فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۴۰۱ تا ۳٬۴۲۰ مورد از کل ۶٬۴۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
افزایش روزافزون تعداد اتومبیل باعث اختصاص سهم عمده ای از مساحت خیابان ها، معابر، فضاهای باز و مسکونی به اتومبیل می شود. از این رو شهرهای بزرگ، امروزه با کسری پارکینگ در سطح شهر و محدودیت فضای پارک حاشیه ای روبه رو هستند. استفاده از پارکینگ های مکانیزه در پاسخ به افزایش تقاضا برای پارکینگ مطرح می شود. یکی از حوزه های تصمیم گیری در سازمان ها که از اهمیت زیادی برخوردار است، تصمیمات مرتبط با اولویت بندی و انتخاب محصولات است. در این پژوهش از تلفیق دو روش تاگوچی و فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی (FAHP) به منظور اولویت بندی محصولات مربوط به پارکینگ های مکانیزه، استفاده شده است. بنابراین مدیریت شرکت ها در این زمینه قادر خواهند بود با داشتن منابع محدود سازمان خود و افزایش تقاضا برای نصب این پارکینگ ها نیاز مشتری خود را برآورده سازند. بدین منظور ابتدا عوامل مؤثر بر اولویت بندی پارکینگ های مکانیزه با مرور متون پژوهش و نظر خبرگان شناسایی شد. در این پژوهش از دو پرسشنامه یکی به منظور تعیین اهمیت هر یک از معیارهای مؤثر بر اولویت بندی پارکینگ های مکانیزه به روش تاگوچی فازی و دیگری پرسشنامه مقایسات زوجی محصولات با توجه به معیارها به روش AHP فازی استفاده شد. پرسشنامه روش تاگوچی و AHP فازی به ترتیب براساس طیف پنج تایی و شش تایی فازی است. سپس میزان تأثیر این معیارها با استفاده از روش تاگوچی فازی تعیین شد و در نهایت با استفاده از وزن های به دست آمده از روش تاگوچی فازی با به کارگیری فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی، محصولات اولویت بندی شدند. نتایج روش تاگوچی نشان داد معیار کیفیت، خدمات پس از فروش و هزینه سرمایه گذاری به میزان 173/0، 155/0 و 118/0 اهمیت وزنی بیشتری نسبت به سایر معیارهای مؤثر بر پارکینگ های مکانیزه دارند. نتایج روش AHP فازی نشان داد از بین 5 نوع پارکینگ مورد بررسی شامل برجی 40 تایی، برجی 30 تایی، آسانسوری دوتایی، چرخ و فلک 16 تایی و چرخ و فلک 12 تایی به میزان 254/0، 231/0، 194/0، 165/0 و 114/0 حایز رتبه اول تا پنجم شده اند.
مدل سازی و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی شهر لاهیجان با رویکرد توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۲ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
17 - 30
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، اراضی از شهرهای ایران به خصوص اراضی حاشیه ای شهرها، تحت تأثیر روند شهرنشینی و نیاز شهروندان به مسکن، تغییر کاربری داده و به اراضی ساخته شده تبدیل گردیده است. هم چنین شهر لاهیجان نیز مانند بسیاری از شهرهای ایران به دلیل افزایش ساخت وساز، دچار تغییر و تحولات قابل توجهی در زمینه کاربری اراضی شده است. هدف پژوهش حاضر مدل سازی و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی با استفاده از LCM و CA MARKOV می باشد، روش پژوهش، به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش از نوع تحقیقات توصیفی – تحلیلی می باشد. در این راستا از تصاویر ماهواره ای لندست مربوط به چهار دوره زمانی 1368، 1379، 1389 و 1397 بهره گرفته شده است. تصاویر چهار دوره پس از عملیات پیش پردازش با استفاده از روش حداکثر احتمال طبقه بندی گردیدند. سپس با استفاده از مدل LCM و CA MARKOV به شناسایی و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی شهر لاهیجان پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد که مساحت اراضی ساخته شده از سال 1368 تا 1397 نزدیک به 1250 هکتار افزایش یافته و اراضی جنگل و باغات در این دوره با کاهش حدوداً 2000 هکتاری روبه رو بوده است. بنابراین با توجه به مقایسه طبقه بندی ها و نتایج حاصل از مدل LCM مشخص می گردد، که بیشترین تغییرات در این دوره مربوط به جنگل و باغات می باشد. در پایان با به کارگیری مدل زنجیره مارکوف تغییرات کاربری اراضی را برای سال 1409 را پیش بینی شده است. ازاین رو با توجه به نتایج حاصل از پیش بینی تغییرات احتمال می رود که در سال 1409 میزان 5/760 هکتار از اراضی جنگل و باغات کاسته شده و 91/53 هکتار به اراضی ساخته شده، 09/693 هکتار به شالیزارها و 5/13 هکتار نیز به پهنه آبی افزوده خواهد شد. بنابراین بررسی ها نشان می دهد رشد مساحت ها در محدوده موردمطالعه متناسب و همسو نبوده؛ و این مسئله باعث ایجاد پدیده گستردگی در شهر لاهیجان گردیده است.
