فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۲٬۵۲۸ مورد.
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۶)
694 - 711
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین پتانسیل های بخش کشاورزی با توجه به شرایط آب و هوایی ایران، تولید محصولات گرمسیری در روستاهای جنوب شرق کشور است که می تواند نقش بسیار مهمی در تأمین امنیت غذایی، اشتغال و حفظ و پایداری محیط زیست منطقه داشته باشد. این امر اهمیت آینده پژوهی در حوزه محصولات گرمسیری را روزافزون می سازد. در این راستا هدف این پژوهش اولویت بندی پیشران های مهم توسعه محصولات گرمسیری در مناطق روستایی جنوب شرق کشور (استان های سیستان و بلوچستان و هرمزگان) بوده به گونه ای که ابتدا سناریوهای مختلف تعیین شده و سپس سعی شده با ارائه راهبردهای مؤثر به تثبیت و توسعه این محصولات در روستاهای منطقه کمک شود. روش پژوهش حاضر مبتنی بر آینده پژوهی است. در گام نخست شناسایی عوامل کلیدی، به وسیله مصاحبه های عمیق و هدفمند با 29 نفر از خبرگان بخش کشاورزی انجام گرفته و سپس به تجزیه وتحلیل اطلاعات به وسیله تشکیل ماتریس آثار متقابل و نرم افزار آینده پژوهی میک مک پرداخته شده و درنهایت سناریوها با استفاده از روش پنل خبرگان با حضور 29 نفر و با نرم افزار سناریوویزارد ایجاد شده است. یافته ها نشان می دهد که از بین پیشران ها، شش پیشران توسعه زیرساخت ها (حمل ونقل، سردخانه، جاده و راه آهن)، سیاست های بالادستی در حوزه محصولات گرمسیری، تقویت توان صادرات محصولات گرمسیری، استفاده از شیوه های نوین تولید، خرید تضمینی محصولات گرمسیری و برندسازی محصولات گرمسیری میزان تأثیرگذاری شان بیشتر از میزان تأثیرپذیری شان است. بر این اساس پیشنهاد می شود که به منظور توسعه این محصولات در روستاها حمایت های معنوی (سیاست های بالادستی) و مادی از تولید این محصولات در دستور کار قرار گرفته و با ایجاد زیرساخت ها و معرفی شیوه های نوین تولید، زمینه خودکفایی و تأمین نیاز داخلی به این محصولات فراهم شده و با برندسازی، زمینه صادرات این محصولات ایجاد شود.
ارزیابی مؤلفه ها و شاخص های ارزیابی تاب آوری اقتصادی کشاورزان در برابر مخاطرات اقلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
200 - 217
حوزههای تخصصی:
اثرپذیری جوامع از تغییر اقلیم وابسته به میزان تاب آوری آنان است. بنابراین شناخت و تقویت تاب آوری به منظور کاهش آسیب پذیری و مقابله با مخاطرات اقلیمی از اهمیت خاصی برخوردار است. رویکرد تاب آوری اقتصادی با توجه به ماهیت پویا و آینده نگری که دارد می تواند به منظور افزایش توان سازگاری اقتصاد در برابر مخاطرات مؤثرتر عمل کند، لذا مطالعه سطح تاب آوری اقتصادی روستا و به ویژه کشاورزان در برابر شوک ها بسیار ضروری است. این مطالعه با هدف دستیابی به شاخص های مناسب برای ارزیابی تاب آوری اقتصادی کشاورزان در مقابله با مخاطرات اقلیمی در دو مرحله و با استفاده از تکنیک مرور نظام مند و دلفی انجام شد. در مرحله اول، بر اساس مرور نظام مند ادبیات نظری تاب آوری، مدلی از تاب آوری به عنوان الگوی مناسب مطالعات تاب آوری اقتصادی کشاورزان انتخاب شد که از سه بعد اصلی پایداری، سازگاری و تغییر تشکیل شده است، سپس ۴۴ شاخص اولیه استخراج شد. مرحله دوم با بهره گیری از تکنیک دلفی انجام شد. طبق نتایج، از ۴۴ شاخص موردبررسی ۱۹ شاخص به عنوان شاخص های مناسب ارزیابی انتخاب شد و بر اساس نظرات صاحب نظران و نخبگان از این تعداد ۶ شاخص در بعد پایداری، ۹ شاخص در سازگاری و ۴ شاخص در تغییر بیشترین فراوانی را داشت و شاخص های توانایی تطبیق نسبی شرایط اقتصادی خانواده در زمان بحران، برخورداری از ظرفیت شغلی و معیشتی متنوع، توانایی ایجاد و توسعه کسب وکار از طریق تنوع بخشی فعالیت های غیرزراعی از بیشترین اهمیت و تأکید برخوردار بودند. بر اساس نتایج، جهت افزایش سازگاری و تاب آوری کشاورزان در مقابله با مخاطرات اقلیمی، تقویت دانش کشاورزان، تنوع بخشی فعالیت های غیر زراعی با ایجاد درآمدهای جایگزین، از مهم ترین راهکارها در این زمینه هستند.
