فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۳۲۱ تا ۵٬۳۴۰ مورد از کل ۶٬۴۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه ارزیابی عملکرد شرکت های خدمات مشاوره ای و فنی و مهندسی کشاورزی استان های کرمانشاه و زنجان در سال زراعی 89-1388 است. جامعه آماری این تحقیق را کلیه مدیران عامل شرکت های خدمات مشاوره ای و فنی و مهندسی کشاورزی استان های کرمانشاه و زنجان (جمعاً 166 نفر)، که با سرشماری بررسی شده اند، تشکیل می دهند. برای ارزیابی عملکرد این شرکت ها، 33 شاخص با بهره گیری از دیدگاه های کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی، سازمان نظام مهندسی، مدیران عامل شرکت ها، استادان دانشگاه ها و مطالعات کتابخانه ای تهیه شد و روایی آنها در پانل متخصصان تأیید گردید. این مطالعه از نوع مطالعات توصیفی-پیمایشی است، و از جنبة هدف در زمرة مطالعات کاربردی طبقه بندی می شود. بر اساس نتایج به دست آمده، شرکت های فعال خدمات مشاوره ای و فنی و مهندسی در این استان ها در زمینه فعالیت های آموزشی-ترویجی عملکرد بهتری داشته اند ولی عملکرد میدانی و فنی شان چندان مناسب نبوده است. دیگر اینکه عملکرد شرکت های استان زنجان در اجرای برخی فعالیت های خصوصی در مقایسه با شرکت های استان کرمانشاه به طور معنی داری مطلوب تر است، و رضایت شغلی مدیران عامل شرکت های این استان نیز بیش از استان کرمانشاه است.
تحلیل عوامل اصلی افزایش بی رویه قیمت مسکن در کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش مسکن عرصه ظهور مشکلات متعددی بوده است که اغلب از سایر بخش های جامعه به آن تحمیل گردیده و موجبات برهم خوردن تعادل در آن را فراهم نموده است. یکی از مسائلی که همواره در بخش مسکن مطرح و با توالی نامنظم تکرار گردیده است، موج افزایش بی رویه قیمت مسکن بوده، که به دنبال خود مسائل عدیدهای به همراه آورده است. به نظر می رسد عوامل متعددی در افزایش بی رویه قیمت مسکن و شکل گیری موج های افزایشی آن نقش داشته است. این پژوهش کنکاشی در این موضوع بوده که به صورت توصیفی و تحلیلی انجام شده است. در بخش توصیفی با استفاده از مطالعات کتابخانه و استادی اطلاعات مورد نیاز تحقیق جمعآوری شده است، در بخش تحلیلی جهت بررسی عوامل اصلی و همچنین تعیین آثار و پیامدهای افزایش بی رویه قیمت مسکن، پیمایش و تحلیل های آماری صورت گرفته است. نتایج حاصل از تجزیه تحلیل آماری از داده های تحقیق، که از نظرات نخبگان و کارشناسان بخش مسکن استفاده گردیده، نشان داده است که مؤلفه متغیرهای اجتماعی (Social) به عنوان تبیینکننده اثر متغیرهای اجتماعی - فرهنگی با ضریب همبستگی (84/0) بیشترین تأثیر را بر افزایش بیرویه قیمت مسکن در منطقه مورد مطالعه داشته است. همچنین متغیرهای فیزیکی- کالبدی و اجرایی به ترتیب با ضرایب همبستگی (66/0 و 61/0) در رتبه های بعدی قرار داشته است. برخلاف انتظار، مولفه متغیرهای اقتصادی (Economic) از منظر خبرگان و کارشناسان بخش مسکن کمترین تأثیر را بر افزایش قیمت مسکن در کلان شهر تهران بر عهده داشته است. بنابراین این متغییر علیرغم آنکه با ضریب همبستگی (45/0) را به خود اختصاص داده است هنوز نقش آن، تأثیر ضعیفی تلقی نشده است، و در افزایش بیرویه قیمت مسکن به همراه سایر عوامل نقش بسزایی داشته است.
بررسی تأثیرات شکل جغرافیایی استان ایلام بر توسعه نیافتگی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه و ارتقای واحد های سیاسی تا اندازه ی زیادی به نحوه سازماندهی سیاسی فضا و آرایش بهینه سرزمین بستگی دارد. یکی از مهم ترین مؤلفه های مؤثر در سازماندهی بهینه فضا شکل گزینی مناسب برای واحدهای سیاسی است، چرا که شکل هندسی نقش بسیار مهمی در اداره و توسعه، شکل گیری هویت جمعی، مشارکت مردم در امور و تعلق و وابستگی به یک واحد سیاسی دارد. هدف این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است، بررسی شکل هندسی استان ایلام و چگونگی تأثیرگذاری آن بر توسعه این استان می باشد. داده های پژوهش با استفاده از روش کتابخانه ای و پیمایشی گردآوری شده است. جامعه آماری مردم و مسئولین ساکن استان ایلام و حجم نمونه321 نفر می باشد. در تجزیه و تحلیل اطلاعات از هر دو روش کیفی و کمی (نرم افزار Spss وGIS ) استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که استان ایلام دارای شکلی طویل و کشیده و دارای یک زائده در شمال شرقی است که آن را در زمره شکل های دنباله دار قرار داده است. به عبارت دیگر این استان از معایب دو شکل طویل و دنباله دار برخوردار می باشد. این شکل منحصر به فرد وحدت ساختاری و کارکردی، توسعه متناسب با ظرفیت های استان، شکل گیری هویت جمعی در میان مردم استان و حس تعلق مردم به استان و در نتیجه مشارکت مردمی جهت توسعه در استان، را با چالش مواجه کرده است.
