فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۶٬۴۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
وقتی سخن از آینده نگری و چشم انداز به میان می آید، نمی توان بعد زمان را از بعد مکان تفکیک کرد؛ بنابراین توان تصور این موضوع، مستلزم تصور سیر تطور مستمر و پیامدهای تسلسلی اقدامات از حال تا آینده مورد نظر است؛ لازمه این مهم، برخورداری از استعدادی است که به طورکلی، هوش آینده پژوهی نامیده می شود؛ هوشی که بر استعداد افراد برای ادراک زمان در حال گذار و مکان در حال تغییر شکل از گذشته تا آینده نامعلوم دلالت دارد. بنابراین، ظرفیت و توانایی ادراک منطق تغییر و تحول و ظرفیت تصور ویژگی های پایانی سیر تحولات و نیز توان تجزیه و تحلیل تسلسلی پیامدها را مدنظر قرار می دهد. این پژوهش با نگاه بنیادی به دانش آینده پژوهی تلاش می کند تا با تکیه بر مرور منابع و به شیوه استدلالی، مبانی اولیه در بحث هوش آینده پژوهی را مطرح کند. بحث و بررسی های منطقی در این مقاله نشان می دهد هوش آینده پژوهانه استعدادی ذاتی و در عین حال قابل تجربه و آموزش است که به افراد مهارت آینده نگری، پیامدپژوهی و بدیل اندیشی داده و به صورت منطقی می توان انتظار داشت قدرت خلاقیت و نوآوری آنها ارتقاء دهد.
شهرت مقصد گردشگری و ادراک شناختی و عاطفی بازدیدکنندگان مطالعه موردی: شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۸ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
113 - 126
حوزههای تخصصی:
شهرت یک مقصد نقش مهمی در جذب گردشگران داشته و توجه به مؤلفه های شهرتِ شهری و شناسایی آن ها بر اساس ادراک بازدیدکنندگان نیز اهمیت به سزایی در درک درست نیازهای گردشگران دارد. بررسی وجهه شهرت اصفهان و فاکتورهای اثرگذار بر شهرت این شهر، بر مبنای ارزیابی عاطفی و ادراک شناختی بازدیدکنندگان از طریق توزیع 384 پرسشنامه میان گردشگران بازدیدکننده اصفهان به روش نمونه گیری تصادفی از جامعه در دسترس بررسی شد. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است. نتایج نشان داد که در میان فاکتورهای اثرگذار بر شهرت مقصد گردشگری اصفهان، فاکتور تصویر مقصد بیش از هر چیز بر شهرت آن اثرگذار است و تفاوت چشمگیری میان نگرش افرادی که به اصفهان سفر کرده و افرادی که سفر نکرده اند در خصوص شهرت این شهر وجود ندارد. این پژوهش نشان داد که شهرت و آوازه مقصد و توصیه دوستان و آشنایان عوامل اصلی آشنایی و شناخت افراد از اصفهان هستند و رسانه ها، نمایشگاه ها و آموزش نقش بسیار کمرنگی را در معرفی و توسعه این مقصد دارند. در نتیجه تدوین محتوی مناسب و معرفی هرچه بیشتر اصفهان در فضای مجازی در قالب وب سایت های استانداردی که قابلیت دیده شدن در فضای مجازی را دارند و همچنین تدوین برنامه های مستند رادیو و تلویزیونی، تدوین اقلام چاپی با کیفیت، متنوع و به روز لازم است موردتوجه دست اندرکاران گردشگری اصفهان قرار گیرند.
سنجش و ارزیابی میزان تاب آوری فضایی محلات مرکزی شهر کاشان در برابر زلزله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۴
123 - 140
حوزههای تخصصی:
امروزه توجه به مبحث تاب آوری در جهت ایجاد جامعه ای انعطاف پذیر در برابر بلایای طبیعی حائز اهمیت فراوانی است. افزایش تاب آوری شهرها در برابر بلایای طبیعی به ویژه زمین لرزه ها به میزان زیادی در کاهش این خسارات و همچنین زمان بهبودی جوامع موثر است. در این میان برنامه ریزان و مدیران شهری به منزله مهم ترین نهادهای درگیر در طراحی کالبد شهرها نقشی اساسی در افزایش تاب آوری جوامع شهری در برابر زمین لرزه دارند. مفهوم تاب آوری، مفهوم جدیدی است که بیشتر در مواجهه با ناشناخته ها و عدم قطعیت ها به کاربرده می شود. هدف از انجام این تحقیق سنجش و ارزیابی میزان تاب آوری فضایی در محلات مرکزی شهر کاشان می باشد. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است و ابزار اصلی گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته می باشد. جامعه آماری مورد مطالعه ساکنین محلات مرکزی شهر کاشان می باشد، که جهت تجزیه و تحلیل نتایج حاصل از پرسشنامه از آزمون آنوا از طریق نرم افزار SPSS و همچنین از روش مدل یابی ساختاری(SEM) با استفاده از نرم افزار Amos و آزمون T استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان داد که محلات از نظر شاخص اقتصادی، کالبدی و اجتماعی با یکدیگر و از نظر شاخص تاب آوری با وضع ایده آل تفاوت معناداری دارد. همچنین متغیرهای اجتماعی، اقتصادی و سطح درآمد در میزان تاب آوری تاثیر داشته اند.جامعه آماری مورد مطالعه ساکنین محلات مرکزی شهر کاشان می باشد، که جهت تجزیه و تحلیل نتایج حاصل از پرسشنامه از آزمون آنوا از طریق نرم افزار SPSS و همچنین از روش مدل یابی ساختاری(SEM) با استفاده از نرم افزار Amos و آزمون T استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان داد که محلات از نظر شاخص اقتصادی، کالبدی و اجتماعی با یکدیگر و از نظر شاخص تاب آوری با وضع ایده آل تفاوت معناداری دارد. همچنین متغیرهای اجتماعی، اقتصادی و سطح درآمد در میزان تاب آوری تاثیر داشته اند.
