فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۸۱ تا ۱٬۲۰۰ مورد از کل ۴٬۳۹۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
در مناطق کارستی متناسب با میزان توسعه یافتگی ژئومورفولوژی کارست، منابع آب از آسیب پذیری متفاوتی در برابر آلودگی برخوردار است. هدف پژوهش حاضر ارزیابی و پهنه بندی آسیب پذیری ذاتی منابع آب آبخوان های کارستی حوضه های الشتر و نورآباد با استفاده از روش PaPRIKa است. بنابراین در مرحله اول پهنه بندی توسعه و ارزیابی ژئومورفولوژی کارست با مدل فازی و عملگر گاما انجام شد. همچنین با به کارگیری مدل منحنی های بسته CCL S و تکمیل این مطالعات با پیمایش های میدانی، توزیع فضایی اشکال کارستی دولین مدل سازی شدند. در ادامه با به کارگیری روش PaPRIKa آسیب پذیری آبخوان های کارستی حوضه های الشتر و نورآباد پهنه بندی گردید. بررسی ژئومورفولوژی کارست نشان می دهد که در ارتفاعات تاقدیس گرین به علت بارش زیاد برف، دولین ها به عنوان فراوان ترین اشکال کارستی هستند که تحت عنوان کارست نیوال شناخته شده اند. ارزیابی آسیب پذیری با روش PaPRIKa ، نشان می دهد که محدوده های مطالعاتی به پنج طبقه آسیب پذیر با درجات (خیلی زیاد، زیاد، متوسط، کم و خیلی کم) تقسیم شده است. به طوری که نواحی دارای خطر آسیب پذیری خیلی کم، کم و متوسط به ترتیب 3/27 ،6/20 و 3/22 درصد از مساحت محدوده تاقدیس گرین را دربر گرفته است. همچنین 17و 8/12 درصد از مساحت منطقه به ترتیب دارای آسیب پذیری زیاد و خیلی زیاد بوده است. صحت سنجی ارزیابی آسیب پذیری آبخوان های کارستی با داده های EC و دبی چشمه ها نشان می دهد که چشمه های زز و آهنگران در محدوده با آسیب پذیری زیاد واقع شده اند. اما در چشمه های نیاز و عبدالحسینی در حوضه نورآباد نمودار EC در برابر دبی ماهانه تغییرات زیادی نداشته که نشان دهنده توسعه نیافتگی و یا توسعه اندک آبخوان این چشمه ها می باشد.
سنجش پیامدهای خشک شدن دریاچه ارومیه بر روی شاخص های اقتصادی روستاهای پیرامونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشک شدن دریاچه ارومیه باعث ایجاد بحران و مخاطرات اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی در روستاهای پیرامونی استان های آذربایجان شرقی و غربی شده است. پدیده های طبیعی و عامل انسانی نقش مهم و موثری در خشک شدن دریاچه داشته اند بنابراین خشک شدن دریاچه ارومیه می تواند اثرات زیان بار و غیرقابل جبرانی را بر روستاییان، روستاهای پیرامونی دریاچه ارومیه بر جای بگذارد. هدف این پژوهش سنجش پیامدهای خشک شدن دریاچه ارومیه بر روی شاخص های اقتصادی روستاهای پیرامونی(کاهش میزان اشتغال، افزایش فقر، افزایش نرخ بیکاری و کاهش درآمد و کاهش سرمایه گذاری و پس انداز) می باشد. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و داده ها به صورت کتابخانه ای و پیمایشی(پرسشنامه ای)جمع آوری گردیده است. جامعه آماری پژوهش روستاهای پیرامونی استان آذربایجان شرقی و استان آذربایجان غربی مشتمل بر 25648 نفر و 7600 خانوار می باشد. برای محاسبه حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده گردید. هم چنین با استفاده از آلفای کرونباخ پایایی پرسشنامه 83/0 درصد محاسبه گردید. در تجزیه و تحلیل داده های این پژوهش از نرم افزار Spss23 و از آزمون تی تک نمونه ای استفاده شده است و نتایج حاصل از آزمون تی تک نمونه ای در روستاهای پیرامونی نشان دهنده این است که در میان ابعاد اقتصادی شاخص های افزایش فقر و کاهش میزان اشتغال از بیشترین تاثیر پذیری و هم چنین شاخص های افزایش نرخ بیکاری، کاهش پس انداز و کاهش درآمد از کمترین تاثیرپذیری در مقابل خشک شدن دریاچه ارومیه برخوردار هستند. بنابراین با انجام اقداماتی از جمله ایجاد مکان ها و تفرجگاه ها در کنار دریاچه برای جذب گردشگر و احداث کارخانه تصفیه و بسته بندی نمک دریاچه جهت صادرات به کشورهای دیگر می توان زمینه اشتغال برای ساکنین و جلوگیری از مهاجرت آنان را به عمل آورد. بنابراین با انجام اقداماتی از جمله ایجاد مکان ها و تفرجگاه ها در کنار دریاچه برای جذب گردشگر و احداث کارخانه تصفیه و بسته بندی نمک دریاچه جهت صادرات به کشورهای دیگر می توان زمینه اشتغال برای ساکنین و جلوگیری از مهاجرت آنان را به عمل آورد.
