فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۸۱ تا ۱٬۸۰۰ مورد از کل ۱۰٬۴۰۶ مورد.
جغرافیای بلاد و نواحی: عشایر خوزستان (قبائل سگوند)
حوزههای تخصصی:
سنجش میزان بهره مندی شهرستان های استان گلستان با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحولات سیاسی و اجتماعی طی سالیان اخیر سبب تغییرات سریع زندگی شهری و روستایی شده است که این امر باعث بوجود آمدن نابرابری در توزیع امکانات و عدم توسعه یافتگی هماهنگ بین شهرها و مهاجرت روستاییان در کشورهای جهان سوم شده است. این مسأله لزوم استفاده از علم برنامه ریزی ناحیه ای را در کاهش این نابرابری نشان می دهد، در این رابطه تکنیک های گوناگونی برای سنجش میزان توسعه یافتگی نواحی مختلف وجود دارد که از آن جمله می توان به روش سلسله مراتبی یا AHP اشاره کرد. در این پژوهش معیارهای کشاورزی و دامپروری، حمل ونقل، خدمات، صنعت ومعدن، ساختمانی و عمرانی و جمعیت جهت سنجش میزان بهره مندی شهرستان های استان گلستان، انتخاب شدند که بر اساس نتایج بدست آمده شهرستان گرگان با ضریب بهره مندی 89/10 رتبه اول و شهرستان بندرگز با ضریب بهره مندی 28/2 رتبه یازدهم را بدست آورد. با درجه بندی این ضرایب، پنج منطقه با بهره مندی بسیار زیاد، بهره مندی زیاد، بهره مندی متوسط، بهره مندی کم و بهره مندی بسیار کم مشخص گردید. در انتها با تعمیم این ضرایب به نقشه شهرستان های متناظر نقشه میزان بهره مندی شهرستان ها و مناطق استان گلستان حاصل شد و با توجه به پتانسیل ها و نقاط ضعف هر کدام از این مناطق اهدافی در چهار سطح برای بهره مندی بیشتر شهرستان های استان گلستان تعیین گردید.
بررسی آثار اعتبارات خرد بر توانمندسازی اقتصادی فقرای روستایی مطالعه موردی : دهستان غنی بیگلو، شهرستان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکاتب مختلف توسعه، سرمایه گذاری را از اصول بنیادین خود قلمداد می کنند. وجود سرمایه امکان بهره برداری و بهره وری از محیط پیرامون را فراهم می کند و به خصوص در نواحی روستایی، می تواند توسعه ی پایدار را به همراه داشته باشد. امروزه جهت دستیابی به پارادایم توسعه ی پایدار روستایی، برنامه ریزان روستایی بیش از هر چیز بر توانمندسازی گروه های هدف (فقیران، زنان بی سرپرست، کارگران بی زمین و کشاورزان خرده پا و غیره) تاکید و اعتقاد دارند فقر در حال حاضر مهم ترین تهدیدکننده ی محیط زیست می باشد. در طیّ سه دهه اخیر رویکرد اعتبارات خرد با هدف دسترسی فقرای روستایی به منابع مالی در بسیاری از کشورهای در حال توسعه اجرا و نتایج موفقیت آمیزی را به همراه داشته است. مقاله ی حاضر در پی پاسخگویی به این سؤال است که اعطای این اعتبارات تا چه میزان بر توانمندسازی اقتصادی فقرای روستایی مؤثر بوده است. شناسایی میزان تأثیرات این راهبرد بر توانمندسازی اقتصادی فقرای روستایی هدف مقاله ی حاضر می باشد. روش تحقیق به صورت توصیفی-تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه، مصاحبه) می باشد. جامعه ی آماری تحقیق حاضر شامل روستاهای دهستان غنی بیگلو می باشد که از بین 33 روستای این دهستان 4 روستا با استفاده از روش نمونه گیری احتمالی طبقه بندی و ساده انتخاب و پرسشنامه ها از میان تمام خانوارهای دریافت کننده اعتبارات تنظیم گردید. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات هم از آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی (آماره t تک نمونه ای، همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیّره) استفاده شده است. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد، این اعتبارات نتوانسته است توانمندسازی اقتصادی فقرای روستایی را در پی داشته باشد، اما رابطه ی معناداری میان افزایش میزان اعتبارات و بهبود شاخص های توانمندسازی اقتصادی وجود دارد.