تحلیلی بر الگوی گسترش کالبدی- فضایی روستا- شهرها(مطالعه موردی: شهر لالجین)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، شهرنشینی بر شهرسازی مقدم شده و رشد شهری و توسعه کالبدی شهرها به یکی از مهمترین مسائل تبدیل گشته است. هرچند باید اذعان داشت در شکل توسعه کالبدی و فضایی شهرها بر اساس اندازه و جمعیت آنها تفاوت های عمده ای دیده می شود. هدف این تحقیق شناخت الگوی کالبدی و نحوه گسترش روستا-شهرها در سال های اخیر است. در این پژوهش محقق در یک تحقیق کاربردی از طریق مشاهده مستقیم و غیرمستقیم به بررسی نحوه گسترش کالبدی و فضایی توسعه روستا-شهرها با استفاده از مدل هلدرن کرده است. نمونه موردی این پژوهش شهر لاله جین در استان همدان است. بررسی ها در این تحقیق نشان می دهد که در لالجین تا سال 1381 شهر به صورت فشرده رشد کرده اما بین سال های 1384 تا 1389 رشد بدقواره شهری (پراکنش) رخ نموده که میزان آن بر اساس این مدل 78 درصد بوده است. بر اساس تحلیل نتایج حاصل از یافته های تحقیق با توجه به رشد افقی و پراکنش شهر، الگوی متمرکز به عنوان الگوی مطلوب گسترش آتی شهر مشخص گردید.
تطبیق نظریات جهانی شدن فرهنگ در روستاها بر اساس شاخص های سبک زندگی مطالعه موردی: دهستان براآن جنوبی شهرستان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانشمندان رشته های گوناگون، تأثیرات جهانی شدن را بر جوامع و گروه ها و افراد بررسی کرده اند تا بتوانند به پیامدهای آن در دگرگون سازی روندهای جهانی پی ببرند. جهانی شدن دارای دو چهره محلی و جهانی است که از یک سو دربرگیرنده توسعه شکل ها و تأثیرات جهانی است، و از سوی دیگر تقویت گروه های محلی را در پی دارد. در این مقاله کوشش شده است تا با توجه به نظریه های موجود در زمینه جهانی شدن فرهنگی، تأثیرات آن بر سبک زندگی روستایی مورد کنکاش قرار گیرد. برای پرداختن به شاخص های سبک زندگی از آثار بوردیو استفاده شده است. مبانی نظری این مقاله نیز سه دیدگاه ""تفاوت های فرهنگی، یکی شدن فرهنگی و پیوندزدن یا درآمیختن فرهنگی"" استوار است که در نهایت توضیح داده شود که کدام یک از آنها می تواند با منطقه مورد مطالعه مطابقت داشته باشد.در این پژوهش، روش تحقیق کیفی با ابزار مصاحبه به کار رفته است. نتایج مطالعه نشان می دهد که در منطقه یاد شده، تفاوت در سبک زندگی را نه در همه گروه ها بلکه عمدتاً در بین دانشجویان و شاخص رسانه ها مشاهده کرد و تأثیرپذیری از رسانه ها بر دیگر جنبه های زندگی آنان نیز سایه انداخته است.
تصمیم سازی گروهی مبتنی بر GIS در مسأله تخصیص کاربری آموزشی (مورد شناسی: منطقه 6 شهرداری اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق یک ابزار تصمیمگیری گروهی مبتنی بر سامانه اطلاعات مکانی جهت حل مسأله تخصیص کاربری آموزشی در مناطق شهری توسعه داده شده است. اگرچه در اغلب تحقیقات صورت گرفته در زمینه تخصیص کاربری، تکنیکهای تصمیمگیری چندمعیاره با دیدگاه تصمیمگیری فردی مورد استفاده قرار گرفتهاند، در این مقاله تخصیص کاربری به عنوان یک مسأله تصمیمگیری گروهی که نیازمند مشارکت تخصصها و دیدگاههای مختلف در فرایند تصمیمسازی میباشد، مورد توجه قرار گرفته است. در این راستا، معیارهای سرانه، حداقل مساحت، فاصله از مراکز شهری و همچنین فاصله از برخی کاربریهای وابسته از قبیل پارک و کتابخانه به عنوان معیارهای ارزیابی قطعات زمین و مدل تحلیل سلسله مراتبی جهت تعیین وزن معیارها و تکنیک تلفیق عقاید تصمیمسازان به منظور تلفیق نظرات کارشناسان در فرایند تصمیمگیری گروهی، مورد استفاده قرار گرفت. مدل پیشنهادی در منطقه شش شهرداری اصفهان به عنوان مطالعه موردی، جهت تخصیص کاربری آموزشی، اجرا و نتایج آن به نتایج تصمیمگیری انفرادی مقایسه و تحلیل شده است. بر این اساس، سه قطعه زمین با اولویتهای یک الی سه جهت تخصیص کاربری آموزشی تعیین گردیدند. نتایج حاکی از آن است که اتخاذ فرایند تصمیمگیری گروهی، علاوه بر فراهم نمودن امکان تحلیل نتایج حاصل از دیدگاههای مختلف برای تصمیمساز، به او کمک میکند تا گزینههایی را انتخاب کند که توافق بیشتری بر روی آنها وجود دارد. در این تحقیق به نظرات کلیه کارشناسان ارزش یکسان داده شده و عدم قطعیت در نظرات کارشناسی مد نظر قرار نگرفته است. بدیهی است به منظور لحاظ نمودن این شرایط، حل مسأله تصمیمگیری گروهی با استفاده از منطق فازی، میتواند به عنوان کار آینده نویسندگان مطرح گردد.
