فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۷۰۱ تا ۶٬۷۲۰ مورد از کل ۱۰٬۴۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
میدان شهری، بعنوان اصلی ترین نمود فضای شهری، نیازمند شناخت کلی در ساختار دسته ای است و تعداد رویکردهای دسته بندی میدان های شهری که توسط نظریه پردازان تا به اکنون ارائه شده است، دارای ساختار فرم گرا یا محتواگرا بوده و به ندرت هر دو این ابعاد را داراست و تمامی معیارهای قابل استخراج به روش مهندسی معکوس، برای شناخت میدان، مخاطب را به نوعی ابهام و پیچیدگی سوق می دهد. هدف این پژوهش، تبیین نوع جدیدی از نگاه و نیز معیارهای مستتر در امر شناختی یک پدیده است که می تواند دسته بندی کاملی را ارائه کرده که در این پژوهش با نام دسته بندی پدیدار شناسانه [1] میدان با تببین ماتریس جامع شناخت میدان شهری[2] قابلیت کاربردسازی را داراست. نوع پژوهش مزبور تحلیلی – توسعه ای بوده که با تبیین نوع استفاده از محصول، کاربردی نیز محسوب می شود. با کاربرد این ماتریس تحت عنوان USCCM در تعداد 35 میدان شهری در چندین کشور اروپایی و با در نظر گرفتن تمامی جوانب فرمی و محتوایی آن، تمامی نمونه های موردی در ماتریس مزبور مورد شناخت واقع شده و در ساختار مشخصی دسته بندی شده اند. نتیجتاً با استفاده از این ماتریس می توان، بعنوان ابزار مقایسه در کیفیت میدان های شهری و رتبه بندی آنها نیز، مورد استفاده قرار داده و نهایتاً با الگو برداری از این دسته بندی، معیارهای ذکر شده را برای بررسی در امر ارزیابی و تحلیل میدان شهری نیز در پژوهش های آتی مورد واکاوی قرار داد. Abstract The categorization system is an approach, and at the same time, a generic process for generating groups of ideas, objects, or concepts that all recognize them, while at the same time differentiating them into an entirely perceived one. Urban squares, as important urban space, needs a comprehensive understanding of the category structure. The number of classification approaches, as represented by theorists, has a formal or content-oriented construction and rarely has both of these dimensions. Only the stated categories do not really have the comprehensiveness to have a full-fledged methodology, and virtually all the standards that can be extracted by reverse engineering, for field recognition, lead the audience to some degree of ambiguity and complexity. The purpose of this research is to explain the new type of view and also the criteria for the cognitive phenomenon of an urban square, which can provide a complete categorization, which in this research is called the phenomenological category of the field, which is characterized by an Urban Square Comprehensive Cognition Matrix the urban capability Applies to. The type of research is analytic - an extension that is also used to explain the type of product used. With the use of this USCCM matrix in 35 urban squares in several European countries and taking into account all aspects of its form and content, all case examples are identified in the matrix and are categorized in a specific structure. Consequently, using this matrix can be used as a comparison tool in the quality of urban fields and their ranking, and finally, by modeling this category, the criteria mentioned for the assessment of urban square analysis It was also discussed in future studies.
Process Model of Rural Planning Based on the Experiences of Community-based Development Projects (The 2020s Projects in the Critical Centers of Sistan, Rigan and Jazmourian)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- The implementation of participatory projects aiming socio-economic empowerment and environmental sustainability is one of the sustainable management strategies in arid rural areas across the world in the recent decades. This study was conducted to answer two questions: What have been the characteristics and achievements of participatory development and community-based projects in rural areas located within the critical centers of Sistan, Jazmourian, and Rigan? How is a process model for rural development planning consistent with the geography of aforementioned areas?
Design/methodology/approach- The present study is descriptive-analytical and the research process includes the analysis of the goals and final achievements of participatory plans in Rigan (RFLDL), the progress and development Plan in Ghaleh-Ganj, the Carbon Sequestration plan in Jazmourian and Lashar, the Menarid Project in Sistan, "Village without unemployed" project, SAHAB community-based projects, and ASEMAN project from Barekat Foundation in Sistan region. The required data consisted of the performance statistics of the above-mentioned projects, and the required analysis was conducted on the dat.
Finding- Each of these projects has positive achievements in accordance with its short-term goals. Although it is quantitatively desirable, they failed to continue to operate in a regular and stable planning process in rural areas. Execution of a process model for rural development planning requires institutional transformations and the establishment of an integrated facility direction system for the economic infrastructure of rural areas (with a focus on the value chain) and a series of previous and subsequent jobs in each chain.
Research limitations/implications- Among the main limitations of reformation in the programs and continuous learning from past experiences are the effort of conductors in charge of implementing rural development projects to indicate the expected achievements by relying on seemingly favorable statistics with false documentation, and the weakness or lack of a public oversight system on the actual achievements of projects. Real decentralization in the country's rural planning system, the establishment of a public oversight system, and a process planning are the best strategies for sustaining local communities.
