فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۶۸۱ تا ۷٬۷۰۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
واژه «پایدار» امروزه به طور گسترده ای به منظور توصیف جهانی که در آن نظام های انسانی و طبیعی تواماً بتوانند تا آینده ای دور ادامه حیات دهند، به کار گرفته می شود. توجه به این مسئله و لزوم ارزیابی توان اکولوژیکی و ظرفیت های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در مباحث مختلف توسعه به خصوص گردشگری، برنامه ریزان توسعه را ملزم به شناسایی منابع از ابعاد مختلف و بهره برداری درست و عقلانی از آن ها می کند. در این راستا پژوهش پیش رو با هدف توسعه گردشگری پایدار به مطالعه و ارزیابی توان توسعه گردشگری در شهرستان خور و بیابانک پرداخته است. تحقیق حاضر از نوع توصیفی تحلیلی مبتنی بر روش های کتابخانه ای و میدانی است، بدین صورت که ابتدا با بهره گیری از روش سیستمی و مدل های ارزیابی توان اکولوژیکی دکتر مخدوم، توان اکولوژیکی منطقه ارزیابی گردید. در مرحله بعد، با استفاده از مدل مقایسه زوجی ساعتی ارزش گذاری شاخص های اجتماعی، اقتصادی و کالبدی صورت پذیرفت و ظرفیت های اقتصادی- اجتماعی منطقه گردشگری شهرستان خور و بیابانک با بهره گیری از مدل ELECTRE، به لایه های اطلاعاتی قبل اضافه گردید؛ و در نهایت با استفاده از مدل برنامه ریزی راهبردی SWOT راهکارهای اساسی جهت توسعه بخش گردشگری منطقه مورد مطالعه، ارائه گردید. نتایج حاصل از مطالعات صورت گرفته حاکی از آن است که این محدوده دارای پتانسیل بالایی برای توسعه گردشگری بیابان و گردشگری قومی- فرهنگی بوده و می توان از طریق برنامه ریزی منطقی و عقلانی در راستای ظرفیت و پتانسیل منطقه و توجه بنیادین به مفاهیم و آموزه های گردشگری پایدار، مقدمات توسعه هرچه بیش تر گردشگری منطقه را فراهم نمود.
بررسی سازوکار تاثیرگذاری شاخص های سرمایه اجتماعی در حکمروایی مطلوب شهری با استفاده از Amos، مطالعه موردی: شهر نسیم شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، سنجش و تحلیل رابطه بین سرمایه اجتماعی شهری و حکمروایی مطلوب شهری(مورد پژوهی: نسیم شهر) می باشد. پژوهش حاضربرحسبهدفکاربردیو روش تحقیق آن توصیفی- تحلیلیو پیمایشی ازنوعهمبستگیمی باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر ساکنان شهر نسیم شهر(افراد بالای 18 سال) در نظر گرفته شده است. نمونه گیری بر حسب توزیع جغرافیایی جمعیت و با استفاده از روش های نمونه گیری تصادفی انجام شده است.پژوهش حاضر براینفرضاستواراست بین سرمایه اجتماعی شهری و حکمروایی مطلوب شهری رابطه معناداری وجود دارد و همچنین بین مولفه های سرمایه اجتماعی و مولفه های حکمروایی مطلوب شهری رابطه معناداری وجود دارد.داده های این پژوهش از طریق ارائه پرسشنامه، در بین شهروندان، بخش خصوصی و همچنین ادارات دولتی جمع آوری شده است و با بررسی اطلاعات و همچنین تجزیه و تحلیل آن ها با استفاده از نرم افزارSpss سعی در تبیین مناسب داده ها شده است.در نهایت بعد از تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارSpss از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار Amos انجام گردیده است.ضریب همبستگی پیرسون با ضریب 273/0 و SIG=0.000، بین سرمایه اجتماعی و حکمروایی مطلوب شهری رابطه معنادار وجود دارد. معنا داری هر دو گزینه در سطح 99% می باشد. بنابراین نتایج پژوهش نشان می دهد باافزایشسرمایه اجتماعی شهرونداندرمحدودهموردمطالعهشاخص هایحکمروایی مطلوب شهری نیزافزایشخواهد یافت.
