فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۲٬۵۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
امروزه تقویت کارآفرینی و ایجاد بستر مناسب برای توسعه آن از ابزارهای پیشرفت اقتصادی کشورها به ویژه کشورهای درحال توسعه به شمار می آید؛ چراکه فعالیت های کارآفرینانه با اثربخشی بالا به توسعه اقتصادی (ایجاد اشتغال، نوآوری در فعالیت ها و رقابت پذیری) می انجامد. دراین راستا، کارآفرینی در مناطق روستایی راهکاری جدید در نظریه های توسعه برای توانمندسازی و ظرفیت سازی در مناطق روستایی به منظور دستیابی به توسعه روستایی است. از این رو با توجه به ضرورت و اهمیت موضوع، تحقیق حاضر با هدف تحلیل و بررسی نقش عوامل موثرکارآفرینی در بخش کشاورزی در راستای توسعه مناطق روستایی دهستان رشتخوار انجام شده است. این پژوهش از نوع کاربردی است که به شیوه توصیفی- تحلیلی برای بررسی پارامترهای مورد بررسی سود جسته است. در این راستا، عوامل موثر بر کارآفرینی در 319 خانوار روستایی ساکن در 13 روستای بالای 100 خانوار این دهستان مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور ابتدا ضمن مطالعات اسنادی و بازدیدهای اولیه میدانی، طیف گسترده ای از شاخص ها تعیین گردید. سپس جمع آوری داده ها براساس شاخص های انتخابی و با استفاده از پرسشنامه خانوار انجام شد. روایی پرسشنامه توسط متخصصین مورد بررسی قرار گرفت. ضریب اعتبار پرسشنامه نیز، برابر با 77/0 بدست آمد. در ادامه برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل های آماری و نرم افزارهای Expert choice، SPSS استفاده شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که در بین ابعاد مورد مطالعه، عوامل فردی (603/46) بالاترین رتبه را دارا می باشد. همچنین در بین روستاهای مورد مطالعه در دهستان رشتخوار روستای فتح آباد از بالاترین میزان تأثیرگذاری (050/0) نسبت به سایر روستاها از سطح عوامل موثر بر کارآفرینی در بخش کشاورزی برخوردار است و روستای فتح اباد از نظر ابعاد اثرگذار توسعه روستایی (047/0) در رتبه اول قرار دارد.
راهبردهای احیای کشاورزی در راستای تجدید حیات مناطق روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجدید حیات روستاها به عنوان پیاده سازی استراتژی توسعه روستایی از طریق توسعه اقتصادی، اجتماعی و زیباسازی روستاها معرفی شده است. در مناطق روستایی، احیای بخش کشاورزی به عنوان پایه ای اصلی و به عنوان مبنایی برای رسیدن به این هدف در نظر گرفته شده است. با توجه به اهمیت این موضوع، هدف از این مطالعه ارزیابی شاخص ها و راهبردهای احیای کشاورزی در راستای تجدید حیات مناطق روستایی می باشد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن ترکیبی (کیفی و کمی) است. ابزار گردآوری داده ها و اطلاعات پرسش نامه و مصاحبه می باشد. جامعه آماری پژوهش، کارشناسان مختلف در زمینه های تحصیلی جغرافیای روستایی، اقتصاد کشاورزی، علوم اجتماعی و جامعه شناسی روستایی، کارشناسان جهاد کشاورزی، متخصصان/نخبگان/ مدیران و جوانان روستایی استان لرستان می باشد. با روش نمونه گیری هدفمند 70 کارشناس به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای پاسخگویی به سوالات پژوهش از مدل تحلیل شبکه ای فازی (FANP)، مدل گسترش عملکرد کیفیت (QFD) و برای شناسایی راهبردهای اجرایی تجدید حیات مناطق روستایی از مصاحبه های اکتشافی و نتایج مدل تجربی QFDاستفاده شد. نتایج پژوهش گویای آن است که 1) سرمایه گذاری، 2) توسعه بازاریابی، 3) سیاست های حمایت از کشاورزان، 4) اصلاح و تغییر الگوی کشت مهم ترین راهبردهای احیای کشاورزی در لرستان بوده اند. نتایج مدل QFD و ماتریس ارتباط نشان داد که 1) عامل انسانی، 2)کمک مالی/مشاوره دولتی، 3)عامل اجتماعی، 4)منابع محلی و 5)برنامه ریزی محیطی/امکانات برای توسعه آتی روستاها و کشاورزی مهم ترین پیشران های مورد نیاز تجدید حیات مناطق روستایی لرستان می باشند. آموزش نیروی انسانی و رهبری محلی، کمک مالی/ سرمایه ای و مشاوره دولتی، عامل اجتماعی و تقویت مشارکت، استفاده بهینه از منابع محلی و برنامه ریزی بر اساس منابع محیطی و امکانات محلی برجسته ترین استراتژی های اجرایی تجدید حیات مناطق روستایی لرستان با تاکید بر بخش کشاورزی بودند. از نتایج این پژوهش برای احیای کشاورزی و تجدید حیات روستایی در سایر مناطق روستایی ایران می توان استفاده نمود.
تحلیل الگوهای زیستی سامانه های عشایری با تأکید بر رویکرد معیشت پایدار (مورد مطالعه: کانون های عشایری شهرستان ملارد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شناخت جوامع عشایری از حیث قابلیت ها، امکانات، محدودیت ها و تنگناها و چگونگی تعامل آن ها از ضروریات برنامه ریزی توسعه پایدار است. از این رو بر اساس معیشت پایدار ضرورت دارد، وضعیت پایداری زندگی و امکانات معیشتی آنان مورد بررسی و شناسایی قرار گیرد.
هدف پژوهش: پژوهش حاضر با هدف شناسایی الگوهای زیستی در چارچوب رویکرد معیشت پایدار، بر آن است تا مقایسه ای از سرمایه های معیشتی پنج گانه انسانی، اجتماعی، فیزیکی، مالی و طبیعی در دسترس این الگوهای زیستی داشته باشد.
روش شناسی تحقیق: پژوهش پیش رو، به لحاظ هدف کاربردی و از نوع کمی و توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری شامل دو گروه عشایر اسکان یافته و عشایر نیمه کوچنده مجموعاً با تعداد 520 خانوار است. با استفاده از فرمول اصلاح شده کوکران 126 خانوار و از هر گروه 63 خانوار، به عنوان حجم نمونه تعیین شد. گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و پیمایشی با فن مصاحبه و پرسشنامه انجام گرفت. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها در محیط نرم افزار Spss 23 از Student-T-test استفاده شد.