تطور سکونت شهری از مجموعه های فامیلی(محله ای)تا بلوک های آپارتمانی (تفاوت های اساسی خانه و مسکن در شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسکن نیاز اساسی انسان است. این نیاز به علت تمایزهایی که با دیگر نیازهای انسان دارد، جایگاهی خاص در اقتصاد، سیاست، فرهنگ و جامعه دارد، چرا که تغییر در هر بخش فوق می تواند بر این بخش آثار زیادی داشته باشد. این نیاز اولیه و اساسی (مسکن) در شهر یزد از گوناگونی فراوان برخوردار بوده است. این تنوع، معلول عوامل اقتصادی، اجتماعی، معیشتی، شغلی، مذهبی، هنری، موقعیت جغرافیایی، تاریخ، فرهنگ و جامعه این شهر بوده است. بنابراین، در شکل خانه، محل زندگی به مفهوم کامل آن تجلی یافته است. بدین ترتیب سکونت، اشتغال، فراغت و اوج روابط خویشاوندی در مجموعه های فامیلی در قالب اجتماعات کوچک به نام خانه ظهور یافته بودند. امروزه مسکن مفهوم خاص محل سکونت را دارد. پژوهش حاضر چنین پویشی را ردیابی می کند، در واقع هدف بررسی الگوی سکونت در شهر یزد است. در این پژوهش مجموعه های فامیلی و سنتی و مجموعه های آپارتمانی در شهر یزد به لحاظ ابعاد کالبدی و اجتماعی مقایسه شده اند و بر این اساس سعی در برجسته نمودن تفاوت های ماهوی خانه و مسکن است. روش این پژوهش تاریخی، توصیفی و میدانی است. ابزار جمع آوری اطلاعات در راستای دستیابی به هدف، اسناد مربوط به گونه شناسی مسکن در شهر یزد از گذشته تا کنون است. در این پژوهش گونه هایی از پلان خانه های قدیمی و مجموعه های فامیلی بررسی و ابعاد اجتماعی و فرهنگی آنها تجزیه و تحلیل شده است. نتایج نشان دهنده آن است که مسکن امروزی حاصل کاهش تدریجی هویت و عملکرد خانه های سنتی است که نتوانسته است برای عناصر کالبدی آن جایگزینی بیابد و الگویی عاریتی و تک عملکردی برای سکونت و به عبارتی خوابگاه شده است.
ارزیابی و ارائه راهکارهای توسعه سیستم حمل و نقل BRT در کلانشهر تهران با استفاده از مدل SWOT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مسائل مربوط به حمل و نقل در شهرها به یکی از چالش های عمده و اصلی مدیریت شهری تبدیل شده است. حمل و نقل یکی از مهمترین ارکان توسعه شهری است که برای جابجایی مردم و کالاها در بین فضاها و اماکن مختلف جغرافیایی بکار می رود. یکی از چالش هایی که معمولا در زمینه توسعه پایدار شهر ها مطرح است، تعیین نوع سیستم حمل و نقل مطلوب شهر می باشد. سیستم حمل و نقلی که الگو و ساختار شهر نیز تا حد بسیار زیادی از آن تاثیر می پذیرد. کلانشهر تهران در کنار مشکلات عدیده ای که با آنها روبروست، با مشکل ترافیک و حمل و نقل نیز به ویژه در حوزه حمل و نقل عمومی مواجه است. برای حل مشکل ترافیک در تهران ر حل های گوناگونی ارائه شده است. یکی از طرح هایی که در سال های اخیر جهت رفع این مسائل ترافیکی در تهران ارائه و اجرا شده است، ایجاد سیستم حمل و نقل BRT یا سامانه حمل و نقل سریع اتوبوسی، در قالب سیستم حمل و نقل عمومی است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و بر اساس روش مطالعات کتابخانه ای و پژوهش میدانی به ارزیابی عملکرد سیستم حمل و نقل BRT در کلانشهر تهران و ارائه راهکارهای توسعه آن در قالب تکنیک SWOT می پردازد. در نتیجه پژوهش حاضر ظرفیت ها و محدودیت های موجود در خط یک سیستم BRT مطالعه و مشخص گردید و در نهایت، پاسخ های علمی و راهکارهای توسعه آن ارائه گردید. در کل حدود 97 عامل اثرگذار بر خط یک سیستم BRT کلانشهر تهران شناسایی شد.