اثرات اقتصادی و اجتماعی مشاغل خانگی زنان روستایی در شهرستان اسلام آباد غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تحقیق حاضر به بررسی اثرات اقتصادی- اجتماعی مشاغل خانگی زنان روستایی در شهرستان اسلام آباد غرب پرداخته شده است. جامعه آماری مشتمل بر 200 نفر از زنان صاحب کسب وکار در مناطق روستایی شهرستان اسلام آباد غرب بود که از بین آنها با استفاده از جدول تعیین حجم نمونه کرجسی و مورگان تعداد 140 نفر به عنوان نمونه تعیین و به طور تصادفی انتخاب شد. ابزار مورد استفاده برای جمع آوری داده ها پرسشنامه بود که روایی محتوایی آن توسط اساتید و متخصصین، بررسی و تأیید شد و جهت تعیین پایایی پرسشنامه نیز تعداد 30 پرسشنامه توسط زنان روستایی در فرآیند پیش آزمون تکمیل و ضریب آلفای کرونباخ برای بخش های مذکور محاسبه شد که در نهایت مقدار88/0= &alpha به طور میانگین برای بخش های مختلف پرسشنامه به دست آمد. بر مبنای نتایج تحلیل عاملی، مهم ترین تأثیرات اقتصادی مشاغل خانگی بر زندگی زنان روستایی را می توان در چهار دسته کلی شامل بهبود وضعیت اقتصادی خانواده، افزایش آگاهی های اقتصادی، افزایش استقلال مالی و ارتقاء قدرت ریسک پذیری و نوآوری تقسیم بندی نمود که مقدار واریانس تجمعی تبیین شده توسط این چهار عامل، 45/65درصد می باشد. همچنین مهم ترین اثرات اجتماعی این گونه مشاغل بر زندگی زنان روستایی نیز شامل پنج مؤلفه اصلی (افزایش سطح مهارت های فنی و اجتماعی، علاقمندی به کسب اطلاعات، توسعه ارتباطات نهادی، توسعه ارتباطات اجتماعی و افزایش سطح مشارکت گروهی) بود که مقدار واریانس تجمعی تبیین شده توسط این پنج عامل نیز 44/68 می باشد.
تنگناهای توسعه فیزیکی- سکونتی در روستاهای درّه ای غرب شهرستان مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روستاهای درّه ای غرب شهرستان مشهد که در ارتفاعات بین 1400 تا 1900 متری از سطح دریا در بخش طرقبه شهرستان مشهد و در دامنة شمالی رشته کوه های بینالود استقرار یافته اند، به دلیل ناهمواری و شیب تند اراضی با مشکلات بسیار در زمینة توسعة فیزیکی به ویژه در بخش مسکن و تأسیسات مواجه می باشند. مطالعات انجام شده روی دویست خانوار نمونه از 1796 خانوار ساکن در روستاهای نمونه نشان می دهد که تنگناهای فیزیکی موجود سبب مهاجرت و کم جمعیّتی روستاهای درّه ای مورد مطالعه گردیده و بعضی از روستاها در حال تخلیه جمعیّت می باشند؛ در حالی که تعداد زیادی از این روستاها دارای موقعیّت بسیار مناسب توریستی – به ویژه به لحاظ استقرار در حاشیه شهر پر جمعیّت و زیارتی مشهد - بوده و برنامه ریزی های لازم می تواند موقعیّت مناسبی را از نظر جذب و ماندگاری جمعیّت در این روستاها سبب گردد. واژگان کلیدی: روستاهای درّه ای، توسعة فیزیکی روستاها، مساکن روستایی، برنامه ریزی روستایی، شهرستان مشهد.