ارزیابی تأثیر مؤلفه های کیفیت محیطی بر الگوهای رفتاری در فضاهای فیزیکی شهری (نمونه موردی خیابان ولی عصر (عج) تهران)
حوزههای تخصصی:
از میان انواع فضاهای شهری در یک شهر، خیابان های اصلی از اهمیت ویژه ای برخوردارند. زیرا خیابان ها مکان هایی هستند که تعاملات اجتماعی در آن ها به بیشترین میزان خود رسیده و انواع رفتارهای متنوع مانند رفت وآمد عابران، گفتگو کردن، تماشا کردن، خوردن، خرید کردن و ... در آن به چشم می خورد. در واقع رفتارهای متنوع عابرانی که در ساعات مختلف شبانه روز در فضا حضور می یابند، خیابان را به فضای شهری سرزنده بدل می کند. پژوهش حاضر تأثیر مولفه های کیفیت محیطی بر الگوهای رفتاری را در یک سکانس منتخب خیابان ولیعصر(عج) تهران (از میدان راه آهن تا چهارراه مولوی)، به عنوان محیطی از فضاهای فزیکی شهری مورد ارزیابی قرار داده است. هدف از این مطالعه، شناسایی و ارزیابی محرک ها و الگوهای رفتاری کاربران در قالب نیازها و کیفیت های محیطی در فضاهای فزیکی شهری است. پژوهش حاضر، یک تحقیق میدانی با رویکرد توصیفی - تحلیلی است و به دنبال پاسخ به این سئوال اساسی است که، الگوها و قلمروهای رفتاری چه تأثیری در ارتقای کیفیت محیطی در فضاهای فزیکی شهری دارند؟ در این پژوهش برای تدوین چارچوب نظری، ابتدا با استفاده از روش اسنادی، ادبیات و مبانی نظری موضوع به تفصیل بیان شده و سپس با تحلیل رویکردهای موجود با تأکید بر الگوهای رفتاری، سعی در استدلال منطقی مباحث و در نتیجه تدوین چارچوب مفهومی برای پژوهش شده است. بدین منظور، علاوه بر تحلیل کیفی فضای شهری مورد مطالعه و بررسی چگونگی رفتارهای شکل گرفته شده در فضا به سبب وجود ویژگی های فضایی موجود در آن، به تحلیل کمّی شاخص ها با استفاده از طراحی پرسشنامه و نقشه های رفتاری بر اساس حجم نمونه و تبدیل یافته های کیفی به مؤلفه های کمّی از طریق نرم افزارSSPS پرداخته شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد از سویی نیازهای انسانی نتیجه ی تأثیر رفتار بر فضا و محیط است و قابلیت محیط، زمینه ساز انجام رفتارهاست و از سویی دیگر، ارتقای کیفیت محیطی و تأثیر مؤلفه های آن بر قلمروها و الگوهای رفتاری در فضاهای فزیکی شهری صرفاً مفهومی کمّی و تکنیکی نبوده، بلکه با مفاهیم کیفی نیز در ارتباط است.
ارزیابی مفاهیم زیبا شناسی و منظر شهری در انعطاف پذیری مجتمع های مسکونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زیبایی و منظر دو مولفه بسیار حیاتی در سرزندگی فضاهای شهری و معماری به حساب می آیند که موجب یکپارچگی بصری و ساختاری در ساختمان ها، خیابان ها می شوند. زیبایی از وجود انسان نشات می گیرد و به همین دلیل لازمه سعادت و تعالی زندگی فردی و اجتماعی است. ماهیت زیبایی را باید در روابط عاطفی میان انسان و جهان پیرامون جست و جو کرد. کارکرد اصلی زیبایی ایجاد هماهنگی عاطفی میان انسان، طبیعت و جامعه است و به همین دلیل نقش تعیین کننده ای در هدایت انسان به سمت سعادت، بهروزی و شادکامی به عهده دارد. همچنی زیبایی پدیده ای ارزشی و هدفمند است. در واقع تلاش انسان برای جذب و خلق زیبایی نوعی تلاش برای تقویت ارزش های زندگی و عناصر موافق زندگی و نفی پدید های منفی و زشت در زندگی است. بر این اساس هدف از مقاله حاضر بررسی معیارهای زیبایی شناسی در مجتمع مسکونی نارون اراک می باشد. مطالعه ادبیات موجود و نظرات خبرگان نشان می دهد که معیارهای منظر شهری زیبا با زمینه و متن شهرسازی، عناصر سازنده منظر شهری زیبا، عناصر سازنده منظر شهری زیبا از جمله معیارهای موثر می باشند. اولویت بندی معیارها بر اساس مدل ANP بوده و با استفاده از نظرات خبرگان که در زمینه تئوری و عملی زیبا شناسی و منظرشناسی تخصص داشته اند صورت گرفته است. زیرمعیارهای تباین، ریتم، و تنوع کاربری ها از تثیر گذارترین مولفه ها در انعطاف پذیری فضای مسکونی برخوردار هستند. معیار ادراکی در بین متغیرهای تحقیق بیشتریم وزن را به خود اختصاص داده است.
بررسی گونه های گردشگری موثر بر توسعه ی گردشگری منطقه آزاد ارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۶ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
33 - 46
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی گونه های گردشگری موثر بر توسعه ی گردشگری منطقه آزاد ارس انجام گرفته است. جامعه آماری این تحقیق گردشگران حاضر در منطقه آزاد ارس در خردادماه سال 96 است.، که حجم نمونه به روش نمونه گیری تصادفی ساده 100 نفر بدست آمده است. برای تجزیه و تحلیل داده های تحقیق از مدل حداقل مجذورات جزئی در نرم افزار Warp-PLS استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که اثر گذاری متغیرهای مستقل بر متغیرهای وابسته گونه های گردشگری و توسعه ی گردشگری مورد تایید قرار گرفته است. در مدل ساختاری بدست آمده، گردشگری تفریحی با ضریب تاثیر 59/0بیشترین تاثیر را یر متغیر گونه های گردشگری گذاشته است. بعد از این گونه گردشگری، گونه های گردشگری تاریخی، گردشگری طبیعت، گردشگری تجاری و گردشگری شهری به ترتیب با ضریب تاثیر 49/0، 36/0، 26/0 و 21/0 بیشترین تاثیر را دارند، کمترین تاثیر نیز مربوط به گونه گردشگری ماجراجویانه با ضریب 01/0 است. در ارتباط با متغیرهای توسعه ی گردشگری، بیشترین تاثیر مربوط به متغیرهای زمینه سازی ایجاد فرصت برای سرمایه گذاری بخش خصوصی، افزایش توجه سازمان منطقه آزاد ارس به سرمایه گذاری در بخش گردشگری این منطقه و ایجاد تسهیلات در زمینه صدور ویزا و روادید برای گردشگران خارجی است. کمترین ضریب تاثیر را متغیر تقویت ارائه امکانات در مجاورت جاذبه های گردشگری منطقه آزاد ارس با ضریب تاثیر 19/0 به خود اختصاص داده است. ضریب تاثیر گونه های گردشگری بر توسعه ی گردشگری برابر 29/0 است.. همچنین با توجه به آزمون استون- گیسر، می توان گفت که مدل در نظر گرفته شده در این پژوهش، ظرفیت و توان پیش بینی لازم را دارد.
