فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۰۱ تا ۱٬۴۲۰ مورد از کل ۴٬۲۲۷ مورد.
منبع:
گردشگری و توسعه سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۲۵)
249 - 268
حوزههای تخصصی:
گردشگری ورزشی طبیعت محور به عنوان یکی از انواع گردشگری نقش مهمی در توسعه مناطق بازی کرده و می تواند تأثیر مهمی در ارتقا سلامت جسمی و روحی گردشگران داشته باشد. این نوع از گردشگری یکی از سازگارترین الگوها را با راهبردهای توسعه پایدار در مقیاس منطقه ای ارائه می کند. استان لرستان به دلیل قرارگیری در رشته کوه زاگرس، از ظرفیت های طبیعی متعددی همچون کوه ها و آبشارهای منحصربه فرد، رودخانه های متعدد و دریاچه هایی با اکوسیستم کم نظیر برخوردار است. از این رو این استان می تواند به عنوان یکی از قطب های مهم در زمینه گردشگری ورزشی طبیعت محور در سطح کشور محسوب شود؛ هرچند که تاکنون از ظرفیت های بالقوه و بالفعل این استان در زمینه گردشگری ورزشی طبیعت مبنا استفاده مؤثر نشده است. هدف این پژوهش تعیین ظرفیت و رتبه بندی مسیرها گردشگری استان بر مبنای گردشگری ورزشی طبیعت محور است. بدین منظور، ابتدا معیارها و شاخص های مورد نیاز از پژوهش های پیشین استخراج گردیده و سپس با بهره مندی ازنظر متخصصان، برای استان لرستان بومی سازی شده است. وزن معیارها نیز بر اساس آرای کارشناسان و با به کارگیری روش بهترین بدترین معیار در نرم افزار لینگو مشخص گردیده است و درنهایت مسیرهای گردشگری استان بر اساس ظرفیت گردشگری ورزشی طبیعت مبنا رتبه بندی شده است. یافته ها نشان می دهد که مسیرهای خرم آباد الیگودرز، خرم آباد دورود، خرم آباد بروجرد در رتبه های اول تا سوم و مسیرهای خرم آباد کوهدشت، خرم آباد دلفان، خرم آباد پلدختر، خرم آباد ازنا، خرم آباد دوره و خرم آباد سلسله به ترتیب در رتبه های بعدی قرار گرفته اند.
ارزیابی و مدل سازی تغییرات زمانی- مکانی کاربری اراضی در گسترش شدت بیابان زایی مناطق خشک شمال شرق ایران (سرخس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۴
1 - 18
حوزههای تخصصی:
تغییرات پوشش زمین در دهه های اخیر مشکلات فراوانی ازجمله تخریب منابع طبیعی را در برداشته است. پیش بینی تغییرات کاربری اراضی نقش مهمی در مدیریت منابع داشته و مدیران را در برنامه ریزی بهتر یاری می دهد. هدف از این تحقیق، بررسی تغییرات کاربری اراضی در گذشته و پیش بینی آن در آینده با استفاده از مدل ساز تغییر زمین (LCM) در توسعه شدت بیابان زایی مناطق خشک شمال شرق ایران، سرخس است. در این تحقیق با استفاده از تصاویر ماهواره ای چند زمانه لندست مربوط به سال های 2000، 2005، 2010 و 2015، تغییرات کاربری اراضی طی 15 سال بررسی گردید. وضعیت کاربری اراضی سال 2030 با استفاده از مدل پیش بینی مارکوف و رویکرد مدل سازLCM و بر پایه شبکه های عصبی مصنوعی پیش بینی شد. نتایج نشان داد در طول این دوره، تغییرات کاربری اراضی شامل کاهش سه درصدی مراتع متوسط و غنی، افزایش سه درصدی مراتع فقیر و اراضی بایر و افزایش یک درصدی اراضی کشاورزی بوده است. وسعت پهنه های ماسه ای در کل این دوره بیش از یک درصد افزایش یافته است که نشان دهنده افزایش شدت بیابان زایی است. صحّت نقشه کاربری اراضی پیش بینی شده و نقشه واقعیت زمینی ضریب کاپای 85 درصدی را نشان می دهد. طبق نتایج طی سال های 2000 تا 2015 منطقه مطالعاتی دستخوش تغییرات وسیعی گردیده که عمده این تغییرات در جهت تخریب منطقه بوده است. نتایج پیش بینی مدل ساز نیز ادامه روند تخریب زمین و شدت بیابان زایی را تأیید می کند.
تحلیل زمانی _ مکانی جزیره حرارتی شهر ارومیه با استفاده از سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۴
83 - 99
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش جهت تحلیل زمانی و مکانی جزیره حرارتی شهر ارومیه، تصاویر لندست مربوط به ماه اوت سال های 1989، 1998، 2011 و 2018 مورد استفاده قرار گرفت. جهت استحصال نقشه های جزیره حرارتی، دمای سطح زمین با روش حد آستانه NDVI و قانون پلانک بر اساس محاسبات آرتیس و کارناهان برای تصاویر TM و الگوریتم پنجره مجزا برای تصویر OLI/TIRS محاسبه شد. با استفاده از تصاویر NDVI و نقشه های کاربری اراضی، ارتباط دمای سطحی با پوشش گیاهی و کاربری های مختلف مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد در طول مدت مورد مطالعه طبقات دمایی خنک و بسیار خنک، کاهش داشته و در اوت سال 2018 جزایر حرارتی جدیدی ایجاد شده است که به کارگاه های تولیدی، صنعتی، سوله ها و زمین های بایر در قسمت شرق، شمال شرق و جنوب شرق شهر مربوط است. بررسی روند تغییرات زمانی جزیره حرارتی شهر ارومیه نشان داد که شاخص جزیره حرارتی روند افزایشی داشته است. این شاخص در سال 1989 با میزان 2/0 به 37/0 در سال 2018 رسیده است؛ بنابراین علاوه بر گسترش فضایی جزیره حرارتی، شدت آن نیز افزایش داشته است.
