فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۸۱ تا ۲٬۴۰۰ مورد از کل ۲٬۵۲۸ مورد.
منبع:
روستا و توسعه پایدار فضا دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۹)
172 - 193
حوزههای تخصصی:
زعفران یکی از اقلام مهم صادراتی ایران است که در سال های اخیر علی رغم افزایش سطح زیرکشت و تولید، میزان صادرات آن رشد چشمگیری نداشته است ایران به دلیل شرایط اقلیمی مناسب، عنوان بزرگترین تولید کننده و صادرکننده زعفران در دنیا است، اما نتوانسته از پتانسیل های خود بخوبی استفاده کند. در این راستا جهت شناسایی مشکلات موجود در تولید، در پژوهش حاضر واکاوی چالش های زنجیره عرضه زعفران در شهرستان قائن با استفاده از روش تحلیل خاکستری (GRA) انجام شده است. این مطالعه با روش پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه با 40 نفر از خبرگان و کارشناسان انجام شده است. نتایج نشان می دهد که محدودیت های زنجیره تأمین زعفران به ترتیب اولویت و رتبه بندی در منطقه عبارتند از چالش های گزینه توزیع کننده با وزن نهایی 68/0 در اولویت نسبت به سایر عوامل قرار دارد و عوامل تولید کننده، مشتری نهایی و تأمین کنندگان با وزن نهایی به ترتیب 63/0، 55/0 و 39/0 در اولویت های دوم تا چهارم قرار دارند. بنابراین پیشنهاد می گردد که سیاست های دولت در راستای برطرف نمودن مشکلات قیمت گذاری، نوآوری، بسته بندی، کیفیت مواد اولیه، بازاریابی و رقبا باشد.
طراحی الگوی پارادایمی توسعه کارآفرینی گردشگری پایدار روستایی با تأکید بر نقش جهت گیری استراتژیک و سرمایه فکری سبز (مورد مطالعه: روستاهای شهرستان شاهرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
161 - 192
حوزههای تخصصی:
واحدهای کارآفرین در حوزه گردشگری روستایی به دلیل نداشتن جهت گیری مناسب و استفاده نامطلوب از سرمایه های فکری در حفظ قابلیت های خود در کسب مزیت رقابتی و مقابله با رقبا، با مشکلاتی مواجهند. عوامل متعددی بر دستیابی واحدهای کارآفرین گردشگری به مزیت رقابتی تأثیرگذار است که از مهمترین این عوامل می توان به شناخت نیاز بازار گردشگری و خواسته های گردشگران و پاسخگویی مناسب و به موقع به این نیازها و خواسته ها با توجه به منابع موجود اشاره کرد. بر این اساس سرمایه های نامشهود جهت گیری استراتژیک و سرمایه فکری در این زمینه بسیار کاربردی هستند. پژوهش حاضر با هدف طراحی الگو و تبیین نقش پیشایند جهت گیری استراتژیک و سرمایه فکری بر کارآفرینی گردشگری پایدار روستایی در روستاهای شهرستان شاهرود انجام گرفته است. روش پژوهش، ماهیت اکتشافی دارد و ازنظر هدف، بنیادین است. جامعه آماری مورد مطالعه، 15 نفر از خبرگان و فعالین حوزه کارآفرینی گردشگری روستایی در شهرستان شاهرود است. نمونه گیری به صورت هدفمند و گلوله برفی انجام شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تئوری داده بنیاد و برای گردآوری داده ها از مصاحبه عمیق استفاده شد. یافته های تحقیق عبارت است از شناسایی ابعاد آینده گرایی، بازارگرایی، هزینه گرایی، یادگیری گرایی، رسمیت گرایی، برندگرایی، نوآوری گرایی، کارآفرینی گرایی و در نهایت سلطه گرایی. براساس یافته های پژوهش، مقوله آینده گرایی درزمینه شرایط علی، مقوله بازارگرایی، درزمینه پدیده اصلی و مقوله هزینه گرایی و یادگیری گرایی در رابطه با شرایط مداخله گر شناسایی شد. مقوله رسمیت گرایی در بخش بستر حاکم و مقوله های برندگرایی، نوآوری گرایی و کارآفرینی گرایی در رابطه با راهبرد اصلی شناسایی شدند. لازم به ذکر است که سلطه گرایی در بازار، پیامد اصلی این الگو بود.
تبیین کارایی پیوند آب، انرژی و غذا در مزارع برنج شهرستان ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تبیین مدل بهبود کارایی پیوند آب، انرژی و غذا در سطح مزارع برنج شهرستان ساری انجام گرفته است. روش پژوهش: این تحقیق نوعی مطالعه پیمایشی بود که بر اساس رویکرد کمی انجام شد و از نظر هدف در گروه مطالعات کاربردی قرار می گیرد. جامعه آماری تحقیق شامل 25590 نفر از شالیکاران شهرستان ساری بود. حجم نمونه با استفاده از نرم افزار G-Power معادل 170 نفر برآورد شد. نمونه گیری به روش طبقه ای چندمرحله ای با انتساب متناسب انجام شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه توسط متخصصان و پایایی ابزار تحقیق با شاخص آلفای کرونباخ انجام شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل پوششی داده ها استفاده شد. یافته ها: یافته های این مطالعه نشان داد که به طور کلی، شاخص کارایی پیوند در میان واحدهای مورد مطالعه 198/0 است که حاکی از وضعیت بسیار نامناسب کارایی پیوند آب، انرژی و غذا در فرآیند تولید محصول برنج است. بر اساس این شاخص، وضعیت کارایی پیوند در میان 70 درصد از واحدهای مورد مطالعه در حد بسیار نامناسب بوده است. همچنین واحدهای دارای مقیاس کوچک تر از کارایی پیوند پایین تری برخوردار هستند. به عبارت دیگر بین شاخص کارایی پیوند با اندازه واحد بهره برداری همبستگی مثبت و معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که شاخص کارایی پیوند آب، انرژی و غذا در میان واحدهای مورد مطالعه از وضعیت بسیار نامناسب برخوردار است. این بدان مفهوم است که فرآیند تولید محصول برنج در استان مازندران از نظر مصرف آب و انرژی وضعیت نامطلوبی دارد. به عبارت دیگر میزان تولید محصول در ازای مقدار آب و انرژی مصرفی در حد نامطلوب بود، هدر رفت منابع آب و انرژی در این نظام تولید بالا بوده و نیازمند بهینه سازی است. برای بهینه سازی مصرف منابع آب و انرژی با هدف بهبود شاخص کارایی پیوند می بایست میزان مصرف آب و انرژی کاهش یابد، بدون آنکه به تولید محصول و در نتیجه آن امنیت غذایی آسیبی وارد گردد. در این خصوص توجه به تفاوت های منطقه ای و الگوی کشت مناسب منطقه در شرق، غرب و مرکز و ضرورت پهنه بندی کشاورزی منطقه از نظر نوع اقلیم و شرایط آب و هوایی در استان حائز اهمیت است. در همین خصوص، پیگیری برنامه ریزی ترویجی- آموزشی برای بهبود عملیات مدیریت مزرعه با معرفی مزارع نمونه و کارا به سایر افراد از طریق مزارع نمایشی، سایت الگویی و مدرسه مزرعه کشاورز، پیشنهاد می شود.
