فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۲٬۴۶۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
Purpose - Agro-tourism and the development of farm-based tourism businesses have emerged as a creative and innovative approach to rural tourism, which exploits the potentials and capabilities of agricultural activities as unique opportunities for employment and development and poverty alleviation. The purpose of this study is to identify opportunities and areas for Agro-tourism development in rural areas of Tehran Province. Design/methodology/approach - This is an applied research that adopts a descriptive-analytical approach. The statistical population of the study consisted of the rural areas of Tehran Province, of which 8 towns and three villages from each town were selected as the sample. Data collection was conducted using both library and field survey methods; however, the main focus of the research was on field studies, which involved a questionnaire and face-to-face interviews. The questionnaires were prepared for three groups of villagers, tourists, and officials separately. The sample size for villagers was determined using Cochran formula (n=261). Also, since the exact number of tourists and officials was not known, the sample size of these two groups was selected using purposive method (n=31 and n=20, respectively). Data were analyzed using descriptive (mean and frequency) and inferential statistical methods (Chi-square test, one-sample t-test and Mann-Whitney test). Findings- The results suggest that government support and infrastructure improvement, the organization of local festivals related to farm products, the participation of tourists in harvesting, the direct presence of tourists in farming, job creation, and promotion of rural income levels are the most factors that influence Agro-tourism development in rural areas of Tehran Province. According to the results, showed all respondents agreed on the positive impact of the studied measures on Agro-tourism development.
Investigating Water Conflict Management Strategies among Irrigated Wheat Growers of Doroudzan Dam Network(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- The irrigated wheat farms of Doroudzan District in Marvdasht County, Fars Province face agricultural water deficit challenges due to mis-management of water resources. This research aims at investigating water conflict strategies among the irrigated wheat farms of Doroudzan Dam Network. Design/methodology/approach- The study was descriptive regarding its nature and used survey research procedure. The statistical population included 803 wheat farmer households residing in Ramjerd 2 and Abarj Dehestans in Doroudzan District. According to Krejcie and Morgan's (1970) sample size table, the samples were 260wheat farmers selected based on simple random sampling technique. Systematic questionnaires were used to collect data by means of face-to-face interviews. The validity of the questionnaire was confirmed by a panel of experts, and a pilot study was also done to assess the reliability of the questionnaire. The estimated Cronbach's alpha coefficients were between the accepted range (i.e. 0.50 - 0.75) for the different measures used in this study. Findings- Results revealed that the most prevalent conflicts were intra-group conflicts among the counterparts. Verbal conflicts were the current form of water conflicts regarding the conflict intensity in the region. Physical attacks and third party (police) controls were placed in the second and third position. The results of cluster analysis indicated three clusters of farmers; “educated aggressors”, “low-literate aggressors” and “peace-oriented farmers”. All the clusters were statistically different regarding their demographic characteristics (age and education level), farming-system portfolio (area under cultivation, annual income and cost) and water conflict in response to water shortages. According to the contingency table, collaboration strategy was the prominent conflict management strategy among the three groups followed by compromising strategy. Research limitations / implications- The lack of institutional support to get information on conflict attacks among the rural residents and the time-consuming nature of the survey study are the most important challenges in this study. Practical implications-According to the findings, it is of prominent importance to provide the context of problem solving with counterparts. As a result, it needs more attempts to share all the stakeholders’ interests to reach a common decision. It seems that reaching a satisfactory solution needs drawing out different parties’ expectations to help them get organized through collaboration. Originality/value- Numerous studies have been carried out on water deficiencies. However, this study is the first in the context of rural settlement and valued based on the analysis of the conflict management strategies among famer groups that has not been addressed in previous studies.
عوامل مؤثر بر تغییر کاربری اراضی شیب دار مناطق روستایی مورد: منطقه ی هزار جریب استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهره برداری زراعی در اراضی شیب دار مناطق روستایی به دلیل خاک ورزی غیراصولی و زراعت نامناسب، ب ر روی حاص لخیزی خاک و نفوذپ ذیری آب تأثیر منفی داشته و موجب تشدید فرسایش خاک می گردد. از مهمترین اقدامات جهت جلوگیری از فرسایش خاک در اراضی شیب دار، ایجاد پوشش گیاهی است که یکی از راهکارهای مهم در این راستا، تبدیل اراضی زراعی به باغی است. بر این اساس در این مطالعه، به بررسی عوامل مؤثر بر تغییر کاربری زراعی به باغی در اراضی شیب دار مناطق روستایی منطقه ی هزارجریب واقع در استان مازندران با استفاده از مدل رگرسیونی چند متغیره و مدل لاجیت پرداخته شده است. عوامل مؤثر بر تغییر کاربری شامل سه گروه عوامل اقتصادی، اجتماعی و فنی- زیست محیطی است. داده های مورد نیاز با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و از طریق تکمیل 120 پرسشنامه در منطقه هزارجریب شهرستان های بهشهر و نکا جمع آوری گردیده است. نتایج نشان داد که متغیرهای سن، میزان تحصیلات، درآمد محصولات باغی و کسب اعتبار و منزلت اجتماعی بالاتر ناشی از مالکیت باغ در سطح معنی داری پنج درصد بر میزان تغییر کاربری زراعی به باغی کشاورزان مؤثر بوده است. در این راستا، سیاست هایی نظیر کاهش هزینه نهاده های باغی، اعطای تسهیلات مالی کم بهره و بلندمدت به کشاورزان، ایجاد مراکز خرید تضمینی و سردخانه ها برای محصولات باغی در هر منطقه، افزایش آگاهی کشاورزان از عواقب بهره برداری غیر اصولی اراضی شیب دار و نیز، برنامه ریزی هایی در جهت ترویج الگوی کشت متناسب با توسعه پایدار توصیه می گردد.