تدوین رهنمودهای طراحی باغ شفابخش با تاکید بر ارتقای سلامت سالمندان مبتلا به آلزایمر-مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۶
117-134
حوزههای تخصصی:
جمعیت جهانی سالمندان با نرخ هشدار دهنده ای روبه رشد است، یکی از معضلات اصلی سالمندان بیماری زوال عقل است و علت اصلی آن، بیماری آلزایمر است؛ علائم رفتاری، روانشناختی زوال عقل، در بیشتر مبتلایان وجود دارد، از انجایی که تاکنون هیچ داروی قطعی برای بیماران الزایمری تایید نشده است، اتخاذ درمان غیردارویی، از طریق انواع مداخلات-بویژه مواردی که با طبیعت عجین هستند-امتیازات درمانی ارائه می دهند که برای مبتلایان به آلزایمر حیاتی است. این مرور نظام مند، با پیروی از دستورالعمل هایPRISMA ، و ارزیابی کیفیت منابع از طریقMMAT، درجستجوی رهنمودهای طراحی باغ شفابخش با تاکید بر ارتقای سلامت سالمندان مبتلا به الزایمر است. با جستجوی کلید واژه های تعریف شده در پایگاه های داده Google Scholar وPubMed، 31 منبع واجد شرایط انتخاب شد. نتایج در قالب رهنمودهای طراحی باغ شفابخش شامل مکان یابی(ارتباط بصری، نور)، ایمنی(محصوریت، نورپردازی، خوانایی)، سایه، دسترسی و مسیرهای حرکتی-مکث، فرهنگ مکان و باغبانی-درمانی است. همچنین ارتباط رهنمودهای طراحی باغ شفابخش با علایم رفتاری و روانشناختی سالمندان مبتلا به آلزیمر مشخص شد. فعالیت باغبانی، توجه به مسیر و دسترسی و ملاحظات فرهنگی، از مهمترین مولفه های طراحی باغ شفابخش برای سالمندان مبتلا به الزایمر است. بیشترین آثار سلامت بخش باغ شفابخش از طریق کاهش رفتارهای اشفته است.
تأثیر صرفه های ناشی از تجمع و شهرنشینی بر رشد اقتصادی صنایع غذایی و آشامیدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات «جغرافیای اقتصادی جدید» به عنوان نظریه ای در مورد ظهور تجمعات بزرگ که بر افزایش بازده به مقیاس و هزینه های حمل و نقل تکیه دارد، توسعه یافته است. این مقاله با هدف بررسی چگونگی اثرگذاری صرفه های ناشی از محلی شدن و همچنین صرفه های ناشی از شهرنشینی بر رشد اقتصادی صنایع غذایی و آشامیدنی ایران در دوره زمانی 1397-1390 انجام گرفته است. جامعه آماری تحقیق شامل 31 استان کشور بوده و از داده های پانل پویا و روش گشتاورهای تعمیم یافته (GMM) برای تخمین مدل استفاده شده است. برای سنجش صرفه های ناشی از تجمع بنگاه ها، شاخص تمرکز هرفیندال- هیرشمن(HHI) و برای سنجش صرفه های ناشی از شهرنشینی شاخص نخست شهری انتخاب شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که صرفه های شهرنشینی اثر مثبت بر رشد اقتصادی صنایع غذایی و آشامیدنی داشته است اما ضریب متغیر آن (با ضریب 61/0) از نظر آماری معنی دار نشده است. در حالی که صرفه های ناشی از تجمع بنگاه ها اثر مثبت معنی داری (با ضریب 44/0) بر رشد اقتصادی صنایع مذکور دارد و این بدان معناست که تجمع بنگاه ها در نزدیکی یکدیگر به گونه ای بوده که توانسته است برای آن ها صرفه ایجاد نماید. نتایج به دست آمده نشان می دهد که با انتخاب صحیح و ایجاد و توسعه خوشه ها در حوزه های صنعتی، می تواند از طریق افزایش همکاری و مبادله اطلاعات، تأثیر چشمگیری بر توسعه اقتصادی آن حوزه داشت. لذا به کارگیری سیاست های شهرک های صنعتی و خوشه ای شدن و اجتناب از سیاست های تمرکززدایی بنگاه هایی که فعالیت مشابه دارند توصیه می گردد.
تدقیقی بر موانع تحقق شهر هوشمند در کلان شهر اهواز از منظر نظریه آشوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: امروزه، تحقق شهر هوشمند به عنوان پارادایمی مطرح در سطح جهان به منظور رهایی از مشکلات و پیچیدگی های روزافزون ناشی از شهرنشینی گسترده، بیش از پیش مطرح می باشد. پژوهش حاضر نیز، به منظور بهره گیری از نظریه آشوب در چارچوب پارادایم پیچیدگی و درک شرایط پیچیده کنونی کلانشهر اهواز در راستای تحقق شهر هوشمند در این کلانشهر به تحقیق پرداخت. روش: مقاله حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی - تحلیلی می باشد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه الکترونیکی محقق ساخته مبتنی بر طیف پنج درجه ای لیکرت می باشد؛ که در جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری میانگین، t تک نمونه ای و رتبه بندی فریدمن با استفاده از نرم افزار spss بهره گرفته شده است. جامعه آماری پژوهش کارشناسان شاغل در دستگاه های اجرایی دخیل در حیطه شهری اهواز می باشند. نمونه آماری این پژوهش، 380 نمونه است که با روش نمونه گیری گلوله برفی و شبکه ای نظارت شده انتخاب گردیدند. یافته ها: بر اساس یافته های تحقیق، نظریه آشوب در کلانشهر حاکمیت داشته و به سبب ضعف مفرط در مؤلفه تعادل بخش خودسازماندهی از یکسو و توان بالا در سه مولفه آشوبناک اثر غیرخطی، اثر پروانه ای و مجذوب کننده های ناشناس، حاکمیت نظریه آشوب مانعی جدی در راستای تحقق شهر هوشمند در کلانشهر اهواز می باشد. نتایج: بنابراین جهت مدیریت بهینه استقرار شهر هوشمند در کلانشهر اهواز ، برنامه ریزی دقیق برای ارتقای مؤلفه تعادل بخش خودسازماندهی در مقابل شناخت دقیق از سه مولفه آشوبناک اثر غیرخطی، اثر پروانه ای و مجذوب کننده های ناشناس و ضرورت دارد.