امکان سنجی تغییر کشت از برنج به لوبیا جهت توسعه بخش کشاورزی- روستایی در شرایط بحران خشکسالی (مورد مطالعه: شهرستان لنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۶)
712 - 731
حوزههای تخصصی:
امروزه سیاست های کلی کشاورزی به سمت کشاورزی پایدار در حرکت است و این در حالی است که بیش ازپیش معضل بزرگی به نام خشکسالی و تغییرات اقلیمی گریبان گیر کشورها به ویژه در زمینه این بخش مهم اقتصادی شده است. بر این اساس درک درست از شرایط جامع برای کشت یک محصول کشاورزی از اصول مهم کشاورزی پایدار است. لذا، با توجه به اینکه طبق برنامه های در دست اجرا، یکی از سیاست های در نظر گرفته شده برای منطقه موردمطالعه در این پژوهش، تغییر کشت از برنج به لوبیا بوده است، هدف اصلی این پژوهش امکان سنجی تغییر از کشت برنج به لوبیا بود. جامعه آماری تحقیق، شامل کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی، کارشناسان نظام صنفی کشاورزان (50= N) و کشاورزان برنج کار شهرستان لنجان (270= N) بودند. نمونه گیری آماری با کمک فرمول کوکران و به صورت کاملاً تصادفی انجام شد که بر این اساس، 40 نفر کارشناس و 130 نفر کشاورز برای انجام مطالعه انتخاب شدند. جمع آوری داده ها از طریق ابزار پرسش نامه و تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گرفت. نتایج آزمون t تک نمونه ای نشان داد از دیدگاه کشاورزان، میانگین عوامل تولیدی (33/3)، مدیریتی (35/3) و نگرشی (44/3) و از دیدگاه کارشناسان، میانگین اکثر عوامل شامل مزیت نسبی (37/3)، زمان بندی (56/3)، تولیدی (60/3)، نگرشی (74/3)، مدیریتی (46/3) و زمینه ای (44/3)، به طور معنی داری بالاتر از حد متوسط (3) و درنتیجه در وضعیتی بالاتر از حد مطلوب بودند. به این ترتیب، شرایط برای تغییر کشت از برنج به لوبیا مطلوب ارزیابی شد. بنابراین، بر اساس یافته های پژوهش، از دید پاسخ گویان، امکان تغییر کشت برنج به لوبیا با توجه به ابعاد موردنظر وجود دارد. درنهایت پیشنهاد هایی از قبیل خرید تضمینی محصول لوبیا توسط دولت جهت فراهم کردن بازار و کاهش نوسان قیمت محصول لوبیا ارائه شد.
Investigating Barriers to Participation of Rural Women from the Perspective of the Community-Oriented Approach (Case Study: Rural Women of Lasht Nesha District)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی روستایی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
25 - 43
حوزههای تخصصی:
Purpose-Women's participation in decision-making processes is a prerequisite for achieving sustainable development in local communities. However, despite the importance and necessity of involving all members of society in various aspects of development, unfortunately, due to various reasons (economic, social, cultural, and institutional), insufficient attention has been given to this matter. Consequently, the role of women's participation in rural development is significantly weak. Therefore, one crucial aspect of rural development planning is to focus on the participation of rural women and examine the obstacles they face.Design/methodology/approach -This research is descriptive-analytical in terms of its practical purpose and methodology. The data collection tools consisted of questionnaires and interviews conducted with a sample of 378 women from the villages of Lasht Nesha district in Rasht city. Descriptive statistics and exploratory factor analysis were used to analyze the data.Findings-The test results revealed that five categories of factors constitute the primary obstacles to rural women's participation in the villages of Lesht-nesha district. These categories include: the status of social capital, education, health, and social characteristics, explaining a variance value of 17.32% motivation, self-awareness, and cognitive characteristics, explaining a variance value of 16.83% financial and economic status and characteristics, explaining a variance of 12.43% beliefs, community customs, and cultural characteristics, explaining 8.86% of the variance; and justice, gender equality, and institutional-political characteristics, explaining 8.55% of the total variance.Originality/value - Overall, the results indicate that the barriers related to the social capital status, education, health, and social characteristics are more relevant to the participation of rural women.
ارائه الگوی مطلوب مدیریت یکپارچه حوضه های آبخیز و نقش آن در توسعه پایدار اقتصاد روستایی (مطالعه موردی: حوضه آبخیز داورزن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مدیریت منابع در پهنه های زیستی یکی از چالش های اصلی سازمانی – اجتماعی می باشد که موفقیت آن زیر نفوذ عوامل و سازه های بسیاری قرار دارد. لذا تلاش برای طراحی الگوی جامع و یکپارچه برای حوضه های آبخیز به گونه ای که تمامی این سازه ها و رفتار آن ها قابل پیش بینی و هدایت باشند یکی از اهداف و برنامه های سازمان های متولی در این امر است. هدف پژوهش حاضر، ارائه الگوی مطلوب مدیریت یکپارچه و نقش آن در توسعه پایدار روستایی در حوضه آبخیز داورزن می باشد. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی- تحلیلی و پیمایشی است. بنابراین، ابتدا به شناخت وضع موجود و چالش های اثرگذار بر توسعه یکپارچه حوضه آبخیز داورزن به عنوان متغیرهای وابسته پرداخته شد. سپس با استفاده از پیشران های مدیریت حوضه آبخیز به عنوان متغیرهای مستقل شناسایی شدند. از ﻣﺪل معادلات ساختاری(SEM) در قالب نرم افزار SMART PLS برای تحلیل یافته ها استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل 60 نفر از کارشناسان اجرایی شامل مدیران روستایی و متخصصان این حوزه می باشد. نتایج بدست آمده نشان می دهد که مولفه مشکلات سیاست گذاری با ضریب 0.743 بیشترین ضریب را در بروز چالش های حوضه آبخیز داورزن دارا می باشد و در زمینه ضعف توسعه روستایی نیز مؤلفه اقتصادی با ضریب 0.607 بیشترین تاثیر را داشته است.