شناسایی عوامل پیش برنده و بازدارنده پذیرش طرح یکپارچه سازی اراضی کشاورزی (مورد مطالعه: گندم کاران شهرستان شوش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
634 - 649
حوزههای تخصصی:
اجرای طرح یکپارچه سازی اراضی با هدف تجمیع قطعات پراکنده کشاورزان خرده مالک و به حداقل رساندن تعداد آن ها سابقه ای طولانی دارد اما پذیرش اجرای این طرح توسط جامعه کشاورزان تحت تأثیر عوامل گوناگون قرار دارد که بایستی در اجرای طرح یکپارچه سازی مدنظر قرار گیرد. هدف این تحقیق شناسایی عوامل مؤثر بر پذیرش طرح یکپارچه سازی اراضی است تا بتوان راهکارهای مناسب جهت اجرای مطلوب این طرح را ارائه نمود. جامعه آماری این تحقیق را گندم کاران شهرستان شوش از توابع استان خوزستان تشکیل داد (2000=N). حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی- مورگان322 نفر برآورد شد که به روش نمونه گیری تصادفی ساده از بین کشاورزان مناطق روستایی شهرستان شوش انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه بود که روایی آن با استفاده از نظرات گروهی از پژوهشگران دانشگاهی و متخصصان حوزه مدیریت اراضی موردبررسی، بازبینی و اصلاح قرار گرفت. جهت برآورد تأثیر متغیرهای مختلف بر روی پذیرش طرح از الگوی لوجیت استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که متغیرهای میزان درآمد، مالکیت ماشین های کشاورزی، داشتن شغل غیرکشاورزی، فاصله بین قطعات، سطح تحصیلات، شرکت در کلاس های ترویجی و داشتن آگاهی نسبت به مزایای طرح تأثیر مثبت و معنی داری بر پذیرش طرح یکپارچه سازی اراضی از سوی گندم کاران دارد و در مقابل متغیرهایی همچون میزان تجربه کشاورزان، تعداد قطعات، میزان وام دریافتی و تعداد اعضای خانوار دارای اثر منفی بر احتمال پذیرش این طرح هستند. نتایج حاصل از مدل ADOPT نشان داد که3/9 سال زمان لازم هست تا طرح یکپارچه سازی در شهرستان شوش توسط 98 درصد کشاورزان موردپذیرش قرار بگیرد. در پنج سال اول شروع طرح در شهرستان شوش 2/66 درصد از کشاورزان این طرح را پذیرش خواهند نمود. لازم به ذکر است که چهار سال زمان لازم است برای اینکه 50 درصد کشاورزان موردمطالعه طرح را بپذیرند.
تحلیل پایداری اقتصادی اجتماعی نواحی روستایی پیراشهری مورد: شهرستان گمیشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرها بر نواحی روستایی پیرامون خود تأثیرات ژرفی می گذارد که در ابعاد گوناگون محیطی، اجتماعی، اقتصادی و کالبدی نمود می یابد. شناخت نوع بافت، سنجش کمی سطوح پر و خالی، کاوش پیرامون کیفیت همجواری توده و فضا و شناسائی نظام شکلی- فضایی برای انتظام فضاهای پر و خالی ضروری است . از همین رو هدف تحقیق حاضر سنجش پایداری اقتصادی و اجتماعی در روستاها و بافت های پیراشهری گمیشان در استان گلستان است. جامعه ی آماری تحقیق را افراد ساکن در مناطق پیراشهری، شهرستان گمیشان تشکیل می دهد که 390 نفر بر اساس فرمول کوکران- به عنوان نمونه انتخاب شده است. روش نمونه گیری به صورت تصادفیِ ساده بوده و پرسشنامه برای آنها توزیع و تکمیل شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده های حاصل از عملیات میدانی از آزمون آماری t تک نمونه ای برای سنجش وضعیت پایداری، از تحلیل واریانس برای مقایسه بافت های پیراشهری در قالب نرم افزار SPSS و از مدل های تصمیم گیری چند معیاره برای رتبه بندی بافت های پیراشهری در قالب EXCEL استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون t تک نمونه ای نشان داد که پایداری محله ای با میانگین عددی 02/3 در حد متوسط بوده است و تحلیل واریانس یک طرفه حاکی از وجود تفاوت بین بافت های پیراشهری، گمیشان از نظر سطح پایداری است، به گونه ای که در آزمون تعقیبی شفه بافت های پیراشهری در دو دسته ناپایدار و نسبتاٌ پایدار قرار گرفته اند. نهایتاً اینکه مدل های تاپسیس، الکتر، ویکور و مدل ادغامی کپلند نشان داد که به ترتیب بافت های برنامه ریزی شده، ارگانیک، نیمه ارگانیک، روستاهای ادغامی به شهر و حاشیه نشین در رتبه های اول تا پنجم پایداری قرار دارد.