بررسی عوامل اجتماعی مرتبط با هویت محیطی در بین شهروندان شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۷
95 - 110
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هویت محیطی یکی از ابعاد هویت است که به یک موقعیت جغرافیایی خاص گره خورده و مربوط به نگرانی افراد یک جامعه برای مشکلات محیطی است که در یک مکان تأثیر می گذارند و می تواند مجموعه ای از گرایش ها و نگرش های مثبت را نسبت به عناصر و الگوهای هویت بخش در سطح یک جامعه به وجود آورد. هدف اصلی این پژوهش بررسی عوامل اجتماعی مرتبط با هویت محیطی در بین شهروندان شهر ایلام است. روش: این پژوهش با رویکرد کمی و روش توصیفی از نوع پیمایشی انجام گرفت. داده های مورد نیاز از راه پرسش نامه محقق ساخته گرد آوری شده است. جامعه آماری شامل شهروندان 18 سال به بالای شهر ایلام با 580158 نفر که با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 384 نفر مشخص و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای آن ها مورد مطالعه قرار گرفتند. برای روایی ابزار پژوهش از روایی صوری و برای برآورد پایایی آن از آلفای کرونباخ استفاده شد که بیش تر متغیرها سطح آلفای بالای 75/0 را داشتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای آماری SPSS و AMOS استفاده شده است. یافته ها: رگرسیون چندمتغیره نشان می دهد که ضریب بتا برای متغیر میزان تعاملات اجتماعی برابر (812/0Beta=)، برای روابط و مناسبات خویشاوندی یا اقوام برابر (351/0Beta=) و برای خاطرات و یادبودهای مربوط به شهر ایلام برابر (110/0Beta=) است. این سه متغیر روی هم رفته 73 درصد از تغییرات آن را پیش بینی کرده اند. هم چنین، نتایج بدست آمده از مدل اندازه گیری براساس شاخص های ریشه میانگین مربعات باقی مانده (RMR) برابر 053/0، شاخص ریشه میانگین مربعات خطای برآورد (RMSEA) برابر با 069/0، شاخص کای اسکوئر بهنجار (نسبی) (CMIN/DF) برابر 82/2 و شاخص برازش تطبیقی (CFI) برابر 916/0 مدل را مورد تأیید قرار می دهند. نتیجه گیری: نشان می دهد که هویت محیطی نه تنها به عنوان یک ویژگی فردی بلکه به عنوان یک مؤلفه اصلی فرهنگی در بین شهروندان ایلام متأثر از ارتقای زمینه های اجتماعی مانند افزایش تعاملات اجتماعی، تقویت خاطرات جمعی و تاریخی و هم چنین، افزایش مناسبات خویشاوندی بین ساکنان آن است.
تحلیل تطبیقی شکوفایی شهری در مدل ادغامی کپلند (مطالعه موردی: مناطق شهری کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده شکوفایی شهری را می توان یکی از دیدگاه های نوین در نظام برنامه ریزی شهری دانست که در ارتباط با توسعه متعادل و هماهنگ در محیطی همراه با انصاف و عدالت مطرح می شود و از مفاهیمی است که از درون نظریه توسعه پایدار شکل گرفته است، لذا اهمیت بررسی آن در مناطق شهری به غایت احساس می گردد. هدف پژوهش حاضر بررسی تطبیقی شکوفایی شهری و تناسب سنجی آن در مناطق شهری کرمانشاه است. پژوهش حاضر از نظر ماهیت و روش؛ توصیفی- تحلیلی و از لحاظ هدف، کاربردی است. داده های مورد نیاز داده های پژوهش در گام نخست از طریق نرم افزار SPSS تلخیص و برای ورود به مدلها به صورت خام مهیا گردید و با استفاده از آزمون T test وضعیت شکوفایی شهری مناطق هشت گانه کرمانشاه موردسنجش قرار گرفت و در مرحله بعد در محیط برنامه EXCEL وارد گردیده و با بهره گیری از مدل های تصمیم گیری چندمعیاره ویکور، الکتر،تاپسیس و مدل ادغامی کپلند، مناطق کرمانشاه از لحاظ شکوفایی شهری رتبه بندی و اولویت بندی گردیدند. نتایج آزمون T برای شاخص های شکوفایی شهری نشان داد که تفاوت بین مناطق در سطح شاخص های شکوفایی شهری معنی دار است و بالاترین میزان اختلاف مربوط به منطقه یک(2/3) در شاخص بهره برداری می باشد، لذا بررسی این اختلاف با استفاده از مدلهای تصمیم گیری مهم و ضروری می باشد. نتایج نهایی پژوهش نشان داد که براساس تحلیل مدل های بکارگرفته شده چند معیاره و مدل ادغامی کپلند(POSET) ترتیب درجه برخورداری و تناسب هر کدام از مناطق هشت گانه شهر کرمانشاه در مجموع تلفیقی شاخص های شکوفایی شهری به ترتیب شامل مناطق یک، شش، هشت، سه، هفت، پنج، چهار و در نهایت منطقه دو می باشد. بنابراین منطقه یک شهری کرمانشاه بیشترین میزان و اولویت اول را از حیث شاخص های شکوفایی شهری را به خود اختصاص داده و آخرین منطقه نیز اختصاص به منطقه دو است.