تحلیل وضعیت خشکسالی در سطح کشور ایران با استفاده از محصول بارشی مرکز ECMWF(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشکسالی از جمله بلایای طبیعی است که نسبت به سایر پدیده های طبیعی در یک بازه زمانی طولانی اتفاق می افتد که به صورت متناوب جوامع بشری را از طریق اثرات منفی بر روی منابع آب و کشاورزی و به دنبال آن اقتصاد را دچار مشکل می سازد. یکی از روش های بررسی وضعیت خشکسالی استفاده از شاخص های خشکسالی همچون SPI می باشد. در این پژوهش از شاخص SPI جهت بررسی خشکسالی و ترسالی طی دوره زمانی 2001 تا 2016 استفاده شده است. شاخص SPI صرفا مبتنی بر اساس میزان بارش بوده به همین جهت انتخاب یک منبع بارش مناسب جهت استخراج شاخص SPI در مقیاس های زمانی مختلف از اهمیت به سزایی برخوردار می باشد. ایستگاه های سینوپتیک به دلیل عدم پراکنش مناسب و همچنین وجود خلاهای آماری زیاد نمی توانند به عنوان منبع بارش مناسب در این نوع پژوهش ها نقطه قابل اتکایی باشند به همین جهت منابع بارش شبکه بندی شده که دارای قدرت تفکیک مکانی و زمانی بالایی هستند می توانند به عنوان یک جایگزین مناسب برای ایستگاه های زمینی استفاده شوند، در این پژوهش از منبع بارش Era-interim که محصول مرکز پیش بینی های میان مدت جوی اروپایی است استفاده شده است. نتایج ارزیابی های اولیه حاکی از این بود که منبع بارش Era-interim می تواند به عنوان یک جایگزین مناسب برای ایستگاه های سینوپتیک در سطح کشور استفاده شود. به همین جهت از این منبع بارش جهت بررسی وضعیت خشکسالی در سطح کشور استفاده شد. برررسی وضعیت خشکسالی با توجه به شاخص SPI بود حاکی از این مساله بود که با افزایش مقیاس زمانی شاخص SPI خشکسالی ها و ترسالی ها شدیدتر شده به نحوی که خشکسالی ها و ترسالی های ملایم در اکثر ماه ها و سال های مورد بررسی تبدیل به خشکسالی های شدید و ترسالی های شدید شدند.
شناسایی الگوهای رودباد مؤثر در بارش های سیل خیز فصل سرد نیمه جنوبی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال هفتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
177-196
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق شناسایی ارتباط نوع و پیکربندی های متفاوت رودباد با بارش های سنگین و فراگیر نیمه جنوبی ایران است. بدین منظور داده های بارش روزانه فصل سرد (آذر تا اسفند) طی دوره آماری 1970 تا 2014 از سازمان هواشناسی کشور اخذ شد. سپس با در نظر گرفتن دو شرط فراگیری بیش از 50 درصد و بارش های بیش از صدک 95 درصد هر ایستگاه، 61 روز بارش سنگین و فراگیر جهت بررسی همدید انتخاب گردید. داده های جو بالا نیز شامل باد مداری و نصف النهاری، ارتفاع ژئوپتانسیل، فشار تراز دریا، امگا و نم ویژه است که با تفکیک مکانی 5/2*5/2 درجه قوسی از مرکز پیش بینی های جوی آمریکا اخذ گردید. سپس با استفاده از روش تحلیل مؤلفه های مبنا بر روی داده های ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال طی 61 روز بارش منتخب، 12 عامل که بیش از 90 درصد پراش داده ها را تبیین می کند، استخراج شد و با اعمال روش تحلیل خوشه ای با روش ادغام وارد بر روی نمرات عامل ها، چهار الگوی مؤثر بر آرایش رودبادها شناسایی گردید. نتایج نشان داد که رودباد جنب حاره ای با تقویت همگرایی سطحی و میدان واگرایی در سطوح بالای وردسپهر و به تبع آن توسعه کم فشار سطحی و ناوه سطوح میانی وردسپهر، نقش مهمی در رخداد بارش های سنگین و فراگیر نیمه جنوبی کشور دارد و اندرکنش آن با رودباد جنب قطبی شدیدترین و فراگیرترین روزهای بارش را در منطقه موجب می شود. در الگوهای مورد بررسی استقرار رودباد از شمال عربستان تا نیمه شمالی ایران با انحنای مداری و نصف النهاری و همسویی نیمه چپ خروجی رودباد با کم فشار تراز دریا و نیمه شرقی ناوه تراز میانی وردسپهر، هوای گرم و مرطوب منابع آبی دریای سرخ، خلیج فارس و دریای عرب را به سمت نیمه جنوبی کشور فرارفت می کند.