قلمروجغرافیایی پژوهش: شهرستان ملارد در استان تهران، دارای چهار دهستان به نام های اخترآباد، بی بی سکینه، ملارد جنوبی و ملارد شمالی است. عشایر این شهرستان در دهستان اخترآباد از توابع بخش صفادشت، استقرار یافته اند.
یافته ها و بحث: الگوهای زیستی عشایر شهرستان ملارد به دو شکل است. یک گروه عشایر اسکان یافته اند و گروه دیگر عشایر نیمه کوچنده. وضعیت دارایی های معیشتی در بین این دو گروه تفاوت های چشمگیری داشته به طوری که شرایط زندگی آنان را برای ادامه کوچ یا اسکان تحت تأثیر قرار می دهد.
نتایج: نتایج نشان داد میانگین شاخص سرمایه انسانی در گروه عشایر اسکان یافته 45/3 و عشایر نیمه کوچنده 40/3 بود. از سوی دیگر، شاخص سرمایه اجتماعی در گروه عشایر نیمه کوچنده با مقدار 76/3 نسبت به عشایر اسکان یافته با مقدار 18/3 دارای ارزش بالایی بوده است. شاخص سرمایه فیزیکی به ترتیب 83/3 و 98/2 در گروه عشایر اسکان یافته و عشایر نیمه کوچنده به دست آمد. سرمایه مالی در گروه عشایر اسکان یافته 97/3 و عشایر نیمه کوچنده 98/2 بود. میانگین سرمایه طبیعی در این دو گروه تفاوت بسیار کمی داشت و به ترتیب 22/1 و 42/1 در گروه عشایر اسکان یافته و در گروه عشایر نیمه کوچنده بود؛ بنابراین می توان گفت، میانگین سرمایه های اجتماعی و طبیعی عشایر نیمه کوچنده بالا بوده است. علاوه بر این کل دارایی های معیشتی عشایر اسکان یافته و نیمه کوچنده به ترتیب 13/3 و 91/2 بود. پس میانگین کل دارایی ها به طور قابل ملاحظه ای در گروه عشایر اسکان یافته در مقایسه با گروه عشایر نیمه کوچنده بیشتر است.
حس مکان و رفتار محیط زیست گرایانه (مورد مطالعه: جامعه میزبان و گردشگران در تفرجگاه چشمه بلقیس شهرستان چرام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
352 - 369
حوزههای تخصصی:
حس مکان عامل تبدیل یک فضا به مکانی با خصوصیات حسی و رفتاری ویژه برای فرد است. احساس تعلق به مکان می تواند موجبات حفاظت از مکان را فراهم سازد. از این رو، هدف این پژوهش ارزیابی حس مکان افراد نسبت به تفرجگاه چشمه بلقیس در شهرستان چرام و ارتباط آن با رفتار محیط زیست گرایانه آنان بود. این تحقیق از نظر ماهیت کمّی و از لحاظ گردآوری داده ها در زمره تحقیقات توصیفی است که به شیوه پیمایش انجام شد. جامعه آماری تحقیق شامل افراد محلی (میزبان) در منطقه تفرجگاهی باغ چشمه بلقیس و گردشگران (میهمان) بودند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی صوری آن توسط پانلی از متخصصان مربوطه تأیید و پایایی آن نیز با انجام مطالعه ای پیش آهنگ و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ برای سطوح هفت گانه حس مکان (در بازه 80/0 تا 90/0) به دست آمد. داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد هر دو گروه میزبان و گردشگر از نظر متغیرهای حس مکان و رفتار محیط زیست گرایانه در وضعیت متوسط و بالاتر قرار داشتند. نتایج آزمون مقایسه میانگین های دو گروه گردشگر و میزبان نیز نشان داد، تفاوت معناداری در بین آن ها از لحاظ متغیر حس مکان وجود دارد. این در حالی است که تفاوت معناداری از نظر رفتار محیط زیست گرایانه در بین دو گروه مشاهده نگردید. همچنین یافته ها حاکی از عدم وجود همبستگی بین رفتار محیط زیست گرایانه و حس مکان در هر دو گروه گردشگر و میزبان بود. در پایان با توجه به نتایج مطالعه، پیشنهادهایی برای بهبود وضع موجود تفرجگاه چشمه بلقیس در شهرستان چرام ارائه گردیده است.
تحلیلی بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی عشایر اسکان یافته و پیامدهای اجرای طرح برنامه ریزی شده اسکان (مطالعه موردی: کانون اسکان گودگپ در شهرستان شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: از گذشته های دور به طور کلی سه شیوه زندگی عشایری، روستایی و شهری در سرزمین ما متداول بوده است که در این میان شیوه زندگی عشایری بیش از دو شیوه ی دیگر دچار تغییر و دگرگونی شده است. یکی از عوامل مهم این دگرگونی در دهه های اخیر، اجرای طرح های برنامه ریزی شده اسکان عشایر است. هدف پژوهش: هدف اصلی این پژوهش، بررسی وضعیت اقتصادی و اجتماعی خانوارهای عشایر (تیره عمله فارسی مدان) اسکان یافته در کانون اسکان گودگپ (واقع در بخش ارژن شهرستان شیراز) و پیامدهای اجرای طرح اسکان هدایت شده می باشد. روش شناسی تحقیق: برای جمع آوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و میدانی بهره گرفته شده است. در روش میدانی، علاوه بر پرسشنامه، مشاهده و مصاحبه نیز انجام شده است. جهت برآورد حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده و تعداد نمونه به دست آمده،180 خانوار می باشد. اطلاعات جمع آوری شده از طریق پرسشنامه، در موضوعات مشخص تفکیک و به کمک نرم افزارSpss طبقه بندی، تحلیل و بررسی شده اند. تجزیه و تحلیل اطلاعات در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی صورت گرفته است. قلمروجغرافیایی پژوهش: موقعیت جغرافیایی پژوهش خانوارهای عشایر (تیره عمله فارسی مدان) اسکان یافته در کانون اسکان گودگپ (واقع در بخش ارژن شهرستان شیراز) در استان فارس است. یافته ها و بحث: یافته ها نشان داد که که اسکان عشایر، باعث افزایش شاغلان بخش کشاورزی، کاهش شدید تعداد دام و درآمد حاصل از دامداری، بهبود وضعیت پوشش گیاهی، بهبود دسترسی به خدمات رفاهی، بهبود وضعیت سواد، افزایش اهمیت مشارکت زنان در مشاغل خانگی و صنایع دستی و کاهش آن در بخش دامداری و کشاورزی، افزایش تمایل زنان به تحصیل و حضور در اجتماع و کاهش میزان موالید و مرگ ومیر در کانون اسکان گردیده است. نتایج: به طور کلی، نتایج نهایی پژوهش نشان داد که اجرای طرح اسکان موجب بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی خانوارهای اسکان یافته گردیده است.
