجه می شوند. تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای جنسیت، وضعیت مالی، تجربه کارآفرینی، اشتغال به کسب وکارهای دیگر، گذراندن دوره های کارآفرینی، فرهنگ شکست، خوش بینی و اعتمادبه نفس متغیرهایی هستند که بر کاهش هزینه های شکست کارآفرینان روستایی مؤثرند. یافته های حاصل از این پژوهش می تواند در توانمندسازی و آماده کردن کارآفرینان کوچک و متوسط برای بقا و تعالی، حیاتی باشد و به تقویت قابلیت تطبیق پذیری کارآفرینان، ایجاد فضای مناسب برای یادگیری از شکست ها و خطاها، فراهم کردن راهکارهای علمی کاربردی لازم برای سیاست گذاری توسعه و پایداری کسب وکارهای کوچک و متوسط منجر شود و از تبدیل شدن شکست به بحران جلوگیری کند.
عوامل مؤثر بر فرآیند شبکه ای قابلیت تحرک نقاط روستایی در بخش مرکزی شهرستان تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قابلیت تحرک به معنی جابجایی مردم و کالاها از نقطه ای به نقطه دیگر در نظر گرفته می شود که به زیرساخت های حمل و نقل وابسته بوده و از اهمیت زیادی در توسعه پایدار نواحی روستایی برخوردار است. بهبود قابلیت تحرک می تواند اثرات مستقیم و غیرمستقیم گوناگونی در بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی نواحی روستایی داشته باشد. با توجه به اینکه قابلیت تحرک مناسب از جمله معضلات پویایی، به ویژه پویایی اقتصادی نقاط روستایی کشور بوده، تحقیق حاضر بر آن است تا ضمن تحلیل قابلیت تحرک در نقاط روستایی بخش مرکزی شهرستان تبریز، عوامل مؤثر بر آن را مورد بررسی قرار دهد. برای این منظور روش تحقیق توصیفی – تحلیلی مورد توجه قرار گرفت. ابتدا با استفاده از ادبیات تحقیق به عملیاتی نمودن مفاهیم و متغیرهای مطرح در سؤالات پرداخته شده و روایی آن به روش نظرسنجی از نخبگان مورد ارزیابی قرار گرفت و پس از تأیید جهت تعیین روابط علت و معلولی میان شاخص ها و در مرحله بعد جهت وزن دهی به نظرسنجی مجدد (15 نفر از متخصصان رشته جغرافیا و برنامه ریزی روستایی و برنامه ریزی حمل و نقل) اقدام گردید. سپس برای ارزیابی قابلیت تحرک، تکنیک فرآیند شبکه ای با بهره گیری از نرم افزار Super Decisions و برای بررسی نقش عوامل در قابلیت تحرک نقاط روستایی مورد مطالعه از مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS.24 استفاده شد. جامعه آماری تحقیق را روستاهای بخش مرکزی شهرستان تبریز شامل 52 روستا تشکیل می دهد که داده های لازم به صورت تمام شماری از دهیاران آنها جمع آوری گردید. نتایج نشان داد که در بین شاخص های قابلیت تحرک، شاخص های تعداد مسافران در فصول مختلف و جابجایی تولیدات باغی، بیشترین روابط علت و معلولی را با سایر شاخص های مطرح داشته است. به علاوه روستای کردکندی کمترین میزان قابلیت تحرک و مایان سفلی بیشترین قابلیت تحرک را دارد که این مسئله بیانگر اثر عوامل دیگری غیر از جمعیت صرف نواحی در میزان قابلیت تحرک آنها است. به علاوه بر اساس نتایج مدل سازی معادلات ساختاری، عامل فاصله بیشتر از سایر عوامل در قابلیت تحرک سکونتگاه های روستایی مؤثر بوده است.
بررسی وضعیت احساس امنیت در برابر سرقت و شناسایی تعیین کننده های آن در سکونتگاه های روستاییِ شهرستان روانسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امنیت مفهومی چند بعدی و پیچیده است که برای داشتن یک جامعه پویا و سالم، دستیابی به سطح قابل قبولی از آن، از الزامات اساسی است. یکی از مهم ترین ابعاد امنیت، احساس امنیت شهروندان در برابر سرقت است. در سکونتگاه های روستایی بخش مرکزی شهرستان روانسر، طی چند سال اخیر تاکنون، سرقت احشام، محصولات زراعی و ماشین آلات کشاوری و ...، دارای رشد چشمگیری بوده است. به طوری که چندین خانوار به علت سرقت، مقدار قابل توجهی از سرمایه های خود را از دست داده و تعداد قابل توجهی به اجبار منابع معیشتی خود را فروخته و یا اقدام به مهاجرت از روستاها نموده اند. هدف از پژوهش حاضر، که از نوع تحقیقات توصیفی تحلیلی می باشد، بررسی وضعیت احساس امنیت در برابر سرقت و شناسایی تعیین کننده های آن در سکونتگاه های روستایی واقع در بخش مرکزی شهرستان روانسر می باشد. جامعه آماری پژوهش را کلیه سرپرستان خانوار روستایی بخش مذکور تشکیل می دهد و با توجه به محدودیت های مالی و زمانی، محققان قادر به بررسی نظرات کلیه سرپرستان خانوار روستایی نبوده و با استفاده از جدول بارتلت و همکاران، 200 نفر را به عنوان نمونه آماری در نظر گرفته اند. ابزار اصلی پژوهش جهت گرداوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی و پایایی آن با رعایت اصول علمی، به تأیید نهایی رسیده است. نتایج نشان داد: شایع ترین نوع سرقت در روستاهای بخش مرکزی شهرستان روانسر، سرقت احشام و سرقت ماشین آلات و ادوات کشاورزی بوده و میانگین محاسبه شده برای احساس امنیت 63/2 می باشد که نشان دهنده وضعیت نامناسب احساس امنیت در محدوده مطالعاتی می باشد. نتایج مدل نهایی برازش شده رگرسیون چند متغیر نشان داد چهار متغیر مرتبط با احساس امنیت روستاییان بخش مرکزی شهرستان روانسر، توانسته اند 57 درصد واریانس متغیر وابسته پژوهش را تبیین نمایند. متغیرهای شناسایی شده به ترتیب میزان بیشترین ضرایب رگرسیونی استاندارد شده آن ها عبارت اند از: فاصله تا مراکز امنیتی (321/0-)، فاصله از جاده اصلی (278/0)، سرمایه اجتماعی (273/0) و مالکیت منابع سرمایه ای (152/0-). دقت در نوع و میزان اثر متغیرهای فوق، می تواند ابزار مناسبی برای حل مسأله احساس امنیت در محدوده مورد مطالعه باشد.
