مجتبی صادقی

مجتبی صادقی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۱ مورد از کل ۱۱ مورد.
۱.

تاثیر شش هفته تمرین پلایومتریک بالاتنه بر توان بی هوازی بالاتنه و مراحل مختلف عملکرد شنای 25 متر کرال سینه شناگران پسر 10 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین پلایومتریک اوج توان بی هوازی میانگین توان بی هوازی رکورد شنا نوجوان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۰ تعداد دانلود : ۱۰۶
هدف از پژوهش حاضر تعیین تاثیر تمرین پلایومتریک بالاتنه بر توان بی هوازی بالاتنه و مراحل مختلف عملکرد شنای 25 متر کرال سینه شناگران پسر 10 ساله بود. بدین منظور 16 نفر از شناگر (میانگین سن7/0±9/9 سال، وزن 9±9/45 کیلوگرم، قد 5 ±8/149سانتی متر، شاخص توده بدن 3±19/20 کیلوگرم بر مترمربع) به صورت داوطلبانه انتخاب شدند. آزمودنی ها به یک گروه تمرین پلایومتریک (8 نفر) و کنترل (8 نفر)تقسیم شدند. پیش و پس از اجرای پروتکل، آزمون رکورد 25 متر شنا کرال سینه در مسافت های10، 20 و 25 متر و تعداد ضربات دست جهت بررسی عملکرد شنا و تست وینگیت دست جهت بررسی عملکرد توان بی هوازی انجام شد. بررسی داده ها، از طریق تحلیل کوواریانس صورت پذیرفت. نشان داد، شش هفته تمرین پلایومتریک بالاتنه روی دست شناگران کرال سینه شاخص های عملکردی از جمله اوج توان به میزان 18 درصد نسبت به گروه کنترل پیشرفت معنی داری داشت اما میانگین توان با اینکه 7 درصد پیشرفت داشت اما معنا دار نبود(05/0<p). همچنین عملکرد شنا در مسافت های10متر (8 درصد)، 10 الی 20 متر (6 درصد) و در مسافت 25 متر (80/3 درصد) پیشرفت نسبت به گروه کنترل وجود داشت که معنی داری در همه مسافت ها مشاهده شد (05/0> p) همچنین در تعداد ضربات دست شنا گروه تمرین پلایومتریک با اینکه در مسافت های 10 متر شنا (11 درصد)، در مسافت 10 الی 20 متر (5/7 درصد) و در مسافت 25 متر (33/5 درصد) پیشرفت داشته اند ولی این تغییرات معنی دار نبود. (05/0<p). نتایج نشان داد شش هفته تمرین پلایومتریک بالاتنه در افزایش و بهبود پارامترهای اندازه گیری شده موثراست و می تواند به عنوان یک روش تمرینی مکمل در شناگران جوان مورد استفاده قرار گیرد.
۲.

فرایند خروج فضاهای جغرافیایی از تک متن گرایی، در جامعه شبکه ای (چرخه ها و چرخش ها)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جامعه شبکه ای گفتمان فضای جغرافیایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۲ تعداد دانلود : ۴۵۸
فضای جغرافیایی یک تولید اجتماعی و تا حدود زیادی یک درهم تنیده ی سامان مند و معناداری است که نه تنها رو به آینده باز است بلکه جوامع انسانی سعی می کنند آن را بر مبنای اهداف و خواسته های خود سامان بخشند. بنابراین فضای جغرافیایی را می توان یک متنِ تولید شده و معنادار اجتماعی دانست. در فضاهای جغرافیایی فرایندها و قدرت های بی شمار اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... وجود دارد که هر گفتمانی ، سعی دارد تا آنها را در راستای اهداف خویش همسو نماید و متن ویژه ی خود را بیافریند. این نوشتار با روشی تحلیلی منطقی، به دنبال تبیین «چرایی و چگونگی روانه شدنِ فضاهای جغرافیایی از تک متن گرایی به چند متن گرایی و سرانجام بینامتن گرایی در بستر جامعه ی شبکه ای» است؛ با این پرسش که: «چه چیزی فضاهای جغرافیایی را از تک متن گرایی به چند متن گرایی و سپس بینامتن گرایی روانه می سازد؟ و چگونه؟». نتایج گویای این است که خرد-گفتمان ها به کمک شبکه های اطلاعاتی ارتباطی جهانی، نامحدود، متکثر، و غیرقابل کنترل توسط گفتمان مسلط، فرصتِ زاده شدن و دیده شدن پیدا می کنند و با اثرگذاری و واردشدن به چرخه ی گفتمان مسلط، متن فضاهای جغرافیایی را به سوی چندمتنی و بینامتنی روانه می کنند. بنابراین، چرخه های تک گویی- تک گفتمانی، چندگویی چند گفتمانی و گفت وگویی - بینا گفتمانی به ترتیب فضاهای جغرافیاییِ تک متن، چندمتن و بینامتن را ساخته و پرداخته می کند.
۳.

