فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۸۱ تا ۲٬۰۰۰ مورد از کل ۶٬۴۹۴ مورد.
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال هشتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
225 - 252
حوزههای تخصصی:
با پیدایش طرح های توسعه جدید شهری در کشورهای مختلف و همچنین ضرورت بهره گیری مناسب از زمین، مقوله تفکیک اراضی همواره ازموضوعات بحث برانگیز در راستای توسعه های جدید بوده است. هدف اصلی تفکیک اراضی شهری، فراهم کردن حداکثر بهره وری از زمین و فضا و رعایت دسترسی بین قطعات شهری است، به طوری که محیط شهری مطلوب را پدید آورد. عوامل متعددی در تعیین اندازه مساحت قطعات تفکیکی مؤثرند. در این میان ویژگی های اجتماعی- اقتصادی خانوارهایی که پیش بینی می شود در افق طرح در ناحیه توسعه یافته سکونت خواهند یافت، از اهمیت زیادی برخوردار است. بر این مبنا، در پژوهش حاضر چهار عامل بُعد خانوار، سطح درآمد، قیمت زمین و میزان دسترسی به مراکز شهری، به عنوان متغیّرهای مستقل و مساحت زمین به عنوان متغیّر وابسته انتخاب شده اند و نتایج به دست آمده، از میزان اهمیت هر یک از متغیّرهای مستقل در تبیین متغیّر وابسته در یک رابطه رگرسیون ارائه شده است. منطقه مطالعه موردی، شهر سمنان است که براساس پیش بینی فرایند رشد شهری تا افق طرح جامع (1405)، نیاز به 86 هکتار زمین دارد. فرایند مدل سازی تفکیک زمین در شش گام انجام شده است و ابزار پایه مورد استفاده درجهت تقسیم بندی زمین، مدل ارائه شده توسط داهال و چو (2014) است که براساس اندازه، شکل و جهت، طرح تقسیم بندی قطعات بزرگ زمین را به صورت کاملاً خودکار ارائه می دهد. با استفاده از این مدل، قطعه زمین موردنظر به 16 بلوک اولیه تفکیک می شود. هر یک از بلوک ها با توجه به قیمت زمین و میزان دسترسی خود به مراکز شهری، ارزش یا اهمیت مکانی متفاوتی برای سکونت خانوارها دارند. با محاسبه میانگین شاخص دسترسی و پیش بینی قیمت زمین و درآمد در سال افق و به کارگیری رابطه رگرسیون، مساحت موردنیاز قطعات زمین برای سطوح درآمدی مختلف به دست می آید. از سوی دیگر با محاسبه ارزش مکانی برای هر یک از بلوک ها و با فرض آنکه خانوارهای با سطح درآمدی بهتر تمایل به زندگی در بلوک هایی با ارزش مکانی بالاتر را خواهند داشت، مساحت های به دست آمده به بلوک های مورد نظر تخصیص می یابند. در نهایت برای رسیدن به نتایج بهتر، محدودیت های مدل تقسیم بندی خودکار زمین و همچنین پیشنهادهای مورد نیاز درجهت دستیابی به نتایج دقیق تر، ارائه شده است.
ارزیابی تغییرات کاربری اراضی در منطقه سه کلانشهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۴
93 - 104
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر تغییرات کاربری زمین در شهرها در حال افزایش بوده است و این تغییرات ناشی از عواملی مانند افزایش جمعیت، منافع اقتصادی و تغییر نیازمندی های جامعه و غیره بوده است. به دلیل تقاضای روز افزون شهروندان و ارگان های مختلف شهری برای زمین و محدودیت این کالا، اراضی شهری به یکی از مؤلفه های مهم ثروت اندوزی تبدیل شده است و از سویی شهر تاریخی اصفهان از این وضعیت مصون نبوده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تغییرات کاربری زمین در منطقه سه شهری اصفهان انجام شده است. روش پژوهش ترکیبی از روش های تحلیلی و کمی است. پژوهش با معیار قرار دادن سرانه طرح های جامع و تفصیلی شهر اصفهان، سرانه های شهرهای گروه اقلیمی پنج ایران که اصفهان نیز در این گروه قرار دارد و مقایسه آنها با وضع موجود اراضی در منطقه سه شهر اصفهان به بررسی تغییرات کاربری زمین در این شهر پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهند براساس مطالعات وضع موجود طرح تفصیلی شهر اصفهان، از مجموع 25/1155 هکتار مساحت اراضی منطقه سه، 7/96 درصد را کاربری های شهری اشغال کرده اند و مابقی یعنی 3/3 درصد به سطوح غیرشهری تعلق دارد. تفکیک کاربری های شهری منطقه سه شهر اصفهان نشان می دهد که سطوح خدماتی و ارتباطات موجود با توجه به استانداردهای رایج شهرسازی کمتر از حد لازم است و در مقابل سطوح مسکونی بیش از حد، زمین اشغال کرده اند و از این نظر تناسبی بین آنها برقرار نیست. در این پژوهش شاخص گسترش اراضی شهری 8.13 درصد محاسبه شده است که نشان از توسعه فیزیکی بالای منطقه سه شهری اصفهان داشته است.