طراحی و تبیین مدل ادامه حیات و تقویت برند هتل با رویکرد توسعه صنعت گردشگری (مطالعه موردی: هتل های منتخب چهارستاره و پنج ستاره شهر مشهد)
منبع:
گردشگری و اوقات فراغت دوره ۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۲
143 - 168
حوزههای تخصصی:
هتل ها اقدامات زیادی برای بهبود موفقیت در توسعه و ادامه حیات برندهای خود انجام می دهند، اما درک این که چگونه مشتریان و گردشگران توسعه برند را ارزیابی می کنند مهم است. بدین منظور، برای بهبود موفقیت توسعه و، به عبارتی، تقویت برندها ضروری است که عوامل مؤثر در ارزیابی نگرش های مشتریان و گردشگران به توسعه و تقویت برند شناسایی و بررسی شود. پژوهش حاضر درصدد دستیابی به مدل ادامه حیات و تقویت برند هتل با رویکرد توسعه صنعت گردشگری در هتل های منتخب چهارستاره و پنج ستاره شهر مشهد است. این مطالعه به روش آمیخته (کمّی کیفی) انجام شده است. در بخش کیفی، از نظریه پردازی داده بنیاد و سه مرحله کدگذاری استفاده شده است. در این بخش، گردآوری داده ها به روش مصاحبه نیمه ساختاریافته با 19 نفر از مدیران هتل های چهارستاره و پنج ستاره شهر مشهد به شیوه نمونه برداری غیراحتمالی قضاوتی و گلوله برفی انجام شده است. در بخش کمّی، براساس ابعاد مدل به دست آمده، پرسش نامه محقق ساخته تدوین شد و گردشگران مستقر در هتل های چهارستاره و پنج ستاره شهر مشهد آن را تکمیل کردند و مدل به دست آمده نیز، براساس روش معادلات ساختاری آزمون، کمّی شد. در بخش کیفی، مدل نهایی پژوهش در قالب پارادایم کدگذاری محوری ارائه شد و به طرح شش قضیه منجر شد که شامل شرایط علّی (چهار مقوله)، شرایط مداخله گر (سه مقوله)، شرایط زمینه ای (سه مقوله)، مقوله محوری تحت عنوان مدیریت برندمحور، راهبردها (هفت مقوله) و پیامدها (هفت مقوله) است.در بخش کمّی، نتایج تحلیل ساختاری مدل بررسی شد و معناداری روابط بین مؤلفه ها و مناسب بودن ابعاد مدل تأیید شد. با وجود این که سال ها است که درخصوص مسئله توسعه و تقویت هتل ها در صنعت گردشگری با هدف ایجاد برندهایی قوی در این عرصه بحث می شود، همچنان بررسی این امر مهم ضروری به نظر می رسد؛ چراکه افزایش رقابت هتلداران را مجبور کرده است که راه های جدیدی را برای تفکیک برند خود از برندهای رقیب بیابند. ترویج برند مبتنی بر مصرف کننده می تواند عاملی کلیدی، راهبردی و محرک برای موفقیت در صنعت هتلداری و توسعه صنعت گردشگری باشد. پژوهش حاضر نشان می دهد که، با بهره گیری از مدیریت برندمحور، می توان در مسیر ادامه حیات و تقویت برند هتل ها گام برداشت و از طریق اجرای مدل ارائه شده در این پژوهش به توسعه صنعت گردشگری کمک کرد.
تحلیل نظری مدل مدیریت آشوب در ژئوپلیتیک جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
203 - 228
حوزههای تخصصی:
بازی بزرگ علم مدل سازی از جهان واقعی است و هر نظریه علمی دستگاهی از قاعده ها را برای این بازی تعیین می کند. سیستم های آشوب به عنوان مدل های تحلیلی از ظرفیت نظری- عملی برای تحلیل فرآیندهای واقعی به ویژه در حوزه های راهبردی و ژئوپلیتیکی برخوردار است. نوشتار حاضر به اثبات این ادعا می پردازد که جهان آشوب زده است و امنیت در یک جهان آشوب زده دچار دگردیسی بسیط شده و این پرسش را مطرح می کند که مدل مدیریت آشوب در ژئوپلیتیک جهانی چیست؟ نظام بین الملل کنونی مملو از نشانه های آشوب همچون عدم قطعیت، تداخل و پیش بینی ناپذیری است که می تواند در پیوند با ژئوپلیتیک جهانی نظم برانداز و در عین حال نظم ساز باشد. در این پژوهش ابتدا تلاش می شود تا با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی و مدل سازی، مفهوم آشوب تبیین و سپس با پیونددهی نظریه های آشوب و الگوهای تاریخی آن، روند مدیریت آشوب در حوزه های ژئوپلیتیکی مورد بررسی قرار گیرد
تحلیل، تاب آوری و آسیب پذیری اجتماعی_ اقتصادی جوامع شهری در مقابل خشکسالی (مطالعه موردی:استان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال هشتم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
۲۱۵-۲۳۲
حوزههای تخصصی:
پدیده خشک سالی با تأثیر بر مسائل اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی، منجر به آسیب پذیری جوامع انسانی می شود. در مناطق خشک نظیر استان یزد، اثرات خشکسالی با پدیده خشکی ادغام می شود و فشارهای شدیدی بر جوامع وارد می کند.در این مطالعه به تحلیل آسیب پذیری و تاب آوری جوامع انسانی با خشکسالی به استناد داده های هواشناسی و پایگاه داده های واقعی سرشماری عمومی در طول دوره آماری ۲۰ساله پرداخته شده است.از متغیرهای اقتصادی،اجتماعی وزیست محیطی به عنوان شاخص های تاب آوری وآسیب پذیری استفاده شد. با تحلیل مؤلفه های اصلی چند عامل، به عنوان مؤلفه های اصلی انتخاب گردید .با محاسبه شاخص SPI در منطقه خشک ترین سال مشخص گردید و با محاسبه میانگین وزنی شاخص همبستگی آن با مؤلفه های اصلی منتخب براساس استنباط آماری مناسب بررسی گردید. سپس با استفاده از تحلیل رگرسیون تاثیر خشک سالی بر ابعاد مختلف تابآوری جوامع انسانی بررسی شد.نتایج ، وقوع خشکسالی های مکرر در سال های اخیر در منطقه را بیان می کند.