فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۶۱ تا ۱٬۹۸۰ مورد از کل ۴٬۲۲۷ مورد.
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و یکم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
51 - 73
حوزههای تخصصی:
تحقیق توصیفی پیمایشی حاضر با هدف بررسی سطح مشارکت زنان روستایی در ابعاد مختلف فعالیت های دامداری صورت گرفت و جامعه آماری آن شامل کلیه زنان روستایی شهرستان چاراویماق بود که با استفاده از رابطه کوکران، حجم نمونه برابر با ۱۳۵ نفر محاسبه و از طریق روش نمونه گیری چندمرحله ای تصادفی انتخاب و بررسی شدند. برای بررسی تأثیر متغیرهای مورد مطالعه بر سطح مشارکت زنان در ابعاد هشت گانه فعالیت های دامداری، از رگرسیون چندگانه استفاده شد. رتبه بندی فعالیت ها نشان از مشارکت بالای زنان در فعالیت های شیردوشی و فرآوری و کمترین مشارکت در زمینه چرای دام داشت. نتایج تحلیل رگرسیونی نشان داد که مهم ترین متغیرهای تأثیرگذار بر مشارکت زنان بدین شرح است: در مدیریت چرا، درآمد سالانه؛ در شیردوشی و بازاریابی، تحصیلات زنان؛ در تولید مثل، نگرش؛ و در پشم چینی، علاقه به نگهداری دام.
ارزیابی رقابت پذیری اقتصادی کلان شهرهای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد شهرنشینی و جهانی شدن شبکه شهرها، رقابت اقتصادی برای ارتقاء جایگاه رقابت پذیری را میان شهرها اجتناب ناپذیر کرده است. ارزیابی جایگاه و شناخت عوامل رقابت پذیری اقتصادی کلان شهرها، ضمن آشکارسازی توان ها ، نیازها و محدودیت های اقتصادی، برنامه ریزی برای رقابت پذیری کلان شهرها را در آینده تسهیل می کند. هدف این مقاله ، ارزیابی مقایسه ای جایگاه رقابت-پذیری اقتصادی 15 کلان شهر ایران است. داده ها برای 14 نماگر اقتصادی با روش اسنادی تهیه شده و با روش های تاکسونومی عددی و تاپسیس، تلفیق و تحلیل شده است. یافته ها بیانگر توسعه ناموزون شاخص های رقابت پذیری اقتصادی در اغلب کلان شهرها و تفاوت های آشکار آن میان شبکه کلان شهرها است. در مجموع، الگوی توزیعی سازمان فضایی رقابت پذیری اقتصادی شبکه کلان-شهری کشور، همچنان متأثر از قانونمندی های مرکز پیرامون است؛ کلان شهر تهران با شاخص 504/0 در جایگاه اول و زاهدان با شاخص 248/0 در جایگاه آخر رقابت پذیری اقتصادی قرار دارد. اما با همگن سازی داده ها در مدل تاکسونومی عددی، جابجایی و تغییرات افزایشی و کاهشی عمده ای در جایگاه رقابت پذیری اقتصادی کلان شهرها نمایان می شود که به شناخت عوامل اثر پذیر (از جمله اندازه جمعیت) و اثرگذار (تعداد فرصت های شغلی) در رقابت پذیری اقتصادی کلان شهرها کمک می کند. بدینسان، برتری اقتصادی کلان شهر ملی آنچنان که در عرصه جمعیتی و سیاسی دیده می شود، بیانگر نخست شهری اقتصادی مسلط و بی رقیب با شاخص و شکاف رقابت پذیری بزرگ نیست. در نتیجه، با افزایش توان اقتصادی کلان شهرها به ویژه از طریق شاخص های اصلی و اثرگذار، هم می توان جایگاه رقابت پذیری اقتصادی کلان شهرها را ارتقاء داد و هم از آن برای اهداف آمایشی در فضای ملی و منطقه-ای بهره گرفت.
تبیین قلمروگستری سازمانهای بنیادگرا دردولتهای شکننده (مطالعه موردی: داعش در مصر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
26 - 57
حوزههای تخصصی:
بنیادگرایی در قالب منش و کنش یکی از مسائل امنیتی جهان امروز است بهگونه ای که قلمرویابی و قلمروگستری گروه های بنیادگرای تروریستی بخش کلانی از ادبیات امنیتی جهان را به خود معطوف داشته است. طی یک دهه گذشته منطقه شمال آفریقا برخاسته از بحران های داخلی، رقابتهای سیاسی و ایدئولوژیکی منطقه ای و مداخله قدرتهای فرامنطقه ای کانون پیدایش و گسترش اندیشههای افراطگرایانه شده که هزینهها و آثار کلانی در سطوح داخلی، منطقه ای و بین المللی در پی داشته است. در این میان، شمال قاره آفریقا و بهطور مشخص کشور مصر به عنوان دولت شکننده برخاسته از عوامل درونی و نقش آفرینی قدرتهای مداخله گر منطقه ای و بین المللی فرصت های مناسبی برای رشد و گسترش سازمان بنیادگرای داعش فراهم ساخته است. پژوهش حاضر که ماهیتی توصیفی-تحلیلی دارد و داده ها و اطلاعات مورد نیاز آن به روش کتابخانه ای گردآوری شده در قالب نظریه میدان واحد جونز بر این فرضیه استوار است که متأثر از عوامل داخلی (بحران های اجتماعی) و عوامل خارجی (قدرت های مداخله گر) ، زمینه قلمروگستری سازمان های بنیادگرای تروریستی مانند داعش را در مصر فراهم آورده است. نتیجه پژوهش نشان داد که شکنندگی دولت، ساختار جغرافیایی و پیوستگی های ژئوپلیتیکی، به همراه محظورات سیاسی و بین المللی حاکم بر شمال شبه جزیره سینا در مصر زمینه قلمرویابی و قلمروگستری داعش را فراهم کرده است؛ اما عدم همراهی نظام ژئوپلیتیک منطقه ای و جهانی و ناکامی این گروه در فرآیند قلمروداری مانع از پیدایش موجودیت سیاسی- فضایی نوینی شد که ریشه در تروریسم بینادگرا داشت.