بررسی مطلوبیت فضایی خانه های سنتی بر اساس مؤلفه های راندمان عملکردی (مطالعه موردی: خانه های دوره قاجار در شهر یزد)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال هفتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۳
۱۰۷-۱۲۱
حوزههای تخصصی:
خانه های سنتی ایران نمونه ای از مسکن بومی است که دارای خصوصیات کالبدی و عملکردی متفاوتی است. توده و فضا در این خانه ها به دلایل گوناگونی شکل می گرفته است ، که از این میان می توان به ، اقلیم و اب و هوا، مناسبات فرهنگی، ویژگی های اجتماعی و .. اشاره کرد. عوامل دیگری نیز در شکل گیری گونه های مختلف این مسکن بومی نیز دخالت داشته است چرا که شکل گیری ساختاری و فضایی این نوع مسکن علاوه بر اقلیم می تواند متاثر از ویژگی های عملکردی باشد و این موضوع می تواند تاثیر بسزایی در کیفیت عملکردی و کارکردی این خانه ها داشته باشد. بر این اساس هدف پژوهش حاضر بررسی راندمان عملکردی و نقش حیاط در خانه های سنتی و بررسی ان در این خانه ها می باشد . در این خصوص منظور از راندمان عملکردی مطلوب فضا، یکپارچگی فضایی،سیرکولاسیون حرکتی،نفوذ پذیری و انعطاف پذیری فضایی در خانه ها تعریف شده است. برای دستیابی به این منظور که تعداد حیاط چه تاثیری در این مطلوبیت فضایی دارد ،ابتدا نمونه های موردی در شهر یزد بر اساس تعداد حیاط (1حیاطه،2حیاطه،چندحیاطه) انتخاب شد. ابزار مورد استفاده برای تجزیه و تحلیل خانه ها نحو فضا است که در ان با استفاده از نمودارهای توجیهی به تجزیه و تحلیل روابط فضایی خانه پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که خانه های یک حیاطه با حیاط مرکزی که اطراف ان را توده و فضا تشکیل داده است بنا به دلایلی ، از میزان نفوذپذیری بیشتری (وجود عمق نسبی کمتر نسب به نمونه های دو حیاطه و چند حیاطه) برخوردار است و همچنین انعطاف پذیری و اتصال فضایی بالاتری نسبت به سایر نمونه های دیگر را داراست. و همچنین به دلیل دسترسی مناسب تر فضاها و ارتباط موثر تر این فضاها در خانه های یک حیاطه نشان می دهد که این خانه ها در مقایسه با سایر نمونه ها از مطلوبیت فضایی بیشتری برخوردار می باشند.
مدلسازی عوامل شکل دهنده گردشگری آشپزی و اثر آن بر وفاداری گردشگران (نمونه موردی: گردشگران شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژه ی هیجان انگیز گردشگری آشپزی به عنوان محصول گردشگری سودمند، پرمنفعت و جدید، در قرن اخیر باعث ایجاد دگرگونی و پیشرفت های قابل توجهی در عرصه ی صنعت گردشگری جهان شده است. هدف از این پژوهش مدلسازی عوامل شکل دهنده گردشگری آشپزی و اثر آن بر وفاداری گردشگران در شهر اصفهان می باشد، در این راستا گردشگران داخلی و خارجی شهر اصفهان به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شده اند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران به تعداد 384 گردشگر محاسبه گردید که به ترتیب 246 و 138 گردشگر داخلی و خارجی مورد پرسشگری قرار گرفته است. تحقیق از نظر هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش توصیفی تحلیلی است. برای پیشبرد تحقیق از مطالعات کتابخانه ای و پژوهش های پیشین محققان استفاده شد. در نتیجه پرسشنامه ای با مقیاس 5 گزینه ای لیکرت طراحی گردید. برای سنجش روایی از تکنیک قضاوت خبرگان و جهت سنجش پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید. پس از جمع آوری داده ها، طبقه بندی و تحلیل یافته ها با استفاده از نرم افزار SPSS، صورت گرفت.مدلسازی نیز با بهره گیری از نرم افزار AMOS انجام گردید. نتایج نشان داد که گردشگری آشپزی بر رضایت گردشگران داخلی و خارجی در شهر اصفهان اثرگذار بوده است. همچنین تأیید شد بین تجربه ی مثبت گردشگران داخلی و خارجی از غذای بومی و درآمد اقتصادی ناشی از آن رابطه وجود دارد. نتایج حاصل از کاربرد مدل سازی معادلات ساختاری بیانگر آن است: آگاهی و شناخت گردشگران از غذاهای بومی اصفهان با بارعاملی 26/0 و نیز نگرش ذهنی مثبت به غذاهای بومی اصفهان با بارعاملی 22/0 اثر معناداری بر تمایل به تجربه مجدد گردشگری آشپزی و استفاده از انواع غذاهای سنتی اصفهان دارد.
ارزیابی شاخص های حکمروایی مطلوب شهری با رویکرد مدیریت محله محور (مورد شناسی: محلات شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه رویه غالب عملکردی در برنامه ریزی شهرهای کشور ما، بیشتر حرفه و تکنیکی است که از سوی بخش دولتی مستوفی می شود و حلقه گم شده آن مشارکت جامعه مدنی و بخش خصوصی در اداره امور شهری است. در این راستا بهترین الگو درجهت رفع نقیصه فوق، تحقق حکمروایی مطلوب شهری است که می توان تشکیل نهادهای مردمی ازجمله مدیریت محله محور را از آن قبیل به شمار آورد؛ ازاین رو هدف این پژوهش، ارزیابی شاخص های حکمروایی مطلوب شهری با رویکرد مدیریت محله است. تحقیق با رویکرد توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر داده های پرسشنامه ای است که به روش اسنادی و پیمایشی صورت گرفته است. جامعه آماری آن شهروندان محلات مدرس، الوند و کوچه مشکی (63221 نفر) شهر همدان است که حجم نمونه براساس مدل کوکران 382 نفر به دست آمده است. مطابق با نتایج آزمون ANOVAو TUKEYمشخص شد که شاخص های شفافیت، عدالت، اثربخشی و کارایی در محلات شهر همدان، بیشترین میزان عملکرد را در مطلوبیت حکمروایی شهری دارند. همچنین نتایج حاصل از آزمون تحلیل تشخیص نیز بیانگر توان بیشتر شاخص های قانونمندی، عدالت و اثربخشی در پیش بینی میزان مطلوبیت حکمروایی شهری در محلات شهر همدان است. همچنین به منظور دستیابی به حکمروایی مطلوب در این محلات، بازتنظیم قوانین مصوب در رابطه با مدیریت محله-محور با تأکید بر شاخص های پاسخگویی و مسئولیت پذیری و شفافیت پروژه های عمرانی در محلات به منظور آگاه سازی شهروندان و استفاده از مشارکت آن ها در طرح ها و پروژه ها ضروری است.
