فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۲۰۱ تا ۵٬۲۲۰ مورد از کل ۶٬۴۹۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه : فرصت ها و موانع مکانی- فضایی، اجتماعی و اقتصادی به عنوان عوامل تشویق کننده یا بازدارنده در مقابل وقوع جرایم عمل می کنند. براساس آمار رسمی، میزان جرایم ارتکابی منطقه 12، بیش از سایر مناطق شهر تهران است. منطقه 12 دارای 17/3 درصد کل جمعیت و 7/2 درصد کل مساحت شهر تهران است، اما 32/9 درصد جرایم شهر تهران در آن رخ داده است. هدف پژوهش حاضر تبیین علل شکل گیری کانون های جرم خیز در منطقه 12 کلانشهر تهران بر اساس مؤلفه های نظریه مکان انحرافی (مشتمل بر فقر، فرسودگی، تراکم، کاربری اراضی و سیالی جمعیت) است.
داده و روش : پژوهش حاضر بر اساس هدف، کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه آماری پژوهش، شامل محدوده قانونی منطقه 12 در سال 1395 است. حجم نمونه شامل 70 نفر از خبرگان، کارشناسان، مدیران، انجمن های مدیریت و مشارکت شهری شهروندی و منطقه شهرداری ۱۲ است که به صورت گلوله برفی انتخاب شده اند. همینطور جرایم به وقوع پیوسته در سال 1395، مبنای تحلیل های آماری قرار گرفته اند. از روش های آماری گرافیک مبنا در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی و آماره T استفاده شده است. از نرم افزارهای Arc GIS و SPSS برای تحلیل داده ها استفاده شده است.
یافته ها : بر اساس یافته های پژوهش، تمرکز جرم در پهنه های ارگ پامنار، فردوسی-لاله زار، بهارستان سعدی، مختاری تختی، ژاله آبسردار قیام، کوثر، دروازه غار شوش و سیروس است. بیشترین درصد جرایم در بلوک های 60 -40، 80-60، 100-80 درصد بی دوام رخ داده است. به ترتیب بیشترین جرم در کاربری های تجاری (55 درصد کل جرایم)، مسکونی (07/21 درصد)، خدماتی (82/9 درصد)، صنعتی و کارگاهی (96/6 درصد)، حمل و نقل و انبارداری (46/4 درصد) و فضای سبز (78/1 درصد) اتفاق افتاده است. سیال بودن جمیعت شب (240 هزار نفر) و روز(2 میلیون نفر) موجب پدیده شب مردگی و جرایم شهری در این منطقه شده است.
نتیجه گیری : بر اساس آزمون t تک نمونه ای، مقدار معناداری مولفه های نظریه مکان انحرافی کمتر از 05/0 است، بنابراین بین آن ها و شکل گیری کانون های جرم خیز در منطقه 12 رابطه معنادرای وجود دارد. عدم مطلوبیت مؤلفه های فقر، فرسودگی، تراکم، کاربری اراضی و سیالی جمعیت (کمتر از 3)، به علت منفی بودن آماره های t، حدهای بالا و پایین و پایین بودن میانگین در منطقه ۱۲ تأیید شده است.
بررسی نقش مشارکت مردمی در ارتقاء تنوع و امنیت در راستای ایجاد سرزندگی در محلات شهری(نمونه موردی:محله کلپا همدان)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال اول بهار ۱۳۹۲ شماره ۳
۵۷-۶۶
حوزههای تخصصی:
سرزندگی یکی از مهم ترین کیفیات از دست رفته محله های امروز شهرهای ایران است. این کیفیت خود از اجزای کیفی و کمی زیادی تشکیل شده است که از مهم ترین آنها "تنوع و امنیت" است. در این پژوهش سعی شده تا رابطه بین مشارکت مردمی در طرح های محلی و امنیت محلات مورد سنجش قرار گیرد. شیوه انجام این پژوهش به صورت تحلیل آماری است. در این تحقیق مؤلفه های مهم در ایجاد سرزندگی (تنوع و امنیت) در محلات شهری مورد بحث قرار گرفته و به طور اخص به بررسی رابطه آن با مشارکت پرداخته شده است. در این راستا در ابتدا با استفاده از مطالعات نظری انجام شده، شاخص های سرزندگی در محلات شناسایی شده و در ادامه با استفاده از آزمون خی دو، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون ساده به بررسی تنوع و امنیت در محله با استفاده از نوعی رویکرد مشارکتی در نمونه موردی پرداخته شده است. تکنیک ارزیابی مشارکت مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه می باشد. با استناد به مطالعات میدانی انجام شده مشخص شد که ارتباط معنی داری میان ایجاد تنوع و امنیت به عنوان عوامل سرزندگی در یک محله شهری و مشارکت مردم برای تحقق آن ها موجود می باشد.
بررسی مؤلفه های تاب آوری شهری با تاکید بر سوانح طبیعی (سیل) در شهر تبریز (مطالعه موردی: مناطق 2، 3، 4 و 7 شهر تبریز)
منبع:
سیاستگذاری شهری و منطقه ای دوره ۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
1 - 20
حوزههای تخصصی:
مفهوم تاب آوری به سرعت در حال پیشرفت و توسعه در شهرها است. توسعه یک چارچوب ارزیابی برای ارزیابی میزان تاب آوری مناطق شهری می تواند یک روش موثر برای استفاده از مسائل مربوط به تاب آوری در فرآیند برنامه ریزی شهری باشد. براساس هدف پژوهش "بررسی مولفه های تاب آوری شهری با تاکید بر سوانح طبیعی (سیل) در شهر تبریز" مساله این تحقیق اندازه گیری میزان تاب آوری در ابعاد مدیریت شهری و اجتماعی، اقتصادی، نهادی و کالبدی به منظور مقابله با اثرات سوانح طبیعی (سیل) در شهر تبریز و تبیین عملی نقش تاب آوری و یا تقویت تاب آوری عوامل و مولفه های تبیین کننده وضعیت موجود است. روش تحقیق بصورت توصیفی-تحلیلی و پیمایشی می باشد. در همین رابطه جامعه ی آماری تحقیق جمعیت مناطق 2، 3، 4 و 7 شهر تبریز که حجم نمونه هم 382 نفر از ساکنین شهر تبریز می باشد. با توجه به جمع آوری داده ها، برای تحلیل آماری از روشهای آماری میانه، مد، میانگین، آزمون (On sample T-test) و از نرم افزار SPSS استفاده شد. برای بررسی وضعیت مناطق مورد مطالعه شهر تبریز نسبت به در وضعیت تاب آوری شهری از مدل ANP استفاده گردید. باتوجه به یافته های تحقیق مشخص شدکه مدیریت شهری در تاب آوری شهری در مواجه با سوانح طبیعی سیل در وضعیت مطلوبی قرار ندارد و همچنین مشخص شد که الویت بندی مولفه های تاب آوری و بکارگیری آنها در زمان بروز سوانح طبیعی در بازگشت مناطق مورد مطالعه شهر تبریز به وضعیت قبل از سانحه سیل موثر است. همچنین مناطق (2، 3، 4 و 7) شهر تبریز نسبت بهم در وضعیت تاب آوری متفاوتی قراردارند.