امکان سنجی به کارگیری بیمه خرد روستایی در مناطق روستایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و یکم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
91 - 113
حوزههای تخصصی:
بیمه های خرد راه حلی کلیدی برای بهبود شرایط زندگی فقرا به شمار می روند. هدف پژوهش حاضر امکان سنجی به کارگیری بیمه خرد روستایی در مناطق روستایی ایران بود. روش تحقیق از نظر راهبرد، توصیفی و از نظر مسیر اجرا، پیمایشی و نیز از لحاظ هدف، کاربردی بود. جامعه آماری تحقیق را 81 نفر از کارشناسان تشکیل می دادند. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی آن توسط پانل اساتید و پایایی آن از طریق آزمون مقدماتی و آلفای کرونباخ، 93/0 تعیین شد، که بسیار قابل قبول است. تحلیل آماری تحقیق با استفاده از روش تحلیل عاملی تأییدی و با بهره گیری از نرم افزارهایSPSS22 و AMOS18 صورت گرفت و نتایج بیانگر آن بود که الزامات اجتماعی با بار عاملی 929/0، بیشترین و الزامات آموزشی- ترویجی با بار عاملی 564/0، کمترین تأثیر را بر به کارگیری بیمه خرد روستایی دارند. از این رو، پیشنهاد می شود تا اقدامات و تسهیلات لازم در راستای تشکیل تعاونی های بیمه خرد با همکاری دولت و بخش خصوصی صورت پذیرد.
تاثیر تجربه خاطره انگیز از مقصد گردشگری در عشق به برند مقصد با نقش میانجی هویت یابی مشتری با برند: مطالعه گردشگران اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال هفتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۱۶)
127 - 141
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه تاثیر تجربه خاطره انگیز برند بر عشق به برند در صنعت گردشگری با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری است. پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، گردشگران داخلی اصفهان از اردیبهشت تا مرداد 1396هستند. نمونه گیری به روش تصادفی خوشه ای و در مناطق مختلف گردشگری اصفهان انجام شد و از پرسشنامه استاندارد برای جمع آوری داده ها استفاده شد. روایی محتوا (از نوع صوری) و پایایی پرسشنامه (با آلفای کرونباخ 89%) تایید شد. در نهایت 339 پرسشنامه برای تجزیه و تحلیل جمع آوری شد. به منظور انجام مدلسازی معادلات ساختاری از نرم افزارهای SPSS و Amos استفاده شد . در این مطالعه سه بعد (شناختی، ارزیابی و احساسی) برای هویت یابی مشتری با برند در نظر گرفته شد. یافته های پژوهش حاکی از تایید تمام فرضیه های پژوهش بود.ازاین رو نتیجه گرفته شد که تجربه خاطره انگیز از آن بر هویت یابی مشتری بر برند تاثیر مثبت دارد. به همین ترتیب هویت یابی مشتری با برند بر عشق به برند مقصد تاثیر مثبت دارد. این نتایج می تواند برای فعالان صنعت گردشگری مبنایی برای تعیین هویت گردشگران با مقصد گردشگری و جذب آنان باشد.
بررسی تاثیر تغییرات پوشش و کاربری زمین در قابلیت فرسایش خاک – مطالعه موردی حوضه قره سو گرگانرود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسایش خاک یکی از ریسک های اصلی تهدیدکننده منابع آب و خاک در ایران است که رابطه ای قوی با نوع پوشش و کاربری زمین دارد. در این پژوهش بوسیله مدل RUSLE با بهره گیری از تصاویر سنجنده های TM ، ETM و OLI ماهواره لندست در یک بازه 30 ساله برای سه سال 1985 ، 2000و 2015 تاثیر تغییرات پوشش زمین بر پتانسیل فرسایش خاک در حوضه آبخیز قره سو مورد بررسی قرار گرفت . نتایج تغییرات پوشش زمین نشان دهنده کاهش پوشش های جنگل متراکم، جنگل با تراکم کم و باغ و مرتع در برابر افزایش سطوح کشاورزی، زمین های بدون پوشش و سکونتگاه های انسانی در طی بازه سی ساله است. همچنین نتایج مدل RUSLE سیر افزایشی پتانسیل فرسایش خاک درحوضه آبخیز قره سو را نشان می دهد، هرچند که در نواحی جلگه ای با کاربری کشاورزی روندی معکوس با روند کلی در نتیجه اصلاح و تغییر الگوی کشت و رشد کشاورزی آبی دیده می شود. میانگین پتانسیل فرسایش خاک برآورد شده درحوضه قره سو برای 1985 ، 2000و 2015 به ترتیب 102.02، 103.11و 103.76 تن در هکتار در سال است. همچنین در کلاس های بیش از 100 (تن در سال در هکتار) یا طبقات با پتانسیل خیلی زیاد و بحرانی این مقدار از 43.8 درصد به 45.5 درصد از مساحت حوضه در سال 2015 افزایش یافته است. این روند افزایشی در سطح زیر حوضه ها نیز مورد آزمون قرار گرفت و در اکثر آنها پتانسیل فرسایش خاک بر اساس روند تغییرات کاربری زمین رو به افزایش است.