ارزیابی آثار اقتصادی - اجتماعی احداث سد بر روستاهای پیرامون (مورد مطالعه: سد ایوشان، شهرستان خرم آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
362 - 379
حوزههای تخصصی:
سدها با ایجاد تغییرات در زیست بوم های طبیعی و انسانی پیرامون، همواره پیامدهایی را به دنبال داشته اند. لذا، هدف پژوهش حاضر ارزیابی آثار اقتصادی و اجتماعی سد ایوشان در استان لرستان بر روستاهای هم جوار بود که به شیوه پیمایش صورت پذیرفت. جامعه آماری پژوهش، خانوارهای ساکن در روستاهای محدوده سد ایوشان (ایوشان، چکمه سیاه، گل دره و چغلوندرود علیا) بودند که حجم نمونه با استفاده از جدول بارتلت و همکاران، 90 خانوار برآورد و متناسب با جمعیت هر روستاها به صورت تصادفی ساده در بین آن ها توزیع گردید. در هر خانوار، سرپرست آن مورد پرسش قرار گرفت. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه ای محقق ساخته بود که روایی صوری آن توسط پانل متخصصان موضوعی (اساتید) موردبازنگری و تأیید قرار گرفت و پایایی آن نیز با انجام مطالعه راهنما با 25 سرپرست خانوار، خارج از محدوده تحقیق و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ (623/0 تا 879/0) به دست آمد. یافته ها نشان داد، احداث سد ایوشان مؤلفه های اقتصادی را تحت تأثیر قرار داده که این اثرگذاری افزایشی بوده است. همچنین مؤلفه های اجتماعی نیز تحت تأثیر احداث سد قرار گرفته اند که تأثیر سد بر مؤلفه نزاع و درگیری محسوس تر از سایر مؤلفه های اجتماعی بوده به نحوی که نزاع و درگیری نسبت به گذشته کمتر (318/0-) شده است. تحلیل مؤلفه های اقتصادی و اجتماعی در روستاهای پیرامون حاکی از آن است که میزان تأثیر سد بر هر یک از مؤلفه های اقتصادی و اجتماعی در روستاهای پیرامون متفاوت است. در پایان با توجه به نتایج و وضعیت مؤلفه ها در روستاهای موردمطالعه، پیشنهادهایی به منظور بهبود وضعیت ارائه شده است.
تحلیل و ارزیابی وضعیت زیست پذیری روستاهای هدف گردشگری (مورد مطالعه: ناحیه اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۵)
498 - 519
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با بهره گیری از رویکرد توصیفی - تحلیلی در پی ارزیابی وضعیت زیست پذیری 11 روستای هدف گردشگری در ناحیه اردبیل (اردبیل، نمین، سرعین و نیر) بوده است. در این راستا ابتدا بر اساس مطالعات انجام شده شاخص ها و گویه های مربوط به زیست پذیری (4 بعد، 14 شاخص و 65 گویه) مشخص شد. در مرحله بعد پرسش نامه محقق ساخته تدوین و پس از تائید روایی و پایایی؛ متناسب با جمعیت کل منطقه توزیع گردید. حجم نمونه با استفاده از روش کوکران (360 نمونه) تعیین شد و متناسب با جمعیت هر روستا تعداد نمونه برای روستاهای موردمطالعه مشخص گردید. در ادامه از تکنیک آنتروپی شانون برای وزن دهی شاخص ها استفاده شد و بر اساس دیدگاه پرسکات آلن و با استفاده از تکنیک ویکور وضعیت زیست پذیری روستاهای موردمطالعه در 5 سطح (مطلوبیت کامل تا کاملاً نامطلوب) موردبررسی قرار گرفت. نتایج بیانگر آن است که هیچ کدام از روستاهای موردمطالعه در وضعیت کاملاً نامطلوب زیست پذیری قرار نگرفته اند و روستای بیله درق با کسب نمره 84/0 در جایگاه اول و در وضعیت مطلوبیت کامل زیست پذیری قرار دارد. 7/53 درصد روستاهای موردمطالعه یعنی روستاهای آلادیزگه، آتشگاه، کلخوران ویند، کنزق، قره شیران و آلوارس به ترتیب ضمن قرارگیری در رتبه های دوم تا هفتم در وضعیت زیست پذیری مطلوب قرار دارند. روستای ایلانجوق با کسب نمره 57/0 ضمن قرارگیری در رتبه هشتم در وضعیت زیست پذیری متوسط قرار دارد. 2/27 درصد از روستاها یعنی 3 روستای گلستان، سردابه و کورعباسلو ضمن قرارگیری در وضعیت نامناسب زیست پذیری رتبه های نهم تا یازدهم را به خود اختصاص داده اند. نتایج پژوهش نشان داد که توسعه گردشگری نقش مهمی در بهبود زیست پذیری روستاهای موردمطالعه داشته است.
