فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۴۱ تا ۲٬۹۶۰ مورد از کل ۱۰٬۴۲۸ مورد.
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۷
13 - 24
حوزههای تخصصی:
افزایش استفاده از خودرو و وابستگی به آن در محیط های شهری، مشکلات متعددی از قبیل آلودگی هوا و صوتی، ترافیک، مصرف بی رویه انرژی های فسیلی ایجاد کرده است. نمونه مورد مطالعه در این تحقیق، به عنوان مرکز استان خراستان جنوبی و تمرکز بالای بخش خدمات، توسعه بی قواره و نامتوازن، حجم بالای ترددهای درون شهری و نامناسب بودن برخی از معابر موجب ایجاد ترافیک، آلودگی های صوتی و زیست محیطی به عنوان نمونه ای مناسب برای برنامه ریزی حمل و نقل پایدار تلقی می شود. بر این اساس هدف پژوهش بررسی و شناسایی عوامل مؤثر بر ایجاد سیستم حمل و نقل پایدار با تأکید بر اقتصاد سبز در شهر بیرجند می باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی بوده و از نظر روش تحقیق توصیفی– تحلیلی می باشد. روش جمع آوری داده ها به صورت کتابخانه ای و مطالعات میدانی از نوع پیمایشی انجام شده است. اطلاعات از یک نمونه 175 نفری از جامعه آماری از طریق پرسشنامه اخذ گردیده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و نرم افزارAmos استفاده گردید. متغیرهای مؤثر بر حمل و نقل به 5 مؤلفه کلی (زیرساختی، شهر هوشمند، زیست محیطی، عوامل اقتصادی و اجتماعی) که هر کدام در برگیرنده چند شاخص می باشد، تقسیم شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد مؤلفه زیرساختی با مقدار0.55، شهر هوشمند با مقدار0.43، زیست محیطی با مقدار0.40، اقتصادی با مقدار 0.35و اجتماعی با مقدار0.30 به ترتیب بیشترین تأثیر بر حمل و نقل پایدار با رویکرد اقتصاد سبز داشته است. مدیریت واحد و یکپارچه، ارتقا فرهنگ رانندگی، ارائه آموزش، جایگزین کردن خودروی فرسوده با خودرو نو و هیبریدی، نصب علائم ترافیکی، ایجاد مراکز پیاده محور در شهر بالاخص بافت مرکزی از عوامل تأثیرگذار می باشد.
سنجش شاخص ها و الگوهای اثرگذار در تاب آوری بافت های شهری (مطالعه موردی محلات تجریش، جنت آباد شمالی و فردوسی شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاب آوری چه در کلان شهرها و چه شهرهای کوچک در برابر بحران مطرح می شود. وقتی از بحران در شهرها صحبت می شود، عموماً هم بلایای طبیعی همچون سیل، توفان، زلزله یا آتش سوزی و هم بحران های مصنوع است. کلان شهر تهران از جمله شهرهایی است که در مورد تاب آوری کلان و خرد و محله محور آن مباحث بسیاری وجود دارد. هدف اصلی این مقاله سنجش شاخص ها و الگوهای اثرگذار در تاب آوری بافت های شهری محلات تجریش، جنت آباد شمالی و فردوسی شهر تهران است. سؤال اصلی مقاله این است که وضعیت محلات مورد مطالعه در این مقاله از نظر شاخص ها و الگوهای اثرگذار در تاب آوری بافت های شهری چگونه است؟ فرضیه ای را که در این مقاله برای پاسخگویی به سؤال اصلی فوق در صدد تجزیه و تحلیل آن برآمده ایم این است که به نظر می رسد الگوها و شاخص های تاب آوری در شهر تهران در شرایط بحرانی چندان انعطاف پذیر نبوده و بایستی مجدداً با استفاده از الگوهای علمی تاب آوری شهری اصلاح و بازنگری شوند. روش مورد استفاده در این مقاله توصیفی- تحلیلی است که در آن سعی خواهد شد با استفاده از واقعیات موجود در کتاب های و مطالعات صورت گرفته و مشاهدات میدانی به تحلیل و تبیین موضوع مورد بررسی پژوهش پرداخته شود. نتایج مقاله نشان می دهد که شهر تهران و محلات مورد مطالعه در صورت مواجهه شدن با بحران از چهار بعد اجتماعی (مهاجرت، ازدحام و شلوغی جمعیت ساکن و ضعف آگاهی در مورد مواجهه با شرایط بحران و راحت طلبی و ضعف قوای جسمانی)، اقتصادی (متکی بودن بر خدمات، نداشتن زیرساخت های اقتصادی بومی، تولید محور نبودن، میزان مصرف بالا و وابستگی شدید به نهادهای خدمات رسان دولتی) ، نهادی (عدم برخورداری نهادهای شهری از تجهیزات مدرن و کافی، عدم برخورداری از کارکنان کارآزموده و آماده، تعدد و هم سویی و عدم تفکیک وظایف نهادها و بودجه ناکافی) و کالبدی ( سرانه محیط زیست ناکافی، تخریب محیط زیست ادامه دار، تأسیسات و زیرساخت های فاقد ظرفیت و گنجایش حجم جمعیت کنونی) تاب آوری قدرت مقاومت و بازگشت پذیری ضعیفی خواهند داشت.
