فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۶۱ تا ۱٬۵۸۰ مورد از کل ۱۰٬۳۱۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
از جمله طرح هایی که به منظور توسعه روستایی در برنامه چهارم توسعه به صورت همه جانبه آغاز شده، طرح ملی مقاوم سازی مسکن های روستایی است. اعتبارات مقاوم سازی، هم سو با اهدافی چون احداث مسکن مقاوم، تامین مسکن متناسب با نیاز روستاییان، حفظ هویت و سیمای عمومی روستاها، و نظایر اینها به روستاییان پرداخت می شود. کیفیت نامطلوب و آسیب پذیری نسبتا زیاد مسکن های روستایی از حوادث زیان بار و ناخواسته طبیعی، به دلیل استفاده از مصالح کم دوام، مکان یابی نامناسب و دیگر عوامل از این دست، سالانه هزینه های زیادی را به خانوار و جامعه روستایی تحمیل می کند.دهستان بیهق نیز در این مورد، در محدوده خطرپذیری نسبتا زیاد از لحاظ زمین لرزه قرار دارد، و مصالح مورد استفاده در غالب موارد، سنتی هستند و مسکن ها نیز عمدتا فرسوده اند. این مشکلات، بر ضرورت مقاوم ساز و بهسازی مسکن های روستایی تاکید می کنند. در این مطالعه، از روش های توصیفی و تحلیلی استفاده شده است. در این تحقیق نقش اعتبارات مقاوم سازی مسکن بر توانمندی، رضایتمندی و ماندگاری جمعیت روستایی در دو گروه وام گیرنده و غیر وام گیرنده مورد مطالعه قرار گرفته، و تفاوت معناداری در سطح 0.99 بین دو گروه از نظر توانمندی، رضایتمندی از بهبود مسکن و تثبیت جمعیت مشاهده شده است. بنابراین پرداخت اعتبارات مسکن، ضمن ایجاد توانمندی و رضایتمندی روستاییان در زمینه مسکن، در ماندگاری جمعیت در روستاها نیز موثر است.
تحلیل الگوی گسترش کالبدی-فضایی شهر مراغه با استفاده از مدل های کمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الگوی رشد و توسعه کالبدی یا شکل شـهر به عنوان الگوی فضایی فـعالیتهای انسان تـعریف میشود، در حال حاضر الگوی توسعه شهرها به دو دسته گسترش افقی یا پراکنده (Sprawl) و الگوی شهر فشرده (Compact) تقسیم میگردد. شواهد نشان میدهد که در دهههای اخیر شهرها به صورتی بیبرنامه رشد کرده و محدودههای شهری به چندین برابر وسعت اولیه خود رسیدهاند. به همین خاطر برنامهریزان و سیاستگذاران در سراسر جهان تلاش میکنند تا با شناخت الگوی توسعه کالبدی شهر، رشد آن در راستای توسعه پایدار شهری هدایت و مدیریت کنند. مورد مطالعه این تحقیق شهر مراغه میباشد، این شهر در شمال غرب کشور قرار دارد. در این تحقیق که با بکارگیری روشهای تحلیلی- تطبیقی تلاش میشود تا الگوی رشد کالبدی-فضایی مراغه در دورههای مختلف شناسایی و اندازهگیری گردد. روشهای کمی مورد استفاده شامل درجه تجمع (موران، گری)، ضریب آنتروپی، ضریب جینی، هلدرن و تراکم میباشد. نتایج به دست آمده از پژوهش نشان میدهد که شهر مراغه از نظر رشد کالبدی و فضایی در گذشته رشدی آرام و فشرده داشته که با شروع شهرنشینی سریع یعنی از سال 1355 تا 1365 رشد شتابان شهری تجربه کرده است بطوری که مساحت شـهر در این دوره 16.5 برابر افزایش یافـته است که از این دهـه رشد بیرویه شهری (Sprawl) رخ داده و تا دهه 1385 توسعه و گسترش شهر به صورت پراکنده ادامه یافته است، با توجه به نتایج پژوهش، برای تغییر نوع رشد شهر و دستیابی به توسعه پایدار شهری الگوی رشد فشرده به عنوان الگوی توسعه آتی پیشنهاد شده است.