ارزیابی کیفی مکان گزینی مراکز درمانی مطالعه موردی: درمانگاه های شهر بم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۴ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
33 - 49
حوزههای تخصصی:
امروزه موضوع خدمات درمانی یک استراتژی ضروری و اساسی برای ارتقای سلامت همگانی و به شکل گسترده راه حلی جهانی به منظور بهبود کیفیت زندگی در جهان به شمار می رود. به نظر می رسد که مراکز درمانی شهر بم نیز ازنظر مکان گزینی در بسیاری از موارد دچار مشکل هستند که این امر می تواند ضررهای اقتصادی، مالی و حتی ضررهای جانی غیرقابل جبرانی را نیز در پی داشته باشد. لذا بررسی کیفی مکان گزینی این مراکز می تواند به بهبود و ارتقاء کار آیی این مراکز و کاهش مشکلات عدیده آن ها منجر شود. هدف پژوهش حاضر ارزیابی کیفی مکان گزینی مراکز درمانی در شهر بم با توجه به شش مؤلفه دسترسی، هم جواری، وابستگی، ظرفیت، ایمنی و آسایش و راحتی می باشد. مقاله حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش توصیفی - تحلیلی می باشد. شیوه جمع آوری اطلاعات در این تحقیق کتابخانه ای-اسنادی و مطالعات میدانی است. برای ارزیابی کیفی مکان گزینی مراکز درمانی، اولویت بندی و تعیین میزان مطلوبیت هریک از واحدها از مدل ترکیبی ارزیابی تولید وزنی تجمعی (WASPAS) که در مسائل پیچیده تصمیم گیری کارایی بالایی داشته و نتایج حاصل از آن از دقت قابل توجهی برخوردار است، بهره گرفته شده است. یافته های حاصل نشان داد که واحدهای درمانی موردمطالعه ازنظر مؤلفه های کیفی مکان گزینی دارای تفاوت هستند. به طوری که کلینیک بقیه الله و درمانگاه تخصصی امام حسین (ع) و کلینیک تخصصی امام رضا (ع) دارای شرایط مطلوب ازنظر شاخص های مدنظر پژوهش، کلینیک سالک، درمانگاه سلامت و بهداشت دهان و دندان و درمانگاه امام خمینی (ره) دارای وضعیت نیمه مطلوب، درمانگاه زیدیه و درمانگاه فخرآباد در وضعیت نامطلوب قرار دارند. بر اساس نتایج حاصل از پژوهش و مشخص شدن وضعیت مراکز درمانی شهر بم ازنظر بهینه بودن و مطلوبیت در 6 معیار اصلی موردبررسی، پیشنهاد می شود که بر اساس وضعیت هرکدام از مراکز به رفع تعارض ها و بهبود شرایط کیفی مکان گزینی آن ها به جای ایجاد مراکز درمانی جدید و هزینه بر اقدام شود.
شناسایی و تحلیل عوامل کلیدی مؤثر بر توسعه مسکن اجتماعی با تأکید بر آینده نگاری (مورد شناسی: شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۹
157 - 176
حوزههای تخصصی:
هم اکنون مسئله تامین مسکن به عنوان کلیدی ترین مسئله در شهرهای جهان سوم مطرح می باشد. رشد شتابان شهرنشینی، نبود منابع کافی ، ضعف مدیریت و نبود برنامه ریزی جامع مسکن در کشورهای در حال توسعه، دسترسی گروه های کم درآمد به مسکن مناسب را به معضلی جدی تبدیل کرده است . هدف اصلی این پژوهش شناسایی عوامل کلیدی موثر بر توسعه مسکن اجتماعی شهر ایلام با رویکرد آینده نگاری است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی- تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و پایش محیطی است که با استفاده از مطالعات موجود در زمینه توسعه مسکن اجتماعی، هفت شاخص(سیاسی، اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، جمعیتی، کالبدی- فضایی، زیست محیطی و کلان)، انتخاب، طبقه بندی و تدوین شده است. همچنین جامعه آماری پژوهش، شهر ایلام و نمونه آماری آن 30 نفر از کارشناسان و متخصصان امر برنامه ریزی شهری و منطقه ای می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها با به کارگیری نرم افزارهای میک مک و سناریو ویزارد انجام شده است که پس از بررسی میزان و چگونگی تاثیرگذاری این عوامل بر یکدیگر بر وضعیت توسعه مسکن اجتماعی شهر ایلام، 10 عامل کلیدی(رشد شهرنشینی، حاشیه نشینی، نرخ تورم، سیاست های تامین مسکن، کیفیت مسکن، رویکرد محله محوری و توسعه پایدار محلی، طرح های توسعه شهری، میزان خانوار فاقد مسکن، قیمت زمین و مسکن، بافت فرسوده) که بیشترین نقش را در وضعیت آینده توسعه مسکن اجتماعی شهر ایلام دارند، انتخاب شدند. سپس با استفاده از قابلیت های نرم افزار سناریو ویزارد 2 سناریوی قوی، 1772 سناریوی ضعیف و 10 سناریوی باورکردنی استخراج شد.
