فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۷۴۱ تا ۵٬۷۶۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
مطالعه تاریخ معماری، کوششی نقادانه به منظور فهم معماری است. معماری دوره پهلوی، سرآغازی برای جریان معماری مدرن ایران است. هدف این پژوهش، شناخت اندیشه های تأثیرگذار بر دگرگونی های ایجادشده در معماری این دوره است. تأمل در پیشینه های مطالعات معماری پهلوی مؤید خلأهایی نظیر عدم توجه به یافته های محققین قبلی و تکرار برخی موضوعات ثابت است؛ لذا پژوهش حاضر سعی نموده با تحلیل تحقیقات پیشین، بتواند انسجامی بین یافته های معماری دوره پهلوی تاکنون ایجاد نماید. روش تحقیق مورداستفاده به صورت ترکیبی از استدلال های منطقی و تحلیل محتوا است. نتایج تحقیق مؤید آن است که در معماری دوره پهلوی نیز، اندیشه های معماران به مثابه رکن اساسی عمل می کند و از طریق آنان می توان نحوه ی تغییرات شکلی و محتوایی جریان معماری پهلوی را تبیین کرد. سیر اندیشه معماران دوره پهلوی در هفت حوزه تقویت مبانی نظری معماری، تغییر آموزش معماری، نحوه ی بهره گیری از معماری سنت، تأمین مسکن، اندیشه های متأثر از معماران خارجی، ایجاد فضای گفت وگو و اشتغال خلاصه می شود. درنهایت این که معماری دوره پهلوی اگرچه مسیری تکاملی طی نکرده است ولی نمود کالبدی اندیشه های معماران دوران خود از غرب گرایی مطلق (ساخت مکعب های مدرن) تا غرب گریزی (در آثار دیبا، سیحون) است که منجر به ایجاد سبک مدرن ملی در اواخر دوره پهلوی دوم شده است.
ارزیابی زیست پذیری در بافت های فرسوده شهری مطالعه موردی: منطقه یک شهر قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۲ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
59 - 78
حوزههای تخصصی:
ایده شهر زیست پذیر در بافت های فرسوده شهری، خلق مراکز شهری پویا می باشد و عمدتاً بر خلق محله های پایدار و زیست پذیری این بافت ها تأکید دارد و هدف آن ارتقا کیفیت فضاهای شهری این بافت ها می باشد. درواقع زیست پذیری بافت های فرسوده شهری به مجموعه ارزیابی هایی اطلاق می گردد که برای بهبود وضع موجود بافت های مسئله دار شهر صورت می گیرد و نتایج آن موجب ارتقای کیفی بافت می گردد و می تواند به صورت موضعی حیات نوینی را به بافت داده و ساختار اقتصادی-اجتماعی، زیست محیطی و کالبدی را مطلوب برای زیست نماید. پژوهش حاضر با بهره گیری از تکنیک تصمیم گیری چندمعیاره ویکور و باهدف ارزیابی زیست پذیری بافت فرسوده نواحی یک، دو و سه از منطقه یک شهرداری شهر قزوین صورت گرفته است. بدین منظور ابتدا بامطالعه اسنادی تمامی عوامل دخیل در زیست پذیری بافت های فرسوده در سطح ناحیه مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت و با بهره گیری از نظرات متخصصین مؤلفه ها در 5 بُعد (اقتصادی، اجتماعی، خدمات و زیرساختی، کالبدی-فضایی و زیست محیطی)، شناسایی و جهت تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از تکنیک های آنتروپی شانون، ویکور و از نرم افزار Arc Gis استفاده شده است. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که ناحیه سه در بعُد اجتماعی، کالبدی-فضایی و زیست محیطی و ناحیه یک در بعُد اقتصادی و خدمات و زیرساخت های شهری در وضعیت نسبتاً مطلوب و ناحیه دو درمجموع ابعاد موردمطالعه در وضعیت نسبتاً نامطلوبی قرار دارد. درمجموع یافته های پژوهش حاکی از آن می باشد که بافت های فرسوده ناحیه یک ازنظر شرایط اجتماعی، کالبدی-فضایی و زیست محیطی مطلوب بوده و بنابراین ازنظر زیست پذیری در وضعیت نسبتاً مطلوبی قرار دارد.