تحلیلی بر ریسک ها و مخاطرات مقاصدگردشگری، مطالعه موردی: بندرانزلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، به روش توصیفی- تحلیلی و با هدف شناسایی و اولویت بندی ریسک های گردشگری انجام شده است. داده های پژوهش به صورت کتابخانه ای و هم چنین به روش میدانی از طریق پرسشنامه جمع آوری گردید. سنجش روایی پرسشنامه با استفاده از روایی محتوایی انجام شده و نیز ، برای سنجش پایایی نیز از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است که میزان آن با 76/0 دارای ضریب قابل قبولی می باشد. در این زمینه، برای شناسایی ریسک های استنباط شده از تحلیل عاملی اکتشافی و جهت اولویت بندی ریسک های شناسایی شده، از آزمون آماری فریدمن استفاده گردید. نتایج پژوهش حاکی از آن است که شاخص اقتصادی و مالی با رتبه میانگین 85/2، بیش ترین احتمال وقوع را دارا می باشد و در رتبه یک قرارگرفته است. سپس، شاخص امکانات و خدمات با رتبه میانگین 48/2 در رتبه دوم می باشد و پس از آن شاخص ایمنی و امنیت با رتبه میانگین 08/2 در رتبه سوم قرارگرفته است. هم چنین، شاخص بهداشت و سلامت با رتبه میانگین 77/1 در رتبه چهارم، شاخص بلایای طبیعی با رتبه میانگین 74/1 در رتبه پنجم قرار گرفته اند. شاخص فرهنگی و اجتماعی با رتبه میانگین 26/1، کم ترین احتمال وقوع را دارد و در رتبه ششم قرار می گیرد. در پایان مقاله نیز اولویت بندی ریسک های استنباط شده از دیدگاه گردشگران صورت گرفته شده است.
ارزیابی شاخص سالخوردگی در مناطق روستایی ایران به کمک سیستم های دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
50 - 63
حوزههای تخصصی:
انجام تحقیقات در حوزه علوم انسانی بیشتر یک مبحث کیفی است، و نیازمند سطح تحلیل کیفی و کشف ارتباط درونی متغیرهای پژوهش است. یکی از مباحث مهم و پایه در بحث مطالعات انسانی، مبحث جمعیت شناسی و بخصوص شناخت ویژگی های ساختاری آن است. در این راستا، پژوهش حاضر می کوشد تا با به کارگیری منطق فازی، وضعیت سالخوردگی جامعه روستایی ایران را در سطح 390 شهرستان کشور مورد بررسی قرار دهد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نوع پژوهش های توصیفی-تحلیلی است که با روش تحلیل ثانویه انجام شده است. داده های موردنیاز متناسب با شش شاخص؛ نسبت پیری و جوانی، نسبت جنسی، نسبت سالمندی، حمایت بالقوه و حمایت پدر و مادر از مرکز آمار ایران استخراج گردیده است. نتایج تحقیق نشان داد که مناطق روستایی حاشیه ایران به دلیل دارای بودن مقادیر مطلوب در شاخص های شش گانه، با توجه به پایگاه دانش طراحی شده از میزان سالخوردگی کمتری برخوردار بوده، در حالی که مناطق روستایی داخل ایران به شدت به سمت پیری رفته و سالخورده شده اند. همچنین نتایج این پژوهش با نقشه قومیت ایران مقایسه شده و نتایج حاکی از آن است که روند سالخوردگی با نقشه قومیت همپوشانی بالایی دارد. چراکه مرزهای جغرافیایی ایران با جغرافیای قومیت ها دارای اشتراک مکانی بوده، تمایل به فرزندآوری و داشتن فرزندان بیشتر در این نواحی به نسبت مراکز داخلی کشور بیشتر است. ابن امر سبب افزایش مقدار مطلوب شاخص های شش گانه و برتری مناطق حاشیه نسبت به مرکز شده است.
بررسی علل وقوع تخلفات ساختمانی در شهرهای ایران با تأکید بر نقش شهرداری مطالعه موردی: محدوده منطقه 3 شهریزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۱
17 - 30
حوزههای تخصصی:
یکی از مشکلاتی که در دهه ﻫﺎی ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻧﻈﺎم ﻣﺪیﺮیﺖ و برﻧﺎمه ریﺰی ﺷﻬﺮی را در کشورﺗﺤﺖاﻟﺸ ﻌﺎع ﺧ ﻮد ﻗ ﺮارداده، روند روزافزون ﺳﺎخت وﺳﺎزﻫﺎی ﻏیﺮﻣﺠﺎز مسکونی است. تخلف ﺳﺎﺧﺖوﺳﺎزها از ﺿﻮاﺑﻂ ﻓﻨﯽ و ﺷﻬﺮﺳازی در ﺷﻬﺮهای ایران واقعیتی ریشه دار و در عین ﺣﺎل در حال ﮔﺴﺘﺮش است و با ﻭﺟﻮﺩ ﻣﺠﺎﺯاﺕﻫﺎیﻰ کﻪ ﺑﺮﺍﻯ آن ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷ ﺪﻩ، همچنان در شهرها و منجمله در محدوده شهرداری منطقه 3 شهر یزد، رو به افزایش است. برای ﺟﻠﻮﮔیﺮﻯ ﺍﺯ ﺗﺨﻠﻔﺎت ساختمانی لازم است ماهیت ﺍیﻦ مسئله و علل وقوع آن ﺍﺯ ﻫﺮ ﺟﻬﺖ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺮﺭﺳﻰ ﻗﺮار گیرد. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی، علّی، همبستگی و پیمایشی بوده و داده ها به روش کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شده است. براساس یافته ها60درصد تخلفات ساختمانی منطقه 3 طی سال های 95-1370 مربوط به ساخت وسازهای بدون پروانه و 40درصد برخلاف مفاد پروانه بوده است. نگرش مردم نسبت به علل تخلف با نگرش کارشناسان شهرداری یزد کاملاً همسان نیست و مردم عمده ترین علل را «نقص مدارک، ضعف برنامه های آموزشی، عدم آگاهی کامل متقاضیان صدور پروانه نسبت به قوانین ساخت وساز، بوروکراسی اداری، نقض آرا و ضعف نظارت به وسیله شهرداری» می دانند. همچنین میان نگرش درآمدزایی شهرداری به پدیده تخلف ساختمانی، ناکارآمدی سیستم نظارت بر ساخت وسازهای مسکونی و وضعیت بوروکراسی اداری در امر صدور پروانه ساختمانی در منطقه 3 شهرداری یزد با وقوع تخلف ساختمانی، رابطه همبستگی نسبتاً بالایی وجود دارد. بنابراین تأمین منابع درآمدی پایدار، بهبود سیستم نظارت بر ساخت وسازِ شهرداری و نیز بهبود وضعیت بوروکراسی اداری صدور پروانه در شهرداری منطقه 3 شهر یزد می تواند به کاهش تخلفات ساختمانی در این محدوده کمک کند.