تحلیل رضایت از محیط مسکونی و تأثیر آن بر پژمردگی شهری، نمونه موردی: منطقه ثامن شهر مشهد مقدّس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۷
131 - 148
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کیفیت مسکن و محیط مسکونی ازجمله عوامل اثرگذار در میزان رضایت از محل زندگی است. عدم رضایت از محل سکونت منجر به ترک محل توسط ساکنان و در صورت استمرار، کاهش جمعیت را در پی دارد. اصطلاح پژمردگی شهری درواقع کاهش مستمر جمعیت در یک محله در درازمدت را شامل می شود که در ادامه منجر به زوال یک شهر می گردد. این مطالعه به شکل خاص به بررسی این موضوع در منطقه ثامن شهر مشهد می پردازد . منطقه ای در مجاورت حرم مطهر امام هشتم علیه السلام، که طی سال های اخیر با کاهش جمعیت همراه بوده است. روش: شیوه مطالعه توصیفی-تحلیلی و سؤال اصلی پژوهش؛ سنجش کیفیت و رضایت از محیط مسکونی و تأثیر آن بر سرزندگی و پژمردگی بافت این محدوده است. برای این منظور با بهر ه گیری ابزار پرسش نامه و تکمیل آن از ساکنان محدوده اقدام به جمع آوری اطلاعات موردنیاز گردید. حجم نمونه با استفاده از نرم افزار PASS و با سطح اطمینان 95 درصد، 112 نفر تعیین شد. اطلاعات جمع آوری شده با تکیه بر مدل مفهومی پژوهش و با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: بررسی عوامل گوناگون در این زمینه نشان داد که شاخص شرایط ویژگی های محله (شامل9متغیر) به میزان 88 درصد، بیش ترین اثرگذاری را در این خصوص داشته است. شاخص ویژگی مسکن (شامل4 متغیر) با 28 درصد و شاخص ویژگی فعالیت و اقتصاد (شامل3 متغیر) با 17درصد در رتبه های بعدی قرار دارند. نتیجه گیری: نتایج این بررسی نشان داد که طی بازه زمانی 1365-1395 به میزان 5/86 درصد از جمعیت منطقه، خارج شده اند، که حاکی از پژمردگی منطقه است.
ارائه الگوی پایدار پس از همه گیری کووید -۱۹ در فضاهای معماری و شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همه گیری ها از گذشته یک چالش در همه سطوح محیط ساخته شده بوده اند. از آنجا که شهرسازی و معماری پس از کووید -۱۹ هرگز با گذشته یکسان نخواهد بود، لزوم توسعه یک الگوی پایدار برای مقابله با همه گیری انکارناپذیر است. هدف اصلی این مقاله تولید چارچوب مفهومی برای پاسخگویی به ملاحظات شهرسازی و معماری در همه گیری و ارائه یک الگوی پایدار در یک محیط ساخته شده برای غلبه بر شرایط مشابه و یا سخت تر است. در این راستا ابتدا مطالعه مروری بر شهرسازی و معماری در زمان همه گیری های قرن های گذشته ارائه می شود. سپس زمینه های تحقیقاتی تحت تأثیر همه گیری با مراجعه به منابع موجود، مفهوم سازی می شود و نهایتاً برخی از درس های آموخته شده از همه گیری برای تجسم و معرفی چشم انداز مطالعه در مورد الگوی پایدار پس از همه گیری ارائه می شود. از نظر روش شناسی، تحقیق بر اساس یک چارچوب بین رشته ای و از حیث ماهیت از نوع تحلیلی است. در این راستا با جمع بندی پیشینه تحقیق، چارچوب مفهومی رویکردهای کلیدی برای بررسی پیامدهای شهرسازی و معماری در دوران پس از همه گیری بر اساس سه حوزه کلیدی طبقه بندی می شود تا چشم انداز مطالعه در مورد محیط ساخته شده واقعی ارائه گردد. سپس بر اساس حوزه های کلیدی یاد شده به عملیاتی سازی مفاهیم معماری و شهرسازی پس از همه گیری پرداخته می شود. بررسی تقابل وضعیت مجازی/ واقعی به همراه پیچیدگی های عملیاتی سازی مفاهیم مشترک و متقابل (فضاهای فیزیکی و مجازی/ رشد شهری فشرده و پراکنده / تراکم زیاد و کم / حاشیه شهری و مراکز شهری / حمل و نقل عمومی و خصوصی/ فضاهای باز و بسته) نشان می دهد که برای پاسخ به همه گیری در همه سطوح و مقیاس ها نمی توان فقط به یک استراتژی برای ایجاد الگوی پایدار اعتماد کرد و درنتیجه پیش بینی و تجسم الگوی پایدار برای فضاهای معماری و شهری پس از همه گیری این ویژگی ها را طلب می کند: ۱) استراتژی های انعطاف پذیرتر برای مدیریت مفاهیم متقابل ۲) کمک گرفتن از درس های امنیت سایبری، چندلایه محافظتی منعطف و جامع در همه سطوح و مقیاس ها (محله، منطقه، ناحیه و شهر ۳) اضافه شدن سلامت جسمی و روحی انسان به عنوان بعد چهارم به تعریف کلی پایداری. نهایتاً با مدیریت اطلاعات شرایط همه گیری و پساهمه گیری و پیش بینی جهش های مختلف و مداوم ویروس یا هر چالش جدید شهری، با ایجاد لایه های امنیتی جدید می توان الگوی پیشنهادی پایدار برای ساختار کلی شهرسازی و معماری در آینده را متصور شد.