نقش فعالیت های گردشگری در توسعه خدمات فرهنگی اکوسیستم های شهری (مطالعه موردی: منطقه 3 شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۸ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
115 - 136
حوزههای تخصصی:
خدمات فرهنگی اکوسیستم، مزایایی غیرمادی است که انسان از ارتباط با محیط به دست می آورد؛ بدین گونه که انسان ابتدا براساس فرهنگ خود محیط را درک و سپس مزایای مذکور را از آن دریافت می کند، اما در حال حاضر به دلیل توسعه سریع، نامناسب و کمتر برنامه ریزی شده، در بیشتر شهرهای کشور از جمله اصفهان، خدمات فرهنگی دریافتی مردم در معرض خطر قرار دارد. از آنجا که گردشگری یکی از فعالیت های مؤثر بر فرهنگ، مزایا و خدمات آن است، هدف پژوهش حاضر تعیین میزان تأثیرگذاری عملکرد و فعالیت های گردشگری بر توسعه خدمات فرهنگی اکوسیستم (CES) در منطقه تاریخی شهر اصفهان (منطقه 3) است. داده های استفاده شده از روش های کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه) جمع آوری و برای تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری در محیط نرم افزار LISREL استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که درمجموع، فعالیت های گردشگری در توسعه CES در منطقه 3 شهر اصفهان نقش مؤثری داشته است؛ البته این تأثیر در ابعاد مختلف یکسان نیست و مؤلفه های خدمات فرهنگی اکوسیستم (CES) یعنی حس مکان، تنوع فرهنگی، روابط اجتماعی، ارزش های زیباشناختی و سیستم دانش و ارزش های آموزشی با درجات متفاوت متأثر از فعالیت ها و فرایندهای گردشگری هستند. در میان شاخص های نامبرده، قوی ترین تأثیرپذیری به مؤلفه ارزش های زیباشناختی و ضعیف ترین تأثیرپذیری به مؤلفه سیستم دانش و ارزش های آموزشی تعلق دارد.
گونه شناسی ذی نفعان مناطق ساحلی در حمایت از پارادایم توسعه گردشگری پایدار (مطالعه موردی: شهر بابلسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشارکت و همکاری ساکنان، تضمین کننده موفقیت اجرای برنامه های گردشگری پایدار است و نبود این مشارکت موجب شکست اجرای آن ها می شود. به همین سبب، سنجش نگرش ساکنان به توسعة گردشگری پایدار، اهمیت بسیار دارد. پژوهش حاضر به بررسی این موضوع می پردازد و میزان حمایت ساکنان از توسعة گردشگری پایدار را نیز در شهر بابلسر مطالعه می کند. هدف این پژوهش، بررسی نگرش ذی نفعان گردشگری به فعالیت های پایدار و طبقه بندی آن ها براساس نگرش هایشان به فعالیت های مربوط به توسعة گردشگری پایدار و نیز بررسی ویژگی های جمعیت شناختی هر طبقه است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش شامل خانوارهای شهر بابلسر (درمجموع، 13,486 خانوار) است. بنابر جدول مورگان، از میان آن ها 380 نمونه به روش نمونه گیری قضاوتی انتخاب شدند. برای سنجش نگرش ساکنان، از مقیاس SUS-TAS استفاده شد. تحلیل داده ها در سه مرحله انجام گرفت. در مرحله نخست، برای تعیین روایی سازه پرسشنامه، از تحلیل عاملی تأییدی با استفاده از نرم افزار Lisrel استفاده شد و تأیید روایی پرسشنامه صورت گرفت. در مرحله دوم، برای تقسیم نمونه ها به گروه های متجانس براساس نگرش آن ها به فعالیت های پایدار در توسعة گردشگری، از تحلیل خوشه ای با استفاده از نرم افزار SPSS استفاده شد و نمونه ها به سه گروه تقسیم شدند: بدبینان، حامیان متوسط و حامیان سرسخت. در مرحله سوم، برای مشخص کردن تفاوت های جمعیت شناختی خاص هر طبقه، برحسب مقیاس متغیرهای مورد مقایسه، از آزمون های تحلیل واریانس یک طرفه (ANOVA) و کروسکال- والیس استفاده شد. مطابق نتایج این آزمون، گروه ها از نظر توزیع متغیرهای مدت سکونت در منطقه و وضعیت تأهل همگون اند و از نظر متغیرهای سن، جنس، سطح تحصیلات، میزان درآمد ماهیانه و ارتباط شغل با گردشگری تفاوت معنادار دارند.