ارزیابی ظرفیت های توسعه کارآفرینی در نواحی روستایی منطقه مورد مطالعه: روستاهای دهستان بیزکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی روستایی به عنوان یک راهبرد اساسی برای توسعه روستایی می تواند کمک شایانی برای توسعه روستاها کرده و منجر به کاهش بیکاری و افزایش اشتغال و در نتیجه افزایش درآمد، متنوع سازی اقتصاد، استفاده بهینه از منابع و بهبود زندگی روستاییان شود. نکته اساسی در تحقق فعالیت کارآفرینانه در سطح اجتماع، فراهم بودن زمینه های کارآفرینی در جامعه است. این مطالعه با هدف مطالعه ظرفیت های کارآفرینی در زمینه توسعه روستایی انجام شد. روش پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی بوده که جهت گردآوری داده ها از مطالعات اسنادی و میدانی به صورت پرسش نامه ای طراحی شد. جامعه آماری این پژوهش خانوارهای روستایی دهستان بیزکی (791 N = ) از توابع بخش گلبهار شهرستان چناران است که با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی، 155 خانوار از 10 روستای دهستان به صورت تصادفی به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شدند. این پژوهش در 5 بُعد اقتصادی، محیطی، ظرفیت فردی، زیرساختی، اجتماعی- فرهنگی و نهادی تحلیل آماری شده است. همچنین از روش تصمیم گیری چند شاخصه VIKOR ، به روش وزن دهی آنتروپی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که از بین 10 روستای دهستان بیزکی، روستای سلوگرد با داشتن بیشترین ظرفیت های کارآفرینی، رتبه اول و روستای محمدآباد بلوچ با کمترین ظرفیت های کارآفرینی رتبه آخر را به خود اختصاص داده اند. همچنین مقدار Sig آزمون مقایسه میانگین ها یعنی T برای تمام شاخص های اقتصادی، فردی، محیطی، اجتماعی- فرهنگی و نهادی و زیرساختی برابر 000/0 (کوچکتر از 05/0) است؛ در نتیجه ُبعد اقتصادی، فردی، محیطی، اجتماعی- فرهنگی و نهادی و زیرساختی تأثیر بسیار بالا و مثبتی در ایجاد و توسعه ظرفیت های کارآفرینی داشته است در نهایت با توجه به تحلیل نتایج، پیشنهادهای کاربردی ارائه شده است.
تحلیل مهارت های کارآفرینی زنان در مناطق روستایی (مورد مطالعه: روستاهای بخش مرکزی شهرستان فریمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات مهم در فرایند توسعه کارآفرینی، داشتن مهارت و خلاقیت است؛ این امر به ویژه در جامعه زنان روستایی می تواند مفیدتر باشد، به طوری که مهارت های کارآفرینانه زنان در بازار کار و مشارکت در فعالیت های اقتصادی اجتماعی، به یکی از شناسه های مهم توسعه انسانی تبدیل شده است. بر این اساس تحقیق حاضر به بررسی مهارت های کارآفرینی زنان در نواحی روستایی می پردازد. این پژوهش از نوع کاربردی است که با روش توصیفی پیمایشی انجام شده است. با توجه به مطالعات صورت گرفته در بخش مرکزی شهرستان فریمان، حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران، 209 نفر تعیین شد. اطلاعات به دست آمده در نرم افزارهای SPSS و GIS و تحلیل خاکستری در قالب پرسش نامه بررسی شد. آلفای کرونباخ پرسش نامه 96/0 محاسبه شد که نشان دهنده پایایی و قابل اعتماد بودن آن است. یافته ها نشان داد در روستاهای بررسی شده، در هفت مهارت مطالعه شده از لحاظ مقایسه میانگین مهارت مدیریتی، قوی و از لحاظ مهارت تکنیکی و فنی، ضعیف هستند. همچنین بین متغیرهای فردی و مهارت کارآفرینی همبستگی مثبت و معنادار با شدت متوسط تا قوی وجود دارد. بر اساس نتایج حاصل از رتبه بندی تحلیل خاکستری، سه روستای قلعه نو فریمان با ضریب 87/2، سنگ بست با ضریب 83/2 و عشق آباد با ضریب 82/2 بیشترین درجه خاکستری را در مقایسه با دیگر روستاهای نمونه به دست آورده اند و از نظر مهارت کارآفرنی زنان در وضعیت مطلوب تری قرار دارند.