سیاست ها و برنامه های تأمین مسکن قابل استطاعت؛ مروری بر تجربه آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسکن به عنوان یک کالای مصرفی و در عین حال سرمایه ای، از اصلی ترین نیازهای اجتماعی به شمار می رود که در بسیاری از جوامع به کالای کمیابی نیز تبدیل شده است بنابراین عرضه مسکن ارزان قیمت در بازار و دسترسی گروه های درآمدی پایین به آن، از اصلی ترین رهیافت های توسعه اقتصادی کشورها به شمار می آید و تمام دولت ها سعی بر تحقق آن را دارند. عرضه این نوع مسکن همواره با چالش مالی و حتی برنامه ریزی روبرو بوده و در بسیاری از کشورهای جهان توفیقی در این زمینه حاصل نشده است با این حال در کشور آمریکا به دلیل کثرت برنامه ها و سیاست گذاری های قابل اجرا و متکی بر سرمایه های اجتماعی، تا حدودی دستاوردهای موفقیت آمیزی داشته و بازار مسکن توانایی پاسخگویی به بخشی از نیاز مسکن گروه های درآمدی پایین را دارد تا جایی که تقریبا در تمامی ایالت های آمریکا چتر حمایتی مسکن ارزان قیمت به روش های گوناگون برای دسترسی اقتصادی گروه های کم-درآمد برقرار شده است. بر همین اساس بررسی تجربیات آمریکا نشان می دهد که ارتقاء کیفیت و افزایش کمیت مسکن قابل استطاعت در کنار اختلاط درآمدی-سکونتی در محلات از کلان سیاست های تامین مسکن است که با برنامه هایی نظیر ناحیه بندی فراگیر، ساد ه سازی کدهای مقرراتی، کوپن انتخاب مسکن و بانک های زمین شرایطی را محیا می سازند که از یک سو قیمت نهایی ساخت مسکن کاهش یابد و از سوی دیگر، یارانه های حمایتی به واسطه توسعه گران بخش مسکن در اختیار گروه های کم درآمد قرار گیرد که از این طریق نیز عرضه را متناسب با نیاز جامعه کم درآمد هدف گذاری می نمایند. در تمامی برنامه های تامین مسکن ارزان-قیمت، چندجانبه گرایی در برنامه ریزی و تامین منابع مالی از اصلی ترین تجربیات آمریکا به شمار می رود که زمینه های بهره گیری از ظرفیت ها و سرمایه های جامعه را محیا ساخته است.
تحلیلی بر وضعیت زوال شهری در بخش مرکزی شهر ارومیه (مطالعه موردی: منطقه 4)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
267 - 285
حوزههای تخصصی:
زوال شهری ماهیتی پیچیده و چندبعدی دارد و دربرگیرنده ابعاد محیطی، اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و ذهنی است که در پاسخ گویی به نیاز شهروندان ناتوان و درمانده است و موجب ناپایداری و تهدید شهروندان و زیست پذیری شهر می شود. در پژوهش توصیفی- تحلیلی حاضر به بررسی وضعیت زوال بخش مرکزی ارومیه طی یک دوره 30 ساله از سال های 1365-1395 پرداخته شده است. راهبرد پژوهش از نوع قیاسی و در چهارچوب روش های تحلیلی و هم بستگی با تأکید بر نگرش سیستمی بوده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات و داده ها از شاخص های تراکم جمعیتی، امنیت عمومی- اجتماعی و جمعیت فعال در بعد ویژگی های اجتماعی، شاخص میزان جابه جایی جمعیت و حس تعلق ساکنان به محله، در بعد تعامل اجتماعی، شاخص کیفیت بناها، میزان سازگاری کاربری ها، استخوان بندی ساختمان ها و میزان نفوذپذیری کالبدی در بعد کالبدی و شاخص دسترسی به فضاهای عمومی و دانه بندی اراضی در بعد کیفیت محیط و شاخص های میزان دسترسی به خدمات بهداشتی، میزان دسترسی به خدمات آموزشی، میزان دسترسی به خدمات فراغتی و میزان دسترسی به خدمات فرهنگی در بعد خدماتی استخراج شد تا وضعیت زوال شهری در منطقه مرکزی شهر ارومیه با استفاده از روش تحلیل عاملی بررسی شود. نتایج پژوهش از روش تحلیل عاملی بر اساس شاخص نهایی مرکب نشان می دهد که امتیاز نهایی به دست آمده در بخش مرکزی ارومیه در دوره 1385 با افت محسوس در مقایسه با دو دوره 1365 (53/6) و 1375 (73/6) به میزان 91/5 رسیده است که این امر نشان دهنده شروع زوال و افت در این بخش است. همچنین در دوره 1395 میزان شاخص نهایی با افت شدید در مقایسه با دوره 1385 و دوره های دیگر به 85/4 رسیده و این امر موجبات زوال بیشتر این محدوده را فراهم کرده است. به عبارت دیگر در فاصله زمانی سال های 1365 و 1375 کیفیت منطقه افزایش چشمگیری داشته است، اما هرچه از سال 1375 به 1395 حرکت کردیم، شاخص مرکب به شدت کاهش یافته که این امر نشان دهنده فرسوده شدن منطقه مدنظر است.