ارزیابی تأثیرپذیری الگوهای معماری مساکن جدید از اقلیم (مطالعه موردی: شهر آباده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: توجه به اهداف عمده طراحی اقلیمی در هر منطقه آب و هوایی و پیش بینی مواردی در جهت تحقق بخشیدن به این اهداف می ﺗﻮاﻧﺪ راهگشای بسیاری از معضلات ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﻃﺮاﺣی و ﺳﺎﺧﺖ مساکن ﺟﺪیﺪ، بازسازی مساکن فرسوده، بهره برداری بیشتر از انرژی های تجدیدپذیر، انطباق بهتر با محیط زیست و در نهایت موجب هویت یافتن معماری در هر اقلیم و زمینه ساز آسایش افراد باشد. روش: برای دست یابی به هدف پژوهش حاضر که بررسی آسایش زیست اقلیمی مساکن جدید شهر آباده است، از داده های ماهانه دوره آماری (1363 تا 1392) ایستگاه سینوپتیک شهر آباده به روش تحلیلی – توصیفی بهره گرفته شد. سپس برای تعیین محدوده آسایش حرارتی مساکن جدید بر اساس روش ﺗﺠﺮﺑی ﺷﺎﺧﺺ بیوکلیماتیک ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻧی ماهونی، تعداد 170 بنا با استفاده از روش کوکران به عنوان نمونه انتخاب گردید. یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که به دلیل قرار گرفتن دمای ماه های مهر تا اردیبهشت در گروه شاخص خشکی (3A) و وجود شرایط اقلیمی سرد در محیط، بهتر است کشیدگی بنا در جهت جنوب شرقی – جنوب غربی باشد. هم چنین با توجه به این که در تمام ماه های سال نوسان بیش از 10 درجه سانتی گراد بین دمای روز و شب وجود دارد و رطوبت نسبی در گروه شاخص خشکی (1A) قرارمی گیرد، بهتر است بازشو ها ابعادی در حدود 10 تا 20 درصد مساحت دیوار داشته باشند. در ماه تیر به دلیل داشتن روز های گرم و شب های معتدل و نوسان بیش از 10 درجه سانتی گراد دمای هوا، بهتر است فضایی برای خوابیدن در فضای آزاد (خارج از بنا)، پیش بینی شود. نتایج: دست یافته های حاصل از بررسی معماری مساکن جدید شهر آباده بیانگر جهت گیری غالب شمالی-جنوبی بنا، ضخامت کم دیوار ها، عدم تناسب بین اندازه پنجره و مساحت دیوار و کم رنگ شدن حضور عناصر معماری (حیاط، ایوان، بالکن، حوض و باغچه) در این بنا ها است که این امر زمینه ساز عدم تطابق معماری با اقلیم منطقه و در نهایت عدم آسایش اقلیمی ساکنین بنا در اغلب اوقات سال است.
شناسایی عوامل کلیدی موثر بر وضعیت آینده سکونتگاه های فرودست شهری سنندج با تاکید بر کاربرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره پنجم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۲۰
53 - 64
حوزههای تخصصی:
سکونتگاه های فرودست شهری همواره چالشی پایان ناپذیر برای مدیران شهری در کشور ما بوده است. در سال های اخیر آشفتگی و تغییرات پرشتاب و مداوم و ظهور مسائل جدید، باعث شده تا برنامه ریزی و سیاست گذاری ها در این حوزه به صورت مقطعی و اندک زمانی بتواند معضلات را التیام ببخشد. آنچه نیاز است تجدیدنظر در رویکردهای کلانِ مدیریتی و به کارگیری ابزارهای جدید در برنامه ریزی است. آینده نگاری به عنوان رویکردی نوین، فرآیندی است که منجر به نتیجه پایدار عمل برنامه ریزی می شود. در این راستا این پژوهش، با رویکرد آینده نگاری به شناسایی مهمترین عوامل مؤثر و بررسی میزان و چگونگی تأثیرگذاری این عوامل بر یکدیگر و بر وضعیت آینده سکونتگاه های فرودست شهری سنندج می پردازد که در واقع زمینه تدوین سناریوها در مراحل بعدی و همچنین تدوین راهبردها، برنامه ریزی و سیاست گذاری برای رسیدن به سناریوهای مطلوب را فراهم می کند. روش تحقیق براساس روش های جدید آینده پژوهی، تبیینی و برای جمع آوری اطلاعات از روش اسنادی و پویش محیطی استفاده شده است. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل اثرات متقابل/ ساختاری به وسیله نرم افزار MICMAC استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از این است که در مرحله نخست، با روش پویش محیطی، 54 عامل در شش حوزه، مؤثر بر وضعیت آینده سکونتگاه های فرودست شهر شناسایی شدند. آنچه از وضعیت صفحه پراکندگی متغیرها می توان فهمید حاکی از ناپایداری سیستم می باشد که بیشتر متغیرها در اطراف محور قطری صفحه پراکنده هستند. بنابراین پنج دسته عامل(عوامل تأثیرگذار، عوامل دو وجهی، عوامل تنظیمی، عوامل تأثیرپذیر و عوامل مستقل) قابل شناسایی هستند. درنهایت از میان 54 عامل یاد شده پس از بررسی میزان و چگونگی تأثیرگذاری این عوامل بر یکدیگر و بر وضعیت آینده این سکونتگاه ها با روش های مستقیم و غیرمستقیم، تعداد 12 عامل کلیدی انتخاب شدند؛ شیوه مدیریت، رشد اقتصاد ملی، مهاجرت، رویکرد محله محوری، سیاست های تأمین مسکن در استطاعت، کیفیت فضا و مکان، سرمایه اجتماعی، قیمت زمین و مسکن، سواد و سطح نفوذپذیری آن، مدیریت زمین، مالکیت(امنیت تصرف) که بیشترین نقش را در وضعیت آینده سکونتگاه های فرودست شهری سنندج ایفا می کنند.
بررسی میزان مطلوبیت مستندات حقوقی مرتبط با مطالعات و پژوهش در شهرداری تهران از نگاه متخصصین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
48 - 63
حوزههای تخصصی:
مدیریت یک شهر، مستلزم برنامهریزی برای آن میباشد. تصمیمگیری و برنامهریزی نیز فرآیند پیچیدهای است؛ بهخصوص زمانی که در یک مقیاس بزرگتر همانند شهر باشد. مدیریت شهر در صورتی موفق خواهد بود که مقدمات لازم جهت این امر انجام بگیرد. انجام پژوهش در این زمینه قطعا کمک بزرگی به فرآیند برنامهریزی برای مدیریت یک شهر خواهد کرد و قوانین و مقرراتی که در زمینه پژوهشهای شهری وجود دارند نیازمند توجه بیشتری هستند. در این میان، دو نهاد شهرداری و مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران در راستای هم اقدامات بسیاری جهت انجام پروژهها و طرحها انجام دادهاند. هدف این تحقیق، بررسی قوانین و مقررات موجود در رابطه با مطالعات و پژوهشهای شهری و ایجاد یک پشتوانه حقوقی برای آنها است. بنابراین در ابتدا با بررسی متن این قوانین و دستهبندی و جمعبندی آنها و سپس با استفاده از روش مصاحبه عمیق با متخصصین و خبرگان، مشکلات قوانین شناسائی و جهت رفع نواقص آنها پشنهاداتی ارائه میشود.