بررسی و مقایسه روند بیابان زایی در مناطق خشک و نیمه خشکبا تاکید بر معیار اقلیم(مطالعه موردی: دشت عباس و دشت دهلران، استان ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال هفتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
103-120
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر بیابان زایی به عنوان یک معضل گریبان گیر بسیاری از کشورهای جهان از جمله کشورهای در حال توسعه است. این معضل مشتمل بر فرآیندهایی است که هم زائیده عوامل طبیعی بوده و هم به عملکرد نادرست انسان برمی گردد. هدف از این پژوهش مقایسه بیابان زایی و خشکسالی دشت عباس و دشت دهلران به ترتیب با مساحت 34104 و 54252 هکتار می باشد .در این مطالعه با استفاده از مدل ایرانی IMDPA شدت بیابان زایی دشت عباس و دشت دهلران در دوره زمانی 88-1384و 93-1389 مورد ارزیابی قرار گرفت. به همین منظور معیار اقلیم به عنوان موثرترین معیار ارزیابی بیابان زایی در نظر گرفته شد. برای معیار اقلیم سه شاخص بارش سالانه، شاخص خشکسالی SPI و استمرا خشکسالی در نظر گرفته شد. بعد از آماده سازی داده ها با استفاده از جدول امتیازدهی مدل IMDPA هریک از شاخص ها بصورت لایه های اطلاعاتی وارد نرم افزار Arc GIS 9.3 شد. در نهایت با استفاده از میانگین هندسی نقشه های تهیه شده دو دوره زمانی با هم ادغام شده و با قرار دادن لایه های امتیاز دهی شده سه شاخص مذکور نقشه نهایی مدل IMDPA از اقلیم دشت عباس و دشت دهلران تهیه گردید. نتایج تحقیق نشان داد که شاخص SPI به عنوان موثرترین شاخص،در دشت عباس در دو دوره به ترتیب با میانگین وزنی 04/3 و 5/3 در طبقه شدید با زیر کلاس 2 و 3 قرار دارد. در مقابل در دشت دهلران نیز شاخص SPI در دوره اول و دوم با میانگین وزنی 93/1 و 25/2 در طبقات متوسط زیر کلاس 1 و 2 و 3 و شدید زیر کلاس 1 قرار گرفته است. می توان نتیجه گرفت که شدت بیابان زایی در دشت عباس در مقایسه با دشت دهلران از نظر اقلیم در شرایط نامطلوبیقرار دارد. بطوری که وقوع بیابان زایی با شدت بیشتر در دهه های آتی دور از انتظار نخواهد بود
امکان ناپذیری و امکان پذیریِ توافق در برنامه ی هسته ای ایران همسنجی دوره های سه گانه ی ریاست جمهوری (خاتمی، احمدی نژاد و روحانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه ی هسته ای ایران، از مهم ترین مسائل سیاست خارجی ایران بعد از انقلاب بوده است. این برنامه سه دوره ی ریاست جمهوری خاتمی، احمدی نژاد و روحانی را درگیر خود کرد. پژوهش حاضر بر مبنای نظریه ی منطقه ی توافق ممکن (ZOPA) و همچنین با بهره گیری از روش تاریخی تطبیقی به بررسی برنامه ی هسته ای در سه دوره ی ریاست جمهوری (خاتمی، احمدی نژاد و روحانی) می پردازد. سؤال اصلی این پژوهش این است که چرا در دو دوره ی ریاست جمهوری خاتمی و احمدی نژاد مذاکرات ایران و قدرت های غربی به توافق هسته ای ختم نشد، اما در دوره ی ریاست جمهوری روحانی این مذاکرات به توافق هسته ای منجر شد. فرضیه ی نوشتار این است که استراتژی ها و تاکتیک های ناهمانند، در دو محیط داخلی و خارجی (ایران و گروه 1+5) در سه دوره ی ریاست جمهوری (خاتمی و احمدی نژاد و روحانی) منجر به دو دستاورد گوناگون (عدم توافق و توافق) در برنامه ی هسته ای ایران شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که در دوران خاتمی، انعطاف ایران، کشورهای غربی را بر این باور رساند که نیاز چندانی به کنارآمدن با ایران ندارند. در دوران احمدی نژاد نیز به دلیل سیاست خارجی تهاجمی، این فرصت به ایالات متحده داده شد که اتحادیه ی اروپا و حتی چین و روسیه را با خود همراه کند، و قطعنامه های تحریمی را علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل تصویب کند. اما در دوره ی روحانی، با بهره گیری از تجارب دولت های پیشین سعی شد مسیر اعتدال طی گردد؛ سیاستی که باعث گردید طرف مقابل ایران، در سیاست های خود تجدید نظر کند. همین امر دستیابی به توافق جامع هسته ای را امکان پذیر کرد.