بررسی جامعه شناختی تأثیر حاشیه نشینی بر مدیریت شهری (مطالعه ی موردی: ناحیه ی کریم آباد شهر زاهدان
حوزههای تخصصی:
شهر زاهدان یکی از بی قاعده ترین روندها در گسترش فیزیکی شهری را طی سه دهه ی گذشته دارا بوده است. فقر و بیکاری مطلق منجر به افزایش سکونتگاه های غیر رسمی و ناهنجاری های فضایی-کالبدی در سطح شهر گردیده است. این مطالعه با هدف بررسی جامعه شناختی تأثیر حاشیه نشینی بر مدیریت شهری شهر زاهدان در ناحیه ی کریم آباد انجام شد. روش پژوهش در این پژوهش، پیمایشی و ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه است. روش نمونه برداری تصادفی و با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه انتخاب گردید. از این رو 375 پرسشنامه بین ساکنان 18 تا 70 سال سن ناحیه توزیع گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS و LISREL صورت گرفته است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که بیش تر افراد دارای تحصیلات دیپلم به پایین و میزان درآمد کمتر از ده میلیون ریال و دارای مشاغل آزاد و کارگری بودند که همه این مسایل بستری برای آسیب های اجتماعی در ناحیه ی فراهم خواهد نمود. در ادامه با استفاده از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف نرمال بودن داده ها مورد بررسی قرار گرفت. مطابق با نتایج حاصل از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف مقدار معناداری برای متغیرهای اقتصادی،090/0، فیزیکی-کالبدی108/0، خدماتی- زیست محیطی070/0 و مدیریت شهری051/0بود. در پاسخ به چگونگی وضعیت اقتصادی، وضعیت فیزیکی- کالبدی، خدماتی- زیست محیطی و مدیریت شهری نتایج نشان داد که شرابط در تمامی ابعاد متوسط رو به پایین می باشد و در این میان مدیریت شهری با 637/3 با بیش ترین میانگین نسبت به سایر ابعاد وضعیت بدتری داشت. هم چنین نتایج نشان داد مؤلفه های اقتصادی، فیزیکی- کالبدی، خدماتی- زیست محیطی و جمعیت شناختی بر مدیریت شهری شهر زاهدان تاثیرگذار است. در مورد سازوکار بهبود، علاوه بر محور توجه به نیازهای اقتصادی، مفاهیمی مرتبط با مدیریت کنترلی شهری و فعالیت های فرهنگی و افزایش آگاهی حاشیه نشینان، مورد توجه است.
بررسی تابع تقاضای انرژی در بخش خانگی خانوارهای شهری و روستایی استان ایلام با استفاده از رگرسیون معادلات به ظاهر نامرتبط
حوزههای تخصصی:
الگوسازی تقاضای انرژی در بخش های مختلف مصرف کننده، گام مهمی برای مدیریت بهتر و سیاست گذاری مناسب به منظور افزایش بهره وری در بخش انرژی است. بخش خانگی یکی از مهم ترین اجزای مصرف کننده انرژی در کشور و استان ایلام است. این مطالعه با هدف بررسی تابع تقاضای انرژی در بخش خانگی استان ایلام انجام شده است. روش پژوهش با استفاده از سیستم تقاضای تقریبا ایده آل و رگرسیون معادلات به ظاهر نامرتبط برای دوره ی زمانی سال های 1367 تا 1397 انجام شد. نتایج برآورد مدل به صورت مقید و غیرمقید نشان می دهد که کشش خودقیمتی در این دو حالت تفاوت معناداری با هم ندارند و کلیه ی کشش های قیمتی موافق مبانی نظری تقاضا و منفی می باشند. از آن جایی که وجود قید همگنی در این مدل تأیید شده است نتایج کشش درآمدی نشان می دهد این گروه برای خانوارهای استان ایلام کالایی ضروری محسوب می شود. کشش قیمتی تقاضای انرژی شامل گاز و برق در مدل غیرمقید 02/2- و در مدل مقید 04/1- می باشد که نشان دهنده ی پرکشش بودن این گروه کالایی در سبد مصرفی خانوار های ایلامی می باشد. هم چنین نتایج کشش درآمدی مدل غیرمقید نشان می دهد گروه کالایی انرژی (شامل برق و گاز طبیعی)، گروه کالایی سایر، پوشاک و مسکن در زمره ی کالاهای لوکس، و گروه کالایی بهداشت و خوراک جزء کالاهای ضروری به شمار می روند. هم چنین بر اساس کشش های درآمدی مدل مقید گروه کالایی انرژی(برق و گاز طبیعی) کالایی نیمه ضروری محسوب می شود. گروه کالایی مسکن و سایر نیز جزء کالای لوکس، هم چنین گروه های کالایی خوراک و پوشاک از گروه کالاهای نیمه ضروری و گروه کالای بهداشت جزء کالای ضروری محسوب می شوند.