تبیین اثرات استخراج معادن بر پایداری نواحی روستایی مطالعه موردی: بخش کرانی شهرستان بیجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از مهمترین فرصتها و مزیتهای اقتصادی که با توجه به شرایط خاص سرزمینی ایران میتوان برای کشاورزان و ساکنین روستاها در کنار شغل اصلی آنها یعنی دامداری و کشاورزی مطرح کرد، فعالیت در بخش معدن میباشند که می تواند زمینه دستیابی به توسعه پایدار را فراهم نموده و تأثیرات بی شماری در ابعاد مختلف به همراه خواهد داشت. در این راستا تحقیق حاضر با هدف بررسی اثرات استخراج معادن بر توسعه پایدار روستایی انجام شده است. روش پژوهش: حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، تحقیق توصیفی تحلیلی می باشد و جمع آوری اطلاعات بصورت کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته است. جامعه آماری این پژوهش 10 سکونتگاه روستایی بخش کرانی است که در اراضی پیرامون خود دارای معادن می باشند که با استفاده از فرمول کوکران 250 خانوار به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ارزیابی پایداری روستاها در سه بعد محیطی، اجتماعی و اقتصادی با 40 شاخص با ابزار پرسش نامه انجام شد. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون t و مدل ماباک مورد تحلیل قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و Excel و ترسیم نقشه ها از نرم افزار Arc GIS بهره برده شده است. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که فعالیت معادن آثار مثبت و معناداری را در بعد اقتصادی و اجتماعی بترتیب با میانگین 34/3 و 83/2 ایجاد نموده ولی در بعد محیطی اثرات منفی و معناداری با میانگین 22/3 به جا گذاشته است. رتبه بندی پایداری روستاها با استفاده از مدل ماباک نیز نشان داد روستاهای آغبلاغ طغامین، اوچگنبد خان و بستاندره بترتیب با امتیاز 940/0، 715/0 و 568/0 در رتبه های اول تا سوم و روستای شهرک با امتیاز 869/0- در رتبه آخر قرار گرفتند. نتیجه گیری: طبق یافته های پژوهش، وضعیت پایداری نواحی روستایی بخش کرانی در اثر فعالیت معادن در بعد اقتصادی، پایدار در بعد اجتماعی، نیمه پایدار و در بعد محیطی ناپایدار می باشد. نتایج رتبه بندی پایداری روستاها نیز نشان داد در کنار عامل فاصله از معادن عوامل دیگری از جمله سطح آگاهی اجتماعی و روحیه مطالبه گری ساکنین روستا، عملکرد و روابط سیاسی- اجتماعی مدیران محلی روستا بویژه شورا و دهیا
چالش های زنجیره تولید ارزش گاو شیری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به نیاز کشور به تولیدات دامی ایجاد و توسعه واحدهای پرورش گاو شیری در کشور بسیار ضروری است. از طرفی چالش های عدیده ای در زنجیره تولید ارزش این بخش وجود دارد. هدف پژوهش حاضر شناسایی چالش های زنجیره تولید ارزش گاو شیری است. روش پژوهش: این پژوهش کمی از لحاظ هدف کاربردی، از لحاظ میزان کنترل متغیرها میدانی و از لحاظ نحوه گردآوری داده ها توصیفی است. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخت بود. جامعه آماری متخصصان، فعالان و صاحبنظران بخش تولید گاو شیری در ایران بودند. پایایی و روایی پرسشنامه به ترتیب با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و روش اعتبار محتوایی مورد تأیید قرار گرفت. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی انجام شد. یافته ها: بر اساس نتایج، مهم ترین چالش ها به ترتیب تأمین منابع مالی، چالش های مربوط به مراکز اصلاح نژاد و چالش های اداری و سازمانی (رتبه های اول تا سوم) می باشند. چالش های زیست محیطی، چالش های مراکز عرضه و فروش تولیدات گاوداری و چالش های صنایع تبدیلی و فرآوری محصولات دامی در رتبه های آخر (دوازدهم تا چهاردهم) این دسته بندی قرار دارند. نتیجه گیری: در تمامی چالش ها میانگین رتبه ای هر دسته چالش از مقدار حد وسط آن بیش تر و اختلاف میانگین در همه چالش ها با مقدار حد وسط از نظر آماری معنی دار است.