امکان سنجی به کارگیری رهیافت های توانمندسازی و بهسازی در ساماندهی سکونت-گاه های غیررسمی (نمونه مطالعاتی: محله چمن کرمانشاه)
حوزههای تخصصی:
باگسترش روزافزون شهرنشینی و برخلاف توسعه تکنولوژی و تدابیر مدیریتی روزبه روز معضلات شهری افزایش می یابد. یکی از زمینه های ناپایداری شهری به ویژه درکشورهای درحال توسعه، گونه ای از سکونت با مشکلات فراوان و موسوم به اسکان غیررسمی است. فشارها و تهدیدهای این نوع سکونت برمحیط و کالبد شهری را اگر باخطرات ناشی از ناپایداری کالبدی، که تهدیدی جدی برای ساکنان و سایر شهروندان می باشند را در نظر بگیریم لزوم توجه و برنامه ریزی برای ساماندهی وضعیت فعلی و جلوگیری از گسترش این سکونت گاه ها درآینده عیان می گردد. در سال های اخیر و با تغییرنگرش و رویکرد مواجهه با معضل اسکان غیررسمی در جهان و توجه به بهسازی و توانمندسازی این محلات، در ایران نیز سیاست های همانند با ابزارهایی مانند خودیاری اهالی، تسهیلات بانکی و اعتبارات دولتی مورد تأکید قرارگرفته است. شهر کرمانشاه به عنوان یکی ازشهرهای درگیر با معضل اسکان غیررسمی دارای اسکان های متعدد نامتعارف است که یکی از این اسکان های غیررسمی به نام محله چمن دارای مشکلات فراوانی است. با انجام مطالعات از طریق مدارک و اسناد موجود و هم چنین توزیع پرسشنامه، به جمع آوری اطلاعاتی درباره مشکلات موجود و وضعیت ساکنان محله پرداخته است و با تحلیل داده ها و استفاده از تجربیات توانمندسازی و بهسازی در ایران و سایر نقاط جهان بررسی و امکان سنجی این سیاست ها در نمونه موردی و پیشنهاد راهبردهایی مناسب جهت ساماندهی نمونه موردی پرداخته شده است. از نتایج به دست آمده این پژوهش می توان به این مهم اشاره کرد که انجام توانمندسازی و بهسازی محله در گروی تغییر نگرش ساکنان و جلب اعتماد آنان است و با انجام این امور می توان به افزایش رفاه و پایداری اقتصاد شهری شهروندان و ساکنان امیدوار بود.
ارزیابی کارکرد شهرهای کوچک در توسعه ناحیه ای روستاهای پیرامون با استفاده از مدل AHP در نرم افزار GIS (مورد مطالعه: شهر بنجار- شهرستان زابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه توسعه شهرهای کوچک به عنوان یک فرایند اجتماعی، اقتصادی و فضایی- مکانی در محیط روستایی باعث بهبود و افزایش خدمات به روستاییان و کاهش شدت وابستگی آنان به شهرهای رده بالاتر خود شده و به عنوان مراکزی مناسب در فضاهای روستایی با هدف انسجام فضایی مورد تأکید قرار گرفته اند. در دو دهه گذشته توجه ویژه ای به نقش شهرهای کوچک در توسعه نواحی روستایی و عملکرد مثبت آنها در الگوی سکونتگاهی مناسب در کشورهای در حال توسعه شده است. تحقیق حاضر با تکیه بر مطالعه در شهر کوچک بنجار در پی بررسی کارکرد اجتماعی و اقتصادی به روستاهای پیرامون در زمینه هایی مانند رشد اقتصادی و بهبود خدمات دهی اجتماعی در قالب 11 مؤلفه پرداخته شده است. نوع پژوهش حاضر کاربردی و روش انجام آن توصیفی تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات به دو صورت کتابخانه ای و میدانی و اخذ اطلاعات از طریق پرسشنامه و مشاهده در روستاهای بالای50 خانوار با حجم نمونه 365 خانوار، با سطح اطمینان 95 درصد به کمک فرمول کوکران تعیین و انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها و پردازش آنها از روش های آماری SPSS,Exsel و از مدل AHP و سیستم اطلاعات جغرافیایی به تعیین اهمیت نسبی فاکتور های مؤثر در سطح برخورداری از امکانات و خدمات روستاهای شهر کوچک بنجار پرداخته شد. با توجه به نتایج حاصل از تحلیل یافته های پرسشنامه ای با آزمون T تک نمونه ای جهت تحلیل تأثیر کارکرد اجتماعی و اقتصادی شهر کوچک بنجار بر روستاهای اطراف پرداخته شد. که میانگین شاخص اجتماعی (2.72)، مورد تأیید و میانگین شاخص اقتصادی (3.52) رد گردید.
بررسی تأثیر ماندگاری شاغلین اداری بر توسعه اجتماعی – اقتصادی روستاهای بخش شیب آب شهرستان زابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهمیّت توسعه ی روستایی و نقش حیاتی آن در پیشرفت کشورهای در حال توسعه بر کسی پوشیده نیست، تحقّق این مهم بیش از هر چیز در گرو توسعه منابع انسانی از طریق مشارکت اجتماعی- اقتصادی امکان پذیر خواهد بود. هویّت دادن به افراد شاغل اداری، استقلال بخشیدن به آنان و فراهم کردن زمینه ی مشارکت فعال آن ها در امور مختلف، عامل مهمّی در انگیزش بیشتر این سرمایه های انسانی در توسعه ی روستاها است. شواهد موجود نشان می دهد که افراد شاغل اداری ماندگار در روستاها، به عنوان نخبگان جامعه ی روستایی، طی دهه های گذشته در عرصه های اجتماعی- اقتصادی جامعه روستایی، فعالیت های چشمگیری داشته اند، که اغلب از دید برنامه ریزان و پژوهشگران روستایی دور مانده است. با این دیدگاه، پژوهش حاضر به بررسی تأثیر ماندگاری شاغلین اداری روستایی بر توسعه اجتماعی - اقتصادی روستاها با روش توصیفی- تحلیلی در بخش شیب آب زابل می پردازد. جمع آوری داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای و تکمیل پرسش نامه از شاغلین اداری ماندگار و غیرماندگار در سه طبقه از روستاهای جامعه نمونه انجام شده است. برای آزمون فرضیات از آزمون مان - ویتنی و کروسکال – والیس استفاده شد. یافته ها حاکی از تأیید فرضیات تحقیق می باشد، بنابراین، ماندگاری شاغلین اداری بر توسعه اجتماعی و اقتصادی روستاها مؤثر است. لذا پیشنهاد می گردد: در استخدام شاغلین اداری روستاها، تحصیل کرده های هر روستا در اولویت قرار گیرند. برای کارآفرینی شاغلین اداری ماندگار در روستاها، تسهیلات و پشتیبانی های مالی و نهادی لازم انجام شود. در بررسی و شناخت نیازهای روستاها جهت برنامه ریزی برای توسعه روستاها از ظرفیت های علمی و تجربی شاغلین اداری ماندگار در روستاها استفاده گردد.
