مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
فضاهای باز عمومی
منبع:
منظر خرداد ۱۳۸۹ شماره ۷۷
حوزه های تخصصی:
واکاوی شکل گیری سایبرپارک ها به عنوان فضاهای باز عمومی هوشمند شهری (مطالعه موردی: پروژه های پیشگام سایبرپارک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
855 - 877
حوزه های تخصصی:
پیشرفت سریع فناوری محرک هوشمندسازی در حوزه های مختلف است که به ظهور الگوها و روابط نوینی میان مکان ها، انسان ها و افزارها منجر شده است. فناوری های اطلاعاتی و ارتباطاتی با وجود چالش ها، فرصت های فراوانی را با ارائه خدمات گوناگون دیجیتالی در اختیار کاربران قرار می دهند. در این میان، سایبرپارک ها نوعی از فضاهای باز عمومی شهری هوشمند هستند که با هم آفرینی و برهم کنش های دیجیتالی، به منظور جمع آوری اطلاعات، انتقال دانش و به اشتراک گذاری تجارب شکل می گیرند. از آنجا که سایبرپارک فضای واقعی و مجازی را با هم ادغام می کند، می تواند تعادلی میان زندگی دیجیتالی و انسانی برقرار کند؛ بنابراین با توجه به معضلات فعلی شهرها و رهیافت های نوین شهری، مطالعه نیازها، اولویت ها، الزامات و ملاحظات پیرامون پروژه های سایبرپارک ضروری است. هدف پژوهش حاضر، واکاوی، مقایسه و تحلیل پروژه های پیشگام سایبرپارک به منظور استخراج مدل ها، اجزا و فرایندهای شکل گیری آن هاست تا بتوان به ُسوی توسعه و تکامل این فضا گام برداشت. با توجه به اینکه سایبرپارک مفهومی جدید و پیچیده و پروژه های آن نیز نوظهور است، در این پژوهش، با استفاده از ویژگی های تحلیل محتوایی و راهبرد پژوهشی مطالعات موردی، بررسی موشکافانه و نظام مند پژوهش ها، اسناد و مدارک مرتبط با این پروژه ها، اهداف و روش های اجرای سایبرپارک بیان شده است. در روند پژوهش، سه نمونه اصلی پروژه پیشگام سایبرپارک و زیرمجموعه ها و اجزای آن ها بررسی و تحلیل شده اند. همچنین نقش و جایگاه فضاهای باز عمومی، ذی اثران و فناوری های اطلاعاتی و ارتباطاتی به همراه روش های اجرا و اهداف شکل گیری سایبرپارک ها در نمونه های مطالعاتی بررسی شده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد مهم ترین دستاورد سایبرپارک ها، تشویق مردم برای مشارکت، تعامل و هم افزایی در امور گوناگون جامعه، به منظور آفرینش محیط زیست شهری باکیفیت و درنتیجه ارتقای کیفیت زندگی در شهر است.
ارزیابی تأثیر مؤلفه های کالبدی-اجتماعی بر حس مکان در فضاهای باز مجتمع مسکونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۴ بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۱
87 - 98
حوزه های تخصصی:
افزایش تصاعدی جمعیت شهری و ساخت و ساز مسکن در قالب مجتمع های مسکونی و نگاه کمی گرایانه به عناصر کالبدی، پیامدهایی نظیر بیگانگی انسان با مکان و کاهش حس مکان را در پی دارد. هدف این تحقیق را می توان «ارائه راهکارهای طراحی فضاهای باز مسکن در جهت افزایش حس مکان در محیط مسکونی» دانست. در مرحله نخست، از مطالعات کتابخانه ای استفاده شده است. عوامل موثر بر حس مکان در 4 دسته شامل عوامل کالبد فیزیکی، محیط اجتماعی، عوامل تداعی کننده معنا و مشخصات جمعیتی شهروندان طبقه بندی شدند. در ادامه پژوهش تکنیک دلفی به کار گرفته شده است و افراد متخصص از اساتید دانشگاه های شهید بهشتی و علم و صنعت ایران در حوزه معماری مسکن انتخاب گردیده اند. از تکنیک دلفی برای «شناسایی» و «غربال» مهم ترین شاخص های تصمیم گیری استفاده شده است. با وجود اینکه روش دلفی یک روش تصمیم گیری چندمعیاره نیست اما در بسیاری موارد قبل از بکارگیری تکنیک های تصمیم گیری چندمعیاره از این تکنیک برای غربال شاخص ها یا رسیدن به یک توافق در زمینه اهمیت شاخص های تصمیم گیری استفاده می شود. براساس یافته ها، عواملی مانند تراکم کم واحدها، کاهش ارتفاع در سمت دارای دید و منظر بهتر، دید واحدها به فضای سبز، روشنایی و نورپردازی در شب، در ارتقای حس مکان در یک مجتمع مسکونی تاثیر بسزایی دارند.