تحلیل ارتباطات خشکسالی با عوامل جوامع انسانی از بین عوامل متعدد اقتصادی،مهم ترین عامل موثر در تابآوری جوامع، سطح درامد می باشد.تحلیل عوامل اجتماعی بیانگر ،تاثیر خشکسالی بر تعداد شرکت تعاونی کشاورزی و نرخ بیکاری میباشد. نتایج عوامل زیست محیطی نشان میدهد، که مساحت جنگل کاری ،بیشترین تاثیر دربرابر خشکسالی را دارد.بطور کلی در این استان ارتباط تنگاتنگی بین خشکسالی آسیب پذیری و تاب آوری جوامع انسانی حاکم است.بنابراین هر میزان آسیب پذیری کاهش یابد میزان تاب آوری جوامع بیشتر می شود.میزان وابستگی به طبیعت بر آسیب پذیری و تابآوری تاثیر گذار است بنابراین در مدیریت بلند مدت این مناطق بایستی وابستگی جوامع انسانی به خشکسالی کاسته شود تا نوسانات آن منجر به تخریب تاب آوری این جوامع نگردد.برای این منظور بهترین راهکار تنظیم تقاضای جوامع انسانی متناسب با زنجیره تولید،صنایع تبدیلی و بازیافت در این مناطق است
بررسی عوامل مؤثر بر افراد بازمانده از تحصیل در دانش آموزان دوره دوم متوسطه روستاهای استان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با ضرورت توجه به شناخت عوامل موثر بر افراد بازمانده از تحصیل در دانش آموزان دوره دوم متوسطه استان زنجان تنظیم شد و هدف اصلی آن شناسایی عوامل مرتبط بر ترک تحصیل این افراد بود. پژوهش حاضر به شیوه آمیخته و از نوع اکتشافی در دو فاز کیفی و کمی انجام گرفت. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل کلیه ی دانش آموزان مقطع دوم متوسطه مناطق 14 گانه استان زنجان است که از تحصیل بازمانده اند. ب ه منظ ور تعیی ن حج م ن مونه ی پژوهش از فرمول تعیی ن حجم ن مون ه ی با توجه به حجم جامعه ی آماری طبق اطلاعات موجود در اداره آموزش و پرورش استان زنجان (2337)، حجم ن مونه بر اساس فرمول کوکران براساس تعداد دانش آموزان بازمانده از تحصیل در دوره ی متوسطه دوم، سهم نسبی هر شهرستان از تعداد مصاحبه ها مشخص شد. برهمین اساس در قسمت کمی تعداد 380 دانش آموز ترک تحصیل کرده به عنوان نمونه برآورد شدند. داده ها در مرحله اول با تحلیل محتوای مضمونی و در مرحله دوم به منظور تعیین اعتبار و روایی ابزار و همچنین رتبه بندی سهم عوامل شناسایی شده با نرم افزار spss-26 تحلیل شد. همچنین در کل شاخص های بعد خانوادگی، فردی، آموزشی و اقتصادی در بین مناطق 14 گانه متوسطه دوم استان زنجان تفاوت معناداری بین شاخص های مورد مطالعه وجود دارد. در بعد فردی این نتایج به دست آمد که در شهر طارم و افشار عوامل فردی از میانگین بالاتری برخوردار بود و در شهرهای انگوران و ابهر عوامل فردی از میانگین پایین تری برخوردار است. نتایج همچنین نشان داد که از نظر بعد آموزشی شهرهای ابهر و ماهنشان از میانگین بالاتری نسبت به سایر مناطق برخوردار بود و در این مناطق عوامل آموزشی بیشتر منجر به بازماندن از تحصیل می شود. اما در شهر طارم عوامل آموزشی کمتری تأثیر در بازماندن از تحصیل دارد. نتایج همچنین نشان داد که از نظر بعد آموزشی شهرهای ابهر و ماهنشان از میانگین بالاتری نسبت به سایر مناطق برخوردار بود و در این مناطق عوامل آموزشی بیشتر منجر به بازماندن از تحصیل می شود. اما در شهر طارم عوامل آموزشی کمتری تأثیر در بازماندن از تحصیل دارد.
توسعه مدل پویای مدیریت بحران زلزله در تهران با استفاده از رویکرد پویایی شناسی سیستم (SD)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۷
67 - 90
حوزههای تخصصی:
بروز بلایای طبیعی از جمله زلزله موجب به وجود آوردن هزینه های مالی و انسانی سنگینی برای دولت ها و جوامع می شود. یکی از مهم-ترین عواملی که در افزایش یا کاهش میزان خسارات و تعداد تلفات انسانی در هنگام بروز زلزله تأثیرگذار است، وجود سیستم مدیریت بحران کارا است. با توجه به موقعیت ویژه شهر تهران و احتمال وقوع زلزله در این شهر و با توجه به خسارات برآوردی بالای مالی و جانی متعاقب آن، در این پژوهش یک مدل پویای مدیریت بحران با استفاده از روش شناسی پویایی شناسی سیستم (SD) توسعه یافته است تا با شبیه سازی فعالیت ها بعد از وقوع بحران زلزله، به کارایی بهتر و موثر مدیریت بحران کمک کند. بدین منظور پس از مدلسازی سیستم و تعیین اعتبار مدل ارایه شده، رفتار متغیرهای تعداد افراد محبوس و تعداد تلفات ناشی از زلزله تا مدت 5 روز پس از وقوع بحران، با حفظ روند فعلی و با توجه به راه کارهای پیشنهادی سازمان مدیریت بحران شبیه سازی شده اند. راه کارهای پیشنهادی عبارتند از نوسازی بافت-های فرسوده، آموزش امداد و نجات، و آموزش نحوه مواجه با زلزله از طریق رسانه ها و فضای مجازی با کمک کمپین ها. یافته های پژوهش نشان می دهد که با توجه به هزینه های برآوردی اجرای سه پروژه فوق، آموزش پیش از وقوع بحران علی رغم هزینه اولیه کمتر آن نسبت به سایر راه کارهای مدیریت بحران تأثیر بسزایی در کاهش بحران پس از وقوع زلزله خواهد داشت و در صورت تامین سرمایه حدود 1000 میلیارد ریال در سال به منظور اجرای سیاست های دوم و سوم، تلفات جانی در صورت اتفاق زلزله 10 مرکالی از 1,541,000 وضعیت فعلی به 689,000 نفر کاهش خواهد یافت.