امکان سنجی مداخله پذیری بافت های فرسوده و ناکارآمد شهری با استفاده از مدل فرایند تحلیل شبکه مطالعه موردی: منطقه 6 شهر قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طیّ دهههای اخیر موضوع احیای بافتهای فرسوده و ناکارآمد شهرها به یکی موضوعات کلیدی در زمینه ی راهبردهای توسعه ی شهری تبدیل شده است. به همین منظور مدیران و سیاستگذاران شهری اقدامات متعددی از جمله افزایش میزان تراکم ساختمانی، بهسازی و نوسازی بافتهای فرسوده، انبوهسازی و غیره را سرلوحه ی کار خود قرار دادهاند. برخی از این سیاستها نیز به شکل مداخلات مستقیم از سوی سیستم مدیریت شهری به منظور تأمین خدمات و امکانات عمومی و یا بهبود وضعیت شبکه معابر، تجمیع قطعات و مواردی از این قبیل در بافتهای فرسوده صورت میگیرد. متأسفانه عدم مد نظر قرار دادن پارامترهای اجتماعی، اقتصادی و کالبدی مؤثر در امر مداخلهپذیری بافتهای شهری از سوی دست اندرکاران امور توسعه شهری موجب شده تا هنگام اجرای پروژه های عمرانی مشکلاتی همچون تأخیر در زمان اجرا پروژهها، صرف هزینههای گزاف و یا نارضایتیهای اجتماعی به وجود آید. بر این اساس تحقیق حاضر تلاش دارد تا با کمک سه شاخص عمده ی فیزیکی، اقتصادی و اجتماعی میزان مداخله پذیری بافتهای فرسوده و ناکارآمد شهر قم را تعیین نماید تا هرگونه اقدام در این زمینه به شکل مؤثرتری صورت گیرد. البته رعایت مجموعه این معیارها به همراه زیر معیارهای آن باعث به وجود آمدن پیچیدگی هایی در امر تصمیمگیری میگردد. لذا به منظور تسهیل در امر تصمیم گیری، از روش فرایند تحلیل شبکه (ANP) جهت دستیابی به اهداف تحقیق حاضر استفاده شده است. نتایج نشان میدهد از مجموع 76 هکتار مساحت منطقه 6 شهر قم، 3/20 درصد از مساحت آن دارای مداخلهپذیری کم و 8/41 درصد دارای مداخله پذیری متوسط میباشد. در مقابل 9/37 درصد از مساحت منطقه ی یاد شده از مداخلهپذیری بالایی برخوردار است که علت اصلی آن را میتوان به سبب وجود اراضی بایر با وسعت زیاد، در داخل بافت عنوان کرد.
توسعه بوم گردی با تأکید بر مشارکت جوامع محلی (مطالعه موردی: روستای جنت رودبار، شهرستان رامسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فایرلو و بو (۲۰۱۲)، معتقدند که گردشگری می تواند نقش مخرب در جوامع میزبان داشته و به عنوان تخریب گر محیط زیست طبیعی عمل نماید. در حالی که گردشگری جدید که در قالب بوم گردی مطرح می شود حساس به مسائل زیست محیطی و همچنین به فرهنگ محلی است و توجه ویژه ای به نگرش جوامع میزبان می دهد. برای دستیابی به بوم گردی محور، لازم است به نقش جامعه محلی و ساز و کارهای حمایت و مشارکت آنها توجه کافی صورت بپذیرد.