مانیتورینگ و ردیابی نابرابری خدمات و امکانات درون شهری با رویکرد عدالت فضایی (مطالعه موردی: شهر گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: یکی از مهمترین فاکتورهای توسعه پایدار در اعلامیه دستور کار 21 کاهش نابرابری در شهرها است. لذا ضرورت شناخت وضع موجود شاخص های عدالت فضایی و ارزیابی فضاهای شهری جهت هرگونه برنامه ریزی کالبدی، اقتصادی و اجتماعی جهت مطلوبیت امری اجتناب ناپذیری است. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی– تحلیلی با ماهیت توسعه ای- کاربردی بوده که از تکنیک های برنامه ریزی فضایی- شهری برای شناخت جنبه هایی از نابرابری های فضایی- مکانی در نواحی شهر گرگان استفاد شده است. هدف پژوهش تحلیل و ارزیابی توزیع فضایی مؤلفه ها و شاخص های خدمات و امکانات درون شهری جهت اولویت بندی و سطوح برخورداری نواحی شهری گرگان است. برای تحلیل داده های مربوط به خدمات شهری از تکنیک های تصمیم گیری تشابه به گزینه ایده آل (TOPSIS)، راه حل توافقی و بهینه سازی چندمعیاره (VIKOR)، میانگین وزنی ساده (SAW) در محیط نرم افزار Excel و برای رسیدن به یک نتیجه واحد، از تکنیک ادغام استفاده شده است. یافته ها: نتایج تکنیک تاپسیس نشان می دهد که ناحیه 2 از منطقه 2 با ضریب توسعه (0.5057) رتبه نخست را به خود اختصاص داده است و به عنوان ناحیه برخوردار و ناحیه 2 از منطقه 1 با ضریب توسعه (0.04117) رتبه آخر را دارا می باشد. بر اساس نتایج تکنیک ویکور نیز ناحیه 2 از منطقه 2 با ضریب ویکور (0) برخوردارترین و ناحیه 2 از منطقه 1 با ضریب ویکور (1) محروم ترین ناحیه به شمار می روند. نتایج: نتایج تکنیک ادغام نشان می دهد که نواحی 1 و2 منطقه 2 برخوردار، نواحی 1 و 2 از منطقه3 نیمه برخوردار، ناحیه 3 از منطقه 3 کم برخوردار و نواحی 1 و 2 از منطقه 1 و ناحیه 3 از منطقه 2 در شرایط محرومیت قرار گرفته اند.
تحلیل ارزش ویژه برند مقصد گردشگری شهری (مطالعه موردی: شهر مریوان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
333 - 348
حوزههای تخصصی:
گردشگری در چند دهه اخیر محرکه ای مهم در عصر رقابت پذیری شهرها در سطح جهان محسوب می شود که به شکلی ویژه به آن توجه شده است. در کشور ایران، جاذبه ها و موقعیت های گردشگرپذیر فراوانی وجود دارند که در شرایط کنونی، برنامه ریزی جامع و کارآمدی برای آن ها صورت نگرفته است؛ برای مثال، در شهر مریوان، با وجود جاذبه های گردشگری گوناگون، اقداماتی سازنده در حوزه برند گردشگری آن انجام نشده است. در این زمینه باید به ارزش ویژه برند مقصد گردشگری توجه شود. مؤلفه ها و شاخص های گوناگونی، ارزش ویژه برند مقصد گردشگری را تشکیل می دهند که روابط و اثرگذاری آن ها در محدوده مطالعاتی مشخص نیست؛ از این رو پژوهش کاربردی حاضر به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که میان مؤلفه های کلیدی سازنده ارزش برند مقصد گردشگری چه رابطه ای وجود دارد و اثرگذاری آن ها چگونه است. به منظور بررسی روابط میان مؤلفه های پژوهش، از تکنیک مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی در نرم افزار Smart-PLS استفاده شد. براساس نتایج، ضریب اثر مستقیم کیفیت ادراک شده بر آگاهی از برند 326/0، آگاهی از برند بر وفاداری 326/0، تصویر برند بر وفاداری 649/0 و تصویر برند بر آگاهی از برند 662/0 است. ضریب اثر غیرمستقیم تصویر برند بر وفاداری 215/0 و کیفیت ادراک شده بر وفاداری نیز 106/0 است. بیشترین میزان اثر کل (864/0) در مدل ساختاری مربوط به مؤلفه تصویر برند است. تصویر برند و کیفیت ادراک شده با ضریب اثر کل 326/0 و 864/0 به صورت مستقیم و غیرمستقیم، 92/0 و 93/0 درصد از کل واریانس مؤلفه آگاهی از برند و وفاداری را پیش بینی می کنند.
