فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۶۱ تا ۲٬۵۸۰ مورد از کل ۴٬۲۲۷ مورد.
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و سوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
27 - 49
حوزههای تخصصی:
عدم دسترسی به انرژی کافی و شیوع سوءتغذیه به دلیل تأثیر آن بر سلامتی عمومی و نیز توان جسمی و ذهنی جامعه از مهم ترین مسائل حوزه امنیت غذایی در کشورهای در حال توسعه است. از این رو، در مطالعه پیش رو، تأثیر عوامل اقتصادی و اجتماعی خانوار و همچنین، عوامل محیطی مانند خشکسالی و تنوع تولید بر گسترش سوءتغذیه در مناطق روستایی ایران بررسی شد. بدین منظور، از روش رگرسیون چندک، برآورد پانل در دوره زمانی 1391 تا 1395 صورت گرفت. نتایج برآورد حاکی از آن بود که برخی از مشخصه های خانوار شامل درآمد، افزایش سهم مواد غذایی در مخارج خانوار و سن سرپرست خانوار از گسترش سوءتغذیه جلوگیری می کنند و در مقابل، افزایش سطح تحصیلات و بعد خانوار گسترش سوءتغذیه در مناطق روستایی را به دنبال دارند؛ در میان عوامل محیطی نیز افزایش شدت خشکسالی و افزایش قیمت مواد غذایی باعث گسترش سوءتغذیه در این مناطق می شوند و از سوی دیگر، افزایش تنوع تولید مواد غذایی از گسترش سوءتغذیه جلوگیری می کنند. بر این اساس، با وضع معافیت مالیاتی بر درآمد های غیرکشاورزی در مناطق روستایی و بازتوزیع یارانه پرداختی فعلی با تمرکز بر مناطق دارای شدت بالای سوءتغذیه و همچنین، تمرکز بر خانوارهای گسترده روستایی، ارائه سیاست های معطوف به کاهش تأثیر خشکسالی بر تولید مواد غذایی و در نهایت، ترویج راهکارهایی که امکان افزایش تنوع تولید مواد غذایی در سطح خانوار را فراهم می آورد، می توان از گسترش بیشتر سوءتغذیه در مناطق روستایی کشور جلوگیری کرد.
تحلیل آماری-همدیدی الگوهای سرماهای فراگیر غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
169 - 188
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با استفاده از نمره استاندارد داده های دمای حداقل، مشخصه های آماری سرماهای فراگیر غرب ایران و شرایط همدید رخداد آن ها برای دوره 1992-2015 تحلیل شد. نخست با بررسی رخدادهای سرمایی و طبقه بندی آن ها و انتخاب آستانه معین برای تعیین سرماهای فراگیر، 176 روز سرد فراگیر در چهار ماه دسامبر، ژانویه، فوریه و مارس استخراج و سپس با استفاده از داده های ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 850 هکتوپاسکال و با استفاده از روش همبستگی 5 الگوی گردشی در ایجاد این سرماهای فراگیر استخراج شد. در میان این الگوها، الگوی چهارم با 105 روز رخداد به عنوان الگوی اصلی و الگوی سوم فقط با 3 روز به عنوان رخدادهای تصادفی شناسایی شد. از لحاظ فراوانی ماهانه و سالانه، برخی از الگوها مانند الگوی سوم در سال 2006 و الگوی پنجم در سال 1996 و فقط در ماه ژانویه رخ داده اند. برخی دیگر نیز مانند الگوی دوم در سال 2006 و الگوی چهارم در بیشتر سال های دوره مطالعاتی و در هر چهار ماه رخ داده اند. الگوی اول نیز از سال 2001 به بعد و در ماه های ژانویه و فوریه رخ داده است. واکاوی همدیدی روزهای نماینده الگوها نشان داد که عامل اصلی ایجاد سرماهای فراگیر غرب ایران با توجه به مکان گزینی مراکز فشار، نفوذ سرما از سمت شمال شرق، شمال غرب و شمال به منطقه می باشد. بطوریکه در الگوی اول و دوم از سمت شمال شرق، الگوی سوم و چهارم از سمت شمال غرب و الگوی پنجم نیز از سمت شمال فرارفت هوای سرد به داخل ایران و منطقه پژوهش اتفاق افتاده است.
ترسیم نقشه دانش گردشگری پایدار مسئولانه: تحلیل شبکه همکاری و هم تألیفی با رویکرد علم سنجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۰)
159 - 176
حوزههای تخصصی:
گردشگری تحت تأثیر نگرانی درباره محیط های طبیعی و اجتماعی قرار گرفته است. به منظور برطرف کردن این نگرانی، گردشگری پایدار به رویکردی غالب در توسعه گردشگری تبدیل شده است. با این حال بحث درباره این حوزه و در برخی موارد انتقاد از آن همچنان ادامه دارد. گردشگری مسئولانه راهکار دیگری است که برای تعامل محیط و گردشگر مطرح شده است. این مقاله به منظور بررسی محتوای پژوهش های صورت گرفته درباره گردشگری پایدار و مسئولانه و ارتباط بین آن ها نگاشته شده است تا بتوان شرایط موجود را درک و جهت گیری پژوهش های آینده در این حوزه را تعیین کرد. از این رو مقالات این حوزه در بازه زمانی1990 تا 2019 با رویکرد علم سنجی مرور شده است. مجموعاً 1518 مقاله بازیابی شده از پایگاه داده وِب آو سایِنس، با استفاده از تحلیل شبکه همکاری و شبکه هم استنادی و شبکه هم واژگانی، تحلیل شده اند. یافته ها نشان می دهد که تمرکز موضوعات از مفهوم سازی گردشگری پایدار به سمت موضوعات حکمرانی و مسئولیت اجتماعی تغییر یافته است و در سایه گردشگری پایدار، مفهوم جدیدتری در حال شکل گیری است که به موضوع مسئولیت پذیری در حوزه گردشگری می پردازد. بر مبنای نتایج پژوهش موضوعات داغ پژوهشی و روند تحول پژوهش های آینده در این حوزه تبیین شده است.