تحلیل جغرافیایی موانع روان شناختی عدم استفاده از حمل ونقل عمومی در کلانشهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
807 - 836
حوزههای تخصصی:
در عدم استفاده از حمل ونقل عمومی غیر از مسائل زیرساختی مانند فرسودگی ناوگان، کمبود ناوگان، مسائل اقتصادی، موانع اجتماعی-فرهنگی، مسائل زیست محیطی و ضعف های مدیریتی موانع روان شناختی نیز مؤثر هستند و این موانع (روان شناختی) حلقه گمشده برنامه ریزی و مدیریت شهری است. شناخت عوامل روان شناختی افرادی که از حمل ونقل عمومی استفاده می کنند، می تواند پیامدهای مهمی برای سیاست های حمل ونقل، ترویج آن و مدیریت جابه جایی داشته باشد؛ از این رو هدف پژوهش حاضر تحلیل جغرافیایی موانع روان شناختی استفاده نکردن از حمل ونقل عمومی در کلان شهر اهواز است. پژوهش حاضر کاربردی- نظری و توصیفی- تحلیلی است. اطلاعات موردنیاز پژوهش، با مطالعات کتابخانه ای، پیمایشی و مصاحبه با مردم و کارشناسان گردآوری شده و برای رتبه بندی موانع نیز از روش تصمیم گیری ARAS استفاده شده است. همچنین پهنه بندی این موانع در سطح شهر اهواز به کمک مدل درون یابی کریجینگ و در محیط نرم افزار Arc GIS 10.3 استفاده شده است. نتایج نشان می دهد موانع اضطراب آور، موانع کنترل تکانه، موانع شناختی و موانع شخصیتی در هریک از شیوه های حمل ونقل عمومی، مانند تاکسی، اتوبوس، پیاده روی و دوچرخه سواری متفاوت هستند. بیشتر پهنه های شهر اهواز از نظر موانع اضطراب آور در عدم استفاده از حمل ونقل عمومی طیف زیادی دارد. هم پوشانی موانع شناختی نیز تأیید می کند از حیث وجود این موانع در عدم استفاده از حمل ونقل عمومی، بیشترین پهنه های شهر در طیف کم قرار می گیرد. بیشترین پهنه ها از نظر موانع شخصیتی عدم استفاده از حمل ونقل عمومی در طیف متوسط و از نظر موانع کنترل تکانه عدم استفاده از حمل ونقل عمومی در طیف خیلی زیاد است. درنهایت پس از هم پوشانی این چهار بعد روان شناختی مشخص شد موانع روان شناختی عدم استفاده از حمل ونقل عمومی در حد زیاد است.
ارزیابی توسعه ی کالبدی شهر تبریز بر اساس تحلیل شاخص های رشد هوشمند شهری (مورد مطالعه: منطقه ی 2، 4 و 7 تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به ارزیابی توسعه ی کالبدی شهر تبریز براساس شاخص های رشد هوشمند شهری براساس داده های مربوطه جمع آوری شده پرداخته است. سوال اصلی تحقیق این است که بکار گیری شاخص های رشد هوشمند شهری در توسعه ی کالبدی مناطق شهر تبریز موثر خواهد بود؟ روش تحقیق حاضر بصورت توصیفی-تحلیلی و از نظر هدف پیمایشی می باشد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از مدلهای چند معیاره تاپسیس و آنتروپی شانون، تکنیک دلفی و تکنیک لیکرت استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که از بین سه منطقه ی شهرداری تبریز منطقه ی 2، 4 و 7، در شاخص تلفیقی رشد هوشمند شهری، منطقه ی 2 شهردارای بهترین حالت و منطقه ی 7 بدترین حالت را دارا می باشد. بنابراین توجه به مناطق کم برخوردار در برنامه ریزی های آتی توسعه ی کالبدی شهر تبریز حتما باید در اولویت قرار گیرد. براساس تجزیه و تحلیل اطلاعات از طریق تکنیک دلفی مشخص شد که، بهترین حالت توسعه ی کالبدی شهری تبریز الگوی مدل متمرکز همراه با خدمات و امکانات رفاهی محور مراکز ناحیه ای و محله ای می باشد. همچنین از طریق طیف لیکرت به تفاوت بین وضع موجود و مطلوب توسعه ی کالبدی شهر تبریز براساس شاخص های رشد هوشمند شهری پرداخته شد. در وضع موجود توسعه ی کالبدی شهر تبریز برابر (16/37) و توسعه ی کالبدی شهر تبریز براساس شاخص های رشد هوشمند شهری در وضع مطلوب برابر (84/62) شد. که نشان می دهد بکارگیری شاخص های رشد هوشمند شهری در توسعه ی کالبدی شهر تبریز موثر خواهد بود.