تحلیل ساختاری زیست پذیری بافت های فرسوده شهری با رویکرد آینده پژوهی (مطالعه موردی: بافت فرسوده منطقه یک شهر قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۹
117 - 134
حوزههای تخصصی:
آگاهی از اثرات افزایش زیست پذیری در بافت های فرسوده شهری نیازمند ارائه تحلیلی ساختاری از آن در آینده است تا به وسیله آن افزایش کیفیت فضاهایی از این دست با به بکارگیری رویکرد زیست پذیری، قابل سنجش و ارزیابی باشد و در نهایت به خلق مراکز شهری پویا و محله های پایدار کمک کند. در این راستا این پژوهش با هدف غایی تحلیل ساختاری زیست پذیری بافت های فرسوده شهری منطقه یک شهر قزوین با رویکرد آینده پژوهی انجام شده است. از نظر روش شناسی، توصیقی- تحلیلی و از لحاظ هدف گذاری کاربردی می باشد. داده ها و اطلاعات پژوهش با استفاده از مطالعات اسنادی و میدانی گردآوری شده است. جامعه آماری پژوهش 16 نفر از خبرگان و متخصصان شهری می باشند که به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب گردیدند. تعداد 14 متغیر برای بررسی آینده زیست پذیری بافت های فرسوده شهری، شناسایی و با نرم افزار MIC MAC</em> مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج به دست امده بیانگر این بود که درجه پرشدگی برابر با 08/79% است که نشان از تأثیر زیاد عوامل بر هم بود.. علاوه بر این از مجموع 155 رابطه قابل ارزیابی در این ماتریس، 41 رابطه صفر(عدم تاثیر)، 27 رابطه عدد یک (تاثیر اندک)، 36 رابطه عدد دو(تاثیرگذاری قوی) و 92 رابطه عدد سه (تاثیرگذاری بسیار زیاد) بوده است. در نتیجه یافته های حاصل از بررسی متغیرهای کلیدی و مؤثر بر وضعیت بافت های فرسوده شهری محدوده مورد مطالعه، بیانگر ناپایداری این مناطق در ارتباط با زیست پذیری در آینده است.
کاربست روش مرور سیستماتیک ادبیات در شناسایی ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های شهر خلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
701 - 722
حوزههای تخصصی:
شهر خلاق محصول هزاره سوم و تحولات آن است. بهره گیری از مؤلفه ها و شاخص های این نظریه به رشد و شکوفایی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و محیطی شهرها کمک می کند. بر این مبنا، هدف پژوهش حاضر شناخت ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های شهر خلاق براساس رویکرد مرور سیستماتیک ادبیات است. پژوهش حاضر به روش مرور سیستماتیک ادبیات انجام شده است که شامل مراحل تعریف، جست وجو، انتخاب، تحلیل و سنتز است. فرایند جست وجوی منابع مرتبط با پژوهش در مردادماه 1396 به مدت 31 روز صورت گرفت. جست وجوی اولیه به شناسایی 114 منبع منتهی شد. از این میان، 71 منبع با موضوع پژوهش هم خوانی داشت که درنهایت 22 منبع از آن ها برای تحلیل نهایی انتخاب شد. بازه زمانی منابع انتخابی سال های 2000-2016 است. یافته های مرور سیستماتیک نشان می دهد بیشترین موارد مرتبط، به سال های 2007-2012 مربوط است که 11 منبع از پایگاه داده پژوهش را شامل می شود (57 درصد). به بیان دیگر، میزان مطالعات انتخابی برای سال های 2009، 2010، 2011، 2012 و 2007 به ترتیب 17، 13، 9، 9 و 9 درصد است. 68 درصد منابع کمی و 32 درصد نیز کیفی هستند. شهر خلاق درمجموع هفت بعد فضایی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، انسانی، ساختاری و نهادی و 28 مؤلفه و 141 شاخص دارد. بعد فضایی نیز دارای 6 مؤلفه و 28 شاخص است. بعد اقتصادی نیز 3 مؤلفه و 19 شاخص دارد. بعد اجتماعی دارای 3 مؤلفه و 19 شاخص و بعد فرهنگی نیز دارای 3 مؤلفه و 18 شاخص است. بعد ساختاری 7 مؤلفه و 22 شاخص و بعد انسانی، 3 مؤلفه و 16 شاخص دارد. بعد نهادی نیز دارای 3 مؤلفه و 19 شاخص است.
بررسی زمینه های همگرایی و واگرایی ایران و عربستان در چارچوب جغرافیای صلح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران و عربستان به مثابه دو قطب ژئوپلیتیکی در منطقه ی خاورمیانه، روندی از همگرایی و واگرایی را در مناسبات خود طی کرده اند. وزن ژئوپلیتیکی دو کشور در منطقه و نقش بالقوه ی آن ها در حل تعارضات تا حدی است که هر یک از دو کشور ایران و عربستان، همواره به عنوان بازیگری استراتژیک در پروژه های کلان بازیگران جهانی، انتخاب شده اند. با وجود توانمندی ها و قابلیت های دو کشور، سیر واگرایی میان ایران و عربستان در طی یک دهه ی اخیر شتاب فزاینده ای یافته است. با توجه به وزن ژئوپلیتیکی بالای دو کشور، تحقیق حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی زمینه های واگرایی و همگرایی ایران و عربستان پرداخته است. پرسش اصلی این تحقیق، این است که کدام عوامل در واگرایی و همگرایی ایران و عربستان مداخله می کنند و چگونه می توان به یک همزیستی مسالمت آمیز و پایدار میان دو کشور دست یافت. نتایج، نشان می دهد که عمده ی تعارض و تنش در روابط دو کشور، ناشی از برجسته شدن قلمروسازی ایدئولوژیک است؛ به نحوی که ایران و عربستان را به دو عنوان دو قطب رقیب تخریبی در مقابل یکدیگر قرار می دهد. با این حال، قرار گرفتن دو کشور بر مدار واقعیت ها و اشتراکات جغرافیایی، یکی از کارامدترین رویه ها برای برقراری صلح و همزیستی میان ایران و عربستان قلمداد می شود.