تحلیل اثرات خشکسالی بر تولید گندم و مهاجرت روستایی استان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشکسالی یکی از مهم ترین مخاطرات طبیعی است که بر حسب شدت آن، اثرات متفاوتی بر زندگی و معیشت گروه های انسانی دارد. در این مطالعه به تحلیل و بررسی اثرات خشکسالی بر محصول گندم دیم و مهاجرت روستاییان در استان همدان پرداخته شده است. به منظور مطالعه و تحلیل خشکسالی در دهه هشتاد (90-1380) از روش spi استفاده گردید. با توجه به این شاخص، خشکسالی های شدید بیشتر در دشت های شمالی و مرکزی استان رخ داده است. در فصل بهار در اکثر مناطق استان خشکسالی متوسط دیده می شود؛ در زمستان نیز که فصل ریزش های جوی منطقه محسوب می گردد، در مناطق مرکزی و شمالی استان خشکسالی متوسط تا شدید دیده می شود. در بررسی اثرات خشکسالی ها درعملکرد محصول گندم دیم در سطح هشت شهرستان استان همدان، خشکسالی فصل پاییز و بهار (زمان ریزش بارش مؤثر در کشاورزی) بیشترین تأثیر منفی را بر عملکرد گندم دیم دارد. مطالعه اثرات خشکسالی و عملکرد گندم بر مهاجرت های روستایی نشان می دهد در 40 درصد مهاجرت های روستایی بین سال های 85-1380 خشکسالی و پایین بودن عملکرد گندم نقش داشته است. نتایج تحلیل رگرسیون نیز حاکی از آن هستند که متغیر خشکسالی بیشترین تأثیر(64/0) را بر روی مهاجرت ها (روستا به شهر) در این استان داشته است. میزان ضریب همبستگی مهاجرت با عملکرد گندم کمتر از شاخص خشکسالی است یعنی عامل خشکسالی علاوه بر پایین آوردن عملکرد محصول گندم منجر به بروز مواردی از جمله کاهش شدید سفره های آب های زیر زمینی و خشکی چشمه ها در منطقه گشته که تمامی آنها موجب مهاجرت روستایی شده است.
تحلیل رابطه مدیریت پایدار زمین و عملکرد محصولات کشاورزی و اثرات آن در امنیت غذایی خانوارهای روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت پایدار زمین (SLM) نشان دهنده ادغام کشاورزی، محیط زیست و عوامل اقتصادی و اجتماعی است و بر تولید محصولات کشاورزی و امنیت غذایی کشاورزان اثر دارد. هدف این مطالعه بررسی رابطه بین مدیریت پایدار زمین و عملکرد محصولات کشاورزی و نقش آن در امنیت غذایی کشاورزان است. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن، ترکیبی (کیفی و کمّی) است. ابزار گردآوری داده ها و اطلاعات پرسش نامه است. جامعه آماری شامل خانوارهای کشاورز دهستان میان کوه شرقی در شهرستان پلدختر (415=N) بود که با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی ساده 217 خانوار کشاورز به عنوان نمونه انتخاب شد. نتایج یافته ها نشان داد از میان روش های مدیریت زمین، روش های شخم زدن زمین عمود بر جهت شیب، ایجاد بند در بالادست زمین و استفاده از کود حیوانی بیشترین تأثیر را بر افزایش عملکرد محصولات کشاورزی داشته است. در رابطه با روش های مدیریت زمین و امنیت غذایی، بررسی یافته ها نشان داد از میان پنج شیوه کلی مدیریت زمین، سه شیوه الگوی کشت، افزایش باروری خاک و مدیریت منابع آب، بیشترین رابطه را با امنیت غذایی خانوارهای روستایی داشته است. کشاورزانی که از چندین روش استفاده کرده بودند به دلیل افزایش کیفیت زمین و بهره وری بالا، دسترسی ایمن و سالمی به مواد غذایی داشتند. بنابراین می توان گفت که به منظور افزایش عملکرد محصولات کشاورزی، افزایش امنیت غذایی و سرمایه گذاری در این زمینه باید خدمات حمایتی بیشتری در اختیار کشاورزان قرار گیرد و برای مشارکت و همکاری بیشتر کشاورزان در زمینه مدیریت پایدار زمین اقدامات لازم انجام شود.
ارزیابی جایگاه پدافند غیرعامل در ساخت مسکن روستایی(مطالعه موردی: روستا های شهرستان پیرانشهر)
حوزههای تخصصی:
پدافند غیرعامل از کم هزینه ترین اقدامات پیشگیرانه است. رعایت اصول آن باعث بهبود عملکرد سیستم ها و کاهش آسیب پذیری در مواقع بحرانی می شود. طبعا هدف از توجه به پدافند غیرعامل امکان ادامه حیات، افزایش بازدارندگی و پایداری و همچنین آسان نمودن مدیریت بحران در کوتاه ترین زمان و با کم ترین هزینه می باشد. لذا از آنجای که پایداری مناطق روستایی به عنوان تامین کننده امنیت غذایی دارای اهمیت استراتژیک در شرایط بحرانی هستند توجه به عناصر کالبدی این مناطق از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشند. بر این اساس مسکن روستایی به عنوان مهمترین عنصر کالبدی مناطق روستایی نیازمند نگاه اساسی است. پس هدف از این پژوهش ارزیابی جایگاه اصول و تدابیر پدافند غیرعامل در ساخت مسکن روستاهای شهرستان پیرانشهر می باشد. در این بین 15 روستا به عنوان روستاهای مورد مطالعه انتخاب شده اند که از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده 250 پرسشنامه تکمیل گردید و در نهایت با استفاده از نرم افزار SPSS به تجزیه و تحلیل اطلاعات پرداخته شده است. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که مسکن روستایی منطقه مورد مطالعه دارای بافت فرسوده و ناپایدار، مقاومت پایین در برابر تهدیدات طبیعی و ... است. لذا در بکارگیری از اصول پدافند غیرعامل در حد متوسط و کمتر از حد متوسط قابل ارزیابی می باشد و در صورت بکارگیری این اصول پایداری مساکن روستایی در مقابله با تهدیدات طبیعی افزایش می یابد.