امکان سنجی توانمندسازی سکونتگاه های غیررسمی بر بنیان سیاست های دارایی مبنای توسعه اجتماعات محلّی مطالعه موردی: سکونتگاه های غیررسمی کلانشهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره سوم بهار ۱۳۹۳ شماره ۱۰
63 - 72
حوزههای تخصصی:
سکونتگاه های غیر رسمی به عنوان پدیده ای با ابعاد کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و فضایی گسترده، معلول شهرنشینی مدرن و گفتمان پیشرفت در عصر روشنگری است که الگوی توسعه پایدار شهری را به چالش می کشد. از اواخر دهه 1980 میلادی، رهیافت توانمندسازی با حمایت بانک جهانی به دنبال تحول و ساماندهی این نوع اجتماعات محلی از درون با سیاست سازی دارایی _ مبنا و با تکیه بر دارایی های محلی از قبیل سرمایه اجتماعی، سرمایه کالبدی و سرمایه اندک مالی این نوع اجتماعات است تا با رویکرد فرایند گرایی، جامع نگریِ خوشبختی مردم و مکان و نیز ظرفیت سازی سکونتگاه های غیر رسمی ، تعهد و توانمند سازی را جایگزین فرهنگ استحقاق و بی بند و باری کند که درواقع پیامد سیاست های نیاز _ مبنای توسعه اجتماعات محلی است. این مقاله بر مبنای روابط درونی رهیافت توانمند سازی و سیاست سازی دارایی _ مبنا پیش می رود. روش تحقیق توصیفی _ تحلیلی است. محلات اسکان غیر رسمی مُلا زینال، سیلاب، قوشخانه و خلیل آباد خوشه های تحقیق هستند که حجم نمونه 224 نفر می باشد. نتایج حاکی از آن است که مؤلفه های سیاست دارایی _ مبنای توسعه اجتماعات محلی (یعنی سرمایه اجتماعی، سرمایه کالبدی و سرمایه مالی) در توانمندسازی سکونتگاه های غیر رسمی تأثیر معنی داری دارند.
تحلیل برهمکنش های فناورانه کاربران در فضاهای باز عمومی دانشگاهی در راستای پیاده سازی سایبر پارک های شهری مطالعه موردی: پردیس باغ ملی دانشگاه هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۳ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
59 - 73
حوزههای تخصصی:
ظهور دنیای مجازی منجر به خلق فضاها و ایجاد الگوهای رفتاری نوینی در زندگی انسان مدرن امروزی شده است. در همین راستا، سایبر پارک، از طریق هم آفرینی فضاهای باز عمومی و بهره گیری از فناوری های جدید اطلاعاتی و ارتباطاتی، فرصت های فراوانی را برای ذی اثران در حوزه تعاملات دیجیتالی (تبادل اطلاعات، انتقال تجارب، به اشتراک گذاری دانش و...) فراهم کرده است. درواقع، سایبر پارک زیست بوم اجتماعی هوشمندی است که در جهت دستیابی به اهداف توسعه پایدار، می تواند با استفاده از افزارهای فناورانه و در بستر طبیعت، نیازها و خواسته های افراد را به ویژه در زمینه آموزش و یادگیری برآورده کند. هدف اصلی این پژوهش، امکان سنجی پیاده سازی سایبر پارک ها از طریق برهمکنش های فناورانه کاربران در فضاهای باز عمومی دانشگاهی است و پردیس باغ ملی دانشگاه هنر به عنوان نمونه موردمطالعه انتخاب شده است. بدین منظور، داده ها به صورت میدانی و از طریق پرسشنامه جمع آوری شده و سپس با بهره گیری از روش تحلیل کمی و به کارگیری نرم افزار آماری SPSS و نیز به کمک راهبرد پژوهشی مطالعه موردی، تحلیل داده ها انجام شده است. برای ارتقای اعتبار این پژوهش، مطالعه آزمایشی (30 عدد پرسشنامه) اجرا شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که موفقیت در استقرار سایبر پارک درون فضاهای باز عمومی دانشگاهی نیازمند توسعه و تقویت زیرساخت های فناورانه در این مکان و تأمین فضای مناسب (به خصوص محیط طبیعی) برای فراهم شدن امکان حضور افراد برای استفاده از فناوری های اطلاعاتی و ارتباطاتی و به اشتراک گذاری تجارب حاصل از آن ها است. یافته ها به اشتیاق و تمایل بالای ذی اثران (دانشجویان یا کاربران اصلی) به مشارکت در امور مربوط به فضای باز عمومی آموزشی نیز اشاره دارند. همچنین، کیفیت فضای باز عمومی پردیس باغ ملی دانشگاه هنر به شدت مرتبط با امکانات موجود در آن بوده و با زندگی اجتماعی دانشجویان (مرتبط با کاربرد فناوری های اطلاعات و ارتباطات) همبستگی قوی دارد.