پیش بینی تغییرات اقلیمی در غرب ایران با استفاده از ریزمقیاس گردانی خروجی مدل HadCM3 تحت سناریوهای مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات اقلیمی مهم ترین معضل کره زمین در قرن حاضر است بنابراین ارزیابی و پیش بینی این تغییرات در آینده به دلیل اثرات سوء تغییرات اقلیمی بر منابع آبی و محیط طبیعی و همچنین اثرات زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی از اهمیت ویژه ای برخوردار است . لذا در این پژوهش به پیش بینی پارامترهای دمای حداقل، دمای حداکثر، بارش و تابش به عنوان پارامترهای مهم اقلیمی به صورت روزانه تحت سناریوهای A1B ، A2 و B1 با کاربست مدل گردش عمومی جو HadCM3 در دو دوره زمانی مختلف (2065-2046 و 2099-2080) و مقایسه آن نسبت به دوره پایه (2005-1961) از طریق مدل ریزمقیاس گردانی آماری LARS-WG در 6 ایستگاه های سینوپتیک منتخب در غرب کشور در سطح سه استان کردستان، کرمانشاه و همدان پرداخته شد. در ارزیابی مدل LARS-WG به بررسی میزان خطای داده های مشاهداتی و شبیه سازی با استفاده از معیارهای MAE ، MSE ، RMSE و R 2 پرداخته شد و با توجه به نتایج حاصل، مدل برای منطقه مورد مطالعه مناسب ارزیابی گردید. نتایج کلی حاصل از بررسی برای دوره های آینده حاکی از کاهش 7/7 درصدی بارش، افزایش 4/3 درجه سلسیوس دمای حداقل و 3/3 درجه سلسیوس دمای حداکثر به طور متوسط بلندمدت در سطح منطقه مطالعاتی نسبت به دوره پایه می باشد. همچنین بر اساس نتایج حاصل میزان تابش نیز افزایش خواهد یافت که این افزایش به طور متوسط بلندمدت در سطح منطقه برابر 38/0 میلی ژول بر مترمربع در روز است. نتایج حاصل از این پژوهش می تواند کمک فراوانی به حل چالش های مدیران و برنامه ریزان منابع آب در دوره های آتی نماید.
طراحی الگوی امنیت غذایی خانواده های روستایی استان ایلام: کاربرد نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
61 - 88
حوزههای تخصصی:
در تحقیق حاضر، با استفاده از رهیافت نظری داده بنیاد، مؤلفه های امنیت غذایی پایدار خانواده های روستایی استان ایلام در قالب رویکردی استقرایی شناسایی و تحلیل شد. روش پژوهش، از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری داده ها آمیخته اکتشافی بود. مشارکت کنندگان تحقیق متشکل از خبرگان آشنا به مباحث امنیت غذایی (شامل کارشناسان تغذیه، بهداشت، ترویج وآموزش کشاورزی، و غذا و دارو و همچنین، کشاورزان نمونه استان و کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی) در سال 1397 بودند که از آن میان، هجده نفر بر اساس معیار اشباع نظری و با استفاده ازرویکرد نمونه گیری هدفمند و روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. تجزیه وتحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی صورت گرفت. یافته ها نشان داد که مدل احصاشده از شش مقوله اصلی، شانزده زیرمقوله و 62 گویه (مفهوم) تشکیل شده، که عبارت اند از: شرایط علی (خطرات تهدیدکننده سلامت، تهدیدات محیط زیست)، شرایط زمینه ای (الگوی غذایی خانوار و شرایط اجتماعی- فرهنگی) ، مقوله محوری (وجود غذای کافی، دسترسی به غذا، ثبات در جذب غذا، برقراری سلامت غذایی)، راهبردها (عرضه مواد غذایی سالم با رعایت الگوی مناسب مصرف، مدیریت مخاطرات و خطرپذیری، سرمایه گذاری فنی- زراعی، افزایش خدمات آموزشی و حمایتی)، شرایط میانجی (حمایت های رفاهی و اقتصادی، حمایت های مدیریتی و برنامه ریزی، حمایت های آموزشی و بهداشتی) و پیامدها (توقف افول و ارتقای سطح سلامت و تغذیه مصرف کنندگان روستایی). همچنین، با بهره گیری از نتایج کدگذاری ها و تحلیل با رویکرد کیفی در کل نظریه، طراحی مدل صورت گرفت؛ و در نهایت، مدل مفهومی و اجزای مدل با مؤلفه ها و شاخص های مربوط ارائه شدند.
بررسی قصد کارآفرینی اجتماعی دانشجویان در صنعت گردشگری با تاکید بر نقش آموزشی دانشگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۲۲)
173 - 187
حوزههای تخصصی:
یکی از رویکردهای مهم در مبانی نظری برای تبیین رفتار کارآفرینی، مدل های قصد است. در پژوهش حاضر، از میان عوامل مختلف زیست بوم کارآفرینی و مدل های قصد، چهار ویژگی روان شناسیِ فردی شامل قصد کارآفرینی اجتماعی، خود-کارامدی، همدلی و نگرش نسبت به کارآفرینی و یک عامل محیطی شامل آموزش کارآفرینی انتخاب شده است. بنابراین، هدف اصلی این پژوهش، بررسی ارتباط میان متغیرهای کلیدی فوق است که شناخت نحوه و شدت ارتباط بین آنها، می تواند شرایط توسعه راهبردهای آموزشی در دانشگاه ها برای بهبود قصد کارآفرینی دانشجویان را فراهم آورد. جامعه آماری این پژوهش، دانشجویان مقاطع تحصیلی کارشناسی ارشد و دکتری رشته های مختلف مرتبط با گردشگری و دانشجویان نامرتبط با رشته های گردشگری اما فعال/شاغل در زمینه های گردشگری است. روش پژوهش به منظور بررسی ارتباط میان متغیرهای فوق، مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی است. در این راستا، به ترتیب، مدل اندازه گیری و مدل ساختاری بررسی شد. نتایج مدل ساختاری نشان داد که فرضیه های مبنی بر ارتباط مثبت بین همدلی و قصد و از سوی دیگر، همدلی و نگرش تایید نشد. نتایج مدل همچنین بیانگر آن است که آموزش نقشی اساسی در اخذ قصد کارآفرینی اجتماعی دانشجویان ایفا می کند به طوری که ضریب اثر کلی آن فراتر از متغیرهای خود-کارامدی، نگرش و همدلی است. بر این اساس، پیشنهاد می شود که موضوع کارآفرینی اجتماعی به عنوان یک واحد یا سرفصل درسی در رشته های مرتبط با گردشگری مد نظر قرار گیرد.