تقسیمات سیاسی فضا و تعادل در نظام شهری منطقه (مورد مطالعه: تقسیم استان خراسان بزرگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الگوی نظام شهری هر منطقه در طول زمان تحت تأثیر عوامل مختلفی شکل می گیرد که در این بین دولت ها و تصمیمات دولتی نقش برجسته ای در شکل دهی به شبکة شهری و روابط سکونتگاهی ایفامی کند. از جمله ابزارهای قدرت مند دولت در این زمینه که با انگیزة تمرکززدایی صورت می گیرد، سازماندهی سیاسی فضا و تقسیمات کشوری است. بر همین اساس، این پژوهش با هدف بررسی تأثیرات تقسیمات سیاسی- اداری استان خراسان بزرگ بر نظام شهری منطقه تدوین یافته است. نوع پژوهش کاربردی و روش انجام آن مبتنی بر روش توصیفی- تحلیلی است که با توجه به ماهیت موضوع، مطالعه ای روندی و مقایسه ای انجام شده است. برای جمع آوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای و نیز آمارهای رسمی استفاده شده است. به منظور پردازش داده ها از تکنیک ها و مدل های منطقه ای شامل شاخص های نخست شهری، ضریب کشش پذیری، مدل آنتروپی و ضریب جینی استفاده شد. نتایج بررسی ها نشان می دهد که تقسیم استان بر نظام شهری منطقه تأثیرگذار بوده و به تمرکززدایی جمعیتی و تقویت شهرهای کوچک و میانی کمک کرده است. هر چند این تغییرات چشمگیر نبود و عدم تعادل جمعیتی در بین شهرهای استان خراسان بزرگ همچنان مشهود است.
اثرات اقتصادی شهرک های صنعتی بر توسعه نواحی روستایی همجوار مورد: شهرک صنعتی آق قلا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از سیاست های دولت ایران در توسعه روستایی، تنوع بخشیدن به اقتصاد روستا، تعدیل مهاجرت بی رویه از مناطق روستایی به شهرها، کاهش نابرابری های فضایی بین مناطق شهری و روستایی از طریق راهبرد استقرار صنعت در روستاها، در قالب ایجاد شهرک های صنعتی می باشد. هدف این تحقیق، شناخت و بررسی اثرات اقتصادی شهرک صنعتی آق قلا بر توسعه نواحی روستایی مجاور بوده است. پژوهش حاضر به صورت پیمایشی انجام گرفته است. جامعه ی آماری تحقیق ۱۶۷۶ خانوار روستایی ساکن در روستاهای اطراف شهرک آق قلا بوده است. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران ۳۲۰ خانوار برآورد گردیده و نمونه ها با روش نمونه گیری چندمرحله ای و به صورت تصادفی با انتساب متناسب انتخاب شده است. ابزار تحقیق پرسشنامه بوده که روایی آن از سوی کارشناسان مطالعات روستایی مورد تأیید قرار گرفت. پایایی آن، با انجام پیش آزمون و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ بررسی و تأیید شده است. نتایج تحقیق نشان داد که استقرار شهرک صنعتی آق قلا از نظر اقتصادی، اثرات بسزایی در توسعه نواحی روستایی همجوار خود داشته است و همچنین جزء مؤلفه «افزایش رفاه و قدرت خرید»، در دیگر مؤلفه ها تفاوت معناداری از نظر اقتصادی در روستاهای مورد مطالعه مشاهده نشده است.