راهبردهاى طراحى و کنترل فضاهاى پیاده رو شهرى
حوزههای تخصصی:
تغییرات کاربری اراضی و شبیه سازی رشد و توسعه شهری رشت با استفاده از مدل شبکه عصبی و سلول های خودکار زنجیره مارکوف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۹
157 - 170
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به روند رو به رشد جمعیت در شهرها و روستاها و تمایل به زندگی شهری بیشترین تغییرات کاربری اراضی در نواحی شهری به وقوع می پیوندد. توسعه سریع شهری در دهه های اخیر موجب تغییرات وسیعی در الگوی کاربری زمین پیرامون شهرها شده و تأثیرات زیست محیطی و اجتماعی–اقتصادی زیادی را به همراه داشته است. در این پژوهش با استفاده از تصاویر ماهواره ای تغییرات کاربری اراضی و شبیه سازی رشد و توسعه شهر رشت به کمک مدل شبکه عصبی و سلول های خودکار زنجیره مارکوف انجام گرفت. برای این منظور از تصاویر سال های 2000، 2008 و 2017 ماهواره لندست استفاده گردید. پس از پیش پردازش تصویر و انتخاب بهترین ترکیب باندی، تصاویر با روش شبکه عصبی طبقه بندی شد. سپس تصاویر طبقه بندی شده در مدل ساز تغییرات زمین وارد گردید و نقشه های خروجی مدل ساز با روش CA-MARCOVE</em> برای سال 2027 پیش بینی شد. نتایج بدست آمده در فاصله زمانی 2000 تا 2017 نشان می دهد که تغییرات مساحت در اراضی شهری، شالیزار و جنگل به ترتیب به میزان 87/9041، 03/7841 و 78/55 هکتار بوده که میزان آن در شهر رشت مثبت و در شالیزار و جنگل منفی می باشد و نقشه پیش بینی سال 2027 با روش CA-</em> MARCOVE</em> نیز موید افزایش قابل توجه کاربری شهری به مقدار 04/14105هکتار در سال های آتی است. نتایج این پژوهش نشان می دهند که ادامه روند فعلی تغییرات کاربری اراضی به نتایج مضر زیست محیطی و به تبع آن آسیب های اقتصادی- اجتماعی جبران ناپذیر می انجامد. بنابراین ضروری است دستگاه برنامه ریزی و مدیریت منطقه، رویکردی جامع برای جلوگیری از مشکلات زیست محیطی آتی و مهار توسعه افقی سکونتگاه ها در این منطقه در پیش گیرد.
انفجار مادرشهر و توسعه گسیخته منطقه کلان شهری تهران در چارچوب نظریه زوال شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۶ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
451 - 472
حوزههای تخصصی:
شهرنشینی از نیمه دوم قرن بیستم با روند شتابانی ادامه یافته و مراحل مختلف «حومه نشینی» و «شهرگریزی» (ضد شهرنشینی یا زوال) نیز هم زمان در بسیاری از کلان شهرها ظاهر شده است. در این پژوهش منطقه کلان شهری تهران به عنوان قلمرو پژوهش انتخاب شد و فرایند انفجار مادرشهر و پدیدارشدن زوال شهری در شهر تهران، گسیختگی شهری به عنوان نمود فضایی و عینی توسعه پیرامونی طی سال های 1355 تا 1395 مشخص شد. پژوهش حاضر در چارچوب راهبرد پس کاوی انجام شده است. همچنین این پژوهش به شیوه فراتحلیل و بر اساس داده های ثانویه جمعیتی مرکز آمار ایران به عنوان معیار اندازه گیری و اطلاعات اسناد و گزارش های رسمی فرادست انجام شده و از سنت های روش پژوهش کمی و کیفی استفاده کرده است. روش اندازه گیری گسیختگی شهری اغلب از طریق تبدیل داده ها، اطلاعات و عوامل کیفی به داده ها و شاخص های کمی بوده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از مدل های توزیع جهت دار، هم بستگی فضایی موران (جهانی و محلی) و آماره عمومی G و برای اندازه گیری رشد گسیخته منطقه کلان شهری در دوره های مورد بحث از مدل های آنتروپی شانون و هُلدرن اندازه گیری استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که از دهه 50 ه. ش «منطقه کلان شهری تهران» فرایند حومه نشینی به سبک مدرن را آغاز کرده و پس از دهه 70 ه.ش با فرایند شهرگریزی (زوال) مواجه بوده است. نمود فضایی این دو فرایند در قالب گسیختگی تجلی یافته است. نتایج مدل های موران و آماره عمومی G حاکی از شکل گیری چند الگوی خوشه ای جمعیت خارج از کلان شهر تهران است. همچنین نتایج مدل های آنتروپی شانون و هلدرن نشان می دهد که از دهه 70 ه. ش، توسعه عرصه های شهری در حلقه دوم (Suburban) و حلقه سوم (Exurban) رخ داده است. نتیجه این پژوهش حاکی از بروز پدیده زوال شهری در منطقه کلان شهری تهران است که از فرایندهای شهرنشینی تجربه شده در کشورهای آمریکایی- اروپایی تبعیت می کند.