ارزیابی روند تهیه و اجرای طرح های ساختاری- راهبردی (نمونه موردی منطقه 9 شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲۹
۶۰-۴۹
حوزههای تخصصی:
طرح های ساختاری-راهبردی در پی دگرگونی تفکر عقلایی و جامع نگری در سطح جهان پدید آمده و روند تهیه، تصویب و اجرای طرح های شهری کشور ما را نیز دگرگون ساخته اند. در واقع مهم ترین هدف این پژوهش سنجش امکان جایگزینی طرح های ساختاری-راهبردی در طرح های توسعه شهری است. سوالات کلیدی این پژوهش عبارتند از: 1- روند تهیه و اجرای طرح های ساختاری-راهبردی به چه صورت است؟ 2- آیا طرح های ساختاری-راهبردی می توانند جایگزین مناسبی برای الگوی تهیه طرح های توسعه شهری باشند؟ همچنین فرضیه اصلی این پژوهش عبارت است از : الگوی طرح های ساختاری – راهبردی با تایید بر رویکرد برنامه ریزی محلی به نظر می رسد جایگزین مناسبی برای الگوی تهیه طرح های توسعه شهری باشد. روش این تحقیق از نقطه نظر اصول متدلوژی هم بر قیاس و هم بر استقراء استوار است. زیرا که هم بعضی از دستاوردهای نظری و عملی کشورهای پیشرفته را فرض و مبنا قرار خواهد داد ( قیاس ) و هم محقق شخصاً به مطالعات و بررسی های موردی است خواهد یافت. در یک تقسیم بندی دیگر بخشی از تحقیق به صورت مطالعه اسناد و مدارک و بخش دیگر مطالعات فردی را قم این سطور ( مطالعات عینی و میدانی) خواهد بود. در نهایت متدلوژی این تحقیق بر قیاس و استقراء ؛ کاربرد منابع کتابخانه ای و از استفاده از روش های تشریحی و تحلیلی در عین حال روش های اکتشافی و میدانی مبتنی است. در نهایت با استفاده از بررسی نحوه تهیه طرح منطقه 9 شهری تهران ( با نگاه راهبردی ) و همچنین نحوه تهیه طرح های تفصیلی منطقه 9 تهران بر اساس طرح جامع استراتژیک فرضیه اصلی پژوهش مورد آزمون قرار می گیرد و مشخص می گردد که طرح های ساختاری-راهبردی جایگزین مناسبی برای الگوی تهیه طرح های توسعه شهری هستند.
ارزیابی مکان یابی کاربری های آموزشی (مدارس ابتدایی) شهر شادگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با افزایش جمعیت در شهرهای ایران، حجم تقاضا برای خدمات و کالاهای عمومی نیز افزایش می یابد. ولی به علت ساختار اقتصادی- سیاسی خاص کشورمان همواره سرعت پاسخگویی به نیازها از سرعت رشد نیازها کمتر بوده است. در میان کاربری های پرتقاضا، کاربری های آموزشی در پاسخگویی به نیازهای جمعیت دانش آموزی با مشکلات زیادی مواجه اند. در این راستا پژوهش حاضر به ارزیابی کاربری های آموزشی( مدارس ابتدایی) با توجه به معیار های کمی و کیفی پرداخته و سپس با استفاده از نرم افزار Arc Gis 9.3 به مکان یابی مجدد فضاهای آموزشی با توجه به معیارهایی که در سه طبقه سازگاری، مطلوبیت و ظرفیت طبقه بندی شده اند، می پردازد. روش این تحقیق توصیفی – تحلیلی می باشد و حجم نمونه مورد مطالعه در این پژوهش شامل تمام مدارس ابتدایی شهر شادگان است. نتایج به دست آمده از بررسی همجواری ها با ترکیب لایه های مختلف نشان می دهد که در رابطه با کاربری های سازگار و نیمه سازگار به ترتیب7 مدرسه( معادل 54 درصد)، و 10 مدرسه( معادل 77 درصد) از مدارس در وضعیت نامناسبی به سر می برند. در بحث همجواری با کاربری های ناسازگار نیز ، همه ی مدارس در رابطه با کاربری های دیگر بویژه در بحث کاربری های تجاری دارای وضعیتی کاملاً نامناسب هستند. در بحث ماتریس مطلوبیت، مدارس ابتدایی حریم رودخانه و شعاع دسترسی را رعایت کرده و دارای وضعیتی مناسب هستند. در رابطه با ماتریس ظرفیت نیز بیش از نیمی از مدارس دارای وضعیتی نامناسب هستند.