تحلیل سیاست های عرضه زمین مسکونی، تولید فضای رانتی و انسجام ساخت شهر مطالعه موردی: شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۲ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
79 - 95
حوزههای تخصصی:
عرضه زمین مسکونی در شهرهای ایران توسط دولت و نهادهای عمومی با محوریت سیاست آماده سازی زمین به ویژه از دهه 1360 به این سو یعنی تصویب قانون آماده سازی زمین در سال 1365 از عوامل اصلی شکل دهی ساخت شهرهای ایران در چند دهه اخیر است. با اجرای ناکارآمد طرح های آماده سازی زمین مسکونی و عرضه زمین توسعه نیافته باهدف تحقق ارزش مبادلاتی زمین علاوه بر ارزش مصرفی آن، منجر به شکل گیری فضای رانتی و تحت تأثیر قرار گرفتن انسجام ساخت کلان شهری از جنبه های مختلف شده است. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی، تأثیر سیاست های عرضه زمین شهری در تولید فضای رانتی و انسجام و یکپارچگی ساخت کلان شهری در محدوده شکل گرفته از طریق طرح های آماده سازی زمین مسکونی را تبیین می کند. برای گردآوری داده ها از مطالعات کتابخانه ای و آمارهای عینی طبقه بندی شده سازمان های دخیل در مدیریت شهری استفاده شده است. برای تحلیل داده ها از روش تحلیلی space syntax، تحلیل همپوشانی وزنی (با ضریب وزنی فازی) و درون یابی IDW در نرم افزارهای Arc Gis و Depthmap بهره گیری شده است. یافته های تحقیق نشان داد که محدوده آماده سازی کوی گلشهر متناسب با تأمین سهم بالایی از ارزش مبادلاتی زمین در کنار سهم ضعیف ارزش مصرفی و در نتیجه بروز زمینه فضایی برای استحصال رانت مطلق تأثیر زیادی در نارسایی و کاهش انسجام ساخت شهری زنجان داشته است. این فرآیند منجر به شکل گیری ساخت شهری ناکارآمد و ضریب هم پیوندی ضعیف شده است. در مقابل، کوی کارمندان، پایین کوه، علوم پایه و کوی قائم و آزادگان، به علت رعایت نسبی ضوابط طرح های فرادست توسعه شهری، عرضه زمین برحسب نیاز مسکن یعنی تحقق ارزش مصرفی و جلوگیری از بروز پدیده رانت جویی باز توزیعی از طریق کاهش زمان تبدیل قطعات مسکونی تفکیکی به ساختمان مسکونی در محدوده طرح های آماده سازی مذکور و مکان یابی مناسب در پیوستگی با بافت موجود شهر یک ساخت شهری منسجم با پیوند فضایی مطلوب ایجاد کرده است.
تبیین جامعه شناختی سرمایه فرهنگی بر سازگاری اجتماعی (مورد شناسی: ساکنان مجتمع های مسکونی شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۶
143 - 164
حوزههای تخصصی:
تغییر ساختار کاربری فضایی شهرها موجب تشدید مسائل اجتماعی ازجمله کاهش سازگاری اجتماعی در میان ساکنان مجتمع های مسکونی شهری شده است. به همین منظور در پژوهش حاضر، رابطه سرمایه فرهنگی با سازگاری اجتماعی در بین ساکنان مجتمع های مسکونی مناطق شهر اصفهان در سال 1398 با ترکیبی از نظریه های جامعه شناختی و روان شناختی مورد مطالعه قرار گرفت. پژوهش حاضر به روش پیمایشی و مصاحبه مشارکتی انجام شد و داده ها با ابزار پرسشنامه با پایایی و روایی مناسب، به شیوه نمونه گیری خوشه ای و تصادفی طبقه ای چندمرحله ای جمع آوری شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه افراد و خانوارهای ساکن مجتمع های مسکونی شهر اصفهان می شود که حدود 1155800 نفر هستند و تعداد 385 نفر از ساکنان، مطابق با فرمول کوکران به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها از تحلیل عاملی، تحلیل مسیر و مدل معادله ساختاری و همچنین آزمون آنوا به کمک نرم افزار SPSS و AMOS استفاده شد. براساس نتایج تحقیق، بین سرمایه فرهنگی و سازگاری اجتماعی ساکنان، رابطه معکوس و معناداری وجود دارد. بین میزان تحصیلات و سازگاری اجتماعی تفاوت معناداری وجود دارد. کمترین میزان سازگاری اجتماعی در مقطع فوق لیسانس و بالاتر و بیشترین میزان سازگاری اجتماعی در مقطع سیکل و راهنمایی است. همچنین یافته های پژوهش نشان داد که بین طول مدت سکونت و وضعیت اشتغال با سازگاری اجتماعی تفاوت معناداری وجود ندارد.
بررسی مولفه های تاثیر گذار بر اجتماع پذیری مجتمع های مسکونی با رویکرد حفظ خلوت ( نمونه مورد مطالعه: مجتمع مسکونی ششصد دستگاه مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۸
91 - 106
حوزههای تخصصی:
در مجموعه های مسکونی ، تأمین خلوت در دو بعد اصلی خود (یعنی حفظ حریم خانوادگی و حریم خصوصی) به عنوان مؤلفه های مؤثر در تأمین امنیت و آرامش ساکنان، در اولویت قرار دارد. در حقیقت نگرش افراد به خلوت، بخشی از فرایند اجتماعی شدن آنهاست و به منظور تثبیت روابط اجتماعی باید به خلوت افراد و گروه ها در عرصه عمومی توجه شود. ایجاد تعادل میان خلوت و تعامل اجتماعی امری ضروری است و باید با توجه به ارزش های فرهنگی هر جامعه ای بررسی شود. هدف از انجام پژوهش حاضر شناسایی و اولویت بندی شاخص های تأثیر گذار خلوت بر تعاملات اجتماعی در مجتمع مسکونی ششصد دستگاه مشهد است. روش انجام پژوهش "توصیفی_تحلیلی" است و برای شناسایی مؤلفه های خلوت مؤثر بر تعاملات اجتماعی از روش اسنادی و کتابخانه ای استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر ساکنان مجتمع مسکونی ششصد دستگاه مشهد است. حجم نمونه مورد مطالعه با استفاده از فرمول کوکران 322 نفر است. برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز از ابزار پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و PLS استفاده گردید. برای بررسی مدل پژوهش و ارزیابی اعتبار پرسشنامه از تحلیل عاملی تأییدی، برای مقایسه میانگین ها از آزمون تی تک نمونه ای و برای رتبه بندی مؤلفه ها از آزمون رتبه بندی فریدمن استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که مؤلفه های قلمروخواهی مانند فواصل میان فردی، مشخصات فیزیکی، قلمروهای فضایی و حریم سمعی و بصری به عنوان متغیرهای تأثیر گذار بر تعاملات اجتماعی در مجتمع مسکونی ششصد دستگاه با رویکردی به حفظ خلوت هستند. یافته های آزمون تی تک نمونه جامعه آماری نشان داد میانگین تمامی مؤلفه ها و زیرمؤلفه ها بالاتر از مقدار متوسط به دست آمده و تمامی مؤلفه ها و شاخص های تعیین شده دارای تأثیر نسبتاً زیادی بر تعاملات اجتماعی هستند(05/0>p). میانگین مؤلفه فواصل میان فردی برابر با 4.48، مرز و قلمرو برابر با 4.38، مشخصات کالبدی برابر با 4.12 و حریم سمعی بصری برابر با 4.06 هستند. نتایج آزمون رتبه بندی فریدمن همچنین نشان داد که مؤلفه های مرز و قلمرو و فواصل میان فردی دارای بیشترین میانگین رتبه و در نتیجه بیشترین تأثیر را بر تعاملات اجتماعی دارند . همچنین در میان زیرمؤلفه ها، انعطاف پذیری کالبدی، همگنی اجتماعی و انعطاف پذیری میان فردی دارای بالاترین میانگین رتبه و بیشترین تأثیر بر تعاملات اجتماعی هستند.
بام های سبز هیدروپونیک برای صرفه جویی در مصرف انرژی حرارتی مدارس سبز در اقلیم سرد و خشک ایران: مطالعه قیاسی بین دو نمونه بام سبز هیدروپونیک گسترده و مدولار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدارس سبز نوع جدید مدارس می باشند که در آن ها مصرف انرژی های تجدید پذیرکمتر از مدارس معمولی است. در این مدارس با افزودن پوسته های سبز مانند بام های سبز هیدروپونیک، علاوه برافزایش ارتباط دانش آموزان با طبیعت، میزان مصرف انرژی کاهش پیدا می کند. ازآنجایی که شناخت اولویت انواع این بام ها در اقلیم های مختلف، باعث کارکرد بهینه این بام ها از نظر صرفه جویی در مصرف انرژی می شود؛ لذا در پژوهش حاضر باهدف پیشنهاد بهترین بام سبز در مدارس سبز از نظر صرفه جویی در مصرف انرژی حرارتی در اقلیم سرد دو نمونه بام سبز هیدروپونیک مدولار و گسترده به عنوان انواع متداول بام سبزدر مدارس از نظر مقاومت حرارتی و دمای فضای زیر بام بایکدیگر مقایسه شدند، روش پژوهش ترکیبی از دو روش محاسبات عددی پیرامون مقاومت حرارتی هر دو بام و شبیه سازی یک مدرسه سبز استاندار با دو نمونه بام سبز گسترده و مدولار به کمک نرم افزار انرژی پلاس 8 است. در خلال تحقیق، یافته ها حاکی از آن بودند که مقاومت حرارتی بام سبز هیدروپونیک گسترده بیشتر از نمونه بام مدولار است (26506>6/7272)؛ همچنین درجه حرارت فضای زیر این بام در کاربری آموزشی در سرد ترین ماه برابر 9.08 است که تقریبا 6 درجه گرم تر از کاربرد بام سبز مدولار است؛ لذا، بام سبز هیدروپونیک گسترده عملکرد حرارتی بهتری از نمونه مدولار ازنظر صرفه جویی در انرژی برای مدارس سبز در آب وهوای سرد ایران دارد.
نقش ساختار کالبدی بر شکل گیری همبستگی اجتماعی در محلات شهری (نمونه موردی: محله قصردشت شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال نهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۳
85 - 96
حوزههای تخصصی:
الگوی ساخت کالبدی را می توان ساده ترین راه در راستای دست یابی به شکل گیری همبستگی اجتماعی دانست. بی تردید کیفیت کالبدی شهر در میزان و چگونگی برقراری روابط اثرگذار خواهد بود؛ به عبارت دیگر، روابط اجتماعی موجود در شهر، روح محله را زنده می سازد و بدون شک، کمیت و کیفیت آن، در گرو سلامت کالبد محله خواهد بود. تعاملات اجتماعی موجود درمحله ها در مقایسه با سایر شبکه های اجتماعی، موثرترین عاملی است که در نتیجه ی آن، همبستگی اجتماعی حاصل می شود. عاملی که در سطح محله ها به ایجاد همبستگی اجتماعی کمک می کند، کیفیت ساختار کالبدی این مکان ها است که حضورپذیری ساکنان و به تبع آن شکل گیری تعاملات اجتماعی را به دنبال دارد. در این راستا، هدف اصلی پژوهش، نقش ساختار کالبدی بر شکل گیری همبستگی اجتماعی محله ی قصردشت شهر شیراز در نظر گرفته شده است. روش مورد استفاده در این پژوهش، توصیفی-تحلیلی و از نوع کاربردی است که در محله ی قصردشت شیراز با جمعیت 7302 نفر و نمونه ی قابل تعمیم 365 نفر مورد بررسی قرارگرفته است. داده ها با استفاده از نرم افزار spss و از طریق ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج نشان می دهد که تأثیر مؤلفه های همبستگی اجتماعی و رابطه ی آن ها با ساختار کالبدی معنادار است. همچنین از میان 4 مؤلفه ی همبستگی اجتماعی، وحدت اجتماعی، مشارکت و احساس تعلق، وحدت اجتماعی، بیشترین تأثیر و احساس تعلق، کمترین تأثیر را بر همبستگی اجتماعی دارند.بنابر آن چه گفته شد، در محله هایی که مناسبات اجتماعی در طول سالیان به واسطه ی روابط چهره به چهره میان ساکنان شکل گرفته است، درجه بالاتری از اعتماد، امنیت، کنش متقابل، همبستگی و انسجام اجتماعی وجود دارد.