تحلیل جایگاه مدیریت روستایی مبتنی بر رویکرد حکمروایی خوب در توسعة پایدار روستایی (مطالعة موردی: مقایسة بخش مرکزی کوهدشت و بخش لواسانات شمیرانات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: رویکرد حکمروایی خوب روستایی با تأکید بر سه رکن اصلی دولت، بخش خصوصی و جامعة مدنی به حضور فعّال و اثرگذار این ارکان در سایة مشارکت، شفافیّت، پاسخ گویی، قانون مندی، عدالت، اجماع گرایی، مسؤولیت پذیری،کارآیی و توسعة انسانی تأکید دارد. هدف از این پژوهش، بررسی جایگاه مدیریت روستایی مبتنی بر رویکرد حکمروایی خوب در توسعة پایدار روستایی «مقایسة بخش مرکزی کوهدشت و بخش لواسانات شمیرانات» است.
روش: پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوة گردآوری داده ها، پیمایشی است. جامعة آماری؛ شامل خانوارهای روستایی دو منطقة مورد مطالعه با ۲۷ روستای نمونه و ۲۸۰ خانوار است. ابزار گردآوری داده ها از نوع پرسش نامه بوده که به صورت تصادفی در روستاهای نمونه تکمیل شد. به منظور تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها نیز از مدل ویکور و آزمون های آنوا توکی و رگرسیون چند متغیّره استفاده شده است.
یافته ها: مطابق یافته های مدل ویکور، مدیریت مبتنی بر رویکرد حکمروایی خوب و سطح پایداری سکونت گاه ها در دو منطقة مورد مطالعه از وضعیّت بسیار متفاوتی برخوردار است؛ به طوری که در هر دو منطقه، روستاهایی که از وضعیت حکمروایی خوبی برخوردارند، پایداری بهتری نیز دارند. هم چنین، تحلیل رگرسیون چند متغیّره، نشان دهندة تأثیر و ارتباط معنی دار بین مؤلفه های حکمروایی خوب و توسعة پایدار روستایی است.
محدودیّت ها: محدودیّت های این پژوهش شامل وسیع بودن حجم نمونه و جامعة مورد مطالعه و تطابق مدل نظری پژوهش با مدل تجربی آن بود.
راه کارهای عملی: درنظرگرفتن رویکرد حکمروایی خوب در نظام مدیریت روستایی می تواند موجب سرعت بخشی روند توسعة پایدار روستایی شده و از ناپایداری سکونت گاه ها جلوگیری کند.
اصالت و ارزش: این مقاله ضمن مقایسة تطبیقی دو منطقه با نظام مدیریت، سطح حکمروایی و پایداری متفاوت، می تواند کاستی های موجود در ساختار مدیریت یک پارچة کنونی روستاهای کشور را واضح تر نشان دهد.
اولویت بندی الگو و شاخص های مدیریت و توسعه بخش مرکزی در شهرهای میانی (مطالعه موردی: شهر بوکان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش مرکزی شهر پهنه ای چندکارکردی است که عمده عملکردهای مهم و برتر شهری را در خود جای داده است و از این نظر نسبت به سایر قسمتهای شهر نقش مهم تر و بیشتری را در عرصه کارکردی شهر ایفا می کند. مقاله حاضر با هدف اولویت بندی الگو و شاخص های مدیریت و توسعه بخش مرکزی در شهر بوکان تدوین شده است. روش پژوهش به صورت توصیفی و تحلیلی میباشد. برای جمع آوری داده ها از مطالعات میدانی و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و تکنیک TOPSISاستفاده شده است. جامعه آماری دو گروه یعنی مسئولین شهری و خانوارها و صاحبان واحدهای تجاری داخل بخش مرکزی شهر بوکان می باشد. یافته ها نشان می دهد که برآیند مجموعه عوامل(تاریخی، اقتصادی، جمعیتی- اجتماعی، اداری، ترافیکی، کالبدی- فضایی و