رشد و توسعه گردشگری طی سال های گذشته در بسیاری از مناطق شمالی کشور، پیامدهای نامطوب و نامناسبی را به همراه داشته است. روستای جنت رودبار به عنوان یکی از روستاهای شهرستان رامسر، از جمله مناطق مورد توجه برای طرح های بوم-گردی است و تحقیق حاضر در صدد است تا به بررسی مساله توسعه بوم گردی در این روستا با تأکید بر مشارکت جوامع محلی بپردازد. در این راستا، تحقیق حاضر در صدد پاسخگویی به چهار سؤال اساسی ذیل می باشد:
۱- نگرش جامعه محلی نسبت به طرح توسعه بوم گردی چیست؟
۲- اثرات و پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی بوم-گردی برای جامعه محلی چیست؟
۳- میزان حمایت جامعه محلی از طرح توسعه بوم گردی چقد است؟
۴- عوامل موثر بر میزان حمایت جامعه محلی از طرح توسعه بوم گردی کدامند؟
تبیین عوامل اثرگذار بر قاچاق کالا در طول مرزها راهبرد اولیه مدیریت مرزهای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روند جهانی شدن زمینه توسعه روابط بین کشورها و نفوذپذیری مرزهای سیاسی را افزایش داده است. این امر به صورت های مختلف بر مرزهای سیاسی بین کشورها و مناطق مرزی تأثیرگذاشته و زمینه توسعه مبادلات تجاری بین کشورها و سایر بازیگران چه در قالب مبادلات قانونی و چه در قالب مبادلات غیرقانونی نظیر قاچاق کالا را فراهم آورده است. در این میان، جمهوری اسلامی ایران باتوجه به دارابودن مرزهای طولانی از پدیده قاچاق کالا به صورت های مختلف دچار چالش و ناامنی های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و ... شده است. براین اساس، شناسایی و تبیین عوامل اثرگذار بر قاچاق کالا یکی از گام های اولیه مدیریت و کنترل مرزهای ایران میباشد که مقاله حاضر بنادارد با روشی توصیفی- تحلیلی به این پرسش پاسخ دهد که چه عواملی بر قاچاق کالا در مرزهای ایران مؤثر می باشند؟ منابع مورد استفاده برای گردآوری داده ها به منظور پاسخ دهی به این پرسش ازطریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی(پرسشنامهای) صورت گرفته است و برای تجزیه و تحلیل داده های پرسشنامه ای از نرم افزار SPSS و آزمون T-test استفاده شده است. نتایج حاصل از این بررسی حاکی از آن است که عوامل مؤثر بر قاچاق کالا در طول مرزهای ایران شامل عوامل جغرافیایی(طول مرزها، جغرافیای طبیعی مرزها و...)، عوامل اقتصادی(نابرابری های فضایی، بیکاری و...)، عوامل اجتماعی و فرهنگی(فرهنگ عمومی، افزایش فرهنگ مصرفگرایی و...)، عوامل سیاسی(تعداد همسایگان، میزان اعمال حاکمیت کشور همسایه در قلمرو خود و...) است. شناخت این عوامل مؤثر بر قاچاق کالا گام اولیه حرکت برای مدیریت و کنترل مرزهای ایران است.
بررسی عوامل تأثیرگذار بروز وندالیسم در مبلمان شهری (مطالعه موردی: شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، به بررسی عوامل تأثیرگذار در بروز وندالیسم در مبلمان شهری پرداخته است. در این پژوهش، به صورت ترکیبی از نظریات آنومی، تئوری میلر و کلارک استفاده شده است. روش تحقیق پژوهش حاضر، توصیفی تحلیلی، ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه، جامعه آماری شهر تبریز و نمونه آماری 384 نفر از شهروندان شهر تبریز است که براساس فرمول کوکران به دست آمده است. نتیجه پژوهش حاضر نشان می دهد از بین اقدامات مربوط به تخریب اموال عمومی در مبلمان شهری، دل نوشته های روی دیوارها با 8 درصد، بیشترین مقدار و شکستن لامپ های روشنایی معابر عمومی و فضاهای سبز با 4/6 درصد کمترین مقدار را دارد. نتیجه آزمون یو من– وایت نی نشان داد میزان وندالیسم با استناد به مقدار 33/3 Z=؛ 05/0P< در بین مردان وزنان متفاوت است. نتیجه آزمون پیرسون نشان می دهد گرایش به وندالیسم با متغیر پایگاه اجتماعی و اقتصادی (394/0- R=؛ 000/0P=) رابطه معناداری دارد و نتایج تحلیل مسیر با مقدار 223/0= 2R نشان می دهد عوامل فردی و روانی برابر با 29/0 درصد، عوامل خانوادگی 33/0 درصد، عوامل اجتماعی 44/0 درصد، عوامل اقتصادی 11/0 و درنهایت، شرایط و وضعیت مکانی برابر با 37/0 درصد در وندالیسم در مبلمان شهری تأثیرگذار هستند.