شناسایی چالش های پیش روی توسعه اکوسیستم کسب وکارهای کارآفرینانه گردشگری روستایی (موردمطالعه: بخش ساردوئیه در شهرستان جیرفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
700 - 715
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با استفاده از رویکرد آینده پژوهی اقدام به شناسایی چالش های مؤثر بر توسعه اکوسیستم کسب وکارهای کارآفرینانه گردشگری در مناطق روستایی شهرستان جیرفت و معادلات ساختاری میان آن ها نموده است. برای این کار، ابتدا به جمع آوری کدهای تلفیقی از مدل ها و پژوهش های به کاررفته در زمینه کسب وکارهای کارآفرینانه گردشگری و همچنین نظرخواهی از 15 کارآفرین روستایی جهت اصلاح آن ها اقدام شد. سپس در قالب نرم افزار MICMAC، عوامل شناسایی شده از بعد تاثیرگذاری یا تاثیرپذیری مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری این پژوهش را 54 نفر از صاحبان کسب وکارهای گردشگری در سه دهستان واقع در بخش ساردوئیه تشکیل می دهند. در ادامه با روش دلفی و نظرسنجی از کارشناسان و صاحب نظران در زمینه کسب وکارهای کارآفرینانه گردشگری به روابط ساختاری حاصل از این پیشران ها اقدام شد. برای این کار از نظر 50 کارشناس به روش نمونه گیری غیراحتمالی قضاوتی، در قالب آزمون تحلیل مسیر در نرم افزار SPSS اقدام شد. نتایج نشان داد، مسائل مالی و اقتصادی بالاترین ضریب تاثیرگذاری را دارند. ریشه این مشکلات را می توان در عواملی همچون بازاریابی و مسائل مالی و بودجه محدود کارآفرینان و حمایت های ضعیف از آن ها جستجو کرد که می تواند تاثیر بسزایی در توسعه اینگونه کسب وکارها در آینده داشته باشد.
Regeneration of the Culture of Rural Areas of Iran in Order to Direct the Communication of Villagers with Urban System with the Approach of Sustainable Rural Development(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- The aim of this study is to upgrade the capabilities in cultural field to direct the communication of villages with urban system to reinforce the sustainable rural development. In this way, the necessary grounds should be provided in the villages so that the population density and variety of activities and sufficient facilities for education and accumulation of wealth, etc. reach a certain level in order that sustainable rural development is formed through recreating the culture of rural areas in villages. Design/methodology/approach- The present study is conducted with applied purposes using the descriptive-analytical method. For data collection, field survey was performed using a questionnaire tool and data analysis method was performed using SPSS software. Statistical population includes 74 villages of the cities of Khoramabad, Kermanshah, Tabriz, Shadgan and Shiraz. Using Cochran formula, sample size was determined 380 households from selected villages and sample selection method is random. Findings- Data analysis was done through factor analysis and cluster analysis tests and the results of this study, based on the factor analysis method with correlation coefficient of over 5% between the research variables, indicates that, three (socio-cultural, economic and environmental) factors explain 73.629% of variance and show the satisfaction of the factors and the field of research. Using hierarchical clustering analysis (WARD) have been estimated as cluster 1: socio-cultural developed, cluster 2: economic developing, and cluster 3: environmental less developed and ANOVA analysis with a significance level of less than 0.05 indicates the existence of significant relationship between clusters in all four components of cultural regeneration and communication between urban and rural, socio-cultural, economic and environmental criteria. Research limitations/implications- One of the problems ahead of this research was the different cultural levels of people of the study area, which was a kind of requirement for certain conditions and behaviors, without which there would be no misunderstanding.one of the most important limitations of this research is the lack of cooperation of relevant organizations to provide studies on cultural changes affecting rural-urban areas. Practical implications- Among the practical solutions, the following can be mentioned: provide patterns and solutions for cultural development and sustainable development based on culture and socio-cultural attachment for regional development projects. Originality/value- This study encompasses many innovations including careful review of cultural relationships with rural-urban communication patterns and the effects of sustainable rural development on both of them.
شناسایی عوامل اثرگذار بر توسعه کارآفرینی با بازیافت پسماندهای محصول برنج (مورد مطالعه: استان گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استان گیلان 238 هزار هکتار اراضی شالیزاری دارد که به طور میانگین از هر هکتار، 29/1 تن کلش در مرحله برداشت و 2/1 تن فل و سبوس در مرحله تبدیل به عنوان پسماند باقی می ماند. بخشی از این پسماندها با قیمت پایین به استان های دیگر ارسال می گردد؛ بخشی دیگر بدون فرآوری برای خوراک دام استفاده می شود و بقیه در طبیعت رها شده و باعث آلودگی محیط زیست می شود در حالی که می تواند فرصت خوبی برای توسعه کارآفرینی و بهبود وضعیت مدیریت پسماند برنج باشد. بدین سان، هدف از این مطالعه، شناسایی عوامل موثر بر توسعه کارآفرینی با بازیافت پسماند برنج بوده است. جامعه آماری تحقیق 191 هزار نفر بهره بردار برنج می باشند که با استفاده از جدول مورگان 400 نفر به عنوان نمونه تعیین شده است. روش تحقیق توصیفی و کمی است. برای تعیین رواﯾﯽ از نظر خبرگان و کارشناسان مرتبط و برای سنجش پایایی از آلفای کرونباخ (0.89=α) استفاده شد. ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﺗﺤﻠﯿﻞ داده ﻫﺎ از ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻣﺴﯿﺮ و ﺿﺮﯾﺐ ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ اﺳﺘﻔﺎده گردید. ﻧﺘﺎﯾﺞ ﻧﺸﺎن داد در بعد اقتصادی عامل تولید و ویژگی های محصول با ضریب بتا 1/0، در بعد اجتماعی عامل فرهنگی – اجتماعی با ضریب بتا 5/0، در بعد محیطی عامل حفاظت زیست محیطی با ضریب بتا 081/0 و در بعد نهادی عامل مدیریت پسماند با ضریب بتا 026/0 بیشترین قدرت متغیر وابسته پژوهش را در هر بعد تبیین نموده است. از این رو، بعد اجتماعی- فرهنگی با ضریب بتا 5/0 از بقیه عوامل تاثیرگذارتر است که با مواردی همچون ارتقاء سطح آموزش و ایجاد تشکل کارآفرینی پسماند می توان باعث افزایش درآمد، ایجاد اشتغال، حفظ محیط زیست شده و در ایجاد و تقویت کارآفرینی پسماند برنج در منطقه تاثیر گذاشت.