تحلیل جامعه شناختی - کالبدی فضاهای عمومی شهری مطالعه موردی: کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۲ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
101 - 114
حوزههای تخصصی:
روند فزاینده شهرنشینی و گسترش فیزیکی آن موجب نابرابری فضایی در توزیع یکسان خدمات و امکانات شهری در سطح شهرها شده است که این امر دسترسی به فضاهای عمومی را با مشکل مواجه کرده است این در حالی است که دسترسی و استفاده مناسب از فضاهای عمومی شهری متأثر از عوامل بسیاری است، ازاین رو هدف پژوهش حاضر بررسی میزان تأثیر عوامل کالبدی و عوامل جامعه شناختی در استفاده از فضاهای عمومی شهری در بین ساکنین مناطق مختلف شهر تهران می باشد. روش تحقیق ازلحاظ هدف، توصیفی – تحلیلی و ازلحاظ کاربست نتایج و نوع تحقیق کاربردی و ازلحاظ روش، روش شناسی کمی از نوع روش همبستگی و شیوه جمع آوری داده ها به صورت پرسشنامه ای می باشد. جامعه آماری افراد بالای 18 سال شهر تهران در سرشماری سال 1395 و بر اساس فرمول کوکران حجم نمونه 385 نفر و روش نمونه گیری احتمالی از نوع نمونه گیری خوشه ای در نظر گرفته شده است. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های T-test و روش ضریب همبستگی و رگرسیون خطی ساده استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین عوامل جامعه شناختی و عوامل کالبدی فضاهای عمومی رابطه نسبتاً ضعیفی برقرار است و با توجه به نتایج رگرسیون، عوامل کالبدی بر عوامل جامعه شناختی به میزان اهمیتی برابر با 487/0 تأثیر دارد. نتایج حاصل بیانگر این است که عوامل کالبدی تأثیر بسیار کمی بر تقویت عوامل جامعه شناختی در بین ساکنین شهر تهران دارد. با گسترش دامنه سایر عوامل بستر مناسب تری جهت عوامل و تعاملات اجتماعی فراهم می شود.
ارزیابی و سنجش اقتصادی حوضه گرمسیری غرب کشور و پیش بینی اشتغال آن با مدل تغییر سهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد بخش های سه گانه اقتصادی در هر منطقه بیانگر پیشرفت و توسعه اقتصادی آن منطقه است. رشد و توسعه اقتصادی هر منطقه زمانی محقق می گردد که به هر بخش در جایگاه خود توجه شود. بنابراین تدوین یک برنامه اقتصادی مناسب برای اشتغال زایی و توسعه پایدار منطقه، مستلزم شناخت کافی از موقعیت و مزیت های اقتصادی آن منطقه می باشد. بر این اساس تحقیق حاضر قصد دارد تا با استفاده از مدل تغییر سهم به بررسی و تحلیل وضعیت اقتصادی حوضه گرمسیری غرب کشور در جهت تعیین نقش غالب اقتصادی و پیش بینی وضعیت آینده اشتغال حوضه به عنوان هدف اصلی تحقیق بپردازد. ضمن اینکه ورود و خروج نیروی شاغل را از طریق روش ضریب مکانی مورد برسی قرار می دهد. تحقیق حاضر از نظر نوع تحقیق جزء تحقیق های کاربردی و از نظر روش جزء تحقیقات توصیفی- تحلیلی می باشد. همچنین به منظور گردآوری اطلاعات مورد نیاز از روش کتابخانه ای و ابزارهای مانند نتایج تفصیلی سرشماری های عمومی استفاده شده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که در مجموع در دوره 90-1385 بخش های صنعت و خدمات سهم خود را در مقابل بخش کشاورزی از دست داده اند. نقش غالب اقتصادی حوضه در این دوره با کشاورزی بوده است که در صورت ادامه چنین روندی با توجه به قابلیت های بالقوه حوضه در زمینه کشاورزی و به تبع آن صنعت (صنایع تبدیلی و تکمیلی کشاورزی)، می توان انتظار آن را داشت که مسئله اشتغال در حوضه و به تبع آن استان های کرمانشاه و ایلام با توجه به بالا بودن نرخ بیکاری برطرف گردد. این در حالیست که تحقق این امر مستلزم تدوین استراتژی ها و سیاست های توسعه ای مناسب در راستای سرمایه گذاری در فعالیت های پایه و اصلی حوضه گرمسیری است.
سنجش کیفیت زندگی در محله نارمک تهران با بر اساس مدل توسعه یافته شاخص شکوفایی شهری CPI-QL) )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در قرن بیست و یک شهرها با آشفتگی های بسیاری روبرو هستند. مدل شکوفایی شهری که در سال 2012 توسط برنامه اسکان بشر سازمان ملل متحد معرفی شد، یک رویکرد تازه به رونق شهری و پایداری پیشنهاد می کند و به دنبال راه حلی اساسی برای بهبود کیفیت زندگی است. این مقاله بر اساس مدل توسعه یافته شاخص شکوفایی شهری CPI-QL)) که به ایجاد الگویی بومی برای توسعه و ارتقای کیفیت زندگی در شهر ها می انجامد، به سنجش کیفیت زندگی در محله نارمک تهران می پردازد. مدل پیشنهادی می تواند در تحقق توسعه شهری پایدار، بهبود وضعیت کیفیت زندگی و سنجش وضعیت شکوفایی در شهرهای ایران بسیار تاثیرگذار بوده و به عنوان نمونه ای بومی شده و توسعه یافته از مدل جهانی شکوفایی شهری ارایه شود که سنجه ای قابل اطمینان برای بررسی، تحلیل و الویت بندی اقدامات شهری باشد. روش جمع آوری داده از طریق پرسشنامه می باشد که در محله نارمک تهران سنجیده شده است. با توجه به ازدیاد شاخص ها در این پژوهش به منظور خلاصه سازی و دستیابی به اصلی ترین عوامل از روش تحلیل عاملی در راستای تجزیه و تحلیل اطلاعات داده ها بهره گرفته شده است.