تأثیر رودخانه مرزی هریرود بر روابط هیدروپولیتیک ایران و افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق با بررسی هیدروپولیتیک رود مرزی هیرود به مسائل بوجود آمده بین ایران و افغانستان پرداخته شده است. اهمیت تحقیق به سبب پدید آمدن چالشهایی در مسائل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی در روابط این دو کشور و همچنین مردمان ساکن در حاشیه مرزی بوده است. وابستگی افغانستان به آب هریرود برای تأمین نیاز آبی و برنامه های توسعه این کشور، مسبب ورود آب به ایران و چالش امنیت آبی شمال شرقی و شهرهای بزرگی نظیر مشهد شده است. این موضوع برای منطقه معضلات سیاسی نظیر مخاطرات برای امنیت ملی، منابع آبی و مشکلات اجتماعی و اقتصادی مانند مهاجرت گسترده، قاچاق، بیکاری، از بین رفتن کشاورزی و همچنین چالشهای زیست محیطی نظیر معضل امنیت منابع آب شرب و بروز ریزگردها را به همراه داشته است. هدف اصلی در این مقاله بررسی تأثیر رودخانه مرزی هریرود بر روابط هیدروپولیتیک ایران و افغانستان می باشد که با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و سایتهای اینترنتی به این موضوع پرداخته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که روابط سیاسی ایران و افغانستان متأثر از هیدروپولیتیک هریرود می باشد. همچنین، به سبب بالادست بودن افغانستان در حوضه آبریز هریرود، تمایل به جلسات مشترک ندارد و این کشور به جبران فرصت های از دست رفته دوران اشغال و جنگ های جهادی و داخلی اکنون به سیاستهای یک جانبه گرایانه متمایل بوده و به استفاده ابزاری از آب در قبال ایران روی آورده است.
تحلیلی بر پذیرش اجتماعی تأمین آب جهت خودکفایی گندم تا افق 1404 جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
78 - 91
حوزههای تخصصی:
در شرایط منابع آبی کشور، برقراری تناسب بین امنیت غذایی متکی بر تولید داخل و امنیت آبی به عنوان دو مؤلفه ی اساسی امنیت ملی و پذیرش اجتماعی آن، از الزامات مشروعیت و مقبولیت سیاست ها در چارچوب ارتقای حکمروایی آب و کشاورزی تلقی می گردد. هدف این مقاله که منعکس کننده بخشی از یک آینده پژوهی یکپارچه است به دنبال پاسخ به چگونگی پذیرش دلایل ناظر بر تأمین آب برای خودکفایی گندم تا 1404 از سوی ذی نفعان اصلی هست. بر اساس اطلاعات NETWAT مصرف آب تولید ملی گندم برآورد شده سپس بنا به نتایج کارگاه، معیارهای تأیید و رد تأمین آب برای خودکفایی گندم در قالب سیزده متغیر استخراج گردید. پرسشنامه ای با طیف لیکرت 5 گزینه ای و پس از ارزیابی روایی توسط کارشناسان و برآورد آلفای کرونباخ 704/0 در سطح 05/0 میان 47 نفر از خبرگان بخش کشاورزی و آب توزیع شد که با روش نمونه گیری خوشه ای و هدف مند انتخاب شدند. فرضیه پایین بودن میزان پذیرش µi
توسعه پایدار، واکاوی نگرش و دیدگاه های کشاورزان گندم کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، واکاوی نگرش کشاورزان گندم کار به توسعه پایدار و عوامل مؤثر بر آن در شهرستان اسلام آباد غرب بود. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه ای بود که روایی و پایایی آن توسط صاحب نظران توسعه پایدار مورد تائید قرار گرفت و الفای کرونباخ برای بخش های مختلف پرسشنامه بین 65 تا 77 صدم محاسبه گردید. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی از نرم افزارهای SPSS 20و Lisrel 8.8استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نگرش به توسعه پایدار نشان داد که از میان سه عامل نگرشی، عامل ""عاطفی"" با ضریب تأثیر 60/0λ= بیش ترین میزان واریانس به عنوان قوی ترین شاخص مرتبط با نگرش پایدار کشاورزان موردمطالعه، شناسایی شده است. همچنین نتایج حاصل از رگرسیون چند متغیره، بیانگر این است که از بین متغیرهای مختلف تنها متغیر سطح زیر کشت، اثر مثبت و سن، اثر منفی در پیش بینی نگرش افراد در زمینه پایداری کشاورزی دارد. با افزایش سطح زیر کشت، نگرش افراد، مثبت و با افزایش سن، نگرش آن ها، منفی می شود. با توجه به نتایج بدست آمده؛ جهت بهبود نگرش کشاورزان به توسعه کشاورزی پایدار پیشنهاد هایی ارائه گردید.