تبیین نظام توزیع منافع گردشگری در ناحیه روستایی رضوانشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری را می توان به عنوان یک فعالیت خاص در دوران مدرن و پست مدرن دانست که دارای توان ظرفیت سازی های چندگانه ی قابل توجه در فضاهای گردشگرپذیر است. در این راستا پژوهش حاضر باهدف تبیین نظام توزیع منافع گردشگری در سکونتگاه های روستایی شهرستان رضوانشهر تدوین شده است. تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و از حیث روش توصیفی تحلیلی است. پهنه جغرافیایی مورد مطالعه مشتمل بر سکونتگاه های روستایی ناحیه رضوانشهر است. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای سه تیب روستا (دشتی، ساحلی و کوهپایه ای) شناسایی شدند. داده های مورد نیاز برای تحلیل و پاسخ گویی به سوالات تحقق در جامعه محلی، از مصاحبه های نیمه ساختاریافته از چهار گروه روستاییان، متولیان و برنامه ریزان بخش گردشگری، صاحبان کسب و کارهای گردشگری و مدیران محلی و همچنین از طریق تکمیل پرسشنامه محقق ساخته به دست آمده است. در تحلیل داده ها از روشی کیفی و نرم افزار GIS بهره گرفته شده است. تجزیه و تحلیل داده ها و استنتاج اطلاعات لازم با روش تحلیل موضوعی دپوی و گیلتین صورت پذیرفته است. یافته ها نشان داد که نخست، 16 منافع در پنج مقوله کلی در محدوده مورد مطالعه مشخص گردید. همچنین نه منافع در سه مقوله کلی برای مالکان ابزار تولید و در نهایت شش منافع در یک مقوله کلی برای صاحبان نیروی کار شناسایی شد. دوم؛ مقایسه میزان جذب منافع حاصل از گردشگری در نواحی روستایی تیپ های مورد مطالعه نشان داد که مقدار ارزش کمی شاخص های اقتصادی متأثر از گردشگری در تیپ روستاهای کوهپایه ای/کوهستانی بیشتر است. تیپ روستاهای کوهستانی به لحاظ برخورداری از منافع گردشگری در رتبه اول و تیپ های ساحلی و جلگه ای/دشتی در رتبه های بعدی جای گرفته اند، همچنین مقایسه جذب منافع در قشرهای مورد مطالعه(مالکان ابزار تولید و صاحبان نیروی کار) نشان داد که همگان سهمی یکسانی در منافع ندارند و مالکان ابزار تولید(سرمایه داران) منافع بیشتری نسبت به صاحبان نیروی کار در محدوده مورد مطالعه کسب می کنند.
تحلیل نقش اقتصادی مرز بر پایداری مناطق پیرامونی (مورد مطالعه: دهستان های شهرستان میرجاوه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه سکونتگاه های روستایی حاشیه مرز از جمله مناطق مهم و استراتژیک جهت کاهش مشکلات مرزها به شمار می روند که اگر به شیوه علمی و منطقی ساماندهی شود، تا حد زیادی در کنترل مناطق مرزی مؤثر بوده و مشکلات این مناطق به حداقل می رسد. در این راستا هدف پژوهش حاضر تحلیل نقش اقتصادی مرز بر پایداری مناطق پیرامونی با تأکید بر سکونتگاه های شهرستان میرجاوه بوده است. تحقیق حاضر از نظر روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و از نظر ماهیت، کمی و به لحاظ هدف کاربردی است. ابزار گردآوری اطلاعات در مطالعات میدانی پرسشنامه بوده است. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزارSPSS و مدل WASPASبهره گرفته شده است. جامعه آماری شامل ساکنین دهستان های میرجاوه که بر طبق سرشماری سال 1395، 34156 نفر بوده که بر اساس نمونه گیری تصادفی و با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 380 نفر به عنوان جامعه نمونه انتخاب شده است. نتایج آزمون همبستگی اسپیرمن گویای ارتباط معنادار و مثبت بین نقش اقتصادی مرز و ابعاد پایداری در دهستان های شهرستان میرجاوه بود؛ همچنین نتایج آزمون ضریب تغییرات به منظور میزان توسعه یافتگی دهستان های مورد مطالعه در ابعاد پایداری نشان داد در بعد اقتصادی، افزایش اشتغال، در بعد اجتماعی، افزایش انگیزش شغلی، در بعد کالبدی، کیفیت راه و در بعد زیست محیطی، سلامتی محیط، بیشترین میزان اثرپذیری داشته است. در نهایت نتایج تحلیل فضایی دهستان ها به منظور میزان تاثیرپذیری شان از نقش اقتصادی مرز با تاکید بر ابعاد پایداری، با استفاده از مدل WASPASنشان داد در تمامی ابعاد اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و زیست محیطی، دهستان (حومه) بالاترین رتبه را به خود اختصاص داده است.