بررسی نقش ساختار فضایی شهر در تمایل شهروندان به شیوه سفر شخصی؛ مطالعه موردی شهر بابلسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با گسترش سریع شهرنشینی و جمعیت شهرنشین، نیاز به جابجایی و تقاضا برای سفر، روز به روز افزایش یافته و طولانی شدن زمان سفرها، افزایش سهم شیوه های سفر شخصی(اتومبیل و...)، افزایش ترافیک، آلودگی صوتی و هوای ناشی از سیستم حمل ونقل از دیگر نتایج این امر است. استفاده گسترده از اتومبیل در شهرها، اغلب انعکاس افزایش نیاز به سفر و متوسط مسافت آن در نتیجه رشد افقی و گسترده شهرها و بهم خوردن نظم ساختار فضایی شهر و پراکنش فضایی فعالیت ها است. به این ترتیب ساختار فضایی شهر و نحوه آرایش فضایی کاربریها در سطح شهر که به میزان زیادی در تعیین الگوی سفر شهروندان و میزان تمایل آنها به استفاده از اتومبیل شخصی در سفرهای شهری موثر است، در برنامه ریزی شهری اهمیت زیادی می یابد. از این رو تحقیق حاضر با هدف بررسی نقش ساختار فضایی شهر در تمایل شهروندان به شیوه سفر شخصی (اتومبیل) انجام شده است. فرضیه تحقیق عبارت است از: ساختار فضایی تاحد زیادی بر تمایل شهروندان به استفاده از اتومبیل موثر است. روش تحقیق از نوع پیمایشی مبتنی بر استفاده از پرسشنامه با 300 نمونه و روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای می باشد. ابتدا الگوی ساختار فضایی شهر از طریق ضریب آنتروپی نسبی و ضریب موران براساس جمعیت و حجم فعالیتهای تجاری و خدماتی در سطح محلات شهر، تعیین شده است. به منظور آنالیز داده های تحقیق از روشهای آماری پارامتریک در نرم افزار SPSS (T یکطرفه و تحلیل واریانس یکطرفه و تحلیل کواریانس) استفاده شده است. نتایج نشان می دهد ساختار فضایی شهر بابلسر، تاثیر قابل توجهی بر تمایل شهروندان به استفاده از شیوه سفر شخصی دارد.
پهنه بندی مناطق مستعد ایجاد خدمات اقامتی در کلانشهر مشهد (با استفاده از مدل AHP)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترش گردشگری مذهبی و سفرهای زیارتی در جهان و در ادیان مختلف، جایگاه مقاصد اینگونه از گردشگری را افزایش داده و به تبع بر مسائل و مشکلات آنها در برآورد خدمات اقامتی مورد نیاز گردشگران و زائران افزوده است. شهر مشهد نیز به عنوان یکی از مقاصد گردشگری مذهبی و زیارت در این مجموعه قرار می گیرد. تراکم مراکز اقامتی و اسکان زائران و گردشگران در مناطق پیرامونی حرم مطهر امام رضا (ع) سبب شکل گیری یکسری از مشکلات کالبدی، اجتماعی فرهنگی و زیست محیطی گردیده که با توجه به نرخ رشد در حال افزایش تعداد زائران و گردشگران این کلانشهر در سال های آتی ضروت اخذ سیاست های بازساختی را در پخشایش مراکز اقامتی در سطح این شهر شکل داده است. از این رو، مقاله حاضر بر مبنای مدل AHP به تعیین پهنه های دارای قابلیت ایجاد خدمات اقامتی در چارچوب شاخص های همچون دسترسی، ریزدانگی و درشت دانگی، معابر، سازگاری و... پرداخته است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که وضعیت کاملا مطلوب سطح شهر است که بیشتر در محور سمت توسعه شهر مشهد و محدوده شمال غرب این شهر قرار دارد. این امر در واقع با آنچه که در وضعیت موجود طرح های فرداست در زمینه طرح جامع و طرح توسعه و عمران کلانشهر مشهد مشاهده می شود دارای قابلیت همپوشی بوده به گونه ای که توسعه شهری و فضاهای لازم سمت توسعه شهر مهیا بوده و علاوه بر آن شعاع های دسترسی با توجه به حجم بالای مراکز اقامتی در محدوده منطقه ثامن تراکم بالایی را دارا بوده و از نظر وجود مکان های دارای قابلیت دارای محدودیت است.
بررسی رابطه تراکم و پایداری اجتماعی در مناطق شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به انتخاب فرم شهر متراکم به عنوان پایدارترین فرم شهری و نیز موضوع جلوگیری از گسترش حومه کلان شهر تهران با عنوان ساماندهی و صیانت از محدوده و جلوگیری از هرگونه گسترش شهر ، اهمیت بررسی جنبههای مختلف پایداری کلان شهر تهران با توجه به مشخصههای شهر متراکم ضروری مینماید. موضوع پایداری اجتماعی در مدل شهر متراکم، به موضوعی چالش برانگیزی در میان محققان و برنامهریزان تبدیل گردیده است. بنابراین، تحقیق حاضر به بررسی رابطه پایداری اجتماعی و تراکم در مناطق شهرداری تهران میپردازد. در این تحقیق با استفاده از همبستگی، رابطه میان شاخص تراکم با شاخصهای پایداری اجتماعی، در مناطق مختلف شهر تهران بررسی شد. یافتههای تحقیق نشان دهنده این مسأله است که با افزایش تراکم در مناطق 22 گانه شهر تهران، پایداری اجتماعی کمتر میشود، بنابراین ضروری است در روند متراکمسازی، ابعاد اجتماعی توسعه مورد توجه بیشتری قرار گیرند. چرا که با کاهش پایداری اجتماعی، پایداری اقتصادی و زیست محیطی و در نهایت، پایداری شهری در معرض خطر جدی قرار خواهد گرفت. نتایج تحلیل عاملی، به ترتیب وزنها نشان میدهد که چهار عامل سطح توسعه یافتگی و برخورداری، سرانه های پزشکی – بهداشتی، توسعه یافتگی فرهنگی و مشارکت داوطلبانه، مفهوم پایداری اجتماعی شهر تهران را تشکیل میدهند. در این میان عوامل سطح توسعه یافتگی و برخورداری و توسعه یافتگی فرهنگی، با افزایش تراکم به سمت ناپایداری گرایش پیدا می نمایند و زمینه ساز ناپایداری اجتماعی به حساب میآیند.