فعالیتهای شاخص بخش مرکزی)، شکلگیری محدودهای مشخص در سطح شهر میباشد که میتوان از آن به بخش مرکزی شهر یاد کرد. هر کدام از عوامل ذکر شده به نوعی در شکلگیری بخش مرکزی شهر بوکان نقش داشتهاند. نتایج نهایی حاصل از تجزیه و تحلیل دادها با استفاده از تکنیک TOPSIS در ارزیابی شاخص های مدیریت و توسعه بخش مرکزی شهر بوکان نشان می دهد که در محاسبه اندازه انفکاک مشخص شد که تنوع فعالیت های اقتصادی دارای کمترین فاصله از ایده آل مثبت و فعالیت موسسات مالی دارای بیشترین فاصله از ایده آل مثبت می باشد. همچنین فاصله از حد ضد ایده آل معیار الگو و ترکیب کاربری اراضی دارای بیشترین فاصله و تراکم جمعیت در ساعات خاصی از روز دارای کمترین فاصله تا ضد ایده آل می باشد. در رتبه بندی نهایی بدست آمده شاخص الگو و ترکیب کاربری اراضی در رتبه و اولویت اول قرار گرفته است. همچنین معیار عناصر شاخص و نمادین شهری در رتبه بندی اولویت 25 را کسب کرده اند که کم اهمیت ترین شاخص در بین سایر شاخصها می باشد
سنجش افتراقات فضایی تحقق حق به مشارکت و اختصاص دهی شهر به خود در پرتو اندیشه حق به شهر در شهر هچیرود- شهرستان چالوس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شهر فضایی برای تحقق آمال کسانی است که دیار خود را ترک گفته و به امید یافتن زندگی بهتر، به آن وارد می شوند. دست یازیدن به اهدافی که شهروندان در پی آن هستند به عنوان حق آنها در شهر و تحت عناوین مختلفی قلمداد می گردد که حق به شهر یکی از مشهورترین آنهاست. بررسی ها نشان می دهد که حق به شهر در همه شهرها (با هر میزان وسعت و جمعیت) و نیز در هر منطقه و ناحیه از شهر به صورت یکسان نبوده و افراد مختلف ساکن در شهرهای مختلف و یا نواحی مختلف شهری، شرایط متفاوتی را تجربه می کنند. پژوهش حاضر به دنبال افتراقات فضایی تحقق حق به مشارکت شهروندان و حق اختصاص دهی شهر به خود در پرتو اندیشه حق به شهر در شهر هچیرود از توابع شهرستان چالوس به عنوان شهری کوچک و در عین حال متشکل از ده محله مختلف می باشد تا میزان دستیابی به مفاهیم مذکور را تبیین نماید. این تحقیق از نوع کاربردی و از نظر ماهیت و روش توصیفی _تحلیلی و پیمایشی است. روش جمع آوری داده ها به دو صورت کتابخانه ای و میدانی است. هم چنین ابزار گرد آوری داده ها شامل پرسشنامه محقق ساخته (آلفای کرونباخ این پرسشنامه برابر 0.911 است که نشان از پایایی درونی عالی داشته) و مصاحبه از شهروندان شهر هچیرود است.جامعه آماری پژوهش شهروندان این شهر (طبق سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال 1395 برابر 10398) و نمونه آماری، بر اساس فرمول کوکران شامل 370 نفر از شهروندان شهر هچیرود است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون دو جمله ای صورت پذیرفته و همچنین، در راستای ترسیم نقشه ها از نرم افزار Arc GIS استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که محلات مرکزی، جنوبی و شرقی شهر هچیرود به دلیل دسترسی بهتر به مراکز اداری، فضاهای عمومی و خدماتی شهر، تنوع بیشتر مراکز خدماتی، کیفیت بالاتر معابر و نزدیکی به مراکز حمل و نقل عمومی از شرایط بهتری نسبت به سایر محله ها برخوردار هستند.