اثربخشی هدفمندی یارانه ها برکیفیت زندگی روستاییان مورد: روستاهای بخش احمدآباد شهرستان مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مباحث جدید توسعه پایدار، تأکید عمده بر توسعه انسانی است که این مهم جز از راه سیاست گذاری های مبتنی بر مباحث مربوط به تخصیص کارآمدتر منابع که خود از مباحث عمده عدالت اجتماعی است، امکان پذیر نیست. از جمله سیاست های دولت در تحقق این امر، طرح هدفمندی یارانه ها است. با توجه به اینکه مبنای این طرح، حمایت از اقشار آسیب پذیر و بهبود کیفیت زندگی آنها است، مطالعه حاضر به سنجش اثربخشی یارانه ها بر کیفیت زندگی روستاییان بعد از اجرای مرحله اول طرح هدفمندی یارانه ها پرداخته است. روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی و طرح تحقیق شبه پانل است. واحد تحلیل 245 خانوار روستایی در روستاهای بخش احمدآباد شهرستان مشهد است. کیفیت زندگی خانوارهای روستایی در سه بعد اقتصادی، اجتماعی و کالبدی- محیطی به کمک 18 مؤلفه و 62 متغیر در دو مقطع زمانی قبل و بعد از مرحله اول طرح هدفمندی در طیف لیکرت مورد بررسی قرار گرفت. روایی پرسشنامه به وسیله تحلیل عاملی تأییدی(05/0 Sig. ≤ ، 87/0 = (Kaiser-Meyer تأیید گردید و پایایی آن به وسیله آلفای کرونباخ 87/0 مطلوب تشخیص داده شد. نتایج نشان داد که میانگین کیفیت زندگی خانوارهای روستایی در بعد اجتماعی از 17/3 به 69/2 و در بعد اقتصادی از 79/2 به 45/2 و در بعد محیطی کالبدی از 06/3 به 84/2 و در سازه کیفیت زندگی از 3 به 54/2 در پایان مرحله اول طرح هدفمندی یارانه ها کاهش یافته است. در واقع طرح هدفمندی یارانه ها نتوانسته است در بهبود کیفیت زندگی خانوارهای روستایی مؤثر باشد. اگر چه میانگین کیفیت زندگی در ابعاد مورد بررسی قبل از طرح هدفمندی پائین تر از حد متوسط ارزیابی بوده است، اما پس از اجرای طرح هدفمندی، میانگین کیفیت زندگی و ابعاد آن نسبت به قبل از اجرای طرح هدفمندی کاهش داشته است.
اصول الگوی برنامه ریزی توسعه خانه های دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترش خانه های دوم به معنای گسترش مطلوب گردشگری خانه های دوم به همراه بهبود کیفیت خدمات و زندگی در تمامی ابعاد در مقصد گردشگری و رضایت مندی گردشگران و بومیان از فرآیند گردشگری است. هرنوع اقدام برای برنامه ریزی توسعه خانه های دوم نیازمند شناسایی اصول اساسی برنامه ریزی در این زمینه است که بتوان فرایند برنامه ریزی توسعه خانه های دوم را براساس آن ها هدایت و راهبری کرد. شناسایی اصول تأثیرگذار باید براساس مطالعات علمی و تجارب به دست آمده در این زمینه باشد تا بتوان براساس این اصول زمینه مناسب برای کاهش آثار منفی و افزایش آثار مثبت خانه های دوم را فراهم کرد. این اثر بنا دارد با شناسایی اصول تدوین الگوی برنامه ریزی توسعه خانه های دوم زمینه را برای توسعه مناسب خانه های دوم به دست آورد. در این پژوهش سعی شده با روش اکتشافی اصول الگوی برنامه ریزی توسعه خانه های دوم به دست آید. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که حفظ چشم اندازهای طبیعی، توجه به ظرفیت تحمل اجتماعی و طبیعی، محافظت از اراضی کشاورزی، رعایت منافع جمعی، مشارکت ذی نفعان و مدیران در فرایند تدوین برنامه توسعه خانه های دوم مهم ترین اصول برنامه ریزی توسعه خانه های دوم است.
تحلیل موانع و محدودیت های اشتغال زنان روستایی (مطالعه موردی: شهرستان تویسرکان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در این تحقیق، شناسایی و تحلیل موانع و محدودیت های اشتغال زنان روستایی در شهرستان تویسرکان به عنوان هدف اصلی مدّ نظر قرار گرفته و با بهره گیری از تکنیک تحلیل عاملی، به شناسایی و تحلیل مهم ترین موانع و محدودیت های ایجاد و توسعه اشتغال توسّط زنان روستایی پرداخته شده است.
روش: تحقیق حاضر، نوعی تحقیق توصیفی و کاربردی است که به شیوه مطالعات پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری تحقیق را زنان روستایی شاغل در شهرستان تویسرکان تشکیل دادند که به طور تصادفی، تعداد ۱۵۰ نفر از آن ها به عنوان نمونه تحقیق انتخاب و دیدگاه های آن ها در مورد موانع و محدودیت-های اشتغال زنان در جامعه روستایی مورد بررسی قرار گرفت. پرسش نامه مهم ترین ابزار جمع آوری اطّلاعات تحقیق بود که روایی ظاهری و محتوایی آن توسّط گروهی از متخصّصان موضوع، مورد بررسی و تأیید قرار گرفت و برای ارزیابی میزان پایایی پرسش نامه نیز ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد که رقم ۸۱/۰ به دست آمد. هم چنین، برای بررسی اعتبار سازه ای پرسش نامه و برازش الگوی اندازه گیری سازه «موانع اشتغال زنان روستایی» داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزار LISREL از طریق تحلیل عاملی تأییدی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت که شاخص های نیکویی برازش (RMSEA=۰.۰۶۳، AGFI=۰.۸۵ و GFI=۰.۹۳) تناسب کامل الگو با داده های مشاهده شده را تأیید کرد.