بررسی روند تغییرات فضای سبز در سه دهة گذشته با استفاده از سنجش از دور (مطالعه موردی: شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهمیت و نقش فضای سبز در حیات و توسعة شهرها تا حدی است که به عنوان یکی از شاخص های توسعة پایدار معرفی می شود. تاثیرات فیزیکی و طبیعی این فضاها در سیستم شهری و بازدهی های اکولوژیکی، اجتماعی و اقتصادی آن ها در ساختار جوامع انکارناپذیر است. در این پژوهش جهت نمایش میزان تغییرات فضای سبز شهر یزد از اطلاعات باندهای ماهواره لندست سنجنده های ETM و TM در سال های 1366، 1378 و 1394 استفاده و میزان شاخص NDVI برای سال های مذکور در مناطق سه گانة شهر یزد محاسبه شد. نتایج نشان داد میزان مساحت فضای سبز شهری و تغییرات کاربری و تبدیل باغات به مناطق مسکونی و سایر کاربری های شهری در طی 30 سال گذشته 71/271 هکتار کاهش داشته است، درحالیکه جمعیت شهر یزد در طول این دوره 332124 نفر افزایش داشته است. بیشترین میزان کاهش فضای سبز در طی این سال ها برابر با 205 هکتار و مربوط به منطقة دو شهری است. با توجه به نتایج به دست آمده، میزان فضای سبز مناطق 1 و 2 در سال های مذکور روندی نزولی داشته است. این درحالی است که توسعة فضاهای سبز در منطقة یک نسبت به سال 1385 از روند رو به رشدی برخوردار بوده است. بنابراین، لازم است علاوه بر افزایش میزان سطح فضای سبز به توزیع مناسب و برنامه ریزی های توسعه ای در راستای حفظ باغات و افزایش سرانة فضای سبز به ویژه در مناطق در حال توسعة یک و سه اقدام کرد.
بررسی آسیب های مدیریت شهری و نقش آن در نظام برنامه ریزی توسعه شهری با استفاده از تحلیل سه شاخگی (مطالعه موردی: شهرداری پاکدشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۰
47 - 58
حوزههای تخصصی:
قدم اول جهت بهبود مدیریت در یک سازمان با آسیب شناسی آغاز می گردد. آسیب شناسی باعث می شود تا بتوانیم موانع رشد و توسعه سازمان را شناسایی و جهت رفع آنها برنامه ریزی کنیم. در این پژوهش ابتدا با استفاده از روش تحلیل سه شاخگی و با مصاحبه با 12 نفر از کارشناسان خبره شهرداری پاکدشت به شناسایی آسیب های ساختاری، رفتاری و محیطی یا زمینه ای پرداخته شده است . سپس متن مصاحبه ها با استفاده از روش تحلیل محتوا و نرم افزار MAXQDA 2018 مورد تحلیل قرار گرفته و ابعاد آسیب شناسی مدیریت توسعه شهری پاکدشت شناسایی شده و مدل تحقیق ارائه می شود. در آسیب های ساختاری، ساخت و ساز غیر مجاز با بار عاملی 0.89، سیستم نادرست حقوق و پاداش با بار عاملی 0.89، عدم استفاده از فناوری اطلاعات با بار عاملی 0.89 و نمودار سازمانی موجود با بار عاملی 0.86 مهم ترین آسیب های مدیریت توسعه شهری پاکدشت هستند. در آسیب های زمینه ای، وضعیت قوانین موجود با بار عاملی 0.98، طرح های توسعه شهری با بار عاملی 0.95، عدم استفاده از نظرات ارباب رجوع با بار عاملی 0.94 و عدم مشارکت شهروندان در مدیریت شهری با بار عاملی 0.85 آسیب های زمینه ای مدیریت توسعه شهری پاکدشت هستند. در آسیب های رفتاری، عدم آگاهی و دانش کارکنان با بار عاملی 0.97، عدم شناخت استانداردهای کاری با بار عاملی .97 ، عدم نظارت بر عملکرد کارکنان با بار عاملی 0.95، فرهنگ سازمانی در عملکرد کارکنان با بار عاملی 0.92 و عدم آگاهی و دانش اعضای شورای شهر با بار عاملی 0.79 آسیب های رفتاری مدیریت توسعه شهری پاکدشت هستند.
تحلیل مکانی کاربری فضای سبز شهری (مطالعه موردی: پارک ملت شهر ایلام)
حوزههای تخصصی:
پارک های شهری بخشی از فضای سبز عمومی اند که علاوه بر دارا بودن جنبه های تفریحی، فرهنگی و زیست محیطی ، جنبه ی خدمات دهی به مناطق مختلف شهر را نیز دارد. استقرار پارک های شهری از یک سو به جهت تاثیری که بر کیفیت زندگی شهری و نیل به توسعه ی پایدار دارند و از سوی دیگر به جهت بار مالی بدون بازگشت سرمایه و سود که برای شهرداری ها به جای می نهند، ارزش بررسی گسترده را دارند. این تحقیق قصد دارد به بررسی دقیق این مسئله بپردازد .برای این منظور معیارهای مکانیابی فضاهای سبز شهری مورد بحث واقع شده و با تحلیل دسترسی به شریانهای فرعی و اصلی نزدیکی به کاربریهای سازگار و ناسازگار ماتریس مقیاس با مطالعه موردی پارک ملت شهر ایلام به بررسی رعایت این معیارها پرداخت است. روش تحقیق توصیفی–تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای، اسنادی و بررسی های میدانی است. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که این پارک از 80 درصد سازگاری کامل در ماتریس سازگاری، 5/87 درصد مطلوبیت کامل در ماتری مطلوبیت، 20 درصد کاملا متناسب و 20 درصد نسبتاًمتناسب در ماتریس ظرفیت و 100 درصد کاملاً مناسب در ماتریس وابستگی است.