تحلیل فضایی زیرساخت های گردشگری در استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۲۶)
221 - 240
حوزههای تخصصی:
از مهمترین عناصر نظام گردشگری وجود جاذبه های و همچنین خدمات و زیرساخت های موجود در مقصدهای گردشگری است که جهت برآوردن نیازها و خواسته های مورد انتظار گردشگران و افزایش رضایت آنها ارائه می شود. آنچه در کنار ضرورت وجود داشتن این زیرساخت ها اهمیت دارد، توزیع فضایی و نحوه مکانیابی آنهاست که نیازمند مطالعه و دقت است. از این رو پژوهش حاضر به بررسی وضعیت توزیع فضایی زیرساخت های گردشگری استان گیلان پرداخته است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. برای تحلیل یافته ها از روش میانگین نزدیکترین همسایه، تحلیل خوشه ای فضایی چندفاصله ای، میانگین مرکزی و بیضی انحراف معیار استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که براساس میانگین نزدیکترین همسایه، الگوی پراکنش رستوران ها، مجتمع های گردشگری، هتلها، هتل آپارتمان ها، اقامتگاه های بومگردی، مهمانپذیرها و کل زیرساخت های گردشگری استان گیلان بصورت خوشه ای بوده است. همچنین براساس تحلیل خوشه ای فضایی چند فاصله ای پراکنش زیرساخت های گردشگری استان گیلان در مجموع دارای پراکنش خوشه ای هستند. همچنین توزیع بسیاری از زیرساخت ها در جهت شمال غربی- جنوب شرقی می باشد. در مجموع نیاز به توسعه موزون تر زیرساخت های گردشگری استان گیلان کاملا محسوس است که رسیدن به این امر مستلزم برنامه ریزی بلندمدت و همچنین تبدیل منابع گردشگری استان به جاذبه می باشد.
راهبردهای سازگاری با تغییرات اقلیم در بخش کشاورزی (شهرستان رستم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۹
19 - 32
حوزههای تخصصی:
راهبردهای سازگاری با تغییر اقلیم به ویژه دربخش کشاورزی از راهکارهای تعدیل اثرات تغییر اقلیم است.این راهبردها در سه بخش درک تغییر اقلیم ، راهبرهای سازگاری و موانع آن مورد توجه هستند.ایران با اقلیمی خشک،با خشکسالی های متوالی و روند افزایشی دما نیازمند انتخاب راهبردهای سازگاری با تغییر اقلیم است.برای تحلیل راهبردهای سازگار با تغییر اقلیم در بخش کشاورزی شهرستان رستم استان فارس از دو شاخص راهبردهای سازگاری با تغییر اقلیم ( ASI ) و موانع راهبردها ( PCI ) در دوره زمانی 2017-1987 و از داده های اقلیمی و کشاورزی و در زمینه داده های میدانی از روش نمونه گیری کرجسی و مورگان استفاده شد. یافته ها نشان داد که بیش از 90درصد پاسخ دهندگان تغییر اقلیم و اثرات آن را درک و به دنبال سازگاری با آن هستند.جهت دستابی به راهبرد ASI اجرای پروژه های مدرن سازی آبیاری و تکنولوژی، کشت گونه های مقاوم به خشکی (کلزا،گیاهان داروئی) ،جابجای تاریخ کشت،کشت گلخانه ای و تنوع کشت محصولات جایگزین و به منظور محقق شدن راهبرد موانع ( PCI ) از طریق ایجاد یک نظام حمایت مالی مناسب با شرایط اقتصادی کشاورزان، آموزش و افزایش دانش فنی کاربران و پایدار نمودن منابع درآمدی به موفقیت بیشتر راهبردهای سازگار با تغییر اقلیم دست یافت.در واقع راهبرد سازگاری با تغییرات اقلیمی و حذف موانع آن می تواند تاب آوری فعالیت های کشاورزی و امنیت غذایی منطقه را تامین نماید.
ارزیابی آسیب پذیری خانوارها در مواجهه با خطر سیلاب در نواحی روستایی (مطالعه موردی: شهرستان های آق قلا و گمیشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال هشتم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
118-101
حوزههای تخصصی:
یک جنبه کلیدی مدیریت ریسک سیل، آگاهی از آسیب پذیری نظام های اجتماعی در سطح محلی است. هدف این تحقیق ارزیابی آسیب پذیری خانوارهای روستایی به ریسک سیل در چارچوب مدیریت ریسک سیل است. اطلاعات لازم از نمونه ای شامل 194 و 191 نفر از سرپرستان خانوارها در 20 روستای شهرستان های آق قلا و گمیشان که در سال 1398 در معرض ریسک سیل قرار گرفته بودند، جمع آوری شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ای بود که شامل متغیرهایی برای سنجش سه مؤلفه آسیب پذیری، شامل در معرض خطر سیل قرار گرفتن، حساسیت به خطر سیلاب و ظرفیت سازگاری برای بازیابی خود از تخریب های سیل بود. بر اساس این چارچوب، شاخص های مناسب برای ارزیابی آسیب پذیری های خانوارهای روستایی تدوین و شاخص ترکیبی آسیب پذیری محاسبه شد. نتایج محاسبه شاخص ترکیبی سه مؤلفه آسیب پذیری در دو شهرستان آق قلا و گمیشان نشان داد که طیف وسیعی از شاخص های اقتصادی، اجتماعی، جمعیتی و محیطی می تواند بر سنجش آسیب پذیری خانوارها به سیل مورد استفاده قرار گیرد. محاسبات در سطح روستاهای منطقه بیانگر این بود که در هر دو شهرستان، دو مؤلفه در معرض بودن و حساسیت که نشان دهنده آسیب پذیری بیشتر به سیل هستند از مقدار میانگین بیشتر هستند. از طرفی، مؤلفه سازگاری که نشان دهنده آسیب پذیری کمتر به سیل است، در هر دو شهرستان از مقدار میانگین کمتر بود. نتایج مقایسه مؤلفه های آسیب پذیری و همچنین شاخص آسیب پذیری کل در بین روستاهای دو شهرستان آق قلا و گمیشان نشان داد که روستاهای شهرستان آق قلا هم در معرض بیشتر سیل قرار دارند و هم آسیب پذیری بیشتر از وقوع سیل دارند. با توجه به موقعیت جغرافیایی روستاهای آق قلا که زمان رسیدن سیلاب از بالادست زودتر برای آنها اتفاق می افتد احتمالا این نتیجه منطقی به نظر می رسد. در نهایت برخی راهبرد های کاهش آسیب پذیری خانوارها به خطر سیلاب با توجه به یافته ها پیشنهاد شد.