تحلیل اثرات هدفمندسازی یارانه ها بر پایداری روستایی (مطالعه موردی: بخش مرکزی شهرستان زابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تعامل یا تقابل مجموعه ای از عوامل اکولوژیکی، اقتصادی، اجتماعی و کالبدی- فضایی، پایداری یا عدم پایداری روستاها تحقق می یابد. در این رویکرد، تبیین وضع موجود جوامع روستایی، ساختار، مشکلات، روند توسعه و به ویژه سطح رفاه ساکنین نواحی روستایی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بدین ترتیب درک و شناسایی وضع موجود و شرایط حاکم بر نظام های محلی، منطقه ای و ملی و آگاهی از وضعیت پایداری ج وامع روس تایی، اعتبار ویژه ای را در تصمیم گیری ها داراست. از این رو، این موضوع که چه عواملی در پای داری روستاها تاثیر گذار می باشند، همواره مطرح بوده است. تحقیق حاضر به منظور بررسی اثرات هدفمندسازی یارانه ها بر پایداری روس تاهای بخش مرک زی شهرستان زابل صورت گرفته است. روش به کار رفته در این تحقیق، ترکیب ی از روش های می دانی و توصی فی – تحلیلی می باشد. روستاهای نمونه ، شامل 52 روستای بخش مرکزی شهرستان زابل می باشد که با توجه به تعداد خانوارهای ساکن در این روستاها و استفاده از فرمول کوکران، تعداد 254 نفر از سرپرستان خانواری ساکن در این روستاها برای تکمیل پرسشنامه ها تعیین گردید. سهم هر روستا برای تکمیل پرسشنامه ها، براساس فراوانی افرادی که در آن روستا مبلغ یارانه مستقیماً به حساب شان واریز می شود، در نظر گرفته شده است. در پرسشنامه های خانوار، 33 شاخص مربوط به چهار بعد توسعه پایدار روستایی مورد توجه بوده است. در این پژوهش، با استفاده از مدل تحلیل سلسله مراتبی( AHP ) در نرم افزارهای Expert Choice و ArcGIS و استفاده از تحلیل های آماری (در نرم افزار SPSS ) ، اثرات هدفمندسازی یارانه ها بر پایداری روستاهای مورد مطالعه بررسی گردیده است. نتایج این بررسی مؤید آن است که با اجرای طرح هدفمندسازی یارانه ها، میزان پایداری 50 روستا (معادل 96 درصد از روستاهای مورد مطالعه) تضعیف شده است و مشارکت های مردمی نیز در سطح روستاهای مورد مطالعه با اجرای این طرح کاهش یافته است . از این رو، با توجه به اثرات منفی طرح هدفمندسازی یارانه ها بر وضعیت زندگی خانوارهای روستایی و با عنایت به اینکه خانوارهای ساکن در سطح روستاها، عمدتاً جزء دهک های درآمدی پایین جامعه می باشند، لذا افزایش سهم آنها در پرداخت های نقدی طرح هدفمندسازی یارانه ها بایستی مورد توجه قرار گیرد.
ارزیابی شاخص های کیفی مسکن در برنامه ریزی مسکن (مطالعه موردی: نواحی شهری نظرآباد، استان البرز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگاه ویژه به مسکن نیز پس از گذر از جبران کمبود مسکن، نگاهی کیفی به آن است. تحلیل ویژگی های کیفی می تواند زمینه ساز تحول در برنامه ریزی جامع مسکن و اتخاذ سیاست مناسب در عرصه های مختلف شهری به ویژه بخش مهم مسکن شود. در این پژوهش شاخص های کیفی مسکن در شهر نظرآباد استان البرز و نواحی شهری آن ارزیابی می شود. پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی و براساس هدف کاربردی است. ابتدا شاخص های کیفی مسکن در سه بخش اجتماعی، زیست محیطی و کالبدی استخراج و تنظیم و با استفاده از پرسش نامه، این شاخص ها در سطح شهر نظرآباد و نواحی آن در معرض سنجش توسط شهروندان گذاشته شد. حجم نمونه آماری براساس فرمول کوکران، 378 واحد مسکونی است. از مدل VIKOR برای سنجش اختلاف نواحی شهری در شاخص های کیفی و سطح بندی این شاخص ها استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که وضعیت شاخص های سه گانه در شهر نظرآباد مطلوب نیست. طبق خروجی مقدار آمارهٔ آزمون T تک نمونه ای برابر با 268/83 و سطح معناداری آزمون فرضیه (000/0) است. بنابراین، ازآن جایی که سطح معناداری کمتر از 05% است، وضعیت نسبتاً نامطلوب در سه گروه شاخص کالبدی، اجتماعی و زیست محیطی در سطح کل شهر نظرآباد تأیید می شود. نتایج مدل VIKOR هم نشان می دهد که مقدار Q در ناحیه دوم شهر نظرآباد برابر است با 406/0 که نشان دهنده وضعیتی نیمه توسعه یافته و نسبتاً مطلوب در شاخص های کیفی است. نواحی اول و چهارم شهر در مقدار Q، با 588/0 و 0490/0 وضعیت متوسط دارند. نواحی سوم و پنجم به ترتیب با 641/0 و 643/0 وضعیت نسبتاً نامطلوب و کمترتوسعه یافته دارند.
Analysis of the Role of Social Capital in the Spatial Evolution of Rural Settlements (Case Study: Esfandagheh District, Jiroft County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose - The main purpose of this study is to investigate the effects of improving the dimensions of social capital in the spatial evolution of rural settlements in Esfandagheh. Design/methodology/approach - This study is a quantitative survey conducted using questionnaires distributed among 400 households in 30 sample villages. Descriptive-analytical measures such as mean, variance, standard deviation, Kendall Tau-b correlation coefficient, and multiple regression were used to analyze social capital's status in the spatial evolution of rural settlements in the study area. Findings - The findings revealed that the six dimensions of social capital, including social awareness, social organizations and groups, social networks and relations, social participation, social cohesion, and social trust have a positive and significant relationship with the dimensions of the spatial evolution of rural settlements. Moreover, there is a positive and significant relationship between social capital and spatial development dimensions in the studied villages' four environmental-ecological, social, economic, and physical-infrastructural dimensions. Also, social awareness, social participation, social cohesion, social trust, social networks and relations, and social organizations and groups with a variance of 0.433% were explained as predictors of spatial changes in the Esfandagheh rural district. Research limitations/implications - The variable of social capital plays an essential role in the spatial transformation of rural settlements because improving the dimensions of spatial transformation regardless of the dimensions of social capital faces a crucial challenge. In other words, social capital is influential in various areas of life, from the local and micro-level to the national and macro-level; it can empower the villagers in dealing with the socio-economic problems of their village. Practical implications - Paying attention to the dimensions of social capital in terms of approaches and planning and policy-making system of rural development and subsequently emphasizing the status of social capital as one of the most important intangible assets to improve the spatial evolution of rural settlements. Originality/Value - This study investigated the effects of all dimensions of social capital on all four dimensions of geographical space. In such a way, the attention of policymakers and development planners to the outcome of this research provides a more effective planning ground for developing the rural space based on people's views and the conditions of each region.