ارزیابی آسیب پذیری بافت فرسوده شهر مرودشت در برابر زلزله با استفاده از (AHP) و (GIS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر زیستگاه متراکم انسانی است که به دلیل حضور انسان، نیازمند امنیت و ایمنی در همه ابعاد کالبدی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ... است. موقعیت جغرافیایی شهر مرودشت به گونه ای است که هم از نظر توپوگرافی و هم از نظر زمین شناسی درونی زمین، خطر وقوع زلزله این شهر را تهدید می نماید. وجود گسل های درونی زمین در منطقه مرودشت و اطراف آن، سابقه فعالیت این گسل ها، دوره بازگشت زلزله و پهنه بندی خطر لزره ای در کنار بافت فرسوده، وسعت، نوع و میزان فرسودگی، امکان تخریب پذیری بالا و. .. از مهمترین تهدیدات برای این شهر است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی / تحلیلی و بر اساس هدف پژوهش کاربردی است. ابزار مورد استفاده در این تحقیق پرسشنامه، مشاهده، مصاحبه با ساکنین و استفاده از کتب و مقالات است. در این پژوهش ابتدا با توجه به شرایط ویژه بافت فرسوده شهر مرودشت و همچنین پس از بررسی و مطالعات تحقیقات پیشین تعداد 9 شاخص از قبیل جنس سازه، قدمت بنا، کیفیت ساختمانها، عرض معابر، تراکم جمعیت، فاصله از آتشنشانی، دسترسی به فضای باز و نزدیکی به مراکز درمانی تعریف شد و برای هریک از شاخص ها، زیر شاخص هایی در نظر گرفته شده است و سپس به تدوین و توزیع 30 پرسشنامه بین کارشناسان و متخصصان شهر پرداخته شد و پس از آن به وزن دهی و اولویت بندی شاخص ها با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و نرم افزار (Expert choict) پرداخته می شود. و در انتها با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS)، نقشه های آسیب پذیری بافت فرسوده مرودشت تهیه می شود. نتایج تحقیق نشانگر این است که در بین شاخص های مورد بررسی، شاخص کیفیت ساختمانها با وزن 0.328 دارای بالاترین وزن نهایی و شاخص فاصله از آتش نشانی با وزن 0.017 کمترین وزن نهایی را دارند و با توجه به نقشه نهایی آسیب پذیری مشاهده می گردد که توزیع مناطق با آسیب پذیری بالا حدود 32 درصد از مساحت بافت را در بر گرفته است، 31 درصد از بافت دارای آسیب پذیری متوسط و بقیه مساحت بافت را فضاهای دارای آسیب پذیری کم به خود اختصاص داده است.
تحلیل عملکرد فضایی شهر میانی مرند در سطح شهرستان مرند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه در ساخت شهرها و تعیین اندام جغرافیایی آنها به تعادل شهر و ناحیه، روابط هماهنگ شهر و روستا، توازن فضایی و تعادل انسان و محیط می اندیشند. ایجاد و رویش قارچ گونه شهری با اندام بلند جغرافیایی، در نواحی کشور آن جاکه روستاها پراکنده و نافشرده هستند و روابط ارگانیکی بین شهر و روستا وجود ندارد به فروپاشی این تعادل ها خواهد انجامید. بایستی برنامه ریزی ها به پیروی از ویژگی های فیزیکی، اقتصادی و انسانی ناحیه روی تمام شهرهای ناحیه، از کوتاه اندام گرفته تا روستاها توزیع و پخش شود تا ارتباط هماهنگ و متعادل ناحیه با تمام مراکز شهری حفظ شود. در مقاله ی حاضر به بررسی عملکرد جمعیّتی اقتصادی شهر میانی مرند در سطح فضایی شهرستان مرند پرداخته شده است. مدل های جمعیّتی نشان می دهند که شهر مرند، به تنهایی80% از جمعیّت شهری شهرستان را دارد و 16 برابر شهر دوم شهرستان است. همچنین، 50% کل جمعیّت شهرستان تنها در شهر مرند ساکن هستند. ضریب کشش پذیری نشان می دهد که شهر مرند از توان کشش پذیری جمعیّتی بالایی برخوردار بوده، در حالی که ضریب کشش پذیری بقیّه ی شهرهای شهرستان پایین تر یا منفی بوده است، همچنین موازنه ی مهاجرت در شهر مرند مثبت بوده و در مقابل موازنه ی مهاجرت کلّ شهرستان منفی است. مدل های اقتصادی بیانگر نقش خدماتی شهر مرند در شرایط اقتصاد پایه ای است و بعد از آن بخش صنعت شرایط اقتصاد پایه ای را دارد، ولی بخش کشاورزی، هم در سطح شهرستان و هم در سطح شهر مرند، جزء اقتصاد پایه ای محسوب نمی شود. بررسی حوزه ی نفوذ شهر مرند نشان می دهد که این شهر بخش عمده ای از خدمات را به حوزه ی نفوذ اختصاص داده و در رفع نیازهای خدماتی برای حوزه ی نفوذ در اهمّیّت نخست قرار دارد. درنهایت، پیشنهاد می شود که در کنار سرمایه گذاری در شهر میانه ی مرند باید به شهرهای کوچک شهرستان، مانند کشکسرای، زنوز، یامچی و بناب جدید و روستاهای اطرف آنها از نظر تأمین خدمات، تأسیسات زیربنایی و رفع نیازها و کمبودها و ایجاد زمینه های اشتغال نیز توجّه کرد تا از این طریق با بهره گیری از تمامی ظرفیّت های شهرستان مرند به توسعه ی همه جانبه ی آن کمک نمود.