تأثیر تصویر ذهنی ساکنان از محل سکونت خود بر میزان حمایت آنان از گردشگری (مطالعه موردی: شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۵ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
1 - 16
حوزههای تخصصی:
تصویر ذهنی (مثبت یا منفی) که ساکنان یک منطقه از محل سکونت خود دارند بر میزان حمایت آن ها از گردشگری در آن منطقه تأثیر بسزایی داشته و می تواند بر توسعه گردشگری نقش تعیین کننده ای داشته باشد. بنابراین در این مطالعه به بررسی میزانحمایتساکنانازتوسعهگردشگری و تبیین عوامل مؤثر بر سطح حمایت (تصویر ذهنی) پرداخته شده است. تحقیقحاضرازنظرهدف، کاربردیوازنظرشیوه گردآوریاطلاعات،تحقیقیتوصیفی – تحلیلیاست. به منظور تجزیه وتحلیل داده های پژوهش از رویکرد معادلات ساختاری، روش حداقل مربعات جزئی (PLS) استفاده شده است. ابزاراصلیگردآوری اطلاعات نیز پرسشنامهمی باشد. بدین منظور تعداد 384 پرسشنامه بهروش نمونه گیری طبقه ای ساده، در سه ماهه دوم سال 1395 (تیرماه الی شهریورماه) بین جامعهآماری تحقیق که شامل سهگروهخانوارهایساکنمعمولی،فعالانبخشتجاری-خدماتیومسئولینبخشعمومیبوده، توزیع گردیده است. نتایجتحقیقنشانمی دهد ارتباط مثبت و معناداری بین تصویر ذهنی ساکنان از شهر تبریز و حمایت آنان از توسعه گردشگری وجود دارد. بالاترین میزان حمایت از توسعه گردشگری به ترتیب مربوط به ساکنان شاغل در بخش تجاری و خدماتی (ضریب مسیر 376/0)، ساکنان شاغل در بخش عمومی (ضریب مسیر 227/0) و درنهایت خانوارهای ساکن معمولی (ضریب مسیر 212/0) می باشد. حمایتاندکساکناناز توسعهگردشگری می تواند ناشی ازنگرانی های آن هانسبتبه اثراتوپیامدهاینامطلوبتوسعهگردشگرییا عدم بهره مندی از منافع حاصل از گردشگری در جامعه میزبان باشد. بنابراین علی رغم اینکه هر سه گروه از توسعه گردشگری حمایت می کنند، میزان این حمایت اندک بوده و مسئولان امر باید سیاست گذاری های مناسبی جهت افزایش حمایت جامعه میزبان ترتیب دهند.
ارزیابی شاخص های زیست اقلیمی موثر بر آسایش انسانی به منظور توسعه توریسم شهری (مطالعه موردی: شهرقزوین)
حوزههای تخصصی:
شناخت آسایش زیست اقلیمی در مناطق مختلف جغرافیایی، می تواند به فرایند برنامه ریزی و توسعه منطقه کمک نماید. راحتی و سلامت انسان در محیط طبیعی، رابطه مستقیمی با وضعیت اقلیمی دارد. در این تحقیق آسایش و عدم آسایش ماههای مختلف سال در شهر قزوین درجهت توسعه توریسم شهری براساس شاخص های زیست اقلیمی؛ بیکر، ترجونگ، فشار عصبی و اولگی، با استفاده از داده های اقلیمی ارزیابی شد، همچنین نیاز سرمایشی و گرمایشی در ماههای با شرایط عدم آسایش نیز مشخص گردید. نتایج بدست آمده از شاخص های زیست اقلیمی نشان می دهد که به طور کلی دوره آسایش انسانی از فروردین ماه شروع می شود و تا آواخر مهر ماه ادامه می یابد، بیشتر شاخص ها ماههای اردیبهشت، شهریور و مهر را مناسب ترین زمان آسایشی نشان می-دهند. از آذر تا اواخر اسفند ماه به علت تنش سرمای هوا و همچنین در طول ماههای تیر و آگوست به دلیل گرمای هوا منطقه مورد مطالعه خارج از محدوده آسایش قرار می گیرد. عدم آسایش در ماههای سرد و گرم سال برنامه ریزی درجهت تامین انرژی لازم برای تعدیل دمای هوا را حائز اهمیت می سازد، به طوری که در ماههای گرم سال این مقدار نیاز سرمایشی به 464 درجه روز می رسد. سردسیر بودن منطقه، ضرورت 2274 درجه روز نیاز گرمایشی برای ماههای سرد سال در فصول پاییز و زمستان را آشکار می سازد. درمیان شاخص-های بیوکلیمایی به کار رفته شاخص های بیکر و ترجونگ وضعیت بیوکلیمایی منطقه را بهتر نشان می دهند. با توجه به ظرفیت های بالای گردشگری در شهر قزوین ارزیابی و شناخت آسایش و عدم آسایش انسانی می تواند در جذب و توسعه توریسم شهری با تاکید بر شرایط اقلیمی نقش موثری ایفا نماید.