Identification and Prioritization of Factors Affecting the Creation of Rural Entrepreneurship Opportunities in Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- To identify and prioritize factors influencing the creation of rural entrepreneurship opportunities in Iran Design/methodology/approach- A deductive approach was adopted. In this applied research, a mixed method was employed, which consisted of a descriptive-analytical method and a survey. The main data gathering tool was questionnaire. The research population comprised of university professors specialized in the field of rural entrepreneurship, rural entrepreneurs, rural managers and rural experts (n=30). In the first step, based on a review of literature, indicators influencing the creation of entrepreneurial opportunities were identified, and then the ANP-DEMATEL was used for evaluation and prioritization of the indicators. Findings- Based on cause-effect chart, the economic and infrastructural factors were assigned to the category of causes and individual, socio-cultural and political factors to the category of effects. On the other hand, the economic and political factors had the highest and lowest interaction with other factors, respectively. The results of the integrated analytical network process (ANP) and DEMATEL method showed that the economic factor had the greatest effect followed by infrastructural, sociocultural and individual components (with slight weight difference). The political component with the value of 0.1253 not only had the lowest importance, but was significantly different from other factors in terms of weight values. Research limitations/implications- Measuring the effects of factors influencing the creation of entrepreneurial opportunities along with their interrelation and mutual impact using a system approach or ISM technique. Practical implications- Given the myriad of problems affecting rural areas, such as unemployment, migration of rural labor to urban areas and diminished sense of belonging, among other things, it is essential to pay greater attention to entrepreneurship and its implementation to achieve sustainable rural development. Besides, by identifying the root causes and factors influencing rural entrepreneurship, it is possible to offer solutions for organizing entrepreneurship. If policy makers, planners, and rural managers adopt these strategies, sustainable rural development could be reinforced. Originality/value- Providing the most important indicators influencing the creation of rural entrepreneurship opportunities, prioritizing and measuring the impact of those factors on each other using ANP-DEMATEL method. In particular, the results of this research can benefit managers and decision makers in the field of rural entrepreneurship. The results can also be beneficial to universities, higher education institutions and students.
تحلیل ظرفیت های توسعه کارآفرینی در ناحیه روستایی دامغان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مکانیسم های عمده برای کاهش فقر و نابرابری در مناطق کمتر توسعه یافته، تأمین امکانات اشتغال مولد برای افراد بسیار فقیر است. از همین رو ضرورت توجه به کارآفرینی روستایی به مثابه حافظ امنیت اقتصادی روستا باید در اولویت سیاست ها و برنامه های توسعه روستایی قرار گیرد. همچنین باید توجه داشت کارآفرینی در اجتماعات روستایی دارای درآمد اندک، در صورتی موفقیت حاصل می نماید که ابتکارات و تنوعات مشاغل از درون خود روستا برخیزد. این پژوهش با هدف تحلیل ظرفیت های توسعه کارآفرینی در ناحیه روستایی دامغان انجام شد. روش پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی بوده که جهت گردآوری داده ها از مطالعات اسنادی و میدانی به صورت پرسشنامه ای استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل سوالات پژوهش از نرم افزارهای Spss و Arc Map استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد وضعیت مؤلفه های کارآفرینی در مناطق روستایی مورد مطالعه کمی پایین تر از مقدار متوسط و نزدیک به متوسط است. مناسب ترین شرایط را می توان در بعد کالبدی و سپس به ترتیب مؤلفه های در نهادی، اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و فردی مشاهده کرد. نتایج حاکی از این است که در روستاهای شهرستان دامغان، زیرساخت های کارآفرینی (از جمله زیرساخت های فیزیکی و سرمایه ای) فراهم بوده اما محیط اجتماعی و به خصوص اقتصادی برای گسترش کارآفرینی مهیا نیست. زیرساخت ها به تنهایی موجب ارتقای سایر مؤلفه های کارآفرینی نمی شود بلکه می توان از آن به عنوان بستری برای شکوفایی سایر مؤلفه ها استفاده کرد و کارآفرینی روستایی را ارتقاء بخشید. در واقع با کارآفرینی در روستاها می توان روند توسعه روستایی را تسریع کرد زیرا کارآفرینی علاوه با کشف و شکوفایی سرمایه های پنهان اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و نهادی، منجر به به ایجاد درآمد پایدار و درنتیجه کاهش مشکلات (مهاجرت، بیکاری و غیره) برای روستاییان می شود.
تدوین راهبردهای توسعه اقتصاد کشاورزی نواحی روستایی استان سیستان و بلوچستان با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله استخراج پیشران های توسعه بخش کشاورزی در نواحی روستایی استان سیستان و بلوچستان، تدوین سناریوها و ارائه راهبردهای اصولی برای توسعه بخش کشاورزی است. برای این منظور از روش تحلیل ماتریس اثرات متقاطع استفاده شد. اطلاعات مورد نیاز در قالب پرسشنامه دلفی و استفاده از نظر متخصصان استخراج گردید و پیشران های اثرگذار بر توسعه کشاورزی استان شناسایی گردید. از بین پیشران های مختلف مؤثرترین پیشران ها شامل ارتقا دانش کشاورزی، مدیریت صحیح منابع آب، تأمین مالی پروژه های کشاورزی، توسعه صنایع تبدیلی در بخش کشاورزی، ارتقا دانش بازاریابی محصولات کشاورزی شناسایی گردید. با استفاده از پیشران های شناسایی شده فضای سناریو تدوین شد و از بین سناریوهای مختلف 4 سناریوی سازگار که احتمال وقوع بیشتری داشتند شناسایی شدند. با استفاده از پیشران های شناسایی شده فضای سناریو تدوین شد و از بین سناریوهای مختلف سناریوی های سازگار سناریوی اول با 72/75 درصد محتمل ترین سناریو شناسایی شدند و سپس در قالب هر سناریو با توجه به اسناد بالادستی و مطالعات پیشین برای توسعه کشاورزی استان راهبردهایی مانند ارتقای آموزش های تخصصی و کاربردی و توانمندسازی نیروی انسانی، گسترش فن آوری آبیاری تحت فشار، تداوم سرمایه گذاری های دولت در امر توسعه زیربناهای استان به ویژه حمل ونقل و سردخانه ها و صنایع تبدیلی ارائه شد.