شناسایی عرصه های مداخله در بافت های تاریخی براساس اصل توسعه میان افزا (مورد شناسی: بافت تاریخی شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بافت های تاریخی تجلی زندگی نسل های گذشته، هویت و سرمایه شهرها و کشورها می باشند. رشد و توسعه فزاینده شهرها سبب ایجاد مسائل اجتماعی، کارکردی، زیست محیطی و کالبدی در این بافت ها شده است. وجود این مسائل نیازمند تغییر رویکرد مدیریت توسعه شهر و استفاده از رویکردهایی مانند بازآفرینی و توسعه میان افزا به منظور تجدید حیات و دمیدن روحی تازه در بافت های تاریخی است. هدف این پژوهش، شناسایی عرصه های مداخله در بافت تاریخی شهر براساس رویکرد توسعه میان افزاست. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش توصیفی-تحلیلی است. معیارهای استفاده شده در این تحقیق کاربری اراضی، کیفیت بنا، عمر بنا، اسکلت بنا،مالکیت، تعداد طبقات، دانه بندی قطعات به عنوان شاخصکالبدی، معیارهای سواد، اشتغال و تراکم جمعیت به عنوان شاخص اجتماعی و دسترسی به کاربری های فضای سبز، درمانی، تجاری و آموزشی به عنوان شاخص دسترسی می باشند. لایه های مناسب در محیطArcGis با استفاده از توابع عضویت فازی نرمال سازی شده اند. به منظور تعیین وزن معیارها، از روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی استفاده شد و با ضرب وزن ها در لایه ها، نقشه نهایی عرصه های مداخله در بافت تاریخی در 5 طبقه به دست آمده است. نتایج نشان می دهد، اولویت اول 10 درصد، اولویتدوم 17 درصد، اولویت سوم 38 درصد، اولویت چهارم 25 درصد و اولویت پنجم 10 درصد از مساحت بافت تاریخی یزد را به خود اختصاص داده اند. باید تدابیری اتخاذ شود تااز عرصه های شناسایی شده با رعایت حریم بناهای ارزشمند به منظور بهبود شرایط کالبدی و اجتماعی بافت و افزایش حضور گردشگران بهره برداری شود.
بررسی تغییرات مکانی-زمانی کاربری اراضی، گسترش شهری و تأثیر آن بر افزایش دمای سطح زمین با استفاده از تصاویر چندزمانه لندست (مطالعه موردی: شهر گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۶ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
545 - 568
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تغییرات مکانی-زمانی کاربری اراضی، گسترش شهری و تأثیر آن بر افزایش دمای سطح زمین است. براین اساس برای مدیریت بهینه آثار منفی ناشی از افزایش دمای سطح زمین، تعیین نوع تغییرات کاربری که بیشترین تغییرات دمای سطح زمین را در بازه زمانی ایجاد می کنند مفید است. بدین منظور از داده های ماهواره ای لندست که به دوره زمانی 23 ساله مربوط است استفاده شد تا نقشه های کاربری اراضی و تغییرات آن، همچنین دمای سطح زمین استخراج شود. پس از انتخاب باندهای بهینه، به کمک روش فاکتور شاخص مطلوبیت، تصاویر ماهواره ای با روش ماشین بردار پشتیبان طبقه بندی شدند. همچنین برای بازیابی دمای سطح زمین نیز از الگوریتم Mono-Window استفاده شد. طبقه بندی تصاویر و استخراج اطلاعات آماری هر کلاس نشان دهنده ارتباطی قوی میان نوع کاربری و دمای سطح زمین است؛ به طوری که بررسی رابطه NDVI و حرارت سطح با استفاده از تحلیل هم بستگی و رگرسیونی، نقش مؤثر پوشش گیاهی در تعدیل دمای سطح را نشان می دهد. باید توجه داشت که کاربری آیش دمای بیشتری از مناطق ساخته شده دارد؛ زیرا این مناطق ترکیبی غیریکنواخت از ساختمان، چمن و گیاه هستند. نتایج بررسی ارتباط تغییرات کاربری اراضی و تحولات دمای سطح زمین نشان می دهد با تبدیل کاربری فضای سبز به زمین آیش، بیشترین تغییرات دمای سطح زمین رخ می دهد. از دیگر نتایج این پژوهش کاهش طبقات دمایی خیلی سرد و سرد و افزایش طبقات دمایی نرمال و گرم است که مهم ترین دلیل آن افزایش مساحت کاربری های ساخته شده و آیش است.
