مطالب مرتبط با کلیدواژه

بافت های ناکارآمد شهری


۱.

امکان سنجی مداخله پذیری بافت های فرسوده و ناکارآمد شهری با استفاده از مدل فرایند تحلیل شبکه مطالعه موردی: منطقه 6 شهر قم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: GIS فرآیند تحلیل شبکه بافت های ناکارآمد شهری منطقه 6 شهر قم

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی روش های کمی در جغرافیا
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای انسانی جغرافیای شهری فضا و محیط شهری
تعداد بازدید : ۱۴۵۳ تعداد دانلود : ۷۸۰
طیّ دهه­های اخیر موضوع احیای بافت­های فرسوده و ناکارآمد شهرها به یکی موضوعات کلیدی در زمینه ی راهبردهای توسعه ی شهری تبدیل شده است. به همین منظور مدیران و سیاستگذاران شهری اقدامات متعددی از جمله افزایش میزان تراکم ساختمانی، بهسازی و نوسازی بافت­های فرسوده، انبوه­سازی و غیره را سرلوحه ی کار خود قرار داده­اند. برخی از این سیاست­ها نیز به شکل مداخلات مستقیم از سوی سیستم مدیریت شهری به منظور تأمین خدمات و امکانات عمومی و یا بهبود وضعیت شبکه معابر، تجمیع قطعات و مواردی از این قبیل در بافت­های فرسوده صورت می­گیرد. متأسفانه عدم مد نظر قرار دادن پارامترهای اجتماعی، اقتصادی و کالبدی مؤثر در امر مداخله­پذیری بافت­های شهری از سوی دست اندرکاران امور توسعه شهری موجب شده تا هنگام اجرای پروژه های عمرانی مشکلاتی همچون تأخیر در زمان اجرا پروژه­ها، صرف هزینه­های گزاف و یا نارضایتی­های اجتماعی به وجود آید. بر این اساس تحقیق حاضر تلاش دارد تا با کمک سه شاخص عمده ی فیزیکی، اقتصادی و اجتماعی میزان مداخله پذیری بافت­های فرسوده و ناکارآمد شهر قم را تعیین نماید تا هرگونه اقدام در این زمینه به شکل مؤثرتری صورت گیرد. البته رعایت مجموعه این معیارها به همراه زیر معیارهای آن باعث به وجود آمدن پیچیدگی هایی در امر تصمیم­گیری می­گردد. لذا به منظور تسهیل در امر تصمیم گیری، از روش فرایند تحلیل شبکه (ANP) جهت دستیابی به اهداف تحقیق حاضر استفاده شده است. نتایج نشان می­دهد از مجموع 76 هکتار مساحت منطقه 6 شهر قم، 3/20 درصد از مساحت آن دارای مداخله­پذیری کم و 8/41 درصد دارای مداخله پذیری متوسط می­باشد. در مقابل 9/37 درصد از مساحت منطقه ی یاد شده از مداخله­پذیری بالایی برخوردار است که علت اصلی آن را می­توان به سبب وجود اراضی بایر با وسعت زیاد، در داخل بافت عنوان کرد.
۲.