برآورد کارایی فنی شهرداریهای ایران؛ مورد پژوهی: شهرداری های مراکز استان های کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲۹
۲۱۲-۱۹۹
حوزههای تخصصی:
انسان در همه ی قرون و اعصار با مشکلی به نام محدودیت منابع و امکانات تولید مواجه بوده، به گونه ای که با وجود توسعه روزافزون علوم و فنون هنوز هم محدود به امکانات موجود است. بنابراین سازمان ها و نهادهای اقتصادی می-کوشند تا با بهره برداری صحیح از منابع حداکثر نتیجه را از امکانات موجود به دست آورند و این همان تمایل برای دستیابی به کارایی بالاتر است. در این تحقیق، کارایی فنی 30 شهرداری مراکز استان های ایران در زمینه وظیفه عمران شهری برای سال های 1387- 1385 برآورد و الگوی شهرداری های ناکارا مشخص شده است. علاوه براین، می توان میزان افزایش در ستانده ی هزینه های عمران شهری را در شرایط ثابت بودن نهاده های درآمدکل، تعداد پرسنل و مساحت محدوده خدماتی محاسبه نمود. همچنین کارایی فنی شهرداری های مراکز استان ها از طریق روش ناپارامتریک تحلیل پوششی داده ها به وسیله دو مدل بازدهی ثابت و متغیر نسبت به مقیاس و در دو حالت نهاده محور و ستانده محور برآورد می گردد. یافته های به دست آمده بیانگر این است که در هر سه سال، با استفاده از مدل های بازدهی ثابت و متغیر نسبت به مقیاس، کمتر از 50% شهرداری ها از لحاظ فنی کاملاً کارا بوده و می توانند به عنوان الگوی واحدهای ناکارا قرار بگیرند. همچنین بر اساس الگویی که بنکر، چارنز و کوپر برای اولین بار عرضه کرده اند و با توجه به حروف اول نام آنان به BCC شهرت دارد، بازدهی متغیر نسبت به مقیاس و ستانده محور شهرداری های اهواز، ایلام، تهران، شهرکرد، قزوین و یاسوج همواره کارایی صد درصد داشته و نیاز به هیچ گونه تغییری در میزان نهاده ها و ستانده خود ندارند. در مقابل شهرداری های اراک، اردبیل، ارومیه، بجنورد، بندرعباس، بوشهر، خرم آباد، رشت، زاهدان، زنجان، ساری، سنندج، شیراز، قم، کرمان، گرگان و همدان همواره ناکارا بوده و هیچ گاه به کارایی کامل نرسیده اند.
نگاهی ساختاری به اصلاح شبکه معابر در بافت های فرسوده جهت حل مشکل نفوذپذیری و انزوای فضایی این محلات؛ نمونه موردی: بافت های فرسوده شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۱ شماره ۳۰
۱۷۸-۱۶۳
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله تحلیل ساختار شبکه معابر در بافت های فرسوده به منظور بررسی مشکل نفوذپذیری کم و انزوای فضایی این بافت ها از کل شهر و بافت های اطراف آن است. مطالعات انجام شده بر روی سرانه های شهری در محدوده های فرسوده شهری نشان می دهد که این مسأله در بافت های فرسوده مربوط به سطح اشغال معابر نمی باشد، بلکه معضل اصلی عدم توجه به ساختار کلان معابر شهر در توسعه بافت های جدید و یا احیای بافت های فرسوده است که موجب شکل گیری گذرهای زیاد ولی فاقد کارایی مناسب گشته است. با این وجود طرح های بهسازی و نوسازی شهری برای رفع مشکل نفوذپذیری کم به بافت های فرسوده راه حل مناسب را تعریض شبکه معابر و ایجاد شبکه معابر جدید دانسته اند. بر این اساس، مطالعات انجام شده در زمینه کمبود دسترسی و جداافتادگی بافت های فرسوده از نداشتن برخوردی روشمند در شناسایی دقیق معضلات موجود و ارائه راهکارهای کاربردی رنج میبرد. بر این اساس، این مقاله به دنبال پاسخگویی به این سوالات است، که چگونه می توان ساختار شبکه معابر را در بافت های فرسوده با توجه به ساختار کلان شهر آسیب شناسی و اصلاح نمود؟ و آیا مسأله نفوذناپذیری در تمامی بافت های فرسوده، به یک شکل در ساختار کلان شهر نمود پیدا می کند؟ برای پاسخگویی به این سوالات، ساختار شبکه معابر شهر مشهد به روش چیدمان فضا مورد بررسی قرارگرفته و موقعیت بافت های فرسوده شناسایی شده در مصوبات طرح های توسعه شهری در این ساختار مشخص و تحلیل شده اند. نتایج نشان می دهد میان ارزش های فضایی چیدمان فضا در بافت های فرسوده شهر مشهد نسبت به سایر بافت ها، تفاوت های اساسی وجود دارد و این ارزش ها می توانند به آسیب شناسی ساختار شبکه معابر بافت های فرسوده با توجه به ساختار کلان شهر کمک نمایند. همچنین تحلیل های ساختاری به خوبی نشان می دهند دلایل ضعف دسترسی و مشکل نفوذپذیری کم میان بافت های فرسوده به ویژه میان بافت های فرسوده مرکزی و حاشیه، متفاوت است و نمی توان برای حل این مشکل در تمامی این بافت ها یک راه حل را در نظر گرفت.