نقش توانمندسازی جوامع محلی در مدیریت پایدار منابع طبیعی (مطالعه موردی: حوزه رامه شهرستان آرادان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منابع طبیعی یکی از ثروت های حائز اهمیت برای نسل های کنونی و آینده است که نقش بسیار مهمی در تعادل بوم شناختی، درآمدزایی و توسعه روستایی دارد؛ اما این منابع اکنون با بهره برداری بیش ازحد مجاز و غیراصولی در معرض نابودی قرارگرفته است. حفاظت از این منابع به صورت حاکمیتی و با برنامه ریزی از بالا به پایین انجام می شود و علی رغم اقدامات سخت گیرانه و هزینه های زیاد از طرف دولت، تخریب منابع طبیعی همچنان ادامه دارد، این مسئله نیاز به مدیریتی سازگار برای حفاظت منابع طبیعی با تأکید بر همکاری جوامع محلی را ضروری می نماید. جامعه آماری در بخش کمی تحقیق شامل بهره برداران مراتع حوزه رامه بود است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران تعیین و تعداد 70 پرسشنامه تکمیل و مقایسه نگرش ساکنین و تحلیل عاملی صورت گرفت. یافته های این پژوهش نشان می دهد اجرای توانمندسازی و توان افزایی جوامع محلی درنهایت منجر به حفاظت بهتر منابع طبیعی شده و گروه های محلی پایدار مانده و رضایتمندی مردم با مشارکت در مراحل برنامه ریزی اجرا و پایش حاصل شده است. نتایج حاصل از تحلیل داده های کمی و کیفی مربوط به اثرات اجرای طرح و میزان واریانس تبیین شده آن ها نشان می دهد مؤلفه مشارکت مردم در اجرای طرح اثربخش تر بوده و توجیه کننده واریانس بیشتری (95/32) نسبت به دیگر مؤلفه ها بود؛ به عبارت دیگر در تلخیص مؤلفه های موردبررسی، مشارکت مردم در اجرای طرح بالاترین رتبه را به خود اختصاص داده است.
تحلیل فضایی زیرساخت های سبز با استفاده از اصول آمایش سرزمین (مطالعه موردی: منطقه 22 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: یکی از چالش هایی که بسیاری از شهر ها در نتیجه افزایش جمعیت و مصرف زمین، با آن مواجه اند، از بین رفتن سیستم پشتیبان حیات یا شبکه ی زیرساخت سبز است. حضور زیرساخت های سبز به اندازه زیرساخت های مصنوع برای جوامع مدرن ضروری است و از دست رفتن آن ها هزینه های پنهانی برای جامعه به دنبال دارد. از آنجا که زیرساخت ها سبز ارائه دهنده خدمات اکولوژیک متعددی برای سکونتگاه ها هستند، امروزه اهمیت بسیاری دارند. روش: در روش شناسی این پژوهش ابتدا به مطالعه و بررسی اسناد و مدارک علمی مرتبط با بنیان نظری و همچنین اسناد فرادست و همتراز و موضوعی منطقه مذکور پرداخته و سپس با استفاده از تصاویر ماهواره ای از محصولات سری ماهواره ای Cartosat-1/IRS-P5 در بازه زمانی 2008 تا 2015 به مطالعه زیرساخت سبز پرداخته شده است. یافته ها: اصول و مراحل صحت تطبیقی مطالعات در حوزه طبقه بندی اراضی و ... جهت تأیید مراحل بکار رفته است، بعد از آن آشکار سازی تغییرات با مدل، انجام شده است. در گام بعدی نیز مولفه های آمایش سرزمین که شامل پراکنش فضایی، گسترش، همجواری و کفایت بوده اند، با استفاده از تکنیک های آمار فضایی درمحیط ArcMap مورد تحلیل قرار گرفته اند. نتایج: نتایج بدست آمده از این پژوهش حاکی از آن است که تغییرات و گسترش زیرساخت های سبز در بازه زمانی و مکانی مورد نظر از اصول آمایش سرزمین تبعیت نمی کند، و پراکنش فضایی نامتعادل، گسترش ناهمسو، سازگاری متوسط و کفایت نامطلوب را در زیرساخت های سبز نشان می دهد.