ارزیابی و اولویت بندی مؤلفه های زیست پذیری در شهر بم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زیست پذیری یکی از مباحث بسیار با اهمیت و ضروری شهر و از مبانی اساسی توسعه پایدار شهری است. رویکرد زیست پذیری را می توان برآمده از افزایش آگاهی نسبت به الگوهای ناپایدار زندگی شهری دانست که در درازمدت موجب کاهش توان منابع محیطی می شود و شرایط زندگی شهری را سخت می کند. بنابراین هدف اصلی این تحقیق بررسی و اولویت بندی مؤلفه های اصلی زیست پذیری در شهر بم می باشد. روش پژوهش حاضر توصیفی – تحلیلی و مبتنی بر داده های اولیه می باشد که جمع آوری اطلاعات اولیه، به صورت اسنادی و پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه انجام گرفته است. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Smart PLS مورد پردازش قرار گرفت. بر اساس نتایج پژوهش و تحلیل عاملی اکتشافی مؤلف ه های اصلی مؤثر بر زیست پذیری به 5 عامل اصلی تقسیم شد. همینطور بر اساس نتایج حاصل تحلیل گام به گام و مدل سازی مسیر PLS مؤلفه های اصلی تأثیرگذار بر زیست پذیری در شهر بم به ترتیب مؤلفه های خدمات و دسترسی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی با ضریب مسیر 0.482، 0.268، 0.250 و 0.128 شناخته شدند. مؤلفه کالبدی با ضریب مسیر 0.063 از تأثیرگذاری کمتری برخوردار است که با برنامه ریزی در راستای ارتقاء و ساماندهی این مؤلفه ها بر اساس درجه اهمیت می توان وضعیت زیست پذیری محدوده مورد مطالعه را بهبود بخشید.
توسعه شهری دانش بنیان؛ تدوین نقشه راهبردی کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
151 - 170
حوزههای تخصصی:
توسعه شهری دانش بنیان (KBUD) رهیافت و الگویی از توسعه است که بنیادهای رقابت و پایداری را در ویژگی های مولد، زایشی و افزایشی اقتصاد دانش بنیان شهر جست وجو می کند. شهرها و در رأس آن ها کلان شهرها به دلایل مختلف مکان های بهینه ای برای تعامل شهر و دانش با هدف توسعه شهری دانش بنیان هستند. این مقاله با دیدگاه مبتنی بر منابع و تفکر راهبردی در تحلیل منابع و موانع، جایگاه و مزیت رقابتی و ارزیابی تناسب راهبردی منابع را تبیین می سازد و نقشه راهبردی توسعه شهری دانش بنیان تهران را تدوین و پیشنهاد می کند. روش این مقاله توصیفی-تحلیلی است و به دلیل داشتن ماهیت راهبردی، دستاورد (هدف) کاربردی دارد. داده های نظری به روش اسنادی و داده های تجربی به روش پیمایشی تهیه شده اند. در پردازش اطلاعات و تدوین نقشه راهبردی نیز از مدل Meta-SWOT و تحلیل PESTEL استفاده شده است. نتایج نشان می دهد منابع داخلی تهران اهمیت یکسانی در KBUD ندارند. تهران در مقایسه با سایر منابع داخلی قابلیت هایی دارد که در توسعه دانش بنیان شهر باارزش، تقلیدنشدنی، غیرقابل جایگزین و دارای تناسب راهبردی هستند و همچنین جایگاه رقابتی تهران در میان سایر کلان شهرها و مزیت رقابتی آن در KBUD نشان می دهند. این عوامل عبارت اند از: پیشتازی دیجیتال، پارک های علم و فناوری، ساختار صنعتی، چشم انداز دانش بنیان و جمعیت فعال و متخصص. در مقابل، ضعف تحقیق و پژوهش، تحریم و رکود اقتصادی، نبود اقتصاد دانش بنیان و مخاطرات محیطی هستند که موانع و تهدیدهای اصلی KBUD به شمار می روند. احتمال وقوع این ضعف ها بسیار زیاد است و از نظر درجه اضطرار در رده بسیار فوری قرار دارند. منابع و موانع یادشده باید در شالوده خط مشی KBUD پذیرفته شوند و در تدوین نقشه و پیشنهاد برنامه راهبردی تهران به عنوان اولویت های اقدام یا ضرورت های مهار و کنترل تبیین شوند تا چرخه اقتصاد دانش بنیان شهر را فعال کنند. با این همه، نباید فراموش کرد که گذار به توسعه شهری دانش بنیان، بدون تغییر و بازنگری در سرچشمه های رانتی اقتصاد ملی و رانت فضایی ناشی از فعالیت های ساختمانی در درون شهرها بسیار دشوار خواهد بود.