Geopolitical Strategy to Settle the Crisis of Pandemic Diseases(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
From the end of 2019, the world has faced with instability resulted from Corona Virus (COVID-19) pandemic (WTO. (1),2020); a fatal and destructive virus which can have many lessons for the vulnerable world. The virus has spread to the entire world and has affected all of the states of the world which have affected by complicated and interwoven economic, social and spatial actions.
The twenty-first century world is under threat by one of the smallest microscopic families. One of the hypotheses is that because natural order requirements are neglected, the nature has given the clearest answer and reaction and it will continue, if the destruction continues (Andrawes,2020). It is obvious that COVID-19 is not the first and the last one from pandemic diseases in human live, but it is a part of historical process of pandemic diseases and spreadable to the entire world that some other cases will be emerged in the future. So, based on such experiences, WHO, national and local states, civil organizations and citizens should design appropriate and synergic reactionary patterns to confront with them and execute the designs with previous preparations.
The world mutation of the virus is started from a living organism (bat, pangolins or any other creature) in micro space, namely from a local market in Wuhan City (Hui and others,2020:265-266). But, the pattern of virus transmission was in a way that spread to world, rapidly and became a global epidemic and pandemic (Roumina,2020). Local origin, weakness of science, transmission rate, geographic spread pattern, global epidemic, different and doubtful reactions by the states and its destructive and multi-faceted effects can be an experience for the states, citizens and common reactions of the world society to similar threats in the future.
In global scale, the pattern of virus spread is pandemic and has spread to all of the states (WHO,2020). Even the states that have had high level of control power, they have been only able to delay its spread to inside of their territory and have not been made free from economic consequences and global fear from Coronavirus. Today, economic, social and spatial actions in the world are affected by Coronavirus monster. The chain of global production, distribution and consumption is extracted from normal cycle, at least for short term (Nguyen,2020). Because of the decrease in the global production and transportation activities, oil consumption has reached to its lowest rate and its price was negative. Many economic, social, cultural, scientific and administrative activities like business, transportation, trade, education, religious rituals, and tourism etc. activities have been decreased. Decreasing process of global economic growth and falling stock exchange in developed states are emanated from Coronavirus pandemic in the world (The Economic Times,2020). Networked economy and economic interdependence in the world from one hand, and huge effects of this phenomenon on the industrialized developed states are among the issue which will affect the global economy for long time. It seems that heavy shadow of the pattern of global distribution of China’s economic productions is in direct connection with Coronavirus fast spread in the other regions of the world. If this was occurred in any other state in the world, it would not be spread with this speed, geographically/spatially. Spatial and time pattern of Coronavirus spread show China geopolitical power and influence in the other geographic spaces of the world.
Although some states closed their political geographic borders to confront with the virus spread, but they were not successful in this domain and the virus spread to the world. Closing or non- systematic hasty controlling of the borders in local and national scales were the first strategy of the states in which only some states earned relative success (Worldometers Website, 2020). It seems that closing or controlling of the international and internal borders with cellular approach toward geographic space and time as human structure habitations to close or reduce spatial transactions to the extent of inevitable necessities is a geographical strategy which can control epidemic diseases and preserve human immunity and guarantee human health and human structures in micro and macro levels.
But, unfortunately China as the geographic origin of Coronavirus epidemic (Shadi,2020), and then WHO and consequently national states ignored their political/geographic responsibility and also ignored to codify geopolitical strategy to confront with the virus and acted with delay and incompletely and caused spread of the virus in global scale and pandemic. They should accept the consequences of ignoring the mentioned strategy or postpone in taking appropriate measures to control Coronavirus and development of hygienic threats against micro and macro geographic spaces which act as habitations of human structures and human society totality.
At least there is a one difference among the states in the domain of spatial/ geographic reactions towards Coronavirus crisis, and that is the fact that Coronavirus was emanated from Wuhan in central region of China, but China prevented the virus spread to the other spaces of China by taking the strategy of geographic isolation and cutting or decreasing in spatial relations and taking strict state policies (Financial Times,2020). But, some European States, the US and Iran had unsystematic, doubtful and postponed geographic reactions, and caused the virus spread from its origin to the other geographic spaces and caused to incontrollable geographic pollution.
This experience showed that it seems that coherent political systems with higher power of control, ignoring their political ideology, are successful in the domain of human health security than plural political systems and also weak systems. This experience can be starting point in ideological and attitude revolution in the citizens towards political thoughts and state paradigms in the world and can change the citizens’ perceptions and expectations toward the states’ structures and the criteria of legitimacy.
The level of development and extensive relations with China shows that developed states and also the states which are more dependent in the network of China’s economy are more infected by the virus than developing states. These states have the more cases and deaths. It seems that there is a direct relation between the level of economic interdependence with China’s economy and increase in the cases of Coronavirus and its spread (Goldin,2020). This shows high level and multifaceted level of transactions and mutual interdependence between the states and China as the origin of COVID-19 which caused the virus spread to these geographic spaces and located the cycle of virus spread in the patterns of local and regional spatial actions of the other states. This process caused doubled spread of COVID-19 in geographic spaces of the other continents and global epidemic. The spread and epidemic of the virus in Saudi Arabia, Turkey, Italy, Iran, the Middle East, France, Britain, Eastern and Western Europe countries, Russia, the US and Canada etc. that are among developed states or are in connection with China’s economy is explainable in the frame of interdependence model.
In international scale, the states which reduced, controlled or managed spatial transactions and relations with the origin state namely China were less damaged and some states such as Iran that ignored the threat and continue its spatial transactions with China were more damaged.
The infected countries are faced with different challenges in national scale, and their economies have gotten Corona arrangement, formally and informally. Allocation of huge financial resources to prevent, confrontation, supply of medical equipment and supply of medical expenses have put the economies under pressure. From the other hand, crisis in small, medium and large scale firms have caused decrease in national production and have challenged economic growth and development. In informal economic domain, dark economic boom in economic systems which have gaps, have shown their inefficiency in such a situation. This issue is more critical in the states which face with wide spread of the virus and have not had appropriate financial resources and reserves. However, the lost costs in developed states are more than in developing states and they have suffered more.