نرخ فرونشست گرد و غبار اتمسفری و ارتباط آن با برخی از پارامترهای اقلیمی در استان خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ذرات معلق اتمسفری به عنوان نتیجه اصلی فرسایش بادی، اثرات بسیار مهمی بر محیط پیرامون خود دارند. هدف از این پژوهش، تعیین نرخ فرونشست گرد و غبار در استان خراسان رضوی و ارتباط آن با پارامترهای اقلیمی است. به این منظور تعداد 50 ایستگاه در سطح استان انتخاب و طی 12 ماه (مجموعاً 600 نمونه)، توسط تله های شیشه ای نمونه های گرد و غبار به صورت ماهیانه جمع آوری شد. حداقل مقدار میانگین نرخ فرونشست مربوط به ماه آذر با میزان 97/9 گرم بر متر مربع و حداکثر آن در ماه خرداد با میانگین 96/20 مشاهده شد. دامنه مقدار فرونشست گرد و غبار در طول مدت نمونه برداری 3/0 تا 42/150 گرم بر متر مربع در ماه بود. شهرستان های گناباد و قوچان، به ترتیب، با متوسط 14/313 و 62/74 متر مربع بر گرم در سال بیشترین و کمترین میزان فرونشست گرد و غبار را در سال داشتند. بر اساس نقشه های پراکنش مکانی، بیشترین مقدار فرونشست در ماه های مربوط به فصول بهار و تابستان در غرب و جنوب با اقلیم خشک و فرا خشک بود و در قسمت های شمالی استان به دلیل رطوبت بیشتر و کوهستانی بودن کمتر بود. تحلیل نقشه های سینوپتیک اقلیمی طوفان، حاکی از شیب فشار حاصل از استقرار همزمان کم فشاری در مرز های جنوبی کشور و مرکز پرفشار بر روی دریای خزر و ترکمنستان بوده که سبب وزش بادهای شدید و ایجاد طوفان های گرد و غبار در فصل بهار شده است. با تغییر جهت باد غالب از شرق و شمال شرق در ماه های خشک سال، به غرب و جنوب غرب در ماه های با بارش بیشتر، نرخ فرونشست ذرات معلق در اکثر مناطق به جز مناطق شرقی استان کاهش یافت. همچنین، نتایج نشان داد که بین متوسط فرونشست گرد و غبار در 12 دوره نمونه برداری رابطه مثبت و معنی داری با حداقل و حداکثر دما، سرعت باد و رابطه منفی با رطوبت نسبی در سطح 5% وجود داشته است. بالا بودن سرعت باد و خشک تر بودن خاک و در نتیجه بالا بودن رخداد طوفان، در فصل بهار نسبت به سایر فصول باعث شده مقدار گرد و غبار بیشتری توسط باد و تا فواصل طولانی حمل شده باشد که می تواند به منابع محلی و برون مرزی مربوط باشد.
ارزیابی کمی مورفوتکتونیک فعال در دامنه های توده باتولیت الوند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نئوتکتونیک نقش بسیار مهمی در تکامل مورفولوژیکی هر حوضه زهکشی دارد. هسته اصلی ژئومورفولوژی تکتونیکی، مطالعه فراوانی فرآیندهای تکتونیکی است که تمایل به تغییر توپوگرافی و فرآیندهای سطحی دارند. دره های توده باتولیت الوند همدان با جهت شمال غرب- جنوب شرقی در جنوب، جنوب شرق و غرب شهر همدان، به شدت متأثر از فرایند های ژئومورفولوژیکی، تکتونیکی و عوامل مختلف فرسایشی است. اطلاعات در مورد تاریخ زمین ساختی هر منطقه را می توان با کمک شاخص های کمی مختلف مورفوتکتونیک بازیابی کرد. از طریق بررسی شاخص های مورفوتکتونیک می توان میزان ناپایداری دره ها را ارزیابی کرد. هدف این پژوهش بررسی شاخص های مورفوتکتونیک در دامنه های شمال شرقی و جنوب غربی توده الوند همدان با توجه به ارتفاع متفاوت سینوزیته جبهه کوهستان است. وضعیت فعالیت تکتونیکی دامنه های توده الوند، به کمک نقشه های توپوگرافی 50000/1، تصاویر ماهواره ای، بازدیدهای میدانی و نرم افزار در 28 زیرحوضه مجزا مورد بررسی قرار گرفت. نتایج ترکیبی شاخص های انتگرال هیپسومتریک، سینوزیته رودخانه، تقارن توپوگرافی دره، نسبت پهنای دره به کف دره، تقارن توپوگرافی عرضی، سینوزیته پیشانی کوهستان و گرادیان طولی رودخانه در شاخص IAT، توده الوند همدان را محیطی ناپایدار ازنظر تکتونیکی معرفی می نماید. شاخص IAT، به ترتیب 50 و 5/37% از زیرحوضه های دامنه شمال شرقی و جنوب غربی را فاقد فعالیت تکتونیکی ارزیابی کرده است که حاکی از فعال تر بودن تکتونیک دامنه جنوب غربی نسبت به دامنه شمال شرقی است. درمجموع نتایج فعالیت زمین ساخت حاکی از حاکمیت بیشتر عوامل فرسایشی در دامنه جنوب غربی نسبت به شمال شرقی است. ارتفاع جبهه کوهستان دامنه های شمال شرقی 200 متر بیشتر از دامنه های جنوب غربی است؛ با توجه به تراکم بیشتر گسل ها در دامنه های جنوبی الوند می توان گفت که ارتفاع پایین تر سینوزیته کوهستان، شرایط مناسب تری را برای انعکاس مورفوتکتونیک منطقه مهیا کرده است.