تفاوت فصلی حدود آسایش حرارتی در محلات قدیم و جدید شهر اصفهان (مطالعه موردی: محلات جلفا و مرداویج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به طور طبیعی هدف رفتار انسان، رسیدن به آسایش است، ولی حتی در فضاهای مشابه، محدوده آسایش حرارتی برای همه یکسان نبوده و به تنوع افراد حاضر، تجربیات و انتظارات، سطح رضایت از شرایط محیطی، نوع فضا، ساختار، بافت و غیره باز می گردد. از این رو این مقاله می کوشد تا به تحلیل و تعیین شرایط و حدود آسایش حرارتی در فضاهای باز عمومی محلات مسکونی در دو فصل زمستان و تابستان پرداخته و نتایج را در محلات قدیمی و جدید مقایسه کند. در پژوهش حاضر، ابتدا ویژگی های اقلیمی شهر اصفهان معرفی شده و سپس محله قدیمی جلفا و محله جدید مرداویج، جهت انجام مطالعات میدانی انتخاب شدند. در همین راستا، متغیرهای اقلیمی شامل دما، رطوبت نسبی و سرعت جریان باد با استفاده از دستگاه های دیتالاگر، اندازه گیری و پرسشنامه ها توسط کاربران در فضاهای باز عمومی محلات منتخب و در ماه های بهمن، اسفند و مرداد تکمیل شدند. نتایج حاصل از مقایسه حدود آسایش در محلات مورد مطالعه نشان می دهد که محله قدیمی جلفا در هر دو فصل سرد و گرم در محدوده آسایش بوده و محله جدید مرداویج در فصل سرد در محدوده آسایش و در فصل گرم خارج از این محدوده می باشد.
تحلیل پساپدیدارشناسانه تأثیر حس زمان بر شاخص های اجتماع پذیری فضاهای باز عمومی؛ نمونه موردی: میدان کوه سنگی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره چهارم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۵
18 - 31
بخش زیاد ی از زند گی اجتماعی افراد د ر فضاهای عمومی می گذرد و تعاملات اجتماعی افراد د ر این گونه فضاها تعریف می شود . از همین رو، اجتماع پذیری از مهم ترین کیفیت های فضاهای عمومی تلقی می شود . برای مطالعه همه جانبه و کارآمد ماهیت فضاهای عمومی، نیاز است تا این ماهیت د ر بازه های زمانی مختلف بررسی شود . رویکرد پساپد ید ارشناسانه به مکان کمک می کند تعریف حس مکان د ر ارتباط با حس زمان بررسی شود و این رویکرد فضاهای عمومی را به عنوان روید اد ی بررسی می کند که روی خود را به تغییرات باز می کند و هم زمان با فعالیت های پویا شکل می گیرد . د ر این راستا، هد ف این تحقیق آن است تا رابطه همبستگی میان عامل زمان و سطح شاخص های اجتماع پذیری فضاهای عمومی متأثر از عامل زمان را با رویکرد پساپد ید ارشناسانه تحلیل کرد ه و به بررسی چگونگی ارتباط شاخص های اجتماع پذیری با چرخه های زمانی روزانه و سالانه، به لحاظ کمی و کیفی بپرد ازد . روش تحقیق توصیفی- تحلیلی به صورت ترکیبی است که به مطالعه محیط، رفتار، تحلیل و ارزیابی مکان و سیاست ها و برنامه ها با استفاد ه از مورد پژوهی د ر مید ان کوه سنگی مشهد ، می پرد ازد . اطلاعات با استفاد ه از مطالعات اسناد ی، پرسش نامه های بسته پاسخ، مصاحبه های عمیق نیمه سازمان یافته و مشاهد ات کنترل شد ه و ناپیوسته گرد آوری شد ه و با استفاد ه از روش