چراییِ «به -زیستن» و «بد-زیستن» بوم های جغرافیایی (کشورهای جهان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: به - زیستن سکان داری شایسته جهانی شدن رقابت پذیری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹ تعداد دانلود : ۳۲
بودن یا نبودن، مسئله این نیست؛  «چگونه زیستن»، مسئله است. این که چه بوم ها و بوم نشینانی در جهان زندگی می کنند، بر کسی پوشیده نیست، ولی مسئله این است که چگونه زندگی می کنند. «چرا برخی بوم های جغرافیایی، کامیاب اند و از «به   زیستن»  برخوردارند و برخی دیگر، در رنج اَند و با بد  زیستن  دست وپنجه نرم می کنند؟ یافته های به دست آمده از روش علّی-تجربی در این مقاله نشان می دهد: بوم هایی از به -زیستی برخوردارند که دارای «سکان داری شایسته»  هستند. سکان داری شایسته، توانِ «رقابت پذیری» بوم را افزایش می دهد که این روند، رده ی بالاتری از «جهانی شدن» را از آنِ بوم می کند و سرانجام به    زیستن را برای بوم-نشینان آن به ارمغان می آورد. هم بستگی نیرومندِ میان «سکان داری شایسته»، «رقابت پذیری» و «جهانی شدن»، با «کامیاب بودن» بوم نشینان، نشان می دهد که نایکسانی در به-زیستن بوم ها، ریشه در برخورداری نایکسانِ آن ها از «سکان داری شایسته » و به دنبال آن «رقابت پذیری» و «جهانی شدن» دارد؛ به گونه ای که توان رقابت-پذیری و جایگاه بوم ها در جهانی شدن، خود هم بستگی نیرومند و هم سویی با سکان داری شایسته دارد. فرجام آن که «زندگی شایسته» بوم نشینان، در گروِ «سکان داری شایسته» در بوم هاست.
۴.