ارزیابی میزان آسیب پذیری محدوده شهری کاشان در برابر خطر زلزله با استفاده از مدل IHPW(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
105 - 126
حوزههای تخصصی:
کشور ایران بر روی کمربند زلزله ی آلپاید قرار دارد که حدود 21 درصد از کل زلزله های جهان در این محدوده ی جغرافیایی به وقوع می پیوندد، بنابراین، میزان آسیب پذیری فیزیکی و انسانی ناشی از زلزله در ایران بسیار زیاد است. با توجه به افزایش روز افزون تراکم جمعیت در شهرها، ضروری است که برای کاهش خسارات جانی و مالی در هنگام وقوع زلزله و پس از آن، مطالعات لازم برای شناسایی میزان آسیب پذیری شهرها در برابر زلزله را انجام داد. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی آسیب پذیری محدوده شهری کاشان در برابر خطر زمین لرزه صورت پذیرفته است. در این تحقیق با روش تحلیلی – توصیفی، از فرایند سلسله مراتبی معکوس (IHWP) و نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی (Arc GIS 10.3) برای سنجش میزان آسیب پذیری استفاده شده است. شاخص های موثر در آسیب پذیری که در پژوهش حاضر به کار گرفته شده عبارتند از: تراکم جمعیتی، کیفیت ابنیه، تعداد طبقات، فاصله از گسل، کانون زلزله، حداکثر شتاب زمین (PGA)، فاصله سکونتگاه ها از فضای باز، دانه بندی بافت (فضای باز شهری)، فاصله از مراکز درمانی، فاصله از مراکز و تاسیسات خطرزا، عمق سطح ایستابی و کاربری اراضی. نتایج تحقیق نشان می دهد 30 درصد محدوده شهری کاشان شامل نواحی خزاق (ناحیه 8)، راوند (ناحیه 6) و طاهرآباد (ناحیه 7) واقع در در شمال غرب با خطر آسیب پذیری بالا و بسیار بالا مواجه است از طرفی دیگر، در نواحی بازار (ناحیه 10)، دشت افروز (ناحیه 3) و شاهد (ناحیه 2) خطر آسیب پذیری به شدت کاهش پیدا می کند. بنابراین، این مناطق می تواند برای اسکان موقت پس از زمین لرزه و یا توسعه ی آتی شهر مناسب باشد. در نهایت، پیشنهاد می شود برای کاهش تلفات و خسارات ناشی از زلزله به مقاوم سازی ساختمان های موجود و طراحی اصولی و صحیح بناهای در حال ساخت توجه ویژه شود و از گسترش شهر در مناطق آسیب پذیر جلوگیری گردد.
ارزیابی تاثیر عوامل طبیعی و انسانی بر تراز آبهای زیر زمینی شهرستان داراب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
145 - 160
حوزههای تخصصی:
تاثیر عوامل طبیعی و انسانی موثر بر تراز آبهای زیر زمینی دشت داراب بررسی گردید تا مشخص شود که سهم هر یک از این عوامل در کاهش تراز آبهای زیرزمینی منطقه به چه میزان است. همزمانی تغییرات آب و هوایی و رشد روزافزون جمعیت، صنعت و کشاورزی در دهه های اخیر موجب ابهام در بیان عامل موثرتر در کاهش شدید ذخایر آبهای زیرزمینی کشور شده است. دشت داراب در جنوب شرقی استان فارس از دشت های مهم کشور در زمینه ی تولیدات زراعی و باغی است. هرچند عوامل طبیعی متعددی در این زمینه تاثیر گذار هستند، لیکن از بین عوامل طبیعی، بارش و تبخیر به عنوان مهمترین عوامل موثر بر تراز آبهای زیر زمینی مطالعه گردید. از بین عوامل انسانی نیز به نظر می رسد بهره برداری بیش از حد و حفر متعدد چاههای عمیق و نیمه عمیق تاثیر بسزایی بر منابع آب زیر زمینی دارد. برای سنجش روند داده ها از آزمون من – کندال و برای محاسبه شیب آنها از برآوردگر شیب سن استفاده شد. ضریب همبستگی پیرسون نیز برای بررسی میزان رابطه ی داده های تراز آبخوان ها با داده های بارش و میزان بهره برداری از آنها بکار برده شد. با مقایسه روند عوامل و نتایج همبستگی آنها در منطقه، می توان نتیجه گرفت که تاثیر عوامل طبیعی در کاهش تراز آبهای زیر زمینی ناچیز و عامل اصلی کاهش شدید منابع آب منطقه، بهره برداریهای بی رویه از منابع آب بوده است.