تحلیل تجارب کاربرد فناوری بیوگاز در نواحی روستایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش جمعیت و بحران انرژی پیش روی جامعه روستایی در آینده، اهمیت کاربرد انرژی های نو مثل بیوگاز در جهت توسعه پایدار روستایی را نمایان می کند. هدف اصلی این تحقیق مستندسازی تجربیات کاربرد فناوری بیوگاز در راستای دستیابی به توسعه پایدار روستایی ایران بود. این تحقیق از نوع کاربردی و به صورت کیفی بود که با استفاده از مطالعه موردی انجام گردید. جامعه آماری تحقیق ، کلیه کاربران فناوری بیوگاز در ایران (11نفر) بودند و با استفاده از سرشماری انتخاب شدند که 5 نفر آن ها موفق و هنوز مشغول به کار هستند و 6 نفر ناموفق بوده و آن را به صورت موقت یا دائم کنار گذاشته اند. برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز تحقیق از روش مشاهده، مصاحبه نیمه ساختارمند و بررسی اسناد و مدارک استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از روش کدگذاری و طبقه بندی استفاده گردید. یافته های حاصل از مقایسه افراد موفق و ناموفق در بکارگیری بیوگاز نشان داد که برای موفقیت در بکارگیری فناوری بیوگاز در ایران نیاز به مقدماتی است که در پنج طبقه کلی قرار گرفتند. این پنج طبقه کلی شامل توسعه منابع انسانی، جهت گیری ذهنی، ویژگی های فنی و تکنیکی، اقتصادگرایی و تطابق محیطی بوده است. در نهایت، فرآیندی برای بکارگیری موفق فناوری بیوگاز در ایران ترسیم و پیشنهادات کاربردی ارائه گردید. از جمله پیشنهادات ارائه شده ارائه تسهیلات دولتی و کاهش هزینه های تولید بیوگاز برای دامدارن بود.
نقش فعالیت های معدنی در پایداری سکونتگاه های روستایی شهرستان قروه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حیات بر روی کره ی زمین به مواد تشکیل دهنده آن متکی است. روستا نیز یک واحد معیشتی است که اقتصاد آن بر بنیان فعالیت های کشاورزی استوار است. با توجه به اینکه بخش کشاورزی از نظر ایجاد اشتغال جدید، قادر به پاسخگویی نیازهای روستاییان نیست، بنابراین ضرورت تنوع بخشی فعالیت های روستاییان به عنوان یکی از راه حل های مناسب برای ایجاد اشتغال، افزایش درآمد روستاییان، جلوگیری از مهاجرت به شهرها و پایداری روستاها بیشتر احساس می شود. فعالیت های معدنی به منزله یکی از فعالیت های غیر کشاورزی است که باعث تنوع بخشی اقتصاد می شود. هدف این پژوهش بررسی تأثیر فعالیت های معدنی در پایداری روستاهای شهرستان قروه از نظر ایجاد اشتغال و تنوع درآمدی روستاییان بوده است. روش تحقیق حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی و داده ها به دو روش اسنادی-کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه) تهیه شد که جامعه آماری در این تحقیق تمام شماری است و تمام روستاهای شهرستان قروه که دارای معدن هستند و در قالب آزمون های همبستگی و تک نمونه ای مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج حاکی از آن است که شرایط اقتصادی روستاهای دارای معدن با وجود معادن در ایجاد تنوع اشتغال و افزایش درآمد و پایداری روستاها و روستاییان ضعیف عمل کرده است؛ زیرا بیشتر شاغلین معادن افراد غیر بومی بوده و باعث ایجاد مشکلاتی از لحاظ اجتماعی برای اهالی روستا شده است. آلودگی های ناشی از فعالیت های معدنی در محیط های روستایی باعث آسیب جدی به زمین های کشاورزی و مراتع شده و فعالیت های کشاورزی و دامپروری را تحت تأثیر خود قرار داده است. در واقع وجود معدن در روستاها نتوانسته جمعیت روستایی را پایدار و در روستا نگه دارد و حتی جمعیت روستایی را افزایش دهد.