سنجش و تدوین راهبردهای مناسب ارتقاء ظرفیت نهادی منطقه ای (نمونه موردی: شهرستان های بوکان و ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره اول بهار ۱۳۹۱ شماره ۲
23 - 39
حوزههای تخصصی:
برخورد با چالشهای عمده ای که بسیاری از مناطق ایران با آن مواجه هستند، مستلزم توجه هر بیشتر به نهادهای محلی و ارتقاء ظرفیتهای آنهاست. بنابراین این مقاله به دنبال سنجش ظرفیت نهادی در سطح مناطق مطالعاتی و نیز پاسخگویی به این سوال اساسی است که راهبردهای مناسب برای ارتقاء و افزایش ظرفیت نهادی در سطح مناطق مطالعاتی کدامند؟ برای دستیابی به هدف و پاسخ به سوال تحقیق، نخست با استفاده از روش پیمایشی ظرفیت نهادی منطقه ای در سطح مناطق مطالعاتی مورد سنجش قرار گرفته و سپس از طریق چارچوب برنامه ریزی راهبردی، راهبردهای مناسب برای ارتقاء ظرفیت نهادی در سطح مناطق مورد مطالعه تدوین شده است. نتایج سنجش ظرفیت نهادی در سطح مناطق مورد مطالعه نشان می دهد که ظرفیت نهادی در شهرستان های بوکان و ارومیه به ترتیب میزان های پایین و متوسط را به نمایش می گذارند. همچنین راهبردهای ارتقاء ظرفیت نهادی شامل ایجاد سازوکارهای قانونی روابط بین نهادها، بهبود محیط و ترتیبات قانونی برای ایفای نقش نهادها، فراهم نمودن بسترهای لازم برای افزایش تناسب قوانین و مقررات سطوح بالاتر با سطح منطقه، تقویت نقش کارگروه ها و شوراهای تخصصی، واگذاری بیشتر امور محلی به نهادهای محلی، ایجاد زمینه های قانونی برای حضور نهادهای موجود در سطح منطقه در فرایندهای اداره منطقه، بهبود وضعیت دسترسی نهادها به منابع دانش و یادگیری و کسب دیدگاه ها و خواسته های مردم و همچنین افزایش حضور و نقش آفرینی نهادهای نماینده بخش خصوصی و سرانجام ارتقاء توانایی درونی نهادها (به ویژه از لحاظ منابع مالی در شهرستان بوکان و به خصوص در ارتباط با نهادهای دولتی) می باشد.
تحلیلی بر وضعیت توسعه گردشگری و موانع عمده جذب گردشگر در شهرها (نمونه موردی: مهاباد)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۲ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳
233 - 252
حوزههای تخصصی:
گردشگری، به منزله فعالیتی که در دنیای امروزی توان اثرگذاری بر فرایند توسعه متوازن و خردورزانه را در همه دنیا به نمایش گذاشته، مورد توجه گروه وسیعی از سیاست گذاران و برنامه ریزان نظام های سیاسی و مدیران اجرایی در کشورها و شهرهای مختلف قرار گرفته است. در این پژوهش، به بررسی و تحلیل موانع توسعه گردشگری در شهرستان مهاباد پرداخته شده است. این پژوهش براساس نوع هدف، کاربردی و روش تحقیق در آن توصیفی تحلیلی است. همچنین، شیوه گردآوری داده ها نیز اسنادی پیمایشی است. برای تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات، پرسش نامه ای تدوین و در چند بعد در زمینه توسعه گردشگری و موانع توسعه گردشگری بین گردشگران وارد شده به مهاباد توزیع شد. نتایج بیانگر آن است که موانع قانونی، اقتصادی و کالبدی، طبیعی و جغرافیایی سه مشکل جدی در توسعه گردشگری شهری شهرستان مهاباد است. موانع قانونی (آیین نامه ها و مقررات) مهم ترین مانع در توسعه گردشگری شهری شهرستان مهاباد است. پس از آن، به ترتیب موانع کالبدی، طبیعی و جغرافیایی، موانع اقتصادی، موانع آموزش و زمینه سازی، موانع فرهنگی و فقدان جاذبه های کافی به ترتیب مهم ترین موانع توسعه گردشگری و جذب گردشگر شهری مهاباد است.