Behavior-Oriented Design in Neighborhoods with Rural Origins (Case Study: Saber Street in Noh-Dareh, Mashhad)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی روستایی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
119 - 140
حوزههای تخصصی:
Purpose- With the physical expansion of cities, some surrounding villages are incorporated into the city as new neighborhoods. These areas, due to their rural backgrounds, differ from newly developed urban neighborhoods in physical, social, economic, and cultural aspects. Social issues, particularly behavioral problems, are one of the challenges in these areas. The neighborhood of Noh-Dareh in Mashhad (with a rural background) faces such a challenge. The Saber Street (located in Noh-Dareh) is the intersection of formal and informal settlements and has a strategic location due to its proximity to the Kuh Park. However, the occurrence of certain inappropriate behaviors has led to a decline in its efficiency and attractiveness for residents. This study aims to propose design recommendations for Saber Street to improve user behavior patterns.Design/methodology/approach- This research is mixed-method (quantitative and qualitative). After collecting library resources (behavior, environment, and perception), user behaviors were identified by using qualitative techniques (observation, behavioral mapping, and interviews). The obtained data were then categorized into conditions, actions, and consequences through qualitative analysis using MaxQDA. Subsequently, based on the typology of existing micro spaces, design recommendations were proposed based on behavioral patterns.Findings- Behaviors in the micro spaces of the mentioned street are often solitary, involving short and unconventional pauses due to the lack of diverse activities, psychological insecurity, inappropriate lighting furniture, and inconvenient climatic conditions. These results are reduced identity and increased insecurity, social damages, and inefficiency of activities.Practical implications- To improve these conditions, it is suggested to enhance urban management control, adopt supervisory policies through the design of frontages, allocate collective activities in the space, organize various events, and provide welfare and comfort infrastructure and equipment.Originality/Value- Considering the presence of social conflicts in neighborhoods with rural backgrounds, such as social damages, activity inefficiency, and ultimately resident dissatisfaction, the innovation of this study lies in identifying the context and causes of inappropriate behavioral patterns in these neighborhoods.
ارزیابی اثرات گردشگری پایدار بر کاهش فقر روستایی (مطالعه موردی: روستاهای هدف گردشگری شهرستان اردل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
75 - 97
حوزههای تخصصی:
امروزه گردشگری از بخش های مهم در فعالیت های اقتصادی به شمار می رود و همواره از دیدگاه های گوناگون مورد توجه قرار می گیرد. اهمیت رو به رشد صنعت گردشگری در کشورهای در حال توسعه بیشتر مرتبط با نقشی است که این صنعت می تواند در دستیابی به اهداف توسعه هزاره سوم به خصوص در ایجاد فرصت های شغلی، کاهش فقر و توجه به پایداری محیط زیست ایجاد کند. همچنین گردشگری با ایجاد درآمد و رشد اقتصادی می تواند منجر به بهبود سطح زندگی و کاهش فقر در ابعاد مختلف شود. در تحقیق حاضر به الگو سازی اثرات گردشگری پایدار در کاهش فقر خانوارهای روستایی پرداخته شده است. تحقیق حاضر از نوع کاربردی و ماهیت توصیفی- تحلیلی است که در سال 1398 انجام شد. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه) و روش تجزیه و تحلیل به صورت کمی، آمار توصیفی (میانگین، توزیع فراوانی و انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون tدوگروهی، تحلیل تشخیصی و رگرسیون لجستیک) است. برای محاسبه میزان فقر از روش استاندارد کالری استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق، خانوارهای ده روستای هدف گردشگری شهرستان اردل است. برای محاسبه حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد که تعداد 310 خانوار به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. یافته های تحقیق نشان داد، 7/31 درصد خانوارها دچار فقر و 3/68 درصد نیز در فقر نبوده اند. ضرایب استاندارد شده تابع تشخیصی کانونی و ضرایب ماتریس ساختار نشان دادند به ترتیب ابعاد اقتصادی، اجتماعی و کالبدی بیشترین نقش را در تمییز خانوارهای فقیر و غیر فقیر ایفا می کنند.
ارائه مدل کسب و کار GHORBANI در بنگاه های خرد به منظور توانمندسازی جوامع محلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
310 - 325
حوزههای تخصصی:
اگر کسب وکارها در جوامع محلی بخواهند موفق باشند، باید مدل های کسب وکار کارآمدی را ایجاد کنند چراکه این تنها راه بقای آن ها در بازار متلاطم امروزی است. مدل کسب وکار پارادایمی است که ازطریق آن سازمان ها باید فرایندهای کسب وکار را به صورتی سامان دهند تا بتوانند ارزش آفرینی کرده، درآمدزایی کنند و کسب وکار را به سمت پایداری و بقا سوق دهند. هدف اصلی از انجام پژوهش حاضر این است که عوامل موجود در کسب وکارهای کوچک شناسایی شوند، به صاحبان کسب وکارها در استفاده از استراتژی های بهینه جهت بهبود عملیات کسب وکار و ارتقای عملکرد کسب وکارشان کمک شود و درنهایت یک مدل کسب وکار جدید برای کسب وکارهای کوچک (GHORBANI Business Model) ارائه شود. بدین منظور، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و ازطریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته، داده های 35 نفر از اعضای هیئت مدیره صندوق های توسعه روستایی در شهرستان قلعه گنج از توابع استان کرمان گردآوری شد و مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت؛ سپس با استفاده از روش نظریه داده بنیاد، مدل کسب وکارهای کوچک طراحی شد. یافته های این تحقیق کیفی نشان می دهند که مؤلفه های مدل کسب وکارهای کوچک شامل محصولات تحت ضمانت دولت (G)، سرمایه انسانی (H)، سازمان ها و روش ها (O)، روش های ایجاد درآمد (R)، بانک وام دهنده (B)، فعالیت ها (A)، هزینه های خالص (N)، و مشتریان داخلی (I) است.