سنجش تطبیقی تصویر ذهنی شهروندان و کارشناسان به مفهوم کیفیّت محیط شهری در طرح مسکن مهر (مطالعه موردی: شهر امیدیه)
حوزههای تخصصی:
امروزه اهمیّت محیط های سکونتی به ویژه در نواحی شهری به عنوان زیستگاه اصلی ساکنین افزایش یافته است. کیفیّت فضاهای مسکونی (اعم از درونی و بیرونی) می تواند با برآورد میزان رضایت یا رفاه استفاده کننده از آن مورد ارزیابی قرار گیرد. اندازه گیری میزان کیفیّت محیط شهری پیچیده و متأثر از مجموعه عوامل فراوانی است. این پژوهش با هدف کاربردی و در راستای ارتقای کیفیّت محیط در طرح مسکن مهر شهر امیدیه در پی پاسخ دادن به این سؤال است که اولویّت معیارها و شاخص های کیفیّت محیط در طرح مسکن مهر با تأکید بر تصویر ذهنی شهروندان از یک سو و نگاه مسؤلان و کارشناسان امور شهری از سوی دیگر کدامند؟ لذا برای سنجش کیفیّت محیط در طرح مسکن مهر شهر امیدیه پرسشنامه ای تدوین شد تا از نظر شهروندان و کارشناسان معیارهای مؤثر در کیفیّت محیط شهری (محیطی، اجتماعی و فرهنگی، اقتصادی، کالبدی و مدیریتی) مورد بررسی قرار گیرد. در این راستا، با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی و با به کارگیری نرم افزار SPSS در تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون آنالیز واریانس یک طرفه ( Oneway ) و آزمون دانکن در گروه بندی ( HSD ) سعی دارد به ارزیابی و رتبه بندی این مؤلفه ها بپردازد. نتایج حاصل، بیانگر آن است که شهروندان اولویّت پایین بودن سطح کیفیّت زندگی در طرح مسکن مهر شهر امیدیه را در عدم توجه به مسایل فرهنگی و اجتماعی محیط و سطح پایین معیار اقتصادی و کالبدی ساکنان می دانند. در حالی که در رویکرد کارشناسان در طرح مسکن مهر معیارهای اقتصادی دچار نابسامانی هستند. بررسی ها حاکی از این است که در ایجاد طرح های مسکن مهر شهر امیدیه نقش ساکنان نادیده گرفته شده است و سعی بر این بوده است که گروه خاصی از مردم در فضاهایی محدود و صرفاً منطبق با اهداف کمّی مسکن، اسکان داده شوند. بنابراین پیشنهاد می شود برای بهبود شرایط ساکنان و افزایش سطح کیفیّت زندگی در آن، به تطبیق گونه شناسی شهری با ساختار اجتماعی جامعه مورد مطالعه پرداخته شود.
راهبردهای پایداری کالبدی - اجتماعی در محلات تاریخی مطالعه موردی: محله عودلاجان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره سوم بهار ۱۳۹۳ شماره ۱۰
3 - 14
حوزههای تخصصی:
بافت تاریخی و با ارزش محله عودلاجان به دلیل فرسودگی مفرط در کالبد و ساختار و کمبود تأسیسات و تجهیزات زیرساختی و امکانات رفاهی در پاسخ گویی به نیازهای امروزی شهروندان ضعیف عمل می کند. به همین دلیل جمعیت بومی ساکن در این بافت کم کم به محلات دیگر شهر که دارای رفاه بیشتری می باشند، مهاجرت می کنند و مهاجران جدید که اغلب از اقشار کم درآمد اجتماع هستند، جایگزین آنها می شوند. در نتیجه در پی چنین رخدادی، بی ثباتی اجتماعی و فرهنگی در بافت حاکم می شود و با گذشت زمان افزایش می یابد. در بافت محله عودلاجان تجانس و همگونی فرهنگی وجود ندارد و نظام همسایگی و همبستگی اجتماعی به دلیل افت هویت و اصالت، بسیار ضعیف شده است. با مهاجرت ساکنان اصیل و قدیمی از این بافت تاریخی رفته رفته ارزش ها، خاطرات جمعی، هویت و حس تعلق خاطر افراد در این بافت ها رو به افول می گذارد و با فرسودگی فضاها و ایجاد مخروبه ها، مکان هایی مناسب برای آسیب های اجتماعی فراهم می شود. با بررسی مکرر محله عودلاجان و وجود مشکلاتی از قبیل فرسودگی زیاد بافت، خروج ساکنان اصیل، تغییر کاربری واحدهای مسکونی به کاربری های ناسازگار، کمبود امکانات رفاهی و خدمات زیرساختی شهری، ضعف در شبکه ارتباطی و معابر و وجود آسیب های اجتماعی فراوان، بهسازی و نوسازی محله برای افزایش پایداری در آن امری ضروری و مهم می باشد. در این تحقیق اطلاعات لازم از طریق مشاهده، تصویربرداری، تهیه نقشه های مورد نیاز و پرسشگری از ساکنان محله جمع آوری شد و برای تحلیل آن بر اساس اطلاعات کمی و کیفی و با استفاده از تکنیک «SWOT» در چارچوب عوامل درون محله ای(نقاط ضعف و قوت) و برون محله ای(تهدیدها و فرصت ها) عنوان شد تا راهبردهای پایداری کالبدی _ اجتماعی در محلات تاریخی و محله مورد بررسی استخراج شوند. یافته های به دست آمده حاکی از آن است که تأثیر عوامل بیرونی در عدم پایداری محله عودلاجان بیشتر از عوامل درونی محله می باشد.