بررسی شاخص های کیفیت زندگی مؤثر بر میزان رضایتمندی ساکنان سکونتگاه های غیررسمی (مطالعه موردی: محله فرحزاد تهران- فرحزاد شمالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سکونتگاه های غیر رسمی، وجود نابسامانی های فراوان در ابعاد کالبدی، اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و... سطح زندگی ساکنان را کاهش داده است و مهم ترین هدف توسعة پایدار، یعنی بهبود کیفیت زندگی و رضایتمندی ساکنان را با تهدید جدی روبه رو ساخته است. با توجه به اینکه توسعة پایدار با برآوردن نیازهای بشر، متضمن دستیابی به کیفیت زندگی و رضایتمندی در ابعاد مختلف برای همگان است، به نظر می رسد توجه به ابعاد کیفیت زندگی و ارتقای آن ها، یکی از راه های بازیابی رضایتمندی و تحقق اهداف توسعة پایدار در این سکونتگاه هاست. هدف پژوهش حاضر، تعیین و بررسی ابعاد مختلف کیفیت زندگی مؤثر بر رضایتمندی ساکنان سکونتگاه های غیر رسمی در چارچوب اهداف توسعة پایدار است. روش تحقیق، پیمایشی است و داده ها براساس پرسشنامه گردآوری شده اند. برای ارزیابی پایایی ابزار پژوهش، از روش کرونباخ و درجهت تعیین روایی، از روایی صوری استفاده شده است. جامعة آماری با حجم نمونة 110 نفر، شامل ساکنان سکونتگاه های غیر رسمی محلة فرحزاد تهران است و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss صورت گرفته است. براساس نتایج، رضایتمندی ساکنان از کیفیت زندگی، در حد متوسط 5>72/2>1 با میانة نظری 3 ارزیابی شد. همچنین مطابق یافته ها، رابطة معناداری بین متغیر های مشارکت اجتماعی (467/0r=)، همبستگی اجتماعی (477/0r=)، امنیت اجتماعی (458/0r=)، بهداشت محیط (212/0r=)، ایمنی محیط (247/0r=)، فضاهای گذران اوقات فراغت (209/0r=)، سازماندهی کالبدی فضایی ساختمان ها (211/0r=) و تراکم ساختمانی (205/0r=)، با رضایتمندی ساکنان از کیفیت زندگی وجود دارد. نتایج رگرسیون چندگانه نشان می دهد که متغیر وابسته، به طور مستقیم، از متغیرهای مشارکت اجتماعی، بهداشت محیطی، سیمای کالبدی، تراکم ساختمانی و وجود فضاهای گذران اوقات فراغت تأثیر می پذیرد و درمجموع، این متغیرها توانسته اند مقدار 533/0R2= از تغییرهای متغیر وابسته را تبیین کنند.
ارزیابی پایداری محلات شهری در شهر سقز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه پایدار و به تبع آن توسعه پایدار محله ای مفهومی است که در سال های اخیر در مجامع علمی مطرح شده است و ارتباط تنگاتنگی با آسیب های اجتماعی، زیست محیطی، اقتصادی و معیشت شهری، امنیت، مشارکت، شکل، بافت و مدیریت شهری دارد. امروزه پایدارترین و مؤثرترین برنامه های توسعه ای آنهایی اند که مبتنی بر ویژگی ها و نیازهای خانواده ها و جمعیت های محله ای تدوین و ارائه گردند. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی با تأکید بر «جامع نگری» بوده و جمع آوری اطلاعات به صورت پیمایشی صورت گرفته است. در این پژوهش از میان چهار بافت مشخص در شهر سقز، از هر بافت یک محله برای نمونه انتخاب شده و در هر محله با توزیع و تکمیل پرسش نامه و بهره گیری از مدل ELECTRE وضعیت پایداری بافت های شهری مشخص شده اند. در این تحلیل 8 شاخص در ابعاد اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی به کار رفته است. بر اساس یافته های پژوهش، میزان پایداری محلات تحت مطالعه بدین ترتیب اولویت بندی می شود: محله «ناوقلا» در بافت قدیمی با 3 امتیاز به عنوان محله پایدار شناخته می شود که از دلایل آن می توان به هویت محلی، حس تعلق مکانی، مشارکت ساکنان در امور مربوط و سرزندگی در ساختار کالبدی این محله اشاره کرد. محله «سی ودومتری» در بافت میانی با 1 امتیاز به عنوان محله نیمه پایدار شناخته می شود. محله های «شهرک دانشگاه» در بافت نسبتاً جدید و «بهارستان» در بافت جدید با کسب امتیاز 2- به عنوان محله ناپایدار شناخته می شوند. از دلایل ناپایداری این محله ها می توان به کم توجهی مدیران شهری، نبود ظرفیت قابل تحمل محله و فقدان مشارکت ساکنان در کارهای جمعی محله اشاره کرد.