رتبه بندی شاخص های کمّی و کیفی مسکن با کاربست فن دیمتل فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: تامین مسکن شهری مناسب به ویژه برای اقشار کم درآمد، از مهمترین مسایل و چالش های پیش روی کشورهای جهان است. تقریباً همه کشورها در این زمینه با معضلات جدی مواجه هستند. از این رو توجه به شاخص های مسکن و ارتقاء آنها می تواند برنامه ریزی و تصمیم گیری در این بخش را تسهیل نماید. هدف این پژوهش، رتبه بندی شاخص های مسکن اقشار کم درآمد است. روش: مقاله حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی می باشد. برای گردآوری داده ها از نظرات خبرگان این رشته که از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند، استفاده شد. پس از شناسایی شاخص های موثر بر شکل گیری مسکن از دل پیشینه تحقیق، برای تحلیل وضعیت روابط میان این شاخص ها از فن دیمتل فازی بهره گیری شد. یافته ها: در این پژوهش با استفاده از فن دیمتل فازی به رتبه بندی شاخص های موثر بر شکل گیری مسکن، پرداخته شد؛ دو مبحث مهم که از دست آوردهای این روش آماری است، یکی اثر گذارترین شاخص، در مقابل اثر پذیرترین شاخص که بر اساس تحلیل ستون D-R و دیگری درجه اهمیت شاخص که از نتیجه تحلیل ستون D+R بدست می آید. نتایج: نتایج نشان می دهد که در طراحی مجتمع های مسکونی با تراکم بالا، توجه به تامین امنیت، حفظ حریم خصوصی، طراحی فضاهایی جهت تعاملات اجتماعی ساکنین، ایجاد زمینه مشارکت کاربران، در طرحها در درجه اول اهمیت رتبه بندی شاخص ها، از نظر خبرگان قرار دارد؛ لذا استفاده از دستاوردها در برنامه ریزی مسکن کم درآمدها، می تواند به بهبود کیفیت مسکن کنونی، منجر شود.
آینده پژوهی عوامل مؤثر بر تحقق پذیری مسکن پایدار در کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴
55-68
حوزههای تخصصی:
در بسیاری از کشورهای توسعه یافته تغییر نگرش در نوع برنامه ریزی جهت دستیابی به نتایج مطلوب به کار گرفته شده است. از جمله نگرش های جدید به امر برنامه ریزی، رویکرد آینده پژوهی است که امروز در برنامه ریزی شهری و همچنین برنامه ریزی مسکن مطر ح است و ب ه امری ضروری تبدیل شده است. پژوهش حاضر، بر اساس هدف کاربردی، از نظر نوع تحقیق پیمایشی و اسنادی کتابخانه ای است و بر اساس نوع ماهیت توصیفی تحلیلی است. هدف پژوهش شناسایی عوامل مؤثر در برنامه ریزی مسکن کلان شهر تهران می باشد تا در روند بهبود و نتایج مطلوب در آینده برنامه ریزی ها مثمر ثمر واقع گردد. بدین ترتیب 26 عامل اثرگذار از منابع و طرح های معتبر استخراج شد و به وسیله پرسشنامه و مصاحبه از کارشناسان ( 30 نفر خبره در ارتباط با برنامه ریزی مسکن)، میزان اهمیت و ارزش هرکدام از عوامل معین شد و درنهایت 18 عامل به عنوان مهم ترین عوامل در چهار دسته اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی طبقه بندی شد و با استفاده از پرسشنامه دلفی توسط کارشناسان ارزش گذاری شد و درنهایت مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته های پژوهش Mic Mac میانگین آن ها به عنوان ارزش نهایی با استفاده از تحلیل ساختاری و نرم افزار نشان می دهد که عواملی چون زمین، توسعه عمودی، کیفیت و استحکام مساکن، منابع آب، بحران های طبیعی و دسترسی ها جزء عوامل اثرگذار می باشند که برای هرکدام از عوامل راهبردها و سیاست هایی پیشنهاد داده شده است.
شناسایی عوامل مؤثر بر نابرابری منطقه ای در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نابرابری منطقه ای به عنوان یکی از اشکال موجود نابرابری، ازجمله مباحثی است که در نظام فرصت مطرح بوده و حضور/غیاب و شدت/ضعف آن تأثیر مهمی بر کمّیت و کیفیت نظم و انسجام جامعه در سطوح و ابعاد مختلف دارد. این مسئله به ویژه در کشورهای درحال توسعه یک مسئله جدی است. با توجه به اهمیت موضوع، این مطالعه درصدد شناسایی عوامل مؤثر بر نابرابری منطقه ای در ایران است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-اکتشافی بوده است و جامعه آماری تحقیق را کارشناسان آشنا به موضوع نابرابری و توسعه منطقه ای ایران تشکیل می دهند که به روش گلوله برفی، تعداد 10 نفر از آن ها به عنوان نمونه آماری تحقیق انتخاب شدند. همچنین برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل محتوا، مدل سازی ساختاری- تفسیری( (ISM و تحلیل MICMAC استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که از بین 47 عامل شناسایی شده اولیه، 14 عامل ازجمله عوامل ضعف برنامه ریزی درست، تصمیم های مدیران و برنامه ریزان و ضعف دسترسی به امکانات و تجهیزات، در محاسبه روایی محتوایی، ضریب CVR بالای 75/0 را کسب کردند و به عنوان عوامل نهایی نابرابری منطقه ای شناخته شدند. همچنین سطح بندی عوامل نشان داد که عوامل مربوط در شش سطح قابل طبقه بندی هستند. عوامل منابع منحصر به فرد و قابلیت ها با 29 درصد اشتراک در پایین ترین سطح و عوامل تمرکزگرایی و ناکارآمدی دولت با 90 و 91 درصد اشتراک در بالاترین سطح قرار گرفتند. دسته بندی آن ها نیز نشان داد که عوامل محدودیت نیروی انسانی (با امتیاز قدرت نفوذ 10 و میزان وابستگی 5)، کمبود منابع مالی و سرمایه گذاری (با امتیاز قدرت نفوذ 8 و میزان وابستگی 7) و کم توجهی به پژوهش (با امتیاز قدرت نفوذ 13 و میزان وابستگی 5)، کلیدی ترین عوامل نابرابری منطقه ای هستند و تأثیر بسیار زیادی بر نابرابری دارند.