نقش نشانه های فضاهای شهری در ارتقاء حس تعلق به مکان، مطالعه موردی: محلات شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۴ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
57 - 72
حوزههای تخصصی:
حس تعلق به مکان به عنوان عامل ارتقاء دهنده تعامل و ارتباط میان فرد با محیط، رفاه ذهنی فرد و یکی از عناصر کلیدی توسعه پایدار محلی در فضاهای شهری است؛ لذا شناخت حس تعلق و عوامل مؤثر بر آن و راه های ارتقای آن یکی از موضوعاتی است که می تواند به ارتقای شرایط زیستی و محیط کالبدی منجر شود. از میان عوامل متعددی که بر حس تعلق افراد مؤثر است، نقش انگیزی و میزان خوانایی محیطی از طریق نشانه های فضاهای شهری است. در این خصوص شکل گیری نقشه ذهنی ساکنین محلات برگرفته از نشانه ها و عناصر نمادین اهمیت ویژه ای دارد. در این مطالعه ضمن تحقیق در خصوص عوامل مؤثر بر شکل گیری نقشه های شناختی و افزایش نقش انگیزی نشانه های شهری بر نحوه اثر بر حس تعلق ساکنین پرداخته شده است. به این منظور شش محله از شهر زنجان (به نام های سبزه میدان، سعدی، کوچه مشکی، انصاریه، کارمندان و گل شهر) که در سه بافت تاریخی، میانی و جدید هستند، برای مطالعه انتخاب شده اند. تعداد 300 پرسشنامه برای سنجش حس تعلق افراد استفاده شده و به دو روش میدانی و تحلیل نرم افزاری مطالعه صورت پذیرفته است. علاوه بر تهیه پرسشنامه، نقشه های ذهنی پرسش شوندگان نیز از طریق ترسیم و تحلیل آن ها استخراج شده است. نتایج حاصل از مطالعه نشان می دهد که میان حس تعلق ساکنین و نقشه شناختی شکل گرفته در ذهن ساکنین و تعداد نشانه های اشاره شده در هر یک از نقشه ها رابطه ای مستقیم و معنادار برقرار است. به عبارت دیگر با افزایش میزان حس تعلق در مکان نقشه های شناختی ساکنین نیز تقویت و ارجاعات ذهنی بیشتری به نشانه های محیط می گردد. همچنین مطالعات نشان داد ساکنین محلاتی که در بافت های تاریخی و میانی هستند به دلیل تعدد نشانه های نمادین و معنایی درگذر زمان نسبت به محلات جدید از حس تعلق بالاتری برخوردارند. همچنین نتایج حاصل از آزمون های استنباطی نشان داد که نشانه های شهری به میزان 623/0 بر حس تعلق افراد تأثیر مستقیم و معناداری دارد.
مطالعه نقش فضای باز و الگوی پر و خالی خانه و مسجد در معماری سنتی و بازآفرینی آن در معاصر ایران
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۶
۸۹-۱۰۲
حوزههای تخصصی:
رعایت الگوهای بومی پر و خالی در خلق فضاهای زندگی ایرانیان منطبق با فرهنگ همسازی با طبیعت در اقلیم های مختلف کشور و برای قرن های متمادی شیوه عملکرد معماران بوده است. تقریباً بناهای امروزی پیوستگی و مسئولیت خود را نسبت به زمین، آسمان و همجواری ها از دست داده اند. فضاهای باز به واسطه تقلید نا آگاهانه از معماری تندیس وار اروپایی به پس مانده و اضافه فضاها تبدیل شده و اهمیت پیشین خود را ندارند. این پژوهش با بررسی ویژگی های فضای باز در مساجد و خانه ها (به عنوان دو عنصر مهم در شکل گیری شهرهای ایرانی) به دنبال راهکارهایی برای ایجاد توازن و رابطه مطلوب بین انسان و طبیعت و ایجاد حس تعلق و مشارکت در فضاهای معماری و بازآفرینی مفهوم فضای باز در کالبدی جدید و در مجموع به دنبال احیای دوباره مفهوم حیاط در معماری معاصر است. تحقیق حاضر براساس روش توصیفی و تحلیلی گونه های ارتباط فضای باز و بسته انجام شده است. در همین راستا، 12 نمونه پلان مسجد و 12 نمونه پلان خانه در معماری سنتی و بررسی معماری مساجد و خانه های دوران معاصر، ارتباط فضای باز و بسته در آن ها مورد بررسی قرار گرفت و گونه بندی شد. نتایج پژوهش بر این مهم تأکید دارد که ارزش های نهفته در فضاهای باز و اصول حاکم بر آن ها، قابلیت تداوم دارند و استمرار آن ها در معماری معاصر می تواند کارآمد باشد.
نقش پناهندگان در جغرافیای شهرها و مرزهای شاهنشاهی اشکانی با امپراتوری روم از آغاز تا سقوط سلسله؛ با نگاهی به اهمیت آنها در معماری و برنامه ریزی شهری دوران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با روی کار آمدن شاهنشاهی اشکانی و سقوط سلسله سلوکی در ایران مناسبات ایران با دولت های همجوار شکل جدیدی به خود گرفت. در این زمان یکی از مسائل مهمی که بروز کرد، پناهندگی عده ای از شاهزادگان اشکانی به امپراتوری روم و از سوی دیگر پناه آوردن برخی شخصیت های نظامی روم به دربار ایران بود. با توجه به قدرت دو کشور و نزدیکی قلمروهای سرزمینی و مرزهای دو امپراتوری، شخصیت های مهم دو کشور برای رسیدن به قدرت یا نجات جان خود به دیگری پناهنده یا می گریختند. نکته قابل ملاحظه در این زمینه این است که این پناهندگان به چه میزان در مراودات سیاسی و دست به دست کردن مکان های جغرافیایی و سوق الجیشی تأثیر و نقش داشته اند؟ آیا پناهندگی آن ها باعث شده است که چشم انداز جغرافیایی و بعضاً توسعه طلبی دو دولت قدرتمند آن روز دستخوش تغییر و تحول گردد؟ این پژوهش با طرح سؤالات مذکور در پی آن است که با روش گردآوری اطلاعات مبتنی بر داده های تاریخی و جغرافیایی به این پرسش ها پاسخ دهد. استنباطی که از این پژوهش می شود این است که پناهندگان با توجه به جایگاه و نفوذی که در قلمرو خود داشتند و نظر به شناختی که از قلمروها و سرزمین های پیرامون داشته اند و با توجه به حمایت و جانبداری دولت ها از آن ها مرزها و قلمروهای سرزمینی را در اثر مرور زمان دستخوش جابجایی به نفع و ضرر دیگری رقم زنند.