تعیین الگوی بهینه اشتغال در پهنه های روستایی شرق گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
800 - 815
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی کاربری زمین در شرایط عدم اطمینان نیازمند تخصیص بهینه اراضی به کاربری های سازگار و ناسازگار با محیط های طبیعی و انسانی است. هدف این تحقیق تعیین محدوده عرصه های روستایی و طبیعی در شرق استان گیلان به منظور تنوع بخشی به اشتغال پایدار روستایی است. سطح جغرافیایی این تحقیق کل پهنه جغرافیای روستایی شرق گیلان و جامعه آماری شامل کارشناسان و مجریان حوزه برنامه ریزی روستایی در استان گیلان بوده که از بین آن ها به روش هدفمند با 83نفر مصاحبه عمیق صورت گرفته و حد کفایت حجم نمونه نیز بر اساس تکرار یا اشباع نظر در نظر گرفته شد. برای تجزیه داده ها، ابتدا با استفاده از نرم افزار Mic Mac تأثیرگذارترین و تأثیرپذیرترین عوامل مؤثر بر اشتغال روستایی طبق نظر کارشناسان ارزش گذاری شد. سپس با تشکیل ماتریس متقاطع متوازن در نرم افزار Scenario Wizard، سه راهبرد استقرار فعالیت های متجانس، سازگار و ناسازگار برای اشتغال زایی طرح ریزی شد. به منظور تخصیص زمین ابتدا با استفاده از روش AHP متغیرها وزن دهی شده و سپس با استفاده از روش MCE پهنه شایستگی برای هر راهبرد به دست آمده است. در نهایت به منظور تخصیص زمین به هریک از این سه راهبرد به کمک تکنیک های الگویابی MOLA مناسب ترین عرصه ها با تعیین حدود مشخص گردید. نتایج تحقیق نشان داد که نواحی جلگه ای تا کوهپایه ای بیشترین قابلیت برای ایجاد مشاغل متجانس و وابسته به طبیعت، نواحی کوهستانی شایسته توسعه مشاغل سازگار با طبیعت و فعالیت های ناسازگار با طبیعت به صورت لکه هایی پراکنده در کل ناحیه امکان توسعه دارند.
نقدی بر پارادایم تحلیل فضایی از منظر جغرافیای اقتصادی رابطه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جغرافیای اقتصادی در جهان، از آغاز تا کنون پارادایم های متفاوتی را وفق نیاز زمان تجربه کرده است. یکی از پارادایم هایی که به طورعمیقی به ویژه در ایران مرسوم شده و تداوم دارد، پارادایم تحلیل فضایی است که در آن متغیرهای" موقعیت مکانی"، "دسترسی"و " وفور منابع طبیعی"، از عوامل اصلی رشد اقتصادی نواحی تلقی می شوند. هدف مقاله حاضر، نگاهی انتقادی به دیدگاه تحلیل فضایی در جغرافیای اقتصادی از منظر جغرافیای اقتصادی رابطه ای است. در این مقاله از منطق رئالیسم انتقادی استفاده شده است. بنا بر ماهیت تحقیق، اطلاعات مورد نیاز به روش اسنادی جمع آوری شده است و دو نوع نمونه به عنوان مصداق معرفی شده و در آن ها داده های مورد نیاز تحقیق جمع آوری شده است. یکی از این نمونه ها، استان خوزستان و استان یزد به عنوان" نواحی مختلف درسیستم سیاسی- نهادی واحد"، و دیگری ناحیه " نوگالس آریزونا " ، در ایالات متحده و " نوگالس سونورا"در کشور مکزیک به عنوان" نواحی واحد در نظام های سیاسی- نهادی مختلف " است. در تبیین داده های جمع آوری شده از تحلیل گفتمان استفاده شده است. نتیجه نشان می دهد که موقعیت مکانی و ماهیت ذاتی نواحی و منابع طبیعی، تعیین کننده نقش اقتصادی نواحی نیست. زیرا ناحیه، بازیگر اقتصادی نیست و مجاورت جغرافیایی در هر شرایطی به توسعه اقتصادی منجر نمی شود. نمونه های خوزستان، یزد و نوگالس سونورا، حاکی از آن است که به رغم ویژگی های اکولوژیکی مشابه، نتایج اقتصادی یکسانی حاصل نمی شود زیرا توسعه اقتصادی محصول درهم تنیدگی غیر تجاری محل، تکنولوژی و سازمان( تثلیث مقدس ) است. به همین دلیل، نوگالس آریزونا که از نظر اکولوژیکی، شرایطی مشابه نوگالس سونورا دارد، ولی به دلیل وجود درهم تنیدگی های غیر تجاری محل، تکنولوژی و سازمان، از توسعه اقتصادی به مراتب بالاتری برخوردار است.
اثرات تسهیلات مالی صندوق کارآفرینی امید بر توابع سرمایه گذاری و اشتغال در نواحی روستایی با تأکید برکسب و کارهای کوچک و متوسط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش بیکاری در کنار تخریب فزاینده منابع، از چالش های اقتصادی- فرهنگی بسیاری از کشورهای درحال توسعه ازجمله ایران است. این معضلات در حیطه مناطق روستایی عمق و پیچیدگی بیشتری دارند. به بیان دیگر سالیان زیادی است که جامعه ما از کمبود تولید و به تبع آن نرخ بیکاری بالا در مناطق روستایی رنج می برد که این امر موجب افزایش نرخ مهاجرت از روستاها به شهرها شده است. بررسی ها نشان می دهد تا سال 1395 نرخ مهاجرت روستاییان به شهرها بسیار نگران کننده شده بود و در برخی سال ها کاهش سالیانه یک درصدی جمعیت روستایی را به همراه داشته است، اما در سالیان اخیر این نرخ کاهش یافته به طوری که در سال 1399 مهاجرت معکوس به این مناطق تحقق یافته است. به همین دلیل اهمیت بررسی و نوع اثرگذاری اعطای تسهیلات مالی بر سرمایه گذاری کسب و کارهای کوچک و متوسط و به تبع آن اثرات اشتغالزایی آن ضروری بنظر می رسد. صندوق کارآفرینی امید از سال 1384 با رویکرد بانکداری اجتماعی، حمایت از کسب و کارهای کوچک و متوسط با اولویت ایجاد اشتغال در مناطق روستایی و کمتربرخوردار را در دستور کار خود قرار داده است به طوری که طی سالیان گذشته توانسته تأثیر چشمگیری در اشتغال این مناطق داشته باشد. این مقاله به بررسی اثرات تسهیلات مالی صندوق کارآفرینی امید بر توابع سرمایه گذاری و اشتغال کسب و کارهای کوچک و متوسط در نواحی روستایی می پردازد. بدین منظور با استفاده از روش کتابخانه ای داده های تابلویی برای سال های 1387 تا 1394 جمع آوری شده و با استفاده از روش حداقل مربعات تعمیم یافته (GLS)، تابع سرمایه گذاری و همچنین با بهره گیری از روش LSDV تابع اشتغال برای دوره مذکور برآورد شده و سپس اثر تسهیلات مالی بر این توابع در نواحی روستایی بررسی و مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد تسهیلات مالی به طور معناداری تأثیر مثبت در تابع سرمایه گذاری کسب و کارهای کوچک و متوسط در این نواحی داشته است که این تأثیر موجب افزایش سرمایه بنگاه ها و اثر تبعی مثبت آن بر تابع تولید و ایجاد اشتغال در مناطق روستایی شده است.