واکاوی و تحلیل نارسایی های اثرگذار در معماری الگوی برنامه ریزی و سیاست گذاری آمایش سرزمین در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۱
287 - 306
حوزههای تخصصی:
گسست و ناپایداری معماری الگوی آمایش سرزمین، معلول نارسایی و کاستی های نظری و عملیاتی است که پایه و اساس این نوع رویکرد یکپارچه و هماهنگ کننده را همواره با شدت و ضعف، دچار تزلزل می کند. با توجه به کاربردی بودن اهداف نوشتار حاضر، واکاوی نارسایی های اثرگذار، خوشه بندی و تحلیل اثرات هرکدام از عوامل در معماری الگوی برنامه ریزی و سیاست گذاری آمایش سرزمین مورد نظر پژوهش حاضر است. با این توصیف، سؤال راهبردی این است که نارسایی های (عوامل) مؤثر در معماری الگوی برنامه ریزی و سیاست گذاری آمایش سرزمین کدامند؟ برای پاسخ به سؤال، از روش شناسی تحلیلی مبتنی بر ابزار دلفی و مدل سازی تفسیری-ساختاری استفاده شده است. ابزار و روش گردآوری اطلاعات، مبتنی بر شیوه کتابخانه ای (واکاوی پیشینه پژوهش) و پرسشنامه محقق ساخته (تحلیل اثرات متقاطع عوامل) است. بدین منظور براساس نظرات خبرگان موضوعی (15 نفر خبره آمایش سرزمین) امتیازبندی و با بهره گیری از نرم افزار میک مک تحلیل شده است. نتایج پژوهش نشان داده است که از بین مؤلفه های «معماری الگو»، «اجرای معماری» و «پایش و ارزیابی»، برنامه ریزی و سیاست گذاری آمایش سرزمین، «معماری الگو» به عنوان زیربنای فکری و فلسفی و با 1/74 درصد، بیشترین نارسایی را به خود اختصاص داده است. افزون براین، در بین مؤلفه های معماری الگو، بُعد «اصول» دارای بیشترین نارسایی است. خوشه بندی، تحلیل و پراکنش پیشران ها بیانگر این واقعیت است که بیشترین پیشران های کلیدی مربوط به مؤلفه های «اصول» و «چارچوب» از بُعد معماری الگو به ترتیب با 37 درصد و 36 درصد و در رده های بعدی «مدیریت الگو» از بُعد «اجرای معماری» با 27 درصد دارای بیشترین پپیشران های کلیدی است.
تأثیر رسانه و جامعه پذیری بر رفتارهای زیست محیطی شهری، مطالعه موردی: شهرهای ساری و جویبار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر به بررسی تأثیر استفاده از رسانه ها و جامعه پذیری بر رفتارهای زیست محیطی در شهرهای ساری و جویبار می پردازد. تحقیق از نوع توصیفی – تحلیلی بوده که با استفاده از روش پیمایشی اجرا گردید. جامعه آماری افراد بالای 18 سال شهرهای ساری و جویبار در استان مازندران بودند که با استفاده از فرمول تعیین حجم نمونه کوکران، تعداد 400 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین گردید. برای انتخاب نمونه ها از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای استفاده گردید. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته با متغیرهای مستخرج از تئوری ارزش های اینگلهارت، الگوی رفتار محیط گرایانه کالموس و اجی من به عنوان چارچوب تئوریک بوده است و می باشد است. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شد. اعتبار ابزار از طریق اعتبار صوری مورد تائید قرار گرفت و پایایی ابزار با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ، با ضریب بالای 8/0 تائید شد. با توجه به نتایج به دست آمده، رفتار زیست محیطی در نمونه هایی مورد بررسی دارای میانگین بالا بودند. بین جامعه پذیری و رفتار زیست محیطی رابطه معنادار به دست آمد. همچنین جامعه پذیری با ابعاد چهارگانه رفتار زیست محیطی (رفتار مصرف انرژی، رفتار حفاظت از محیط زیست، رفتار زیست محیطی در سفر و الگوی خرید زیست محیطی) رابطه معنادار و مثبت داشته است و تبلیغات زیست محیطی و استفاده از رسانه ها تنها با بعد الگوی خرید زیست محیطی رابطه معنادار دارد. متغیرهای مستقل،20 درصد از واریانس رفتار زیست محیطی را تبیین می کنند. نوآوری مطالعه حاضر در استفاده از مطالعه تطبیقی رفتارهای زیست محیطی بین دو شهر ساری و جویبار با روش کمی می باشد.
سنجش مشارکت اجتماعی پایدار در تحقق بهبود کیفیت زیست شهری، مطالعه موردی: شهر پارس آباد مغان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش مشارکت اجتماعی پایدار در تحقق بهبود کیفیت زیست شهری در شهر پارس آباد استان اردبیل بوده است . تحقیق از نظر ماهیت یک مطالعه توصیفی- تحلیلی محسوب می شود که با روش پیمایش اجرا گردید . جامعه آماری تحقیق شامل شهروندان بالای 18 سال شهر پارس آباد مغان بودند که با استفاده از فرمول تعیین حجم نمونه کوکران تعداد 380 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین گردید . نمونه های مورد مطالعه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند . ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بوده است که با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ پایایی آن با ضریب بالاتر از 7/0، مورد تائید قرار گرفت . متغیر مستقل تحقیق (مشارکت اجتماعی) شامل مؤلفه های مستقل مطالعه شامل رابطه متقابل، تعهد متقابل، انتظار متقابل، بود . طبق یافته های تحقیق، مؤلفه های رابطه متقابل، تعهد متقابل و حس تعلق به صورت همزمان بر توسعه پایدار تأثیر معنادار دارند . بررسی تأثیر همزمان چهار مؤلفه مشارکت اجتماعی بر توسعه پایدار شهری و اجرا در قلمرو یک شهر میان اندام، می تواند رویکردی جدید در این حوزه مطالعات شهری باشد.