تحلیل سیستمی توسعه گردشگری ایران مبتنی بر بازارهای همسایه و ارائه مدل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجود ابعاد و اثرات گوناگون و ذینفعان مختلف دخیل در توسعه گردشگری موجب پیچیدگی و پویایی رفتارهای این حوزه شده است. امری که شناخت صحیح و دقیق صنعت گردشگری و ارزیابی و ارائه راهکارهایی برای بهبود و توسعه آن را ضروری می نماید. لذا، پژوهش حاضر سعی بر آن دارد که با بهره مندی از مدلسازی دینامیکی در قالب روش تحلیل پویاییهای سیستمی، مدل توسعه گردشگری کشور را با تاکید بر بازارهای همسایه ارائه دهد. در این خصوص با شبیه سازی رفتاری عوامل مختلف مساله در محیط نرم افزار Vensim و تجزیه و تحلیل ابعاد گوناگون آن، ضمن توصیف وضعیت صنعت گردشگری کشور راهکارهایی برای دستیابی به وضعیت مطلوب بهره مندی از این بازارها ارائه شد. از جمله مهمترین سیاستهایی که جهت بهبود وضعیت گردشگری کشور با اولویت قراردادن بازارهای همسایه پیشنهاد می شود عبارتند از: بهبود روابط با همسایگان و اولویتبخشی به آنها در برنامه های بازاریابی، تقویت زیرساختها و سیاستگذاری جهت توسعه گردشگری داخلی برای همه اقشار درآمدی، فرهنگ سازی جهت تقویت نگاه عموم جامعه ایرانی به گردشگران همسایه، افزایش تسهیلات و امکانات برای سرمایهگذاری داخلی و خارجی، توجه به تمام پتانسیل های گردشگری در تمام نقاط کشور، تسهیل و حذف مقررات زائد برای ایجاد کسب و کارهای گردشگری و آسان سازی سفر و بستر سازی برای تبادلات مالی با بازارهای هدف. در نهایت، با توجه به شبیه سازی سناریو های پیشنهادی در مدل دینامیکی می توان اذعان نمود که اعمال این سیاست ها می تواند موجبات توسعه گردشگری کشور در سالیان آتی را فراهم نماید.
بررسی رابطه اصالت برند و عشق به برند با توجه به نقش نیاز به منحصر به فرد بودن در هتل های پنج ستاره شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه سرمایه گذاری در روابط مصرف کننده با برند به موضوع اساسی برای بسیاری از شرکت هایی که به دنبال بقا و کسب سود مستمر از طریق مشتری هستند، تبدیل شده است. هدف تحقیق حاضر، بررسی رابطه بین اصالت برند و عشق به برند با ملاحظه نقش نیاز به منحصر بفرد بودن در هتل های پنج ستاره شهر مشهد می باشد. این تحقیق بر حسب هدف کاربردی و براساس شیوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع پیمایشی و همبستگی است. ابزار اندازه گیری در این مطالعه، پرسشنامه با طیف لیکرت پنج گزینه ای و شامل 23 گویه است. همچنین جهت تعیین پایایی از آلفای کرونباخ و پایایی مرکب استفاده شده است که مقدار بدست آمده مورد تأیید می باشد. نمونه آماری این تحقیق 223 نفر از میهمانان هتل های پنج ستاره شهر مشهد می باشند. داده های آماری گردآوری شده طی 6 ماهه اول سال 1397میباشد. جهت تحلیل توصیفی داده ها از نرم افزار SPSS و جهت آزمون فرضیات با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری ( SEM ) و با کمک نرم افزار Smart PLS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهدکه بین اصالت برند و عشق به برند رابطه مثبت و معناداری وجود دارد، اما نیاز به منحصر بفرد بودن، رابطه اصالت برند بر عشق به برند را در بین مهمانان هتل های پنج ستاره شهر مشهد تعدیل نمی کند.