مقایسه اثرپذیری مناطق مرزی و مرکزی کشور از مواد مخدر و تأثیر آن بر اقتصاد خانوار(مطالعه موردی تایباد و تهران)
حوزههای تخصصی:
امروزه پدیده مواد مخدر به یکی از مهم ترین مشکلات جوامع بشری تبدیل شده است و ابعاد این مشکل به حدی است که به صورت تهدیدی برای سلامت بشری و رفاه ملی، استقلال و امنیت و ساختار اجتماعی کشورها در آمده است هدف اصلی این پژوهش به جغرافیای کشت و راه های ورودی ترانزیت موادمخدر از مرزهای شرقی و چگونکی تأثیر آن بر اقتصاد خانوارها می باشد که نزدیکی به مرزهای شرقی براقتصاد و معتادکردن سرپرست خانوارها تأثیر بیشتری دارد. در پی اثبات فرضیه مقاله می¬باشیم که به نظر می¬رسد هر چه از مناطق مرکزی به نواحی مرزی کشور نزدیک شویم مواد مخدر تأثیر بیشتری بر اقتصاد خانوار دارد.این پژوهش با روش کتابخانه¬ای و مقایسه¬ای انجام شده است. یافته های به دست آمده بیانگر آن است که مردان معتاد در مقایسه شهر تهران و شهرستان تایباد از نظر نزدیکی به مناطق کشت و تولید موادمخدر، فقر و محرومیت، تهیه آسان مواد، کمبود امکانات اجتماعی، وجود پدر معتاد در خانواده دارای تفاوت های معناداری بوده اند. بیکاری، استعمال تفننی مواد، نداشتن سواد، مشکلات و درگیری در خانواده، ازدواج زودرس، از دست دادن امکانات مالی، استعمال مواد مخدر در جهت بالا بردن انرژی معنادار نبوده است. نتیجه گیری: نزدیکی جغرافیای به مرزهای شرقی بیشترین تأثیر را بر اقتصاد سرپرست خانواده¬های مرزنشین (تایباد) دارد
روند شهرنشینی، مسئله شهرهای بزرگ
حوزههای تخصصی:
مطالعة رشد و سطح شهرنشینی، منعکس کنندة این واقعیت است که رشد جمعیت شهری به سرعت در حال افزایش است و این افزایش رشد جمعیت، بیشتر متوجه شهرهای بزرگ می باشد. در کشورهای در حال توسعه با الگوی اولیة رشد شهرنشینی، بیشترین رشد مربوط به بزرگترین شهر است. این پدیده مشکلات اقتصادی و اجتماعی زیادی را به همراه دارد که در این مقاله مورد بحث قرار می گیرد. چگونگی روند شهرنشینی در سیاستگزاریهای شهری و منطقه ای از اهمیت زیادی برخوردار است.