ارزیابی آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی در مقابل مخاطرات محیطی (مورد مطالعه: شهرستان های بیرجند و خوسف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
244 - 257
حوزههای تخصصی:
رفتار مخاطرات طبیعی در طی زمان منجر به تخریب بنیان های طبیعی و انسان ساخت نقاط روستایی می گردد. تحلیل فضایی مخاطرات و ارتباط آن با محیط انسان ساخت می تواند درک فضایی ما را نسبت به روابط فضایی تبیین کند. شهرستان های بیرجند و خوسف یکی از مناطق ناپایدار جمعیتی طی دو دهه اخیر بوده اند. مخاطرات محیطی مانند خشکسالی، بحران آب و ریزگردها پیشران ناپایداری این روستاها شده و باعث تخلیه جمعیت روستایی در این منطقه گشته اند. این پژوهش با رویکردی کاربردی به ارزیابی مخاطرات محیطی محدوده موردمطالعه پرداخته و نقش آن ها را در ناپایداری روستاهای منطقه بررسی نموده است. برای انجام این پژوهش نخست به ایجاد پایگاه داده ای مهم ترین مخاطرات محیطی (خشکسالی، زلزله، یخبندان، گردوغبار، شوری و سختی آب) در محیط جی.آی.اس صورت گرفت و با استفاده از روش های وزن دهی فازی نقشه نهایی مخاطرات محدوده تهیه و نقاط داغ و سرد آن شناسایی و الگوهای خطر آشکار شد. سپس پایگاه جمعیتی 540 روستای منطقه برای شش دوره سرشماری (1395-1355) با استفاده از نظرسنجی درباره شدت، فراوانی مخاطرات و میزان تاب آوری روستایی با تهیه پرسشنامه تخصصی ویژگی های مخاطرات محیطی منطقه واکاوی گردید. نتایج نشان می دهد که 250 روستا دارای رشد جمعیتی صفر و منفی می باشند. مناطق جنوبی و شمالی منطقه دارای شدت آسیب پذیری بالایی هستند. همچنین 47 درصد از منطقه در پهنه خطرپذیری شدید قرار دارند که مشتمل بر67 سکونتگاه است در این پهنه واقع گردیده اند.
شناسایی موانع تأسیس و توسعه اقامتگاه های بومگردی در نواحی روستایی استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
546 - 559
حوزههای تخصصی:
توجه به حفظ محیط زیست و اقتصاد محلی سبب شده است تا در سال های اخیر بومگردی در کانون توجه برنامه ریزان و متخصصین حوزه گردشگری قرار گیرد. جهت دستیابی به اهداف بومگردی، توسعه اقامتگاه های بومگردی یکی از راه های مؤثر است. در این میان، استان گیلان به عنوان یکی از مقصدهای اصلی گردشگری در ایران با دارا بودن تعداد زیادی از جاذبه ها و منابع گردشگری، همواره موردتوجه بسیاری از گردشگران است که در صورت توجه به اصول بومگردی می تواند سبب توسعه استان گردد. بر این مبنا تأسیس اقامتگاه های بومگردی در نواحی روستایی از چند سال گذشته همواره مورد تأکید مسئولین استان بوده است. ازاین رو این تحقیق قصد دارد تا با به کارگیری روش کیفی، مشکلات موجود در حوزه تأسیس و توسعه اقامتگاه های بومگردی در نواحی روستایی استان گیلان را با استفاده از تئوری بنیانی شناسایی نماید. بر اساس روش نمونه گیری هدفمند، 41 نفر از متخصصان، فعالان حوزه گردشگری استان، روستاییان و مسئولین به عنوان نمونه انتخاب شدند. تکنیک های به کار گرفته شده برای گردآوری داده ها و اطلاعات لازم، بر مصاحبه نیمه ساختاریافته و مشاهدات میدانی تمرکز یافتند. بر مبنای نظریه بنیانی، داده ها در سه مرحله کدگذاری تحلیل شدند و نتایج حاصل از آن، استخراج شش مقوله هسته ای شامل کاربری اراضی، بازاریابی، مشکلات اداری، جاذبه ها، کمبود آموزش و امکانات و مدیریت و برنامه ریزی است.
مزیت نسبی تولید انبه در روستاهای جنوب شرق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انبه یکی از میوه های گرمسیری محسوب می شود که به دلیل خصوصیات ویژه ای که دارد همواره دارای علاقه مندان زیادی است. خاستگاه اصلی این میوه ی خوش طعم و مطبوع که نقش مهمی در اقتصاد روستانشینان دارد، شبه قاره ی هند، پاکستان، بنگلادش و آسیای جنوب شرقی است و در مناطق روستایی استان های سیستان و بلوچستان، هرمزگان و کرمان به میزان قابل توجهی تولید و کشت می شود. در این مطالعه وضعیت ساختار بازارهای داخلی انبه تولیدی کشور بر اساس شاخص های تمرکز و شاخص های هرفیندال و مزیت نسبی این محصول در استان های تولید کننده بر اساس شاخص های RCA و SRCA در طی سال های 1387-1396 مورد مطالعه قرارگرفته است. نتایج حاصل از آزمون های شاخص های مذکور نشان از آن دارد که ساختار بازار انبه کشور دارای ساختار انحصار دوجانبه(بیش از90 درصد از تولید انبه کل کشور) و متعلق به دو استان هرمزگان و سیستان و بلوچستان است. همچنین بر اساس شاخص های مزیت نسبی آشکارشده مشخص شد که تولید این محصول در استان های سیستان و بلوچستان و هرمزگان دارای مزیت نسبی است و در استان کرمان دارای مزیت نسبی نیست. بر اساس شاخص مزیت نسبی آشکار قرینه شده، میزان مزیت نسبی تولید محصول انبه در استان های سیستان و بلوچستان و هرمزگان بالا است. پیشنهاد می شود با توجه به شرایط اقلیمی خاص مورد نیاز برای تولید محصول انبه و به وجود آمدن شرایط انحصاری طبیعی برای استان های هرمزگان و سیستان و بلوچستان در کشور و همچنین با توجه به اثری که تولید این محصول در رونق اقتصاد و اشتغال زایی برای روستاییان دارد، با افزایش تولید و همچنین امر برندسازی که به سبب خاصیت های منحصر به فرد این محصول تولید شده در این مناطق ایران به راحتی میسر است زمینه ی ورود آن به بازارهای منطقه ای فراهم گردد .