تحلیل رویکرد نظری روان شناسی شهری با تأکید بر شهر استرس زا، مورد مطالعه: شهر یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی و شناسایی شاخص های استرس زا و بررسی وضعیت این شاخص ها در حوزه های اقتصادی، خانوادگی، محیطی، اجتماعی و فرهنگی، شخصی و فردی، امنیت شهری و کالبد شهری در نواحی شهر یاسوج از دید شهروندان است. روش پژوهش حاضر، توصیفی- تحلیلی بوده است. جامعه آماری پژوهش، شامل کل شهروندان شهر یاسوج (114000 نفر) بود. روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری خوشه ای و تصادفی بوده است. همچنین اخذ داده های موردنیاز به صورت پیمایشی و با استفاده از تنظیم و تکمیل پرسش نامه در بین شهروندان انجام گرفته است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که در بین نواحی شهر یاسوج از نظر شاخص های استرس زا ، ناحیه 1 دارای بهترین و ناحیه 4 دارای بدترین وضعیت هستند همچنین، شاخص اقتصادی و شاخص های خانوادگی بیشترین تأثیرگذاری را در افزایش استرس شهروندان شهر یاسوج و حوزه زیست محیطی و کمترین تأثیرگذاری را در استرس شهروندان شهر یاسوج داشتند. در بین شاخص های استرس زا در شهر یاسوج، پیدا کردن شغل مناسب برای اعضای خانواده، کمبود و گرانی مسکن، ارتباطات فامیلی، مشکلات مربوط به ازدواج و بالا بودن اجاره خانه، تأثیرگذارترین متغیرهای استرس زا بوده اند. همچنین در بین شاخص های استرس زا، شاخص حوزه محیطی و شاخص خانوادگی، تاثیر و قدرت تبیین بیشتری نسبت به بقیه شاخص های بررسی شده در پیش بینی افزایش استرس شهروندان شهر یاسوج دارند. همچنین نوآوری پژوهش حاضر، استفاده از تکنیک WASPAS در شناسایی و ارزیابی شاخص های استرس زا در بین شهروندان شهر یاسوج است.
ارزیابی اثر شاخص هندسی خیابان (H/W) برعملکرد حرارتی مسکن؛ نمونه مورد مطالعه: آپارتمان های مسکونی همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۲
17 - 34
حوزههای تخصصی:
پیوند بین هندسه معابر شهری (H/W) و مصرف انرژی ساختمان، تعامل پیچیده ای بین عوامل اقلیمی، الگوهای مکانی، نحوه قرارگیری فضاهای باز و همجواری ساختمان هایی است که آنها را تشکیل می دهند. این تحقیق، با استفاده از مفهوم خرد اقلیم ایجاد شده متأثر از هندسه معابر شهری به بررسی عملکرد حرارتی ساختمان های مسکونی شهرهمدان پرداخته است. ارزیابی اثر هندسه معابر شهری(H/W) بر میزان مصرف انرژی، هدف اصلی است. در این مطالعه مجموعه جامعی از شبیه سازی های حرارتی مبتنی بر آب و هوای منطقه همدان و تحلیل آماری، برای بررسی چگونگی تأثیر تغییرات ضابطه ارتفاع نسبت به عرض معبر بر میزان مصرف انرژی انجام شده است. روش تحقیق به صورت ترکیبی از روش های کیفی و کمی(داده های عددی شبیه سازی) است. در مرحله شبیه سازی برای شناخت تأثیر(H/W)، بر میزان مصرف انرژی دو حالت در نظر گرفته شده است. ابتدا برای بررسی اثر شاخص عرض معبر، ارتفاع ثابت و عرض معبر متغیر و سپس برای بررسی شاخص ارتفاع، عرض معبر ثابت و ارتفاع متغیر در مدلسازی ها در نظر گرفته شده و در تحلیل یافته ها از روش های آماری، ضریب همبستگی، مقایسه با مدل مرجع و رگرسیون چندگانه بهره گرفته شده است. نتایج بیان می دارد که در تمام قطعات مسکونی الگوهای شمالی، بین ( متغّیر(6الی36متری) W/ ثابت H) و میزان انرژی سالانه، رابطه همبستگی مستقیم و با شدت زیاد و در الگوهای جنوبی، بدون همبستگی است. همچنین بین ( ثابت W/ متغیر(3الی10طبقه)H) و انرژی سالانه در قطعات شمالی، همبستگی مستقیم و در قطعات الگوهای جنوبی رابطه همبستگی معکوس ولی با تاثیر بسیار کم برقرار است. بنابراین شاخص هندسی معابر شهری در الگوهای شمالی مؤثر بوده و افزایش ارتفاع با افزایش فاصله افقی بین ساختمان ها در کاهش مصرف انرژی تأثیرگذار است. هرچه مقدار شاخص ((H/W در معابر شهری اقلیم سرد همدان عدد کمتری باشد(دره های کم عمق)، با افزایش جذب تابش خورشیدی، میزان مصرف انرژی ساختمان کاهش می یابد. با تحلیل رگرسیون چندگانه مشخص شد، شاخص های هندسی ((H/W و مقدار سطوح درمعرض آفتاب(Ssu) و سایه(Ssh) نسبت به زیربنا(A) و سطح کل(S)، بیشترین تبیین کننده مصرف انرژی در الگوهای قطعات شمالی هستند. الگوی پیشنهادی (تغییر در استقرار سطح اشغال الگوی اول) بهینه ترین عملکرد حرارتی را با کاهش 9/42 درصد انرژی سرمایشی و 73/4 درصدی انرژی نهایی دارد.
به کارگیری نرم افزار شبیه ساز به منظور تخمین مقدار آلاینده های تولیدشده در بزرگراه (مطالعه موردی بزرگراه نیایش تهران)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مشکلات مسئولین مدیریت شهری در کلان شهر تهران، همواره تولید آلاینده ها در سطح شهر بوده است که با توجه به اهمیت روز افزون آلاینده های ناشی از تردد خودروها در سطح شهر مدیریت حمل ونقل و ترافیک شهری و مدیریت تولید آلاینده های هوا در سطح شهر دو جزء کاملاً لاینفک به حساب می آیند. در سال های اخیر برنامه ریزی و اثرسنجی راهبرد های ترافیکی توسط نرم افزارهای شبیه ساز ترافیک رشد قابل توجهی یافته است و با ترکیب نرم افزار شبیه سازی ترافیک و مدل های تولید آلاینده، عملاً ابزاری بسیار قوی برای تصمیم گیری بر اساس میزان تولید آلاینده در اختیار مدیران شهری قرارگرفته است. در این مقاله پس از کالیبراسیون و دقیق نمودن مدل شبیه سازی برای بزرگراه نیایش تهران، میزان تولید آلاینده در این بخش از شبکه، بدون اعمال راهبرد های مدیریت شبکه و با اعمال استراتژی کاهش سرعت جریان ترافیک در معبر محاسبه گردید. با مقایسه راهبرد های مذکور به خوبی می توان گزینه بهتر را یافته و در شبکه واقعی با اطمینان بسیار بیشتر به کار برد.