یافته ها: در این تحقیق به منظور دست یابی به تحلیل دقیق تری از موانع و مشکلات پیش روی اشتغال زنان روستایی، از تکنیک تحلیل عاملی استفاده شد که بر این اساس، موانع و محدودیت های پیش رو در چهار عامل اصلی دسته بندی شد؛ عامل اوّل با توجّه به ماهیت متغیّرهای تشکیل دهنده آن «موانع اجتماعی-فرهنگی» نام گرفت که با تبیین ۰۳/۲۲ درصد از واریانس به عنوان مهم ترین عامل معرفی شد. این عامل هم راه با دیگر موانع نظیر «موانع اقتصادی-محیطی»، «موانع شخصیتی» و «موانع آموزشی-حمایتی» در مجموع، ۳۰/۶۲ درصد از واریانس موانع اشتغال زنان روستایی را تبیین کردند.
راه کارهای عملی: در راستای تسهیل روند اشتغال زنان روستایی، اصلاح و رفع برخی موانع فرهنگی اجتماعی؛ شامل ذهنیت های سنّتی و نادرست نسبت به توان مندی های زنان و ضرورت مشارکت آن ها در فعّالیت های اقتصادی جامعه توصیه می شود. بر مبنای نتایج تحقیق، تأمین فرصت های یادگیری متنوّع برای آحاد جامعه روستایی به ویژه زنان به منظور تغییر و اصلاح نگرش ها و کسب توان مندی های لازم برای ورود به عرصه فعّالیت های اقتصادی اجتماعی ضروری است.
اصالت و ارزش: با توجّه به اهمیت موضوع اشتغال، به ویژه در جامعه روستایی، یافته های تحقیق حاضر می تواند راهنمایی برای سیاست گذاران و برنامه ریزان توسعه روستایی در تدوین برنامه های کلان و عملیاتی مناسب برای رفع موانع اشتغال زنان در مناطق روستایی باشد.
روستابودگی و چشم اندازهای متفاوت تغییرات جمعیتی در نواحی روستایی دوردست (مطالعة موردی: شهرستان شیروان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در مقالة حاضر به مطالعة تغییرات جمعیتی نواحی روستایی دوردست (مقیاس خرد) پرداخته شده است، مقایسة تطبیقی دو منطقة مطالعاتی؛ یعنی سرحد/ قوشخانه و مرکزی در شمال و جنوب شهرستان شیروان با خصوصیات فضایی و مکانی مشابه و همگن.
روش: از روش کیو جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده و استخراج الگوهای گفتمانی استفاده شده است. نخست، چشم اندازهای متفاوت تغییرات جمعیتی در نواحی روستایی دوردست با ساختار مکانی و فضایی مشابه و یکسان انعکاس داده می شود. سپس، رویکردهای مختلف روستابودگی جهت شناسایی ابعاد پیچیدة مرتبط با جابه جایی های متفاوت جمعیتی معرفی شده و استفاده می شود.
یافته ها: ذهنیت های به دست آمده از تکنیک کیو تصدیق می کند که با وجود تشابهات مکانی و جغرافیایی سکونت گاه های روستایی در شهرستان شیروان، دو طیف از گفتمان های مختلف اجتماعی و اخلاقی در سرحد/قوشخانه و بخش مرکزی شکل گرفته و بر همین اساس، تفاوت هایی را در چشم اندازهای حرکتی جمعیت به وجود آورده است. بخش مرکزی خصوصیات ذاتی خود را بیشتر با روند تغییرات عمومی فضای روستایی به اشتراک گذاشته و در معرض جریان های شهرگریزی و تقاضاهای شهری (بازجمعیت پذیری) قرار گرفته است؛ ضمن این که چندفعالیتی بودن ساختار اقتصادی در این منطقه مشهود است و این باعث رونق اشتغال و به دنبال آن، تثبیت جمعیتی شده است. این در حالی است که منطقة سرحد/قوشخانه بیشتر پای بند به هویت های سنتی و تاریخی خود هستند و به ابتکارات کارآفرینانه اعتقادی ندارند و از جذب سرمایه های بیرون روستا ممانعت به عمل می آورند. عدم ادغام ظرفیت های منطقه با تغییرات عمومی فضای روستایی باعث شده است تا شاخصه هایی از محرومیت در این منطقه بروز کند و به این ترتیب مهاجرت فرستی داشته باشد.
راهکارهای عملی: ما دیدگاهی ضد ذات گرایانه (چندگانه) را برای توصیف خلقیات و روحیات مردم در نواحی روستایی دوردست ( مقیاس خرد) ارائه می دهیم؛ یعنی باید تجربیات مختلف ساکنان محلی را در مطالعات و سیاست گذاری ها در نظر گرفت و از این طریق به تبیینی بهتر از وضعیت موجود روستاها و به تبع آن سامان دهی بهینة جمعیت روستایی دست یافت (نه این که دچار مطلق گرایی شد و نسخه ای یکسان را برای نواحی مختلف در سیاست گذاری های جمعیتی پیچاند).