تحلیل فضایی ظرفیت سازگاری سکونتگاه های روستایی شهرستان روانسر در مواجهه با خشکسالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناسایی سطح کلی ظرفیت سازگاری سکونتگاه های روستای نسبت به خشکسالی، به منظور مدیریت اثربخش روستاها از اهمیت و جایگاه خاصی برخوردار است، چرا که با شناسایی و رتبه بندی توان سازگاری دهستان ها، اتخاذ استراتژی های مدیریتی متناسب جهت کاهش آسیب های ناشی از خشکسالی میسر می گردد. در این راستا، هدف کلی پژوهش حاضر اولویت بندی سطح ظرفیت سازگاری نسبت خشکسالی در بین چهار دهستان بخش مرکزی شهرستان روانسر در استان کرمانشاه است. به این منظور در تحقیق کمّی حاضر، پنج شاخص موثر و مهم سنجش ظرفیت سازگاری نسبت به خشکسالی یعنی میزان دانش سازگاری، به کارگیری استراتژی های سازگاری، وجود منابع و نهاده های لازم برای سازگاری، دسترسی به منابع و نهاده های لازم برای سازگاری و میزان مشاوره دریافتی در رابطه با روش های سازگاری، براساس بررسی ادبیات تحقیق، انتخاب گردید. سپس با استفاده از آزمون T تک نمونه ای یک طرفه، میزان تاثیرگذاری هر یک از شاخص های فوق الذکر بر ظرفیت سازگاری روستاییان از دیدگاه دهیاران بخش مرکزی شهرستان روانسر (N=48) که به روش سرشماری انتخاب شدند، بررسی و تایید گردید، در مرحله ی بعد برای تعیین وزن شاخص های مذکور، با استفاده از تکنیک گلوله برفی و روش نمونه گیری هدفمند، 10 نفر از خبره گان و کارشناسان جهاد کشاورزی شهرستان روانسر انتخاب و از نظرات آنان بهره گرفته شد. نتایج پژوهش با استفاده از تکنیک TOPSIS براساس شاخص های مذکور، نشان داد که مناطق روستایی دهستان های حسن آباد و زالواب در شهرستان روانسر استان کرمانشاه بیشترین ظرفیت سازگاری را نسبت به خشکسالی داشتند، در حالی که دهستان های بدر و دولت آباد به ترتیب ظرفیت سازگاری کمتری را نسبت به خشکسالی دارا بودند. یافته های این پژوهش می تواند توصیه هایی برای برنامه ریزان روستایی جهت مدیریت موثر بحران خشکسالی به منظور کاهش آسیب پذیری و ارتقای تاب آوری روستاییان داشته باشد
کاربردها و تحولات جغرافیای انسانی در پنج سال گذشته
حوزههای تخصصی:
شناسایی و تحلیل تاثیر متغیرها و شاخص های تاب آوری: شواهدی از شمال و شمال شرقی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غیرقابل پیش بینی بودن آسیب پذیری سیستم های اجتماعی و فنی، عدم اطلاع از زمان، محل و نحوه وقوع سوانح، تاب آوری را تبدیل به هدفی اجتناب ناپذیر ساخته است. این مطالعه با توجه به این عوامل و با هدف تحلیل متغیرها و شاخص ها تاب آوری در قالب یک سیستم، با روش پیمایش میدانی به ارزیابی عوامل تاثیرگذار، تاثیرپذیر، کلیدی و استراتژیک بر سیستم و پایداری یا ناپایداری آن پرداخته است. با مرور مبانی نظری، متغیرها در چهار گروه اجتماعی، اقتصادی، نهادی و فیزیکی- کالبدی با شاخص ها مرتبط طبقه بندی و با روش تحلیل تاثیرات متقابل تاثیرگذاری و تاثیرپذیری متغیرها و شاخص ها با استفاده از نرم افزار میک مک تحلیل شدند. در ماتریس تاثیرات مستقیم، تاثیرگذاری متغیرهای اجتماعی، اقتصادی و نهادی بیش از تاثیرپذیری آن ها و تاثیرگذاری متغیر کالبدی- فیزیکی بسیار کمتر از تاثیرپذیری آن می باشد. ماتریس تاثیرات متقابل غیرمستقیم نیز حاکی از اختلاف دو متغیر نهادی و اجتماعی در مقایسه با دو متغیر دیگر در میزان تاثیرگذاری و تاثیرپذیری است. به بیان دیگر، دو متغیر نهادی و اجتماعی تاثیرگذارترین متغیرها در تاب آوری جامعه خواهند بودند. با توجه به نتایج حاصل از ماتریس تاثیرات مستقیم دو شاخص مشارکت و همکاری، کمک و ارتباط متقابل از گروه متغیر اجتماعی و شاخص آمادگی از گروه متغیر نهادی و در ماتریس تاثیرات غیرمستقیم شاخص های مشارکت و همکاری، کمک و ارتباط متقابل، هویت اجتماعی از گروه متغیر اجتماعی و شاخص آمادگی از گروه متغیر نهادی شاخص های استراتژیک و کلیدی محسوب می شوند. آنچه از نحوه پراکنش شاخص های در محورهای تاثیرگذاری- تاثیرپذیری مستقیم و غیرمستقیم پیداست، ناپایداری سیستم می باشد.