سیاست گذاری زنجیره ی ارزش کارآفرینی با رویکرد توسعه پایدار شهری (مطالعه موردی: شهرهای استان گلستان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
د در ایران توسعه و ترویج کارآفرینی یکی از نیازهای جدی جامعه بوده و شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه کارآفرینی و نحوه تعامل آنها با یکدیگر از ضروریات می باشد. از طرفی اشتغال مردان ایرانی در سال های اخیر به دلایل مختلف حساسیت ویژه ای پیدا کرده است. در این مقاله روش تحقیق آمیخته، نوع تحقیق کاربردی و بنیادی، روش آماری توصیفی و استنباطی می باشد. به بررسی و تجزیه و تحلیل مشخصه های جمعیت شناختی خبرگان پرداخته می شود و سپس مؤلفه های زنجیره ارزش کارآفرینی و توسعه پایدار شهری در شهرهای استان گلستان شناسایی شده را با استفاده از نظر خبرگان (که 20 نفر از مردان برتر کارآفرین استان هستند) و به کمک روش دلفی فازی و انجام فازی زدایی غربال و مؤلفه های متغیرهای موردنظر انتخاب می گردد، همچنین روایی و پایایی پرسشنامه ها با استفاده از آلفای کرونباخ مورد بررسی و نرمال بودن توزیع مؤلفه ها و نمونه ی آماری توسط آزمون کلوموگرونوف اسمیرنوف و آزمون t ادستودنت انجام می شود. در بخش اول تحقیق با استفاده از روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و با بهره گیری از نرم افزار Expertchoice به اولویت بندی و رتبه بندی ابعاد و مؤلفه های زنجیره ارزش کارآفرینی (توسط 198 نفر ازمردان کارآفرین استان) پرداخته می شود. در بخش دوم برای سنجش روابط بین توسعه کارآفرینی بر اساس زنجیره ارزش کارآفرینی و توسعه پایدار شهری از تحقیق همبستگی و معادلات ساختاری و روش آزمون تحلیل عاملی با استفاده از نرم افزار Smart pls2 استفاده شده که این ارتباط معنی دار است. پس سیاست گذاری زنجیره ارزش کار افرینی سبب توسعه پایدار شهری می گردد.
اولویت بندی شاخص های تأثیرگذار در اجتماع پذیری ایستگاه های مترو
حوزههای تخصصی:
هدف از این نوشتار، بررسی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر اجتماع پذیری در فضاهای داخلی ایستگاه های مترو با تکیه بر قابلیت های موجود در این گونه فضاها است. امروزه فضاهای مترو به دلیل استفاده بسیار زیاد افراد از آن در طول شبانه روز، به عنوان یکی از فضاهای شهری پرکاربرد ایفای نقش می نماید. چنین به نظر می رسد که این گونه فضاها علاوه بر اینکه به عنوان مکانی برای وجوهی کارکردی در جهت نقل وانتقال سریع و مناسب افراد موردتوجه قرار دارند، می توانند زمینه ساز ارتقا سطح تعاملات اجتماعی میان افراد استفاده کننده از آن نیز باشد؛ لذا چنین به نظر می رسد که با شناخت از مجموعه عواملی که شکل گیری این مهم را در چنین فضاهایی تأمین می کنند، می توان در جهت تأمین ابعاد اجتماعی نیازهای انسان نیز گامی مهم برداشت. در همین راستا پس از تدوین چارچوب نظری تحقیق شامل استخراج و جمع بندی کلیه شاخص های تأثیرگذار بر اجتماع پذیری افراد در فضاهای مترو از طریق مطالعات کتابخانه ای و نیز گردآوری دیدگاه خبرگان در این خصوص، به طراحی پرسشنامه جهت گردآوری اطلاعات پرداخته شد. تعداد 200 پرسشنامه در ایستگاه های مختلف مترو شهری تهران منتشر گردید و نتایج با استفاده از آزمون فریدون و نیز آزمون تی یک نمونه ای مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان از آن داشت که از میان عوامل مختلف تأثیرگذار بر اجتماع پذیری فضاهای ایستگاهی، شاخص های وجود مبلمان و وجود کاربری های متنوع در کنار هم که زیرمجموعه عوامل عملکردی دسته بندی شده اند، به ترتیب در اولویت های اول و دوم و پس ازآن شاخص وجود آثار هنری در ایستگاه مترو که زیرمجموعه عوامل کالبدی هستند، سومین اولویت در ارتباط با ایجاد انگیزه های اجتماع پذیری افراد در فضاهای مترو به شمار می رود.
ارزیابی اثرات شاخص های گردشگری فرهنگی در توسعه صنعت گردشگری (مطالعه موردی: شهر اصفهان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شهر اصفهان به دلیل موقعیت ویژه جغرافیایی؛ قدمت تاریخی؛ جاذبه های متنوع گردشکری هموراه مورد توجه سیاحان و گردشگران است. این شهر پیوسته بعنوان یکی از قطب های بزرگ گردشگری ایران؛ با داشته های فراوان تاریخی؛ فرهنگی؛ اجتماعی؛ هنری؛ صنایع دستی؛ طبیعی و ... میزبان خوبی برای گردشگران داخلی و خارجی بوده است؛ ولی بعلت ضعف مدیریت و برنامه ریزی؛ عدم امکانات مرتبط با صنعت گردشگری خلاق فرهنگی متأسفانه تاکنون نتوانسته است آنگونه که شایسته است؛ از نظر جذب جهانگردان و کسب درامد ارزی موفق باشد. هدف این پژوهش تحلیل ارزیابی شاخص های گردشگری فرهنگی در توسعه گردشگری اصفهان است. نوع تحقیق با توجه به هدف کاربردی- توسعه ای و از نظر ماهیت و روش توصیفی؛ تحلیلی و پیمایشی است. اطلاعات و داده های مورد نیاز تحقیق با استفاده از روش های اسنادی و میدانی جمع آوری شده است. جامعه آماری شامل گردشگران شهر اصفهان است شامل دو گروه خُبرگان و جهانگردان بوده؛ خُبرگان بعلت تعداد کم همه شمارش شده اند؛ اما تعداد نمونه گردشگران؛ با استفاده از فرمول کوکران؛ تعداد و حجم نمونه افراد مورد مطالعه برابر با 384 نفر تعیین گردیده است؛ بمنظور تجزیه و تحلیل تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS ، Arcgis و همچنین تحلیل ساختاری بهره گرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد به ترتیب شاخص های فرهنگی؛ هنری؛ اجتماعی و زیستی در جذب گردشگران فرهنگی از اهمیت بیشتری برخوردار است و اولویت برنامه ریزی توسعه گردشگری شهری بایست بر این اساس آنها صورت گیرد و پتانسیل های بالایی برای توسعه گردشگری فرهنگی دارد.