ارائه الگویی برای توسعه زمین در بافت ها ناکارآمد شهری؛ مورد پژوهشی: محدوده یافت آباد و منطقه 17 شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدیریت توسعه زمین رشد هوشمند بافت های ناکارآمد شهری تهران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۱ تعداد دانلود : ۱۲۸
در پی بروز مسائل و مشکلات ناشی از رویکردهای سنتی به زمین و تهیه طرح های صرفا کالبدی برای هدایت توسعه زمین، رویکردهای نوین به برنامه ریزی کاربری زمین شهری ، ابعاد گوناگون موثر بر و متاثر از زمین را در نظر گرفته و الگوی توسعه ی زمین را در جهت تامین حداکثر منافع برای حیات شهری ضابطه مند می نمایند و به این منظور بر شیوه های اجرایی طرح ها، راهبردها و سیاست های پیشنهادی تاکید دارند. در پژوهش حاضر، مدیریت توسعه زمین به عنوان حلقه واسط میان طرح و اجرا معرفی شده که ساختار اصلی طراحی یک الگوی مدیریت توسعه زمین را تشکیل میدهد. هدف از تهیه این مقاله تبیین و کاربرد نحوه کاربست رویکرد رشد هوشمند در حوزه مدیریت توسعه زمین به منظور افزایش تحقق پذیری طرح ها به لحاظ اجرایی و انطباق راهبردها و سیاست های توسعه با فرصت ها و تهدیدهای بافت های شهری موجود است. رشد هوشمند نیز به عنوان یک رویکرد نوین در مبحث مدیریت توسعه مطرح شده است که برای تعیین اهداف و مسیر توسعه در مدل مدیریت زمین مورد نظر به کار می رود. در ادامه، این مدل در محدوده یافت آباد به عنوان نمونه ای از الگوی ناکارآمدی توسعه زمین مورد آزمون قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که در یک محدوده شهری عواملی چون بی توجهی به نقش گروه های ذینفع و ذینفوذ در گرایش های توسعه زمین و نبود ضوابط و مقررات مدون در کنار محدودیت ها و مشکلات اقتصادی ، اجتماعی و کالبدی تاثیر به سزایی در ناکارآمدی الگوی توسعه زمین دارد؛ در حالی که در یک مدل مدون مدیریت زمین ، بررسی تاثیر و تاثرات این عوامل با معیارهای ناکارآمدی توسعه زمین میتواند مسیر و جهت راهبردهای اصلی توسعه مجدد محدوده را مشخص نمیاد. به منظور طرح ریزی برای اجرای این راهبردها، ساختار پیشنهادی مدل انطباق یافته مدیریت زمین مجموعه جامعی از طرح ها ، برنامه ها و سیاست های اجرایی را به صورت «کد توسعه» ارائه می کند.
۳.

ارزیابی جایگاه مؤلفه های سرمایه اجتماعی در تحقّق پذیری بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهری (مطالعه موردی: سکونتگاه غیررسمی اخترآباد کرج)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازآفرینی شهری سرمایه اجتماعی بافت های ناکارآمد شهری سکونتگاه های غیررسمی محله اخترآباد کرج

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۵ تعداد دانلود : ۱۹۲
تبیین موضوع: بازآفرینی یکی از رویکردهای توسعه درون زای شهری است که هدف آن ارتقای ابعاد مختلف کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی بافت های شهری می باشد. با توجه به اهمیت بعد اجتماعی در فرایند بازآفرینی شهری پژوهش حاضر به بررسی نقش مؤلفه های سرمایه اجتماعی در تحقق پذیری بازآفرینی در بافت های ناکارآمد در سکونتگاه غیررسمی اخترآباد کرج پرداخته است. روش: مقاله حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی - تحلیلی می باشد. برای جمع آوری اطلاعات از روش پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر کل جمعیت محله اخترآباد برابر با 13565 است و حجم نمونه آن 381 می باشد. برای ارزیابی نقش سرمایه اجتماعی در تحقق پذیری بازآفرینی شهری از 6 مؤلفه  آگاهی اجتماعی، اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی، تشکل اجتماعی، شبکه و روابط اجتماعی و مشارکت اجتماعی استفاده شده است. از نرم افزار Smart PLS و SPSS جهت تحلیل یافته ها استفاده شده است. برای بررسی رابطه بین متغیرهای تحقیق از مدل ساختاری در سطح معناداری و برای ارزیابی نقش مؤلفه های سرمایه اجتماعی بر تحقق پذیری بازآفرینی در بافت های ناکارآمد از مدل ساختاری در سطح بار عاملی استفاده شده است. یافته ها: یافته های مدل ساختاری در سطح معناداری نشان دهنده مقدار آماره T بیشتر از 2/58  برای تمامیه متغیرهای اثرگذار و اثرپذیر تحقیق و رابطه معنادار در سطح 99 درصد بین آن ها می باشد. یافته های مدل ساختاری تحقیق در سطح بار عاملی نشان می دهد که مؤلفه های 6 گانه انسجام اجتماعی، شبکه و روابط اجتماعی، مشارکت اجتماعی، اعتماد اجتماعی، آگاهی اجتماعی و تشکل اجتماعی به ترتیب با مقدار ضریب مسیرهای 0/378، 0/376، 0/331، 0/324، 0/234 و 0/198 بر تحقق پذیری بازآفرینی شهری در بافت های ناکارآمد محله اخترآباد کرج تأثیرگذار می باشند. نتایج: نتایج تحقیق تببین کننده رابطه معنادار مثبت بین مؤلفه های سرمایه اجتماعی و تحقق پذیری بازآفرینی در باف های ناکارآمد محله اخترآباد شهر کرج می باشد. همینطور نتایج تحقیق تببین کننده سطوح تأثیرگذاری متفاوت مؤلفه های سرمایه اجتماعی بر تحقق پذیری بازآفرینی در بافت های ناکارآمد محله اخترآباد شهر کرج می باشد.
۴.