Medically, healthy human with immune and resistant immunity system are less vulnerable in confrontation with the virus (WHO (2),2020), likewise in national scale, flexible and powerful systems have more power to cross from the crisis and weak systems will be faced with big challenges emanating from Coronavirus crisis. The consequences of Coronavirus crisis may last for several decades in these systems.
Regarding the above mentioned debate, Coronavirus crisis is one of the least experienced geopolitical crises of last decades which spread to the world incredibly fast and have made vulnerable geographic, biological, economic and social security of the spaces and have shocked and crippled the world. No matter where or what it is originated from, its consequences is global. It has spread to the world in a little time, and infected millions of people, and decreased global economic growth in developed states and it may collapse or bankrupt the economies of the developing states. This dangerous enemy has no weaponry and no complicated equipment, but it is developed through persons and needs and human spatial, economic and social transactions and it is become the biggest challenges of the world in short time and has minimized bilateral and multilateral spatial transactions in all local, area, regional, national and global scales.
So, confront with Coronavirus crisis, COVID-19, and newfound and pandemic diseases requires new applied paradigm in human minds which regardless of enemy-making policies originating from power relations, makes cooperation among the states necessary in interdependent and interconnected world in regional and global scales. It is fact that none of the states, even if it is the most powerful state in the world such as the US, cannot confront with the Coronavirus crisis or similar crises per se. As Coronavirus crisis is global, the exit path also requires global thought based on geopolitical strategy.
The experience of this global crisis shows that the virus threat is not limited to one or several states, but its threat and spread in a state means the threat and spread to the all of states and human being and living on planet earth (WTO (3),2020). Also, control and confront with this threat goes beyond from a state power or regional political system such as the EU. For this reason, there is not an alternative than dependence on multilateral cooperation and participation of all of the states. This crisis can form a geopolitical cooperation pattern base on peace for newfound crises.
Dimensions of geopolitical strategy to confront and control of the pandemic epidemics similar to Coronavirus in the world are as under:
1.preliminary and immediate responsiveness of Security Council and General Assembly of the UN as an institution of political management of global space in considering pandemic epidemics as threats to international security and then mobilization of the states and governments to control and confront with it by central role of WHO;
2.inherent responsiveness of WHO to manage operational project of controlling and confronting with epidemics at their preliminary stages and not to find moral suggestions and consultants sufficient;
3.creation of common perception and approach towards epidemics among all of the UN member states as a threat to national security for all of the nations and states;
4.take initiatives to international cooperation and creation of powerful mechanism to form rapid and effective inter-state cooperation to confront with epidemics in regional and global scales by WHO;
5.organizing of operational teams to international technical and consulting helps and supports to the state or states infected by epidemics;
6.duties division and obligations related to public responsiveness of the states to confront with epidemics and mobilization of international and non-infected states facilities to support infected states by WHO;
7.establish united spatial political management among international, regional, national, sub-national, local and residential levels in coordination with WHO and local states to organized, effective and targeted confront with the epidemics;
8.having perception of national security threat towards epidemics spread to internal space of the territory of the states and nation’s habitations by national states;
9.having cellulous approach towards spaces and places of human living in micro scale (family scale of resident, proffered);
10.establish technical, institutional and specialized systems to national monitor and alarm in relation with newfound epidemeis, even usual epidemics in the state;
11.rapid and effective responsiveness of national states to control and confront with microbial threats and preserve bio security of citizens and habitations against epidemics;
12.rapid activation of controlling function and possibly closing the borders and land, air and sea border gates and decrease or stop spatial/ geographic transactions in social, economic and cultural facets with abroad in particular with the infected states and geographic spaces;
13.structural and functional organizing and to give the power and authority to the national and local operating systems to confront with epidemics;
14.emergency isolation and strict control and decrease in geographic (spatial / place) transactions in interstate scales which are suspected to be infected;
15.exertion of hygienic controls to infected persons and isolation of their place from other citizens;
16.justifying citizens and civil institutions in relation with legal and moral responsiveness against other citizen's health and invitation to cooperate with the states and plans of control and confront with epidemics;
17.establish or organizing of sustainable bio-army institution against future biological threats to the state due to supply and guarantee hygienic, food, physical and psychological security of citizens and inner geographic places and spaces of the state;
18.establish united multi-level and multi-faceted management system with accrue duty division between national, province, local and residential levels in a situation of epidemics and pandemics in the state;
19.taking policies and compensatory actions by the central and local states to supply public social welfare services, biological immunity, hygienic and medical services, losing jobs, economic and financial supports etc. in pandemic period to the vulnerable and damaged citizens and paying the costs from national and public resources;
20.permanent monitoring of epidemic situation and simultaneously with starting process of spatial/ social contraction in the state, execution of gradual process of decrease in geographic/ social limitations in national and local levels by the central state and normalization of living situation of the citizens in the country and reaching at final stage of the crisis.