تغییرات اقلیمی و کشاورزی در شهرستان نجف آباد: ارزیابی تأثیرات و راهبردهای سازگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۶)
592 - 609
حوزههای تخصصی:
بخش کشاورزی به دلیل تعاملات گسترده ای که با محیط دارد، بیشترین تأثیر را از تغییرات اقلیمی می پذیرد و جوامع روستایی وابسته به فعالیت کشاورزی را با خطرات جدی تهدید می شود. هدف پژوهش حاضر ارزیابی آثار تغییرات اقلیمی بر کشاورزی و انتخاب راهبردهای سازگاری در شهرستان نجف آباد است. روش تحقیق در این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی است و داده ها به روش پیمایشی (پرسش نامه) تهیه شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر کشاورزان شهرستان نجف آباد هستند. حجم نمونه 300 نفر کشاورز است که از طریق فرمول کوکران و با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار اصلی پژوهش، پرسش نامه بوده که روایی آن توسط اساتید و صاحب نظران تأیید و پایایی آن با آلفای کرونباخ (760/0) محاسبه شد. تجزیه وتحلیل اطلاعات گردآوری شده با روش های آماری و نرم افزار SPSS انجام شد. نتایج تحقیق نشان داد که کشاورزان نسبت به افزایش خشکسالی ها و کاهش بارش و گرم تر شدن هوا آگاهی دارند. حدود 51 درصد کشاورزان تنوع محصول را به عنوان یکی از راهبرد های سازگاری ترجیح می دهند. تقریباً 53 درصد کشاورزان معتقدند استفاده از کودها شیمیایی و سموم دفع آفات باعث افزایش ظرفیت سازگاری در برابر تغییرات اقلیمی می شود. همچنین 66 درصد کشاورزان سامانه های آبیاری پیشرفته را برای مقابله با تغییرات اقلیمی انتخاب کرده اند. نتایج رگرسیون لجستیک نشان داد متغیرهای جنسیت، آگاهی از تغییرات اقلیمی، اطلاعات دریافت شده از دفاتر خدمات ترویجی و سازگاری با تغییرات اقلیمی نقش مهم و تعیین کننده در تولید محصولات کشاورزی دارند. سه مدل رگرسیونی (تولیدات کشاورزی، بیکاری و کمبود مواد غذایی) تدوین شد که همگی معنی دار بودند.
واکاوی رفتارهای محیط زیستی و سازوکارهای مدیریت نهادی خشکسالی و تأثیر آن ها بر توسعه معیشت پایدار کشاورزان شهرستان برخوار: کاربرد نظریه انگیزه حفاظتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
137 - 165
حوزههای تخصصی:
خشکسالی های چند سال اخیر شهرستان برخوار، زیستگاه های طبیعی و معیشت روستاییان را بیش ازپیش آسیب پذیر نموده است. در این راستا، به نظر می رسد درک عوامل مؤثر بر رفتارهای محیط زیستی کشاورزان به عنوان اولین گام توسعه معیشت پایدار با رویکرد مدیریت نهادی خشکسالی ضروری است. لذا هدف پژوهش حاضر، واکاوی سازوکارهای مدیریت نهادی خشکسالی و تأثیر آن ها بر توسعه معیشت پایدار کشاورزان شهرستان برخوار استان اصفهان، با تکیه بر نظریه انگیزه حفاظتی است. داده ها به صورت پیمایشی از نمونه ای شامل 293 کشاورزان خرده پا در فاصله سال های 1399-1397 در شهرستان برخوار به دست آمد و با استفاده از مدل معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها حاکی از آن است که سازه های خودکارایی، آسیب پذیری درک شده و اثربخشی پاسخ، تأثیر مثبت و معنی داری بر رفتارهای محیط زیستی کشاورزان داشته، درحالی که، سازه های شدت مخاطرات درک شده و هزینه های پاسخ، تأثیر منفی و معنی داری بر رفتارهای محیط زیستی نشان داده است. همچنین بر اساس یافته ها، سازه های رفتارهای محیط زیستی و مدیریت تلفیقی مخاطرات، پیش بینی کننده اصلی توسعه معیشت پایدار کشاورزان بودند. به علاوه، حفاظت از زیستگاه های طبیعی و تنوع زیستی، و ارائه آموزش های لازم جهت توسعه آگاهی و مهارت های کشاورزان در این مناطق روستایی از شاخص های بسیار مهمی هستند که بهبود و توسعه معیشت پایدار را در شرایط خشکسالی، افزایش داده و منجر به توسعه روستاهای شهرستان می شود.