واکاوی دلایل تمایل اندک گردشگران به ماندگاری در شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۵ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
35 - 51
حوزههای تخصصی:
شکل گیری گردشگری شهری الگویی فضایی است که نتایج مختلفی در شهرها دارد. در این بین یکی از موضوع های مهم گرایش روزافزون شهرها، افزایش گردشگران و مدت ماندگاری آنان در شهرها به همراه تلاش برای فراهم کردن شرایط محیطی و انسانی مناسب است؛ بنابراین، تمایل گردشگران برای ماندگاری بیشتر شاخصی مهم در ارزیابی توان شهرها در بهره برداری مناسب از مزایای گردشگری به شمار می آید. در این پژوهش، رشت یکی از مقصدهای گردشگری کشور در سالیان متمادی برای مطالعه موردی انتخاب شده است. از آنجا که به نظر می رسد یکی از مشکلات اساسی در گردشگری این شهر، ماندگاری اندک گردشگران است، در پژوهش حاضر با به کارگیری روش کیفی، دلایل تمایل اندک گردشگران به ماندگاری در این شهر با استفاده از تئوری بنیانی بررسی می شود. براساس روش نمونه گیری هدفمند، 43 نفر از گردشگران، متخصصان و شهروندان به عنوان نمونه انتخاب شدند. فنون به کار گرفته شده برای گردآوری داده ها و اطلاعات لازم نیز بر مصاحبه نیمه ساختاریافته و مشاهدات میدانی تمرکز یافت و مصاحبه ها تا حاصل شدن مرحله اشباع تئوریک ادامه پیدا کرد. بر مبنای نظریه بنیانی، داده ها در سه مرحله کدگذاری تحلیل شدند و استخراج هفت مقوله هسته ای شامل تبلیغات، کیفیت مراکز اقامتی، هزینه، مدیریت و برنامه ریزی، ایجاد جاذبه ها، میراث فرهنگی و دسترسی به مکان ها از نتایج به دست آمده بود
سنجش شاخص های سرمایه اجتماعی در محلات بافت تاریخی شهر یزد (نمونه موردی: محله پشت باغ)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال هفتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۵
۹۳-۱۰۵
حوزههای تخصصی:
روابط اجتماعی در بافت تاریخی شهر یزد بر اساس هویت محله ای شکل گرفته اند. انباشت این روابط در طی سالیان، مجموعه گسترده ای از پیوندهای اجتماعی را در بین ساکنان سبب شده است. از آنجا که در چند دهه اخیر به دلایلی، مفهوم سرمایه اجتماعی در بافت تاریخی شهر یزد رو به نزول نهاده، ضروری است تا با تعیین سطح سرمایه اجتماعی در این محلات، نسبت به تقویت شاخص های آن اقدام گردد. هدف اصلی از این پژوهش، اندازه گیری سرمایه اجتماعی در محله تاریخی پشت باغ یزد است. روش تحقیق حاضر از نوع پیمایشی بوده و از ابزار پرسشنامه برای گردآوری داده ها استفاده شد. پس از بررسی منابع معتبر در این زمینه و با توجه به شرایط و مقتضیات جامعه موردمطالعه، تعداد 12 شاخص مشتمل بر ظرفیت پذیرش تفاوت ها، اطلاعات و آگاهی از محله، احساس امنیت، فعالیت گروهی و هدف مشترک، مشارکت در اجتماع محلی، توانمندسازی، حس اعتماد، شبکه های حمایتی، ارزش ها و هنجارهای جمعی، حس تعلق، پیوندهای همسایگی و بها دادن به زندگی تعیین گردید. در این پژوهش جهت نمونه گیری از روش تصادفی مرحله ای استفاده شد. بر اساس فرمول کوکران، حجم نمونه متشکل از 333 نفر از ساکنین محله پشت باغ است که هرکدام یک خانوار را نمایندگی می کند. نتایج نشان می دهند با توجه به سطح معنی داری شاخص ها تمامی آن ها بر روی سرمایه اجتماعی تأثیرگذارند و بین آن ها با سرمایه اجتماعی رابطه چندگانه وجود دارد. همچنین سرمایه اجتماعی در بافت تاریخی محله پشت باغ در سطح متوسط قرار دارد که عامل اصلی آن را می توان خالی از سکنه شدن محدوده مورد مطالعه در پی مهاجرت ساکنین اصلی به حومه شهر و جایگزینی آن ها با اتباع بیگانه و اقشار کم درآمد دانست.
بررسی نقش سرمایه اجتماعی در ارتقاء رفتار شهروندی ساکنین محله های شهری (مطالعه موردی: محله ابیوردی و کوی دانشگاه، شیراز)
حوزههای تخصصی:
سرمایه اجتماعی حاصل شکل گیری و استقرار ارزش ها، هنجارها، سنت ها، عرف ها و قواعد به صورتی خودجوش و در بستری از روابط متقابل اجتماعی است، زمینه ساز همدلی، همکاری، نوع دوستی، وفاداری، وجدان کاری در زندگی اجتماعی از جانب افراد است. این نوع از سرمایه بستر مناسبی برای بهره وری سرمایه انسانی و فیزیکی و راهی برای نیل به موفقیت قلمداد می شود. سرمایه اجتماعی به عنوان مزیت رقابتی جامعه محلی، ازجمله قابلیت هایی است که رشد و توسعه آن می تواند در بروز رفتارهای داوطلبانه فرا نقشی یعنی رفتارهای شهروندی امکان پذیر گردد. مطالعه حاضر باهدف تبیین جایگاه سرمایه اجتماعی در افزایش ارتقاء رفتار شهروندی ساکنین محله های ابیوردی و کوی دانشگاه واقع در شهر شیراز انجام شده است. داده های حاصل از پرسشنامه توسط نرم افزارهای SPSS، AMOS و LISREL تجزیه وتحلیل شده اند. روش نمونه گیری پژوهش حاضر روش «تصادفی ساده» است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران برای هر یک از محله ها 375 نفر برآورد گردید. از ضریب آلفای کرونباخ و روایی محتوای برای سنجش روایی و اعتبار پرسشنامه و از روش معادلات ساختاری جهت بررسی میزان تأثیرگذاری سرمایه اجتماعی بر ارتقای رفتار شهروندی استفاده شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که رابطه بین سرمایه اجتماعی و رفتار شهروندی مثبت و نسبتاً قوی است. در محله ابیوردی به ازای یک واحد افزایش در متغیر سرمایه اجتماعی، متغیر وابسته رفتار شهروندی به میزان 0.58 ارتقاء می یابد. این میزان برای محله کوی دانشگاه 0.51 است. از میان ابعاد سرمایه اجتماعی، تأثیرگذارترین بعد بر ارتقاء رفتار شهروندی در محله ابیوردی بعد ارتباطی و در محله کوی دانشگاه بعد ساختاری می باشند.