بررسی چگونگی اثرگذاری خدمات و زیرساخت های شهری بر کیفیت زندگی ذهنی شهروندان در رینگ اول شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نواحی شهری مراکز اصلی رشد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در هر کشوری هستند و خود را به عنوان جذاب ترین نقاط برای ایجاد ثروت، کار، خلاقیت و نوآوری اثبات کرده اند؛ اما درعین حال، این نواحی با چالش های مهمی نیز در زمینه های تخریب فیزیکی و محیطی، محرومیت اجتماعی، ناامنی، بیکاری، کمبود مسکن، ترافیک و حاشیه نشینی روبرو هستند که این مشکلات کیفیت زندگی شهری را به شدت کاهش می دهند. بااین وجود سیاست گذاران و برنامه ریزان در سطوح بین المللی و ملی بر قابلیت شهرها برای بهبود کیفیت زندگی انسان ها تأکید دارند. این امر سبب شده است که مقایسه کیفیت زندگی شهری در شهرها به منظور بررسی عدالت شهری اهمیت دوچندانی پیدا کند که در تحقیقات گذشته کمتر به آن توجه شده است؛ بنابراین، پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی سعی بر آن داشته است که چگونگی اثرگذاری عوامل خدماتی و زیرساختی شهری که به عنوان کیفیت زندگی عینی شناخته می شوند بر کیفیت زندگی ذهنی شهروندان را موردبررسی قرار دهد. برای رسیدن به این هدف، شاخص های مسکن، تأسیسات و تجهیزات شهری، حمل ونقل شهری، اقتصادی، آموزش، تفریحات، سلامت و بهداشت، ایمنی و امنیت به عنوان متغیرهای مستقل تحقیق و شاخص کیفیت زندگی ذهنی (رضایتمندی) به عنوان متغیر وابسته تحقیق در قالب مدل مفهومی تحقیق انتخاب شدند. سپس بر مبنای این شاخص ها پرسشنامه ای 72 سؤالی تبیین و طراحی شد در محلات رینگ مرکزی همدان توزیع شد. سپس داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 19 و روش آماری رگرسیون خطی چندگانه مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که با توجه به مرکزیت و هسته تجاری بودن رینگ مرکزی در شهر همدان، اثرگذاری عامل اقتصاد و اشتغال بر کیفیت زندگی ذهنی شهروندان به طور معناداری از دیگر عوامل استخراج شده تحقیق بیشتر و قابل توجه تر است.
بررسی تأثیر ساختار کالبدی بر رفتار فضایی بهره بران با رویکرد روان شناسی محیط (مطالعه موردی: پایانه مسافربری استان همدان)
حوزههای تخصصی:
با توسعه جوامع انسانی، توجه معماران، طراحان و برنامه ریزان به کیفیت فضا و ساختار کالبدی آن افزایش یافته و نقش طراحی به عنوان ابزاری در جهت شکل دادن به محیط زندگی و پاسخ گویی به توقعات و نیازهای انسان، اهمیت بیشتری یافته است. رفتار فضایی فرد، در محیط جغرافیایی که در آن زندگی می کند، متأثر از عناصر تشکیل دهنده محیط و ساختار کالبدی پیرامون او، بر پایه ی ویژگی های روان شناختی، شخصیتی، فرهنگی و اجتماعی شخص بوده، که در فضا رخ می دهد. ساختار کالبدی محیط، فرصت های متعددی را برای بروز رفتار فضایی افراد ایجاد می کند. مکان پایدار به عنوان محیط ایده آل و پاسخده، نشانگر میزان کیفیت محیط بوده و به نسبتی که قابلیت های عرضه شده در محیط بیشتر باشد، افراد بر اساس فرایندهای ادراک- شناخت و انگیزش های درونی، ارتباط مؤثرتری با محیط برقرار می کنند. درواقع ساختار کالبدی، مجموعه ایست متشکل از فضاها و عناصر فرعی که در کنار یکدیگر عنصر اصلی و کلیت طرح را شکل می دهند. این عناصر شامل: فضاهای داخلی، خارجی، مکان یابی، چیدمان و غیره است که متغیر های فیزیکی همچون صدا و نور رفتار فضایی فرد را در محیط تحت تأثیر قرار می دهد. پژوهش موجود، محصول مطالعه چندین منبع و مرجع هماهنگ با موضوع (روش کتابخانه ای) و میدانی (مشاهده عینی-مصاحبه دقیق) بوده و هدف از ارائه این مقاله، بررسی عوامل و مؤلفه های کالبدی مؤثر بر رفتار فضایی و تبیین راهکارهای مناسب در جهت بهبود کیفیتی، در ساختار کالبدی محیط فیزیکی است. در این پژوهش پایانه مسافربری استان همدان، به عنوان نمونه موردی، انتخاب شده است.