ارزیابی خطر زمین لغزش و مواجهه سکونتگاه های روستایی با آن در حوضه بازفت استان چهارمحال و بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸۸
۱۳۱-۱۱۹
حوزههای تخصصی:
هدف: افزایش مخاطرات طبیعی و خسارت های ناشی از آن ها به ویژه با گسترش پراکندگی انسان در اقصی نقاط کره زمین، توجه به این مهم را به یک ضرورت بین المللی تبدیل کرده است. ازجمله این مخاطرات که معمولاً سکونتگاه های نواحی کوهستانی و به ویژه روستاها را تحت تأثیر قرار می دهد، زمین لغزش است. شناخت نواحی مستعد و پیش بینی آن در برنامه ها و تلاش برای تعیین، معرفی و لحاظ نمودن محدوده های در معرض خطر، لازمه برنامه ریزی و مدیریت سرزمین است و می تواند بخش عمده ای از تهدید این مخاطره را کاهش دهد. بنابراین هدف این پژوهش ارزیابی وضعیت زمین لغزش در حوضه بازفت با استفاده از مدل AHP و کاربرد سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) است. روش پژوهش: نوع پژوهش کاربردی و رویکرد حاکم بر آن تحلیلی و کمی است. جهت ارزیابی خطر، شاخص های شیب، جهت شیب، زمین شناسی، گسل، کاربری اراضی، دما و بارش، فاصله از جاده، آبراهه و همچنین فاصله از سکونتگاه ها مورداستفاده قرار گرفت. به منظور ارزیابی خطر زمین لغزش ابتدا ساختار سلسله مراتب معیارها و زیرمعیارها ترسیم شد. پس از تهیه نقشه های موردنظر، بر اساس فرایند (AHP)، وزن هر یک از معیارها محاسبه شده است. لایه های عوامل با استفاده از منابع مختلف مانند نقشه توپوگرافی1:50000، نقشه زمین شناسی 1:100000 و تصاویر ماهواره ای لندست در محیط ArcGIS تهیه شده است. یافته ها: پهنه بندی حوضه ازلحاظ حساسیت به زمین لغزش در پنج کلاس از حساسیت «خیلی کم» تا «خیلی زیاد» در نقشه نهایی ممیزی شد. بیشترین حساسیت ها در بخش جنوبی، مرکزی و شمال شرقی حوضه دیده می شود. نتیجه گیری: به لحاظ وسعت 15/10 درصد حوضه با خطر «حساسیت خیلی زیاد»، 24/22 درصد «حساسیت زیاد»، 27 درصد «حساسیت متوسط»، 61/27 درصد «حساسیت کم» و تنها 13 درصد «حساسیت خیلی کم» است. همچنین نتایج نشان داد از تعداد 219 سکونتگاه مستقر در حوضه، حدود 23 درصد در محدوده «بسیار پرخطر» و فقط 19 درصد در محدوده با «خطر بسیار پایین» قرار دارند؛ که این تهدیدی جدی برای ساکنان تلقی می شود و اتخاذ تمهیداتی مرتبط با شرایط هرکدام از آن ها ضروری است.
رابطه درون و بیرون خانه به روایت ساکنین زن؛ مطالعه موردی: خانه های بافت میانی شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در پژوهش حاضر الگوهای کالبدی مؤثر بر شکل گیری رابطه مناسب میان درون و بیرون خانه مورد سؤال است. این الگوها کمک می کنند که ضمن حفظ حریم های درونی خانه، این مکان به بستر پیرامونی اش پیوند بخورد. ازآنجاکه میزان مطلوب رابطه درون خانه با بیرون تا حد زیادی به شیوه زندگی ساکنین مربوط می شود؛ پژوهش به یک حوزه مکانی-فرهنگی خاص یعنی بافت میانی شهر کرمانشاه محدود شده است. علت انتخاب این بافت، برخورداری اغلب خانه های بافت میانی از شرایط کالبدی تقویت کننده رابطه درون و بیرون برآمده از بررسی منابع مکتوب و جریان داشتن زندگی در این خانه ها است که از سویی امکان مطالعه هم زمان رفتار و کالبد را فراهم کرده و از سوی دیگر تعمیم پذیری نتایج به محیط های مسکونی با شیوه زندگی مشابه را افزایش می دهد. همچنین نسبت نزدیک زنان به خصوص زنان خانه دار با خانه سبب شده سؤال از دریچه روایت ساکنین زن، به پاسخ نزدیک گردد. روش پژوهش: راهبرد پژوهش، تحلیل محتوای کیفی است. جمع آوری داده ها از طریق انجام مصاحبه باز با 16 نفر از زنان خانه دار ساکن 9 خانه از خانه های بافت میانی کرمانشاه، تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافته است. پس از تطبیق دادن کدهای اولیه حاصل از مصاحبه ها با نقشه های برداشت شده از خانه ها و مقوله بندی کدها بر اساس چهارچوب نظری پژوهش، نتایجی در پاسخ به سؤالات به دست آمده است. یافته ها: نتایج نشان می دهد، رابطه مناسب درون و بیرون خانه برای زنان ساکن در بافت میانی شهر کرمانشاه، رابطه ای است که کنترل نوع و میزان آن در اختیار ساکنین خانه باشد؛ بنا بر این هرقدر در خانه ای فضاها ازنظر میزان ارتباط با بیرون متنوع تر باشند، آن خانه در شکل دادن به رابطه مطلوب درون با بیرون کارآمدتر است. نتیجه گیری: در خانه های موردبررسی سه سطح از ارتباط میان فضاهای درونی با بیرون دیده می شود. همچنین دو دسته الگوی کالبدی یعنی «لایه بندی فضایی» و «پنجره ها» به تحقق رابطه مطلوب میان درون و بیرون کمک می کنند؛ «لایه بندی فضایی» به معنای قرارگیری بخش های خصوصی خانه (اتاق خواب و نشیمن) در عمق و طبقات بالاتر و هم جوار شدن دیگر فضاهای خانه با معبر است. همچنین «پنجره های» هم جوار با بیرون، در مقیاس خرد بر کیفیت رابطه درون و بیرون تأثیرگذارند. علاوه بر این به واسطه حضور بلندمدت زن (مادر) در آشپزخانه این فضا به قلب خانه تبدیل شده و نوع و میزان ارتباط آن با بیرون تا حد زیادی تعیین کننده نوع و میزان ارتباط خانه با بیرون است.