بررسی رابطه بین دسترسی به فرصت ریاست جمهوری و توسعه زادگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با ارزیابی و مقایسه شاخصهای متعدد اقتصادی ، اجتماعی و جغرافیایی در استانهای یزد و کرمان که زادگاه دو شخصیت سیاسی (رئیس جمهور) در سالهای اخیر بوده اند، در پی پاسخ به این سئوال بوده است که: آیا دسترسی به فرصت سیاسی مانند ریاست جمهوری باعث استفاده از امکانات ملی در جهت نوسعه فوق العاده موطن و زادگاه رئیس جمهور شده است یا خیر ؟ به این منظور اطلاعات و آمار شاخصهای مختلف اقتصادی استانهای فوق در دوره های ریاست جمهوری مربوط به افراد از مرکز آمار ایران جمع آوری و پردازش گردید.نتایج تحقیق نشان داد هر دو استان کرمان و یزد در شاخصهای مختلف از روند توسعه فوق العاده نسبت به میانگین های کشوری برخوردار شده اند
تحلیل کارکردی تقسیمات کشوری در اجرای برنامه های آمایش سرزمین با تأکید بر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازماندهی سیاسی فضای هر کشور در قالب تقسیمات کشوری به اجرا در می آید. تقسیمات کشوری از مهم ترین عواملی است که یک نظام سیاسی باید برای تهیه و اجرای برنامه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، فضایی، زیست محیطی و همچنین اداره بهتر سرزمین و بهره برداری بیشتر، به آن توجه کند. از جمله این برنامه ها، برنامه آمایش سرزمین است که به منظور رفع نابرابری ها و ایجاد تعادل فضایی در بسیاری کشورها تهیه و اجرا می شوند. در این تحقیق که از نوع بنیادی است با استفاده از روش کتابخانه ای، اطلاعات مورد نیاز جمع آوری گردید و سپس با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به بررسی این مسئله پرداخته شد؛ که تقسیمات کشوری چه نقشی در اجرای برنامه های آمایش سرزمین ایفا می کند و عملکرد تقسیمات کشوری ایران در این راستا به چه نحو بوده است؟ نتیجه بررسی ها نشان داد که تقسیمات کشوری از سه جهت عمده: 1- ایجاد یک پایگاه اطلاعاتی 2- ایجاد یک مبنا و بستر برای برنامه های آمایش 3- مکانیسم اجرای برنامه های آمایش از طریق تمرکززدایی می تواند در اجرای طرح های آمایش سرزمین مؤثر باشد. از طرف دیگر تقسیمات کشوری ایران بدلیل ناهمگن بودن حوزه های تقسیماتی و به تبع آن عدم انطباق با الزامات منطقه ای و همچنین سیستم حکومتی متمرکز که موجب تمرکز جمعیت و فعالیت ها در مرکز و عدم تعادل در ابعاد مختلف در سطح سرزمین شده است، نتوانسته کارایی لازم را در تهیه و اجرای برنامه های آمایش داشته باشد.
نقش بخش خدمات در توزیع درآمد مورد : شهر رودهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از روشهای کاهش شکاف درآمد در شهرها، احداث واحدهای خدماتی است که موجب ایجاد اشتغال و توزیع درآمد می شود. شهر رودهن در 45 کیلومتری شرق کلانشهر تهران واقع شده است، که به دلیل شرایط مساعد اقلیمی، ساخت وساز ویلاها، ایجاد و گسترش دانشگاه، سهم شاغلین بخش خدمات آن از 2/48 درصد در سال 1365 به رقم 3/79 درصد در سال 1387 افزایش یافته است. روش تحقیق: در این مقاله با روش های آماری پارامتری و ناپارامتری و بازدیدهای میدانی، تاثیر نقش بخش خدمات در توزیع درآمد مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. یافته ها: تفاوت معناداری در میانگین درآمد، هزینه خانوار، کالاهای مصرفی، خوراک و پوشاک در بین شاغلین بخش خدمات و غیر خدمات و افزایش رضایت مندی شاغلان بخش خدمات درحال حاضر نسبت به گذشته.