اصالت و ارزش: الگوهای کلان توسعة روستایی از درون رفتارهای خرد محلی فرصت ظهور می یابند. پیش بینی آیندة سکونت گاه های روستایی با اصول الگوهای پیشین توسعه، غفلت از خواسته های نوظهور و جدید ساکنان محلی (با توجه به تغییرات گستردة صورت گرفته) و همچنین، اثرات مخرب رفتارهای خرد محلی در طرح های اجرایی را با خود به همراه می آورد.
ارزیابی و اولویت بندی مؤلفه های آمیخته بازاریابی تأثیرگذار در توسعه گردشگری روستایی (مطالعه موردی: روستاهای شهرستان فومن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه گردشگری در مناطق روستایی اهمیت ویژه ای یافته است و راهی برای رفاه جوامع محلی تلقی می شود. با وجود مزایای بسیار زیاد گردشگری روستایی برای توسعه روستاها، باید برنامه ریزی خاصی برای جذب گردشگر انجام شود. از این رو در این تحقیق وضعیت آمیخته بازاریابی شامل هفت مؤلفه مکان، برنامه ریزی و مدیریت، شواهد و امکانات فیزیکی، تبلیغات، مردم و کارکنان، قیمت و محصول در روستاهای شهرستان فومن بررسی شد. روستاهای این شهرستان با وجود داشتن امکانات بالقوه، جاذبه های گردشگری فراوان و نزدیکی به کانون های پرجمعیت شهری، فرصت بسیار مناسبی برای توسعه گردشگری دارند. با وجود این، تاکنون اقتصاد گردشگری در این روستاها جایگاه واقعی خود را نیافته است. در این راستا با پیمایش میدانی و روش تحقیق توصیفی تحلیلی داده ها بر اساس پرسش نامه محقق ساخته 46 سؤالی گردآوری و موضوع از دیدگاه 40 تن از کارشناسان سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان گیلان بررسی شد. پردازش داده ها با نرم افزار SPSS و آزمون های دوجمله ای، همبستگی و فریدمن صورت گرفت. نتایج حاصل نشان دهنده وضعیت نامطلوب بیشتر شاخص ها، به ویژه در مؤلفه های تبلیغات و مردم و کارکنان در عین اهمیت زیاد آن ها در بازاریابی گردشگری روستایی منطقه است.
نیازمندی های روستاییان برای دستیابی به معیشت پایدار (مطالعه موردی: بخش سرفاریاب- شهرستان چرام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف از این پژوهش، بررسی نیازمندی های روستاییان در راستای معیشت پایدار در بخش سرفاریاب (شهرستان چرام)، استان کهگیلویه و بویراحمد است و به دنبال پاسخ گویی به این سؤال کلیدی است که: در راستای دستیابی به معیشت پایدار کدام نیازمندی های روستاییان اولویت دارند؟
روش: روش مورد استفاده توصیفی و تحلیلی است و برای گردآوری داده ها از روش میدانی استفاده شد. در این راستا، جامعه آماری این تحقیق، ده روستا بالغ بر ۱۷۲۵ خانوار بوده است که براساس فرمول کوکران و با خطای، ۵/۰، ۲۷۲ پرسش نامه به دست آمده و به صورت تصادفی بین مردم روستاها پخش و توزیع شده است و برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل عاملی استفاده شد.
یافته ها/ نتایج: نتایج تحلیل عاملی از دیدگاه های ۲۷۲ نفر از روستاییان به ۱۴ عامل به عنوان عوامل مؤثر در نیازمندی های روستایی به منظور برقراری معیشت پایدار استخراج و نام گذاری شد؛ به طوری که عامل اول و دوم، نیازهای زیرساختی- زیربنایی (تأسیسات و تجهیزات) و عوامل نیازهای بهداشتی و درمانی روستایی هر کدام به ترتیب با تبیین بیش از ۱۳ و ۴ درصد از کل واریانس به عنوان مهم ترین عامل معرفی شد و عامل های ورزشی و تجاری و نیازهای آموزش زیست محیطی، هر کدام با ۳۱/۲ و ۱۷/۲ درصد از کل واریانس متغیرهای مؤثر بر نیازمندی ها در راستایی معیشت پایداری روستایی را تبیین کردند و در سطح پایین ترین عامل ها قرار گرفتند.
نقش سرمایه روان شناختی در ارتقای کارآفرینی روستایی استان آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه ی کارآفرینی روستایی پتانسیلی برای کمک به تنوع بخشی به منابع درآمد و اشتغال روستایی است که فرصت های مناسبی را برای کاهش مخاطرات معیشتی و ماندگاری در مناطق روستایی فراهم می کند. دراین ارتباط، سازوکار سرمایه ی روان شناختی یکی از جنبه های مهم در تقویت کارآفرینی روستایی است. هدف این مقاله بررسی نقش سرمایه ی روان شناختی در تقویت کارآفرینی روستایی در استان آذربایجان شرقی است. این تحقیق از نوع کاربردی و به روش توصیفی- تحلیلی است که با استفاده از روش پیمایش انجام شده است. جامعه ی آماری پژوهش 2365 کارآفرین روستایی ساکن در 328 روستا بوده که درسال 1395 توسط اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان آذربایجان شرقی شناسایی شده است. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، تعداد 410 کارآفرین روستایی و روستاییان عادی (205 نفر کارآفرین و 205 نفر غیر کارآفرین) به عنوان حجم نمونه انتخاب گردید. مطالعه پرسشنامه راهنما در منطقه مشابه جامعه آماری با تعداد 40 پرسشنامه صورت گرفته و در پی آن روایی صوری پرسشنامه توسط متخصصان مورد تأیید و پایایی آن نیز با استفاده از فرمول کرونباخ آلفا، برای بخش های مختلف پرسشنامه تحقیق 89/0 الی 91/0 محاسبه شد. نتایج حاصل از آزمون همبستگی اسپیرمن نشان داد که تمامی متغیرهای تحقیق با تقویت کارآفرینی رابطه ی مثبت و معنی داری دارد. همچنین در آزمون رگرسیون چندگانه ی خطی متغیرهای امیدواری، اعتمادبه نفس، خودکارآیی، خوش بینی و تاب آوری توانایی تبیین 88/0 درصد از تغییرات متغیر تقویت کارآفرینی را دارد.