The Causes of South West Asia Tensions and the Presence of World Powers in the Region; with Emphasis on Geopolitics of Energy(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
178 - 209
حوزههای تخصصی:
Since the Persian Gulf region is rich in energy resources, it has always been a witness to the presence of out-regional powers. In order to politically and economically dominate the region in different eras, the great powers formulated short-term and long-term plans. Among all, in order to maintain its economic supremacy in the world and maintain the regional order, the United States of America paid special attention to the Persian Gulf. Therefore, it found the cooperation with the Arabic countries in line with its policies a step towards energy security of this region so that it could transport oil and gas resources to its country with spending a little amount of money. In the meantime, other major powers such as the European Union, Russia, and China need energy resources of the Persian Gulf for launching their industry. Obviously, this can increase the confrontation of great powers with each other in the Persian Gulf region. This study sought to investigate the reasons for the presence of powers in the Persian Gulf region. Therefore, research methodology in this study was analytical-descriptive, and data were collected through library research and fieldwork in order to analyze the consequences of the presence of out-regional powers in the Persian Gulf. Hence, with the prevalence of regional conflicts and strife in South West Asia, we witnessed the change of the geo-economic structure of gas and oil; the reason for the presence of world powers in this area is to first supply the needed energy of their country in order to run industry and to secondly limit their competitors’ energy supply. <br /> <br />
بررسی اثر خصوصیات مکانی حوزه آبخیز بر واسنجی وقایع تک رخدادی سیلاب (مطالعه موردی: حوضه آبخیز کوه سوخته)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استفاده از مدل های هیدرولوژیکی یکی از روش های رایج در تجزیه وتحلیل کمی حوضه های آبخیز است. پیشرفت های اخیر در زمینه سازی های بارش –رواناب که انعطاف بیشتری در حل مسائل و پدیده های هیدرولوژیکی دارند، آن ها را جایگزین مناسبی به جای روابط تجربی کرده است. به طور مرسوم در پژوهش های صورت گرفته پیشین مبتنی بر بهینه سازی مدل در همان مقیاس محلی موردبررسی قرارگرفته که فاقد عمومیت مکانی است. هدف این مطالعه ارائه پارامترهایی با اندازه معین است تا در سطح عمومی تری برای تمام زیرحوضه ها پاسخ قابل قبولی را ارائه دهد. بدین منظور پارامترهایی از مدل هیدرو گراف سیلاب که در هیدروگراف سیلاب نقش دارند، در مقیاس زیرحوضه ای و بزرگ مقیاس مورد مقایسه قرارگرفته است. در این مطالعه از مدلHEC-HMSبرای مدل سازی رواناب زیر حوضه ها و میزان رواناب خروجی از حوضه استفاده شده است؛ برای ساختار مدل از عوامل شماره منحنی SCS برای روش تلفات و هیدروگراف واحد SCS جهت روش انتقال استفاده شد. به منظور واسنجی ابتدا بهینه سازی پارامترها در هریک از زیرحوضه ها به صورت جداگانه انجام گرفت و سپس مقدار عمومی پارامترها با به دست آوردن اندازه ثابتی از پارامترهای حساس که در همه زیر حوضه ها پاسخ قابل قبولی ارائه دهند، انجام شد. یافته های تحقیق نشان می دهد که گرچه کارایی مدل در واسنجی با پارامترهای محلی برتر از واسنجی با استفاده از پارامترهای بزرگ مقیاس است، ولی ایستایی پارامترهای عمومی بهتر است. به منظور ارزیابی کارایی مدل از شاخص Nash-sutcliffeاستفاده گردید که این شاخص برای کالیبراسیون محلی ۸۵/۰ و کالیبراسیون بزرگ مقیاس ۶۵/۰ به دست آمد که در دامنه مطلوبی برای شبیه سازی قرار دارد.
ژئوپلیتیک و توسعه طلبی ارضی آلمان نازی: تأثیر اندیشه های کارل هاس هوفر بر هیتلر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
142 - 169
حوزههای تخصصی:
ارتباط تاریخی میان دانش ژئوپلیتیک و رژیم آلمان نازی باعث شد تا این رشته در سال های پس از جنگ جهانی دوم مدت ها مورد بی توجهی قرارگرفته و از محافل آکادمیک حذف شود، این مقاله با هدف بررسی رابطه میان ژئوپلیتیک و آلمان نازی به مطالعه چگونگی نفوذ اندیشه های کارل هاس هوفر بر هیتلر پرداخته و تاثیر آن بر سیاست خارجی رایش سوم و همچنین توجیهات علمی توسعه طلبی ارضی نازی ها را با روش توصیفی–تحلیلی ارزیابی می کند. یافته های این پژوهش نشان می دهد هاس هوفر با توسعه مفاهیمی هم چون فضای حیاتی، اوتارکی، مرزهای سیال و ابرمنطقه ها در تحولات منتهی به جنگ جهانی دوم تأثیرگذار بود که از جمله می توان به پیمان ضدکمینترن، کنفرانس مونیخ، الحاق چکسلواکی و حمله به لهستان اشاره کرد، با این حال در آثار انگلیسی زبان منتشر شده نسبت به میزان تأثیر هاس هوفر و نقش دانش ژئوپلیتیک در تحولات جنگ جهانی دوم اغراق و سیاه نمایی صورت پذیرفته است، در حالی که هاس هوفر در سال های جنگ اختلافاتی با نازی ها داشت و حمله به شوروی نیز مخالف نظریات وی بود.
The Role of Geographical Imagination and Geopolitical Representation in Dividing Space/Place into "our" and "their"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
79 - 100
حوزههای تخصصی:
Human life is tied with space through spatial emotions and the sense of place. Although existence of spatial emotions plays a vital role in the creation of space and in some ways reflects the presence, tale, culture, and feeling in the place and space and in this way assists man in there, in some situations this issue can lead to some challenges which are rooted in discriminative approaches that divide humanity into "us" against "others". In the critical human geography and critical geopolitics, scholars mentioned numerous factors which are influential in this dividing. One of the main factors which plays a significant role in this process is "geographical imagination" which obtains semi-logical reasons for a group of individuals and some states and powers to exclude other social, political, and ethical groups from "us". This subject can influence people and encourage them to ascribe wrong facts to individuals who are categorized as "others" and misattribute their spaces and places as dangerous locations. This spatial approach, consequently can result in labeling some spaces as "spaces of fear" and through this generates a wide range of social, economical, political and spatial problems and restrictions for individuals who are considered as "others or them".
تغییرپذیری روند عمق برف در پهنه شمالی ایران مبتنی بر پایگاه داده ECMWF نسخه ERA Interim(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات برف در سال های اخیر تحت پدیده گرمایش جهانی توجه زیادی را به خود جلب کرده است. اهمیت این پدیده به علت خشک و نیمه خشک بودن بخش قابل توجهی از ایران که مناطق کوهستانی به عنوان تأمین کننده آب ایفای نقش می کنند، از اهمیت شایان توجهی برخوردار است. در این پژوهش با هدف ارزیابی تغییرات روند عمق برف از دو روش ناپارامتریک Mann–Kendall و Sen's Slope در پهنه شمالی ایران طی دوره آماری 2015-1980 مبتنی بر داده های شبکه ای پایگاه ECMWF نسخه ERA Interim با تفکیک مکانی 125/0×125/0 درجه قوسی استفاده شد. نتایج نشان داد غالب روند و شیب روند به دست آمده کاهشی و معنی دار است. این روند کاهشی برای قزوین، زنجان، آذربایجان شرقی و تهران شدید تر است. همچنین روند افزایشی عمق برف که در غالب ماه های مورد بررسی معنی دار نیست به غیراز دو ماه اکتبر و نوامبر که در البرز مرکزی مشاهده شد در سایر ماه ها در مناطق مرزی شمال غرب و شرق کشور مشاهده شد. فصل زمستان بیشینه روند کاهشی را نشان داده است؛ به طوری که روند کاهشی بیش از 96 درصد از پهنه های هم روند را در بر گرفته است. پس از فصل زمستان به ترتیب ماه آوریل از فصل بهار و فصل پاییز بیشینه روند کاهشی را نشان داده اند. می توان اذعان داشت که زمستان های پهنه شمالی ایران در حال گرم تر شدن است که می توان این روند کاهشی عمق برف را در پاسخ به گرمایش جهانی یاد کرد.