مؤلفه های ژئوپلیتیکی سیاست خارجی روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
1 - 25
حوزههای تخصصی:
روابط خارجی روسیه پس از یک دوره بی ثباتی و درگیری با مسائل و دشواری های گوناگون در دهه ۱۹۹۰، از سال ۲۰۰۰ و با روی کار آمدن ولادیمیر پوتین به یک وضعیت به نسبت متعادلی رسید. ارزیابی بسیاری از تحلیلگران از سیاست خارجی روسیه این است که مسکو با استفاده از مزیت های ژئوپلیتیکی خود به دنبال احیای جایگاه یک قدرت بزرگ است. در این مقاله با شاخص بندی سیاست خارجی روسیه، نویسندگان توضیح می دهند چرا بدون توسل به نظریه های کلانتر ژئوپلیتیک و روابط بین الملل، با استفاده از نظریه واقع گرایی نوکلاسیک می توان به تجزیه و تحلیل سیاست خارجی روسیه با توجه به به تأثیر مؤلفه های ژئوپلیتیکی پرداخت. مفروض نویسندگان این است که از آغاز هزاره سوم نوعی تداوم و پیوستگی در سیاست خارجی روسیه وجود داشته که به شناخت مؤلفه ها و متغیرهای دخیل در آن و تاحدی پیش بینی سیاست خارجی روسیه در آینده نزدیک کمک کرده است. بر اساس یافته های پژوهش آنان، نظریه واقع گرایی و به طور ویژه واقع گرایی نوکلاسیک، برای تحلیل سیاست خارجی روسیه مناسب به نظر می رسد. واقع گرایی نوکلاسیک نه تنها از قدرت بیشتری برای وزن دادن به مؤلفه های مؤثر بر سیاست خارجی روسیه، بلکه از قدرت بیشتر برای تبیین انگیزه ها، اهداف، فرآیند تصمیم گیری و رفتارهای آن برخوردار است. در واقع گرایی نوکلاسیک به دولت تنها یک بازیگر منفعل نیست. واقع گراهای نوکلاسیک به جای این فرضیه که دولت ها در جستجوی امنیت هستند، این فرض را در نظر می گیرند که دولت ها به دلیل بی اطمینانی ناشی از آنارشی بین المللی، به دنبال کنترل و شکل دادن به محیط بین المللی هستند. بر این اساس دولت ها بدون در نظر گرفتن بسیاری از روش ها که ممکن است منافع آنها را تعریف کند، در پی افزایش نفوذ و گسترش توان عملیاتی خود هستند.
محیط امنیتی ژئوپلتیک اسرائیل و دگرهای هویتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
130 - 148
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با اشاره ضمنی به مفروضاتی درباره ویژگی های درون گفتمانی سازنده اسرائیل، مبتنی بر عناصر سازنده هویتی و چگونگی ایجاد دگر های هویتی در این جامعه، با استفاده از نظریه سازه انگاری و همچنین نگاه به ارتباط این عناصر با سرزمین موعود، نقش محیط امنیتی ژئوپلتیک اسرائیل را با توجه به شرایط خاص تاریخی و جغرافیایی این واحد سیاسی بر تشدید دگر سازی در اسرائیل و گفتمان هویتی حاکم برآن مورد بررسی قرار داده و در این راستا به پردازش اجمالی دگر های اسرائیل در منطقه و سیاست امنیتی این رژیم پرداخته، و تأثیر آن بر سیاست خارجی این رژیم را مورد بررسی قرار داده است. با توجه به خاص بودن و بسته بودن جامعه اسرائیل که تحت سیطره گفتمان ایدئولوژیک جدا سازنده و غیریت ساز یهودیت افراطی قرار دارد، سؤال اصلی این نوشتار این است: محیط امنیتی اسرائیل چگونه در غیریت سازی هویتی آن تأثیر گذاشته؟ و این تأثیر به چه صورتی بوده است؟ فرضیه مقاله هم این است که محیط خاص امنیتی پیرامون اسرائیل اگر چه نقش اصلی را در تصمیمات و رفتارهای دگر سازانه اسرائیل بازی نکرده، لیکن در تقویت این رفتار دگرسازانه بسیار مؤثر بوده و رفتار خاص اسرائیل در محیط خارجی و اتخاذ تصمیمات سیاست خارجی خاص را رقم زده است. اگرچه چارچوب نظری این مقاله نظریه سازه انگاری است، لیکن از رهنمود های واقع گرایانه نیز استفاده شده است. روش به گار گرفته شده در این مقاله نیز تحلیلی-تاریخی است.