تحلیل تطبیقی رابطه بین فقر و خشونت شهری با استفاده از مدل ویکور (مطالعه موردی: محلّه های شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات نواحی شهری سال چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۱
103 - 128
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین فقر و گسترش انواع مختلف خشونت های شهری در سطح محلّه های شهر یزد است. با توجه به اهداف تحقیق، نوع تحقیق کاربردی و روش بررسی آن توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری، افراد مجرم در43 محلّه شهر یزد است. شاخص های تحقیق شامل: شاخص های فقر به عنوان متغیرهای مستقل و شاخص های خشونت شهری به عنوان متغیرهای وابسته می باشد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها و بررسی ارتباط بین متغیرهای تحقیق، از آزمون های آمار استنباطی مانند: ضریب رگرسیون چند متغیره و تحلیل مسیر و همچنین از شاخص نزدیکترین همسایه و مدل ویکور برای رتبه بندی میزان خشونت در محلّه های شهر یزد استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد اکثر محلّه هایی که دارای بیشترین میزان فقر هستند؛ غالباً نقاط داغ خشونت نیز در همان محلّه ها بیشتر است. در این ارتباط، بر اساس مدل تحلیل مسیر، شاخص پایین بودن میزان درآمد و بیکاری دارای بیشترین تأثیر و دسترسی به خدمات، دارای کمترین تأثیر در افزایش فقر و خشونت شهری می باشند. همچنین در مورد اثر مستقیم، مؤلفه سطح سواد دارای کمترین اثر و مؤلفه میزان بیکاری دارای بیشترین اثر در افزایش خشونت های شهری بوده است که ضریب همبستگی چندگانه با مقدار 0/741 رابطه بین گسترش میزان فقر و افزایش میزان خشونت و کاهش احساس امنیت در سطح محلّه های شهر یزد را تأیید می نماید. در نهایت راهکارهایی جهت از بین بردن فقر و کاهش خشونت شهری در سطح محلّه های شهر یزد ارائه شده است.
تحلیل فقر مسکن شهری از بُعد اجتماعی (مطالعه موردی: محلات منطقه 17 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: فقر مسکن دارای ابعاد اقتصادی، کالبدی و اجتماعی است، که هر یک از این ابعاد دارای شاخص های متفاوتی هستند، وضعیت این شاخص ها در مناطقی که گروه های کم درآمد و اقشار آسیب پذیر ساکن هستند نسبت به مناطق مرفه نشین نامناسب است. روش: هدف پژوهش تحلیل فقر مسکن از بعد اجتماعی است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی و روش آن توصیفی - تحلیلی است. گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی- پیمایشی صورت گرفته است، بدین صورت که با استفاده از منابع اسنادی - کتابخانه ای و مرور پیشینه تحقیق، نسبت به تدوین مبانی نظری و جمع آوری شاخص های پژوهش اقدام شد. برای تحلیل داده ها از آزمون t ، روش آنتروپی شانون و مدل ویکور استفاده شد. یافته ها: نتایج آزمون t نشان داد میانگین شاخص های اجتماعی مسکن در محلات منطقه17 از میانگین این شاخص ها در شهر تهران بالاتر است، لذا در این منطقه فقر اجتماعی مسکن وجود دارد. نتایج بدست آمده از آنتروپی شانون نشان داد، شاخص کمبود مسکن با وزن (0.134)، نفر در اتاق با وزن (0.102)، خانوار در واحد مسکونی با وزن (0.095) به ترتیب در بین شاخص های اجتماعی مسکن بیشترین اهمیت و تاثیر را در فقر اجتماعی مسکن دارند. شاخص نسبت رشد خانوار به واحد مسکونی با وزن (0.058) و شاخص خانوار در اتاق با وزن (0.076) به ترتیب کمترین اهمیت و تاثیر را در فقر اجتماعی مسکن دارند. نتایج مدل ویکور نشان داد محلات زمزم ، زهتابی و ابوذر شرقی به ترتیب دارای بیشترین میزان فقر اجتماعی مسکن در بین محلات منطقه 17 هستند. نتایج: لذا با توجه به یافته های تحقیق می توان استنباط کرد که شاخص های کمبود مسکن، نفر دراتاق و خانوار در واحد مسکونی دارای بیشترین تاثیر در فقر اجتماعی و همچنین شاخص های نسبت رشد خانوار به واحد مسکونی، خانوار در اتاق دارای کم ترین تاثیر در فقر اجتماعی مسکن می باشند.
فرا روش پژوهش های مرتبط با عدالت فضایی در مقیاس شهری در ایرن در ب ازه ی زم انی ۱۳۸۳-۱۳۹۴(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله کوشش شده است با استفاده از طرح پژوهش ترکیبی و راهبرد پژوهشی فراروش به ارزیابی و آسیب شناسی وضعیت مؤلفه ه ای روش شناس ی پژوهش های انجام شده و تلفیق تفسیری نتایج آن ها پرداخته شود. جامعه مورد مطالعه ۴۴ مقاله علمی- پژوهشی با محوریت موضوعی عدالت فضایی در ب ازه زم انی سال های ۱۳94-۱۳83، بودند که به صورت جداگانه کدگذاری، تجزیه و تحلیل شده اند. فراروش مطالعات منتخب حاکی از وجود ابهامات روش شناسی، پایین بودن کیفیت اغلب مطالعات و اخذ نتایج بدیهی از انجام پژوهش است. طبق یافته های تحقیق، جریان اصلی مطالعاتی در این حوزه را مقاله های کمی با راهبرد پیمایشی، روش های شاخص ساز و با بهره گیری از تحلیل های توصیفی آمار پایه و تحلیل همبستگی تشکیل داده اند.