سنجش تاب آوری شهری در برابر خطر زمین لرزه (موردمطالعه: کلان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۶
201 - 219
حوزههای تخصصی:
با توسعه مداوم شهرنشینی و افزایش عدم اطمینان و خطرپذیری، تاب آوری به معیار مهمی برای ایمنی شهری تبدیل شده است. سامانه های شهری به عنوان سامانه های فضایی پویا و باز، نمودهای پیچیده مشخصی را ارائه می نمایند؛ بنابراین، درک تاب آوری شهری از منظر نظریه سامانه های پیچیده برای دست یابی به درک کامل از ترکیب و سازوکار عملکرد سامانه های شهری و سپس بهبود ماهیت علمی شناخت و پژوهش های سامانه شهری حائز اهمیت است. مناطق شهری، بیشینه جمعیت کشور را در خود جای داده اند و علاوه بر گره های مصرف منابع و کانون های نوآوری، از لحاظ نظری و عملی به عرصه عمده آزمون تاب آوری در برابر مخاطرات طبیعی به ویژه زمین لرزه تبدیل شده اند. پژوهش حاضر با هدف سنجش تاب آوری شهر تبریز به عنوان بزرگ ترین کانون جمعیتی شمال باختری ایران و درعین حال یکی از لرزه خیزترین شهرهای کشور در برابر خطر زمین لرزه انجام شده است. این پژوهش از لحاظ روش از نوع توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف نیز کاربردی است. بر این اساس تاب آوری شهری تبریز بر مبنای 14 معیار در قالب 4 مؤلفه اصلی (تاب آوری اجتماعی، اقتصادی، نهادی، کالبدی) به روش دلفی و توسط 50 نفر خبره مورد ارزیابی قرار گرفته است. برای واکاوی داده ها، از آزمون های t تک نمونه ای، فریدمن، کندال و تحلیل مسیر در قالب نرم افزار SPSS استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که وضعیت تاب آوری شهر تبریز در برابر وقوع زمین لرزه احتمالی بعد اجتماعی، 19/2؛ در بعد اقتصادی، 37/2؛ در بعد نهادی، 94/1؛ و در بعد کالبدی 57/2 است. در مجموع میزان تاب آوری شهر تبریز در برابر زمین لرزه، با میانگین 33/2 نامطلوب است. از بین مؤلفه های چهارگانه، مؤلفه کالبدی با مجموع اثرات مستقیم و غیرمستقیم 560/0 آلفا را تبیین نموده و مؤثرترین مؤلفه در تاب آوری شهر تبریز است. ابعاد چهارگانه تاب آوری، روی هم رفته توانستند 345/0 از تاب آوری شهر تبریز را تبیین نمایند.
الگو بندی و تحلیل همدید رخداد کولاک برف های شدید شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال هفتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
169-186
حوزههای تخصصی:
رخداد کولاک برف یکی از مخاطرات اقلیمی است که از ترکیب سایر عوامل اقلیمی مانند دما (دمای زیر صفر)، برف و باد ( سرعت 15 متر بر ثانیه ) رخ می دهد. در این تحقیق شرایط رخداد کولاک برف در شمال غرب ایران با روش های آماری و همدیدی انجام می شود. با تحلیل همه کدهای هواشناسی کولاک (36، 37، 38 و 39) در دوره آماری 1987-2016 برای 11 ایستگاه همدید منطقه مورد مطالعه، کدهای با کولاک شدید برف (37،39) انتخاب گردید . سپس با استفاده از داده های ارتفاع ژئوپتانسیل، باد و دمای ترازهای 500 و 850 هکتوپاسکال اخذ شده از پایگاه داده های باز تحلیل جوی NCEPNCAR ، الگوهای همدیدی رخداد کولاک واکاوی گردید. تحلیل های آماری در مورد ارتباط اثر عوامل جغرافیایی بر کولاک شدید برف نشان داد که عامل ارتفاع بیشترین تأثیر را در شدّت، افزایش و تفاوت های مکانی رخداد این پدیده دارد. بررسی الگوهای همدید رخداد پدیده کولاک نشان داد که 5 الگوی اصلی در ایجاد آن در منطقه نقش دارد. الگوهای همدیدی ایجاد کننده شامل تشکیل یک مرکز کم ارتفاع بریده، عبور فرودی بلند از ایران، شکل گیری ناوه ی نسبتاً عمیق و کشیده شده شرق مدیترانه، سامانه بندالی از نوع رکس و تشکیل سامانه های بندالی امگایی است. در بین الگوهای به دست آمده، الگوهایی که به صورت بندالی بودند، مهم ترین نقش را در ماندگاری و انتقال جریانات توأم با سرما داشته و سایر الگوها علیرغم فراوانی که داشته اند به صورت دوره ای، از شدت و ضعف برخودار بودند.