تحلیل نابرابری فضایی توسعه روستایی در شهرستان صحنه، استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیل به عدالت و تعادل در نظام سکونتگاه های روستایی کشور مستلزم بررسی و شناخت منابع و امکانات این سکونتگاه ها است. تحلیل فضایی توسعه، نابرابری و میزان محرومیت نواحی مختلف و اولویت اقدامات را برای ارتقای سطح زندگی مشخص می کند. در پژوهش حاضر با بهره گیری از ۴۱ شاخص مختلف در ابعاد مختلف زیربنایی، اقتصادی، بهداشتی درمانی، فرهنگی - اجتماعی و خدماتی و به کارگیری آن ها در قالب الگو های موریس و تاکسونومی و همچنین روش ضریب تغییرات برای تعیین میزان پراکندگی شاخص ها به تحلیل نابرابری فضایی توسعه روستایی بین ۷ دهستان شهرستان صحنه در سال ۱۳۹۰ پرداخته شده است. نتایج هر دو الگوی به کار گرفته شده به صورت یکسان نشان دهنده وجود تفاوت در سطح توسعه دهستان ها و قرارگیری آن ها در سطوح مختلف است؛ به طوری که در هر دو الگو، دهستان گاماسیاب با ضریب توسعه 60/66 در الگوی موریس و 19/20 در الگوی تاکسونومی و همچنین دهستان حر به ترتیب با ضریب توسعه 99/20 و 11/87 بیشترین و کمترین درجه توسعه یافتگی را دارند. بین شاخص ها، شاخص های فرهنگی و اجتماعی با 67/42 و شاخص های اقتصادی با 03/53 به ترتیب کمترین و بیشترین ضریب تغییرات را دارند. تفاوت ضریب توسعه به تفکیک شاخص ها، بیان کننده وجود تفاوت در سطح توسعه دهستان ها از جنبه شاخص ها و لزوم انتخاب رویکردهای مناسب برای تعدیل این نابرابری ها است. همچنین ضریب همبستگی بین جمعیت و تعداد روستاهای دارای سکنه با ضرایب توسعه، به ترتیب با 509/0 و 07/0- به دست آمد که نشان دهنده همبستگی مثبت و قوی بین جمعیت و ضریب توسعه یافتگی دهستان ها است.
واکاوی موانع پیش روی بیمه اجتماعی روستاییان با استفاده از فرایند تحلیل شبکه ای در شهرستان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه به دلیل نقش و جایگاه روستاها در فرآیندهای توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در مقیاس محلی، منطقه ای، ملی و بین المللی و پیامدهای توسعه نیافتگی مناطق روستایی چون فقر گسترده، نابرابری فزاینده، رشد سریع جمعیت، بیکاری، مهاجرت، حاشیه نشینی شهری و غیره توجه به توسعه روستایی بیشتر و حتی مقدم بر توسعه شهری گردیده است. از این رو مسئله رفاه و تأمین اجتماعی در این مناطق اهمیت بیشتری می یابد. در این راستا صندوق بیمه اجتماعی روستاییان و عشایر به منظور کاهش بخشی از چالش ها و بهبود شرایط لازم برای تثبیت جمعیت فعال در روستاها و ارتقای کیفیت زندگی آنها از سال ۱۳۸۴ فعالیت خود را آغاز نموده است. با گذشت قریب ۱۰ سال از فعالیت صندوق، آمارها و گزارش ها نشان می دهد که روند گسترش بیمه اجتماعی و عضویت روستاییان طی چند سال گذشته به کندی انجام گرفته و با موانع و عوامل گوناگون بازدارنده مواجه بوده است. از این رو شناخت عوامل بازدارنده و موانع موجود، فراهم سازی زمینه ها و شرایط لازم به منظور گسترش این نوع بیمه در راستای تحقق توسعه پایدار روستایی ضروری است.
مدل سازی پیامدهای گسترش گردشگری خانه های دوم بر مناطق روستایی و اثر آن بر رضایت جامعه محلی (مطالعة موردی: بخش قمصر شهرستان کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام تحقیق، بررسی و تبیین پیامدهای گسترش گردشگری خانه های دوم و اثر آن بر رضایت جامعه محلی در بخش قمصر است.
روش: در این پژوهش با استفاده از روش پیمایشی و به کارگیری مدل سازی معادلات ساختاری به ارائه الگویی از پیامدهای گسترش گردشگری خانه های دوم و اثر آن بر رضایت مندی جامعه بومی در بخش قمصر اقدام شد. جامعه آماری تحقیق ساکنان بخش قمصر است که با استفاده از فرمول کوکران نمونه ای به حجم ۱۹۸ نفر انتخاب و با ابزار پرسش نامه مورد مطالعه قرار گرفت.