تحلیل اثرگذاری مزیت های جغرافیایی در توسعه پایدار روستایی شهرستان خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت دقیق از مزیت های جغرافیایی نواحی، عامل کلیدی و یکی از پیش شرط های ضروری برای دستیابی به توسعه پایدار روستایی است؛ زیرا از این طریق بسترها و زمینه های لازم برای توسعه متوازن و متعادل در مناطق روستایی فراهم می شود. در این راستا، این مقاله با هدف تحلیل اثرات مزیت های جغرافیایی در پیش بینی توسعه پایدار در روستاهای شهرستان خرم آباد تهیه شده است. روش تحقیق کمّی مبتنی بر منطق قیاس است. جامعه آماری تحقیق، روستاهای شهرستان خرم آباد هستند که با استفاده از نمونه گیری طبقه ای-تصادفی تعداد 150 روستا به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها و اطلاعات با استفاده از منابع کتابخانه ای (در قالب داده های ثانویه) و پرسشنامه محقق ساخته (توزیع پرسشنامه در بین دهیاران و اعضای شوراهای اسلامی) جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی، تحلیل گام به گام و شبکه عصبی استفاده شده است. مبتنی بر یافته ها، این پژوهش به این نتیجه رسید که در بین متغیرهای تعریف کننده مزیت جغرافیایی به ترتیب متغیرهای جمعیت فعال، سرمایه گذاری دولتی، سرمایه گذاری خصوصی، جمعیت ماهر و متخصص، اراضی زراعی، حجم و میزان آب، دسترسی به نقاط شهری و گردشگر وارده شده از مؤثرترین متغیرهای پیش بینی کننده توسعه پایدار روستایی در شهرستان خرم آباد هستند. البته، توسعه پایدار سکونتگاه های روستایی، اگرچه می تواند متأثر از متغیرهای مختلف (مزیت های جغرافیایی) باشد، ولی برخی از آن ها با توجه به جهت گیری های توسعه ای خاصی که در سطح ناحیه در حال تحقق است، از اثرگذاری بیشتری برخوردار شده اند. با توجه به یافته های به دست آمده در پژوهش حاضر و اهمیت مزیت های جغرافیایی در توسعه و به خصوص توسعه پایدار روستایی، پیشنهاد می شود که با انجام مطالعات دقیق و برنامه ریزی شده به شناسایی مزیت های خاص نواحی مختلف روستایی پرداخته شود تا از این طریق سیاست گذاری ها در مناطق کشور بر تصمیمات مکانی درستی متکی شود و تدوین برنامه های توسعه، منطبق با توان ها و مزیت های جغرافیایی هر ناحیه باشد.
تحلیلی بر علل گرایش به اقتصاد غیررسمی در شهرهای مرزی با تأکید بر اشتغال کولبری (مطالعه موردی: شهر سردشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۷
271 - 286
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از مهم ترین مشاغل غیررسمی در شهرهای مرزی ایران اشتغال کولبری است. هم اکنون با توجه به شرایط اقتصادی در شهر سردشت کولبری به عنوان شغل بیش تر مردم فقیر این شهر در حال افزایش است. این پژوهش به بررسی و تحلیل علل اقتصادی گرایش مردمان شهر سردشت به اشتغال کولبری می پردازد. روش: نوع پژوهش، کاربردی و روش پژوهش توصیفی – تحلیلی است. برای گردآوری داده ها از روش های کتابخانه ای، منابع الکترونیکی و مطالعات میدانی مصاحبه و پرسش نامه محقق ساخته استفاده شده است. تعدا 160 نفر از کولبران شهر سردشت بر اساس نمونه گیری گلوله برفی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل یافته ها از طریق نرم افزار SPSS<em> 26 و با استفاده از درصد و فراوانی و آزمون خی دو و پایایی پرسش نامه با استفاده از آلفای کرونباخ (مقدار 0.70) صورت گرفت. یافته ها: نتایج بدست آمده از آزمون خی دو حاکی از آن است که بین علت اشتغال به کولبری و متغیرهای؛ جنسیت، محل تولد، علت مهاجرت به شهر، تعداد اعضای خانوار، سطح تحصیلات، نوع کالاهای که عمدتاً حمل شده، مخارج ماهیانه، روش آشنایی و ورود به شغل کولبری و نوسانات درآمدی شغل کولبری در فصول گوناگون رابطه ای معنادار وجود ندارد، اما بین علت گرایش به کولبری و سن، شغل قبلی هم چنین، متغیرهای؛ وضعیت تأهل، حقوق ماهیانه، منبع درآمدی دوم و جدای از کولبری، شغل آتی، امنیت شغلی، رضایت شغلی و مدت اشتغال به کولبری با علل گرایش به کولبری رابطه ای معنادار وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج بدست آمده از رگرسیون خطی چند متغیره نشان می دهد که 35 درصد از تغییرات متغیر وابسته ناشی از متغیرهای مستقلی است که وارد مدل نهایی تحلیل شده اند و مقدار آزمون برای تعیین معناداری اثر متغیرهای مستقل بر میزان علل گرایش به اشتغال کولبری 000/0 با سطح معنی داری 95/0 است.