تحلیل فضایی تاب آوری در محلات دارای بافت ناکارآمد شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۳
189-213
حوزههای تخصصی:
شهر مشهد در پهنه ای با میزان آسیب پذیری بالا قرار گرفته است که وجود 6688 هکتار بافت ناکارآمد (فرسوده و حاشیه) در این شهر، بر میزان این آسیب پذیری افزوده است. در این پژوهش، با رویکرد توصیفی_تحلیلی و با استفاده از روش های آمار فضایی (تکنیک خودهمبستگی فضایی و رگرسیون وزنی جغرافیایی)، الگوی تاب آوری در محلات دارای بافت ناکارآمد شهر مشهد مورد ارزیابی قرار گرفته و به مقایسه الگوی فضایی تاب آوری اجتماعی_کالبدی با الگوی فضایی تاب آوری اجتماعی پرداخته شده است. نتایج حاصل از کاربرد شاخص موران در توزیع فضایی تاب آوری اجتماعی، نشان می دهد که این ضریب مثبت و برابر 0.051 است. درواقع این مقدار، خوشه ای بودن توزیع فضایی تاب آوری اجتماعی در این محلات را نشان می دهد؛ در صورتی که این شاخص در مورد تاب آوری اجتماعی_کالبدی این محلات منفی و برابر0.03- است و نشان دهنده تصادفی بودن توزیع فضایی این عامل در محلات مورد مطالعه است و این مهم، بیانگر آن است که احیای بافت های ناکارآمد به صورت تصادفی و با توجه به شرایط اقتصادی، صورت گرفته و منجر به بهبود شرایط کالبدی این محلات گشته است، درحالی که در بافت اجتماعی محلات تغییری ایجاد نشده است. تحلیل آماره G نشان می دهد که خوشه های اجتماعی بالا در کنار یکدیگر قرار دارند و از الگوی خوشه ای با تمرکز بالا پیروی می کنند. خوشه های گرم و نسبتاً گرم حدود 30 درصد از محلات را شامل می شوند که 14 محله از شهر مشهد را تشکیل داده اند. همچنین مدل سازی عوامل مؤثر بر تاب آوری اجتماعی محلات دارای بافت ناکارآمد شهر مشهد با استفاده از رگرسیون وزنی جغرافیایی نشان داد که متغیرهای نرخ باسوادی، سطح تحصیلات، درصد جمعیت شاغل، میانگین سنی و بار تکفل میزان تأثیرگذاری بیشتری بر تاب آوری محلات مورد مطالعه دارند. ازاین رو می توان این متغیرها را مبنای علمی برای افزایش تاب آوری اجتماعی این محلات در روند احیای آن ها دانست.
ارائه مدلی برای بهبود توسعه کارآفرینی روستا: مطالعه موردی شهرستان شازند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و سوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
1 - 26
حوزههای تخصصی:
ایجاد اشتغال و بهبود فرآیندهای زمینه ساز فضای کارآفرینی در مناطق روستایی یکی از ضروریات برنامه توسعه پایدار روستایی است. هدف تحقیق حاضر ارائه مدلی برای بهبود توسعه کارآفرینی روستا در شهرستان شازند استان مرکزی بود. جامعه آماری پژوهش کارآفرینان روستایی این شهرستان به تعداد 900 نفر بودند که از آن میان، با بهره گیری از روش نمونه گیری خوشه ای دومرحله ای، بر اساس جدول کرجسی- مورگان، 265 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه ساختارمند استفاده شد که روایی آن را اساتید دانشگاه و متخصصان کارآفرینی تأیید کردند و پایایی آن، با انجام آزمون ضریب آلفای کرونباخ برای متغیرها و سازه های تحقیق، بین 71/0 تا 918/0 به دست آمد. همچنین، تحلیل روابط بین گویه ها و سازه ها با استفاده از نرم افزارهای آماری Spss22 و Smart PLS3 صورت گرفت و در ادامه، با بهره گیری از روش معادلات ساختاری، روابط عوامل آموزشی، اقتصادی و نهادی با توسعه کارآفرینی روستا بررسی شد. بر اساس نتایج تحقیق، معیار GOF مدل مورد نظر 389/0 به دست آمد که نشان دهنده برازش مناسب مدل بهبود توسعه کارآفرینی روستا بوده و بر اساس آن، بیشترین بار عاملی، به ترتیب، مربوط به عامل نهادی بر عامل اقتصادی و عامل آموزشی بر عامل نهادی است؛ به دیگر سخن، برای توسعه کارآفرینی روستایی، باید به مسیرهایی توجه کرد که به طور غیرمستقیم، بر توسعه کارآفرینی تأثیر می گذارند. همچنین، نتایج نشان داد که هر سه عامل آموزشی، اقتصادی و نهادی بر توسعه کارآفرینی مؤثرند، اما عاملی که بیشترین تأثیر مستقیم را بر توسعه کارآفرینی روستایی دارد، عامل اقتصادی است.
ارزیابی تأثیر آمادگی الکترونیکی بر گردشگری الکترونیکی (مورد مطالعه: اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان آذربایجان شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۲۴)
17 - 30
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی آمادگی الکترونیکی اداره ی کل میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی استان آذربایجان شرقی در جهت توسعه ی گردشگری الکترونیک در استان می باشد. پس از مطالعه ی ادبیات داخلی و خارجی به منظور جمع آوری داده های موردنیاز پرسشنامه ی سنجش آمادگی الکترونیکی با 20 سؤال به تعداد 60 نفر توزیع شد که از آن تعداد 50 عدد بازگشت داده شد. در پژوهش حاضر برای آزمون فرضیات و مدل مفهومی پژوهش از روش حداقل مربعات جزئی یا مدل معادلات ساختاری مبتنی بر واریانس (PLS) استفاده شد و با استفاده از دو نرم افزار SPSS 23 و SmartPLS 3 اثر متغیرهای استخراج شده بر یکدیگر مورد مطالعه قرار گرفت. هر چند نتایج نشان دهنده ی آمادگی الکترونیکی پایین اداره کل میراث فرهنگی استان بود در عین حال ارتباط مثبت هر سه شاخص آمادگی زیرساختی با ضریب 245/0، آمادگی سازمانی با ضریب 377/0 و آمادگی خدماتی و سیستمی با ضریب 257/0 با توسعه ی گردشگری الکترونیکی در استان آذربایجان شرقی تائید گردید.