یافته ها: یافته های حاصل از مدل عاملی مرتبه دوم نشان می دهد که سه عامل اقتصادی، زیست محیطی، اجتماعی و کالبدی قادرند اثرات گسترش خانه های دوم گردشگری را اندازه گیری کنند. عامل اقتصادی بیشترین سهم را در تبیین اثرات توسعه گردشگری خانه های دوم به دست آورده است. بار عاملی اثرات اجتماعی توسعه گردشگری خانه های دوم ۹۲/۰ به دست آمده است. اثرات کالبدی ناشی از حضور خانه های دوم در منطقه با استفاده از چهار نماگر مورد بررسی و سنجش قرار گرفته است. این شاخص ۶۲/۰اثرات گسترش گردشگری خانه های دوم را تبیین می کند. بار منفی محاسبه شده نشان گر اثرات منفی زیست محیطی توسعه گردشگری در منطقه است. در نهایت، یافته های حاصل از مدل ساختاری نشان می دهد که توسعه توریسم نقش مهمی در رضایت مندی ساکنان محلی ایفا کرده است. این اثرگذاری با ۴۷/۰ دارای سطح معنی داری ۰۰۰/۰ بوده است.
محدودیت ها: محدودیت اصلی پژوهش حاضر عدم دسترسی به اطلاعات خانه های دوم و لزوم بررسی های متعدد میدانی در منطقه مورد بررسی است.
راهکارهای عملی: گردشگری روستایی تحت تأثیر ابعاد اقتصادی، محیطی، اجتماعی و کالبدی می باشد و برای برنامه های توسعه گردشگری لازم است مجموع عوامل فوق مد نظر قرار گیرد؛ به نحوی که اثرات مثبت تقویت و اثرات منفی پیشگیری و کنترل شود. به این ترتیب، رضایت مندی حداکثری جامعه محلی به عنوان ضرورتی انکارناپذیر برای توسعه موفق گردشگری تحقق می یابد.
اصالت و ارزش: در پژوهش های مختلف، پیامدهای گسترش خانه های دوم مورد توجه قرار گرفته؛ اما تأثیر آن بر رضایت جامعه محلی بررسی نشده است، در تحقیق حاضر سعی شد همه ابعاد به صورتی جامع و سیستمی که نگرشی جغرافیایی است مورد توجه قرار گیرد و اثر آن بر رضایت جامعه محلی سنجیده شود.
وضعیت سازمان های مردم نهاد در روستاها: فرآیند شکل گیری، آثار و پیامدها منطقه مورد مطالعه روستاهای شهرستان رشتخوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازمان های مردم نهاد محلی (سمن ها) به عنوان نمود مشارکت مردم، تحقق اهداف توسعه پایدار را هموار می سازند. هدف عمده تحقیق حاضر، بررسی شرایط و پیامدهای تشکیل سازمان های مردم نهاد محلی در روستاهای شهرستان رشتخوار است. اطلاعات لازم برای تحقیق، از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند با نمونه ای برگزیده از هیأت مؤسسین و اعضای فعال سازمان های مردم نهاد به دست آمده است (27-n). با استفاده از فرایند کدگذاری مرسوم نظریه بنیانی، متن به دست آمده از مصاحبه ها تحلیل شده و یافته های حاصل از تحلیل ساختاری ماتریسی شامل کدهای باز (85 کد)، محوری (24 کد) و انتخابی (7 کد) تدوین شده است. با توجه به الگوی طراحی شده، سازمان های مردم نهاد در مناطق روستایی شهرستان رشتخوار با اهداف و شرایط علّی همچون (عوامل اقتصادی، اجتماعی و نفوذ عوامل داخلی و خارجی) و شرایط زمینه ای مشخص (شرایط بوم شناختی، فرهنگی، مذهبی و اعتقادی) به وجود می آیند و توسعه این سازمان ها در مناطق مستعد روستایی به آثار اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی مختلفی منجر شده است. از مهم ترین مشکلات پیش روی این سازمان ها در مناطق روستایی می توان به عدم درک کامل مردم از کارکرد سمن در روستا، کمبود بودجه، وجود فقر فرهنگی، تجربه ناموفق سمن های قبلی و وجود دیدگاه منفی به سمن ها در مناطق روستایی اشاره کرد.
بررسی پراکنش خوشه های فضایی روستاهای گردشگری و ارتباط آن با شکل گیری هسته های جمعیتی در استان خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدون شک اولین قدم در خصوص ساماندهی روستاهای گردشگری، توجه به شیوه استقرار و پراکنش فضایی آنها و نتایج مترتب بر آن می باشد. در ادبیات علمی برنامه ریزی فضایی، شیوه استقرار و پراکنش کلیه پدیده های جغرافیایی را در قالب سه الگوی خوشه ای، پراکنده و تصادفی طبقه بندی می کنند. از سوی دیگر در این چارچوب، علاوه بر پراکنش پدیده ها، می توان ابعاد دیگری از سایر ویژگی های آنها را در ارتباط با موقعیت فضایی شان مورد ارزیابی قرار داد و به ابعاد کامل تری از نحوه توزیع عوارض در فضا آگاهی پیدا کرد. با توجه به آنچه گفته شد قدم اول در بررسی روستاهای گردشگری، نحوه الگوی استقرار آنها در قالب الگوهای خوشه ای، پراکنده و تصادفی و در قدم بعد توجه به ابعاد دیگر این روستاها در ارتباط با موقعیت جغرافیایی آنهاست. به عبارتی آیا طی دوره زمانی مشخص، روستاهای پیرامون یکدیگر، ویژگی های مشابه نیز پیدا کرده اند؟ این بررسی از آن جهت حائز اهمیت است که می توان در کنار خوشه های فضایی استقرار، خوشه های دیگری نیز از سایر ویژگی های نقاط روستایی مشاهده کرد. این موضوع مبین آن است که آیا خوشه های فضایی، موفق به شکل بندی هسته های جمعیتی، اجتماعی و اقتصادی نیز شده اند؟