Analysis of the Level of Environmental Development in the Rural Areas of Sistan with an Emphasis on Quranic Indices(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The environment is a divine favor whose protection can have a positive effect on lives of humans and other creatures. A look at the verses of the Quran and the life style of the Prophet’s family (PBUT) make it clear that no school like Islam has attached such a great importance to nature and the environment. Accordingly, using Quranic indices, in this study we have aimed to analyze the level of environmental development in rural areas of Sistan.
Design/methodology/approach- The population of the study is the people in the rural areas of Sistan. To determine the sample population using Sharpe formula, 40 villages (with 51663 households) out of 796 villages in Sistan region were selected, and 381 heads of households were randomly selected according to Cochran formula. For data analysis, Kruskal-Wallis statistical method in SPSS was used, and then Topsis was employed to weigh and determine the degree of development of the villages.
Findings: The evaluation showed that level of environmental development in rural areas is less than .01% percent significant. Out of 9 environmental indices, the index of optimal utilization of water, with a mean of 4.29 ranked first.
Practical implications- According to the research results, coherent planning for the revival of the genuine Islamic culture and development of religious teachings about the role and significance of nature, the realization of God's real ownership of all national resources, optimal utilization of natural resources, prevention of corruption in the environment, and appropriate utilization of forests and rangelands, especially national resources, is a strategy that can lead our society to sensible utilization of natural resources.
تحلیلی بر عوامل طبیعی مؤثر در پراکنش و استقرار سکونتگاه های روستایی در شهرستان سیرجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیدایش سکونتگاه های بشری همواره بر پایه ی عوامل طبیعی مانند آب و خاک مناسب استوار بوده است و روستاها به عنوان اولین شکل از حیات جمعی انسان در یک عرصه طبیعی از ویژگی های متعدد طبیعی، اقتصادی و ... تأثیر می پذیرند. عواملی همچون ارتفاع از سطح دریا، شیب، دما و بارش بسترهای طبیعی مؤثر در پراکنش و توزیع سکونتگاه های روستایی می باشند که برخی از آنها نقش موثرتری در این زمینه ایفا می کنند. این پژوهش با هدف بررسی وضعیت استقرار سکونتگاه های روستایی شهرستان سیرجان، بر حسب معیارهای طبیعی صورت گرفته است. به منظور دستیابی به اهداف پژوهش، 5 معیار طبیعی شامل ارتفاع، شیب، جهت شیب و عناصر اقلیمی (بارش و دما) به عنوان عوامل مؤثر در استقرار سکونتگاه ها انتخاب شده و با استفاده از روش های آماری در محیط GIS و شاخص موران مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که 5/48 درصد روستاهای این شهرستان در طبقات ارتفاعی1800- 1581 متر قرار دارند که این امر زمینه ی لازم برای کشاورزی منطقه را فراهم و در تنوع فعالیت های اقتصادی و معیشت ساکنان تأثیر گذاشته است. همچنین با توجه به گرایش مکان گزینی روستاها در مناطق با شیب مناسب، 95 درصد روستاهای این شهرستان در طبقه شیب 10- 0 درصد استقرار یافته اند و به علت وجود شرایط محیطی مناسب بویژه خاک حاصلخیز، شاهد تولید پسته به عنوان کشت غالب در این منطقه می باشیم. در نتیجه با توجه به عدم همبستگی معنادار عوامل طبیعی در مکان گزینی مناطق روستایی، با استفاده از شاخص موران که از توابع خود همبستگی فضایی جهت استخراج الگوی توزیع می باشد، توزیع فضایی نقاط روستایی منطقه مورد مطالعه از نوع خوشه ای است که در این خصوص ضریب موران مثبت و برابر با 35/0 بوده که در سطح اطمینان 1 درصد معنادار می باشد.