نقش کیفیت زندگی در ایجاد تاب آوری اجتماعی
حوزههای تخصصی:
کاهش سطح آب های زیرزمینی و کاهش میزان بارندگی در ایران به ویژه در سال های اخیر زمینه تغییرات عمده ای را در معیشت های شهری و روستایی فرآهم آورده است. این مقاله در پی پاسخ گویی به این سؤال است که آیا کیفیت زندگی ذهنی می تواند باعث سرعت بخشیدن به انطباق پذیری در برابر تغییرات ایجاد شده در معیشت شهری و روستایی شود؟ برای پاسخ دادن به این سوال روستایی به عنوان نمونه مورد مطالعه در این تحقیق در استان همدان انتخاب شد. در این روستا در سالهای اخیر کاهش چشمگیر آب های زیرزمینی اتفاق افتاده است و همزمان با آن روند مهاجرت از این روستا سیر افزایشی شدیدی را نشان داده است. در این تحقیق پرسشنامه ای 10 سواله در بین 307 نفر از سرپرستان خانوار این روستا توزیع گردید و مصاحبه های عمیقی در کنار این پرسشنامه ها به عمل آمد. درنهایت از طریق تحلیل های آماری مشخص گردید عامل رضایتمندی از زندگی توانسته است در کنار عواملی نظیر نهادسازی، کیفیت روابط اجتماعی و یادگیری، روند انطباق پذیری را در بین روستایین تسریع بخشیده و به عنوان یک عامل شتاب دهنده موجب افزایش اجتماعی تاب آوری و کاهش آسیب پذیری در برابر تغییرات اقلیمی گردد. درنهایت روستاییان مجدداً برای دستیابی به رضایتمندی از زندگی که در روستای خود داشتند همراه با آموزش هایی که در شهرهای صنعتی مورد مهاجرتشان دیده بودند به روستای زادگاهشان بازگشته و به مشاغلی غیر از کشاورزی که تحت تأثیر تغییرات اقلیمی کارایی خود را ازدست داده بود مشغول شدند. این مؤکد نقش کیفیت زندگی ذهنی به عنوان عاملی کمک کننده برای انطباق پذیری در برابر تغییرات اقلیمی خواهد بود.
آموزه های مشارکت کودکان در فرایند طراحی فضای شهری دوستدار کودک مطالعه موردی : شهر سده لنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۹
111 - 120
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر حقوق کودکان و مشارکت آنان در شهرسازی جایگاه ویژه ای در تجربیات شهرسازی جهان پیدا کرده است. این رویکرد به کودکان اجازه می دهد که در برنامه ریزی و طراحی محیط زندگی خود اثر گذار و سهیم باشند. از آنجایی که برای ایجاد فضاهای شهری در فرایند مشارکتی توجه به نظر گروه های دخیل در کانون توجه قرار می گیرد، مناسب سازی فضاهای شهری برای کودکان نیز این ضرورت را ایجاد می کند که مراحل برنامه ریزی و طراحی با همکاری کودکان انجام شود. همچنین به این دلیل که نوع نگاه کودکان به شهر از موضع بزرگسالان متفاوت است، روش های مشارکت کودکان در فرایند برنامه ریزی و طراحی شهری نیز متفاوت خواهد بود. در این مقاله که از نظر روش توصیفی_تحلیلی است، با مرور مفاهیم و فرایند مشارکت کودکان در ایجاد فضا های شهری دوستدار کودک، الگویی برای فرایند مشارکت آنها در شهر استخراج شده و به این سئوال پاسخ داده شده که چگونه می توان یک الگوی مشارکتی مبتنی بر آموزش و ایجاد یک زبان مشترک با کودکان را تدوین کرد؟ و چه رابطه معناداری میان نظرات و پیشنهادهای کودکان آموزش دیده با سایر گروه های جانشین آنها در طراحی و برنامه ریزی شهر وجود دارد؟ در این پژوهش با برگزاری فراخوان ها و کارگاه های شهرسازی برای کودکان تلاش شده بستر مناسبی برای مشارکت داوطلبانه کودکان در شهر سده لنجان فراهم شود تا از این طریق بتوان نظر کودکان را به عنوان گروه دخیلان اصلی در فضاهای دوستدار کودک بررسی کرده و انگاره و پیشنهاد های آنها را متناسب با نظر طراح تعدیل کرد که برای این منظور 128 کودک آموزش دیدند و سپس به سئوالات پرسشنامه پاسخ دادند. نتایج پژوهش نشان داد، فرایند انجام شده در این تحقیق در جهت افزایش مشارکت پذیری کودکان و ایجاد یک زبان مشترک میان کودکان و سایر گروه های دخیل و طراحان کارآمد بوده و به خوبی می تواند در برنامه های مشارکتی کودکان مورد استفاده قرار گیرد. همچنین نتایج حاصل از آمار توصیفی و استنباطی(آزمون پیرسون_خی دو) نشان داد، نظرات کودکان با نظرات سایر گروه های دخیل و همین طور طراحان، تفاوت های فاحشی دارد که لزوم بهره مندی از مشارکت فعالانه کودکان در برنامه های مشارکتی را بیش از پیش مورد تأکید قرار می دهد.