سطح بندی و سنجش درجه توسعهیافتگی شهرستان های استان مازندران با استفاده از مدل تحلیل عاملی و تحلیل خوشه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی منطقه ای با هدف توسعه و کاهش نابرابری از موضوع های مهم در کشورهای در حال توسعه محسوب می شود، لازمه برنامه ریزی منطقه ای، شناسایی جایگاه مناطق نسبت به یکدیگر از لحاظ توسعه است. کاهش نابرابری در بهره مندی از منابع، دست آوردها و امکانات جامعه یکی از مهمترین معیارهای توسعه به شمار می آید. مفهوم توسعه علاوه بر رشد در همه جهات، توزیع متعادل را نیز در بر می گیرد، توزیع متعادل امکانات و خدمات، گامی در جهت از بین بردن تفاوت های ناحیه ای و پراکندگی متناسب جمعیّت در سطح منطقه است. توسعه متوازن فضاهای جغرافیایی، نیازمند بررسی دقیق و همه جانبه مسایل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و شناخت نیازهای جامعه و بهبود آنهاست. به همین جهت از جمله معیارهای معمول در برنامه ریزی منطقه ای، سطح بندی نواحی بر اساس برخورداری از شاخص های مختلف توسعه است. در پژوهش حاضر سعی شده با بهره گیری از دو تکنیک تحلیل عاملی و تحلیل خوشه ای و استفاده از 88 شاخص توسعه در زمینه های (اقتصادی، اجتماعی، آموزشی، بهداشتی و درمانی، کشاورزی و ... ) به تعیین و تحلیل سطوح توسعه شهرستان های استان مازندران پرداخته شود. رویکرد حاکم بر این پژوهش توصیفی، تحلیلی و از نوع کاربردی – توسعه ای است. یافته های پژوهش نشان می دهد که بین شهرستان های استان به لحاظ شاخص های توسعه اختلاف وجود دارد و نتیجه به کارگیری تکنیک تحلیل عاملی، شهرستان ها را در 5 سطح بسیار برخوردار، برخوردار، نسبتاً برخوردار، محروم و بسیار محروم قرار داده که شهرستان های سوادکوه و رامسر به ترتیب با امتیاز 93/1 و 83/0 در سطح بسیار برخوردار و شهرستان های نکاء و گلوگاه به ترتیب با امتیاز 12/1- و 85/0- در سطح بسیار محروم واقع شده اند. نتایج نشان می دهد که 5/12 درصد شهرستان ها در سطح بسیار برخوردار، 75/18درصد درسطح برخوردار، 75/18درصد در سطح نسبتاً برخوردار، 5/37 درصد در سطح محروم و 5/12درصد در سطح بسیار محروم قرار گرفته اند. با استفاده از تکنیک تحلیل خوشه ای و ترسیم نمودار دندروگرام، شهرستان های استان در 5 گروه همگن طبقه بندی شده اند.
تحلیل مدیریت استراتژیک در کلانشهر مشهد با مدل SWOT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار، به فاصله وضع موجود (مدیریت شهری کنونی مشهد) با وضع مطلوب (مدیریت استراتژیک شهری) به عنوان یک دغدغه بنیادی نگاه میکند، مبانی نظری مربوط به پارادایم استراتژی و مدیریت استراتژیک را بیان میدارد و به کمک مدل [1]SWOT، ضعفها، قوتها، فرصتها و تهدیدهایی که در کلانشهر مشهد برای مدیریت استراتژیک این شهر وجود دارد را شناسایی میکند. در ادامه استراتژیهای شایستهای را برای برپایی مدیریت استراتژیک در این شهر، پیشنهاد میدهد. اولویتبندی استراتژیهای پیشنهادی نیز یکی از موضوعاتی است که دنبال شده است. روش این پژوهش، روشی توصیفی و تحلیلی است بهطوری که به کمک پرسشنامه، اطلاعات مورد نیاز (قوتها، ضعفها، فرصتها، و تهدیدها) از طرف کارشناسان شهری (21 کارشناس) و شهروندان (384 شهروندان) گردآوری شد. در فرآیند تحلیل مدیریت استراتژیک کلانشهر مشهد، از ماتریسهای ارزیابی عوامل داخلی (IFE[2])، ماتریس ارزیابی عوامل خارجی (EFE[3])، ماتریس عوامل داخلی- خارجی (IE)[4] و ماتریس برنامهریزی استراتژیک کمی (QSPM)[5] استفاده گردید. یافتهها نشان میدهد که مدیریت استراتژیک، در کلانشهر مشهد جایگاه شایستهای ندارد و اگر مدیریت شهری مشهد بخواهد حرکت خود را به سمت یک مدیریت استراتژیک شهری آغاز کند، باید استراتژیهای گروه تدافعی (WT)[6] که مبتنی است برکاهش نقاط ضعف و پرهیز از تهدیدها میباشد، را به ترتیب در اولویت قرار دهد: 1ـ حل مشکلات و بحرانهای روزمره شهری 2ـ افزایش همافزایی مدیریت شهری 3ـ حفظ ثبات سیستم شهری به جای تکامل آن.
[1]- S (Strength), W (Weakness), O (Opportunity), T (Threat).
[2]- Internal factor evaluation matrix.
[3]- External factor evaluation matrix.
[4]- Internal-external matrix.