گفتمانی تحلیلی در ارزیابی رویکردها و رویه های معماری زمینه گرای شهری در عصر جهانی شدن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۳۷
۳۲۶-۲۹۹
حوزههای تخصصی:
بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر تعلق شهروندان تهرانی به محله (جامعه مورد مطالعه: ساکنان بالای 18 سال منطقه 22 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۳۷
۱۶۴-۱۵۱
حوزههای تخصصی:
بررسی عوامل موثر بر گرایش روستائیان به ادغام روستاها در یکدیگر و ایجاد شهرهای جدید (مطالعه موردی:روستاهای پیرامون شهر بناب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شکل گیری شهرهای جدید در کشور ما سابقه کمی دارد با این حال توسعه شهرنشینی در دو- سه دهه اخیر شتابی چشمگیر یافته است و تقویت شهرهای کوچک و بهبود توسعه روستایی دارای روابط تنگاتنگی هستند.در این مقاله تلاش شد تا عوامل مؤثر بر گرایش روستاییان به مسأله ادغام روستاها در یکدیگر و شکل گیری شهرهای جدیدمورد بررسی قرار گیرد. روش تحقیق در این مطالعه، از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی- تحلیلی و همبستگی است که بخش عمده ای از داده های آن بر اساس مطالعات میدانی و با روش نمونه گیری (کوکران) از سطح 179 خانوار نمونه ی منطقه جمع آوری شده است. یافته های مطالعهبر اساس نتایج حاصل از آزمون t تک نمونه ای برای بررسی میزان اثرگذاری حاصل از عوامل اجتماعی، اقتصادی و محیطی نشان داد که در سطح معناداری بالاتر از 95 درصد، این متغیرها با میانگین 4/3 تا 6/3 بر گرایش روستاییان به ادغام روستاها در یکدیگر تأثیر داشته است. علاوه براین نتایج حاصل از t دو نمونه ای در رابطه با اثرگذاری جنس در گرایش روستاییان به ادغام روستاها در یکدیگر نشان می دهد که تفاوت معناداری در گرایش آنان وجود دارد،اما در رابطه با دو متغیر سن و تحصیلات با توجه به آزمون های لون و کولموگروف – اسمیرنوف نتایج حاکی از یکسانی نظرات افراد بوده است. با توجه به یافته ها، راهکارهایی شامل فراهم نمودن زمینه های اشتغال جمعیت بیکار و فعال روستایی درشهرهای کوچک وپیشگیری ازمهاجرت بیکاران روستایی به کلانشهرها؛توسعه بازارهای محلی باتأکید برعرضه محصولات کشاورزی درشهرهای کوچک؛ ایجادتسهیلات ومشوق های سرمایه گذاری درشهرهای کوچک و فراهم کردن زمینه هایی برای حفظ فرهنگ ها و سنت های روستایی و غیره پیشنهاد شده است.
تحلیل نقش تنوع معیشتی در تاب آوری خانوارهای روستایی در شرایط خشکسالی مطالعة موردی: مناطق در معرض خشکسالی استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشکسالی طی سالیان گذشته آسیب های زیادی به بخش کشاورزی و جامعة روستایی وارد کرده است. در دهة اخیر، رویکرد مقابله با شرایط و رخدادهای طبیعی جای خود را به کنارآمدن و زندگی کردن با آنها داده است. پژوهش حاضر به بررسی تنوع معیشتی به عنوان یکی از رویکردهای مناسب برای کنارآمدن با شرایط خشکسالی می پردازد. چارچوب تحلیلی استفاده شده در این پژوهش، چارچوب معیشت پایدار است. این چارچوب که به عنوان روشی برای بهبود درک معیشت فقرای روستایی به کار گرفته شده است، از زمینه های آسیب پذیری روستاییان آغاز می شود و به دستاوردهای معیشتی حاصل از سازوکار های مبتنی بر معیشت پایدار ختم می شود. روش تحقیق در این بررسی به صورت کمی پیمایشی است و از روش های توصیفی، تحلیلی و روابط همبستگی استفاده می کند. برای این منظور به 12 روستا در مناطق مختلف استان اصفهان، که به درجه های متفاوتی در معرض خشکسالی بودند و در سطوح گوناگونی از نظر برخورداری از امکانات توسعه قرار داشتند، مراجعه شد و افزون بر نهادها و خبرگان روستایی با 227 نفر از سرپرستان خانوار کشاورز روستایی مصاحبه شد. نتایج به دست آمده نشان می دهند که اتخاذ رویکرد تنوع معیشتی منجر به تاب آوری بیشتر خانوارها در شرایط خشکسالی شده است. در روستاهایی که در معرض خشکسالی شدیدتری قرار داشتند، این تنوع معیشتی بیشتر به چشم می خورد.