طراحی الگوی سنجش رضایت شهروندان و مراجعین مدیریت خدمات شهری و کانال های ارتباط با شهروند (مورد کاوی: منطقه ویژه اقتصادی پارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی سنجش رضایت شهروندان و مراجعین مدیریت خدمات شهری و کانال های ارتباط با شهروند انجام شد. پژوهش از لحاظ نوع هدف کاربردی و از لحاظ شیوه ی جمع آوری اطلاعات توصیفی-پیمایشی می باشد. جامعه ی آماری شامل کلیه شهروندان در سازمان منطقه ویژه اقتصادی پارس جنوبی به تعداد نامحدود می باشد که پس مشورت با متخصصان از طریق فرمول کوکران 300 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب و در پژوهش شرکت داده شدند. ابزار اندازه گیری پژوهش یک پرسشنامه محقق ساخته بررسی میزان رضایت شهروندان از خدمات واحد مدیریت شهری منطقه ویژه بود. که روایی آن علاوه بر تحلیل گویه، مورد تأیید متخصصان قرار گرفت و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ برابر 83/. محاسبه شد. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با استفاده از روش های آمار توصیفی و روش های آم ار استنباطی (تی و مدل معادلات ساختاری)، انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد؛ 12 مؤلفه ی وضعیت نور و روشنایی، وضعیت پروژه های عمران شهری، وضعیت مهندسی ایمنی، وضعیت حمل و نقل عمومی، وضعیت علایم و تابلوهای شهری، وضعیت جمع آوری پسماند، وضعیت تنظیف شهری، وضعیت سرویس های بهداشتی، وضعیت فضای سبز، وضعیت سلامت شهروندان، وضعیت امنیت اجتماعی و وضعیت زیست محیطی بر رضایتمندی از خدمات عمومی تأثیر معناداری بر رضایت شهروندان دارد. همچنین میانگین (انحراف معیار) مربوط به وضعیت هر 12 مؤلفه میانگینی بالاتر از میانگین فرضی جامعه (0/3)، دارند. لذا، وضعیت تمامی 12 حوزه از دیدگاه شهروندان مطلوب است.
چگونگی استفاده از فضاهای شهری در سکونتگاه های غیررسمی؛ مورد پژوهی: جداره ی شرقی بزرگراه چمران تهران (حدفاصل پل ملاصدرا و پل مدیریت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضاهای شهری به عنوان بستر زندگی و تعاملات اجتماعی و محل انجام فعالیت های ضروری، اختیاری و اجتماعی، باید از کیفیت های کالبدی- عملکردی، فرهنگی- معنایی و اقتصادی- اجتماعی مناسب برخوردار باشند. در سکونتگاه های غیررسمی نیز، فضاهای شهری علی رغم فقدان بسیاری از کیفیت های لازم، بستر زندگی اقشار کم درآمد و محل رخداد انواع فعالیت های شهری است. پژوهش حاضر در پی واکاوی و توصیف چگونگی انجام فعالیت های ضروری، انتخابی و اجتماعی در فضاهای شهری سکونتگاه های غیررسمی و تبیین دلایل این رخدادها، به عنوان اهداف پژوهش در محدوده ی حاشیه ی شرقی بزرگراه چمران شهر تهران می باشد. پژوهش با توجه به محتوای تحقیق از نوع کمی- کیفی بوده و با توجه به جدول نمونه گیری مورگان و توزیع 201 پرسشنامه ی سنجش مکان، که معیارهای آن از مبانی نظری و تجارب داخلی و خارجی بررسی شده استخراج شده و با روش نمونه گیری احتمالی تصادفی آغاز و با روش تحلیل عاملی و استفاده از نرم افزار SPSS نتایج تحلیل ارائه شده است. در این فرایند از روش های مصاحبه و مشاهده ی رفتار در قرارگاه های طبیعی رفتاری نیز استفاده گردیده است. یافته ها نشان می دهد استفاده از فضاهای شهری در سکونتگاه های غیررسمی، به عنوان رفتار یک خانواده ی بزرگ که از جامعه ی روستا- شهری کوچک به عنوان جامعه ی مبدأ، به جامعه ی کلان شهری مقصد مهاجرت کرده است، تلقی شده و به دلایل سامانه های حمایتگر قوی و سرمایه ی اجتماعی ساکنان از یک طرف و ضرورت جبران انواع محدودیت های عرصه ی خصوصی منزل از طرف دیگر، یک ضرورت اجتماعی تدافعی برای تضمین بقا محسوب می شود، به طوری که فضاهای شهری، بستر بروز فعالیت های متنوع با بازه ی زمانی بادوام و تواتر زیاد، عملأ صحنه ی حفاظت از ساکنان این جوامع و مقاومت آن ها در برابر تنش بیرون ماندگی از جامعه ی شهری رسمی می باشد، که علی رغم فقدان کیفیت های لازم، موجبات انسجام اجتماعی را فراهم می آورد.