تأثیر بازارچه های مرزی در توسعه و رفاه مناطق مرزنشین (نمونه موردی: بازارچه مرزی شوشمی نوسود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مناطق مرزی از جمله فضاهای جغرافیایی هستند که با وجود ظرفیت های بالایی که دارا می باشند گاهاً متناسب با شرایط خاصی که دارند این ظرفیت ها نادیده گرفته شده اند. این مناطق به دلایل دوری از مرکز، انزوای جغرافیایی، و ... تفاوت های فاحشی ازنظر برخورداری از رفاه و توسعه با مراکز مرکزی دارند و ایجاد و فعالیت بازارچه مرزی می تواند باعث تعدیل رابطه یک سویه مرکز - پیرامون و بهبود رفاه منطقه ای گردد. این پژوهش به بررسی تأثیر بازارچه مرزی شوشمی بر توسعه و رفاه شهر نوسود در استان کرمانشاه با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی پرداخته است. جامعه آماری این تحقیق مشتمل بر کلیه پیله وران، بازرگان و سایر متصدیان و همچنین شهروندان نوسود بوده است حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 320 نفر انتخاب گردید و پرسش نامه بین آن ها توزیع شد. جهت تجزیه وتحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS(کرونباخ، رگرسیون، همبستگی) و LISREL استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که به صورت کلی احداث بازارچه در ارتقای سطح رفاه شهر نوسود موثر بوده است، هر چند ککه در چند سال گذشته این سطح رفاه با افت مواجه بوده است. بر اساس نتایج به دست آمده از رگرسیون خطی، متغیر اقتصادی بیشترین ارتباط را با توسعه و رفاه مرزنشینان داشته، بر اساس برآورد ضرایب استانداردشده مدل ساختاری بر اساس تحلیل عاملی تأییدی تحقیق و سطح معنی داری (α =0.076) به دست آمده و بعد کالبدی بیشترین اثرگذاری را در میان ابعاد دیگر داشته است؛ و نیز نتایج آزمون همبستگی نشان داد که مؤلفه اجتماعی بیشترین میزان همبستگی را با مؤلفه های تحقیق داشت است.
واکاوی و مقایسه تولیدات ماهواره ای و شبیه سازی شده AOD در تحلیل گردوغبارهای غرب ایران (2000-2018)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردوغبار، تحت تاثیر تعامل سیستم اتمسفر – زمین بوده و با تغییر در انرژی تابشی، شیمی و فیزیک اتمسفر، اقلیم یک منطقه را تحت تاثیر قرار می دهد. بنابر ضرورت نقش گردوغبارها و پراکنش فضایی-دینامیکی گسترده آنها و نیز وجود تکنیک های پیشرفته سنجش از دور و مدلسازی در شبیه سازی گردوغبار، در پژوهش حاضر سعی در مقایسه، کمی سازی و شبیه سازی رفتار گردوغبار با استفاده از عمق نوری آئروسل ( AOD ) MODIS و MACC گردید. میزان همبستگی پیرسون بین داده ها نشان داد که در منطقه مورد مطالعه بین سنجنده و مدل ارتباط معنی داری وجود دارد و کمترین همبستگی در استان همدان مشاهده شد. توزیع سالانه AOD نمایان ساخت که مقدار گردوغبار دارای دو دوره فعال (2000-2010) و غیر فعال (2010-2018) بود. همچنین، توزیع ماهانه AOD نشان داد که منطقه مورد مطالعه در ماههای آوریل تا آگوست دارای بیشترین غلظت گردوغبار است؛ که همخوانی ماهانه AOD بین مدل و سنجنده به تفکیک استان در ماه های مرطوب (دسامبر تا مارس) بیشتر از ماه های خشک (آوریل تا نوامبر) است. توزیع مکانی گردوغبار در هر دو سنجنده و مدل دارای الگوی کلی مورب مکانی جنوبی-شمالی است و با افزایش عرض جغرافیایی از مقدار آن کاسته می شود، اما این تغییرات در MODIS منظمتر از MACC است.
کشف نحوه تاثیرپذیری وفاداری گردشگران از رابطه عاطفی با برند با استفاده از قوانین انجمنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۲۰)
106 - 123
حوزههای تخصصی:
افزایش رقابت در صنعت هتلداری و افزایش دانش و آگاهی مشتریان هتل ها از خدمات و گزینه های انتخابی دیگر باعث شده است که وفاداری گردشگران به خدمات هتل به یکی از دغدغه های مدیران در صنعت هتلداری تبدیل شود. از انجایی که هتلهای پنج ستاره همواره از سطح قابل قبولی از کیفیت خدمات برخوردارند، برند را می توان یکی از مهم ترین عوامل در جذب و حفظ گردشگران مراجعه کننده به این هتلها دانست. درنتیجه؛ پژوهش حاضر در صدد بوده است تا با رویکردی نوین و با بهره گیری از روش قوانین انجمنی به بررسی نحوه تاثیرپذیری وفاداری گردشگران از رابطه عاطفی با برند بپردازد. جامعه آماری در این تحقیق کلیه مشتریان هتل های پنج ستاره مشهد مشتمل بر12هتل بوده و حجم نمونه، با استفاده از جدول مورگان و با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای، 388 نفر برآورد شده است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسش نامه استاندارد است که روایی آن توسط خبرگان تأیید شده و پایایی آن نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برآورد شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از روش قوانین انجمنی و نرم افزار SPSS Clementine12 بهره گرفته شد. نتایج تحقیق بیانگرآن بود که در نهایت 78 قانون در خصوص نحوه تاثیرپذیری ابعاد وفاداری گردشگران از رابطه عاطفی با برند استخراج شد که 14 قانون آن بالاترین سطح اطمینان و جامعیت را داشته و درنهایت یک قانون بر هر چهار بعد وفاداری به طور یکسان تاثیرگذار بود که مدیران هتل می توانند از آن به عنوان قانون طلایی در بهبود وفاداری گردشگران بهره گیرند.