نقش عوامل محیطی و اقلیمی بر انتقال و انتشار آلاینده ی منواکسید کربن کشور ایران در سال 2018(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال هشتم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
190-179
حوزههای تخصصی:
آلودگی هوا به عنوان یکی از مهم ترین مخاطرات محیطی در فضای شهری، ارتباط نزدیکی با شرایط آب وهوایی دارد. امروزه آلودگی در سطح کلان شهرها به صورت یک مسئله مهم درآمده که ضرورت مطالعه و ارائه راه حل های کاربردی برای بهبود شرایط زیستی در این زمینه را دارد. بنابراین شناخت رابطه بین سیستم های سینوپتیکی و آلاینده های هوا کمک فراوانی به چگونگی حل مسائل زیست محیطی و برنامه ریزی های آینده دارد. لذا در این پژوهش به تحلیل آلگوهای فشاری انتشار و انتقال منواکسید کربن از منابع داخلی و خارجی کشور پرداخته شد. برای این کار از تصاویر ماهواره ای GEOS-5 / GMAO / NASA بهره گرفته شد.نتایج نشان داد که بیشترین مقدار الودگی از نطر فصلی مربوط به فصول سرد و صبح زود است و کمترین آن مربوط به اوایل بعدازظهر و فصل گرم سال است اتمسفر تهران و خوزستان هسته های پر تراکم منواکسید کربن اند. کم فشارهای شرق مدیترانه در کاهش آلاینده های جنوبغرب کشور نقش بسزایی دارند و در جنوب کشور تحت تاثیر جریانات جوی از بریدگی توپوگرافیکی بندرعباس، جریانات هوای آلوده به منواکسید کربن توانایی نفوذ به بخشهای داخلی کشور تا نیمه ی جنوبی کرمان را دارند در این بخش قدرت نفوذ توسط سامانه های کم فشاری در افغانستان و پاکستان بیشتر میشود. رشته کوههای زاگرس نیز در واقع نقش مهمی در جلوگیری کردن از ورود آلاینده های تولید شده همسایه های غربی به ایران را دارند. در تابستان نیز ایران دچار آلودگی منواکسید کربن حامل توسط جریانات موسمی از بخشهای میانی و جنوب افریقا به کشور ایران میشوند و سبب آلودگی زیادی هم شده است.
آسیب پذیری مسکن در نواحی روستایی مورد مطالعه: شهرستان نی ریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال هشتم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
۱۵۶-۱۴۱
حوزههای تخصصی:
ارزیابی آسیب پذیری مساکن در برابر مخاطرات از جمله زلزله به عنوان یک فرایند در چرخه تهیه و اجرای طرح های توسعه مسکن، می تواند به کاهش خسارات کالبدی، اقتصادی و اجتماعی ناشی از وقوع زلزله منجر شود. از این رو این تحقیق به دنبال تبیین آسیب شناسی مسکن روستایی در شهرستان نی ریز است و براساس هدف، کاربردی و براساس روش، ترکیبی (کمی- کیفی) است. تعداد نمونه در بخش کمی 230 خانوار از 18 روستا تعیین شد. در بخش کیفی، با استفاده از روش اشباع نظری با 40 نفر از سرپرستان خانوار (هم مساکن تحت نظارت بنیاد مسکن و هم مساکن بدون نظارت) به پایان (یا اشباع) رسید. برای گردآوری اطلاعات در بخش کمی، از فنون مصاحبه و پرسشگری (با ابزار پرسشنامه) و در بخش کیفی از فن مصاحبه نیمه ساختمند استفاده شده است. برای تحلیل داده ها و اطلاعات در بخش کمی از آزمون T و در بخش کیفی در چارچوب رویکرد تئوری زمینه ای از روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. نتایج یافته های تحقیق نشان داد که آسیب پذیری مسکن روستایی صرفاً ماهیتی فیزیکی و محیطی نداشته، بلکه در ابعاد اجتماعی، اقتصادی و نهادی- سازمانی نیز آسیب پذیر هستند. عدم استطاعت مالی، ضعف ساختار فیزیکی مسکن، ضعف طراحی، ضعف نظارت و اجرا، محدودیت ساختاری نظام اجتماعی- فرهنگی، کمبود تسهیلات ساختمان، ضعف در سیاست های حمایتی و نظارتی دولت و نهادهای عمومی از جمله عوامل و نیروهای دورنی و بیرونی مؤثر بر آسیب پذیری هستند.