نقش مؤلفه های کالبدی و ادراکی-روان شناختی فضاهای عمومی در ارتقای تعاملات اجتماعی مطالعه موردی: ساکنان مجتمع های مسکونی منطقه 22 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۴ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
23 - 40
حوزههای تخصصی:
مناسب سازی مکان های عمومی در مجتمع های مسکونی علاوه بر ارتقاء سطح کیفیت محیط مسکونی می تواند تعاملات و روابط اجتماعی بین ساکنین را تا حد زیادی افزایش دهد. چنانچه این فضاها پاسخگوی نیازهای و خواسته های فردی و اجتماعی ساکنین باشند، می توان بخشی از فعالیت های زندگی را از فضای داخلی به فضای باز مجتمع ها منتقل و کمبودهای زندگی در واحدهای مسکونی با مساحت کم را جبران نمایند. با درک این موضوع مسئله اصلی پژوهش حاضر نیز نقش مؤلفه های کالبدی و ادراکی –روان شناختی فضاهای عمومی در ارتقای تعاملات اجتماعی در مجتمع های مسکونی منطقه 22 شهر تهران می باشد. پژوهش حاضر کمی-کیفی و دارای ماهیت کاربردی و روش انجام آن نیز توصیفی-تحلیلی می باشد. جامعه آماری پژوهش نیز ساکنین مجتمع های مسکونی پارسیا، باران و عرفان در منطقه 22 کلان شهر تهران می باشد. حجم نمونه نیز بر اساس فرمول کوکران برابر 359 نفر محاسبه شد. شیوه گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای-میدانی (مشاهده و پرسشنامه محقق ساخته) است. در تجزیه وتحلیل اطلاعات از نرم افزارهای SPSS و مدل سازی معادلات ساختاری در محیط AMOS استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد بین متغیرهای کالبدی و تعاملات اجتماعی با ضریب 315/0 رابطه معناداری برقرار است. همچنین بین دو متغیر ادراکی-روان شناختی با متغیر تعاملات اجتماعی نیز رابطه معنادار برابر 666/0 برقرار است. رابطه معناداری دو متغیر کالبدی و متغیر ادراکی-روان شناختی نیز برابر 0.590 محاسبه شد. بار عاملی ضریب رگرسیونی تأثیر مؤلفه های کالبدی، ادراکی روان شناختی بر تعاملات اجتماعی نیز به ترتیب برابر 567/0 و 736/0 می باشد. که تأثیر متغیرهای فوق بر تعاملات اجتماعی را در سطح بالایی تائید می نماید. با بررسی هر یک از این مؤلفه ها و ر فضاهای عمومی مجتمع های مسکونی، انتظار می رود که سطح تعاملات اجتماعی ساکنین به میزان قابل توجهی افزایش یابد.
سازوکارهای توسعه گردشگری روستایی در حوزه طبیعی: مطالعه موردی روستای حیدرآباد، شهرستان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی سازوکارهای توسعه گردشگری روستایی در حوزه طبیعی در روستای حیدرآباد از توابع شهرستان ایلام بود. پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی، به لحاظ ماهیت، کمّی و از لحاظ شیوه جمع آوری اطلاعات از نوع تحقیقات پیمایشی بود. جامعه آماری این پژوهش سه گروه کارشناسان، خانوارهای ساکن در روستا و گردشگران را دربرمی گرفت، که نمونه های آماری گروه های کارشناسان و خانوارهای ساکن در روستا به صورت سرشماری و نمونه های آماری جامعه گردشگران به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در مجموع، 250 نفر به عنوان نمونه آماری پژوهش مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار اصلی گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته ای بود که مبنای طراحی آن، بررسی منابع داخلی و خارجی، اهداف و سؤالات پژوهش بود. روایی ابزار پژوهش توسط پانل صاحب نظران ترویج و توسعه روستایی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایلام و نیز خبرگان گردشگری روستایی استان ایلام بررسی و تأیید شد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که در حوزه طبیعی، سازوکارهای زیرساختی – فرهنگی (با درصد واریانس 158/29)، رفاهی- خدماتی، اطلاع رسانی و اقتصادی- فرهنگی به عنوان مهم ترین مؤلفه های توسعه گردشگری روستای حیدرآباد شناسایی شدند.
ارزیابی تناسب اراضی مراکز بهداشتی-درمانی با استفاده از تحلیلCF (مورد شناسی: مناطق یک و هشت شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۸
111 - 130
حوزههای تخصصی:
ارزیابی تناسب اراضی شهری، بستری درجهت برنامه ریزی های شهری به ویژه در زمینه استفاده صحیح از اراضی است. این امر مهم، کاربری های موجود در شهر را به گونه ای هدایت می کند تا از همجواری های نادرست و ناسازگار جلوگیری به عمل آید و در نهایت منجر به برقراری تناسب اراضی شود. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی-تحلیلی در راستای ارزیابی تناسب اراضی مراکز بهداشتی-درمانی در مناطق یک و هشت شهر اهواز به انجام رسید. برای دست یابی به هدف مذکور و تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده، از نرم افزار ArcGISو رابطه CFاستفاده شد. درنهایت توزیع فضایی اراضی و درصد تناسب هر یک از کاربری های منتخب، با کاربری بهداشتی-درمانی مشخص شد. نتایج پژوهش نشان داد که از میان کاربری های مورد مطالعه، بیشترین ناسازگاری را در ابتدا کاربری صنعتی با 16.17 درصد، کاربری مسکونی با 8.17 درصد و سپس مراکز آتش نشانی با 7.53 درصد و همچنین کمترین ناسازگاری را معابر اصلی با 0.71 درصد به خود اختصاص داده است. در انتها از کل مساحت محدوده مورد مطالعه، 41.09 درصد را پهنه های ناسازگار، 18.66 درصد را پهنه های خنثی و 13.02 درصد را پهنه های سازگار دربر گرفته است. مطابق بررسی های انجام شده، تناسب اراضی و همجواری کاربری های منتخب نسبت به کاربری بهداشتی-درمانی در محدوده مورد مطالعه به طور متناسب رعایت نشده است.