موقعیت بلاکینگ ها و بارش ها در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۸
79-91
حوزههای تخصصی:
برای تعیین موقعیت و نوع بلاکینگ ها مؤثر بر اقلیم دوره سرد ایران، داده های روزانه ارتفاع ژئوپتانسیل متر سطح 500 هکتوپاسکال در محدوده 10-70 درجه شمالی و 10-80 درجه شرقی با تفکیک 5/2 درجه در دوره آماری 2010-1961 استفاده شد. بلاکینگ ها با شاخص کمی تیبالدی بر روی نقاط رقومی شناسایی گردید. در منطقه موردمطالعه، سه ناحیه وقوع بلاکینگ به ترتیب در اروپای مرکزی، اروپای شرقی و آسیای مرکزی وجود دارند. نوع غالب بلاکینگ ها در این نواحی از نوع رکس با قرارگیری بلاکینگ و سردچال در سطوح میانی جو، روی همدیگر می باشد، چنانچه در اروپای مرکزی و شرقی یک بلاکینگ از نوع رکس شکل گیرد، همزمان در آسیای مرکزی یک تراف عمیق یا سردچال ایجاد می شود و این تسلسل در سیستم های جوی نصف النهاری طبیعی است. بارش های ایران با سیستم بلاکینگ رکس اروپای شرقی و سردچال آسیای مرکزی بیشترین ارتباط را داشته و ریزش ها در غالب نقاط ایران افزایش دارد؛ اما چنانچه در ناحیه آسیای مرکزی، ارتفاع افزایش داشته و بلاکینگ از نوع امگا شکل گیرد، به دلیل افزایش ارتفاع جو، بارش ها در غالب نقاط ایران کاهش دارند؛ اما چنانچه در اروپای مرکزی یک بلاکینگ از نوع امگا شکل گیرد با عمیق شدن تراف در بالکان و دریای سیاه، با ریزش های جوی در شمال غربی ایران همراه است و اگر این نوع بلاکینگ در اروپای شرقی شکل گیرد، عمدتاً تمرکز بارش ها در ناحیه خزری، خزر شرقی تا شمال شرقی ایران، است.
تببین فرآیندهای نوگرایی در عدم انطباق فضایی محله های شهری: (مورد پژوهش، منطقه 4 شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال هشتم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
۱۸۹-۲۱۴
حوزههای تخصصی:
فرایندهای نوگرایی و سیاست های برنامه ریزی شهریِ نوگرا، اثرات و پیامدهای قابل توجهی بر تحولات فضاییِ شهرها داشته است. ازجمله این پیامدها ایجاد شکاف فزاینده بین گروه های اجتماعی و فضاهای شهری بر پایه مجموعه ای از زمینه ها و مکانیزم ها بوده که از اواخر دهه 1960 به بعد، تحت عنوان "نظریه عدم انطباق فضایی" مفهوم پردازی و به سنجش های تجربی گذاشته شده است. روش شناسی پایه در برآورد وضعیت عدم انطباق فضایی در شهرها یا مناطق شهری، مبتنی بر منطق "جدایی گزینی فضایی"در بین گروه های اجتماعی و کاربری های زمین به طور هم زمان است؛ چراکه بر اساس نظریه عدم انطباق فضایی، نمی توان مکانیزم های جدایی گزینی بین گروه های اجتماعی در شهر را بدون در نظر گرفتنِ ارتباط آن با مکانیزم های جدایی گزینی در فضاها یا کاربری های شهری و بالعکس، توضیح داد. بر اساس چنین منطق روش شناختی، مقاله حاضر، به سنجش وضعیت انطباق فضایی در منطقه 4 شهرداری تهران پرداخته است . روش جمع آوری داده ها به صورت کتابخانه ای و داده های موجود در مرکز آمار (داده های سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال 1395 در سطح بلوک های جمعیتی منطقه)، سازمان راه و شهرسازی، شهرداری منطقه 4 بوده است. متغیرهای مورداستفاده برای تجزیه وتحلیل عدم انطباق فضایی در منطقه، میزان تحصیلات، اشتغال به تحصیل در خارج و داخل کشور، وضعیت اشتغال و بیکاری،سطح زیربنای مسکن، نوع مالکیت مسکن، تغییرات الگوی کاربری زمین و میزان رفت وآمدهای روزانه در محدوده موردبررسی بوده است. یافته های به دست آمده بر اساس متغیرهای تعریف شده و تکنیک های مورداستفاده در نرم افزارهای Segragation Analyser و ArcGIS نشان می دهد که وضعیت عدم انطباق فضایی در این منطقه شهری، بالاست و شدت آن ازنظر ویژگی های شغلی و سواد گروه های اجتماعی در ارتباط با وضعیت کاربری های فعالیتی و سکونتی بیشتر است. بر پایه این نتیجه، برخی راهبردها و سیاست ها برای کاهش وضعیت عدم انطباق فضایی در منطقه چهار و کمک به توزیع متوازن تر و عادلانه ترِ توسعه در این منطقه و کاهش فقر در بین گروه های فرودست پیشنهادشده است.
ارائه چارچوبی برای ایجاد ائتلاف در کسب وکارهای گردشگری با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهانی شدن، پیشرفت تکنولوژی و وسایل ارتباط جمعی موجب شده تا بازار رقابتی محلی در حد بازاری جهانی وسعت یابد؛ بازاری که دیگر سازمان ها به تنهایی قادر به بقا در آن نخواهند بود. دراین میان، کسب وکارها، با تشکیل ائتلاف و توسعه همکاری، منابع خود را به اشتراک گذاشته و حیات خود را تضمین می کنند. از سوی دیگر، باتوجه به رخدادهای اخیر کشور در حوزه سیاست های خارجی و بکر بودن بازار گردشگری، به نظر می رسد صنعت گردشگری را می توان یکی از مصادیق رشد به شمارآورد. این امر کسب وکارهای گردشگری را برای استفاده حداکثری از فرصت های بازار ترغیب می کند و باتوجه به وضعیت و بضاعت کسب وکارهای گردشگری کشور، اتخاذ راهبرد همکاری محتمل تر است. بنابراین نیاز به همکاری در میان کسب وکارهای گردشگری شدت خواهد یافت و گام اول برای تحقق چنین امری اتخاذ ملاحظات صحیح درخصوص شکل گیری چنین ائتلاف هایی است. ازاین رو، هدف از پژوهش حاضر ارائه چارچوب برای شکل گیری ائتلاف در کسب وکارهای گردشگری است. بدین منظور، برای درک عمیق از پدیده شکل گیری ائتلاف ها، رویکرد تفسیرگرایانه اتخاذ و از روش فراترکیب، برای تجمیع و بسط آرای پیشین، استفاده شد. روش فراترکیب یکی از روش های کیفی تحقیق است که در آن محقق با تفسیر نتایج مطالعات پیشین به بسط مدلی جدید، در حوزه ای خاص می پردازد؛ بدین ترتیب، ضمن تجمیع آرای پیشین، تصویری بدیع از موضوع شکل خواهد گرفت. تحقیق حاضر منتج به تصویری کلی از مهم ترین ابعاد و مؤلفه های دخیل در شکل گیری یک ائتلاف گردشگری شد.