رابطه بین امکانات و جمعیت در شهر تهران
حوزههای تخصصی:
ارزیابی عوامل موثر بر پایداری توسعه محله در فرایند برنامه ریزی شهری (نمونهموردی: محله سنگ سیاه شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه پارادایم پایداری به طور گستردهای به منظور پدید آوردن دنیایی که در آن انسانها بتوانند با عدالت و به گونه ای شایسته در کنار یکدیگر زندگی کنند، مطرح گردیده است. از طرفی دیگر یکی از بسترهایی که انسان در آن پرورش یافته و بسیاری از نیازهای خود را در آن برآورده می کند، ""محله""است. تا قبل از انقلاب صنعتی و رشد فزاینده شهرها، محلات شهری رشدی تدریجی داشتند و ضمن حفظ ارزش های طبیعی، اجتماعی و کالبدی خود، به نیازهای نسبتاً ثابت ساکنین پاسخ می دادند. اما در عصر جدید به تبع افزایش جمعیت و رشد سریع شهرها، محلات شهری، فرصت نیافتند تا خود را با مقتضیات جدید محلات شهری وفق دهند. به همین علت، به دلیل بی پاسخ ماندن بسیاری ازنیازهای ساکنین، بی سامانی ها و اختلالات زیادی بر این محلات حاکم گردید. نگرش توسعه پایدار محله که حاصل تلفیق دو رویکرد توسعه محله ای و توسعه پایدار است، تلاش می کند با تقویت و بهبود فضاهای کالبدی محله، تعاملات اجتماعی مؤثر را افزایش دهد و از این مسیر به افزایش حس تعلق به مکان، مسؤولیت پذیری و ارتقاء سرمایه اجتماعی نایل گردد. در این مطالعه، پس از بررسی ادبیات نظری موضوع، معیارهایی متناسب با شرایط نمونه موردی (سنگ سیاه) انتخاب شده و سپس با استفاده از روش های آماریِ متناسب با سطح سنجش متغیرها، شرایط هر کدام از معیارهای مؤثر بر پایداری محله سنگ سیاه مورد سنجش قرار گرفته است، روش تحقیق، به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ ماهیت، روش علّی(پس از وقوع) است. به عبارت دیگر، پس از بررسی برنامه ریزی محله ای پایدار در قالب مبانی، معیارهای توسعه پایدارمحله ای، با استفاده از گردآوری های میدانی(توزیع پرسش نامه در بین ساکنین محله مورد مطالعه)، مورد ارزیابی قرار می گیرد و در پایان، پس از تحلیل اطلاعات، الگوی مداخله، با تأکید بر استفاده از الگوی توسعه پایدار محله ای، ارائه می شود. یافته های این تحقیق نشان می دهد که، معیارهای هویت و خوانایی، پویایی و سازگاری، دسترسی به شبکه ارتباطی و خدمات، احساس تعلق، تنوع و سرزندگی، ظرفیت قابل تحمل محله و امنیت و ایمنی بر پایداری محله سنگ سیاه موثر است. مطالعات کلی نشان داد که میزان پایداری محله سنگ سیاه 76/4 است و به صورت معنا داری از عددپنج، که آن را به عنوان شاخص بررسی پایداری در نظر گرفته شده است، پایین تر است. از بین معیارهای بررسی شده معیارتراکم و ظرفیت قابل تحمل محله بیشترین ضریب تأثیر(0. 975) را بر پایداری محله دارد و معیار امنیت و ایمنی(751/0) کمترین تأثیر پایداری بر محله دارد.