ارزیابی آمادگی گردشگری شهری با استفاده از تحلیل های تصمیم گیری چند معیاره در محیط سیستم های اطلاعات جغرافیایی برای شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۲۵)
139 - 152
حوزههای تخصصی:
امروزه صنعت گردشگری به عنوان یکی از ارکان اساسی توسعه اقتصادی محسوب می شود. در راستای توسعه این صنعت رو به رشد، ایجاد زیرساختهای لازم برای توسعه آن از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی زیرساختهای مورد نیاز توسعه گردشگری در شهر تبریز می باشد. برای انجام این تحقیق از داده های متعدد شامل داده های جمعیتی، اقتصادی، اجتماعی، زیرساختهای شهری و .. استفاده شده است. متدلوژی اصلی تحقیق بر مبنای استفاده از تحلیل های مکانی GIS و سیستم های تصمیم گیری آن است. در این راستا از تحلیل های سلسله مراتبی برای تعیین وزنهای معیار استفاده شده و برای سنجش عدم قطعیت از روشهای مونتکارلو و تحلیل عمومی حساسیت استفاده شد. پس از بررسی هدم قطعیت نسبت به تهیه نقشه پهنه بندی و سنجش آمادگی شهری برای توسعه گردشگری در بخشهای مختلف شهر تبریز اقدام شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که مناطق مرکزی شهر به دلیل تمرکز بافت قدیمی و تسهیلات خدماتی و تجاری از ظرفیت بالایی جهت پذیرایی از گردشگران برخوردار هستند و در این زمینه لزوم توجه بیشتر به مناطق حاشیه ای ضروری به نظر می رسد. نتایج تحقیق حاضر برای بررسی سطح آمادگی شهر تبریز برای توسعه گردشگری، شناسایی کمبودها، چالشها و همچنین ارائه چارچوبی مبتنی بر اصول تصمیم گیری GIS برای تحقیقات مرتبط با حوزه گردشگری از اهمیت بالایی برخوردار بوده و می تواند راهگشای تحقیقات آتی در این زمینه باشد.
Continuity and Change in Iran’s Approach toward the Nagorno-Karabakh Crisis (1997-2018)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
165 - 189
حوزههای تخصصی:
The current article aims at studying the elements of continuity and change in Iran’s foreign policy toward the Nagorno-Karabakh crisis during Seyyed Mohammad Khatami, Mahmoud Ahmadinejad, and Hassan Rouhani’s administrations. It tries to answer the question as to which factors have contributed to continuity and change in Iran's foreign policy toward the Nagorno-Karabakh crisis between 1997 and 2018? The article shows that although the principles of Iran’s foreign policy toward the South Caucasus and the Nagorno-Karabakh crisis have not changed during this period, the changing role of the external powers – Russia and the West – as well as different foreign policy priorities defined by the three administrations, have caused changes in Iran's approach to this issue. An inductive approach and a qualitative research method has been used in this article. Official documents, news and research articles have been used as the main sources of data in this article.
معیارهای تعیین حوزه های انتخابیه پارلمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انتخابات فراخوان ایجاد تغییر در ساخت دولت و تغییر نمایندگان است. از نظر فلسفی، چنانچه طول عمرحکومت کنندگان در ساختار سیاسی ماندگار باشد، ایجاد فساد می کند. انتخابات ساز وکار این تغییر و تحول است تا کرسی مدیریت عمومی شهروندان با اندیشه های جدید و مقبول آنان تغییرکند و مدیرانی جدید جایگزین مدیران کنونی گردند و از آنجا که در سرتاسر جهان، انتخابات در چارچوب حوزه های انتخابیه برگزارمی شود، ترسیم وتعیین محدوده حوزه های انتخابیه تاثیر مهمی بر ماهیت مجلس و نمایندگی خواهد داشت. لذا موضوع معیارهای تعیین حوزه های انتخابیه در جغرافیای انتخابات یکی از مباحث مهم در رشته جغرافیای سیاسی می باشد.حوزه های انتخابیه تقسیمات اداری فضا می باشند که توسط نمایندگان مردمی که در قلمروهای محدوده های کشورهای دموکراتیک زندگی می کنند برای مقاصد انتخاباتی طراحی شده اند. طراحی حوزه های انتخابیه باید با توجه به معیارها، اصول و روش های علمی و منصفانه باشد و در راستای تکامل و بهکرد حکمرانی دموکراتیک انجام شود. درغیر این صورت، قصور در این امر می تواند به پیدایش وضعیت مرزبندی جانبدارانه و سهمیه بندی ناعادلانه بینجامد. این مقاله با رویکر توصیفی – تحلیلی معیارهایی را که کشورهای جهان در تعیین حوزه های انتخابیه خود به کار می برند بررسی نموده است. هدف اصلی این مقاله تبیین این مطلب می باشد که آیا کشورها معیارهای تعیین حوزه های انتخابیه یکسانی دارند و بطور کلی در کشورها معیارهای تعیین حوزه های انتخابیه چگونه می باشد. نتیجه مقاله حاکی از این است که کشورها براساس قانون اساسی و قوانین انتخاباتی خود اقدام به تعیین معیارهای حوزه های انتخابیه می نمایند که با یکدیگر تفاوت دارند و این تحقیق نشان می دهد که در موارد مورد مطالعه برخی معیارهای مشترک وجود دارد و کشورها به فراخور شرایط سیاسی، اجتماعی و طبیعی خود معیارهای خاص خود را در تعیین حوزه های انتخابیه دارند.