بررسی نقش عوامل مؤثر بر گردشگری مذهبی در توسعه کارآفرینی شهر شیراز
حوزههای تخصصی:
گردشگری مذهبی یکی از قدیمی ترین و پررونق ترین گردشگری ها در جهان است که قدمت آن به تاریخ فرهنگ دینی می رسد. کلان شهر شیراز، با داشتن جاذبه های گردشگری و بهره مندی از اماکن و بقاع متبرکه، هنوز در جذب گردشگر فرهنگی موفقیت چندانی به دست نیاورده است. رونق گردشگری مذهبی در این شهر به توسعه کارآفرینی منجر خواهد شد. ازاین رو، هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش عوامل مؤثر بر گردشگری مذهبی در توسعه کارآفرینی شهر شیراز با رویکرد نگاشت شناختی فازی و تحلیل شبکه های اجتماعی است. این روش پژوهش آمیخته از لحاظ هدف کاربردی و از حیث جمع آوری داده ها توصیفی است. بدین منظور، پس از بیان موضوع و بررسی پیشینه پژوهش، نقش عوامل مؤثر بر گردشگری مذهبی در توسعه کارآفرینی شهر شیراز شناسایی شد، سپس پرسش نامه ماتریسی در اختیار 120 نفر از گردشگران مذهبی قرار گرفت و داده ها جمع آوری شد. در ادامه، داده های به دست آمده با نرم افزار اف سی مپر و یوسینت تجزیه و تحلیل شد. بنابر یافته های پژوهش، از میان عوامل شناسایی شده، عوامل اطلاع رسانی درباره اماکن مذهبی و پیشینه آن ها، رونق بخشی به کسب وکارهای گردشگری مختص زائران، و ایجاد امنیت از سایر عوامل مرکزیت بیشتری دارند. در نهایت، سناریوهایی بر اساس این سه عامل نوشته شد و به منظور ارتقای نقش گردشگری مذهبی در توسعه کارآفرینی شهر شیراز پیشنهادهایی ارائه شد.
سنجش و تحلیل همبستگی سری زمانی خشکسالی ها مبتنی بر تصاویرماهواره مودیس وشاخص اقلیمی بارش استاندارد شده(Spi) در دامنه شرقی زاگرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشکسالی یکی از بلایای محیطی است که فراوانی آن به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک کشور بسیار زیاد می باشد. کمبود بارش اثرات متفاوتی را بر روی آب های زیرزمینی، رطوبت خاک و جریان رودخانه ها به جای می گذارد. هدف این پژوهش ارزیابی پوشش گیاهی و دمای سطح زمین جهت تحلیل دوره خشکسالی در استان های قم،چهارمحال بختیاری،اصفهان و مرکزی با استفاده از تصاویر ماهواره مودیس سنجنده ترآ، داده های بارش ایستگاه های سینوپتیک واقع در منطقه، شاخص های سنجش ازدوری همچون شاخص سلامت پوشش گیاهی، وضعیت پوشش گیاهی و شاخص وضعیت درجه حرارت به منظور آشکارسازی تغییرات رخ داده در بازه زمانی17 ساله(مادیس) و 20 ساله (بارش، جهت صحت سنجی) می باشد. بدین منظور ابتدا با بررسی داده های باران سنجی و سینوپتیک ایستگاه های موجود و با استفاده از مدل شاخص بارش استانداردشده سه ماه آوریل، می و ژوئن به عنوان نمونه انتخاب شد. در این مطالعه تصاویر ماهواره ای با کد(MOD11A2,MOD13A3) از سال 2000 تا 2017 دریافت و روی آن ها پیش پردازش و پردازش های لازم همانند تصحیح هندسی و رادیومتریک انجام گرفت، سپس شاخص بارش استانداردشده با شاخص های شرایط دمایی، شاخص وضعیت پوشش گیاهی و شاخص سلامت پوشش گیاهی به صورت تلفیقی به کمک تصاویر ماهواره مودیس سنجنده ترآ مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد بین ماه های موردسنجش واقع شده، بیشترین روند رو به خشکی در قسمت شرقی این استان ها نمایان بوده و بیش از 50 درصد مساحت این استانها را شامل می شود. روند تغییرات این شیب از لحاظ آماری معنی دار است. با توجه به نتایج همبستگی ها شاخص وضعیت درجه حرارت با شاخص بارش استاندارد شده از همبستگی قوی نسبت به سایر شاخص ها برخوردار بوده است. همچنین می توان نتیجه گرفت که تصاویر مودیس و شاخص های پردازش شده در کنار شاخص اقلیمی دارای قابلیت لازم برای پایش خشکسالی است. استفاده از نقشه های حاصل از شاخص های خشکسالی می تواند به بهبود برنامه های مدیریت خشکسالی کمک نموده و نقش بسزایی را در کاهش اثرات خشکسالی ایفا کند.
شناسایی روابط میان مؤلفه های ارزیابی لجستیک امداد در زنجیره تأمین بشردوستانه با رویکرد دیمتل فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۸
67 - 84
حوزههای تخصصی:
زنجیره تأمین بشردوستانه امداد و نجات در حوادث غیرمترقبه به عنوان یک فعالیت مهم مدیریت بحران، می تواند در نجات جان انسان ها، انتقال آسیب دیده گان به مراکز اورژانسی، تخلیه بی خانمان ها از ناحیه حادثه دیده و برآورده کردن نیاز افراد در شرایط بحران، نقش کلیدی ایفا نماید. هدف ازانجام مقاله حاضر ارائه یک مدل ارزیابی لجستیک امداد و نجات در وقوع بحران زلزله محتمل شهر تهران است. ابتدا با استفاده از بررسی مبانی نظری و پیشینه پژوهش به شناسایی ابعاد و شاخص های لجستیک امداد و نجات با نظر خبرگان و روش غربال گری فازی پرداخته شد. جامعه و نمونه آماری بیست نفر از خبرگان و اساتید دانشگاهی مسلّط به این مباحث می باشند. پس از شناسایی ابعاد و شاخص های لجستیک امداد و نجات، پرسش نامه های مقایسات زوجی با طیف فازی بین خبرگان توزیع گردید. روایی پرسش نامه ها با استفاده از نظر خبرگان (روایی صوری) و پایایی پرسش نامه ها با استفاده از روش گوگوس و بوچر مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. نتایج حاصل از بررسی ابعاد با استفاده از تکنیک آزمایشگاه ارزیابی و تحلیل تصمیم گیری فازی نشان داد، بُعد تهیه آب، غذا و خدمات پزشکی بیشترین تاثیرگذاری و تخلیه و پناه دادن به حادثه دیدگان بیشترین تأثیر پذیری را شامل می شود. در بررسی شاخص ها، مقاوم سازی ساختمان های مسکونی، اداری، آموزشی و درمانی، اسکان اضطراری، تهیه ی آب آشامیدنی با کیفیت و میزان استفاده از فناوری های مدرن لجستیک و امداد (ست نجات؛ روبات؛ سگ های نجات و...)، بیشترین تاثیرگذاری و مقاوم سازی نیروگاه ها، پالایشگاه ها، خطوط انتقال برق، نفت، گاز و شریان های فاضلاب، جست و جو و نجات مفقودین، تهیه غذای با کیفیت و رسیدن کمک های امدادی در حداقل زمان ممکن بیشترین تأثیر پذیری را شامل می شود. نتایج مقاله حاضر می تواند دید جامعی را به مدیران بحران کشور در خصوص شناخت مؤلفه های لجستیک امداد و نجات ارائه نماید.