تحلیلی بر درجة توسعه یافتگی نواحی روستایی شهرستان مرودشت با استفاده از مدل موریس و ضریب اختلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ت طی دهه های اخیر، توسعه به عنوان یکی از مهم ترین چالش های جهانی همواره توجه سیاست مداران و برنامه ریزان اقتصادی– اجتماعی را به خود جلب کرده است؛ بنابراین، درراستای دست یابی به توسعة پایدار در عرصه های سکونتگاهی کشورها اعم از شهر و روستا، شناختِ روند تحولات گذشته، تحلیل وضع موجود و ترسیم فضای مطلوب آن ها ضروری است. به عبارت دیگر، شناخت توانمندی های محیطی و میزان خدمات موجود در هر منطقه و درپی آن، تعیین سطوح توسعه یافتگی این نواحی سکونتگاهی به ویژه روستاها، نخستین گام در فرایند برنامه ریزی و توسعة این مناطق جمعیتی به شمار می رود. در این تحقیق که به روش توصیفی- تحلیلی و سنجش داده های کمی انجام شده است، سعی بر آن است تا با استفاده از شاخص های زیربنایی، آموزشی، فرهنگی، اداری، کشاورزی و بهداشتی، میزان توسعه یافتگی نواحی روستاییِ دهستان های 14گانة شهرستان مرودشت از توابع استان فارس تعیین و تحلیل شود. برای دست یابی به این هدف، از مدل موریس و روش ضریب اختلاف، به تعیین میزان اختلاف و پراکندگی امکانات و خدمات در دهستان های ناحیه اقدام شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد به لحاظ برخورداری از امکانات و خدمات، بین دهستان های مرودشت شکاف بزرگی وجود دارد و نبود تعادل فضایی در منطقه مشاهده می شود؛ به گونه ا ی که ازبین نواحی روستایی موردمطالعه، دهستان رامجرد دو با ضریب برخورداری 67/60 و دهستان کامیفروز جنوبی با 48/14، به ترتیب توسعه یافته ترین و محروم ترین دهستان ها در سطح شهرستان هستند. این موضوع لزوم توجه و برنامه ریزی خردمندانه را درراستای توزیع عادلانه و فضایی امکانات، سرمایه گذاری ها و توسعة هماهنگ همة دهستان های منطقه ضروری می سازد.
ساماندهی فضایی شهرستان فریدونشهر
حوزههای تخصصی:
نابرابری و عدم تعادل میان نواحی مختلف جغرافیایی، ضرورت توجه به برنامه ریزی فضایی را اجتناب ناپذیر نموده است. بر این اساس، در این پژوهش شهرستان فریدونشهر به عنوان یکی از شهرستان های استان اصفهان که با عدم تعادل ناحیه ای مواجه می باشد، مورد بررسی قرار گرفته است. هدف پژوهش، شناخت عدم تعادل و نابرابری میان دهستان های مختلف شهرستان است. روش پژوهش «توصیفی- تحلیلی» است. یافته های پژوهش نشان می دهد بین دهستان های شهرستان فریدونشهر از نظر برخورداری از شاخص های مختلف توسعهی، عدم تعادل و نابرابر وجود دارد؛ به گونه ای که دهستان برف انبار در سطح اول، دهستان پشتکوه موگویی در سطح دوم، دهستان های چشمه لنگان و پیشکوه موگویی در سطح سوم و دهستان عشایر در سطح چهارم قرار دارد.
سنجش پایداری اجتماعی- اقتصادی سکونتگاه های روستایی دهستان های خاوه شمالی و جنوبی، استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از چالشهای جدی سکونتگاههای روستایی در کشورهای در حال توسعه مقوله پایداری اجتماعی- اقتصادی است که به رغم ارتباط نظام مند با پایداری محیطی تا حد زیادی در سایه و سیطره آن قرار گرفته و کمتر به طور مستقل مفهوم سازی و بررسی شده است. این دو بعد که بخش درخور توجهی از ناپایداری سکونتگاههای روستایی کشور در ارتباط با آنها قرار دارد، بیش از هر چیز بر مفهوم عدالت درون نسلی تاکید دارند. تحقیق حاضر بر پایه 29 شاخص پایداری اجتماعی- اقتصادی 50 روستای دهستانهای خاوه شمالی و جنوبی در شهرستان دلفان را بررسی نموده است. داده های مورد نیاز از طریق پرسشنامه روستا و مراجعه به مطلعین محلی گردآوری شده است. برای رتبه بندی پایداری روستاها از تکنیک تاپسیس و ضریب ناموزون موریس استفاده شده و یافته ها مورد مقایسه قرار گرفته است. نتایج گویای آن است که با روش تاپسیس 92 درصد و با روش موریس 96 درصد روستاهای مطالعه شده در شرایط نیمه پایدار قرار دارند. بین دو روش بررسی تفاوت معنی دار در سطح اطمینان 99 درصد وجود دارد. بین سطح پایداری روستاها به روش تاپسیس با جمعیت رابطه ای مشاهده نشد اما بین همین متغیر و جمعیت به روش موریس همبستگی مثبت و معنی دار وجود دارد.