بررسی کفایت سیستم زهکشی موجود در مناطق شهری جهت عبور سیلاب و امکان اصلاح آن به کمک مدل SWMM5 (مطالعه موردی: شهرستان داراب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با گسترش روز افزون شهرنشینی و تبدیل زمین های حاشیه شهرها از قبیل باغ ها، زمین های کشاورزی، زمین های بایر به مناطق مسکونی باعث بر هم زدن مورفولوژی و خصوصیات فیزیکی و هیدرولوژیکی حوضه شده اند، که این امر باعث تغییر مسیر جریان طبیعی حرکت آب حاصل از بارندگی و کاهش نفوذپذیری حوضه در نتیجه بروز مشکلاتی از قبیل سیل گردیده است. منطقه مورد مطالعه شهرستان داراب در محدوده استان فارس و در اقلیمی خشک قرار گرفت است و آمارها نشان می دهد که باران های شدیدی هر از چندگاهی به وقوع می پیوندد که میزان رواناب تشکیلی از این بارش ها قابل توجه می باشد. در تحقیق پیش رو از تکنیک های "بهترین راهکار مدیریتی [1]" و " توسعه کم اثر[2]" و راهکارهای همچون بشکه های باران، ترانشه های نفوذ، چاه های جذبی، کفپوش های نفوذ پذیر، باغچه های زیستی و همچنین استفاده از مخازن نگهداشت استفاده شده است و عملکرد خوبی نشان داده اند. با استفاده از اطلاعات موجود از قبیل نقشه های کاربری اراضی، توپوگرافی منطقه، و آمار بارندگی و مدلسازی به کمک مدل SWMM5 و پس از اصلاح و به کارگیری روش های مطرح شده و مقایسه آن با وضعیت موجود جهت باران با دوره بازگشت ده ساله میزان اوج رواناب در زیر حوضه ها 31 درصد و حداکثر ارتفاع آب در کانال محل خروجی به نصف تقلیل و میزان نفوذپذیری حوضه 5/17 درصد نسبت به وضع موجود افزایش داشته است و با احداث 6 مخزن ذخیره سازی میزان 61 هزار متر مکعب آب باران ذخیره سازی می گردد. [1] Best Management Practice (BMP) [2] Low Impact Development (LID)
مقایسه میزان آسایش حرارتی درونی و بیرونی زمستان نشین و حیاط مرکزی در خانه سنتی به روش PMV و PPD (مطالعه موردی: خانه تولایی شیراز)
حوزههای تخصصی:
تامین آسایش حرارتی در ساختمان از مهمترین اهداف طراحی اقلیمی است، که به عنوان یکی از مهم ترین دغدغه های انسان در نیم قرن گذشته محسوب گردیده است. در این پژوهش میزان آسایش حرارتی فضای زمستان نشین و حیاط مرکزی خانه سنتی بررسی شد. بخشی از روش تحقیق این پژوهش بر مبنای میزان آسایش حرارتی به روشPMV و میزان رضایت مندی ساکنان به روشPPD بوده است. اطلاعات دما و رطوبت با کمک دستگاه Data Logger TA120 اندازه گیری شد و اطلاعات سرعت باد و دمای تابشی با استفاده از نرم افزار EnergyPlus 8.6بدست آمد و بر اساس آنها PMV و PPDمحاسبه شد. نهایتاً با مقایسه آسایش حرارتی فضای زمستان نشین و حیاط مرکزی نتایج نشان داد که آسایش حرارتی زمستان نشین خانه تولایی در فصل سرما نسبت به حیاط مرکزی آن، از درجه راحت تر برخوردار بوده است و بیش از 85 درصد کاربران از زمستان نشین این خانه احساس رضایت دارند. این نحوه عملکرد حرارتی در خانه های سنتی که هنوز پس از گذشت سال های طولانی مشاهده می شود، بسیار ارزشمند و جالب توجه است. از این رو این پژوهش می تواند در ساخت و ساز امروزی، زمینه ساز طراحی اقلیمی مناسب در جهت افزایش میزان رضایت مندی استفاده کنندگان از فضا باشد.
بررسی اثرات اجتماعی- فرهنگی توسعه گردشگری شهری ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری، پیش از آنکه یک صنعت و فعالیت اقتصادی باشد، پدیده ای فرهنگی است و نقش مهمی در ایجاد تغییرات فرهنگی ایفا می کند. در این تحقیق تلاش شده است تا اثرات اجتماعی- فرهنگی گردشگری شهری ایلام از دیدگاه ساکنان و گردشگران ورودی به شهر ایلام مورد ارزیابی و تحلیل قرار گیرد. جامعه آماری این تحقیق، جامعه میزبان و گردشگران ورودی به شهر ایلام است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران برای هر دو جامعه 700 نفر در نظر گرفته شد. اطلاعات به شیوه میدانی و با استفاده از پرسش نامه جمع آوری گردید. پرسش نامه مورد استفاده در این پژوهش، محقّق ساخته است که روایی آن به وسیله استادان و متخصصان تأیید شده و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ 0/873 محاسبه شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های کای اسکور، همبستگی اسپیرمن و تحلیل عاملی تأییدی در نرم افزار SPSS انجام شد. نتایج نشان داد که توسعه گردشگری شهر ایلام، در تغییرات اجتماعی و فرهنگی تأثیر معناداری داشته و بین توسعه گردشگری و افزایش تغییرات فرهنگی و اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد؛ همچنین، پنج عامل افزایش روابط اجتماعی و برقراری ارتباط مناسب در میان شهروندان، شناخته شدن شهر در سطح منطقه، افزایش سرخوردگی و کاهش اعتماد به نفس ساکنان، تغییر الگوی صمیمیت بین ساکنان شهر و ازدحام و شلوغی به عنوان اثرات اجتماعی- فرهنگی در شهر ایلام شناسایی شد.