تبیین مولفه های معنابخش در بازارهای سنتی- تاریخی(نمونه موردی:بازارهای سنتی سنندج و سلیمانیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله، ارائه الگویی جهت شناسایی مؤلفه های اصلی تأثیرگذار بر معنا بخشی در راستای جذب گردشگر، با مطالعه موردی بازارهای سنتی و تاریخی سنندجی و آصف سنندج و بازار قیصری نقیب سلیمانیه، می باشد. برای این منظور از روش تحقیق کیفی – کمی، استفاده شده است. در بخش کیفی تحقیق مصاحبه با نمونه ای شامل 16 خِبره انجام شده است و به روش کدگذاری باز، محوری 105 و در نهایت انتخابی، واژه های کلیدی شناسایی گردید؛ که منتج به پرسشنامه ای 74 سؤالی در هشت مؤلفه «عملکردی – اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، عاطفی– ادراکی، فنی- کالبدی، معماری، سیاسی و مرمت- باززنده سازی» شده است. در بخش کمی تحقیق، پرسشنامه در دو نسخه فارسی و کردی، به وسیله نمونه های کمکی 20 نفر از مراجعه کنندگان به بازارها و با استفاده از روایی محتوا و پایایی ضریب آلفای کرونباخ، استاندارد شده است. تعداد 190 پرسشنامه فارسی در بین افراد حاضر در بازار سنندج و 40 نسخه کردی از پرسشنامه در بازار سلیمانیه، توزیع شد. بر اساس نتایج تحلیل عاملیِ تأییدی، مدل نهایی مبتنی بر مؤلفه ها «عملکردی – اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، عاطفی– ادراکی، فنی- کالبدی، معماری، سیاسی و مرمت- باززنده سازی» تأیید گردید. بر اساس نتایج آزمون T مستقل، بازار سلیمانیه از نظر مؤلفه های «عاطفی- ادراکی، فنی – کالبدی و فرهنگی»، به طور معنی داری نسبت به بازار سنندج از وضعیت بهتری برخوردار بود در حالی که در مؤلفه های «اجتماعی، معماری و مؤلفه ی نیاز به امر مرمت – احیاء»، بازار سنندج در شرایط بهتری قرار دارد. همچنین در مؤلفه های سیاسی و مرمت- احیا تفاوت معنی دار نیست. (05/0P>)
Identification and Prioritization of Factors Affecting the Creation of Rural Entrepreneurship Opportunities in Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- To identify and prioritize factors influencing the creation of rural entrepreneurship opportunities in Iran Design/methodology/approach- A deductive approach was adopted. In this applied research, a mixed method was employed, which consisted of a descriptive-analytical method and a survey. The main data gathering tool was questionnaire. The research population comprised of university professors specialized in the field of rural entrepreneurship, rural entrepreneurs, rural managers and rural experts (n=30). In the first step, based on a review of literature, indicators influencing the creation of entrepreneurial opportunities were identified, and then the ANP-DEMATEL was used for evaluation and prioritization of the indicators. Findings- Based on cause-effect chart, the economic and infrastructural factors were assigned to the category of causes and individual, socio-cultural and political factors to the category of effects. On the other hand, the economic and political factors had the highest and lowest interaction with other factors, respectively. The results of the integrated analytical network process (ANP) and DEMATEL method showed that the economic factor had the greatest effect followed by infrastructural, sociocultural and individual components (with slight weight difference). The political component with the value of 0.1253 not only had the lowest importance, but was significantly different from other factors in terms of weight values. Research limitations/implications- Measuring the effects of factors influencing the creation of entrepreneurial opportunities along with their interrelation and mutual impact using a system approach or ISM technique. Practical implications- Given the myriad of problems affecting rural areas, such as unemployment, migration of rural labor to urban areas and diminished sense of belonging, among other things, it is essential to pay greater attention to entrepreneurship and its implementation to achieve sustainable rural development. Besides, by identifying the root causes and factors influencing rural entrepreneurship, it is possible to offer solutions for organizing entrepreneurship. If policy makers, planners, and rural managers adopt these strategies, sustainable rural development could be reinforced. Originality/value- Providing the most important indicators influencing the creation of rural entrepreneurship opportunities, prioritizing and measuring the impact of those factors on each other using ANP-DEMATEL method. In particular, the results of this research can benefit managers and decision makers in the field of rural entrepreneurship. The results can also be beneficial to universities, higher education institutions and students.
شناسایی عوامل پیش برنده و بازدارنده پذیرش طرح یکپارچه سازی اراضی کشاورزی (مورد مطالعه: گندم کاران شهرستان شوش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
634 - 649
حوزههای تخصصی:
اجرای طرح یکپارچه سازی اراضی با هدف تجمیع قطعات پراکنده کشاورزان خرده مالک و به حداقل رساندن تعداد آن ها سابقه ای طولانی دارد اما پذیرش اجرای این طرح توسط جامعه کشاورزان تحت تأثیر عوامل گوناگون قرار دارد که بایستی در اجرای طرح یکپارچه سازی مدنظر قرار گیرد. هدف این تحقیق شناسایی عوامل مؤثر بر پذیرش طرح یکپارچه سازی اراضی است تا بتوان راهکارهای مناسب جهت اجرای مطلوب این طرح را ارائه نمود. جامعه آماری این تحقیق را گندم کاران شهرستان شوش از توابع استان خوزستان تشکیل داد (2000=N). حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی- مورگان322 نفر برآورد شد که به روش نمونه گیری تصادفی ساده از بین کشاورزان مناطق روستایی شهرستان شوش انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه بود که روایی آن با استفاده از نظرات گروهی از پژوهشگران دانشگاهی و متخصصان حوزه مدیریت اراضی موردبررسی، بازبینی و اصلاح قرار گرفت. جهت برآورد تأثیر متغیرهای مختلف بر روی پذیرش طرح از الگوی لوجیت استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که متغیرهای میزان درآمد، مالکیت ماشین های کشاورزی، داشتن شغل غیرکشاورزی، فاصله بین قطعات، سطح تحصیلات، شرکت در کلاس های ترویجی و داشتن آگاهی نسبت به مزایای طرح تأثیر مثبت و معنی داری بر پذیرش طرح یکپارچه سازی اراضی از سوی گندم کاران دارد و در مقابل متغیرهایی همچون میزان تجربه کشاورزان، تعداد قطعات، میزان وام دریافتی و تعداد اعضای خانوار دارای اثر منفی بر احتمال پذیرش این طرح هستند. نتایج حاصل از مدل ADOPT نشان داد که3/9 سال زمان لازم هست تا طرح یکپارچه سازی در شهرستان شوش توسط 98 درصد کشاورزان موردپذیرش قرار بگیرد. در پنج سال اول شروع طرح در شهرستان شوش 2/66 درصد از کشاورزان این طرح را پذیرش خواهند نمود. لازم به ذکر است که چهار سال زمان لازم است برای اینکه 50 درصد کشاورزان موردمطالعه طرح را بپذیرند.