تحلیل فضایی ومکان یابی بهینه جایگاه های سوخت شهری (CNG)، مطالعه موردی: مناطق غرب شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، تعیین مکان های مناسب جایگاه های عرضه سوخت (CNG) با توجه به ضوابط موجود در مناطق غربی کلان شهر تهران بوده است. در همین راستا با به کارگیری سیستم اطلاعات جغرافیایی، نقشه پارامترهای مؤثردر مکان یابی جایگاه های سوخت رسانی گازی، همچون: تراکم جمعیت، معابر و دسترسی، شیب زمین، کاربری های سازگار و ناسازگار تهیه گردید.. با استفاده از مدل فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، مقایسات زوجی بین معیارها انجام و میزان اهمیت و وزن هر معیار با استفاده از نرم افزار Expert Choice مشخص شد. نتایج حاصل از وزن دهی معیارها نشان داد که معیارهای آتش نشانی، دسترسی و تراکم جمعیت به ترتیب دارای بیش ترین تأثیر در ایجاد مکان های مناسب احداث جایگاه سوخت رسانی گازی بودند و توسعه جایگاه های سوخت گازی در مناطق غرب شهرداری تهران براساس نیازهای جمعیتی مناطق مختلف شهر صورت نگرفته است. نقشه خروجی به دست آمده با تحلیل های مکانی و AHP نشان داد که از میان جایگاه های موجود، حدود 29 درصد آن هادر مناطق با پتانسیل مناسب و 71 درصد جایگاه ها در مکان های با پتانسیل متوسط واقع هستند و در مکان های با پتانسیل نامناسب هیچ جایگاهی قرار نگرفته است. همچنین 53/32 درصد مناطق دارای پتانسیل مناسب، 76/43 درصد پتانسل متوسط و 7/23 درصد دارای پتانسل نامناسب برای احداث جایگاه سوخت رسانی می باشند. نوآوری پژوهش حاضر در این است که مجموعه ای از پارامترهای مؤثر در مکان یابی بهینه را مورد بررسی قرار می دهد.
ارزیابی مدل توسعه مبتنی بر حمل و نقل عمومی (TOD) با توسعه مدل مکان-گره و تحلیل خوشه ای، مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۰
160 - 173
حوزههای تخصصی:
توسعه مبتنی بر حمل و نقل عمومی (TOD) یک استراتژی برای ادغام کاربری اراضی و سیستم حمل و نقل عمومی در مناطق شهری در اطراف ایستگاه های مترو و BRT است.TOD به معنای حداکثر تراکم، حداکثر تنوع کاربری، ایجاد امکانات برای عابرپیاده، ایجاد فضاهای عمومی در اطراف ایستگاه ها و طراحی ایستگاه ها به صورت مراکز تفریحی، در محدوده ای با 10 دقیقه پیاده روی از ایستگاه های حمل و نقل است. این تحقیق با هدف خوشه بندی 9 ایستگاه در خط یک مترو مشهد، با توسعه مدل مکان-گره در مناطق TOD و بهره گیری از تحلیل خوشه ای Ward انجام گرفت. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی_ارزیابی و از نظر ماهیت و روش انجام توصیفی-تحلیلی و کمی است. همچنین تجزیه و تحلیل اطلاعات به کمک نرم افزارهای Execle و Arc map صورت گرفته است. در انجام این پژوهش از داده های شهرداری استفاده گردید؛ و اطلاعات کاربری اراضی به صورت میدانی تهیه و وارد نرم افزار Arc map شد. برای دستیابی به این هدف دایره ای به شعاع 500 متر به مرکزیت هر ایستگاه رسم گردید و سه شاخص مکان، گره و دسترسی مورد ارزیابی قرار گرفت. در مرحله بعد، نمودار اسکاتر مدل مکان-گره رسم گردید. و با اضافه کردن معیار دسترسی (شامل شاخص های IPCA و مسیر دوچرخه) به خوشه بندی ایستگاه ها پرداخته شد. نتایج نمودار مکان-گره نشان می دهد که به صورت میانگین معیار مکان از گره بالاتر است. به صورتی که میانگین مکان 0.303 و میانگین گره 0.274 است. همچنین همه ایستگاه ها به جز یک مورد در منطقه متعادل قرار دارند. نتایج خوشه بندی Ward نشان می دهد؛ با اضافه کردن معیار دسترسی موقعیت ایستگاه ها در خوشه ها تغییر کرده و در چهار دسته کلی طبقه بندی می گردند. همچنین میزان همبستگی بین دو معیار مکان و گره با دسترسی مثبت است. ولی این عدد برای دسترسی و گره بسیار کم و میزان r 0.12 و برای دسترسی و مکان r 0.6 است. به علاوه می توان گفت معیار گره از مرکز شهر به اطراف کاهش پیدا می کند. معیار مکان متاثر از تقاطعات اصلی است و در محلات قدیمی واحدهای تجاری و جمعیت بیشتر است. معیار دسترسی در محلات جدید به دلیل تقاطعات بیشتر و بلوک های شهری کوچکتر افزایش یافته است.