ارزیابی توزیع کاربری پارک های محله شهری از نظر استاندارد دسترسی نسبت به مناطق مسکونی و تراکم جمعیتی، مطالعه موردی: منطقه3 شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بوم شناسی شهری سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۲۵)
105 - 122
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ارزیابی توزیع کاربری پارک های محله شهری از نظر استاندارد دسترسی نسبت به مناطق مسکونی و تراکم جمعیتی در منطقه3 شهر تبریز می باشد. روش تحقیق روش، تحلیلی – توصیفی است. روش جمع آوری داده ها اسنادی است. جامعه آماری پژوهش منطقه3 شهر تبریز می باشد..داده های توصیفی و مکانی این پارک ها در قالب یک بانک اطلاعاتی در نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) ذخیره و سپس با طراحی شبکه، دسترسی محدوده منطقه 3 شهرداری تبریز و تعیین موقعیت جغرافیایی پارک ها در آن، محدوده سرویس دهی هر پارک با استفاده از مدل تحلیل شبکه ( مورد شناسایی قرار گرفت. همچنین با استفاده از رویکرد نزدیکی فضایی پارک ها، وضعیت موجود منطقه سه شهرداری تبریز از نظر مدت زمان دسترسی شهروندان به پارک ها مورد مطالعه قرار گرفته و مناطق خارج از پوشش خدمات رسانی پارک ها برآورد گردید. علاوه بر روش فوق از روش های تحلیل تیسن و بافرینگ نیز برای تعیین حوزه عملکردی و مدت زمان دسترسی به هرکدام از پارک ها مورد استفاده قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که با محاسبه فضای مورد پوشش خدمات رسانی پارک های محله ای منطقه 3 شهرداری، پارک های موجود محله ای این محدوده تنها 1/71 درصد از محدوده موردمطالعه را پوشش می دهند. لذا قسمت شمالی این منطقه از شهر نیازمند مکان یابی پارک های جدید محله ای می باشد تا پوشش دسترسی این بخش از منطقه 3 را به حداکثر برسانیم. علاوه بر این بخش جنوبی این منطقه از شهر به دلیل خالی از سکنه بودن عدم وجود شبکه دسترسی در حال حاضر نیازی به ایجاد پارک محله در آن احساس نمی گردد. بررسی و ارزیابی نحوه دسترسی شهروندان به پارک های شهری از دو بعد یکی در قالب نرم افزار GIS و دیگری بهره گیری از دو مدل بافرینگ و تسین از نوع آوری در این حوزه مطالعاتی می باشد.
تحلیل اهمیت – عملکرد شاخص های حکمروایی خوب در شهر میراث جهانی یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در هر جامعه ای هنگام جست و جو برای راه حل توسعه پایدار، همواره حکمروایی خوب به عنوان یک ابزار حیاتی برای پیشبرد توسعه پایدار مطرح می گردد و به صورت یک عنصر حیاتی در استراتژی های توسعه پایدار گنجانیده شده است. در همین راستا و به منظور ایجاد بستر مناسب توسعه گردشگری به ویژه در شهرهای مقصد گردشگری، حکمروایی خوب شهری و نزدیک شدن به شاخص های آن ضرورتی اساسی است. هدف اصلی این پژوهش نیز بررسی میزان اهمیت و عملکرد هر یک از شاخص های حکمروایی خوب در شهر میراث جهانی یزد است. تا از این طریق از یک سو به مهم ترین و کم اهمیت ترین شاخص ها پی برد و از سوی دیگر میزان عملکرد هر یک از شاخص ها تعیین شود تا کمبودها مورد توجه قرار گیرد و برنامه ریزی هایی جهت ارتقاء شرایط انجام شود. پژوهش حاضر، از نظر هدف کاربردی و از نظر روش در زمره پژوهش های توصیفی - پیمایشی است. به منظور گردآوری داده ها از روش کتابخانه ای و روش های میدانی شامل مصاحبه و پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری کارشناسانی است که تحصیلات دانشگاهی دکتری در رشته های مرتبط با امور شهری دارند. جهت نمونه گیری از بین کارشناسان از روش نمونه گیری قضاوتی که یکی از شیوه های نمونه گیری هدفمند است استفاده شده است. برای تحلیل داده ها نیز از روش IPA[1] بهره گرفته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد از بعد اهمیت، مشارکت با میانگین 00/7، پاسخگویی و عدالت با میانگین 60/6 با اهمیت ترین و شاخص های اجماع سازی با میانگین 80/3، شفافیت و تمرکززدایی با میانگین 00/4 کم اهمیت ترین شاخص ها شناخته شده است. از طرفی از نظر میزان عملکرد شاخص اثربخشی و کارایی با میانگین 60/6 بیشترین عملکرد و مشارکت با میانگین 80/3، پاسخگویی، مسئولیت پذیری و امنیت با میانگین 20/4 کمترین عملکرد را به خود اختصاص داده است از طرفی با توجه به نتایج آزمون t همبسته و با عنایت به اینکه مقدار Sig (سطح معناداری) در همه شاخص ها برابر با صفر و کمتر از 05/0 است لذا تفاوت میانگین ها در همه شاخص ها از سطح معناداری برخوردارند و از سویی نتیجه رابطه (P-I) نیز در اکثر شاخص ها منفی شده است که این نشان دهنده فاصله همه شاخص ها از وضعیت ایده ال است.