راهبردهای توانمندسازی حاشیه نشینان شهری با استفاده از تکنیکQSPM (مطالعه موردی: شهرک شهدای سنقر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فقر اجتماعی- فرهنگی و اقتصادی مهمترین عامل پیدایش حاشیه نشینی در شهرها است. اگر چه حاشیه نشینان در قلمرو زندگی اقتصادی - اجتماعی شهرها به سر می برند ولی به عنوان شهروندان رسمی در جامعه پذیرفته نمی شوند.هدف اصلی این پژوهش ارائه راهبردهای توانمندسازی حاشیه نشینان شهرک شهدای سنقر (از شهرستان های استان مرزی کرمانشاه) است.شناسایی قابلیت ها و محدودیت های حاشیه نشینان برای دستیابی به راهبردهای توانمندسازی آنان بسیار مؤثر است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و پیمایشی با بهره گیری از روش دلفی است. شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ایو مصاحبه با کارشناسان و مسئولان شهرداری سنقر می باشد. برای تحلیل داده ها از تکنیک SWOT و QSPM استفاده شده است. نتایج حاصله نشان می دهد که منطقه حاشیه نشین از نظر وضعیت موجود بر اساس ماتریس ارزیابی درونی و بیرونی در وضعیت متوسط قرار دارد و به عبارت دیگر منطقه حاشیه نشین نتوانسته از نقاط قوت بهره برداری لازم را نماید و در استفاده از فرصت های موجود بی بهره بوده است. همچنین نتوانسته از عواملی که موجب ضعف و تهدید آن می شود دوری گزیند. در نهایت پس از تحلیل های انجام شده و ارائه برنامه ریزی راهبردی کمی و اولویت بندی راهبردها، راهبرد بازنگری 5WO یعنی برگزاری کارگاه توجیهی برای مدیران شهری در جهت اجرای طرح توانمندسازیو ساماندهی با امتیاز نهایی 55 / 2 به عنوان مهمترین راهبرد در اولویت قرار گرفته است. راهبرد تهاجمی 5SO یعنی تشکیل کمیته ویژه توانمندسازی و ساماندهی نیز در اولویت دوم قراردارد.
شناسایی قابلیت ها و جاذبه های گردشگری و تأثیر آن بر جذب گردشگر در شهرستان املش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرستان املش بدلیل برخورداری از جاذبه های گردشگری با چشم اندازهای زیبا و غنی از آثار باستانی، از موقعیت ممتازی در پهنه جغرافیای گیلان برخوردار است. لکن به جهت در بن بست قرار گرفتن املش و عدم توجه مسئولین محلی در زمینه برنامه ریزی و اقدام در جهت معرفی جاذبه ها و توسعه زیرساخت ها موجب شده است تا گردشگران از وجود پتانسیل های شهرستان اطلاع چندانی نداشته باشند و در نتیجه گردشگری در املش کمرنگ جلوه نماید. تحقیق حاضر با هدف شناسایی قابلیت ها و جاذبه های گردشگری املش و اقدام در جهت معرفی جاذبه ها به منظور رونق گردشگری و توسعه شهرستان تدوین گردیده است. روش پژوهش از نوع مطالعات توصیفی و تحلیلی است، برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده گردیده، فرضیات در زمینه توانمندی جاذبه ها در جهت توسعه گردشگری املش بیان شده است. در بررسی آزمون فرضیه های این تحقیق، از آزمون نسبت های p و با استفاده از نتایج پرسشنامه ها، فرضیات با 95 درصد سطح اطمینان آزمون گردیدند. برابر نتایج حاصله از ارزیابی های صورت گرفته، عملاً قابلیت ها و جاذبه های طبیعی و فرهنگی املش تأیید و توانمندی قابلیت ها در جذب گردشگران داخلی و خارجی مثبت ارزیابی شده که می توانند موجبات رونق گردشگری و توسعه شهرستان را فراهم سازند. همچنین موقعیت کوهستانی و ییلاقی شهرستان املش، قابلیت و توانایی آن را دارد از طریق شیوه های مختلف منجر به جلب و جذب گردشگر و رونق گردشگری در املش و رشد بالندگی شهرستان را رقم زند.
ارزیابی تأثیر مؤلفه های کیفیت محیطی بر الگوهای رفتاری در پارک های شهری مطالعه موردی: پارک مردم همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره سوم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱۱
3 - 18
حوزههای تخصصی:
پارک های شهری به عنوان بخشی از فضاهای عمومی در شهرها، نقش مهمی در رفع نیازهای انسانی ایفا می کنند. بسیاری از نظریه پردازان شهری پارک های شهری را به عنوان یکی از اجزای اصلی یک سیستم شهری می دانند، زیرا در کنار نقش کارکردی خود باعث افزایش اجتماع پذیری در فضاهای شهری می شوند. بنابراین به منظور پویایی بیشتر این فضاها و برای برآورده ساختن نیازهای مردم، باید به رفتارهای شکل دهنده این فضاها توجه کرد و آنها را مورد بررسی قرار داد. از آنجایی که کارایی اغلب پارک های شهری در نتیجه عدم انطباق نیازهای کاربران با کیفیات محیطی متناسب با قلمروهای رفتاری، در سطح پایینی می باشد، لزوم توجه به برنامه اصولی و مبتنی بر رفتار استفاده کنندگان در اینگونه فضاها، ضروری می نماید. پارک مردم در شهر همدان به عنوان نمونه مطالعاتی این پژوهش انتخاب شده است. هدف از این مطالعه، شناسایی و ارزیابی محرک ها و الگوهای رفتاری کاربران در قالب نیازها و کیفیت های محیطی در پارک های شهری است. پژوهش حاضر، یک تحقیق میدانی با رویکرد توصیفی _ تحلیلی است و به دنبال پاسخ به این سئوال اساسی است که، الگوها و قلمروهای رفتاری چه تأثیری در ارتقای کیفیت محیطی در پارک های شهری دارند؟ در این پژوهش برای تدوین چارچوب نظری، ابتدا با استفاده از روش اسنادی، ادبیات و مبانی نظری موضوع به تفصیل بیان شده و سپس با تحلیل رویکردهای موجود با تأکید بر الگوهای رفتاری، سعی در استدلال منطقی مباحث و در نتیجه تدوین چارچوب مفهومی برای پژوهش شده است. برای این منظور، علاوه بر تحلیل کیفی فضای شهری مورد مطالعه و بررسی چگونگی رفتارهای شکل گرفته شده در فضا به سبب وجود ویژگی های فضایی موجود در آن، به تحلیل کمّی شاخص ها با استفاده از طراحی پرسشنامه و نقشه های رفتاری بر اساس حجم نمونه و تبدیل یافته های کیفی به مؤلفه های کمّی از طریق نرم افزارSPSS پرداخته شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد از سویی نیازهای انسانی نتیجه تأثیر رفتار بر فضا و محیط است و قابلیت محیط، زمینه ساز انجام رفتارهاست و از سویی دیگر، ارتقای کیفیت محیطی و تأثیر مؤلفه های آن بر قلمروها و الگوهای رفتاری در پارک های شهری صرفاً مفهومی کمّی و تکنیکی نبوده، بلکه با مفاهیم کیفی نیز در ارتباط است.