تحلیل بهره وری اقتصادی و بهبود عملکرد تولید ذرت در نواحی روستایی شهرستان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توصیه یافته های تحقیقاتی در قالب برنامه های آموزشی و ترویجی به بهره برداران روستایی به منظور ارتقاء سطح دانش کشاورزان، نقش مهمی در بهبود بهره وری و توسعه روستایی ایفاء می کند. در همین راستا، این مطالعه به منظور ارزیابی زراعی، سودآوری و بهره وری اقتصادی نهاده ها در تولید دانه و علوفه ذرت تحت مدیریت های مختلف کارشناسی و بهره بردار در روستای توللی از توابع دهستان الهیارخانی در شهرستان کرمانشاه در سال 1400 انجام شد. در این پژوهش، 10 هکتار مزرعه در مزارع بهره بردار مشخص گردید به طوری که پنج هکتار آن با استفاده از برنامه های فنی و توصیه تحقیقاتی و پنج هکتار دیگر براساس مدیریت مرسوم توسط بهره بردار انجام گردید. در بخش زراعی، صفات کمی و کیفی محصول تحت مدیریت های مختلف مشخص و سطح معنی داری آنها با استفاده از آزمون t تعیین شد. ارزیابی اقتصادی با استفاده از شاخص های سودآوری و سنجش بهره وری نهاده های آب و بذر با استفاده از شاخص های بهره وری فیزیکی و اقتصادی انجام گردید. طبق نتایج، تحت توصیه تحقیقاتی نسبت به مدیریت مرسوم، عملکرد دانه و علوفه ذرت در مزرعه زارع به ترتیب 8/13 و 4/16 درصد افزایش، هزینه تمام شده هر کیلو دانه و علوفه ذرت به ترتیب 3/22 و 26 درصد کاهش، نسبت فایده به هزینه تولید دانه و علوفه ذرت به ترتیب 6/28 و 6/34 درصد افزایش، بهره وری اقتصادی هر مترمکعب آب و هر کیلوگرم بذر در مزرعه زارع برای دانه ذرت به ترتیب 8/13 و 7/45 درصد و برای علوفه ذرت به ترتیب 4/16 و 6/38 درصد افزایش نشان داد. بنابراین با اعمال توصیه های تحقیقاتی علاوه بر بهبود سودآوری و بهره وری در تولید ذرت، امکان کاهش خلاء عملکرد در مزرعه زارع نیز فراهم خواهد شد.
A Rural Development Perspective on the Use of Children in Ghana’s Cocoa Farms(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۶)
764 - 777
حوزههای تخصصی:
This study takes a rural development perspective to examine the various reasons behind the use of children under 18 years in cocoa farms in Ghana. Using descriptive research, a sample size of 385 cocoa farmers was selected through the multi-stage sampling technique. The analyses included mean, standard deviation, frequency, percentage, and perception index. Although the level of usage of children on cocoa farms was relatively low (74%), majority of the children were involved in nursing of cocoa seedlings (87.8%), digging of holes for seedlings (76.3%), gathering of pods (55.7%) and heaping of pods (53.9%). Farmers involved children on cocoa farms for the following three reasons; to acquire indigenous knowledge of farming patterns (Mean=2.18), it is a way of life to learn their parents' occupation (Mean=2.18), and income source of the household (Mean=2.11). The challenge most farmers face in the use of children for farm activities is the fact that the children do not meet the required strength/energy (Mean=2.48). Policy efforts towards the complete eradication of using children under 18 years on cocoa farms must take into consideration the rural nature of the environments in which cocoa farming takes place in order not for it to backfire as is the case currently.
ارائه مدل موفقیت برای سازمان های غیردولتی فعال درزمینه بوم گردی در نواحی روستایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
1 - 26
حوزههای تخصصی:
سازمان های غیردولتی زمینه ساز مشارکت مردم در امور اجتماعی هستند و نقش مهمی در توسعه بوم گردی دارند. با وجود این، تاکنون مؤلفه های مؤثر بر موفقیت این سازمان ها در برنامه ریزی و توسعه بوم گردی بررسی نشده است. مطالعه حاضر با روش نظریه زمینه ای به واکاوی نقش این سازمان ها در توسعه بوم گردی در نواحی روستایی ایران پرداخته، ویژگی های سازمان های موفق را احصاء و در نهایت مدل تبیین کننده موفقیت این سازمان ها را ارائه کرده است. مشارکت کنندگان این مطالعه شامل 37 نفر از متخصصان بوم گردی، مدیران و کارشناسان سازمان های غیردولتی، مدیران دولتی و مالکین اقامتگاه ها بودند که با نمونه گیری نظری انتخاب شدند. از تحلیل مصاحبه ها، 64 کد باز و از تلفیق کدهای باز حول یک محور، 6 کد محوری شامل توسعه درون زا، توسعه محله ای دارایی محور، کدهای رفتاری سازمان های غیردولتی، ویژگی های حرفه ای سازمان های غیردولتی موفق، الزامات درون ساختاری و الزامات پروژه های موفق به دست آمد. در مدل حاصل از این مطالعه، توسعه درون زا و دارایی محور به عنوان پارادایم غالب بر فعالیت این سازمان ها در نظر گرفته شد. توجه به مشارکت و انتفاع مستقیم جامعه محلی در برنامه ریزی و مدیریت پروژه های بوم گردی و آگاه سازی جامعه محلی از قابلیت درآمدزایی دارایی ها و جاذبه های محلی برای موفقیت سازمان های غیردولتی توصیه می شود.