های قیاسی، محتوایی، گرافیکی و نرم افزار د بث مپ و اس پی اس اس تحلیل می شوند . یافته ها نشان می د هند که میزان تأثیرات شاخص ها د ر ارتقای اجتماع پذیری فضاهای عمومی به شد ت تحت تأثیر عامل زمان است؛ به طوری که غالب شاخص ها د ر برخی از بازه های زمانی خاص د ر جذب افراد به فضا بسیار موفق بود ه اند . د رحالی که د ر بازه های زمانی د یگر این گونه نبود ه و تأثیرات آن ها به شد ت کاهش می یابد . هماهنگی و همسازی شاخص ها با نیازهای مخاطب د ر بازه های زمانی مختلف تأثیر بسزایی د ر کارکرد فضایی- اجتماعی فضاهای عمومی و ارتقای اجتماع پذیری آن ها د ارد و ویژگی های کالبد ی-فضایی مرتبط با شاخص های اجتماع پذیری فضا د ر چرخه های زمانی مختلف، منطبق با الگوهای رفتاری مطلوب و معمول کاربران و د ر بالاترین سطح همسازی، فرم، فضا، عملکرد و زمان، بستری مناسب برای وقوع روید اد های فرهنگی یا بازنمود فیزیکی ارزش ها و هنجارهای جمعی و محلی هستند .
تبارشناسی رویکردهای تبیین جایگاه فضاهای باز عمومی در سکونتگاه های روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۳۷
۱۲۶-۱۰۳
حوزه های تخصصی:
ویژگی های فضایی-اجتماعی حامی فعالیت های بازی وار کودکان در فضاهای باز عمومی مجموعه های مسکونی ارزان قیمت، بررسی موردی: مسکن مهر ویلاشهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۴
115 - 139
حوزه های تخصصی:
فضاهای باز عمومی در مجموعه های مسکونی ارزان قیمت ظرفیت های مناسبی برای حضور و فعالیت های مطلوب کودکان ساکن هستند. ازطریق بررسی کیفیت و کمیت فعالیت های مطلوب کودکان در فضاهای باز عمومی چنین مجموعه هایی، هدف این مطالعه شناسایی ویژگی های فضایی - اجتماعی حامی این فعالیت هاست. در این چارچوب و به کمک رفتارنگاری، تعداد 4453 فعالیت کودکان 2 تا 18 سال در فضاهای باز عمومی یکی از مجموعه های مسکونی مهر در سنندج در طول یکسال برداشت و به روش آمیخته (تحلیل های بصری و آمار ناپارامتریک) تحلیل شدند. نتایج نشان دادند که درکل رایج ترین فعالیت کودکان فعالیت های بازی وار بود. ازمنظر تفاوت جنسیتی، پسران بالای شش سال، حضور و فعالیت فیزیکی بیشتری در فضا و دورتر از بلوک هایشان داشتند. درمقابل، غالب دختران در نزدیکی بلوک هایشان مشغول فعالیت های آرام تر بودند. پیکربندی فضایی این فضاها هم دارای ویژگی های حامی فعالیت های بازی وار بودند: لبه های اجتماع پذیر برای فعالیت های ایستگاهی کودکان و نظارت اجتماعی بزرگسالان و عرصه های باز برای فعالیت های فیزیکی-حرکتی. براساس این نتایج یک رویکرد طراحی دو حوزه ای پیشنهاد می شود؛ حوزه نیمه خصوصی نزدیک به بلوک ها برای بازی های تحت نظارت و حوزه عمومی دورتر از بلوک ها برای بازی های مستقل. این حوزه ها ضمن اینکه عرصه های باز و لبه های اجتماع پذیر دارند، در یک نظام سلسله مراتبی توسط مسیرهای پیاده و دوچرخه به هم متصل می شوند. این رویکرد می تواند محیطی همه شمول را برای حضورپذیری و فعالیت بازی وار امن و مطلوب همه کودکان فراهم کند.