تحلیلی انتقادی بر سیاست شهری آب از منظر ظرفیت نهادی (مورد شناسی: شهر بیرجند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آب گنجینه مشترک انسان ها و تخریب منابع آبی به منزله تخریب پایه های توسعه است. نگاهی نقادانه به سند چشم انداز و برنامه های فرادست شهری و منطقه ای، گویای این مهم است که نشانه هایی از تغییر تفکر سنتی به نگاه سیستمی در حوزه آب در حال تکوین است. با توجه به استانداردهای بین المللی، شهر بیرجند در زمره شهرهای حساس به آب قرار داشته است و بررسی ظرفیت نهادی آب درجهت بهبود عملکرد مدیریتی در محدوده مورد مطالعه حیاتی به نظر می رسد. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی ظرفیت نهادی شهر بیرجند درخصوص مدیریت بهینه و یکپارچه منابع آب و همچنین ایجاد نظام حکمروایی شایسته آب و با نگاه کمّی- کیفی، به لحاظ روش، تحلیلی- توصیفی و به لحاظ هدف، کاربردی است. به منظور گردآوری اطلاعات موردنیاز علاوه بر مطالعات اسنادی، تعداد 50 پرسشنامه نیز از سوی صاحب نظران حوزه شهری، آب، اعم از سیاست گذاران، مدیران و کارشناسان مجرّب فنی و حقوقی آب در شهر بیرجند تکمیل شد. داده ها پس از ورود به نرم افزار آماریSpss و Amos، با استفاده از مدل معادلات ساختاری، تحلیل عاملی و تحلیل مسیر، مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده از تحلیل یافته ها حاکی از آن است که رابطه سیاست و قوانین به صورت معناداری بر تقویت ظرفیت نهادی مؤثر است؛ در عین حال تقویت ظرفیت نهادی آب به بهبود و توسعه توان عملیاتی مدیریت آب وابسته است؛ بنابراین تشویق مشارکت بخش خصوصی، مشارکت کاربران و نظم در پاسخگویی و ذی حسابی کم ترین تأثیر و تمرکززدایی قوانین و استفاده از علوم و فناوری های جدید بیشترین تأثیر را درجهت تقویت ظرفیت نهادی آب در محدوده مورد مطالعه دارند؛ از این رو انجام اصلاحات نهادی آب درجهت افزایش کارآیی، بهره وری و توسعه عدالت توزیعی آب در شهر بیرجند ضروری بوده و راهبرد نهایی تحول مدیریت آب، تحریک اراده جمعی کنشگران در جهتی واحد برای دستیابی به حکمروایی شایسته آب است.
تحلیل فضایی ریسک رواناب های مسأله ساز با تکیه بر معیارهای برنامه ریزی شهری (مورد شناسی: شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال نهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۰
179 - 196
حوزههای تخصصی:
رشد فیزیکی روزافزون شهرهای امروزی، باعث افزایش ضریب نفوذناپذیری، سرعت و حجم رواناب حاصل از بارندگی شده است؛ بنابراین احتمال بروز رواناب در هنگام بارش های شدید بالا رفته است. هنگام وقوع بارندگی، هرچه میزان آسیب پذیری یک محدوده بیشتر باشد، آن محدوده بیشتر در معرض خطر قرار می گیرد. با توجه به اینکه هدف اصلی طرح ها و اقدامات کنترل سیلاب، کاهش میزان آسیب پذیری است، پیش از هر اقدامی لازم است بخش های آسیب پذیر شهر مشخص شود. از نگاه سیستمی، لازم است کلیه عواملی که در ایجاد رواناب های مسأله ساز شهری تأثیر دارد، شناسایی شود. هدف این پژوهش، دستیابی به شاخص های برنامه ریزی شهری مؤثر در ایجاد رواناب های سطحی شهر کرمان و همچنین، تهیه نقشه آسیب پذیری خطر مذکور است. روش به کار رفته در تحلیل معیارها، روش تحلیل سلسله مراتبی فازی است؛ ازاین رو در این پژوهش مناطق شهر کرمان با توجه به آمار بارندگی، اطلاعات فیزیولوژیکی موجود و سایر عوامل تأثیرگذار، مورد مطالعه قرار گرفت. برآورد ارتفاع و حجم رواناب با روش SCSکه در مقیاس زیرحوضه مورد استفاده قرار می گیرد، محاسبه شد. ﭼﮕﻮﻧﮕﯽ نتایج به دست آمده از ﺑﺮآورد ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﺎرﻧﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﺑﺎرﻧﺪﮔﯽ مازاد در زیرحوضه ها با عنوان شماره منحنی، مورد تحلیل قرار گرفت. در نهایت نقشه های شماره منحنی رواناب با استفاده از ابزار ArcCN-Runofدر محیط ArcGISتهیه شد. نتایج کلی حاکی از تأثیر عوامل جوّی، انسانی و زمینی بر این رخداد بود که عوامل زمینی بیشترین تأثیر را داشته است. همچنین، نقشه پراکنش فضایی ارتفاع رواناب های مسأله ساز در سطح مناطق نشان داد که بخش های مرکزی شهر کرمان، بیشترین زمینه خطرپذیری رواناب را دارد.
بررسی عوامل مؤثر بر تحولات کالبدی- فضایی سکونتگاه های روستایی مجموعه شهری مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه آگاهی از ساختار کالبدی- فضایی روستاها و عوامل مؤثر بر تحول این ساختار، خصوصاً در پیرامون کلان شهرها ضرورت دارد و یکی از عوامل مهم تأثیرگذار در میزان موفقیت برنامه ریزان و طراحان شهری و روستایی است. ازاین رو در این تحقیق سعی شده است به شناخت و معرفی عوامل تأثیرگذار بر تحولات کالبدی-فضایی روستاهای مجموعه شهری مشهد پرداخته شود. روش تحقیق در پژوهش حاضر توصیفی - تحلیلی و نوع آن ازنظر هدف، بنیادی است. برای جمع آوری اطلاعات از روش های اسنادی و میدانی استفاده شده است. جامعه نمونه 28 روستای بالای 20 خانوار در مجموعه شهری مشهد می باشد که از طبقات مختلف جمعیتی و فواصل متفاوت با شهر مشهد انتخاب شدند. از مجموع 20083 خانوار در نقاط روستایی نمونه، با فرمول کوکران، حجم نمونه 377 خانوار به دست آمده این افراد با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. تبیین شاخص های مؤثر در تحولات کالبدی – فضایی سکونتگاه های روستایی با استفاده از مدل تحلیل سلسله مراتبی فازی (FAHP) (دیدگاه 32 کارشناس) و مدل آنتروپی شانون (دیدگاه روستاییان نمونه) انجام شد. با توجه به نتایج پژوهش مشخص شد که بعد هم جواری با کلان شهر مشهد با وزن 3556/0 و شاخص های اقتصادی با وزن 457/0 و سیاسی– مدیریتی با وزن 2464/0 بیشترین و در مقابل شاخص های محیطی کمترین تأثیر را در تحولات کالبدی سکونتگاه های روستایی مجموعه شهری مشهد داشته است. با توجه به نتایج همبستگی پیرسون تأثیر شاخص های مؤثر بر تحولات کالبدی- فضایی روستایی در محدوده حریم شهری مشهد و روستاهای نزدیک تر بیشتر بوده و به تغییر کارکردی این روستاها نیز منجر شده است.