تحلیل اثرات گردشگری بر جامعه میزبان نواحی روستایی (مورد مطالعه: روستای تمین در شهرستان میرجاوه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از گردشگری روستایی، توسعه اقتصاد محلی و بهبود استانداردهای زندگی جوامع محلی است. توسعه گردشگری، می-تواند اثراتی بر جامعه میزبان بگذارد. شناخت آنها و نحوه ارزیابی اثرات به منظور مواجهه با آن ها، چه مثبت و چه منفی، بسیار مهم است. هدف از این پژوهش، ارزیابی اثرات گردشگری در ابعاد مختلف بر جامعه میزبان در روستای تمین است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از حیث ماهیت و روش انجام کار توصیفی- تحلیلی است که به دو روش مطالعه کتابخانه ای و پیمایشی میدانی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش را مردم محلی روستای تمین که بر طبق آمار سال 1395 جمعیت آن 762 نفر بوده است، تشکیل می دهد. برای انتخاب حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده است که به وسیله آن تعداد 256 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شده است. جهت تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش از آزمون تی تک نمونه ای و تحلیل رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. نتایج آزمون تی تک نمونه ای نشان داد که وضعیت شاخص اقتصادی با میانگین 109/3، شاخص احتماعی 178/3، شاخص زیست محیطی 053/3 و شاخص کالبدی با میانگین 178/3 بالاتر از میانگین مطلوب است و گردشگری باعث بهبود وضعیت این ابعاد در روستای تمین شده است. همچنین نتایج رگرسیون چندمتغیره نشان داد که گردشگری بیشترین تاثیر را بر بعد اقتصادی و بعد کالبدی به ترتیب با مقدار بتای 362/0 و 302/0 ؛ و کم ترین تاثیر با ضریب بتای 157/0، بر بعد اجتماعی و بعد زیست محیطی با ضریب بتای 234/0 در روستای تمین داشته است.
عوامل مؤثر بر تخریب مراتع در بین دامداران نواحی روستایی شهرستان نمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به دلیل اهمیت مسئله تخریب منابع طبیعی کشور و با هدف دستیابی به عوامل اجتماعی و اقتصادی مؤثر در تخریب مراتع، این پژوهش در شهرستان نمین انجام گرفت. جامعه آماری این تحقیق در سه روستای ساقصلو، آغزمان کندی و تیفیه در مجموع 1279 نفر و بهره برداران ذینفع 326 نفر در سه روستا بودند. ابزار پژوهش در این تحقیق پرسشنامه بود که 21 نفر از بهره برداران (خانوارها) با روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده به صورت پیمایشی مورد مصاحبه قرار گرفتند. روایی پرسشنامه بر اساس دیدگاه کارشناسان و پایایی آن با استفاده از آزمون ضریب آلفای کرونباخ بررسی شد. سپس داده های حاصل با استفاده از نرم افزار SPSSVer.22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد بین متغیر ها، ناکافی بودن میزان درآمد سالیانه از بین عوامل اقتصادی و عدم تشکیل دوره های آموزشی و ترویجی در حد نیاز و مشارکت دادن بهره برداران در اجرای طرح های مرتعداری در سطح بسیار محدود و نبود مدیریت مناسب و حس مسئولیت پذیری از بین عوامل اجتماعی ازجمله عوامل مؤثر در تخریب مراتع محسوب می شوند. تعداد بهره بردار و شیوه بهره برداری بیشترین تأثیر را در تخریب و از بین بردن مراتع داشتند. همچنین تعداد دام و هزینه های زندگی و وضع اقتصادی بهره برداران مرتعی برای گذراندن امرار معاش در روستا از عوامل مؤثر محسوب می شوند. باتوجه به نتایج، مؤلفه هایی که در تخریب مراتع تأثیر داشتند ازجمله میزان دانش و آگاهی، بهبود وضعیت، درآمد و معیشت و اثر گذاری دوره های آموزشی و مشارکت ذینفعان و تشکل های محلی بودند. بنابراین، از آنجائی که روستائیان برای تأمین علوفه موردنیاز دام با کمبود مراتع مواجه هستند، می توان با واگذاری طرح های مرتع داری و اصلاح مراتع به گروه های ذینفع با رعایت ضوابط و اجرای مدیریت برنامه ریزی شده در کاهش تخریب مراتع اقدام نمود.