روش شناسی شناخت فضای جغرافیای چیست؟ (درنگی بر سرشت روش شناسی شناخت فضای جغرافیایی از چشم انداز پدیدارشناسی هرمنوتیک)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فضای جغرافیایی روش شناسی علّت کاوی دلیل کاوی پدیدارشناسی هرمنوتیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶ تعداد دانلود : ۴۳
فضای جغرافیایی به سان یک «پدیدار»، خود دربرگردارنده ی پدیدارهای گوناگونی است که می توان آن ها را در دولایه ی دازاین ها (آدمیان) و نادازاین ها (ناآدمیان) جای داد. از چشم انداز پدیدارشناسی هرمنوتیک و با نگاهی سنجش گرایانه به گونه های روش شناسی (علّت کاو و دلیل کاو) و نیز زیرگونه های آن ها (پوزیتیویسم، پدیدارشناسی، هرمنوتیک و اندیشه ی انتقادی)، بر آنیم تا دریابیم: «روش شناسی شناخت فضای جغرافیایی چیست؟». در همین راستا، پس از رونمایی از دو بازدارنده ی بزرگِ شناخت فضای جغرافیایی (1- گسیختگی پدیدار از جهان اَش، 2- گیرافتادگی جغرافی دان در جهان اَش)، آشکارگردید که زدودن بازدارنده ها، در گروِ پشت سرگذاشتن هفت خان (1- درون لایه ای، 2- میان لایه ای، 3- میان فضایی، 4-درون پیش فهمی، 5- میان پیش فهمی، 6- عینی – ذهنی، 7- میان اندیشه ای) است که با «دور هرمنوتیکی» هفت گانه انجام می شود که دورهای بازی هستند؛ بنابراین در پاسخ به پرسش بیان شده باید گفت: روش شناسی شناخت فضای جغرافیایی، عمدتاً، روش شناسی دلیل کاو (معناکاو) می باشد که می تواند به کمک دورهرمنوتیکی هفت گانه، هفت خان شناخت را پشت سر بگذارد و به فهمِ کنش و واکنش های دازاین ها در فضای جغرافیایی دست یابد؛ چراکه هر کنش و واکنشی که از آدمی سر می زند، دارای معنایی است که با بهره گیری از روش شناسی های دلیل کاو می توان پی به معنای آن برد. با این روش شناسی ها می توان پدیدارهای جغرافیایی و دلیل های آن ها را رونمایی و واکاوی کرد و کم وبیش به فهم و شناخت آن ها دست یافت.
۵.

«فضای جغرافیایی چیست؟» درنگی بر سرشتِ فضای جغرافیایی، از چشم انداز پدیدارشناسی هرمنوتیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: «فضا» «فضای جغرافیایی» «دازاین» «هستن در جهان»

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹ تعداد دانلود : ۳۷
از آن جا که «فضای جغرافیایی» درون مایه ی بنیادین دانش جغرافیاست، چون وچرا درباره ی چیستیِ آن، و این که «فضا» به معنای «جغرافیایی»آن، چیست؟ جستاری است که همواره ضرورت دارد. این نوشتار تلاش دارد تا با پرداختن به گونه های فلسفیِ فضااندیشی و با نگاهی سنجش گرایانه (انتقادی) به آن ها، راه را برای چون وچراها درباره ی چیستیِ «فضای جغرافیایی» باز کند. با نگریستنِ به «فضا» از چشم انداز «هستن در جهان»ِ هایدگری، می توان از یک فضااندیشی فلسفی دیگری، با نام فضااندیشی «زیست جهان»ی نام برد و آن را جغرافیایی ترین گونه ی فضااندیشی دانست؛ تا جایی که در پاسخ به «فضای جغرافیایی چیست؟» این-گونه می توان گفت: «فضای جغرافیایی»، یعنی همان «هستن در جهان».
۶.

آسیب شناسی فلسفی دانش جغرافیا (درنگی در پژوهش های شهری)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: زبان هرمنوتیک جغرافیا فضا فضامندی فضای زندگی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی علم و معرفت و تکنولوژی جامعه شناسی علم
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا گروه های ویژه بحث های نظری و روش شناسانه
تعداد بازدید : ۹۶۸ تعداد دانلود : ۴۵۳
wاین نوشتار تلاش می کند، دانش جغرافیا را آسیب شناسی کند، تحلیلِ محتوای صد مقاله اخیر مجلات جغرافیایی نشان می دهد که هستی شناسی، شناخت شناسی و روش شناسی جغرافیا به ترتیب دچار سه آسیب شده است: 1. فضای جغرافیایی به فضای عینی فروکاسته شده است و فضای ذهنی و فضای زندگی نادیده گرفته شده اند؛ 2. جغرافیا تنها بر فلسفه تحلیلی تکیه زده، در شناخت فضا تنها به حس تجربه و خِرَد استدلال بسنده کرده است، از فلسفه هرمنوتیک و از زبان که نقش کارایی در شناخت «فضای زندگی» دارد، تهی دست مانده است؛ 3. جغرافیا تنها بر روش تجربی تحلیلی پافشاری کرده و از روش هرمنوتیکی که در آن انسان ها به سانِ سوژه درنظرگرفته می شوند نه ابژه بی بهره مانده است. فضای جغرافیایی را تنها، فضای عینی دانستن، عدم احساس نیاز به «زبان» را به دنبال می آورد که پیامدش، بی بهره ماندن جغرافیا از روش شناسی هرمنوتیکی است .
۷.