گردشگری خرید و چالش های عملکردی بازارها (نمونه کاوی: چهارراه رسولی زاهدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۲۲)
113 - 129
حوزههای تخصصی:
گردشگری خرید، در انتخاب مقصد گردشگران، همچنین تجربه و انگیزه گردشگران بسیار موثر است. بازار چهارراه رسولی زاهدان، علیرغم بیش از نیم قرن سابقه و چند هزار شاغل، هنوز، با ناکارآمدی چشمگیر مواجه است. هدف پژوهش، تبیین عوامل ناکارآمدی و تحلیل عوامل مخل رضایتمندی گردشگران خرید است (از دیدگاه شاغلان بازار و نیز گردشگران خرید). این پژوهش از انواع، توسعه ای-کاربردی، توصیفی تحلیلی، پیمایشی، با نمونه برداری تصادفی305 واحدی (در یک روز عادی) می باشد. واحد تحلیل، فرد و سطح تحلیل بازار فوق است. دارای دو فرضیه است. یک فرضیه معطوف به مشکلات خاص شاغلین و یک فرضیه ناظر به مشکلات گردشگران خرید. یافته ها نشان می دهد، از نظر شاغلان چهارراه رسولی، انگیزه 75% گردشگران، خرید از چهارراه رسولی و انگیزه 73% آنها تنوع و ارزانی کالاهای خارجی و مارک دار (دست دوم خارجی) است. مدل های تحلیل عبارتند از کولموگروف-اسمیرنوف، شاپیرو-ویلک، کای دو، تی تک نمونه، تست لون، تی دوگروهی مستقل، یافته ها نشانگر مشکلات حاد عملکردی بازار فوق است. رضایت گردشگران و شاغلین از زیرساختها و خدمات در سطح معنی داری00/0 پایین هست. یافته ها نشان می دهد 84% گردشگران خرید، از نبودن فضایی برای نشستن و اطراق لحظه ای ناراضی اند. همچنین 52% کل گردشگران و 70% گردشگران زن از وضعیت خدمات سرویس بهداشتی خیلی ناراضی اند. حدود 83% کل گردشگران، و 92% گردشگران زن، از نبود مکان سرگرمی کودکان ناراضی اند نتایج در سطح000/0 معنی دار هستند. نوآوری تحقیق این است که تاکنون پژوهشی با رویکرد آسیب شناختی به چالشهای عملکردی بازار منطقه ای در این محدوده نپرداخته است. یافته ها و پیشنهادات ارائه شده، راهبردهای روشنی برای مدیران شهری جهت ارتقاء عملکرد بازار چهارراه رسولی می باشد.
رویکرد سیستمی به شهر به مثابه یک سیستم سیاسی-فضایی از دیدگاه کوهن و سوجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
157 - 186
حوزههای تخصصی:
در نگرش سیستمی، شهر بصورت نظامی یکپارچه ازسطوح فضایی مختلف، که نشان دهنده نوعی پیوستگی متقابل میان خرده سیستم های یک سیستم شهری است، مطالعه می شود. به بیان دیگر، یک سیستم شهری درچارچوب رویکرد سیستمی، نه تنها از مجموعه سکونتگاههای شهری تشکیل شده است، بلکه جریان ها و روابط فضایی میان شهرها را نیز دربرمی گیرد؛ بطوری که به دلیل ساختار و کارکردش در مقیاس های گوناگون توسعه به ایفای نقش می پردازد. این مقاله، با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی، به تبیین دیدگاه های دو تن ازجغرافیدانان سیاسی بزرگ یعنی سائول برنارد کوهن و ادوارد سوجا در باره چگونگی مطالعه شهر به مثابه یک سیستم می پردازد. نتایج این تحقیق نشان می دهند، از نظر کوهن، «سیستم سیاسی» نقطه شروع تحلیل فرایندهای سیاسی است زیرا فرایندها در درون آن عمل می کنند؛ ازاین رو، اولاً، مفاهیم «فرایند» و «سیستم»، جدایی ناپذیرند. ثانیاً، «نیروهای اجتماعی» اساس سیستم سیاسی شهر هستند زیرا با ایجاد تبادلات سیاسی ، نهادها از طریق آنها عمل می کنند و به محیط مربوط شکل می دهند. درحالی که، سوجا، ضمن توجه به دو سیستم فضایی و سیاسی شهر براین باوراست، «سیستم فضایی شهر»، بخشی از فضاست که به طور رسمی و کارکردی، از طریق الگودهی به ویژگی ها و ساختاربندی جریان ها و اهداف سازماندهی شده است. اما در عین حال، یک نظم جغرافیایی ذاتی در جامعه انسانی وجود دارد؛ یک «آناتومی فضایی» از «رفتار انسان» و «سازمان اجتماعی» که مشخصه های قابل کشف و منظمی دارد. به همین جهت از نظر وی، نوعی نظم و ترتیب در سیستم های فضایی بویژه «سیستم سیاسی شهر» متمرکز است.