تفاوت های حافظه و هویت مکانی آلمان و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث جدید، در حوزه ژئومرفولوژی، طرح مفهوم هویت و حافظه مکانی است. این مقوله که با طرح دیدگاه پدیدارشناسی در جغرافیا آغاز شده، با مبانی پوزیویتسم منطقیمتفاوت است. ژئومورفولوژی پدیدارشناسانه با نظامی از الفاظ جدید چون «نگار»[1] و «نگاره سرزمینی»[2]آغاز و مفاهیمی چون منطق چیدمان در فضا، حافظه و هویت مکانی از آن زاده می شود؛ به همین دلیل علی رغم وجود منابع ارزشمند یخچال شناسی در آلمان، جای تحلیل های پدیدارشناسانه در این مطالعات خالی است. اکنون از دیدگاه پدیدارشناختی، مسأله ژئومورفولوژی آلمان را می توان بدین گونه مطرح کرد که این کشور با چند نگاره سرزمینی روبه روست و این نگاره ها، حافظه مکانی کدام فرایند و دوره را در شکل گیری هویت مکانی و سکونتگاه های این سرزمین مشارکت داده اند؟ نتایج به دست آمده از تحقیقات مشترک دانشگاه اصفهان و ورتسبورگ که متکی به تحلیل داده های پایگاه Litho lex است، نشان می دهد که: آلمان حاصل سه نگاره از «دوره یخچالی»[3] در حافظه فضایی خود است. «خط تعادل آب ویخ قاره ای»[4] و کوهستانی، این سه نگاره را از یکدیگر تفکیک می کند. هویت مکانی سکونتگاه های شهری در این کشور، از قانون همگرایی بردارهای یخی[5] و مئاندرینگ رودخانه ای[6] پیروی می کنند و سکونت روستایی، حاصل تکوین سازمندی اجتماعی جنگل نشینی است. [1] .Land -text [2]. Land -context [3] .Last Glacial Maximum [4]. Equilibrium Ice -Water Line (I.W.E) [5] .Convergence [6] .River Meandering
برنامه ریزی راهبردی اثرات مجتمع مجتمع چادرملو بر سکونتگاه های شهرستان بهاباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه معدنی- صنعتی در ایران مرکزی به مثابه قوه محرکه توسعه و رشد همه جانبه بخش های اقتصاد منطقه ای و ملی از سال های گذشته برگزیده شده است؛ درحالی که در گام های نخستین به ویژگی های محیط شکننده و آسیب پذیر این منطقه کمتر توجه شد و آینده نگری ارزیابی اثرات این الگوی توسعه و پروژه ها به مسئله ای مغفول بدل شد. در همین راستا پژوهش حاضر با استفاده از روش های برنامه ریزی راهبردی، به دنبال جست وجوی راهبردهای متناسب برای کاهش اثرات منفی این الگوی توسعه و پروژه ها می باشد. این پژوهش از منظر ماهیت در رده پژوهش های کاربردی و توسعه ای و از منظر روش در رده پژوهش های توصیفی- تحلیلی قرار دارد که با استفاده از مدل SWOT و QSPM به برنامه ریزی راهبردی اثرات مجتمع چادرملو بر سکونتگاه های شهرستان بهاباد مبادرت نموده است. نتایج حاصله نشان می دهد از منظر برنامه ریزی راهبردی، محدوده پژوهش در موقعیت تهاجمی قرار دارد. در این موقعیت با اجرای راهبردهای متناسب باید کوشش شود با استفاده از نقاط قوت از فرصت های خارجی بهره برداری کند. در همین راستا راهبرد مناسب در زمینه توسعه پایدار در منطقه، بهره گیری از طرح های اشتغال زا و استفاده از توان و پتانسیل مجتمع چادرملو با تکیه بر نیروهای بومی و افراد آسیب دیده بر اثر خشکسالی می باشد که در کنار راهبردهای مکمل و تکمیلی می تواند توسعه ای مناسب را در پی داشته باشد.