کهندژنشینان و بیابان نشینان تمدن اطلاعاتی ؛ روشنگریِ گسست بوم ها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بوم تمدن اطلاعاتی فضای جریان ها فضای مکان ها

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۷۹ تعداد دانلود : ۷۵۵
در عصر تمدن اطلاعاتی، کهندژنشینیِ (در فضای جریان ها بودن) برخی بوم ها و بیابان نشینیِ (در فضای مکان ها بودن) برخی دیگر، پدیده ای است نوین، که این نوشتار بسان یک «گسست» با آن روبه رو است و تلاش دارد تا چرایی و چگونگی پیدایش آن را به روشنی تبیین نماید. در همین راستا این پژوهش با روشی تطبیقی ـ گذشته نگر و با رویکردی تجربی ـ علّی انجام گرفته است. یافته ها نشان می دهد که نابرابری (گسست) بوم ها، مسبوق به میزان برخورداری آنها از دموکراسی است (گسست دموکراسی). نابرابری بوم های مختلف در برخورداری از دموکراسی، موجب نابرابری آنها در برخورداری از فن آوری ارتباطات و اطلاعات گردیده است (گسست فناوری). گسست فن آوری، خود، زمینه ساز ورود ِبوم های دارای فن آوری گسترده، به فضای جریان ها (کهندژهای تمدن اطلاعاتی)، و محبوس شدن بوم های دارای فن آوری کران مند(محدود)، در فضای مکان ها(بیابان های تمدن اطلاعاتی) گردیده است (گسست فضایی)، که نمودِ عینیِ مکانی ـ فضایی(جغرافیایی) آن، توسعه یافتگی بوم های فضای جریان ها و توسعه نیافتگی بوم های فضای مکان ها می-باشد (گسست توسعه ای). ناگفته نماند که خودِ توسعه یافتگی و توسعه نیافتگی یک بوم نیز به ترتیب زمینه-ساز و زمینه سوز برپایی دموکراسی است. بیش و پیش از آنکه نابرابری میان بوم ها ریشه در «گسست فن-آوری » داشته باشد، ریشه در «گسست دموکراسی» دارد چرا که دموکراسی وجه افتراق بوم ـ مکان ها و بوم ـ فضاها است. به عبارت دیگر، «گسست گاه» بوم ها در تمدن اطلاعاتی، دموکراسی است. زیرا که دموکراسی، زمینه سازِ پذیرشِ «چندگانگی پذیری» تمدن اطلاعاتی در بوم هاست.
۸.