Spatial Analysis of the Ecological Footprint of the Rural Settlements (Case Study: Eslamabad-e Gharb County)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی روستایی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
69 - 93
حوزههای تخصصی:
Purpose- Environmental issues such as the ecological footprint, are the product of intellectual, cultural, and economic factors. Therefore, it is necessary to know the variables effective on the amount of the footprint. The main objective of the present study is to investigate the factors affecting the ecological footprints of the rural settlements in Eslamabad-e Gharb County with a holistic and spatial approach. Design/methodology/approach- The present study is an applied one regarding the objective and descriptive-correlational regarding the methodology. In terms of the data collection method, it is a field survey. The statistical population includes 25% of the villages in Eslamabad-e Gharb County (40 villages). The sample size was determined as 500 households based on the latent and observable variables. The Structural Equation Modeling (SEM) was used to analyze the data. Also, the Geographically Weighted Regression (GWR) was used to investigate the effects of the locative-spatial factors on the research variables.Findings: The results of the Bootstrap test based on the T values indicated that the variables “ownership”, “environmental awareness”, and “consumerism” had the highest t-value and thus, were most correlated. The variable “ownership” in the economic structure is more correlated with the ecological footprint of the researched villages than other independent variables with a statistic of 26.053. overall, the analysis of the direct and inverse correlations in the SEM indicated that the variables “ownership” and “employment” were the most effective factors on the ecological footprint with coefficients of 0.874 and 0.575, while the “conspicuous consumption” was the least effective variable. Also, the results of spatial regression showed that the villages in the northwest of the county were more effective while moving towards the southeast and getting distant from the center reduces the effectiveness of the research variables on the ecological footprint.Research limitations/implications- The high rate of employment in the agricultural sector, the weakness in environmental issues training, and the high rate of livestock and agricultural ownership among a limited number of people have created obstacles on the road to the ecological sustainability of the region.Practical Solutions: Directing the residents of the researched villages towards non-agricultural employment by providing appropriate facilities and support, promoting an environment-friendly lifestyle, and training the residents to increase their environmental awareness by holding workshops in this field.Originality / Value: The present study is the first to use the SEM and spatial approach to investigate the factors effective on the ecological footprints of rural settlements. The results obtained can aid the planners and decision-makers in the field of rural settlements to advance the goals of sustainable development.
تحلیل اثرات سرمایه اجتماعی بر پایداری سرمایه های معیشتی خانوارهای روستایی(مورد مطالعه: شهرستان سلسله)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لازمه توسعه پایدار در جوامع، حفظ منزلت سرمایه اجتماعی و ارتقا آن به وسیله سرمایه های معیشتی می باشد. این پژوهش یک مطالعه توصیفی- پیمایشی است که تحلیل روابط ساختاری سرمایه معیشتی بر اساس نظریه DFID و سرمایه اجتماعی با ابعاد سه گانه ناهاپیت و گوشال را مورد مطالعه قرار داده است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ چگونگی جمع آوری داده ها پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش سرپرستان خانوارهای روستایی شهرستان سلسله بودند (10888=N) که با استفاده از جدول کرجسی- مورگان، حجم نمونه آماری 379 نفر محاسبه گردید. به منظور دستیابی به نمونه ها در این پژوهش، از روش نمونه گیری چند مرحله ای استفاده گردید. مقدار آلفای کرونباخ بدست آمده برای شاخص های سرمایه اجتماعی برابر 72/0 و برای شاخص های سرمایه های معیشتی 79/0 بدست آمده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از بسته نرم افزاری SPSS نسخه 24 و LISREL 8.8 استفاده شد. بر اساس نتایج به دست آمده مولفه های سرمایه اجتماعی و سرمایه های معیشتی به ترتیب با میانگین 731/2 و 773/2 در روستاهای شهرستان سلسله پایین تر از حد مطلوب ارزیابی شده است و بین مولفه های سرمایه اجتماعی با سرمایه-های معیشتی روابط علّی با شاخص های مطلوبی برازش داشت (RMSEA= 0.075). بر اساس یافته های تحقیق ارتقاء شاخص های ساختاری، ارتباطی و شناختی سرمایه اجتماعی جامعه در توسعه شاخص های سرمایه های معیشتی اثرگذار می باشند.
طراحی مدلی برای تعیین سهم عوامل مؤثر بر بازگشت حاشیه نشینان به روستا؛ مطالعه موردی: حاشیه نشینان شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸۲
۱۱۰-۹۵
حوزههای تخصصی:
مهاجرت گسترده روستائیان به شهرها، آثار اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی فراوانی را باعث شده است. این در حالی است که تمرکز جمعیت در بخش خاصی از سرزمین، مخالف سیاست های آمایش سرزمین است. به همین دلیل، اگر این گروه مجدداً به روستاهای خود بازگردند، بخش زیادی از این مشکلات مرتفع خواهد شد. اما برای تحقق این هدف، ضرورت دارد که زمینه ها و عوامل تسهیل کننده این روند، شناسایی گردد. به همین منظور، پژوهش حاضر با روش توصیفی و همبستگی برای تعیین مدلی برای تعیین سهم هر یک از عوامل فردی، اجتماعی و اقتصادی در فراوانی وقوع از دیدگاه مهاجران و اولویت بندی این عوامل از دیدگاه کارشناسان، به انجام رسید. داده های موردنیاز با پرسش نامه مورد تأیید و از نمونه ای به حجم 300 نفر از مهاجران شهر مشهد و 30 نفر از کارشناسان این حوزه گردآوری شد. برای سنجش پرسش نامه از آلفای کرونباخ و برای کفایت حجم نمونه از شاخص KMO، برای شناسایی ساختار عاملی و بررسی بارهای عاملی از آزمون EFA و برای تعیین روابط بین متغیرها از مدل شاخص های چندگانه و علل چندگانه استفاده شد. برای ارزیابی مدل نیز از محاسبه شاخص های برازش مانندRMSEA ،TLI ، CFI و Chi-square بهره بردار شد. نتایج نشان داد، در بین متغیرهای پیشگویی کننده، تنها متغیر پیوند با نهادهای اجتماعی، می تواند دیدگاه مهاجران را متأثر سازد. به همین دلیل، این متغیر در کل با متغیرهای پنهان ارتباط معنی داری داشت که این ارتباط بیشتر با دو متغیر پنهان (مهاجر اصلی) و (تسهیل کننده ها) بود. بااین وجود، هر چهار شاخص برازش، کمتر از مقدار مطلوب بودند و به این ترتیب برازش مدل تأیید نشد، اما مشخص شد که بازگشت عمدتاً به روستاهای غیر زادگاه اولیه بوده و ابعاد خانوادگی به خصوص زیرمعیار «مشاهده رفتار همنوعان» بالاترین تأثیر بر بازگشت حاشیه نشینان به روستا را به خود اختصاص می دهد. این یافته عمدتاً با نظریات وبلن، گیدنز و سیستمی همخوانی دارد. مطابق این نتایج، می توان با نشان دادن تعداد، تنوع و شرایط کنونی افرادی که دست به مهاجرت زده اند، تعداد بیشتری از حاشیه نشینان را متقاعد نمود تا به روستا بازگردند.