تحلیل مشارکت پذیری زنان: ضرورتی در بهسازی سگونتگاه های غیررسمی(مطالعه ی موردی: محلّه ی آبک، منطقه ی یک شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترش سگونتگاه های غیررسمی، ازجمله چالش های جدّیِ فراروی تحقّق ابعاد مختلف توسعه ی پایدار شهری، به ویژه در کشورهای رو به پیشرفت تلقّی می شود. این پدیده ی ناخوشایند، نتیجه ی اِعمال سیاست های خطّی و آمرانه و به اصطلاح از بالا به پایین در برنامه های توسعه ی این کشورها بوده که مسئله ی فقر شهری را بیش از هر وقت دامن زده و به پیروی از آن، ضرورت تغییراتی در نگرش به مسئله ی سکونتگاه های غیررسمی را مطرح ساخته است. در این راستا، مشارکت مردم در برنامه ریزی این سکونتگاه ها می تواند، نگرشی پرگماتیستی و واقع بینانه در برخورد با مسئله ی فوق تلقّی شود؛ چرا که در عمل از طریق چرخه ای به توانمندسازی، تشکیل سرمایه های اجتماعی و درنهایت، موفّقیّت برنامه ها و مشارکت بیشتر ساکنان می انجامد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثّر بر میزان مشارکت پذیری زنان در فرایند بهسازی محلّه ی آبک با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و گردآوری اطلاعات، از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی تدوین شده است. چارچوب مکانی نمونه گیری محلّه ی آبک و جامعه ی آماری پژوهش، زنان 30 سال به بالا در محلّه ی مورد مطالعه بوده است. جامعه ی نمونه 87 نفر و پرسشگری با روش تصادفی ساده و با استفاده از سؤالات باز، جهت بالابردن دقّت و محدود نکردن پاسخ ها انجام گرفته است. تجزیه و تحلیل داده ها با روش های مختلف آماری، شامل توصیفی، ترکیبی و روش تحلیل عاملی با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گرفته است. یافته های پژوهش پیش رو نشان داده است که هرچه حسّ تعلّق به مکان در میان زنان بالاتر باشد، میزان مشارکت پذیری آنان نیز بالاتر بوده و از سوی دیگر، بالاتر بودن میزان مشارکت پذیری، به طور حتم به معنای بالاتر بودن سطح اقتصادی اجتماعی زنان نیست.
ارزیابی سرانه و دسترسی پارک ها و فضاهای سبز شهری با رویکرد اکولوژیکی (مورد نمونه: پارک های محله ای کلان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توزیع مناسب فضاهای سبز شهری در تمامی محلات شهرها علاوه بر برقراری عدالت اجتماعی برای دستیابی عادلانه همه شهروندان، باعث خلق فضاهای سبز فعال، با بازدهی زیست محیطی مستمر می شود. این پژوهش با استفاده از تحلیل سرانه های موجود و قیاس آن با سرانه های استاندارد، مقدار مساحت فضاهای سبز مورد نیاز برای تمامی محلات کلان شهر تبریز را برآورد نموده و همچنین با استفاده از تحلیل شبکه معابر کلان شهر تبریز، میزان دسترسی به پارک های محله ای را در قالب زمان دسترسی پیاده تحلیل نموده و پهنه هایی را که خارج از شعاع دسترسی شهروندان هستند، برآورد نموده تا برای برنامه ریزی های آتی مدیران و مسئولین شهری در نظر گرفته شود. مطابق نتایج به دست آمده مناطق ۹، ۵، ۷ به ترتیب دارای بیشترین سرانه فضاهای سبز می باشد و نیز مناطق ۵، ۷ و ۳ شهرداری تبریز، به ترتیب دارای کمترین دسترسی به پارک های محله ای می باشند. این نتایج بیانگر عدم تعادل اکولوژیک در سطح شهر می باشد.