ارزیابی تطبیقی گذرگاه های همسطح و پل های عابر پیاده در قابلیت پیاده مداری خیابان های شهری مطالعه موردی: خیابان کریمخان زند شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هفتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۸
29 - 40
حوزههای تخصصی:
وقوع انقلاب صنعتی، رشد شهرنشینی و افزایش جمعیت بر مساحت شهرها تأثیر شگرفی گذاشته و سبب افزایش سرسام آور تعداد اتومبیل ها و خیابان هایی شده که با هدف تسهیل حرکت سواره به وجود آمدند. یکی از مهم ترین مشکلات مطرح در خیابان های شهری، تداخل عابر پیاده و سواره در گذر عرضی است که دغدغه ای اساسی برای شهروندان به شمار می رود. برای حل این معضل، احداث پل های هوایی در ایران مورد حمایت ارگان های مربوطه قرار گرفته و قابلیتی به منظور افزایش پیاده مداری خیابان های شهری تصور شده است. این پژوهش کاربردی درصدد ارزیابی تطبیقی پل های هوایی با عبور همسطح از خیابان های شهری طبق دیدگاه پیاده مداری است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی_تحلیلی است و از روش تحلیل شبکه ای (ANP) برای ارزیابی یافته ها بهره گرفته شده است. بدین ترتیب پس از مطالعه مبانی نظری پژوهش به روش اسنادی_کتابخانه ای، معیارهای مناسب سنجش قابلیت پیاده مداری به روش دلفی وزن دهی شده و جمع آوری اطلاعات میدانی به روش پیمایشی با تکمیل پرسشنامه از شهروندان در محدوده مورد مطالعه انجام گرفته است. اطلاعات کسب شده برای ارزیابی در نرم افزار Super Decisions وارد گردید و سه امکان انتخاب برای شهروندان، شامل گذر از پل هوایی عادی، گذر به وسیله پل هوایی مکانیزه و عبور همسطح از خیابان برای ارزیابی پل های عابر در قابلیت پیاده مداری خیابان کریمخان زند شهر تهران در نظر گرفته شد. یافته ها نشان می دهد که براساس نقطه نظرات بهره برداران به ترتیب معیارهای امنیت و ایمنی، جا به جایی و دسترسی و شرایط فیزیکی، درجه اهمیت بالاتری نسبت به سایر معیارها در انتخاب پل های عابر پیاده برای گذر از عرض خیابان دارند. همچنین برخلاف تصور مدیران شهری، عبور عرضی همسطح با کسب امتیاز (A=0.36)، از مطلوبیت بیشتری نسبت به پل های هوایی و پل مکانیزه (B=0.33) از مزیت بیشتری به نسبت پل معمولی (C=0.30) در قابلیت پیاده مداری خیابان برخوردار است که از این رو تجدید نظری جدی در روند کنونی توسعه پل های عابر پیاده در کشور را ضروری می نماید.
سنجش سطح پایداری اکولوژیکی شهری (مورد شناسی: منطقه یک کلانشهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۸
147 - 166
حوزههای تخصصی:
طی سالیان اخیر، رابطه متوازن انسان با طبیعت با توسعه شهریِ سریع و اقدامات ناسنجیده و مخرب انسان در بهره برداری بیش از حد از منابع شهری، منجر به برهم خوردن این رابطه شده و محیط های شهریِ شکننده و ناپایداری را به وجود آورده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان پایداری اکولوژیکی شهری منطقه یک کلان شهر تبریز، با 59 مؤلفه پایداری در قالب 4 شاخص محیط زیستی، اجتماعی، اقتصادی و کالبدی با استفاده از روش معادلات ساختاری(SIM) و تحلیل چند متغیّره فازی (WLC) در محیط GIS انجام شده است. در این پژوهش که با ماهیت کاربردی- عملی و روش توصیفی- تجربی است، به منظور گردآوری داده ها، از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. ضریب پایایی پرسشنامه با آلفای کرونباخ، 0.93 برآورد شد. نمونه آماری مشتمل بر 382 نفر از ساکنان منطقه یک تبریز به طور تصادفی انتخاب شده است. با استفاده از آزمون رگرسیون خطی در نرم افزار SPSS، اولویت بندی شاخص های پنهان و با استفاده از آزمون بارهای عاملی در نرم افزار LISREL، شاخص های آشکار براساس درجه اهمیت و تأثیرگذاری اولویت بندی و خلاصه سازی شدند و برای تهیه نقشه شاخص های مؤثر، از مدل منطق فازی در قالب GIS استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل داد ه ها نشان می دهد که همه قسمت های منطقه یک کلان شهر تبریز پایدار نیست؛ به طوری که محله های شمالی در سطوح پایین پایداری اکولوژیکی شهری و محله های میانی در سطوح متوسط و محله های جنوبی و جنوب شرقی در سطوح بالای پایداری قرار دارند؛ بنابراین عوامل مؤثر در این سطوح پایداریِ ناموزون در سطح منطقه یک به ترتیب اهمیت اولویت بندی شده اند، به طوری که شاخص محیط زیستی با 46.2 درصد، شاخص اجتماعی با 30.1 درصد، شاخص اقتصادی با 19.7درصد و شاخص کالبدی با 4 درصد به ترتیب اولویت، در این پایداری نامتوازن سهیم بوده اند که با ارائه پیشنهادهایی، بر تقویت شاخص های مؤثر براساس اولویت آن ها تأکید شده است.