ارزیابی عملکرد مدل SADFAT در پیش بینی روزانه دمای سطحی زمین در محدوده شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال هشتم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
۱۲۹-۱۶۶
حوزههای تخصصی:
محدودیت هایی مانند پوشش زمانی کم و کوچک مقیاس بودن تصویر برداری مادون قرمز حرارتی در اقلیم شناسی شهری به عنوان یک چالش علمی عصر حاضر می باشد. برای رفع این مشکل، مدل های ادغام زمانی و مکانی تصاویر مانند SADFAT در سنجش از دور مورد توجه قرار گرفته است. در تحقیق حاضر قابلیت استفاده از مدل SADFAT برای بکارگیری ویژگیهای مکانی تصاویر سنجنده OLI و زمانی سنجنده MODIS ، به منظور برآورد LST های مناطق شهری، ارزیابی شده است. داده های ورودی به مدل شامل رادیانس حرارتی تصاویر مودیس و لندست و باند قرمز و مادون قرمز نزدیک لندست جهت پیش بینی دمای سطح روزهای متوالی سال 2017 میلادی محدوده شهر تهران می باشد. الگوریتم با بکارگیری دو جفت تصویر مودیس و لندست در زمان مشابه و مجموعه هایی از تصاویر مودیس در زمان پیش بینی و تعیین ضریب تبدیل تغییرات رادیانس حرارتی پیکسل ناهمگن مودیس نسبت به پیکسل لندست، LST را در مناطق ناهمگن پیش بینی می کند. برای ارزیابی نتایج مدل، تمامی پیکسل های تخمین زده شده به صورت نظیر به نظیر با پیکسل های تصویر مبنا در آن محدوده مقایسه شدند . میزان برآیند مقایسه برای روزهای فصل پاییز نشان می دهد که مدل SADFAT در این فصل بطور میانگین با ضریب همبستگی 86/0 و خطای خطای جذر میانگین مربعی 122/0 ، بالاترین دقت و در فصول دیگر با میانگین ضریب همبستگی 76/0 و خطای جذر میانگین مربعی حدود 4/0 ، دقت خوبی را ارائه نموده است . بنابراین با وجود برخی خطاهای سیستماتیک و متغیر موجود در تصاویر و اجرای الگوریتم، عملکرد این مدل برای پیش بینی LST در مقیاس زمانی روزانه و قدرت تفکیک مکانی 30 متر در شهر تهران خوب ارزیابی شد.
تعیین عوامل مؤثر بر سیل خیزی رودخانه گرگانرود و ریز پهنه بندی خطر سیلاب شهرستان آق قلا با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
25 - 46
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی معیارهای مؤثر در سیل خیزی رودخانه گرگانرود در محدوده شهرستان آق قلا است. پنج معیار کلی و 18 زیرمعیار فرعی مؤثر در ایجاد سیلاب رودخانه گرگانرود و شهرستان آق قلا، شناسایی و با روش سلسله مراتبی AHP معیارها و زیرمعیارها وزن دهی شده و لایه های آن ها در نرم افزار ArcMap همپوشانی و نقشه خطر سیل شهرستان آق قلا تهیه شد. معیارهای توپوگرافی و مورفولوژی به ترتیب با اوزان 353/0 و 333/0 بیشترین تأثیر در به وجود آمدن سیلاب را داشتند. 19/14 درصد از مساحت شهرستان آق قلا در پهنه خطر خیلی کم (مناطق غربی و جنوبی شهرستان با توجه به توپوگرافی مناسب و دور بودن از حریم رودخانه)، 1/18 درصد در پهنه خطرکم (شمال غرب شهرستان با توجه به وجود مناطق باتلاقی و شوره زار)، 95/11 درصد در پهنه خطرمتوسط (شمال شهرستان با توجه به باتلاقی و تپه ماهوری بودن منطقه و جنوب شهرستان)، 66/29 درصد در پهنه خطرزیاد (جنوب شرق شهرستان به دلیل نزدیکی به رودخانه گرگانرود و زیرشاخه های رودخانه قره سو و غرب شهرستان به دلیل شرایط نامناسب مورفولوژی و شیب بسیارکم بستر رودخانه) و 1/26 درصد از شهرستان آق قلا در پهنه خطر خیلی زیاد (مرکز شهرستان و اطراف رودخانه گرگانرود با توجه به وضعیت توپوگرافی و مورفولوژی رودخانه) قرار دارند. دیواره سازی و تثبیت قوس خارجی پیچانرودها در محدوده روستاهای سلاق یلقی تا قانقرمه، لایروبی رودخانه در نزدیکی پل ها، تغییر کاربری اراضی متجاوز به حریم رودخانه، لایروبی و بسترسازی مناسب در محدوده شهری رودخانه گرگانرود و زهکشی و کانال کشی مناسب با شرایط توپوگرافی مناطق مرکزی شهرستان از اقداماتی است که به کاهش خطر سیل در شهرستان آق قلا کمک می نماید.