ارزش گذاری اقتصادی پارک های گردشگری با استفاده از بروزرسانی بیزینِ تمایل به پرداخت در مدل مشروط نامطمئن (مورد مطالعه: پارک گردشگری بابا امان بجنورد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال هفتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۱۵)
18 - 36
حوزههای تخصصی:
محاسبه ارزش اقتصادی منابع طبیعی مبتنی بر بهره برداری سرانه و تجمیع شده، می تواند راهکاری مناسب برای ارزش گذاری اقتصادی منابع گردشگری در طول یک دوره مشخص و با تعداد مشخص بهره بردار باشد. در این صورت امکان واگذاری منبع موردنظر برای انتفاع استثناپذیر از منابع طبیعی (مشروط به بقای اصل منبع گردشگری) وجود خواهد داشت. در این پژوهش با استفاده از بروزرسانی بیزینِ در الگوی تمایل به پرداخت (WTP) در مدل ارزش گذاری مشروط (CVM) برخوردار از انتخاب دوگانه دوبعدی (DB-DC)، ارزش اقتصادی بهره برداری سرانه در شرایطی که در آن پاسخگویان به طور طبیعی در خصوص تمایل به پرداخت برای کالاهای غیربازاری دچار نااطمینانی هستند، محاسبه شده است و این الگو در یک مطالعه موردی، برای ارزش گذاری بهره برداری از گردشگاه باباامان بجنورد مورد استفاده قرار گرفته است. بر اساس نتایج پژوهش میزان تمایل به پرداخت سرانه غیربیزین 23140 ریال و تمایل به پرداخت سرانه بیزین 37421 ریال خواهد بود و می توان ارزش تقریبی بهره-برداری سالانه از گردشگاه بابا امان را معادل 31104335200 ریال برای الگوی بیزین و 19233968000 ریال برای الگوی غیربیزین در نظر گرفت. بر این اساس با توجه به یک مرحله ای بودن و عدم بروزرسانی بیزین در روش های غیربیزین، این روش ها از تورش به سمت پایین زیادی برخوردار هستند و خطر کمتر از حد برآورد کردن ارزش منابع گردشگری در این رویکرد وجود دارد. بنابراین پیشنهاد می شود از این الگو برای محاسبه مناسب تر و دقیق تر ارزش بهره برداری از منابع گردشگری استفاده شود.
پهنه بندی ژئوتکنیک لرزه ای گستره شهر سمنان براساس نتایج آزمایش های ژئوفیزیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پهنه بندی ژئوتکنیک لرزه ای به عنوان یکی از فاکتورهای لازم درجهتِ آمایش و توسعه مناطق، قادر به ارائه اطلاعات ارزشمندی از نواحی شهری مورد مطالعه است. در این پژوهش، براساس مجموعه وسیعی از نتایج آزمایش های ژئوفیزیکی شهر سمنان، نقشه های هم سرعت موج برشی و همچنین نقشه های هم عمق برای سرعت موج برشی با استفاده از نرم افزار ArcGIS ارائه شده است. با استفاده از نقشه های هم سرعت موج برشی، عمق سنگ بستر لرزه ای با سه معیار متفاوت برای گستره شهر سمنان تعیین شد. ژرفای سنگ بستر لرزه ای در این گستره براساس استاندارد 2800، از حدود 5 تا 30 متر اندازه گیری شده است. با استفاده از این پهنه بندی ها مشخص شده است که مناطق جنوب شرقی شهر سمنان بنا بر ماهیت و نوع آبرفت آن منطقه دارای بیشترین ژرفا و مناطق شمال شرقی دارای کمترین ژرفای سنگ بستر لرزه ای است. میانگین سرعت موج برشی تا ژرفای 30 متر، بین 427 تا 804 متر بر ثانیه متغیّر است. به طورِ کلی با پیشروی از مناطق شمالی به سمتِ مناطق جنوبی شهر، میانگین سرعت موج برشی کاسته شده و عمق سنگ بستر لرزه ای نیز افزایش می یابد. در ادامه با استفاده از نتایج حاصل از این پژوهش و براساس استاندارد 2800 و همچنین آیین نامه اروپا به رده بندی زمین پرداخته شد. نتایج نشان می دهد که گستره شهر سمنان با توجه به استاندارد 2800 غالباً در گروه II و براساس آیین نامه اروپا، به طورِ عمده در گروه B رده بندی می شود.
تبیین ژئوپلیتیک سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با تاکید بر قابلیتهای ژئواکونومیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت کشور و درک ظرفیت پیرامونی آن و نیز محیط بین الملل از اجزای لاینفک اقتصاد هستند که در سیاست خارجی هر نظام سیاسی و کشوری باید متکی بر بنیان های سرزمینی و اجتماعی آن باشد. کشور ایران با تکیه بر بنیان های ژئوپلیتیکی اش که متاثر از موقعیت جغرافیایی آن است می تواند با تدوین سیاست خارجی در اقتصاد بین الملل تاثیرگذار باشد. از این رو، این پژوهش با شیوه توصیفی – تحلیلی به بررسی بنیان های ژئوپلیتیکی و جغرافیایی اقتصاد جمهوری اسلامی ایران پرداخته است، تا ضمن روشن کردن این بنیان ها به واکاوی نارسایی های سیاست خارجی در این عرصه بپردازد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با بنیان های ژئوپلیتیکی اش فاصله دارد و برای رسیدن به اقتصادی اثرگذار در محیط پیرامون نزدیک و بین الملل، بازنگری در بنیان های ژئوپلیتیک سیاست خارجی که در قالب پنج مولفه از آن ها یاد شده است، لازم و اجتناب ناپذیر است. از این رو، جمهوری اسلامی با در پیش گرفتن این بنیان ها در استراتژی سیاست خارجی نه تنها از نظر سیاسی و فرهنگی بر محیط بین الملل اثرگذاری دارد بلکه از نظر ژئواکونومیک بر اقتصاد سیاسی بین الملل و نزدیک پیرامون اثرگذاری خواهد داشت.