Modeling the Impacts and Consequences of Climate Change on Sustainable Livelihood of Rural Communities (Case study: Rural Households in Mashhad County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- Climate change has negative effects on the economic, social, and environmental aspects of rural households. Given the importance of the impact of climate change on the livelihoods of rural people, this study was conducted with the aim of reducing vulnerability and increasing resilience and adaptation to these conditions in Mashhad Township.Design/methodology/approach- The statistical population of the study is 11,706 rural households in Mashhad Township, out of which 372 households were selected proportionally by multistage stratified random sampling based on Cochran’s formula. The main tool of the research was a questionnaire whose validity was examined through content validity, structural validity, and reliability by composite reliability and Cronbach’s alpha (a= 0.9). The data were analyzed using SPSS and LISREL software. To examine the fit of the measurement model of the effects of climate change on sustainable livelihoods, the collected data were analyzed using second-order confirmatory factor analysis with LISREL software.Findings- The results of the study showed that the greatest impact of climate change was on financial capital, including income reduction, increased costs and increased product prices, reduced productivity and employment. In addition, the greatest effects of climate change on social capital include were on reduced sense of belonging and increased dependence on government support; on human capital include a were on reduced health levels and quality of life; and on natural capital include a were on reduced land resources and pressure and occurrence of hazards; and on physical capital were on reduced services and facilities for people. The research findings also showed that the goodness-of-fit indices (AGFI=0.91, GFI=0.91), (NNFI=0.91, CFI= 0.92), and (RMSEA= 0.073, X2/df= 2.97) confirmed an excellent fit of the measurement model of the effects of climate change on sustainable livelihoods with observed data. In addition, the results of structural equation modeling showed that the greatest impacts of climate change among livelihood capitals were respectively related to physical, financial, natural, social and human capitals.
واکاوی نقش دل بستگی به مکان بر افزایش حس رضایتمندی ساکنین جهت ارتقای منظر روستایی؛ مطالعه موردی: ماسوله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه روزافزون صنعت و گسترش شهرنشینی، موجب مهاجرت روستائیان به شهرها و از بین رفتن رضایتمندی و دل بستگی آنان به روستاها و سکونتگاهشان شده که نتیجه آن، از بین رفتن تدریجی ارزش های هویتی و اصالت محیط روستاهای ایران است. شناخت ماهیت محیط و منظر، ساختار آن ها و نیز درک چگونگی تأثیرگذاری سایر عوامل بر حفظ بقای مناظر روستایی، ازجمله اهداف مهم برنامه ریزی و طراحی محیطی محسوب می شوند. ازاین رو، هدف پژوهش حاضر بررسی نقش دل بستگی مکان بر حس رضایتمندی ساکنین جهت ارتقای منظر روستایی است. روش تحقیق این پژوهش کمّی - پیمایشی بوده و جامعه آماری 203 نفر از ساکنین شهر ماسوله هستند که به شیوه در دسترس نمونه گیری گردیده اند. تجزیه وتحلیل داده ها به کمک آمار توصیفی و استنباطی صورت گرفته و به منظور ارزیابی آثار بین متغیرهای دل بستگی (کالبدی، اجتماعی، فردی و مکانی)، رضایتمندی (اجتماعی، عملکردی و بافت) و منظر روستایی (مورفولوژی، عناصر اقلیمی و عوامل انسانی)، از روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی و با کمک نرم افزار اسمارت پی.ال.اس استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که از دیدگاه ساکنین، دل بستگی به مکان منجر به افزایش رضایتمندی و درنتیجه ارتقای منظر روستایی در ماسوله می گردد. در این خصوص، بیشترین تأثیر دل بستگی بر رضایتمندی ساکنین ناشی از بعد مکانی دل بستگی (799/0=β) و کمترین تأثیر مربوط به بعد کالبدی دل بستگی (269/0=β) است. در رابطه با دل بستگی بر منظر روستایی بیشترین تأثیر ناشی از بعد مکانی دل بستگی (751/0=β) و کمترین تأثیر ناشی از بعد اجتماعی دل بستگی (280/0=β) است. همچنین، بیشترین تأثیر رضایتمندی بر منظر روستایی ناشی از بعد عملکردی رضایتمندی (430/0=β) و کمترین تأثیر ناشی از بعد اجتماعی رضایتمندی (206/0=β) بوده است. نتیجه پژوهش حاضر می تواند با بررسی نیازهای روان شناختی ساکنین، راهکاری در جهت ارتقای ارزش مناظر روستایی باشد.