تبیین ساختاری کارکردی مدیریت مشارکتی شهری(مطالعه ی موردی : شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کارکرد ساختار مدیریت مشارکتی تبیین شهر مشهد مدیریت مشارکتی شهری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۶۹ تعداد دانلود : ۴۶۸
در راستای اینکه هر ساختاری را کارکرد ویژه ای است و هر کارکرد ویژه ای، ریشه در ساختاری دارد، هدف این نوشتار، توصیف و تبیین ساختار و کارکرد مدیریت مشارکتی در شهر مشهد است. تحلیل ساختاری کارکردی روشی است که در این پژوهش به کارگرفته شده است. تعداد پرسش نامه ها (384 نفر شهروند و 21 کارشناس شهری) از فرمول کوکران به دست آمده است. یافته ها نشان می دهد که دو نیمه ی ""از بالا به پایین"" (سازمان های شهری) و ""از پایین به بالا"" ( شورای شهر و شهرداری) در ساختار مدیریت شهری مشهد، به طور هم زمان و هم تراز فعّالیّت دارند (دوگانگی ساختاری)، به گونه ای که نیمه ی ""از بالا به پایین""، یک کارکرد به نسبت غیرمشارکتی و نیمه ی ""از پایین به بالا"" یک کارکرد نسبی مشارکتی را از خود آشکار می کند (دوگانگی کارکردی). یافته ها نشان می دهد که میانگین شاخص مشارکت، برابر 4/2 بوده که این مقدار کمی کمتر از حدّ متوسّط در طیف پنج گزینه ای لیکرت (5/25) است. بنابراین به دنبال ""دوگانگی ساختاری""، ""کارکرد نیمه مشارکتی"" نیز از ویژگی های مدیریت شهری مشهد است. در تبیین این دوگانگی باید گفت: در نیمه ی ""از بالا به پایین"" (سازمان های شهری)، منبع اصلی تأثیرپذیری و به دنبال آن، طرفِ پاسخ خواه، سازمان های فرادست هستند، در صورتی که در نیمه ی ""از پایین به بالا"" ( شهرداری شورای شهر)، منبع اصلی تأثیرپذیری و به دنبال آن، طرفِ پاسخ خواه، شهروندان هستند. گذرنکردن برنامه های سازمان های شهری، از صافی شورای شهر و همچنین، نبود مدیریت یکپارچه نیز، از مهم ترین چالش های پیشِ روی مدیریت مشارکتی شهری است.
۹.

قصاص کلامی

کلیدواژه‌ها: قصاص کلامی دشنام دشنام تلافی جویانه جواز دشنام عدم جواز دشنام

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۸۹ تعداد دانلود : ۷۸۴
دشنام و ناسزاگویی از گناهان کبیره بوده و از نظر عقلی و اخلاقی نیز قبیح به شمار می آید. با وجود این، برخی از فقها در مواردی حکم به جواز ناسزاگویی کرده و ادله ای را از کتاب و سنت برای این سخن خود ذکر نموده اند. از جمله ی این موارد ناسزاگویی در مقام تلافی است که از آن به عنوان قصاص کلامی،یا دشنام تلافی جویانه یاد شده است. در این جستار دلالت آیاتی که برای اثبات جواز تقاص کلامی مورد استناد قرار گرفته ، نقد و سپس رد شده است. همچنین به روایات مورد استناد نیز، هم از حیث سند و هم از لحاظ دلالت، خدشه وارد شده است. علاوه بر این برای تأیید و تقویت حکم عدم جواز نیز به آیات و احادیث متعددی در این باب استناد شده است. همچنین به عنوان یک مبنا، با اثبات قبح نفس دشنام در شریعت اسلام، صرف نظر از ابتدایی یا تلافی جویانه بودن آن، عدم جواز قصاص کلامی و صیانت از زبان، حق الله قلمداد شده است که بر پایه آن، هر یک از دو طرف دشنام محکوم به تعزیر خواهند بود.
۱۰.