تحلیل سیستماتیک شبکه دانش برنامه ریزی توسعه یکپارچه روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: برنامه ریزی توسعه یکپارچه روستایی، نتیجه مجموعه ای از تحولات مختلف برنامه ریزی، اقتصاد، سیاست و جامعه شناسی در دهه ای اخیر است که به دلیل جهانی شدن و تمرکززدایی در مقیاس محلی یا منطقه ای ضرورت تبیین یافته است، این گونه از برنامه ریزی سازوکاری تفکر مبنا و مساله محور است و به دنبال پاسخگویی به سه سوال اساسی چیستی، چرایی و چگونگی در یک چارچوب مردم محور و مکان محور است و با عقلانیت یکپارچه به این موضوع می پردازد برنامه ریزی توسعه یکپارچه روستایی، براساس تحولات فکری- نظری دهه های اخیر و مسائل و مشکلات برنامه ریزی در سطح ملی ظهور یافته است. برنامه ریزی واکاوی و تحلیل زیست بوم مطالعات جهانی در حوزه برنامه ریزی توسعه یکپارچه، به دلیل تکثرگرایی نهادی جهت محرومیت زدایی تک ساحتی در نقاط روستایی کشور از اهمیت ویژه ای برخودار است، در این میان بررسی دانش علمی پژوهشی و حجیم تولید شده جهانی، می تواند حاوی درس آموخته های زیادی برای پژوهش ها و اقدامات آبادانی و پیشرفت روستایی باشد. بنابراین هدف کلی پژوهش حاضر، تحلیل سیستماتیک شبکه دانش در زمینه برنامه ریزی توسعه یکپارچه با مرور شبکه هم رخدادی واژگان و هم نویسندگی در این حوزه است تا روندهای دانش، منابع و کمبودهای آن آشکار شود. روش پژوهش: این تحقیق از نظر نوع کاربردی بوده که از رویکرد علم سنجی برای بررسی مستندات علمی استفاده نموده است. در پژوهش حاضر، از روش تحلیل شبکه اجتماعی برای تحلیل و تبیین هم واژگانی و هم نویسندگی مطالعات مرتبط در کل شبکه بهره گرفته شده است. در گام اول روش کار، داده ها از پایگاه اطلاع رسانی اسکوپوس استخراج گردید، سپس مرحله های پالایش مفهومی انجام و بر مبنای اهداف پژوهش، داده های نهایی با بهره گیری از الگوریتم های مبتنی بر تحلیل شبکه ی اجتماعی در نرم افزار VOSviewer مورد واکاوی قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که از 93 پژوهش علمی و 191 نویسنده، کشورهای آفریقای جنوبی، انگلستان و آمریکا دارای بیشترین انتشارها بوده و نویسندگانی نظیر مادزیوهندیلا، ون نیکرک، آشا و باندا بالاترین بیشترین ارجاع ها را داشته اند. همچنین خوشه ی فکری چاکویزرا، دارای بیشترین تراکم شبکه بود. همچنین نتایج این مطالعه نشان داد که پژوهش های برنامه ریزی توسعه یکپارچه از ابعاد مختلف و در زیست بوم های متنوع و مرتبطی انجام شده است به گونه ای که سطوح و پیوندهای مختلفی از فضاهای شهری تا روستایی را نیز در برگرفته است. تحلیل هم رخدادی واژگان نیز، 6 خوشه ی پژوهشی در مطالعات برنامه ریزی توسعه یکپارچه مرتبط با واژه های جامعیت، برنامه ریزی شهری، حکمرانی محلی، مشارکت، توسعه پایدار و عدالت فضایی را آشکار ساخت. نتیجه گیری: یافته های تحلیل شبکه دانش و ترسیم نقشه آن در این مطالعه می تواند دستاوردهای ارزشمندی برای تحقق رویکرد عقلانی-تخصصی به برنامه ریزی سیاسی- اجتماعی داشته باشد و افق های نوین مطالعاتی و اجرایی را به روی آنان بگشاید.
عوامل مؤثر بر تمایل خانوارهای روستایی شهرستان باغملک برای حفاظت از آب در بخش خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
132 - 147
حوزههای تخصصی:
از اصلی ترین عواملی که امروزه باعث تهدید توسعه پایدار اجتماعی و اقتصادی می شود، کمبود آب است یکی از دلایل اصلی کمبود آب، افزایش تقاضای آب برای فعالیت های خانگی به ویژه در اقتصادهای درحال توسعه است. چراکه افزایش آگاهی مردم و توجه بیشتر به سلامتی و مسائل بهداشتی باعث بالاتر رفتن مصرف آب در این زمینه شده است. بنابراین نیاز به شناخت عواملی که باعث افزایش تمایل خانوارها نسبت به حفاظت از آب می شود، مهم است و باید موردتوجه ویژه قرار گیرد. ازاین رو هدف این مقاله تبیین عوامل مؤثر بر تمایل خانوارهای روستایی جهت حفاظت از آب در بخش خانگی است. اطلاعات موردنیاز پژوهش با روش پیمایشی و با استفاده از ابزار پرسش نامه محقق ساخت گردآوری شدند. داده های گردآوری شده به وسیله نرم افزارهای SPSS و Amos و با رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. جامعه آماری پژوهش را خانوارهای روستایی در چهار دهستان شهرستان باغملک استان خوزستان (3005=N) خانوار تشکیل می دهند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان حجم نمونه 340 سرپرست خانوار انتخاب شدند. افراد نمونه با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب موردمطالعه قرار گرفت. نتایج به دست آمده از مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل مسیر نشان داد، سازه های اثربخشی واکنش درک شده، خودکارآمدی درک شده، هنجار اخلاقی، اطلاعات و آگاهی و عادت، تأثیر مثبت، مستقیم و معنی داری بر تمایل رفتاری خانوارهای روستایی جهت حفاظت از آب دارند و درنهایت نیز نظریه توسعه یافته انگیزش حفاظت می تواند 54 درصد از تغییرات متغیر تمایل رفتاری خانوارهای روستایی را نسبت به حفاظت از آب پیش بینی کند. در این راستا توصیه می گردد نهادهای محلی و سازمانهای دولتی حامی حفاظت از منابع طبیعی به ویژه آب با برگزاری کلاس های آموزشی، کارگاه ها و سمینارها در ذهن مخاطبان دغدغه حفاظت از آب و لزوم توجه به آن را به وجود آورده و همچنین مشارکت مردم و تمایل آنان را به حفاظت از آب افزایش دهند.
Determinants of Entrepreneurial Orientation of Rural Women Who Are Members of Microcredit Funds, Case Study: Western Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی روستایی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
23 - 39
حوزههای تخصصی:
Purpose- Existing literature shows that women, especially rural women, play a prominent role in the development of small and medium-sized businesses; however, few studies have explored factors affecting the perceptions and entrepreneurial tendencies of rural women in developing countries, especially in Iran. The present study was conducted to investigate the determinants of entrepreneurial tendencies of rural women, who are members of microcredit funds, in western Iran (Kermanshah province).Design/methodology/approach- This is an applied study of a correlational-descriptive nature with a quantitative approach that uses a survey method for data collection. The study population consists of all female members of microcredit funds in Kermanshah city (n = 626 people). Using Bartlett et al.'s table, 201 people were chosen as the research sample using a stratified random sampling method. They were selected by proportional assignment. The main data collection instrument was a questionnaire whose validity and reliability were confirmed using content validity, convergent validity, combined reliability and Cronbach's alpha. Data analysis was conducted using SPSS and Smart PLS software.Findings- According to the results, the latent variables of social capital, recognition of opportunities and entrepreneurial skills had a positive and significant effect on the entrepreneurial tendency of rural women who are members of the microcredit fund; however, the positive and significant effect of entrepreneurial education on the entrepreneurial tendency of rural women was not confirmed. In addition, the findings showed that social capital has a positive and significant effect on entrepreneurial tendency through opportunity recognition.Originality/value- The findings of this research have theoretical and practical implications for the development of entrepreneurship among rural women. That is while enriching literature on the subject, it helps policy makers focus on communication and social interactions, strengthen entrepreneurial skills and introduce entrepreneurial opportunities to develop entrepreneurship among rural women.
ارائه الگوی پیشران های توسعه گردشگری کشاورزی با رویکرد توسعه پایدار(مورد مطالعه: روستاهای شهرستان دورود استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری کشاورزی یکی از شاخه های گردشگری است که در سال های اخیر مورد توجه بوم گردها قرار گرفته است و راهبردی جهت دستیابی به توسعه پایدار در مناطق روستایی است. لازمه اتخاذ این راهبرد شناسایی پیشران های توسعه گردشگری در بستر روستایی و مزارع می باشد. شهرستان دورود با توجه به شرایط اقلیمی خاص خود می تواند یکی از مقصدهای مناسب برای توسعه گردشگری روستایی می باشد. دستیابی به این جایگاه نیازمند برنامه ریزی پایدار است. پژوهش حاضر از نوع آمیخته و کیفی _کمی می باشد و از حیث جهت گیری کاربردی است و براساس هدف از نوع اکتشافی می باشد از اینرو که به دنبال کشف پیشران های توسعه گردشگری کشاورزی با رویکرد توسعه پایدار در روستاهای شهرستان دورود می باشد و از حیث زمانی مقطعی و در بازه زمانی (1401 -1399) انجام شده است. متناسب با روش تحقیق پژوهش، خبرگان پژوهش متشکل از 19 نفر از متخصصین حوزه مدیریت گردشگری، کشاورزی و توسعه روستایی می باشد که خبرگان پژوهش به روش هدفمند و گلوله برفی انتخاب شده اند و متناسب با دو بخش کمی و کیفی در دو مرحله در فرایند مصاحبه و تکمیل پرسش نامه مشارکت داشته اند. برای تحلیل داده ها از تکنیک تحلیل مضمون و تکنیک دیمتل فازی با به کارگیری نرم افزارهای متلب استفاده شده است. شناسایی پیشران های گردشگری کشاورزی و ارائه مدل کمی آن بر اساس محاسبات دیمتل فازی مهمترین نتیجه پژوهش حاضر است. براساس نتایج به دست آمده هشت معیار اصلی: منابع انسانی، شایستگی های کارآفرینان، جاذبه های محیطی گردشگری، امکانات رفاهی عمرانی محیط بیرونی و داخلی سایت گردشگری، بستر فکری، ترویج و توسعه و زمینه اقتصادی در قالب بیست و سه زیر معیار به عنوان پیشران های توسعه گردشگری کشاورزی شناسایی شده است همچنین نتایج به دست آمده از رتبه بندی پیشران های شناسایی شده براساس رابطه علی (تأثیرگذاری و تأثیرپذیری) بین معیارها با استفاده از تکنیک دیمتل فازی حاکی از این است که بستری فکری تأثیرپذیرترین و تأثیرگذارترین پیشران می باشد و و منابع انسانی و اقتصادی به ترتیب در رتبه دوم و سوم قرار گرفته اند و ترویج و توسعه تأثیرپذیرترین پیشران می باشد.
آینده پژوهی پیامدهای انتقال آب چاه های عمیق تایباد به سنگ معدن سنگان خواف بر نواحی روستایی شهرستان تایباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
69 - 86
حوزههای تخصصی:
رشد فزاینده صنعت، برداشت بی رویه از منابع محدود، دگرش اقلیم، بی پروایی نسبت به بایسته های توسعه پایدار، بنیادهای زیستی و تعادل بن مایه های زیست کره را به شدت برآشفته اند. در این میان، امنیت غذایی جوامع درهم تنیدگی بالایی با پایداری و پویایی فعالیت های روستایی دارد که به منابع آب در دسترس بستگی دارد. این در حالی است که طی چند دهه گذشته سهم آبِ بخش صنعت افزایش یافته و در برخی مناطق، آب حوزه کشاورزی به سمت صنعت جهت داده شده است. تداوم این وضعیت امنیت غذایی، پایداری و پویایی فعالیت های روستایی را تهدید می کند. شهرستان کم بارش تایباد در خاور کشور، درگیر انتقال آب چاه های عمیق موجود به سنگ معدن سنگان خواف بوده است. مقاله حاضر به آینده پژوهی پیامدهای انتقال آب چاه های عمیق تایباد به سنگ معدن سنگان خواف بر نواحی روستایی شهرستان تایباد پرداخته است. روش شناسی حاکم بر پژوهش، توصیفی تحلیلی است. درون داده های موردنیاز با روش کتابخانه ای و میدانی گردآوری و با بهره گیری از نرم افزارهای Micmac، Scenario Wizard، Vensim و مدل AHP موردبررسی قرارگرفته است. نتایج پژوهش نشان داد که از هجده وضعیت احتمالی مربوط به پنج سناریو با سازگاری قوی، وضعیت هایی که پیامدهای انتقال آب چاه های عمیق تایباد به سنگ معدن سنگان خواف بر نواحی روستایی تایباد را در آستانه بحران بیان می کنند، بیشترین وضعیت های احتمالی ممکن را در برمی گیرند. بر این پایه، راهکار "انتقال آب چاه های عمیق تایباد به سنگ معدن سنگان خواف به علت بحرانی بودن منابع آب در شهرستان تایباد و ضعف در تغذیه آبخوان های این شهرستان متوقف شود"، مناسب ترین راهکار شناخته شد.
تحلیل و تبیین شبکه های بازاریابی محصول زیتون در نواحی روستایی شهرستان طارم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازاریابی محصولات کشاورزی یکی از شیوه های تسریع در توسعه و پیشرفت روستاها بوده که موجب افزایش درآمد، رفاه و سطح کیفیت زندگی خانوارهای روستایی می گردد. در همین ارتباط، شهرستان طارم نیز به عنوان بزرگترین تولید کننده زیتون که بیشتر تولیدکنندگان آن در مناطق روستایی فعالیت می کنند، اما نارسایی در بازار محصول زیتون موجب سود پایین برای بهره برداران آن گشته است. تحقیق با توجه به اهمیت موضوع بازاریابی و آن که تعیین سیاست های خاص آن منطقه برای توسعه کشاورزی دارای اهمیت می باشد، به تحلیل و تبیین شبکه های بازاریابی محصول زیتون در شهرستان طارم پرداخت. تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی و از نظر ماهیت کیفی و کمی بود. روش جمع آوری اطلاعات به صورت مصاحبه هدفمند (اشباع نظری از نظر پاسخ ها) و پرسشنامه بود. انتخاب نواحی روستایی برمبنای 3 معیار (15 روستا) و براساس فرمول کوکران شامل 236 بهره بردار بود. براساس نتایج تحقیق، مسیرهای بازاریابی و انتقال محصول زیتون کارایی مناسبی ندارند و سود اندکی را برای تولیدکننده زیتون دارند. در این میان عوامل نهان و آشکاری نیز برای این ناکارمدی وجود دارد که پایداری درآمد و تولید زیتون بهره برداران در گروه رفع و اصلاح این عوامل است. عامل مزرعه ای به عنوان تأثیرگذارترین عامل در شبکه بازاریابی محصول زیتون بوده است. در میان مؤلفه های مورد نظر نیز مؤلفه قیمت عمده فروشی- خرده فروشی و خریداران محصول، تقاضای خریداران و هزینه های تولید محصول بیشترین میانگین را داشته است. بنابراین در خصوص مدیریت و اصلاح بازار محصول زیتون، معیارهای یاد شده راهگشای بخش بیشتری از افزایش عملکرد محصول زیتون خواهند بود.
مرور نظام مند پژوهش های توسعه گردشگری هوشمند در نواحی روستایی (سالهای 2000 تا 2022)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
183 - 198
حوزههای تخصصی:
تعریف و تبیین چارچوب نظری تدوین الگوی هوشمند سازی گردشگری روستایی، مستلزم بهره مندی از مطالعات انجام شده در این حوزه و سایر مباحث مرتبط می باشد، مرور پژوهش های پیشین نشان دهنده ضعف چارچوب های موجود در تبیین الگوی گردشگری هوشمند در نواحی روستایی است. هدف این تحقیق، توسعه یک چارچوب جامع برای پیاده سازی الگوی گردشگری هوشمند در نواحی روستایی با رویکرد مرور نظام مند است. پژوهش حاضر از نظر هدف، بنیادی است، و با رویکرد مرور نظام مند ادبیات مرتبط با مؤلفه های هوشمند سازی روستایی و گردشگری هوشمند در فاصله سال های 2000 تا 2023، با استفاده از 3 کلیدواژه مشخص و استراتژی شفاف و از پیش طراحی شده، از 5 پایگاه های اطلاعاتی، جمع آوری شد. پس از غربالگری و ارزیابی کیفی، تحلیل نهایی روی 59 مقاله انجام شد. با تحلیل مقاله ها چهار فرایند و 42 مؤلفه برای تدوین چارچوب نظری الگوی گردشگری هوشمند شناسایی شد. مطالعه نشان می دهد، تدوین چارچوب نظری برای پیاده سازی الگوی گردشگری هوشمند مستلزم شناخت پیش شرط ها و الزامات قبل از اجرا، شناسایی عناصر کلیدی و سازمان های دخیل در حوزه گردشگری هوشمند، توجه به منابع سرزمینی مقاصد و راهبردهای انتخاب مقاصد هدف و در نهایت فرایند اجرای الگوی گردشگری هوشمند خواهد بود که می تواند به پایداری منابع و تحقق گردشگری هدفمند و پایدار کمک شایانی نماید.
چالش ها و بازدارنده های بهره گیری از ظرفیت پیوندهای روستایی- شهری برای باز ساخت اقتصادی فضای روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
19 - 33
حوزههای تخصصی:
شهر و روستا به مثابه دو سکونتگاه انسانی از دیرباز با یکدیگر پیوند داشته اند. با توجه به این که نوع، شدت و ضعف و کیفیت پیوندهای روستایی شهری همواره دستخوش تحول بوده و از ظرفیت ها و توانایی های آشکار و پنهان فراوانی برای باز ساخت اقتصادی برخوردار است، مطالعه حاضر با آرمان شناخت چالش ها و بازدارنده های بهره گیری از ظرفیت پیوندهای روستایی - شهری و باز ساخت اقتصادی فضای روستایی در کشور ایران و استان قم به مثابه یکی از کشورهای درحال توسعه به روش کیفی انجام شد. داده های کیفی با 8 بحث گروهی و 30 مصاحبه انفرادی ژرف گردآوری شد. این تعداد نمونه به روش هدفمند از میان تعداد 97 نفر از مدیران و خبرگان حوزه موردمطالعه (جامعه آماری) که اطلاع دقیق تری از وضع موجود داشتند و با توجه به سطوح فعالیت، تجربه و جایگاه علمی انتخاب شدند. روش انتخاب خبرگان نمونه گیری هدفمند و با بیشترین گوناگونی بود و باهدف شناسایی صاحب نظران از روش گلوله برفی بهره گیری شد و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه داشت. اطلاعات به روش زمینه مبنا یا درون مایه ای با نرم افزار MAXQDA2020 تحلیل شد. یافته ها آشکار ساخت که ازجمله مهم ترین چالش بهره گیری از ظرفیت پیوندهای روستایی شهری برای باز ساخت اقتصادی فضای روستایی پایین بودن میزان دسترسی و کیفیت راه ها میان شهر و روستا و نرخ پایین شراکت و سرمایه گذاری شهری ها در فعالیت های روستایی است.
بررسی تأثیر کیفیت های کالبدی بر حس دل بستگی افراد به مکان در فضاهای مسکونی؛ مطالعه موردی: مجتمع مسکونی لاکانشهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هر مکان جغرافیایی دارای مشخصه های متفاوت با سایر مکان ها است. شناخت مشخصه های یک مکان به دلیل کاربردشان در طراحی و تأثیری که بر انسان دارند از موضوعات مهم برای معماران و طراحان است. برای شناخت یک مکان لازم است کیفیت آن بررسی و سنجیده شود. ازجمله مفاهیم مطرح در رابطه میان انسان و مکان، حس دل بستگی است. این حس به عنوان پیوندی عاطفی میان انسان و مکان است. حس دل بستگی علاوه بر اینکه موجب احساس امنیت و آرامش می شود، تمایل افراد به حضور و فعالیت در آن مکان را نیز افزایش خواهد داد که نشان دهنده اهمیت موضوع دل بستگی است. هدف بررسی امکان ارتقای حس دل بستگی ساکنان به مکان از طریق بهبود کیفیت های کالبدی است. روش پژوهش: فرض بر این است که کیفیت های کالبدی موجب ارتقای حس دل بستگی به مکان می شوند. این پژوهش، مطالعه ای توصیفی-تحلیلی و پیمایشی است. مجتمع مسکونی لاکانشهر در شهرستان رشت به عنوان محدوده موردمطالعه انتخاب شد. داده ها در بخش نظری، از طریق مطالعه مقاله ها و کتاب ها و در بخش جمع آوری اطلاعات مربوط به چگونگی کیفیت های کالبدی مجتمع مسکونی، از طریق مشاهده میدانی و پرسش نامه گردآوری شده اند. برای تحلیل داده های مذکور از روش رگرسیون چند متغیره در نرم افزار SPSS20 استفاده شده است. در بررسی نمونه موردی، سؤالات در سه بخش مطرح شد: دل بستگی ساکنان به مکان زندگی شان تا چه میزان است؟ میزان رضایت ساکنان به عنوان مؤلفه مشترک سنجش حس دل بستگی و کیفیت کالبدی چگونه بوده است؟ همچنین از ساکنان پرسیده شد هر یک از کیفیت های کالبدی تا چه میزان باعث ارتقای حس دل بستگی شان به مکان می شود؟ یافته ها: بر اساس مبانی نظری رضایتمندی، مؤلفه مشترک برای سنجش کیفیت کالبدی و حس دل بستگی است. کیفیت های کالبدی با مؤلفه های سازمان دهی و دسترسی، فضای باز و سطوح سبز، ویژگی های معماری ساختمان، دید و منظر تقسیم بندی شدند. نتیجه گیری: نتایج پرسش نامه ها ضمن تأیید فرضیه، رابطه ای قوی میان کیفیت های کالبدی و حس دل بستگی افراد به مکان را نشان می دهند و گویای آن هستند که میزان رضایت ساکنان مجتمع مسکونی لاکانشهر از مسکن خود در سطح مطلوب است. کیفیت های کالبدی ازجمله تراکم ساختمان، تعداد بلوک ها، دید و منظر، الگوی مسیر، نظارت و اختیار، بافت و تضاد مصالح به کار رفته در نما، صدا، حس تعلق، نفوذپذیری، محصوریت، حجم ساختمان، تنوع بصری، اندازه مکان و رنگ به ترتیب بیشترین تأثیر را بر ارتقای حس دل بستگی داشته اند.
بررسی تأثیر مؤلفه های اجتماعی - فرهنگی و اعتقاد ی - معنوی بر سیماشناسی بافت سکونتگاه های روستایی (مورد مطالعه: روستاهای بخش کجور شهرستان نوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
286 - 309
حوزههای تخصصی:
د ر نگاه جامع به سیمای سکونتگاه های روستایی بخش کجور می توان به نقش عوامل گوناگون طبیعی، اقلیمی، اقتصاد ی و اجتماعی د ر شکل گیری و مکان گزینی بافت کالبد ی روستاهای این ناحیه پی برد. اینکه این عوامل خود بر یکد یگر تأثیر د ارند، امری واضح است. اما تأثیرپذیری ویژگی های کالبد ی از عوامل اجتماعی - فرهنگی و اعتقاد ی - معنوی موضوع این پژوهش است. هد ف اصلی پژوهش «تبیین میزان اثرگذاری مؤلفه های اجتماعی - فرهنگی و اعتقاد ی - معنوی بر سیماشناسی بافت سکونتگاه های روستایی بخش کجور شهرستان نوشهر» بود ه تا به این پرسش پاسخ د هد که «سیماشناسی بافت سکونتگاه های روستایی بخش کجور تا چه حد تحت تأثیر مؤلفه های اجتماعی - فرهنگی و اعتقاد ی - معنوی قرار د ارد؟». روش تحقیق مورد استفاد ه کاربرد ی - توسعه ای و ازلحاظ شیوه تحلیل د اد ه ها از نوع توصیفی و علّی است. د اد ه های پژوهش با تکیه بر اسناد کتابخانه ای و مطالعات مید انی به روش مشاهد ه مشارکتی گرد آوری گرد ید ه است. یافته های پژوهش نشان می د هد که مؤلفه های اجتماعی - فرهنگی شامل جمعیت، قومیت، تجانس فرهنگی، روابط اجتماعی، امنیت، بهد اشت، آموزش، سبک زند گی و کنش های معیشتی و مؤلفه های اعتقاد ی - معنوی شامل اعتقاد ات مذهبی، مراسم آیینی، محرمیت، وقف، امد اد رسانی و کمک به نیازمند ان و زیارت، عباد ت، نذر و توسل به اهل بیت (ع) بر چهار خصیصه اصلی کالبد ی متشکل از مسکن، کاربری اراضی، شبکه معابر و مراکز محلات تأثیر قابل توجهی د اشته و میان مؤلفه های مطرح شد ه و ساختار کالبد ی روستاهای بخش کجور ارتباطی تنگاتنگ وجود د ارد. این تأثیر به ویژه د ر شکل گیری و مکان گزینی اماکن و فضاهای مذهبی و زیارتی د ر روستاهای این ناحیه قابل توجه است. همچنین انسجام روابط اجتماعی - فرهنگی و اعتقاد ی - معنوی بین ساکنان منجر به هماهنگی کالبد، د ر روستاهای بخش کجور شد ه است.
ارزیابی عدالت فضایی در پرداخت تسهیلات اشتغال زایی روستایی، نمونه موردی : شهرستان های استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت توزیع فضایی تسهیلات اشتغالزایی در نواحی روستایی کشور و از طرف دیگر برنامه ریزی آینده براساس آن، راهی است برای توسعه اقتصادی روستاها که نتیجه آن شکوفایی اقتصاد کشور خواهدبود. هدف تحقیق حاضر، ارزیابی عدالت فضایی در توزیع تسهیلات و روند ایجاد اشتغال در بخش ها و گروه های عمده فعالیت های اقتصادی و پراکنش فضایی آن در نواحی روستایی استان لرستان به تفکیک شهرستان است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و براساس طرح تحقیق توصیفی- تحلیلی است. داده های پژوهش از نوع داده های ثانویه بوده و از مراجع رسمی کشور (معاونت توسعه کارآفرینی و اشتغالزایی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در آبان سال 1400) جمع آوری شده است. داده های پژوهش با استفاده از ابزارها و مدل های فضایی در نرم افزارهای اکسل و سیستم اطلاعات جغرافیایی تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که در تسهیلات اشتغالزایی روستایی در سطح شهرستان های استان لرستان عدالت فضایی رعایت نشده است و تناسب بین نرخ بیکاری نواحی روستایی شهرستان ها و تسهیلات اشتغالزایی ارتباط مستقیم وجود ندارد و بیشتر شهرستان های همجوار به مرکز استان از این تسهیلات برخوردار بوده اند. همچنین بین ظرفیت محیطی شهرستان ها و رسته های شغلی که تسهیلات اشتغالزایی دریافت کرده اند تا حد زیادی همبستگی وجود دارد و از این منظر عدالت فضایی در بین شهرستان ها رعایت شده است.
ارزیابی اثرات اقتصادی، اجتماعی، محیط زیستی، و فیزیکی-کالبدی شهرک های صنعتی بر نواحی روستایی پیرامون؛ مطالعه موردی: بخش مرکزی شهرستان بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
167 - 182
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی آثار استقرار شهرک های صنعتی بر ابعاد اقتصادی، اجتماعی، محیط زیستی و فیزیکی- کالبدی حیات در نواحی روستایی پیرامون این شهرک ها صورت پذیرفت. جامعه آماری تحقیق، سرپرستان خانوار حوزه نزدیک و حوزه دور از شهرک های صنعتی در بخش مرکزی شهرستان بویراحمد – شهرک صنعتی یاسوج 3- بود (1413N=). با توجه به جدول نمونه گیری بارتلت، تعداد 299 نفر از سرپرستان خانوار به شیوه طبقه بندی تصادفی با انتساب متناسب موردمطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه ای محقق ساخته بود که روایی آن توسط متخصصان دانشگاهی تائید شد. پایایی پرسشنامه بر اساس ضریب آلفای کرونباخ بین 62/0 تا 71/0 و قابل قبول ارزیابی شد. تحلیل داده ها، با بهره گیری از نرم افزار آماری SPSS21 صورت پذیرفت. بر اساس یافته ها حس مکان و امنیت اقتصادی-اجتماعی در منطقه، انگیزه و آرامش در منطقه، و فرهنگی-رفاهی مجموعاً 45/50 درصد واریانس کل اثرات اجتماعی؛ وضعیت کشاورزی، اشتغال و درآمد، وضعیت سرمایه و فقر مجموعاً 91/52 درصد واریانس کل اثرات اقتصادی؛ تراکم و تنوع انواع گونه ها، کمیت و کیفیت آب، کیفیت محیط، و سلامت درمجموع 44/52 کل اثرات محیط زیستی و فشار بر منابع محلی، ساماندهی معابر، کیفیت راه ارتباطی، و دسترسی به امکانات مجموعاً 14/51 درصد از واریانس کل اثرات کالبدی استقرار شهرک های صنعتی یاسوج بر نواحی روستایی حوزه نزدیک را تبیین نمودند. مقایسه ضرایب اختلاف شاخص توسعه نشان داد استقرار شهرک صنعتی بیشترین اثر را به ترتیب در شاخص های محیط زیستی و فیزیکی- کالبدی، و کم ترین اثر را بر شاخص اجتماعی داشته است.
Investigating Barriers to Participation of Rural Women from the Perspective of the Community-Oriented Approach (Case Study: Rural Women of Lasht Nesha District)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی روستایی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
25 - 43
حوزههای تخصصی:
Purpose-Women's participation in decision-making processes is a prerequisite for achieving sustainable development in local communities. However, despite the importance and necessity of involving all members of society in various aspects of development, unfortunately, due to various reasons (economic, social, cultural, and institutional), insufficient attention has been given to this matter. Consequently, the role of women's participation in rural development is significantly weak. Therefore, one crucial aspect of rural development planning is to focus on the participation of rural women and examine the obstacles they face.Design/methodology/approach -This research is descriptive-analytical in terms of its practical purpose and methodology. The data collection tools consisted of questionnaires and interviews conducted with a sample of 378 women from the villages of Lasht Nesha district in Rasht city. Descriptive statistics and exploratory factor analysis were used to analyze the data.Findings-The test results revealed that five categories of factors constitute the primary obstacles to rural women's participation in the villages of Lesht-nesha district. These categories include: the status of social capital, education, health, and social characteristics, explaining a variance value of 17.32% motivation, self-awareness, and cognitive characteristics, explaining a variance value of 16.83% financial and economic status and characteristics, explaining a variance of 12.43% beliefs, community customs, and cultural characteristics, explaining 8.86% of the variance; and justice, gender equality, and institutional-political characteristics, explaining 8.55% of the total variance.Originality/value - Overall, the results indicate that the barriers related to the social capital status, education, health, and social characteristics are more relevant to the participation of rural women.