بررسی تطبیقی عدالت فضایی در شاخص های ایمنی پارک های شهری (مطالعه موردی: پارک کوهسنگی و پارک وحدت شهر مشهد)
حوزههای تخصصی:
ایمنی عبارتی است که دارای گستره وسیعی از مفاهیم نظری است که نشان دهنده عوامل عینی و ذهنی است و استفاده مطلوب از فضای سبز شهری و پارک ها زمانی صورت می گیرد که استفاده کنندگان در این فضاها احساس آرامش و ایمنی کنند. نابرابری در مکانیابی فضایی خدمات شهری و همچنین نابرابری در ایجاد و رعایت ملاحظات طراحی در این مکان ها خود باعث استفاده غیر موثر شهروندان، افزایش هزینه ها و عدم مطلوبیت خواهد شد. بنابراین ، در این مقاله به بررسی و تحلیل شاخص های ایمنی در پارک های شهری مشهد (کوهسنگی و وحدت) بر اساس 5 شاخص ایمنی پرداخته شده است. محدوده مورد مطالعه، دو پارک کوهسنگی در منطقه توسعه یافته شهر و پارک وحدت در منطقه کمتر توسعه یافته است. این تحقیق از نوع کاربردی به روش توصیفی – تحلیلی است و روش جمع آوری اطلاعات به دو روش اسنادی ( کتابخانه ای ) و میدانی بوده است. تعداد پرسشنامه از طریق فرمول کوکران 384 به دست آمد که برای هر پارک 190 پرسشنامه تکمیل شد. روایی پرسشنامه ها هم با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ 0.866 به دست آمد که نشان دهنده روایی مطلوب است. نتایج تحقیق نشان می دهد که به طور کلی وضعیت ایمنی پارک وحدت نزدیک به متوسط ارزیابی شده و شاخص های ایمنی پارک کوهسنگی بالاتر از متوسط هستند. شاخص های ایمنی روشنایی و ایمنی بهداشتی در پارک کوهسنگی، مطلوب ارزیابی شده اند و در مقابل، پارک وحدت میانگین های پایینی نسبت به این شاخص ها داشته است. با توجه به نتایج آزمون T مستقل، پارک وحدت و کوهسنگی از لحاظ شاخص های ایمنی با یکدیگر تفاوت معناداری داشته اند. همچنین در هر دو پارک، ویژگی های فردی پرسش شوندگان مانند جنسیت و سطح تحصیلات با شاخص های ایمنی روشنایی و ایمنی فیزیکی، همبستگی داشته اند.