تبیین سطح اولیه راهبرد یک روستا، یک محصول در توسعه اقتصاد محلی مورد: دهستان نهرمیان شهرستان شازند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
راهبرد یک روستا، یک محصول به عنوان یکی از راهبردهای کارآمد اقتصادی برای توسعه نواحی روستایی در نظر گرفته شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی راهبرد یک روستا، یک محصول در توسعه اقتصاد محلی به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که سطح اولیه راهبرد یک روستا، یک محصول در دهستان نهرمیان شازند چه ویژگی هایی دارد؟ وضعیت عوامل موثر بر راهبرد یک روستا، یک محصول در دهستان مورد مطالعه چگونه است؟ جامعه آماری تحقیق شامل 5550 نفر از روستاییان و مسئولان محلی دهستان نهرمیان ازتوابع بخش زالیان شهرستان شازند می باشد که با نمونه گیری چندمرحله ای تصادفی با انتساب متناسب 160 نفر به عنوان حجم نمونه بررسی شدند و نیز 23 نفر از کارشناسان و مسئولان صندوق کارآفرینی امید منطقه مورد مطالعه به روش نمونه گیری هدفمند و در دسترس برای بررسی میزان اهمیت هر یک از ویژگی های راهبرد مورد مطالعه انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه ای بود که تایید روایی (صوری و محتوایی) آن توسط متخصصان وکارشناسان کارآفرینی امید، کارشناسان توسعه روستایی و اعضای هیات علمی رشته جغرافیا و برنامه ریزی روستایی دانشگاه خوارزمی و اعتماد و پایایی آن با آماره آلفای کرونباخ انجام شد. یافته ها در دو سطح روستاییان و کارشناسان بررسی شد. مطابق نتایج در اجرای موفق سطح اولیه راهبرد یک روستا، یک محصول، مشارکت جامعه، خلاقیت، رقابت پذیری، کاهش فقر، کاهش شکاف اقتصادی و فروش کالا تأثیرگذار است. با توجه به نظرات روستاییان مؤلفه های خلاقیت، رقابت پذیری و کاهش شکاف اقتصادی وضعیت مناسب تری داشته و وجود صنایع کوچک و کارگاهی با میانگین 23%، بکارگیری شیوه های جدید در تولیدات با 95/22%، سرمایه گذاری در کشاورزی و صنایع روستایی با 22%، تنوع مشاغل در روستا با 6/21% و کسب وکار فردی و گروهی با 95/20% جزء عوامل پیش برنده راهبرد در روستا هستند. همچنین با استفاده از آزمون یو من – ویتنی و معیار قرار دادن نظر کارشناسان، دهستان مورد مطالعه تنها از نظر مشارکت زنان، استفاده از شیوه های جدید در تولید محصول، وضعیت درآمدی روستاییان، صندوق های حمایتی، خرید محصول توسط دولت، فروش محصول به بازارهای نزدیک، وجود مشاغل متنوع و مهاجرت معکوس وضعیت نسبتاً مطلوبی دارد.
مزیت ها و محدودیت های راهبرد استفاده از محصولات نانو تکنولوژی در توسعه روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر اساس سند گسترش فناوری نانو در افق 1404، این فناوری به منظور تولید ثروت و بهبود کیفیت زندگی مردم در نظر گرفته شده لذا هدف از این مطالعه، ارزیابی مزیت و محدویت های توسعه محصولات فناوری نانو بر اساس مدل استراتژی مناسب در توسعه جوامع روستایی است که بر اساس مدل برنامه ریزی SWOT-QSPM طراحی شده همچنین بر اساس مطالعات کتابخانه ای، اسنادی، میدانی و توزیع 122 پرسشنامه با ضریب آلفا کرونباخ 77/0 بین کارشناسان ستاد فناوری نانو، سازمان دهیاری و شهرداری کشور، اساتید گروه جغرافیا و برنامه ریزی روستایی و اساتید گروه ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات به ارزیابی شاخص اجتماعی، اقتصادی، زیرساختی و سیاسی- مدیریتی پرداخته شده است. توجه به نمرات ارزیابی 1.16 برای عوامل داخلی و 2.28 برای عوامل بیرونی؛ استراتژی تدافعی را برای توسعه محصولات فناوری نانو در جوامع روستایی نشان داد. طبق آن چهار استراتژی جهت برنامه ریزی در نظر گرفته شده و بارگذاری چهار اولویت در استراتژی تدافعی مطرح شده است. استفاده از نیروهای متخصص در حوزه نانو جهت ارزیابی و نیازسنجی در راستای کاهش خطاهای برنامه ریزی توسعه اقتصاد روستایی؛ تعیین سازوکارهای نظارت در جهت سنجش مخاطرات اجرای سیاست های کلان؛ راه اندازی دفتر ارزیابی ریسک و بکارگیری محصولات نانو در وزارت جهاد کشاورزی و سازمان دهیاری های کشور؛ و ایجاد مراکز رشد با همکاری دفاتر ICT روستایی جهت بکارگیری محصولات نانو در صنایع روستایی.
تحلیل الگوی فضایی - زمانی عملکرد غلات در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: رشد سریع جمعیت و محدودیت منابع تولید به ویژه در بخش کشاورزی بحث امنیت غذایی را به یکی از چالش های جهان امروز تبدیل نموده است. به طوریکه یکی اهداف اصلی توسعه پایدار پایان دادن به گرسنگی، تحقق امنیت غذایی و توسعه کشاورزی پایدار تعیین شده است. اما پیش بینی ها نشان دهنده دشواری در رسیدن به این هدف است. بنابراین گرسنگی در جهان در حال افزایش است و زندگی قشر کثیری از مردم به طور مستقیم و غیر مستقیم به کشاورزی وابسته هستند.
هدف پژوهش: یکی از رویکردهای اساسی جهت توسعه کشاورزی و تامین نیازهای غذایی، افزایش عملکرد و بهره وری محصولات کشاورزی است. به همین دلیل مطالعه حاضر با هدف تحلیل الگوها و تغییرات فضایی و زمانی عملکرد غلات(گندم و جو) ایران طی دوره 35 ساله از سال 1362 تا 1397 انجام شده است.
روش شناسی تحقیق: این مطالعه از نوع پژوهش های کاربردی و به لحاظ روش شناسی از نوع توصیفی _ تحلیلی است. جمع آوری داده ها و اطلاعات به صورت کتابخانه ای بوده است. برای کشف الگوی فضایی تولید غلات (گندم و جو) و شناسایی کانون های تمرکز آن از آماره Gi یا تحلیل لکه های داغ استفاده شد و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار Arc GIS استفاده شده است.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: محدوده مورد مطالعه در این پژوهش شامل کل محدوده سیاسی و جغرافیایی ایران به غیر از آبهای آزاد می باشد. در پژوهش حاضر در سه سطح ملی(کشور ایران)، استانی(31 استان) و شهرستانی(429 شهرستان) به تحلیل تغییرات فضایی و زمانی عملکرد غلات پرداخته شده است.
یافته ها و بحث: طی دوره مورد بررسی استان اصفهان بیشترین میزان کاهش عملکرد گندم و استان خراسان رضوی بیشترین میزان افزایش عملکرد گندم را داشته است. در محصول جو نیز برخی استان ها مانند مازندران، فارس، کرمان و بوشهر دارای بیشترین میزان کاهش عملکرد بوده و استان خراسان رضوی دارای بیشترین میزان افزایش عملکرد جو بوده است.