واکاوی نقش پروژه های محرک توسعه در تحقق سیاست های بازآفرینی (مورد مطالعه: محدوده ی مرکزی شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازآفرینی شهری بافت های ناکارآمد شهری پروژه های محرک توسعه شهر سنندج

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۴ تعداد دانلود : ۱۹۶
یکی از سیاست های نوین در توسعه شهری به طور عام و در بازآفرینی بافت های ناکارآمد و نابسامان به طور خاص، اجرای پروژه های محرک توسعه با هدف تسریع و تسهیل فرایند تحول در این بافت ها با بهره گیری از ظرفیت های محلی است. در این بین پروژه های محرک و توسعه بازآفرینی شهری مولدهایی هستند در جهت بازگرداندن رونق و توسعه به مناطق مورد نظر، تا چرخه فعالیتِ زنده و پویا را در این مناطق به راه اندازند. هدف این تحقیق بررسی نقش پروژه های محرک توسعه اجرا شده در دستیابی به اهداف و سیاست های بازآفرینی در ناحیه ی مرکزی شهر سنندج می باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف و ماهیت تحقیق، در رده تحقیقات کاربردی قرار دارد و از روش کیفی و کمی (آمیخته) به منظور گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها استفاده کرده است. از نرم افزار MAXQDA برای تجزیه و تحلیل کیفی (استخراج شاخص ها) و از نرم افزار SPSS برای تجزیه و تحلیل کمی استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که به ترتیب ابعاد فرهنگی – اجتماعی با ارزش عددی (38/3)؛ اقتصادی با ارزش عددی (95/2)؛ کالبدی - فضایی با ارزش عددی (9/2)؛ زیست محیطی با ارزش عددی (35/2) و مدیریتی با ارزش عددی (02/2) بیشترین تاثیرگذاری پروژه های محرک توسعه را بر تحقق سیاست های بازآفرینی محدوده مرکزی شهر سنندج داشته اند. همچنین رضایت مندی ساکنان از اثرات پروژه های محرک توسعه بر تحقق اهداف بازآفرینی ارزیابی گردید، که در برخی ابعاد نگرشی مثبت و در برخی ابعاد نیز نگرشی ضعیف داشتند.
۵.

بازآفرینی پایدار بافت های ناکارآمد شهری با تأکید بر راهبرد محرک توسعه (مورد پژوهی: محله پنبه ریسه شهر قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازآفرینی پایدار شهری بافت های ناکارآمد شهری محرک توسعه تحلیل SWOT مدل QSPM محله پنبه ریسه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۹ تعداد دانلود : ۱۶۹
مقدمه: بازآفرینی پایدار شهری از جمله راهکارهایی است که در سال های اخیر به واسطه ی رویکردهای مختلفی که در راستای کاهش و رفع معضلات ناشی از بافت های ناکارآمد شهری ارائه نموده، از سوی جغرافیدانان، برنامه ریزان و طراحان شهری بسیار مورد توجه و اهمیت قرار گرفته است که محرک توسعه به جهت مزایایی که در رابطه با رشد درونی شهرها به همراه دارد، به عنوان یکی از راهبردهای مهم و مؤثر آن، شناخته شده است. هدف : تبیین چارچوبی برای بکارگیری راهبرد محرک توسعه در بازآفرینی پایدار نواحی ناکارآمد شهری و بکارگیری راهبرد محرک توسعه در بازآفرینی محله پنبه ریسه است. روش شناسی: پژوهش حاضر بر مبنای هدف از نوع کاربردی-توسعه ای و از نظر رویکرد روش شناختی، کیفی-کمی است که در دو بخش مطالعات نظری و عملی با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و تجزیه و تحلیل از طریق ماتریس تحلیلی SWOT و ماتریس کمی QSPM صورت گرفته است. قلمرو جغرافیایی: محله پنبه ریسه یکی از کهن ترین محلات شهر قزوین است که در منطقه یک و در محدوده ی جنوب مرکزی این شهر قرار گرفته است. یافته ها: با بررسی مطالعات پیشین، چارچوب نظری پژوهش در چهار حوزه کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی تبیین شده و با استناد به آن، سایر مراحل تحقیق از جمله شناخت، تجزیه، تحلیل و ارائه راهبردها انجام گرفته است که در بخش شناخت، نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید محله ی پنبه ریسه در قالب ماتریس سوات مورد واکاوی قرار گرفته و به کمک آن، استراتژی های محرک بیان گردیده است و در نهایت با استفاده از ماتریس برنامه ریزی کمی، راهبردها در راستای بازآفرینی پایدار بافت، الویت بندی و ارائه شده اند. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده از یافته ها گویای آن است که ناکارآمدی یک بافت به عوامل گوناگونی وابسته است که در صورت شناسایی درست و به موقع آن ها، می توان محدوده را از خطر افول و مرگ تدریجی در امان نگه داشت. یکی از راهکارهای نجات اینگونه بافت ها، بازآفرینی با راهبرد محرک توسعه است که به کمک پروژه های محرک کوچک و بزرگ مقیاس، با بازگرداندن پویایی، جنب و جوش، نشاط و سرزندگی دوباره به بافت های ناکارآمد، بر بازآفرینی پایدار آن ها تأثیر می گذارد. راهبردهای محرک توسعه و پروژه های مستخرج از آن ها، در صورت اجرای صحیح، می توانند رونق و پویایی را به بافت تزریق نموده و نقش به سزایی در بازآفرینی پایدار بافت های ناکارآمد از جمله محله ی پنبه ریسه شهر قزوین، ایفا کنند.
۶.

نقش پروژه های عمرانی در تحقق سیاست های بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهری

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: پروژه های عمرانی سیاست های بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۰ تعداد دانلود : ۱۳۱
بافت های ناکارآمد و فرسوده، بافت هایی هستند که در فرآیند زمان طولانی شکل گرفته و تکوین یافته و امروزه در محاصره تکنولوژی گرفتار شده اند و به لحاظ ساختاری و عملکردی دچار کمبود گشته و اغلب جوابگوی نیاز ساکنین خود نیستند. لذا همزمان با بروز مسایل فوق و تأثیرات آنها بر حوزه های مختلف زندگی، توجه به بافت های فرسوده و ناکارآمد شهری و رفع ناپایداری آنها به موضوعی جدی و محوری در شهرها تبدیل شده، به گونه ای که به عنوان یکی از جدی ترین چالش های نظام برنامه ریزی و مدیریت شهرها، سازمان های ذیربط را به تکاپوی ساماندهی و احیا این عناصر و بافت مذکور سوق داده و لزوم مداخله در این بافت ها و تحقق سیاست های بازآفرینی را در دوره های زمانی مختلف مطرح نموده است. بر همین اساس هدف پژوهش حاضر نقش پروژه های عمرانی در تحقق سیاست های بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهری در شهر اسلامشهر با روش توصیفی- تحلیلی و از نوع کاربردی می باشد. در همین راستا به صورت پیمایشی به بررسی و گرد آوری اطلاعات پرداخته و 5 شاخص بازآفرینی شهری(شاخص های رضایتمندی، حکمرانی خوب شهری، ارتقای هویت ومنزلت مکانی و حفاظت از ارزش ها، فقر شهری بارویکرد توانمندی و ارتقای تاب آوری شهری درمواجهه با سوانح و بلایا) مورد با نرم افزارSPSS تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان می دهد شیوه اجرایی برنامه ریزی مشارکتی به منظور بازآفرینی مطلوب در بافت های ناکارآمد شهری این شهر، از طریق فعالیت های منسجم و برنامه ریزی شده می تواند کارساز و مفید باشد.
۷.

عوامل مرتبط با گزینش استراتژیهای بقا توسط فقرای شهری در ساکنان بافتهای ناکارآمد شهر تربت جام(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: سرمایه اجتماعی راهبردهای بقا توانمندسازی بافت های ناکارآمد شهری تربت جام

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۴ تعداد دانلود : ۹۶
مقدمه: فقرای شهری قبل از آن که به بن بست واقعی در زندگی برسند و خطرات اساسی را برای خود و جامعه میزبان فراهم آورند، از ابتکارات زیادی بهره برداری می کنند تا امکان بقای خود را فراهم آورند. تنوع استراتژی هایی که توسط خانوارهای فقیر در ایران و جهان بکارگرفته میشود، زیاد بوده و با توجه به نوع و وسعت استفاده، پیامدهای متفاوتی دارند. روش: در این مطالعه، به شیوه توصیفی و تحلیلی، عوامل موثر بر گزینش استراتژیهای بقا در بین ساکنین بافت های ناکارآمد شهری(بخش حاشیه ای) بررسی شد. با توجه به ماهیت موضوع، داده ها به دو روش کیفی(نمونه ای به حجم 30 خانوار) و کمی، نظرسنجی از 300 نفر از خانوارهای ساکن در این محدوده بدست آمد. داده های گردآمده، به دو شیوه کیفی بر اساس تحلیل مضمون(طبق چهارچوب براون و کلارک) و کمی در قالب رگرسیون لجستیک، تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که اگرچه تعداد خانوارهایی که استراتژی های پر خطر را انتخاب می کنند اندک و در حد 10 درصد می باشند، اما همین تعداد با توجه به شرایط مرزی شهر مدنظر و شرایط فرهنگی و اجتماعی آن، بسیار مهم و اساسی است. در بخش کمی نیز مشخص گردید که احتمال این که خانوارهایی با سرمایه اجتماعی اندک به سمت گزینش استراتژی های پر خطر رغبت نشان دهند، 2 برابر کسانی که از سرمایه اجتماعی بهره می برند. بحث: توسعه سرمایه اجتماعی در بین فقرا نه تنها از ماندگاری آنها در این چرخه جلوگیری می کند، بلکه حتی در صورت ورود به چرخه فقر، می توانند استراتژی های را مدنظر قرار دهند که کمترین پیامد اجتماعی، خانوادگی و فردی را به دنبال داشته باشد. برای تقویت سرمایه اجتماعی شکل دادن انجمن ها و ارتباطات فرهنگی در بین ساکنین بافت های ناکارآمد شهری ضرورت دارد.