شناسایی و رتبه بندی عوامل تشکیل دهنده معماری کیفیت محیطی در برنامه ریزی روستایی (مورد مطالعه: روستای شهریار، بخش فلارد، شهرستان لردگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
368 - 381
حوزههای تخصصی:
توجه به کیفیت محیطی و نگرانی های مرتبط با آن از شاخصه های اصلی زندگی مدرن و معاصر امروزی به ویژه در نواحی روستایی است. تحقق کیفیت محیطی در نواحی روستایی نیز مستلزم تبعیت از معماری کیفیت محیطی در برنامه ریزی روستایی است. در این میان تعیین اولویت ها و رتبه بندی جنبه های این معماری (از نگاه مردم و کارشناسان محلی) در فرآیند برنامه ریزی روستایی اهمیت بسیاری دارد. این مقاله بر محوریت دو سؤال معماری کیفیت محیطی کدام اند؟ و کدام یک از ارجحیت برنامه ریزی برخوردارند؟ شکل گرفت. از این رو روستای شهریار از توابع بخش فلارد شهرستان لردگان (با 2342 نفر جمعیت) که بسیاری از طرح های اجرایی در قالب برنامه ریزی روستایی در آن اجرایی شده است، به منظور پاسخگویی به سؤالات و ترسیم چشم اندازی از معماری کیفیت محیطی، انتخاب شده است. تعداد 6 کارگروه با تعداد 36 نفر نمونه (با روش نمونه گیری هدفمند) انتخاب شده اند. در این مقاله، به منظور گردآوری داده ها و تحلیل آن ها از دو روش کیفی و کمی استفاده شده است. با مساعدت و همراهی مردم و کارشناسان محلی، شاخص های 24 گانه معماری کیفیت محیطی در برنامه ریزی روستایی تعیین شد که 11شاخص در قلمرو اصول، 7 شاخص در قلمرو چارچوب و 6 شاخص در قلمرو فرآیند قرار گرفتند. مصادیق هر شاخص در روستای موردمطالعه (شهریار) مشخص و در کارگروه ها بر اساس طیف لیکرت (از بسیار کم تا بسیار زیاد) به رأی گذاشته شد. درنهایت جنبه های این معماری (اصول، چارچوب و فرآیند) رتبه بندی شد که (از نگاه مردم و کارشناسان محلی) اصول در رتبه اول و فرآیند و چارچوب به ترتیب در رتبه های دوم و سوم ارجحیت در معماری کیفیت محیطی برنامه ریزی روستایی قرار گرفتند.
پراکنده رویی شهر بابل و تغییر نقش اقتصادی روستا های پیرامون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه پراکنده رویی یکی از مهم ترین مسائل توسعه شهری کشورهای در حال توسعه است. این مفهوم بیشتر در نیم قرن اخیر وارد ادبیات مدیریت و برنامه ریزی شهری این کشورها شده است. البته ماهیت این پدیده در کشورهای در حال توسعه با کشورهای توسعه یافته متفاوت است. این پدیده در این کشورها اغلب به دلیل روستاگریزی و در کشورهای توسعه یافته به دلیل شهرگریزی به وقوع می پیوندد. این پدیده در کشورهای توسعه یافته اغلب به واسطه گسترش شهر بر روی عرصه های روستایی پیرامون روی می دهد. برخی شهرهای ایران نیز همانند سایر کشورهای در حال توسعه، این نوع گسترش را در مرحله رشد شتابان خود در شش دهه اخیر تجربه کرده که شهر بابل یکی از این شهرها است. این روند اغلب موجب استحاله و دگردیسی ساختاری و کارکردی روستاهای کشور و ادغام آن ها در شهرها شده است. از جمله این پیامدها، تغییر نقش اقتصادی این روستاها از کشاورزی به خدماتی است. جامعه آماری این پژوهش، شهر بابل و روستاهای واقع در بخش مرکزی شهرستان بابل است. محدوده زمانی این پژوهش، سال 1335 تا 1395 است. سوال اصلی این پژوهش این است که شهر بابل از چه الگوی گسترشی در سال های 1335 تا 1395 برخوردار بوده و چه تغییرات اقتصادی را در روستاهای پیرامون خود در محدوده بخش مرکزی شهرستان بابل برجای گذاشته است؟ بنابراین هدف این پژوهش، شناخت الگوی گسترش شهر بابل در این دوره و تأثیر آن بر ویژگی های اقتصادی روستاهای پیرامون آن است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از حیث نوع داده، کمی است که به روش توصیفی-تحلیلی انجام می پذیرد. داده و اطلاعات این پژوهش اغلب به روش کتابخانه ای جمع آوری شده است. جهت تحلیل داده و اطلاعات این پژوهش از آمار توصیفی استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که پراکنده رویی شهر بایل در این دوره موجب تغییر نسبت شاغلین بخش های اقتصادی این شهر و روستاهای پیرامون آن شده است.