تحلیل میزان شهرگرایی در شهر سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر گرایی به عنوان مرحله ی نهایی و کیفی زندگی شهری یا نتیجه ی شهرنشینی محسوب می شود. شهر گرایی به عنوان سبک جدیدی از زندگی اجتماعی توانسته آثار عمیقی بر رفتار شهروندان ایجاد نماید و این موضوع به یکی از دغدغه های متخصصین شهری تبدیل شده است. پژوهش حاضر باهدف بررسی عوامل موثّر بر میزان شهر گرایی شهروندان سبزوار بر آن است تا دریابد که ساکنان بافت مرکزی، جدید و حاشیه شهر سبزوار تا چه میزان پذیرای فرهنگ شهر گرایی شده اند؟ و شهر گرایی چه تأثیری بر نگرش آن ها گذاشته است؟ این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی بوده که اطلاعات به دو روش کتابخانه ای و پیمایشی گردآوری شده و برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون Ttestتک نمونه، اسپیرمن، تحلیل واریانس و فریدمن و برای سنجش میزان شهر گرایی در سه بافت موردمطالعه از مدل VIKOR استفاده شده است. حجم نمونه برای سه بافت 382 نمونه انتخاب شده است. مقدار آلفا برای کل شاخص ها برابر با 78/. به دست آمده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که از 6 شاخص موردبررسی در محدوده ی موردمطالعه، شاخص های هویت شهروندی، فردگرایی، بی تفاوتی، تعاملات و عقلانیت رابطه معناداری با میزان شهر گرایی شهروندان شهر سبزوار دارند امّا شاخص ازخودبیگانگی رابطه معناداری با شهر گرایی ندارد و نتایج مدل ویکور نشان می دهد که میزان شهر گرایی در بافت جدید بیش تر است و در مراتب بعدی بافت مرکزی و بافت حاشیه قرار می گیرند. همچنین آزمون فریدمن نشان می دهد که شاخص های ازخودبیگانگی، بی تفاوتی، فردگرایی و تعاملات به ترتیب بیش ترین تأثیر را در میزان شهر گرایی سه بافت موردمطالعه شهر سبزوار را دارا می باشند. بنابراین یافته های تحقیق نشان می دهد که شهر سبزوار به لحاظ درجه شهر گرایی در وضعیت مطلوب و مناسبی قرار ندارد.
راهکارهای توسعه اکوتوریسم پایدار مبتنی بر قابلیت های جوامع محلی منطقه گردشگری کهمان در شهرستان سلسله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۷)
185 - 199
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف ارائه راهکارهای توسعه اکوتوریسم پایدار مبتنی بر قابلیت های جوامع محلی منطقه گردشگری کهمان در شهرستان سلسله و در سال 1399 صورت گرفته است. ماهیت تحقیق اکتشافی و از لحاظ هدف کاربردی است که در سه گام انجام شده است. در گام اول و بخش کمّی تحقیق، 241 نفر از مردم روستایی منطقه گردشگری کهمان از طریق نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و منافع حاصل از صنعت اکوتوریسم در جوامع محلی مورد ارزیابی قرار گرفت. در گام دوم، با مطالعات کتابخانه ای، بررسی اسناد و مدارک موجود در سازمان های مرتبط و نیز مصاحبه با برخی افراد کلیدی و آشنا به منطقه، قابلیت های بالفعل و بالقوه در منطقه گردشگری کهمان شناسایی شد. در گام آخر، راهکارهای توسعه اکوتوریسم پایدار بر پایه قابلیت منطقه شناسایی و تحلیل شد که در این قسمت از روش دلفی فازی بهره برده شده است. در این گام، حجم نمونه شامل 21 نفر از کارشناسان مرتبط بود که به روش هدفمند گلوله برفی انتخاب شدند. نتایج این تحقیق نشان می دهد که ساکنان روستاهای مذکور عمدتاً (4/89 درصد) منافع اقتصادی را منافع غالب بر اثر توسعه اکوتوریسم در منطقه گردشگری کهمان می دانند. راهکارهای ارائه شده دربرگیرنده راهکارهای زیرساختی فرهنگی با پنج راهکار فرعی، آموزشی زیست محیطی با شش راهکار فرعی و راهکارهای اقتصادی با نُه راهکار فرعی است. بر اساس نظر کارشناسان، راهکارهای زیرساختی در اولویت بالاتری از سایر راهکارها قرار دارد که دربرگیرنده راهکارهای فرعی همچون برقراری امنیت، تبلیغ گسترده و اطلاع رسانی از طرق گوناگون به منظور آشنایی با منطقه، توسعه تسهیلات بهداشتی در منطقه و تصویب قوانین و مقررات حمایتی از این صنعت است.
From a Conventional Battle of The 1967’s Conflict to the Invisible War of the COVID-19 Pandemic: Re-Examining the British Healthcare and Humanitarian Aid to Palestine(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ ویژه نامه
1 - 21
حوزههای تخصصی:
This study re-examines the healthcare and humanitarian aid contributed by the British government and the British NGOs to the Palestinians during the Arab-Israelis War of 1967 and the current Covid-19 pandemic age. The objective of the research is to compare the significant efforts initiated by the British government and their NGOs to Palestine in two different occasions. After the end of Six-Day War of 1967, many Palestinian displaced persons lived in a poor condition at refugee’s camps scattered in Syria and Jordan. As a result of the unhygienic and inadequacy of a basic living facilities such as a clean sanitation system, the refugees experienced various contagious and non-contagious diseases such as gastroenteritis, hepatitis A and diverse skin infections. During this difficult time, the British government, and NGOs tirelessly contributed in various means to assist the displaced individuals and refugees in handling health disaster. Subsequently, the same thing occurs when the World, including Palestine is haunted with the current invisible Covid-19 virus, which appears to be another health catastrophe to the Palestinians. Hence, this study is re-examining the role and contribution of the British government and their NGOs to assist the Palestine Authority to face the imperceptible enemy which caused a pernicious plague. Regardless of religious beliefs, the noble efforts of those parties are appearing to be a humanitarian bridge which connecting humankind across continents, generations, and political ideology.