بررسی تأثیر فرهنگ عشیره ای - طایفه ای بر رفتارانتخاباتی (مطالعه موردی روستائیان حوزه انتخابیه دنا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رفتار انتخاباتی به بررسی شیوه رفتار احزاب و نامزدهای انتخاباتی و نیز رای دهندگان و نحوه تعامل میان آنها در خلال انتخابات می پردازد. رفتار انتخاباتی یکی از شاخصه های مهم ارزیابی میزان حاکم بودن فرهنگ دموکراتیک در کشورها محسوب می شود. در ایران رفتار انتخاباتی افراد در حوزه های جغرافیایی مختلف با یکدیگر تفاوت دارد. این تفاوت هم بین شهر و روستا و هم بین مناطق دارای فرهنگ طایفه ای با مناطق دارای فرهنگ غیرطایفه ای وجود دارد. سؤال محوری پژوهش حاضر این است که فرهنگ عشیره ای و طایفه ای چه تأثیری بر رفتار انتخاباتی روستائیان حوزه انتخابیه دنا دارد؟ طبق فرضیات تحقیق «بین فرهنگ عشیره ای- طایفه ای و رفتار انتخاباتی روستائیان رابطه معناداری وجود دارد». همچنین «بین نخبگان طایفه ای و رفتار انتخاباتی روستائیان رابطه معناداری وجود دارد». روش تحقیق در این پژوهش به شیوه پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش را روستائیان شهرستان دنا تشکیل می دهند. روش جمع آوری داده ها به صورت نمونه گیری اتفاقی ساده و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 250 نفر بود که با استفاده از نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد بین فرهنگ طایفه ای – عشیره ای، نخبگان قومی-طایفه ای و رفتار انتخاباتی رابطه معناداری وجود دارد. به گونه ای که تغییر در فرهنگ طایفه ای–عشیره ای و نخبگان قومی و عشیره ای در رفتار انتخاباتی روستاییان شهرستان دنا تغییر ایجاد می کند یعنی با افزایش در شاخص فرهنگ طایفه ای – عشیره ای و نخبگان قومی، شاخص رفتار انتخاباتی روستاییان شهرستان دنا کاهش می یابد. لذا می توان روستاهای شهرستان دنا را همانند «شهرهای طایفه ای» در نظر گرفت و مدعی شد که دیدگاه نخبگان قومی و عشیره ای می تواند پیش بینی کننده مناسبی برای رفتار انتخاباتی در آنها باشد.
کارایی آنالیز کمی پارامترهای ژئومورفومتریک در تهیه نقشه حساسیت فرسایش خاک (مطالعه موردی: حوضه منج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژئومورفومتری زیرمجموعه ای از ژئومورفولوژی است که دارای رویکرد اندازه گیری کمّی و کیفی عوارض سطح زمین می باشد. ژئومورفومتری شبکه زهکشی در فهم فرآیندهای تشکیل دهنده لندفرم ها، خواص فیزیکی خاک و ویژگی های فرسایشی آن بسیار مهم است. در این پژوهش با استفاده از آنالیز پارامترهای ژئومورفومتریک و روش های فاکتور ترکیب و VIKOR به اولویت بندی فرسایش پذیری زیرحوضه های حوضه آبخیز منج در استان چهارمحال و بختیاری که یک منطقه حساس به فرسایش می باشد، پرداخته شده است. بدین منظور از مدل رقومی ASTER با دقت 30 متر و ArcGIS برای استخراج و آنالیز 22 پارامتر ژئومورفومتریک که شامل پارامترهای پایه، خطی، شکلی و توپوگرافیک است، استفاده گردید. به منظور صحت سنجی روش ها از مقادیر عددی فرسایش ویژه استخراج شده برای هر یک از زیرحوضه ها استفاده شده است. طبق نتایج پارامترهای تراکم زهکشی، شیب و عدد نفوذ بیشترین تأثیر را در فرسایش پذیری داشته اند. نتایج حاصل از اولویت بندی زیرحوضه ها نشان داد که در هر دو روش زیرحوضه 1 دارای بیشترین حساسیت به فرسایش است که علت آن بالا بودن مقادیر پارامترهای خطی و توپوگرافیک و پایین بودن مقادیر پارامترهای شکلی در آن می باشد. پس از اولویت بندی زیرحوضه ها، حوضه منج با مساحت 707/70 کیلومترمربع، از لحاظ حساسیت به فرسایش به 3 کلاس حساسیت خیلی زیاد، زیاد و متوسط در مدل فاکتور ترکیب و به چهار کلاس حساسیت خیلی زیاد، زیاد، متوسط و کم در مدل VIKOR طبقه بندی گردید. مقایسه نتایج حاصل از اولویت بندی زیرحوضه ها با مقادیر عددی فرسایش ویژه اندازه گیری شده برای هر یک از زیرحوضه ها نشان داد که پارامترهای ژئومورفومتریک دارای کارایی بالایی در شناسایی مناطق حساس به فرسایش بوده و همچنین روش VIKOR دارای دقت پیش بینی بالاتری نسبت به روش فاکتور ترکیب است.