عوامل اقتصادی و اجتماعی اثرگذار بر مهاجرت روستاییان مورد: سامان های عرفی روستایی حوزه انارچای مشگین شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که زندگی و معیشت خانوارهای روستایی به طور گسترده ای به منابع طبیعی پایه – همچون مراتع- وابسته است؛ عدم هماهنگی بین نیازهای بهره برداران روستایی و منابع طبیعی، تعلق خاطر روستاییان نسبت به محیط زندگی را کم رنگ کرده و در نهایت منجر به مهاجرت می شود. مهاجرت یکی از عوامل اصلی تغییر جمعیت در مناطق روستایی است که دارای اثرات منفی در درازمدت و کوتاه مدت دارد که این اثرات تغییراتی را در ساختار اجتماعی و اقتصادی مناطق روستایی وارد می کند. در این تحقیق نیز تاثیر عوامل اقتصادی و اجتماعی بر میزان مهاجرت روستاییان در سامان های عرفی روستایی حوزه انارچای مشگین شهر استان اردبیل مورد بررسی قرار گرفت. روش تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی و نوع پژوهش کاربردی است. روش جمع آوری اطلاعات با استفاده از دو روش مطالعات کتابخانه ای و نیز روش میدانی انجام شد . به منظور بررسی علت و انگیزش مهاجرت روستاییان از تکنیک پرسشنامه، مصاحبه، مشاهده و مطالعه آمارهای جمعیتی روستاها از سال 1355 تا 1395 استفاده شد. فرم ها و پرسش نامه های تکمیل شده پس از بازبینی و کدگذاری تحلیل شدند. به منظور اولویت بندی و شناسایی مؤلفه هایی که بیشترین اهمیت را در زمینه مهاجرت داشته اند، از آزمون فریدمن، برای انتخاب مهم ترین گویه های موثر در مهاجرت از آزمون آماری تجزیه مؤلفه های اصلی و جهت بررسی سهم هر یک از مولفه های (گویه های) استخراج شده از تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام استفاده شد. نتایج نشان داد مهم ترین گویه های موثر در مهاجرت به ترتیب درآمد پایین، نبود بستر مناسب برای ازدواج جوانان و نبود شغل به ترتیب با میانگین رتبه 93/19، 88/19 و 81/19 می باشند. به نظر می رسد تضعیف ساختارهای اقتصادی و اجتماعی سبب می شود تا روستاییان برای به دست آوردن فرصت های بهتر زندگی به مناطق شهری مهاجرت کنند، بنابراین مهم ترین مشکل این منطقه در سال های آتی نبود نیروی کار جوان برای فعالیت در بخش کشاورزی و دامداری خواهد بود. بر اساس نتایج، درآمد پایین، نبود بستر مناسب برای ازدواج جوانان، نبود شغل و عدم اطمینان از آینده فرزندان بیشترین تاثیر را بر میزان مهاجرت به شهر دارد.
The Effect of Good Governance on Increasing the Quality of the Physical Environment of Rural Settlements (Case Study: Central District of Neyshabur County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose - In a good governance pattern with a broad participation of people, increasing self-reliance, pluralism, cooperation between actors, and the transfer of power to local levels can be key to solving the problem of rural development, increasing the quality of settlements and the quality of life of villagers; hence creating sustainable villages. Accordingly, the main purpose of this paper was to investigate the effect of good governance on the increase of the physical quality of rural settlements. Design/methodology/approach- The present study is descriptive-analytic. Questionnaires were used to collect data. After applying the Cochran formula, 192 questionnaires were prepared. The population of this study is 13 villages with local managers in Neyshbur. In order to measure the purpose and analyze data, one-sample T-test, Pearson correlation and structural equation modeling using smart PLS software were used. Finding- The results of the research showed that, based on the T-test, there was not a favorable situation in both good rural governance and physical quality of rural settlements. Based on Pearson's test, it was found that in the seven villages of Khanlogh, Sarachah, Bashnij, Mobarakeh, Bahrodi, Hoseinabad and Mirabad the relationship between good governance and physical quality of rural settlements was significant. The results of the PLS model also indicated that a good rural governance of 62% affects the improvement of the physical quality of rural settlements. Practical implications- Proposals that can be effective in improving good governance practice in order to improve the physical quality of rural settlements include: informing and educating people about the principle of construction in villages, effort-making of local managers to attract the cooperation of relevant organizations to improve the physical quality of rural settlements, creating a suitable field for attracting people's conscious participation in improving their physical condition, creating coordination and interaction between local managers to solve physical problems in the village. Originality/value - This study was innovative because it focused on the impact of good rural governance on the increase of the physical quality of rural settlements. In fact, in this research for each of these two variables, separate indices have been considered and the relationship between them has been evaluated.