سناریوهای تاثیر برگزیت بر وحدت پولی اتحادیه اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
88 - 109
حوزههای تخصصی:
پول واحد در قالب یورو یکی از عناصر اصلی قوام بخش ژئوپلیتیک اتحادیه اروپا می باشد که تغییر و تحول در آن می تواند سبب تغییرات ژئوپلیتیکی دیگری در این قاره شود. روشن است خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، کلیت این اتحادیه و از جمله وحدت پولی آن را تحت تاثیر قرار می دهد. هدف این مقاله بررسی مسئله تاثیر خروج انگلستان(برگزیت ) بر وحدت پولی اروپا می باشد. اهمیت این مسئله در تاثیرات ژئوپلیتیکی تداوم اروپای نسبتا منسجم و یا تغییر آن به یک اروپای شکننده بر سیاست بین الملل است. نگارندگان این مقاله با بهره گیری از نظریه پیتر شوارتز(سناریونویسی معروف به G.N.B کسب و کار تجارت جهانی درقالب الگوی آینده پِژوهشی) و نیز روش توصیفی، تحلیلی و نیز فرایند محور سه سناریو، بدبینانه شکست وحدت پولی اروپا، سناریو حفظ وضع موجود(تداوم همکاری ها میان انگلستان و اتحادیه اروپا) و سناریو خوشبینانه(انسجام فرایند وحدت سیاسی و اقتصادی اروپا) را ارائه دادند. بر مبنای شرایط وقوع سناریوها، نتیجه اصلی پژوهش این است که خروج انگلستان از اتحادیه اروپا، به تقویت مناسبات و سیاست های واحد پولی یورو کمک خواهد کرد.
بررسی کارآیی فنی تعاونی های روستایی استان سیستان و بلوچستان با روش تحلیل پوششی داده های فازی (FDEA)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و سوم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
79 - 94
حوزههای تخصصی:
با توجه به نقش مهم تعاونی های روستایی در توسعه اقتصادی روستا، ارزیابی عملکرد این سازمان ها و شرکت ها بسیار اهمیت دارد. از این رو، هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی کارآیی فنی شرکت های تعاونی روستایی حوزه سیستان و بلوچستان با استفاده از روش تحلیل پوششی داده های فازی (FDEA) و مقایسه آن با روش تحلیل پوششی کلاسیک بود. بدین منظور، اطلاعات مورد نیاز ۵۲ شرکت تعاونی روستایی فعال در استان سیستان و بلوچستان طی سال 1395 جمع آوری و تحلیل شد. شاخص های مورد استفاده در پژوهش شامل سه ورودی (هزینه های جاری، سرمایه و تعداد فروشندگی ها) و یک خروجی (سود) بود. نتایج نشان داد که بر اساس نتایج کاربرد روش تحلیل پوششی داده های فازی، سه شرکت و روش تحلیل پوششی داده های کلاسیک، نُه شرکت کارآ ارزیابی شدند؛ همچنین، میانگین کارآیی در روش سنتی 55 درصد و در روش فازی ۳۲ درصد به دست آمد. با وجود پایین بودن کارآیی شرکت ها در برآوردهای هر دو روش، قدرت تفکیک روش فازی بالاتر بود. بنابراین، پیشنهاد می شود که با مقایسه شرکت های ناکارآ با کارآ، نسبت به بهره برداری بهتر از منابع برای ارتقای کارآیی شرکت های ناکارآ اقدام شود.
بررسی فاکتورهای زیست محیطی مؤثر در انتشار نیترات در آبخوان چادگان استان اصفهان) با استفاده از آنالیز مؤلفه های اصلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۱
19 - 40
حوزههای تخصصی:
بحران آب در کشور ما و به تبع آن برداشت بی رویه از آب های زیر زمینی باعث شده است که شناسایی مناطق آسیب پذیر آبخوان و مدیریت بهره برداری از منابع آب و کاربری اراضی به عنوان یکی از ضرورت های اصلی در سراسر کشور شناخته شود که باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. از بین آلاینده های مختلف، نیترات به عنوان یکی از شاخص های شیمیایی آلودگی آب مورد توجه بوده است. به منظور ارزیابی تأثیر فاکتورهای زیست محیطی مؤثر در آلودگی نیترات در آب های زیرزمینی، آبخوان چادگان که یکی از زیرحوضه های اصلی گاوخونی محسوب می گردد و از دو دهه اخیر در معرض آلودگی های شدید انسانی قرار گرفته است، انتخاب گردید. این مطالعه به طور ویژه به بررسی 1) توزیع شوری آبخوان چادگان در دو دهه اخیر (1395-1374)، 2) توزیع نیترات در آبخوان آبرفتی چادگان و 3) تعیین سهم نسبی پارامترهای زیست محیطی (از قبیل کاربری اراضی) در آسیب پذیری آب های زیرزمینی پرداخته است. در این تحقیق رتبه هر یک از نقاط نمونه برداری برای لایه های مدل دراستیک و کاربری اراضی منطقه تعیین گردید و در نهایت با استفاده از روش آماری چندمتغیره آنالیز مؤلفه های اصلی، فاکتورهای کنترل کننده کیفیت آب آبخوان چادگان مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد شوری آب زیرزمینی چادگان در محدوده 250 تا µS/cm 408 قرار گرفته است و در دو دهه اخیر (از 5/308 در سال 1374 تا µS/cm 2/359 در سال 1395) به طور مستمر افزایش یافته است و میزان شوری در قسمت های شمالی و جنوبی منطقه در سال های 1374، 1389، 1392 و 1395 نسبت به قسمت های مرکزی آبخوان بیشتر است. از دیگر نتایج این تحقیق می توان به غلظت 15 تا mg/l 37 نیترات در سال 1395 به دلیل برهمکنش فاکتورهای آسیب پذیری ذاتی (عمدتاً هیدرولوژیکی) و کاربری اراضی در قسمت های شمالی و جنوبی آبخوان چادگان اشاره نمود.