ساماندهی فضایی مقصدهای گردشگری (شهری و روستایی) در مقیاس ناحیه ای مورد: شهرستان طرقبه شاندیز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متأثر از روندهای غالب توسعه در سطح ملی، در مقیاس ناحیه ای نیز عدم تعادل های فضایی در بهره گیری از ظرفیت ها و تجهیز مقصدهای (بالقوه) گردشگری نمایان است. در قلمرو این مقاله، سازمان فضایی گردشگری شهرستان طرقبه - شاندیز نیز شاهد بی نظمی های فضایی در پراکندگی منابع، جاذبه ها، محصولات و به ویژه خدمات پشتیبان گردشگری و در نهایت شبکه ای سازمان یافته از مقصدهای گردشگری است؛ لذا ساماندهی فضایی مقصد مورد مطالعه مبتنی بر الگوی تئوریک و واقعیت های جغرافیایی به عنوان هدف نهایی پژوهش مورد توجه واقع شده است. با عنایت به چالش پیش روی و برای نیل به هدف، روشِ تحقیق توصیفی- تحلیلی و همچنین گردآوریِ اطلاعات به شیوه ی اسنادی و میدانی مبنا قرار گرفته است. جامعه آماری تحقیق شامل 34 مقصد گردشگری واقع در شهرستان بوده که برای کلیه مقصدها، فرم های اطلاعاتی تکمیل شده است؛ برای وزن دهی معیارها از روش AHP، برای تدقیق امتیاز نهایی و رتبه بندی مقصدها از روش پرومتی و برای سطح بندی مقصدهای گردشگری از روش تحلیل خوشه ای استفاده شده است؛ در نهایت با استفاده از تئوری نقطه شکست در محیط نرم افزاری (GIS) قلمروی عملکردی مقصدها تعیین شده است. نتایج نهایی، گویای وجود نظام چهارسطحی نابسامان در سازمان فضایی شهرستان با تفوق دو مقصد برتر (طرقبه و شاندیز) نسبت به سایر مقصدها می باشد، برای برون رفت از وضعیت نابسامان با تأسی به اصول راهبردی نظریه های سازمان فضایی از طریق مقایسه ی الگوی وضع موجود با الگوی تجریدی و در نهایت تعدیل آن متناسب با الزامات حاکم بر ناحیه، الگوی سازمان فضایی پیشنهادی شهرستان ارائه شده است.
تحلیل تأثیر عملکردهای محله ای بر رفتار سفر شهروندان (مورد مطالعه: شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از پیامدهای ضعف عملکردهای محله ای در سازمان فضایی شهرها، تغییر رفتار سفر شهروندان از محل سکونت به سایر مناطق شهر برای تأمین نیازهای روزمره است که استفاده از خودروی شخصی و مالکیت آن را به یکی از ضرورت های زندگی شهری تبدیل کرده است. شهر رشت نیز در سال های اخیر با مالکیت بیش از حد وسایل نقلیه شخصی، از این مسائل شهری دور نبوده است و حوادث ترافیکی بالا، انتشار آلاینده ها، افزایش زمان و هزینه سفر را درپی داشته است. در این راستا، تحلیل کارکردهای عمده محله ای، مکان یابی آنها و تخصیص بهینه فضای شهری به کاربری های مورد نیاز با در نظر گرفتن استانداردها برای دسترسی آسان به خدمات شهری، از اهداف و ضرورت های اساسی برنامه ریزی شهری است که می تواند رفتار سفر شهروندان را به شدت تحت تأثیر قرار دهد. هدف این مقاله، تحلیل میزان اثرگذاری عملکردهای محله ای و شکل شهر رشت بر رفتار سفر شهروندان است. این پژوهش از نوع کاربردی توسعه ای است که به روش پیمایشی انجام گرفته است. جامعه آماری آن کلیه شهروندان شهر رشت است که به کمک جدول مورگان حجم نمونه 382 نفر تعیین شد. شیوه نمونه گیری برای شناسایی نمونه ها خوشه ای است. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات، برای تعیین میزان رابطه معناداری بین متغیرها، از آزمون آماری ناپارامتریک دو متغیره تااو بی. کندال در قالب جداول دو بعدی در نرم افزار SPSS استفاده شده است. یافته های پژوهش حکایت از رابطه معنادار بین کمبود و توزیع نامناسب کاربری های تجاری، تفریحی، آموزشی و ورزشی در سطح محلات شهر رشت و فراوانی سفرهای درون شهری، برای دسترسی و استفاده از خودروی شخصی دارد.
آسیب شناسی توسعه کسب وکارهای خانوادگی روستایی در استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه توسعة کسب وکارهای روستایی از راهبردهای اصلی پیشبرد توسعة پایدار روستایی به شمار می آید. پژوهش حاضر با هدف آسیب شناسی توسعة کسب وکارهای خانوادگی روستایی در استان گلستان انجام شده است. اطلاعات لازم برای تحقیق، از طریق مصاحبة نیمه ساختارمند با نمونه ای برگزیده از مدیران کسب وکارهای خانوادگی (37=n) به دست آمده است. با استفاده از فرایند کدگذاری مرسوم در نظریة بنیانی، متن به دست آمده از مصاحبه ها تحلیل شده و یافته های حاصل از تحلیل در ساختاری ماتریسی شامل کدهای باز (105 کد)، محوری و انتخابی تدوین شده است. براساس کدهای طبقه بندی شدة موضوعی (7 طبقه)، مسائل عمدة توسعة کسب وکارهای خانوادگی روستایی شامل اینها هستند: مساعدنبودن محیط کسب وکار در مناطق روستایی؛ توسعه نیافتگی بازار؛ گذار و شکاف بین نسلی در انتقال ارزش ها، مهارت ها و فرهنگ کسب وکارهای خانوادگی روستایی؛ نبود پشتیبانی رسمی نهادمند؛ برهمکنش نابسود خانواده و کسب وکار؛ ناکارآمدی مدیریت تولید و کارکردهای کسب وکار؛ و فشارهای اجتماعی. سرانجام، سازه های مفهومی شناسایی شده برای توسعة کسب وکارهای خانوادگی روستایی به هم پیوند زده شده و الگوی «آسیب شناسی توسعة کسب وکارهای خانوادگی روستایی» ترسیم شده است.