پیشران های کلیدی تغییر کاربری اراضی کشاورزی و اثرات آن بر نواحی روستایی مورد: دهستان میانجام در شهرستان تربت جام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال بررسی پیشران ها و آثار تغییر کاربری اراضی در نواحی روستایی دهستان میانجام واقع در شهرستان تربت جام بوده است. بر این اساس پژوهش حاضر از نظر روش توصیفی – تحلیلی و از نظر هدف کاربردی است که جهت جمع آوری اطلاعات برحسب مقتضیات پژوهش از شیوه کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. برای تحلیل نتایج از دو نرم افزار MICMAC جهت تحلیل پیشران های کلیدی و SPSS جهت ارزیابی اثرات تغییر کاربری اراضی استفاده شده است. نتایج تحلیل پیشران های کلیدی نشان داد به لحاظ اثرگذاری مثبت، مؤلفه بهبود زیرساخت ها نظیر راه های ارتباطی و به لحاظ اثرگذاری منفی، مؤلفه هایی نظیر ناآگاهی از قوانین حفاظت اراضی، فرسایش و عدم محصول دهی مطلوب خاک در اثر شدت بهره برداری ها و مؤلفه های طرح ها و برنامه های تغییر کاربری اراضی مدون، گسترش شهر به سمت روستاهای پیرامونی و خزش شهری، افزایش ساخت و ساز خانه های دوم و ویلاها و توسعه راه های ارتباطی از مهمترین پیشران های تأثیرگذار در تغییر کاربری اراضی را شکل می دهند. در بحث ارزیابی اثرات تغییر کاربری اراضی، بیشترین اثر منفی ارزیابی شده توسط ساکنین روستایی مربوط به کاهش جمعیت تولید کننده روستایی به علت مهاجرت آنها به شهرها و گرایش کم آنها به ماندگاری در حریم روستا است که یک پدیده مخرب اجتماعی محسوب می شود. بیشترین اثر مثبت ارزیابی شده توسط ساکنین روستایی نیز متعلق به شاخص هایی از جمله افزایش بهداشت محیط، ساخت مساکن جدید با مصالح ساختمانی بادوام تر، عریض شدن معابر و تسهیل در تردد وسایل نقلیه ی جدید و بهبود زیرساخت ها بوده است.
راهکارهای مدیریت پایدار آب کشاورزی (مورد مطالعه استان همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
64 - 77
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی راهکارهای مدیریت پایدار آب کشاورزی و بررسی تأثیر هر یک بر متغیر وابسته تحقیق است که با رویکرد آمیخته (کیفی-کمی) انجام شد. جامعه آماری این مطالعه را کارشناسان و متخصصان حوزه آب در سطح استان همدان به تعداد 130 نفر تشکیل می دادند که در مرحله کیفی تعداد 35 نمونه به شیوه هدفمند و در مرحله کمی تعداد 100 نفر با استفاده از جدول کرجسی و مورگان به شیوه تصادفی انتخاب شدند. برای بررسی و تحلیل روابط بین متغیرهای مستقل (راهکارها) و وابسته (مدیریت پایدار آب کشاورزی) از مدل یابی معادلات ساختاری بر اساس الگوریتم PLS بهره گرفته شد. نتایج نشان داد که 55 درصد از واریانس متغیر وابسته (مدیریت پایدار آب کشاورزی) توسط متغیرهای مستقل موردبررسی (13 راهکار شناسایی شده) تبیین می شود که از بین این راهکارها، «برنامه ریزی آبیاری» (به عنوان راهکار اصلی) با ضریب تأثیر 275/0 بیشترین اهمیت و تأثیر را دارد. آموزش های کاربردی و مستمر با ضریب تأثیر 269/0، بازچرخانی آب در فرآیند تولید با ضریب تأثیر 247/0، افزایش راندمان انتقال آب با ضریب تأثیر 209/0، آگاهی بخشی و اطلاع رسانی با ضریب تأثیر 197/0 و در نهایت کاهش ضایعات کشاورزی با ضریب تأثیر 172/0 به ترتیب رتبه های دوم تا ششم را به خود اختصاص دادند.
Spatial Analysis of Tourism Impacts on the Economy of Rural Areas (Case Study: Rezvanshahr County, Iran)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose - Tourism, as a booming and dominant activity of this century, has a lot of effects in rural areas, including economic effects, which according to different spatial situations can have different intensity and directions of changes and developments. In this regard, this study was codified with the aim of spatial analysis of tourism impacts on rural areas of Rezvanshahr. Design/methodology/approach - According to the purpose, nature and method, this study is considered as a developmental and descriptive-analytical research, respectively. Documentary and survey methods have been used to obtain the required information and the TOPSIS model has been used to rank the economic and social needs of the villages studied. Using SPSS and GIS software, the collected data was processed and Pearson correlation test was used in inferential analysis of data. Findings - The results showed that the economic level of villages varies based on four indicators (the income level, unemployment rate, level of facilities and misery rate), the lowest and the highest of which are related to Kish-e-Khaleh village with 0.001 and Punnel village with 0.9056, respectively. Furthermore, the results of Pearson correlation coefficient showed that there is a significant relationship between the independent variable of the number of tourists and dependent variable of the local economy level with a correlation coefficient of 0.626 at a confidence level of 0.99. Research limitations / implications - The lack of documented information and the indeterminate number of tourists, especially in rural areas, are the most important challenges and problems of the study. Practical implications - Therefore, according to the findings, It is possible to shape the economic development of villages by developing tourism attractions and actualizing the potential of tourist attraction in settlements. Originality/value - Numerous studies have, so far, been carried out on tourism and rural economics. However, this study is valued based on the spatial analysis of the economy in the rural areas of the three types of coastal, plain and mountainous/ highland in the district of Rezvanshah and has not been addressed in previous studies.