[5]- Uantitative strategic planning matrix.
[6]- W (Weakness), T (Threat).
بررسی و تحلیل اثر بخشی آموزش بر توانمندسازی دهیاران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲۹
۸۰-۶۱
حوزههای تخصصی:
اثر بخش بودن آموزش نقش مهم و پایداری بر ارتقاء سطح آگاهی علمی و شغلی دهیاران دارد بر همین اساس ارائه آموزش و برنامه های آموزشی اثربخش مستلزم تفکر جدید، مدل های جدید، رویکرد جدید و ابزار و مکانیزم های جدید است. تحقیق پیش روی پاسخ به این سوال اساسی است که آیا دوره های آموزش اجرا شده برای دهیاران کشور اثربخشی موثر و کارآمد را در میزان افزایش اطلاعات و تغییر نگرش ها و رفتار آنان و تحقق اهداف مورد نظر داشته است یا خیر. جامعه آماری این تحقیق شامل 22 درصد از دهیاران کل کشور که 4100 دهیار است. روش مطالعه به جهت هدف از نوع مطالعات کاربردی است و از جهت روش گردآوری اطلاعات بصورت توصیفی به گردآوری داده ها می پردازد. از طرف دیگر مطالعه حاضر از نوع مطالعات ارزشیابی است چون برای ارزشیابی واکنش ها و دیدگاه های ذینفع به جمع آوری اطلاعات نیاز داریم که ریچارد ولف آن را اطلاعات مکمل می نامد. نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد دوره های آموزشی دهیاران اثر بخشی موثر و قابل توجهی در ارتقاء سطح آگاهی آنان داشته و در پایان پیشنهادات کاربردی ارائه گردیده است.
بررسی و ارزیابی نقش دهیاری ها بر کیفیت زندگی در روستاها؛ مطالعه موردی: دهستان کرسف شهرستان خدابنده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۱ شماره ۳۰
۲۰۶-۱۹۵
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی و ارزیابی نقش دهیاری ها بر کیفیت زندگی روستاییان در دهستان کرسف شهرستان خدابنده است. در این راستا نخست به تاریخچه مدیریت روستایی در ایران و همچنین به دهیاری ها و وظایف آنها به عنوان مدیران اجرایی در روستاها پرداخته و سپس به بررسی و ارزیابی نقش دهیاران در کیفیت زندگی روستاییان پرداخته شده است. تحقیق حاضر از نوع توصیفی تحلیلی است. جامعه آماری این تحقیق را روستاهای دهستان کرسف در شهرستان خدابنده تشکیل می دهند. تعداد نمونه در هر روستا به نسبت خانوارها انتخاب شدند. پایایی گویه های تحقیق با آماره آلفای کرونباخ سنجیده شده است که برابر با 785/. بوده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss استفاده شد. برای مقایسه کیفیت زندگی در روستاهای نمونه از آزمون U من ویتنی استفاده شد. همچنین 8 شاخص آموزشی، زیست محیطی، شبکه های حمایت اجتماعی، اقتصادی، سلامتی و امنیت، محیط مسکونی، زیرساخت ها، گذران اوقات و فراغت مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. بر اساس نتایج از 8 شاخص مورد مقایسه در 7 شاخص تفاوت معنی داری بین روستاهای دارای دهیاری با روستاهای بدون دهیاری وجود داشت و فقط در حیطه گذران اوقات و فراغت تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
بررسی رابطه طرح کالبدی در مجتمع های مسکونی و حس دلبستگی به مکان در بین ساکنین (مطالعه موردی: مجتمع های مسکونی امام خمینی و امام رضا در همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۱ شماره ۳۰
۲۶۴-۲۵۳
حوزههای تخصصی:
مکان پدیده ایست که انسان در طول زندگی خود به آن معنا بخشیده و به آن وابسته می شود. وابستگی به مکان از کیفیت فضا و نحوه طراحی متأثر است و افراد طی دوره زمانی خاص آن را می آفرینند. میان دلبستگی به مکان و ادراک و شناخت مکان از سوی فرد رابطه مثبت وجود دارد تا آنجا که خود را با آن بازمی شناسد. این پژوهش به بررسی رابطه طرح کالبدی و حس دلبستگی به مکان در بین ساکنین مجتمع های مسکونی می پردازد. پس ازپرداختن به نظریه های موجود در زمینه دلبستگی به مکان بارویکردی استنتاجی و با استفاده از تحقیق پیمایشی به صورت تحلیلی به آزمون فرضیه ها می پردازد، برای به دست آوردن نتایج نهایی روشی ترکیبی در قالب مطالعه موردی که عمده آن راروش همبستگی تشکیل می دهد. برای بررسی مجتمع های مسکونی مورد مطالعه، پرسشنامه سنجش شاخص ها تهیه و تنظیم شده و در بین ساکنین مجتمع های مسکونی توزیع شده و اطلاعات جمع آوری شده با نرم افزار SPSS تحلیل شدند. نتایج نشان می دهد که از بین شش شاخص بدست آمده یعنی تسهیلات و امکانات رفاهی، سازماندهی، کیفیت فضاهای داخلی، تعاملات اجتماعی، نوع دسترسی و دید و منظر تنها دو شاخص نوع دسترسی و دید ومنظر می تواند بعنوان عوامل تأثیرگذار در افزایش حس دلبستگی به مکان باشد.