نتایج: نتایج پژوهش در سطح ملی و استانی نشان دهنده افزایش عملکرد غلات طی دوره مورد مطالعه است. همچنین تحلیل فضایی در سطح های شهرستان های کشور نیز نشان دهنده شکل گیری الگوی خوشه ای با تمرکز مقادیر بالای عملکرد غلات در برخی مناطق دشتی ایران است.
تحلیل فضایی اثرات اقتصادی اجتماعی بازارهای هفتگی در راستای پایداری روستایی (مورد مطالعه: شهرستان صومعه سرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازارهای هفتگی از قدیم در بسیاری از روستا ها رواج داشته و یکی از مشخصه های اصلی بسیاری از روستاها شناخته شده است، به نحوی که در تاریخ اقتصادی و اجتماعی جوامع کارکرد و جایگاه ویژه ای دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی تحلیل فضایی بازار های هفتگی بر مبنای پایداری روستاها در دهستان های شهرستان صومعه سرا است. اطلاعات و داده های لازم از منابع کتابخانه ای و میدانی گردآوری شده، ابزار پژوهش نیز پرسشنامه است و روایی آن توسط متخصصین مورد تایید قرار گرفت. همچنین به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از مدل های FARAS، WASPAS، FVIKOR استفاده شده است. نتایج رتبه بندی معیار های اقتصادی و اجتماعی با استفاده از مدل آراس فازی نشان داد، در بعد اقتصادی به ترتیب مولفه های درآمد با مقدار وزن 497/0، افزایش کسب و کار با مقدار وزن 465/0، اشتغال با مقدار وزن 461/0، افزایش سرمایه گذاری با مقدار وزن 446/0، در بعد اجتماعی نیز به ترتیب مولفه های افزایش ارتباط فامیلی با مقدار وزن 476/0، کاهش مهاجرت با مقدار وزن 468/0، منزلت اجتماعی با مقدار وزن 454/0، ارتقای فرهنگ بومی با مقدار وزن 431/0، بالاترین و پایین ترین رتبه ها را به خود اختصاص داده اند. در ادامه نیز نتایج رتبه بندی بازار های هفتگی با تاکید بر ابعاد پایداری با استفاده از مدل واسپس نشان داد، در بعد اقتصادی، به ترتیب بازارهای هفتگی (گوراب زرمیخ، هندخاله، (شیخ محله) کسما، طاهر گوراب (اباتر)، هندخاله (تولم شهر)، ضیابر، طاهر گوراب )، و در بعد اجتماعی نیز به ترتیب بازار های هفتگی (گوراب زرمیخ، هندخاله (شیخ محله)، کسما، هندخاله (تولم شهر)، طاهر گوراب (اباتر)، طاهر گوراب)، بالاترین و پایین ترین رتبه ها را به خود اختصاص داده اند. در نهایت به منظور تحلیل فضایی دهستان های شهرستان صومعه-سرا با تاکید بر ابعاد پایداری از مدل وایکور فازی استفاده شد، نتایج نشان داد، دهستان های کسما با مقدار وزن 254/0، بالاترین رتبه و دهستان طاهر گوراب با مقدار وزن 050/0، پایین ترین رتبه را به خود اختصاص داده اند.
ظرفیت سنجی گردشگری روستایی و نقش آن در توسعه فضایی و اقتصادی نواحی ییلاقی مورد: بخش مرکزی شهرستان دماوند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری می تواند زمینه مناسبی را برای سرمایه گذاری در نواحی روستایی فراهم سازد و فرصتی را در اختیار کشورهای کمتر توسعه یافته برای تحریک رشد اقتصادی خود در راستای افزایش تولید و ایجاد فرصت های شغلی قرار دهد. هدف کلی پژوهش حاضر بررسی ظرفیت توسعه گردشگری روستاهای کوهستانی شهرستان دماوند در نزدیکی کلان شهر تهران می باشد. این تحقیق به صورت کاربردی بوده و روش آن به صورت توصیفی- تحلیلی و میدانی است. جامعه آماری تحقیق حاضر خانوارهای روستایی ساکن در دوازده روستای شهرستان دماوند است که براساس سرشماری سال 1395 دارای 14024 نفر جمعیت و 3600 خانوار می باشند. پس از شناسایی و طراحی شاخص پرسشنامه ای تنظیم شد که با استفاده از فرمول کوکران، 290 نفر از روستاییان بهعنوان جامعه نمونه انتخاب شدند که با روش نمونه گیری تصادفی ساده/سیستماتیک، پرسشنامه ها بین آنها توزیع گردید و در نهایت با استفاده از آزمون فریدمن و تحلیل خوشه ای در محیط نرم افزاری SPSS، داده ها مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج حاصل از آزمون فریدمن برای ظرفیت سنجی توسعه گردشگری با یکدیگر تفاوت معنادار در سطح اطمینان 99 درصد را تبیین می کنند. همچنین برای چالش های توسعه گردشگری تفاوت معنادار و 95 درصدی بین شاخص های بررسی شده مشاهده می گردد. نتایج حاصل از تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی، فاصله اقلیدوسی هر روستا نسبت به روستای دیگر را مقایسه می کند و براین اساس شباهت ها و تفاوت های روستاها تبیین می شوند. فرایند خوشه بندی در یازده مرحله انجام شده و روستاهای مورد مطالعه از نظر میزان ظرفیت گردشگری به چهار دسته طبقه بندی شدند. روستاهای خوشه اول (مومج، جابان و آینه ورزان) و خوشه دوم (سربندان، زان، سیدآباد، هویر، دهنار و شلمبه) به ترتیب بیشترین ظرفیت توسعه گردشگری را دارا هستند و روستاهای خوشه سوم (وادان) و خوشه چهارم (سرخده و هاشمک) اگرچه دارای جاذبه های گردشگری هستند، اما در مقایسه با دیگر روستاها از ظرفیت توسعه گردشگری پایین تری برخوردارند. روستاهای مورد مطالعه از نظر میزان چالش های توسعه گردشگری نیز به چهار دسته طبقه بندی شدند. روستاهای خوشه اول (مومج) و خوشه دوم (جابان، سربندان، وادان، زان، آینه ورزان، سیدآباد و دهنار) به ترتیب بیشترین چالش های توسعه گردشگری را دارا هستند. اما روستاهای خوشه سوم (هویر و شلمبه) و خوشه چهارم (سرخده و هاشمک) از چالش کمتری برخوردارند.