تحلیل آسیب پذیری کاربری اراضی شهری جوانرود در برابر زلزله با استفاده از تحلیل شبکه ای (ANP) و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۵)
119 - 137
حوزههای تخصصی:
مخاطرات طبیعی و انسانی همواره تهدیدی برای زندگی انسان هاست. در دهه های اخیر،به رغم پیشرفت های علمی در پیش بینی حوادث و مدیریت بحران، بلایای طبیعی همچنان هزینه های سنگینی به جوامع انسانی وارد می سازند. از آنجا که ایران در میان ده کشور بلاخیز جهان قرار دارد و از میان بلایای طبیعی زمین لرزه در ایران، بنا به ماهیت خاص خود، از اهمیت و توجه بیشتری برخوردار است زیرا نسبت به سایر بلایای طبیعی دیگر فراوانی آن بیشتر است تلفات و صدمات فراوانی نیز به همراه دارد. شهر جوانرود از شرایط ویژه ای در رابطه با مخاطراتی همانند زلزله برخوردار است. در پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل شبکه ای (ANP) و با بهره گیری از نرم افزارهای Super Decisionو ARC GIS و با استفاده از داده های مربوط به کاربری اراضی شهر جوانرود، DEM 30×30 متری و نقشه زمین شناسی 1:100000 پس از تبیین اصول، اهداف نقشه های آسیب پذیری مورد نیاز برای مشخص کردن پهنه های خطر به دست آمد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که حدود 20/0 از فضاهای ساخته شده شهری جوانرود در برابر این نوع از مخاطرات آسیب پذیری متوسط به بالایی دارد و ساختار کالبدی مطلوبی در چارچوب بحث مدیریت زلزله ارائه نمی کند؛ محلات حاشیه نشین در پهنه آسیب پذیری بالا و نیز مسکن مهرهای شهر به علت قرارگرفتن در حاشیه مرتفع شهر و سنگ بستر نامناسب و ارتفاع و شیب زیاد و تعداد طبقات بیشتر نسبت به سایر واحدها دارای آسیب پذیری بیشتری می باشند. فضای مسکونی و کاربری اراضی جوانرود نشان می دهد، درصورت بی توجهی و برنامه ریزی نامناسب، رویکرد مقابله با زلزله می تواند به فاجعه انسانی و مصیبتی بزرگ منتهی شود.
ریخت شناسی معماری معنامحور با استفاده از روش چیدمان فضا (مطالعه موردی: مسجد حکیم اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی از نظریه پردازان بر این اصل اعتقاد دارند که با طراحی محیط کالبدی، معنا به وجود می آید. لذا معنا از دو حیث قابل بررسی است: بعد ذهنی و عینی یا فیزیکی. هدف از پژوهش تبیین معنا در معماری بناهای شاخص مذهبی دوره صفویه اصفهان، با استفاده از تحلیل ویژگی های فیزیکی فضای معماری آنهاست. پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش است که کدام یک از فضاهای مسجد از بعد فیزیکی و کالبدی معنادهی بیشتری دارد و دلیل معناداری فضاهای مسجد چیست؟ به همین منظور از میان ادوار تاریخی، دوره صفویه و از میان بناهای مذهبی، مسجد حکیم اصفهان به عنوان نمونه موردی انتخاب شد. روش تحقیق در پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی می باشد. روش تحلیل آن نیز با استفاده از نرم افزار دپس مپ و آنالیز مؤلفه های ریخت شناسی معماری نظیر: هم پیوندی، نفوذپذیری، گوناگونی، خوانایی، وحدت فضایی و عمق فضا در فضاهای مختلف مسجد حکیم است. پس از آنالیز نقشه ها توسط نرم افزار دپس مپ و مشاهده رفتارهای حرکتی انسانی، این نتیجه حاصل گشت که حیاط علاوه بر داشتن شفافیت و تداوم دید بصری، دارای میزان بالاتری از هم پیوندی، نفوذپذیری و وحدت فضایی می باشد. همچنین از حیث گوناگونی شبستان با تلفیق فضاهای باز، نیمه باز و بسته، نسبت به سایر فضاهای مسجد از میزان گوناگونی بیشتری برخوردار است و علاوه بر آن دارای بیشترین میزان قابلیت انتخاب بوده است. مشاهده میدانی رفتار حرکتی و بصری بازدیدکنندگان مسجد نیز تأییدی بر این مدعاست. از دستاوردهای این پژوهش می توان در طراحی مساجد امروزی با توجه به الزامات و نیازهای جدید نیز بهره جست.
سنجش میزان تاب آوری اجتماعی- فرهنگی کاربری اراضی شهری (مطالعه موردی: منطقه ی 1 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف کلی از پژوهش حاضر، بدست آوردن عوامل تاثیرگذار در میزان تاب آوری اجتماعی- فرهنگی کاربری اراضی شهری و تعیین میزان اهمیت نقش هر یک از این عوامل و بررسی آن ها در منطقه ی 1شهر تهران می باشد. روش تحقیق این پژوهش توصیفی تحلیلی، و ماهیت آن کاربری است. در این پژوهش، ابتدا چارچوب نظری تحقیق از طریق جمع آوری اطلاعات از طریق مطالعات اسنادی صورت پذیرفت. در ادامه به منظور بررسی میزان تاب آوری اجتماعی- فرهنگی کاربری اراضی، براساس نظرات کارشناسان و بررسی پژوهش های قبلی، معیارهای تراکم جمعیت، سرانه مراکز ورزشی، مذهبی، آموزشی، فرهنگی، بهداشتی- درمانی، انتظامی و گردشگری تعیین گردید. سپس مقایسات زوجی شاخص ها به کمک 15 نفر از اعضای هیئت علمی و کارشناسان متخصص که در حوزه ی برنامه ریزی محیط زیست، برنامه ریزی شهری، برنامه ریزی روستایی و شهرسازی تخصص داشته اند، صورت پذیرفته است. همچنین به منظور ارزیابی و بررسی نهایی از روش FAHP، سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS) و Idrisi بهره گرفته شده است. در نهایت، ارزیابی ها و بررسی ها نشان داد که میانگین تاب آوری منطقه ی 1 شهرداری تهران معادل 69/0 است. بر این اساس پیشنهادها و راهبردهای به منظور ارتقاء میزان تاب آوری منطقه ی مورد مطالعه ارائه شده است.