شناسایی و سنجش بسترهای بایسته برای الگوی مدیریت استراتژیک شهری (مطالعه موردی شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدیریت استراتژیک مادرشهر مشهد ناسایی و سنجش بسترهای بایسته مدیریت استراتژیک شهری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۰۶ تعداد دانلود : ۵۳۵
این نوشتار، نخست با بکارگیری روش انبارش _ پیرایش، بسترهای بایسته را برای برپایی الگوی مدیریت استراتژیک شهری، شناسایی کرده و سپس با بهره گیری از پرسشنامه، وضعیت هر یک از این بستر ها را در شهر مشهد مورد سنجش قرار داده است.. برای این کار، ۳۸۴ پرسشنامه بین شهروندان و ۲۱ پرسشنامه بین کار شناسان شهری توزیع گردید. بسترهای بایسته برای برپایی الگوی مدیریت استراتژیک شهری عبارتند از: شاخص اطلاعات، تفکر استراتژیک، تعهد، خودنوسازی، ثبات نسبی، شفافیت، شهروند مداری، مشارکت، یکپارچگی، خودارزیابی و بسیج منابع. یافته نشان می دهد در کلانشهر مشهد میانگینِ میانگین های ۱۱ شاخص مذکور برابر ۲.۲ است که کمتر از ۲.۵ (حد متوسط در طیف لیکرت) قرار دارد. از ۱۱ شاخص بیان شده، یک شاخص فرا تر از حد متوسط (شاخص تعهد)، دو شاخص برابر حد متوسط (شاخص بسیج منابع و شاخص خودارزیابی) و هشت شاخص دیگر، فرو تر از حد متوسط هستند. بنابراین، در شهر مشهد، بسترهای بایسته ای که الگوی مدیریت استراتژیک باید بر پایه آن ها استوار گردد، از استحکام لازم برخوردار نیستند، در نتیجه نخست باید در راستای فراهم آوردن این بستر ها کوشید و سپس اقدام به برپایی مدیریت استراتژیک کرد.
۱۱.

تحلیل مدیریت استراتژیک در کلانشهر مشهد با مدل SWOT(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برنامه ریزی استراتژیک مدیریت استراتژیک مدل SWOT کلانشهر مشهد

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی روش های کمی در جغرافیا
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای انسانی جغرافیای شهری مدیریت شهری
تعداد بازدید : ۱۹۶۵ تعداد دانلود : ۸۵۳
این نوشتار، به فاصله­ وضع موجود (مدیریت شهری کنونی مشهد) با وضع مطلوب (مدیریت استراتژیک شهری) به عنوان یک دغدغه بنیادی نگاه می­کند، مبانی نظری مربوط به پارادایم استراتژی و مدیریت استراتژیک را بیان می­دارد و به کمک مدل [1]SWOT، ضعف­ها­، قوت­ها، فرصت­ها و تهدیدهایی که در کلانشهر مشهد برای مدیریت استراتژیک این شهر وجود دارد را شناسایی می­­کند. در ادامه استراتژی­های شایسته­ای را برای برپایی مدیریت استراتژیک در این شهر، پیشنهاد می­دهد. اولویت­بندی استراتژی­های پیشنهادی نیز یکی از موضوعاتی است که دنبال شده است. روش این پژوهش، روشی توصیفی و تحلیلی است به­طوری که به کمک پرسشنامه، اطلاعات مورد نیاز (قوت­ها، ضعف­ها، فرصت­ها، و تهدیدها) از طرف کارشناسان شهری (21 کارشناس) و شهروندان (384 شهروندان) گردآوری شد. در فرآیند تحلیل مدیریت استراتژیک کلانشهر مشهد، از ماتریس­های ارزیابی عوامل داخلی (IFE[2])، ماتریس ارزیابی عوامل خارجی (EFE[3])، ماتریس عوامل داخلی- خارجی (IE)[4] و ماتریس برنامه­ریزی استراتژیک کمی (QSPM)[5] استفاده گردید. یافته­ها نشان می­دهد که مدیریت استراتژیک، در کلانشهر مشهد جایگاه شایسته­ای ندارد و اگر مدیریت شهری مشهد بخواهد حرکت خود را به سمت یک مدیریت استراتژیک شهری آغاز کند، باید استراتژی­های گروه تدافعی (WT)[6] که مبتنی است برکاهش نقاط ضعف و پرهیز از تهدیدها می­باشد، را به ترتیب در اولویت قرار دهد: 1ـ حل مشکلات و بحران­های روزمره­ شهری 2ـ افزایش هم­افزایی مدیریت شهری 3ـ حفظ ثبات سیستم شهری به جای تکامل آن. [1]- S (Strength), W (Weakness), O (Opportunity), T (Threat). [2]- Internal factor evaluation matrix. [3]- External factor evaluation matrix. [4]- Internal-external matrix. [5]- Uantitative strategic planning matrix. [6]- W (Weakness), T (Threat).

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان