فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۷۴۱ تا ۴٬۷۶۰ مورد از کل ۶٬۴۹۴ مورد.
منبع:
مطالعات شهری دوره اول زمستان ۱۳۹۰ شماره ۱
109 - 127
حوزههای تخصصی:
گسترش روزافزون شهرها، رشد بی رویه جمعیت و افزایش مهاجرت به شهرها لزوم هدایت آگاهانه و سازماندهی فضایی را دو چندان نموده است. بسیاری از شهرهای امروز در گذشته مراکز روستایی با هسته کشاورزی بوده اند. این مراکز در طول زمان رشد کرده و با جذب جمعیت به شهر تبدیل شده اند. اکنون کشور با شهرهایی مواجه است که با گسترش کالبدی خود در حال تخریب و از بین بردن باغها و اراضی کشاورزی پیرامون خود می باشد. نگاهی به آمار شهرنشینی در ایران و رشد آن در پنج دهه اخیر نشان می دهد که علی رغم آگاهی از اثرات محیطی نامطلوب گسترش های شهری توسعه های شهری به شدت ادامه دارد، هر چند این واقعیت را نیز باید قبول کرد که این گسترش با توجه به افزونی تعداد جمعیت شهرها امری اجتناب ناپذیر است ولی بعضا مشاهده شده که مکان گزینی اراضی مناسب توسعه شهری فاقد پشتوانه های علمی و فنی است و بیشتر تحت تاثیر سیاستهای مقطعی ، می باشد. در این میان برنامه ریزی شهری وظیفه دارد با هدایت و نظارت آگاهانه به شهر، اثرات مخرب این گسترش را به حداقل برساند. برنامه ریزی شهری برای تصمیم سازی چنین مواردی به استفاده از ابزارها و روش های مناسب نیاز دارد. منطق فازی با ارائه گروهی از پاسخ ها با مزیت نسبی - به جای ارائه جواب در دو گزینه درست و نادرست- امکانات بیشتری را برای تصمیم گیری برنامه ریز فراهم می کند. برای استفاده از این روش و پیاده سازی مکانی آن، GIS یک ابزار توانمند است که می توان از آن بهره برد. این مقاله، برای پاسخگویی به نیاز گسترده بسیاری از شهرهای ایران برای گسترش کالبدی، مجموعه ای از عوامل تاثیرگذار در گسترش شهر و جهت دهی به آن تدوین نموده و بر اساس اصول برنامه ریزی ساختاری- راهبردی و با استفاده از نرم افزارهای GIS ، بر اساس منطق فازی اقدام به مدلسازی کرده و یک مدل فضایی را برای گسترش شهری که دارای ویژگیهای سیستمهای حامی تصمیم گیری باشد، به دست آورده است. این مدل فضایی برای شهر مورد مطالعه (خرمدره) اجرا گردیده و نتایج آن در قالب طیفی از اراضی مناسب برای توسعه های شهری به دست آمد. ساخت این مدل، یکی از قابلیت های GIS در ساخت مدلهای تصمیم سازی مکانی و پشتیبانی از تصمیمات برنامه ریزی شهری است.
تبیین ابعاد موثر بر منظر خیابان به منظور ارتقای خوانش منظر فضاهای شهری مطالعه موردی: خیابان های بافت مرکزی شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره چهارم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱۵
17 - 36
حوزههای تخصصی:
شهرها با منظر خود در معرض قضاوت ناظران قرار می گیرند. اما مسئله مهم در این میان، نحوه درک و خوانش منظر شهری از سوی مردم و کاربران فضاست. در این پژوهش سعی شده، ابعاد و عوامل مؤثر در خوانش منظر خیابان، تبیین و اولویت هر یک از عوامل نسبت به مکان های مورد مطالعه از دیدگاه شهروندان در راستای ارتقای کیفی منظر فضاهای شهری همدان مورد بررسی قرار گیرد. در این راستا در انجام این پژوهش، این نوشتار از روش تحقیق توصیفی_تحلیلی و شیوه های مرور متون، منابع و اسناد تصویری در بستر مطالعات کتابخانه ای و از روش تحقیق موردی و شیوه تحقیق مشاهده و پیمایش در بستر مطالعات میدانی بهره گرفته است. همچنین به منظور تحلیل چارچوب مفهومی پژوهش و پاسخگویی به سئوال های تحقیق، از مدل فرآیند تحلیل شبکه و نرم افزار سوپر دسیژن استفاده شده است. بر اساس یافته های تحقیق، مؤلفه های خوانش منظر خیابان را می توان در دو بعد عینی و ذهنی و سه مؤلفه، زیباشناختی (عینی_ذهنی)، معنایی_ادراکی، عملکردی_فعالیتی و پنجاه و نه شاخص طبقه بندی و ارائه نمود. همچنین بررسی ها نشان می دهند، ارزش کیفی منظر خیابان های مرکزی شهر همدان در سطح متوسطی قرار دارد که با استفاده از عواملی چون ارتقای نظم بصری خیابان، ساماندهی جداره ها و بناهای قدیمی، زمینه سازی حضور هنرهای خیابانی و گرافیکی، تعریف و تقویت نشانه ها در بعد معنایی و کالبدی می توان به منظور ارتقای سطح خوانش شهروندان و مطلوبیت منظر این فضاها اقدام نمود.
عوامل مؤثر بر دیدگاه استفاده کنندگان از کیفیت محیطی فضاهای فراغتی عمومی مطالعه موردی: پارک های شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره پنجم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۲۰
17 - 28
حوزههای تخصصی:
رشد کمی و گسترده شهرها و فضاهای شهری به ویژه فضاهای فراغتی در دوران معاصر موجب گردیده است تا نحوه استقبال و بهره برداری از فضاهای عمومی گذران اوقات فراغت در شهرها بدون توجه به دیدگاه استفاده کنندگان از آنها و چگونگی طراحی و تجهیز این فضاها صورت پذیرد. در توسعه شهرها، پارک های عمومی به عنوان بخش مهمی از عناصر شهری در ارتباط با نحوه گذران زندگی شهروندان از یک طرف و به عنوان یکی از عوامل مهم ارتقا دهنده سیمای بصری شهرها و کاهش آلودگی های صوتی و بصری از طرف دیگر ایفای نقش می نمایند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر دیدگاه استفاده کنندگان از دو پارک اصلی شهر یزد با عناوین پارک کوهستانی و پارک بزرگ شهر انجام شده است. حجم جامعه مادر برای پارک کوهستانی سه هزار و 600 نفر و برای پارک شهر دو هزار و 400 نفر برآورد شده است. این پژوهش از نوع پژوهش های کاربردی و با روش پیمایشی و همبستگی و به کمک پرسشنامه و مطالعات اسنادی انجام شده است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران محاسبه و از شیوه نمونه گیری در دسترس استفاده شده است. روایی ظاهری پرسشنامه به کمک اساتید دانشگاه یزد و پایایی آن به وسیله آزمون آلفای کرونباخ تأیید شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها نیز از آزمون رگرسیون چند متغیره و دو مرحله ای استفاده گردیده است. نتایج پژوهش حاکی از آنست که بین معیارهای چهارگانه آسایش و راحتی، دسترسی به خدمات و تسهیلات فراغتی، امنیت و زیبایی شناسی با دیدگاه ذهنی استفاده کنندگان از فضای پارک های شهری رابطه معنی داری وجود دارد و معیار امنیت و شاخص های مرتبط با آن بالاترین میزان رابطه معنی داری را در شکل گیری دیدگاه ذهنی استفاده کنندگان از پارک های شهری دارد.
بررسی ساختار فضایی منطقه شهری مازندران مرکزی با تاکید بر شبکه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درسال های اخیر شهرها، هم به لحاظ فرم فیزیکی و هم از نقطه نظر عملکردی، به یک پدیده ی منطقه ای بدل شده اند از این رهگذر، با تغییر جایگاه هستی شناسانه از فضا، منطق و معنای «مکان» در متنی جدید، یعنی در فضای جریان ها تفسیر شده است. فقدان استراتژی های توسعه یکپارچه منطقه ای، عدم توجه به رقابت یا همکاری کانون ها را در شبکه شهری مازندران مرکزی با چالش های تفرق عملکردی روبه رو کرده است. به نظر می رسد تحت فضای جریانی موجود، پژوهش های صورت گرفته قادر نخواهد بود تمامیت، کارکرد و ساختار شبکه شهری استان را توصیف کند. هدف پژوهش این است تا با بهره گیری از روش توصیفی_تحلیلی و ابزار تحلیل شبکه، ضمن تبیین مولفه ها و شاخص های تحلیل تعامل فضایی، الگوی فضایی عملکردی شبکه شهری مازندران مرکزی را با تحلیل داده های مبدا- مقصدی سال 1397 مورد مطالعه قرار دهد. نتایج حاصل گواه شکل گیری نظام چند مرکزیتی و حتی شبکه ای متعادل در این منطقه است. بنابراین با شکل گیری و تکوین این الگوی جدید در منطقه، تغییر در نحوه برنامه ریزی فضایی این مناطق مبتنی بر مزایای اقتصادی شبکه نیز ضروری است. روابط بین شهرهای بزرگتر نه تنها صرفاً رقابتی دیده نمی شوند بلکه آنها باید مکمل یکدیگر هم باشند. همچنین، نتایج حاصل از تحلیل رهیافت های نوین (شبکه مبنا) در شبکه شهری چند مرکزیت مازندران مرکزی، بیانگر آن است که، مورفولوژی منطقه ی چند مرکزیت مازندران مرکزی، دخالت محسوسی در ریخت شناسی این منطقه دارا می باشد. زیرا فرم منطقه به گونه ای است که شهرهای مجاور از الگوی خوشه ای پیروی می کنند و شکل شبکه ای به منطقه الحاق کردند.
ارزیابی مؤلفه های مؤثر بر توسعه گردشگری پزشکی در شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۷ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
145 - 159
حوزههای تخصصی:
گردشگری پزشکی به عنوان شاخه ای گردشگری سلامت است که می تواند نقش بسزایی در جهت توسعه گردشگری ایفا کند. این نوع از گردشگری به خاطر افزایش گردشگران در این حوزه، و درآمد بالای آن در مرکز توجه بسیاری از کشورها قرارگرفته است ایران با داشتن نیروی انسانی متخصص در امر پزشکی و امکانات پیشرفته پزشکی و با توجه به ظرفیت های بالا در جذب گردشگران پزشکی به عنوان مقصد مهمی برای گردشگری پزشکی در جهان و بخصوص در جهان اسلام به شمار می آید. با توجه به اهمیت گردشگری پزشکی و دارا بودن پتانسیل موجود در شهر تبریز (بیمارستان های دولتی و خصوصی و وجود کادر متخصص و توانمند و ارزانی خدمات پزشکی) و به دلیل موقعیت استراتژیک شهر تبریز به دلیل وجود کشورهای همسایه مثل آذربایجان، ارمنستان و گرجستان و همچنین به لحاظ نزدیکی فرهنگی به ویژه زبانی با کشور آذربایجان، شهر تبریز می تواند یکی از شهرهای مطرح در خصوص گردشگری پزشکی باشد بر این اساس هدف این پژوهش ارزیابی مؤلفه های مؤثر بر توسعه گردشگری پزشکی در شهر تبریز است. نوع تحقیق کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی است. داده های پژوهش از طریق منابع کتب، اسناد، مقالات مرتبط و پرسشنامه جمع آوری و داده های پرسشنامه در نرم افزار SPSS با استفاده از ضریب همبستگی اسپیرمن و آزمون رگرسیون مورد تجزیه وتحلیل واقع شده است. نتایج تحقیق با استفاده از ضریب همبستگی اسپیرمن نشان می دهد؛ بین قیمت و توسعه گردشگری پزشکی (98/-) رابطه منفی و بین کیفیت خدمات درمانی و توسعه گردشگری پزشکی (86/)، بین فرهنگ و گردشگری پزشکی (72/)، بین امکانات و تجهیزات پزشکی با گردشگری پزشکی (89/) و درنهایت بین فن آوری اطلاعات و ارتباطات با توسعه گردشگری پزشکی (83/) رابطه مثبت وجود دارد. بنابراین لازم است در جهت توسعه این صنعت به شفاف نمودن قیمت خدمات درمانی، بالا بردن کیفیت خدمات درمانی، افزایش و ارتقا فرهنگ گردشگر پذیری، به کارگیری امکانات، تسهیلات و تجهیزات درمانی و گردشگری دارای تکنولوژی بالا و استانداردهای جهانی و به کارگیری فن آوری اطلاعات در حوزه های پزشکی و گردشگری پرداخته شود تا بتوان از منافع سرشار این صنعت در جهت اشتغال زایی و ارزآوری بهره مند شد.
ارزیابی اثربخشی آموزش راهبردهای برگرفته از طبیعت بر فرآیند طراحی معماری زیست مبنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوران انسان خردگرای مدرن که انسان سرچشمه ی تمام ارزش ها و طبیعت منبعی پایان ناپذیر در جهت توسعه ی صنعت و برآوردن نیازهای وی بود، بحران های زیست محیطی بوجود آمد. در مواجه با این بحران ریشه های فکری تلفیق طبیعت-تکنولوژی و مفاهیم پایداری مطرح گردید؛ معماری که به ابزاری برای رفع نیازهای مادی تنزل یافته بود، معماران را به فکر ابداع رویکردی در معماری انداخت که کمترین زیان ممکن را برای کره زمین داشته باشد. مطالعه ی راهبردهای طبیعت و کسب دانش جامع از کاربرد این راهبردها در معماری برای توسعه ی فضای سازگار با محیط زیست می تواند از تمرین و آموزش طراحی بدست آید. از این رو در این پژوهش اثربخشی آموزش راهبردهای برگرفته از طبیعت بر فرآیند طراحی معماری زیست مبنا با هدف پایداری و تحول در فرآیند طراحی معماری زیست مبنا انجام گردید. پس از مطالعه در حوزه ی معماری زیست مبنا با هدف توسعه ی پایداری، با بهره گیری از راهبردهای برگرفته از طبیعت و گزینش راهبردها (اصول هانوفر، بیومیمیکری، اکولوژیک) به تدوین روش پیمایش در جامعه ی هدف و نمونه گیری از دانشجویان به بررسی و تحلیل میزان تمرکز بر سطح درک و بکارگیری راهبردها، نوع انتخاب و تمرکز دانشجویان بر مفاهیم و همچنین سطح نتایج حاصله پرداخته شد. این مطالعه نشان می دهد راهبردهای برگرفته از طبیعت دامنه ی راه حل های طراحی دانشجویان را گسترده تر می کند؛ چالش های شناختی طراحی برگرفته از طبیعت شامل چالش هایی نظیر مدل های نادرست ذهنی، شناسایی و استخراج اصول راهبردها و کاربست مناسب الگوهای مستخرج، تمرکز و استفاده از ویژگی ها و اصول در فرآیند طراحی و حل مسئله، نادیده گرفتن و یا ناشناس ماندن برخی جنبه های مؤثر برای توسعه ی فضای سازگار با محیط زیست می باشد. انتظار می رود در آینده ابزار و روش های طراحی برگرفته از طبیعت طراحان را تشویق به توسعه ی کانسپت بر پایه ی منابع بیولوژیکی نماید، که شامل انگیزه و نگرش های گوناگون با اصول پایه ای مشترک، ارائه دهنده ی راه حل های بدیع، ترکیب ساختارهای دسته بندی شده ی اطلاعات و همچنین چکیده ای از داده های بیولوژیکی باشند.
سنجش و ارزیابی وضعیت مؤلفه های سرزندگی شهری از منظر شهروندان (مطالعه موردی: شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۲
153 - 164
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر شهرها به مثابه موجودات زنده، نیازمند سرزندگی و نشاط هستند. خلق و ارتقای سرزندگی در یک فضای شهری، مستلزم همسو بودن ویژگی های فضا در پاسخگویی به نیازهای شهروندان بوده که به نوبه خود می تواند افزایش حضور مستمر و کیفیت زندگی آن ها را به دنبال داشته باشد. این پژوهش باهدف سنجش و ارزیابی شاخص های سرزندگی شهری در شهر ارومیه صورت گرفته است. جامعه آماری موردبررسی، شامل شهروندان مناطق 5 گانه شهر ارومیه بوده که حجم نمونه در این پژوهش 383 نفر و روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری تصادفی است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و برمبنای راهبرد پژوهش، از نوع پیمایشی است که از پرسش نامه برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. روایی پرسشنامه با استفاده از روایی محتوایی و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ (785/0) به دست آمد. برای تحلیل داده ها رگرسیون چند متغیره، آماره تی تک نمونه ای و آزمون کروسکال با استفاده از نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که بین پایگاه اجتماعی- اقتصادی شهروندان و میزان سرزندگی شهری در شهر ارومیه با استفاده از مؤلفه های تحصیلات و مدت سکونت در منطقه رابطه معناداری وجود دارد. یافته های دیگر نشان داد در بین مؤلفه های موردمطالعه، بعد اجتماعی با میانگین (01/3) دارای بیشترین رتبه بوده و پس ازآن به ترتیب بعد فضایی (53/2) در رتبه دوم، بعد اقتصادی (14/2) در رتبه سوم و بعد تجربی (10/2) در رتبه چهارم قرار دارد. درنهایت می توان نتیجه گیری کرد که وضعیت مؤلفه های سرزندگی شهری ازنظر شهروندان به صورت یکسان نبوده است.
تبیین چارچوب بهینه تحقق پذیری بازآفرینی خلاق در بافت تاریخی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
615 - 635
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های مهمی که بسیاری از مراکز شهرها و به ویژه بافت های تاریخی با آن مواجه اند، عدم انطباق ساختار فضایی این بافت ها با نیازها و فعالیت های امروزی است. در سال های اخیر، بی توجهی به بافت های تاریخی، آن ها را از جریان زندگی دور کرده است. این بافت ها از یک سو با فرسودگی و چالش های بسیاری از جنبه های کالبدی، اقتصادی و اجتماعی مواجه هستند و از سوی دیگر ظرفیت ها و ارزش های هویتی، فرهنگی، تاریخی، اجتماعی و اقتصادی بسیاری دارند که این امر بازآفرینی را به اقدامی مهم و ضرورتی انکارناپذیر در مواجهه با آن ها تبدیل کرده است. این بافت ها از ظرفیت های بی نظیری برای ساخت و احیای فضاهای خلاق، شکل گیری صنایع خلاق و جذب و نگه داشت گروه های خلاق برخوردار هستند. به همین سبب الگوی بازآفرینی خلاق مبتنی بر ارتباط میان اقتصاد و فرهنگ و تولید مکان های خلاق در زمینه مراکز شهری به ویژه مراکز تاریخی از ظرفیت قابل توجهی برخوردار است. هدف این پژوهش تبیین چارچوب تحقق رویکرد بازآفرینی خلاق در بافت تاریخی تهران است؛ چرا که این بافت علی رغم ارزش های هویتی با فرسودگی مفرط به ویژه در سال های اخیر روبه رو بوده است. رویکرد این پژوهش آمیخته است و از روش دلفی به منظور تدوین شاخص ها و از روش تحلیل محتوای کیفی داده های متنی حاصل از مصاحبه های نیمه ساختاریافته در تبیین چارچوب تحقق رویکرد بازآفرینی خلاق در بافت تاریخی شهر تهران استفاده شده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که بافت تاریخی تهران با دوگانه ای از دارایی ها و محدودیت های ساختاری در مواجهه و تحقق رویکرد بازآفرینی خلاق روبه رو است که نتیجه آن همچنان افت کیفیت بافت و عدم بهره گیری حداکثری از توان و ظرفیت های موجود در بافت بوده است. در چنین شرایطی رویکرد بازآفرینی خلاق می تواند به الگویی مناسب برای بافت تاریخی و به موتوری برای توسعه اقتصادی و فرهنگی شهر تهران تبدیل شود. در این پژوهش به منظور ارائه چارچوب تحقق پذیری رویکرد بازآفرینی خلاق در بافت تاریخی تهران، شاخص ها و مفاهیم استخراج شده در قالب مفاهیم در ارتباط با فرایند بازآفرینی و مفاهیم مربوط به محتوا و محورهای موضوعی بازآفرینی، در سه بخش شاخص های بازآفرینی خلاق، ساختارهای پیشران و محدودکننده تحقق رویکرد بازآفرینی خلاق و راهکارهای مواجهه بازتنظیم می شوند.
اثرگذاری فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی نوین بر ساختار کالبدی – فضایی شهر با رویکرد شهر خلاق مطالعه موردی: شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هفتم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۵
77 - 90
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که اساس دیدگاه شهر خلاق، بهره گیری از توان همه شهر برای رشد فضاهای عمومی، فرهنگ، امنیت، ایمنی و ارتباطات می باشد، یکی از مهمترین ابزارهایی که می تواند به این امر کمک کند، فناوری های نوین از جمله شبکه های ارتباطی والکترونیک می باشد.در این پژوهش ویژگی هایی مانند تنوع، فراگیری و به روز بودن به عنوان شاخص های فناوری اطلاعات در راستای تحقق شاخص های شهر خلاق، خلاقیت و توان بومی، ساختار کالبدی_فیزیکی شهر و ویژگی های اجتماعی_اقتصادی مورد مطالعه قرار گرفته است. نوع پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش شناسی توصیفی_تحلیلی می باشد. برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. داده های میدانی از طریق توزیع پرسشنامه بین 210 نفر از کارشناسان شهرسازی و30 نفر از کارشناسان فاوا در شهر اصفهان به دست آمده است. برای سنجش اثرگذاری فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی بر ساختار کالبدی_فضایی شهر از روش مدل سازی معادلات ساختاری در محیط نرم افزار آموس گرافیک استفاده شده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که عامل به روز بودن بر همه ابعاد شهر خلاق یعنی خلاقیت وتوان بومی، ساختار کالبدی_فیزیکی شهر و ویژگی های اجتماعی_اقتصادی تأثیرگذار است. همچنین تأثیر آن، مهم تر از عوامل دیگر (مانند فراگیر بودن و تنوع فناوری های نوین) می باشد. عامل فراگیر بودن تنها بر خلاقیت و ارتقای توان بومی و عامل تنوع فناوری های نوین بر روی عملکرد اجتماعی_اقتصادی شهر اثرگذار است.
بررسی و تحلیل عوامل مؤثر بر پدیده فقر شهری در کلان شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: فقر و پیامدهای منفی آن توسعه انسانی را محدود می کند، به طوری که فقرا اغلب در سطح نهایی آسیب پذیری در برابر نابسامانی های بهداشتی و اقتصادی و بلایای طبیعی قرار دارند. اکنون متفکران، سیاست گذاران و مدیران و برنامه ریزان شهری کاملاً آگاه هستند که ریشه اکثر مسائل اجتماعی- فرهنگی در شهرها تمرکز فقر است. علیرغم تلاش های دولت ها و نهادهای حاکمیتی برای بهبود زندگی ساکنان شهری خود، فقر همچنان پایدارترین معضل اجتماعی- اقتصادی در کلان شهرهای ایران است که سهم فقر جهانی در آن ها در حال افزایش است. در این میان داشتن مطالعه ای جامع در خصوص فقر که در بردارنده تحلیل دقیقی از عوامل ایجابی آن باشد لازم به نظر می رسد. به همین منظور پژوهش حاضر باهدف بررسی و سنجش عوامل مؤثر بر پیدایش پدیده فقر شهری در کلان شهر اهواز تدوین شده است.داد
داده و روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی- نظری و به لحاظ ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش، فقر شهری در قالب پنج بُعد اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، مدیریتی، کالبدی- زیرساختی و محیطی- جغرافیایی در قالب 36 شاخص بررسی شده است. برای سنجش، تحلیل و ارزیابی عوامل مؤثر بر پدیده فقر شهری در منطقه موردبررسی، از آزمون فریدمن و آزمون های آماری T مستقل در نرم افزار SPSS استفاده شده است.
یافته ها: نتایج این پژوهش بیانگر این بوده است، در بٌعد اقتصادی بیش ترین تأثیر را نداشتن شغل و درآمد پایدار با میانگین 4/09، بوده است و در بٌعد اجتماعی- فرهنگی بیش ترین تأثیر را عدم مشارکت زنان در تصمیم گیری ها، با میانگین 3/08، داشته است و همچنین در بُعد مدیریتی- نهادی بیشترین تأثیرپذیری فقر شهری در کلان شهر اهواز از عامل تحریم ها، با میانگین 3، تأثیر مثبت و معناداری داشته است. پدیده فقر شهری از دیدگاه شاخص های کالبدی و زیرساختی بیشترین تأثیرپذیری را از عامل عدم زیرساخت فعالیت های فرهنگی، حاشیه نشینی به ترتیب با میانگین 3/07 و 3 داشته است. آخرین مؤلفه از عوامل تأثیرگذار بر الگوی فقر شهری که در این تحقیق به آن پرداخته شده عوامل محیطی – جغرافیایی است که گویه های موقعیت جنگ تحمیلی و موقعیت خاص منطقه به ترتیب با میانگین 4/05 و 3، بیشترین اثرگذاری را بر وجود پدیده فقر شهری را در کلان شهر اهواز داشته است.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل پرسشنامه نشان می دهد، بخش عمده ای از ساکنین شهر اهواز را اقشاری با وضعیت نامناسب اقتصادی تشکیل می دهند. همچنین معضل بیکاری و حاشیه نشینی در این شهر به عنوان یکی از عوامل اصلی ایجاد و گسترش فقر بشمار می آید.
برنامه ر یزی توسعه پایدار شهری با تعیین مسیرهای بهینه دوچرخه سواری با استفاده از مدل های کمی، مطالعه موردی: کلان شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی وضعیت کلان شهر رشت از لحاظ دوچرخه سواری شهری و اولویت بندی مسیرهای بهینه برای طراحی مسیرهای دوچرخه سواری انجام پذیرفت. نوع تحقیق توصیفی تحلیلی با روش پیمایشی بوده است. جامعه آماری تحقیق شامل شهروندان حاضر در مسیر دوچرخه سواری میدان گیل رشت بودند که با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 384 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته بوده و پایایی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ با ضریب 74/0 مورد تأئید قرار گرفت. جهت تحلیل داده ها از مدل تحلیل SWOT و ماتریس QSPM، تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، استفاده گردید. نوآوری تحقیق حاضر در استفاده از نظرات شهروندان و پیشنهاد مسیرهای بهینه دوچرخه سواری بر همان اساس، با رعایت رتبه بندی می باشد. طبق یافته های تحقیق، 33/52 درصد از نمونه های تحقیق، تمایل به استفاده از دوچرخه داشته اند و 33/36 درصد، اتوبوس را برای انجام سفرهای شهری ترجیح داده اند. بررسی وضعیت مسیر فعلی دوچرخه سواری نشان داد که شهروندان برخلاف تمایل بالا برای دوچرخه سواری، مسیر دو کیلومتری فعلی را انتخاب نمی کنند. بیش از 60 درصد از پاسخگویان، میزان تمایل خود برای استفاده از مسیر دوچرخه سواری میدان گیل تا میدان مصلی را در سطح کم و خیلی کم ابراز نموده اند. تحلیل ماتریس SWOT، نشان داد که بهترین راهبردها برای ارتقاء سیستم دوچرخه سواری شهری در شهر رشت، راهبردهای تهاجمی به ویژه، طراحی مسیرهای جدید برای دوچرخه سواری است. در این راستا با استفاده از مدل AHP، بهینه ترین محدوده برای این راهبرد پیشنهاد گردید.
برآورد ارزش زیبایی شناختی فضای سبز درختی منطقه جهانشهر کرج به روش رضایت خاطر (هدونیک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
111 - 121
حوزههای تخصصی:
فضای سبز درختی به دلیل زیبایی و سایه اندازی اثر مثبت و قابل توجهی بر قیمت زمین و ساختمان های اطراف دارد. با این حال، این ارزش اغلب نادیده گرفته می شود. این پژوهش با هدف برآورد اثر فضای سبز درختی بر قیمت ساختمان در منطقه جهانشهر کرج صورت پذیرفت. برای ارزش گذاری فضای سبز درختی از روش رضایت خاطر (هدونیک) بهره گرفته شد. داده های خرید و فروش 220 دارائی مسکونی (آپارتمان/خانه) منطقه جهانشهر کرج در سال 1395 از شرکت دولتی خدمات انفورماتیک راهبر تهیه شد. اطلاعات مکانی و ویژگی های محله و فضای سبز درختی با استفاده از تصویرهای ماهواره ایQuickBird و نر م افزار Arc Gis10/3 جمع آوری گردید. فضای سبز درختی اطراف ساختمان های بررسی شده به کمک درصد تاج پوشش درختی در پنجره ای به شعاع های مختلف در اطراف ساختمان ها برآورد شد. سپس، از شعاع بهینه، که بالاترین همبستگی بین درصد تاج پوشش با قیمت را دارد، در مدل رضایت خاطر (هدونیک) بهره گرفته شد. یافته ها نشان داد که متغیرهای ساختمان و فضای سبز درختی اثر معنی داری بر قیمت هر متر مربع ساختمان دارد. شعاع بهینه برای برآورد درصد پوشش درختی در اطراف ساختمان ها 300 متر برآورد شد. تحلیل کشش پذیری نشان داد که هر یک درصد افزایش پوشش درختی در اطراف ساختمان های مسکونی، قیمت هر متر مربع بنا را 6/ درصد نسبت به میانگین افزایش می دهد. از این رو، فضای سبز درختی جهانشهر با پوشش میانگین 29/4 درصد، قیمت هر متر مربع ساختمان های مسکونی را 17/6 درصد افزایش می دهد. همچنین به ازای هر 1 کیلومتر دوری از پارک 1/9 درصد از قیمت هر متر مربع بنا کاسته می شود.
ارزیابی مدل های خطی فضایی و غیرخطی در تبیین پراکنش فضایی دفاتر مسافرتی در شهر مشهد، ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مدل های خطی و غیرخطی کاربرد زیادی در مطالعات پدیده های شهری دارند و پژوهشگران به روش های گوناگون و بسته به نوع مطالعه از آن ها بهره می برند. در بین مدل های خطی، رگرسیون جغرافیایی به دلیل دخالت عامل موقعیت در تبیین پراکنش فضایی پدیده ها از جمله مدل های مؤثر به شمار می رود. از سوی دیگر پیچیدگی مسائل، نگرش محققان را به سمت بهره گیری از مدل های غیرخطی رهنمون ساخته است؛ شبکة عصبی از جمله روش های مؤثر است. این مطالعه به شکل ویژه قصد دارد با تکیه بر مدل های رگرسیون جغرافیایی و شبکه عصبی به تبیین عوامل مؤثر در الگوی استقرار دفاتر مسافرتی در شهر مشهد بپردازد و به این سؤال پاسخ دهد که کدام یک از دو مدل نام برده قادرند تصویر بهتری از این استقرار را به نمایش بگذارند. شیوه مطالعه توصیفی- تحلیلی مبتنی بر مدل های علّی است. این بررسی نتایج متفاوتی را از مدل های بالا نشان می دهد؛ به گونه ای که از نظر رگرسیون جغرافیایی، دفاتر مسافرتی عمدتاً متأثر از فضاهای خاص گردشگری هستند در حالی که از نظر شبکة عصبی، متأثر از فضاهای عمومی شهر هستند. انطباق یافته های هر مدل با واقعیت، بیانگر انحراف کمتر مدل شبکه عصبی در این خصوص و کارایی آن در زمینه پراکنش پدیده های فضایی است.
بازآفرینی مفهوم محله در شهرهای ایرانی- اسلامی برپایه اصول نوشهرگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دوم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۸
3 - 12
حوزههای تخصصی:
درشهرهای سنتی، نواحی مسکونی به محله های مختلف تقسیم می شدند و افراد با علایق مشابه در محله های خود برای تأمین راحتی، حمایت و امنیت بیشتر گرد هم می آمدند. دردوران معاصر، با رواج یافتن اقدامات شهرسازی جدید، محلات تازه تاسیس شهری با بی توجهی به ماهیت محلات سنتی و تسلط ماشین بر انسان مفهومی کاملا غریب و بی معنا پیدا کرده اند و تنها در حد یک واحد تقسیمات شهری بکار گرفته می شوند. از طرفی با توجه به اینکه محلات شهرهای اسلامی، روزگاری محل تبلور پویایی اجتماعی و اقتصادی در حیات شهری بوده اند و اکنون به سبب عدم معاصرسازی کالبد و فعالیتهای موجود، با آسیب های متعددی روبرو شده اند؛ نیاز به بازآفرینی مفهوم محله امری ضروری تلقی می گردد. به همین دلیل بکارگیری اندیشه های مکتب اصفهان به عنوان نماد شهرسازی بومی از یک سو و اصول نوشهرگرایی به عنوان نمادی از نظریه های معاصر از سویی دیگر می تواند در راستای اهداف توسعه ی پایدار همبستگی محله ای گذشته را به محلات امروزی بازگردانده و درعین حال پاسخگوی نیازهای کنونی ساکنین باشد. پژوهش حاضر به دنبال معاصر سازی و بازآفرینی ارزش های گذشته محلات شهری در پاسخ به عدم کارایی کاربری ها و زیرساختهای توسعه های جدید شهری است تا بتواند به اهداف مورد نظر یعنی احیاء ساختار کالبدی، تقویت هویت فضایی- کالبدی و جذب ساکنین دست یابد این امر بدون باززنده سازی کالبدی و عملکردی محله محقق نخواهد شد. به همین منظور، برای بهره بردن از نتایج تحقیقات جهانی و داخلی، با روش اسنادی به جمع آوری اطلاعات اولیه پرداخته و از طریق مشاهده و استفاده از منابع کتابخانه ای مولفه های مهم و اصلی تشکیل دهنده ی محله در شهر ایرانی- اسلامی و تئوری های معاصر به لحاظ کالبدی شناسایی شده و در نهایت با توجه به همسو بودن اصول و قواعد دو جریان نوشهرگرایی و مکتب اصفهان و تمایز های اندک آنها، می توان به محله ای دست یافت که با باززنده سازی ارزش های گذشته، هویت ایرانی- اسلامی خود را حفظ کرده و در عین حال ویژگی های محلات معاصر، متناسب با نیازهای ساکنین را در خود جای دهد. معیارهایی همچون پیوستگی فضایی، تنوع فضایی، سلسله مراتب و محله محوری از مواردی است که می تواند محله ای با هویت ایرانی- اسلامی را به تصویر کشیده و بر پایه نوشهرگرایی مواردی نظیر : سرزندگی، ایمنی،حس تعلق، نظارت ناخودآگاه و امنیت نیز در محلات فراهم گردد. درشهرهای سنتی، نواحی مسکونی به محله های مختلف تقسیم می شدند و افراد با علایق مشابه در محله های خود برای تأمین راحتی، حمایت و امنیت بیشتر گرد هم می آمدند. دردوران معاصر، با رواج یافتن اقدامات شهرسازی جدید، محلات تازه تاسیس شهری با بی توجهی به ماهیت محلات سنتی و تسلط ماشین بر انسان مفهومی کاملا غریب و بی معنا پیدا کرده اند و تنها در حد یک واحد تقسیمات شهری بکار گرفته می شوند. از طرفی با توجه به اینکه محلات شهرهای اسلامی، روزگاری محل تبلور پویایی اجتماعی و اقتصادی در حیات شهری بوده اند و اکنون به سبب عدم معاصرسازی کالبد و فعالیتهای موجود، با آسیب های متعددی روبرو شده اند؛ نیاز به بازآفرینی مفهوم محله امری ضروری تلقی می گردد. به همین دلیل بکارگیری اندیشه های مکتب اصفهان به عنوان نماد شهرسازی بومی از یک سو و اصول نوشهرگرایی به عنوان نمادی از نظریه های معاصر از سویی دیگر می تواند در راستای اهداف توسعه ی پایدار همبستگی محله ای گذشته را به محلات امروزی بازگردانده و درعین حال پاسخگوی نیازهای کنونی ساکنین باشد. پژوهش حاضر به دنبال معاصر سازی و بازآفرینی ارزش های گذشته محلات شهری در پاسخ به عدم کارایی کاربری ها و زیرساختهای توسعه های جدید شهری است تا بتواند به اهداف مورد نظر یعنی احیاء ساختار کالبدی، تقویت هویت فضایی- کالبدی و جذب ساکنین دست یابد این امر بدون باززنده سازی کالبدی و عملکردی محله محقق نخواهد شد. به همین منظور، برای بهره بردن از نتایج تحقیقات جهانی و داخلی، با روش اسنادی به جمع آوری اطلاعات اولیه پرداخته و از طریق مشاهده و استفاده از منابع کتابخانه ای مولفه های مهم و اصلی تشکیل دهنده ی محله در شهر ایرانی- اسلامی و تئوری های معاصر به لحاظ کالبدی شناسایی شده و در نهایت با توجه به همسو بودن اصول و قواعد دو جریان نوشهرگرایی و مکتب اصفهان و تمایز های اندک آنها، می توان به محله ای دست یافت که با باززنده سازی ارزش های گذشته، هویت ایرانی- اسلامی خود را حفظ کرده و در عین حال ویژگی های محلات معاصر، متناسب با نیازهای ساکنین را در خود جای دهد. معیارهایی همچون پیوستگی فضایی، تنوع فضایی، سلسله مراتب و محله محوری از مواردی است که می تواند محله ای با هویت ایرانی- اسلامی را به تصویر کشیده و بر پایه نوشهرگرایی مواردی نظیر : سرزندگی، ایمنی،حس تعلق، نظارت ناخودآگاه و امنیت نیز در محلات فراهم گردد.
سنجش میزان اثرپذیری پایداری شهری ازموقعیت مرزی ( مطالعه موردی: شهر مرزی مریوان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره پنجم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۲۰
5 - 16
حوزههای تخصصی:
امروزه دستیابی به توسعه پایدار به طور عام و توسعه پایدار شهری به طور خاص به عنوان یکی از اهداف بنیادین برنامه ریزان و سیاست گذاران در همه سطوح سازمان فضایی (محلی، منطقه ای و جهانی) مطرح است. در راستای نهادینه شدن این هدف اساسی در تمامی ابعاد (به ویژه در سطح محلی) تأکید بر جهت گیری برنامه ریزی و سیاست گذاری مورد تأکید برنامه ریزان می باشد. گفتنی است که دستیابی به توسعه پایدار و میزان پایداری عرصه های فضایی به ویژه شهرها متأثر از عوامل و فرایندهای مختلف محیطی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و ... می باشد. در بین فرایندهای مختلف تأثیر گذار، یکی از فاکتورهای مهم، موقعیت فضایی و به خصوص موقعیت مرزی و روابط مختلف فضایی بین سکونتگاه های متأثر از این جریان می باشد که می تواند بر ساختار و عملکرد یک فضای جغرافیایی تأثیر داشته باشد. شهر مریوان در استان کردستان به خاطر برخورداری از موقعیت مرزی و قرار گرفتن در مجاورت مرز عراق از این جریان بی تأثیر نبوده است. تحقیق فرا رو سعی بر این دارد که با سنجش وضعیت شاخص های توسعه پایدار این شهر نسبت به شهرهای غیرمرزی، تأثیر مرز را بر پایداری شهر مریوان بررسی نماید. بنابراین برای دستیابی به این هدف، روش های میدانی و بهره گیری از تکنیک پرسشنامه و اسناد و اطلاعات رسمی مورد استفاده قرار گرفت. سپس داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و روش های آماری همچون تحلیل رگرسیونی تک متغیره، آزمون T تک نمونه ای و روش تاکسونومی سنجیده شد. براساس نتایج حاصل، موقعیت مرزی تأثیر قابل توجهی در زمینه مختلف بر توسعه شهر مریوان گذاشته و نتایج تحقیق نیز مبین این امر است؛ به طوری که در بیشتر گویه هایی که با مضمون تأثیرات مثبت موقعیت مرزی بر توسعه شهرها طرح گردیده اند، از دیدگاه پاسخگویان، موقعیت مرزی تأثیرات مثبت قابل توجهی در بیشتر شاخص ها داشته است.
کاربرد روش کارت متوازن در ارزیابی پایداری مجتمع های مسکونی
حوزههای تخصصی:
اصول پایداری در معماری بر اساس شاخص های توسعه پایدار در سه حوزه اقتصادی، محیطی و اجتماعی قرار دارد. یکی از مسائل مطرح در توسعه پایدار رشد متوازن این شاخص هاست. مدل هایی برای برنامه ریزی و ارزیابی این شاخص ها در سکونتگاه های انسانی ایجاد شده است اما با توجه به رویکرد محل گرایی در نظریه ها و طرح های مطرح پایداری، مدل ها نیازمند تطابق با شرایط محلی هستند و نیز نیازمند تخصصی شدن در بخش های مختلف معماری و شهرسازی می باشند. در این پژوهش تلاش شده است بر اساس نظریه ها، مدل ها و روش های ارزیابی پایداری، و با توجه به ماهیت معماری پایدار که در حوزه های مختلف باید ظهور یافته و به صورت متوازن متجلی شود. با مدل برنامه ریزی «کارت امتیازی متوازن» که اصولا مبتنی بر توازن متناسب رشد حوزه های مختلف یک پدیده مدیریتی با یکدیگر است ارتباط برقرار شود و یک ابزار مدیریت برنامه ریزی و ارزیابی عملکرد بخش ساخت و ساز برای اشاعه معماری پایدار ساخته شود.
مسیریابی در بیمارستان: بررسی عوامل موثر بر فرایند مسیریابی در بیمارستان ها و ارائه راهکارهای طراحی
حوزههای تخصصی:
یافتن جهت صحیح حرکت (مسیریابی) در فضا یکی از چالش هایی است که انسان در اکثر فعالیت های روزمره خود با آن روبرو است. با توجه به اینکه میزان تمرکز کاربران در بیمارستان ها از سطح معمول پایین تر بوده و همچنین عامل زمان نیز در رسیدن به مقصد، دارای اهمیت می باشد، لذا مسیریابی در اینگونه فضاها، توجه خاصی را می طلبد. در این مقاله تلاش شده است با توجه به مطالعات انجام شده و بررسی نظریات و پژوهش های صورت گرفته، به ارائه راهکارهای طراحی در این محیط ها با هدف آسان سازی مسیریابی پرداخته شود. بدین منظور با روش تئوری مبنا به بررسی نظریات و تدوین چارچوب نظری برای عوامل مؤثر بر فرایند مسیریابی افراد پرداخته و سپس با توجه به کارکرد و سازمان فضایی در بیمارستان ها، راهکارهای طراحی در این محیط ها بیان شده است.
بررسی مقایسه ای مولفه های معماری همساز با اقلیم در وضعیت ساخت و سازهای بافت جدید و قدیم شهر یزد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
آینده پژوهی شهری دوره ۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳
92 - 111
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی مقایسه ای مولفه های معماری همساز با اقلیم در وضعیت ساخت و سازهای بافت قدیم و جدید شهر یزد است. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی و جامعه آماری آن 50 نفر از کارشناسان و خبرگان برنامه ریزی و مدیریت شهری است که تمام جامعه به عنوان حجم نمونه انتخاب شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از ضرایب رگرسیون و برای تدوین راهبردها از روش SWOT استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد فضاهای شهری در بافت قدیمی شهر یزد منطبق بر اصول عملی طراحی اقلیمی است. اصول کلی طراحی در بافت قدیمی شهر یزد تاثیر زیادی در تعدیل شرایط سخت اقلیمی در بافت قدیمی این شهر داشته است. برابر بررسی های صورت گرفته ضعف ها و قوت ها در رابطه با معماری همساز با اقلیم در شهر یزد با ضرایب 9/05 و 7/63 بیشترین مقدار و نقاط فرصت ها و تهدیدات با ضرایب 7/01 و 6/074 کمترین مقدار را به خود اختصاص داده اند. در نتیجه وضعیت سازگاری ساخت و سازها در بافت جدید شهر یزد با وضعیت اقلیمی این شهر با نقاط ضعف بی شماری روبرو است. بر این اساس این مطالعه اقدام به تدوین راهبردهایی در این خصوص کرده است.
تبیین فرایند شکل گیری و تکامل امنیت فضایی در سکونتگاه های غیررسمی (مطالعه موردی: شهرهای ایرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
231 - 265
حوزههای تخصصی:
در جامعه کنونی امنیت مهم ترین پیش شرط فضاهای شهری زیست پذیر و با کیفیت است. لزوم پرداختن به مقوله امنیت یکی از مؤلفه های مهم و تأثیرگذار در سرزندگی و ادامه حیات فضاهای شهری در مناطق اسکان غیررسمی است که سبب انجام این مطالعه با هدف تبیین مدل مفهومی و فرایند شکل گیری امنیت فضایی در این مناطق شده است. فرایند شکل گیری و تکوین امنیت فضایی تاکنون در مطالعات صورت گرفته بررسی نشده و مراحل مختلف شکل گیری آن تبیین نگردیده است؛ از این رو هدف اصلی پژوهش حاضر ضمن بررسی شاخص ها و معیارهای مؤثر بر امنیت فضایی، تبیین فرایند شکل گیری و تکوین امنیت فضایی در مناطق اسکان غیررسمی است. رویکرد روش شناسی پژوهش بر مبنای روش آمیخته (کمی و کیفی) است. فرایند انجام پژوهش بدین صورت بوده است که در بخش اول، ابتدا با بررسی ادبیات نظری، منابع کتابخانه ای و اینترنتی مانند پایگاه های اطلاعات علمی، مجلات تخصصی مرتبط با حوزه امنیت و اسکان غیررسمی معیارها و شاخص های مؤثر در شکل گیری امنیت فضایی (امنیت مکان بنیاد) شناسایی و احصا شد. در بخش دوم، به منظور برقراری ارتباط و توالی میان ابعاد و شاخص ها، ارائه مدل ساختاری و تبیین مراحل شکل گیری از روش معادلات ساختاری تفسیری بهره گرفته شد. نتایج به دست آمده مدل یکپارچه امنیت فضایی در 4 سطح اصلی تقسیم بندی شد که ضوابط طراحی شهری و طراحی محیطی به عنوان تأثیرگذارترین عوامل و بازتولید و ترمیم امنیت به عنوان تأثیرپذیرترین عوامل شناسایی شدند. در بخش بعدی، با توجه به نتایج مدل تفسیری و نظر خبرگان فرایند شکل گیری و تکامل امنیت فضایی در سکونتگاه های غیررسمی به ترتیب در چهار مرحله بلوغ اولیه امنیت (تولید امنیت)، بلوغ ثانویه امنیت (نظارت و حفاظت از امنیت)، امنیت تصرف و درنهایت مرحله بلوغ کامل امنیت (بازتوانی، ترمیم و بازسازی) شناسایی شد.
آسیب شناسی موانع تحقق حکمروایی خوب شهری در شهرهای میانی مطالعه موردی: شهر نیشابور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۳ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
43 - 57
حوزههای تخصصی:
علیرغم گذشت بیش از پنج دهه از زمان مطرح شدن حکمروایی خوب شهری به عنوان شیوه برتر اداره امور شهری، این الگو در شهرهای ایران به خصوص در شهرهای میانی و کوچک، تحقق نیافته است. از همین رو در پژوهش حاضر به آسیب شناسی حکمروایی خوب شهری از منظر نهادینه سازی آن در شهرهای میانی بامطالعه موردی شهر نیشابور پرداخته شده است. رویکرد روش شناختی پژوهش از نوع کیفی مبتنی بر مصاحبه نیمه ساخت یافته از خبرگان و متخصصان آشنا به موضوع در شهر نیشابور است که از طریق انجام 30 مصاحبه پیاده سازی شده است. روش تجزیه وتحلیل داده ها، بر مبنای تکنیک های تحلیل محتوای کیفی ازجمله کدگذاری مرحله ای است که در پایان از طریق روش اسنادی و مطابقت و ارجاع دهی به پژوهش های موجود، تکمیل شده است. بر اساس نتایج به دست آمده، عوامل مؤثر بر عدم تحقق حکمروایی خوب شهری در شهر نیشابور شامل 87 مقوله اولیه، 11 کد تفسیری و 4 کد تبیینی است. کدهای تبیینی، در چهار حوزه عمده یعنی «موانع ساختاری»، «موانع فردی»، «موانع کنش ارتباطی» و «موانع زیرساختی» طبقه بندی شدند. درنهایت این نتیجه به دست آمد که تحقق حکمروایی خوب شهری ابتدا نیازمند الزاماتی است که این الزامات بیشتر در حوزه ساختاری قرار دارند تا با تأثیرگذاری بر روی ابعاد دیگر از ناکارآمدی مدیریت شهری، بتوانند الگوی حکمروایی خوب شهری را در شهرهای میانی نهادینه کنند.