تحلیل فضایی دسترسی به پارک و فضای سبز در خمینی شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۳
105 - 124
حوزههای تخصصی:
تأثیرات فیزیکی و طبیعی فضای سبز در سیستم شهری و بازدهی های مختلف اکولوژیکی، اجتماعی و اقتصادی آن در ساختار جوامع شهری تا حدی است که به عنوان یکی از شاخص های توسعه پایدار از آن یاد می شود. پراکندگی فضایی نامناسب و مکان یابی نادرست پارک ها و فضای سبز بیش از کمبود فضای سبز از نظر سطح و سرانه، منجربه عدم دسترسی مناسب به پارک ها در اغلب شهرهای ایران شده است؛ ازاین رو این پژوهش بر آن است تا میزان دسترسی مردم و بهره برداری مطلوب از پارک ها و فضای سبز را به صورت مطالعه موردی در شهر خمینی شهر مورد ارزیابی و تحلیل قرار دهد. داده های مورداستفاده در این پژوهش شامل: مشاهده میدانی، گزارش و نقشه های موجود کاربری اراضی شهری و مطالعات کتابخانه ای و اسنادی بوده است. برای ارزیابی از تکنیک های تحلیل و توابع شعاع دسترسی، تحلیل زمان دسترسی و برای تحلیل فضایی از تکنیک های جهت حرکت به سمت پارک و نیز دسترسی در مقیاس های مختلف در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان داد که براساس تحلیل شعاع دسترسی، بیش از نیمی از جمعیت شهر خمینی شهر دسترسی به پارک در هیچ سطحی از محله ای، همسایگی، ناحیه ای و شهری ندارند. براساس زمان دسترسی مناسب به پارک که باید در شعاع دسترسی مناسب 400 تا 600 متر که معادل 10 دقیقه پیاده روی باشد، در خمینی شهر بسیاری از پهنه ها و بلوک ها و محله های شهر باید زمانی بیشتر از یک ساعت را پیاده طی کنند تا به نزدیک ترین پارک دسترسی پیدا کنند. همچنین بررسی جهت حرکت و میزان جاذبه پارک ها نشان می دهد که بخش قابلِ توجهی از مردم علی رغم صرف زمان بیشتر در پارک های حوزه جنوبی شهر جذب می شوند. براساس تحلیل دسترسی به پارک های با مقیاس همسایگی، 80 درصد بافت شهر خمینی شهر، پارکی در مقیاس واحد همسایگی ندارد.
تدوین چارچوب نظری معرفت شناسی مکان در مطالعات میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تخصص گرایی شکل گرفته میان رشته های مختلف موجب شده است پدیده مکان به دلیل ماهیت گسترده و پیچیده ، با تعارضات معنایی بسیاری در بستر فلسفی ماهیت خود مواجه شود. این آشفتگی معنایی به دلیل نبود معنای مشترک میان رشته های درگیر در مفهوم سازی این پدیده است. در این مقاله دیدگاه های مختلفی درمورد مکان بررسی شد. هدف این پژوهش، یافتن روایتی منفرد و منحصر به یک رشته نیست، بلکه به دنبال نگاهی منسجم تر برای گونه شناسی تعاریف و تدوین مدلی برای درک میان رشته ای این پدیده است. مفهوم مکان پویاست و پیوسته در طول زمان بازتعریف می شود؛ بنابراین این مفهوم یابی بدون درنظرگرفتن بعد زمان کامل نیست. براین اساس مفاهیم مرتبط با چیستی مکان در گذر زمان با تکیه بر روش کیفی و تحلیل محتوا بررسی شد. در گام نخست رشته های مطالعاتی گوناگون، واژگان و مفاهیم آن ها در مطالعات مکان شناسایی شد. فلسفه و پدیدارشناسی، روان شناسی محیطی، جغرافیای انسانی، جامعه شناسی، اقتصاد شهری، مدیریت و سیاست گذاری، فضای سایبری، طراحی و برنامه ریزی شهری، هریک واژگان و تعاریف خاصی برای ساخت مکان ارائه کرده اند. سپس تعاریف مختلف ارائه شده در چهار گونه مکان به عنوان مجموعه ای از نشانه های بصری، مکان به عنوان محصول، مکان به عنوان فرایند و مکان به عنوان معنا دسته بندی شدند. این تقسیم بندی نشان دهنده تحول مطالعات مکان از رویکردهای مبتنی بر عینیت به مطالعات مبتنی بر حقیقت و معنای مکان است. به منظور دستیابی به فهمی مشترک در مطالعات معرفت شناسی مکان، مدلی بر مبنای مطالعات میان رشته ای تدوین شد. با توجه به ماهیت میان رشته ای طراحی و برنامه ریزی شهری این رشته می تواند حلقه واسط نظری میان رشته های مختلف عمل کند.