تحلیل خطر زمین لرزه بر اساس بیشینه شتاب با استفاده از رهیافت تعیینی (مطالعه موردی: شهرستان سمنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشور ایران به دلیل شرایط زمین شناسی و جغرافیایی خاص، همیشه در معرض خطرات طبیعی مختلفی بوده است. یکی از این بلایا، زمین لرزه است که آسیب های قابل توجهی را بر پیکره اقتصادی و اجتماعی کشور تحمیل کرده است. این مسئله به ویژه در مناطق دارای گسل های فعال تهدیدی جدی محسوب شده و هر ساله خسارت های جانی و مالی غیرقابل اغماضی به بار می آورد. ازاین رو توجه به اهمیت مکان یابی و پهنه بندی مناطق پرخطر از نظر دارا بودن پتانسیل خطر لرزه خیزی امری ضروری و قابل توجه است. بر همین اساس در پژوهش حاضر با استفاده از رهیافت تعینی به تعیین مناطق پرخطر لرزه خیز پرداخته شده است. به همین منظور گسل های منفرد و سامانه های گسلی مهم موجود در منطقه ابتدا به کمک تکنیک های سنجش ازدور، روی تصاویر ماهواره ای لندست 8 شناسایی شدند. در گام بعدی با توجه به ویژگی های زمین شناسی و تکتونیکی منطقه به قطعه بندی زمین شناختی و لرزه ای منطقه مورد مطالعه پرداخته شد و سازوکار گسل ها مشخص شدند و نقشه رقومی گسل ها در محیط نرم افزار Arc GIS تهیه شد. سپس با استفاده از معادلات تجربی معتبر، بیشینه بزرگای مورد انتظار گسل های اصلی منطقه محاسبه و میانگین گیری انجام شد. درنهایت با انتخاب چند رابطه کاهندگی معتبر بیشینه شدت و شتاب افقی زمین لرزه برای منطقه مورد مطالعه، با استفاده از رهیافت تعینی، محاسبه شده و میانگین مقادیر محاسبه شده به عنوان بیشینه شدت و شتاب زمین مربوط به هر گسل، برای تحلیل خطر منطقه مورد مطالعه استفاده شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد بیشینه شدت زمین لرزه بیش از + Ⅷ مرکالی و کمترین میزان آن نیزⅤمرکالی است. هم چنین میزان بیشینه شتاب افقی زمین لرزه در منطقه مورد مطالعه g37/0 و کمترین مقدار آن نیزg 05/0 بود. بر همین اساس طبق نتایج به دست آمده مناطق با پتانسیل خطرپذیری کم، دارای خطر متوسط، خطرپذیری بالا و مناطق با خطرپذیری بسیار بالا، بر اساس مقادیر بیشینه شدت زمین لرزه به ترتیب، 45/17، 81/24، 62/33 و 10/24 درصد و بر اساس مقادیر بیشینه شتاب زمین لرزه به ترتیب، 34/36، 77/29، 72/17 و 17/16 درصد از مساحت منطقه مورد مطالعه را تشکیل می دهند. درنهایت به منظور بررسی میزان صحت پژوهش انجام شده نتایج حاصله با نمونه های رخداد واقعیت زمینی تطابق داده شد و نتایج نشان دهنده تطابق قابل ملاحظه نتایج به دست آمده با واقعیت زمینی بود.
تعیین قابلیت اراضی برای توسعه کشاورزی و مرتع داری مناطق روستایی حوضه آبخیز ساری- قمیش استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و یکم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
89 - 111
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه روش های دکتر مخدوم و تحلیل سلسله مراتبی- فازی برای ارزیابی توان بوم شناختی حوزه آبخیز ساری قمیش استان اردبیل برای انجام فعالیت های کشاورزی و مرتع داری بود. بعد از مشخص شدن معیارهای ارزیابی، از روش AHP برای وزن دهی و از روش فازی در محیط نرم افزار Idrisi Selva برای هم مقیاس سازی لایه ها استفاده شد. در روش تحلیل سیستمی مخدوم، با تلفیق لایه های اطلاعاتی، نقشه یگان های بوم شناختی منطقه به همراه جدول ویژگی های واحد، تهیه و منطقه ارزیابی شد، و طبقات مختلف کشاوری و مرتع داری مشخص شدند. طبق نتایج به دست آمده، در روش تحلیل سلسله مراتبی- فازی، 9/3532 هکتار (94/65 درصد) و در روش تحلیل سیستمی 2/635 هکتار (85/11 درصد) از منطقه توان توسعه کشاورزی دارد؛ همچنین، در مقایسه با روش تحلیل سیستمی، روش تحلیل سلسله مراتبی دارای انعطاف پذیری بیشتر و نیز مطابقت بیشتر با وضعیت موجود کاربری اراضی در منطقه بوده و از این رو، بهتر است در مطالعات ارزیابی سرزمین، از این روش استفاده شود.
بررسی عوامل مؤثر بر گرایش روستاییان به مهاجرت شهری: مطالعه موردی بخش روستایی گاریزات استان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و یکم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
55 - 74
حوزههای تخصصی:
تمرکز بر نواحی روستایی به عنوان بخش بزرگی از نظام اجتماعی و جمعیتی که در خود ذخایر ارزشمندی از جمله آداب و رسوم اجتماعی و منابع طبیعی را نهفته دارد، به عنوان زیربنای توسعه کشور ضروری است. مطالعه حاضر به سنجش میزان گرایش ساکنان بخش روستایی گاریزات استان یزد به مهاجرت به شهر و بررسی عوامل مؤثر بر آن می پردازد. روش تحقیق پیمایش بوده و نمونه آماری متشکل از 343 نفر از ساکنان 55-15 ساله این بخش روستایی است که به روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده شد. همچنین، عوامل مؤثر بر گرایش روستاییان به مهاجرت شهری در چهار عامل جمعیتی، اقتصادی، اجتماعی و دافعه روستا دسته بندی شد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که متغیرهای نا امیدی از روستا، دافعه اقتصادی روستا، چشم و همچشمی، سن، و تحصیلات مادر به ترتیب بیشترین اثرگذاری را بر گرایش به مهاجرت شهری دارند؛ همچنین، عوامل اجتماعی و روانی نسبت به عوامل اقتصادی در گرایش به اتخاذ تصمیم مهاجرت نقشی تعیین کننده تر دارند.