تبیین رفتار آکوستیکی و کیفیت منظر صوتی راسته های بازار تبریز مبتنی بر ارزیابی های عینی و ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۹
83 - 98
حوزههای تخصصی:
منظر صوتی حوزه ای از مطالعات شهری است که به کیفیت صدای شنیده شده در فضاهای شهری می پردازد و متأثر از شاخصه های متعددی است. یکی از این شاخصه ها رفتار آکوستیکی فضاست که وابسته به ویژگی های محیطی فضاست. تراز فشار صوت و زمان واخنش(پایداری صدا پس از تولید صدا) دو مؤلفه ای هستند که روشن کننده رفتار آکوستیکی فضاها هستند. کیفیت ادراکی مناظر صوتی نیز با ارزیابی های ذهنی مشخص می گردد. چگونگی اثرگذاری ویژگی های محیطی در رفتار آکوستیکی راسته بازارهای بازار تبریز و تأثیر آن در کیفیت مناظر صوتی راسته بازارها، مسئله ای است که پژوهش پیشِ رو به آن می پردازد. در این تحقیق با اتخاذ روش کمی_کیفی براساس ارزیابی های عینی، رفتار آکوستیکی راسته بازارها و عوامل مؤثر بر آن مشخص شده و با ارزیابی های ذهنی، مطلوبیت مناظر صوتی راسته بازارها روشن شده است. ارزیابی های عینی بر مبنای اندازه گیری تراز فشار صوت و زمان واخنش و ارزیابی ذهنی بر اساس پرسشنامه توصیفی منظر صوتی انجام پذیرفته است. نتایج نشان داد، فضاهایی مانند راسته بازارها که در طول آنها فرم کالبدی و مصالح یکسان است، رفتار آکوستیکی ثابتی بروز می دهند. در صورتی که این تجانس با تغییرات کالبدی از قبیل تغییر در محور فضا و الحاق فضایی به مثابه کاواک همراه باشد، رفتار آکوستیکی و صدای شنیده شده دستخوش تغییر می گردد. همچنین با کاهش شدت صدا، آسایش صوتی الزاماً افزایش پیدا نمی کند. حتی در فضاهای آرام شهری که تراز فشار صوت پایین است، با بروز پدیده اختلاف تراز فشار صوت، آرامش و کیفیت منظر صوتی افت پیدا می کند. در واقع تبعیت صرف از مقادیر استاندارد برای آرامش صوتی کافی نیست. مقادیر تراز فشار صوت و زمان واخنش که نشان دهنده رفتار آکوستیکی فضا هستند، می توانند به نحوی در ارزیابی افراد از منظر صوتی دخیل باشند، ولی به تنهایی نمی توانند مبنای سنجش کیفیت منظر صوتی باشند. ویژگی ها و کیفیات محیطی فضاها از قبیل نورپردازی، میزان ازدحام و جذابیت کالاهای عرضه شده در راسته بازار تأثیر مستقیم در خوشایندی منظر صوتی دارد.
ارزیابی نقش ساختار شهر کودک در تحقق پذیری توسعه محلات مطالعه موردی: محلات شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۲ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
31 - 45
حوزههای تخصصی:
در برنامه ریزی شهری و شهرسازی رویکردهای نوینی در زمینه بررسی ادراک کودک از شهر و شناخت نیازهای او در شهر شکل گرفته است. هدف عمده این تلاش ها ایجاد شهرهای دوستدار کودک می باشد که در کنار ایجاد فضایی امن برای زندگی، فضایی نوآورانه برای پرورش خلاقیت کودکان ایجاد گردد از همین روی، شهرها بیشتر برای بزرگ سالان ساخته و پرداخته می شود. بنابراین شهر موردنیاز کودکان باید بازنمایی از حقوق آن ها باشد، شهری که بتواند تعالی تربیتی و منش کودک را زمینه سازی کند و کودکان را برای فردایی بهتر و سالم جامعه پذیر کند. هدف از پژوهش حاضر سطح بندی و رتبه بندی کردن محلات شهر یزد ازلحاظ معیارهای شهر دوستدار کودک است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش توصیفی – تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش محلات شهر یزد را شامل می شود. برای جمع آوری داده ها از روش کتابخانه ای - میدانی بهره گرفته شد. در تحقیق حاضر با استفاده از روش نمونه گیری دلفی، حجم نمونه به تعداد 20 نفر از کارشناسان و متخصصین شهری در نظر گرفته شده است؛ درواقع روش دلفی، روشی نظام یافته است که بر آراء هیئتی از کارشناسان مستقل متکی می باشد و تعداد نمونه از فرمول خاصی پیروی نمی کند. به منظور رتبه بندی و سطح بندی محلات شهر یزد 10 شاخص مورد ارزیابی قرارگرفته شده است. قلمرو مکانی این تحقیق، شهر یزد و ازنظر قلمرو زمانی تهیه داده ها را می توان مربوط به سال 1395 دانست. برای تحلیل ابتدا شاخص های شهر دوستدار کودک را ازلحاظ اهمیت با استفاده از مدل ANP ارزش گذاری کرده و سپس با استفاده از مدل Vikor اقدام به سطح بندی محلات شهر یزد شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد شهر یزد ازلحاظ شاخص های شهر دوستدار کودک کاملاً متفاوت بوده، به طوری که برخی محلات در سطح بالای برخورداری و برخی دیگر در سطح خیلی پایین قرارگرفته اند. یافته های تحقیق نشان می دهد که محله صفائیه برخوردارترین محله و در رتبه اول این شهر قرارگرفته است و محلات فهادان، مهدی آباد، سجادیه، امیرآباد، کشتارگاه کم برخوردارترین محلات و در رتبه 7 سطح بندی قرارگرفته اند.