فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۳٬۲۲۱ تا ۱۳٬۲۴۰ مورد از کل ۳۳٬۸۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
تغییر یک فضا به مکان، هدف وجودی معماری است و سازمان دهی مجموعه معماری می تواند عاملی مؤثر در استفاده حداکثری از عملکردها و فعالیت های افراد به شمار بیاید که با توجه به لزوم فضاهای بیرونی در کنار فضاهای درونی، فضای سومی ایجاد می شود که به واسطه این فضای مابین، سازمان دهی فضایی مجموعه صورت می گیرد. حال فضای سوم همواره وجود دارد، گاهی در قالب یک مرز تعیین می شود گاه در قالب یک فضا جلوه می کند. در هرحالت فضای مابین به مانند یک مفصل، انفصال و یا اتصال دو فضا را ممکن می سازد. حال در این پژوهش منظور از فضاهای بینابینی در مقیاس کلان (عرصه عمومی) با مشخصه انتقالی، سلسله مراتبی از فضاهای واسطه از فضاهای بیرونی تا فضاهای درونی ساختمان را در برمی گیرد. برای آزمون مدل پیشنهادی، فضای انتقالی به 4 حوزه ورودی، فضای مکث و تجمع، فضای حرکتی-ارتباطی و فضای انتقالی بصری تقسیم بندی شده است. این فضاها از آنجا که استفاده نمی شوند، تأثیری متفاوت بر مردم نسبت به فضاهای کاملاً درون و یا کاملاً بیرون می گذارند. پرسش اصلی این است که با توجه به عرصه عمومی و همگانی، کیفیت فضای انتقالی به عنوان فضاهای مابین در شکل گیری فضایی یک ساختمان تحت تأثیر چه عواملی هستند و برای ارتقاء ماهیت و کیفیت این فضا در عناصر کالبدی معماری چه راهکارهایی را می توان پیشنهاد کرد؟ برای مطالعه موردی، 4 مجموعه عمومی 2 تا نمونه خارجی (مرکز ملی هنرهای معاصر لوفرسنو و مرکز دانشجویی آلفرد لرنر هال، دانشگاه نیویورک) و 2 تا نمونه داخلی (کانون وکلای دادگستری تهران و پردیس سینمای ملت) با بالاترین میزان بهره مندی از خصوصیات بینابینی انتخاب شده اند. پژوهش حاضر از نظر ماهیت کلی به صورت کیفی و بر پایه استدلال منطقی است و بیشتر در قالب توصیف، تبیین و تفسیر تعریف می گردد. روش تحقیق مورد استفاده کیفی از نوع توصیفی-تحلیلی بر مبنای روش اسنادی و مطالعات کتابخانه ای بوده و مقایسه کیفی این مفاهیم به روش تحلیلی-تطبیقی و مطالعه موردی در سه مرحله ارزیابی می گردد. در نهایت، پرسش نامه ای کیفی شامل راهکارهای مناسب در جهت ایجاد ارتقاء کیفیت فضایی مطلوب با مفهوم بینابینی با توجه به معیارهای شکل گیری تدوین گردیده که توسط 5 متخصص معمار تکمیل شده و در این راستا راهکارهای نهایی در قالب یک جدول به عنوان راهکارهای طراحی ارائه گردیده است. به طور کلی، یافته های تحقیق نشان می دهد که فضاهای انتقالی به عنوان فضاهای مابین می تواند رویکردی مؤثر در ایجاد اتصال یا انفصال دو فضای درون و بیرون از یکدیگر باشند و موجب ارتقاء کیفیت مطلوب فضایی شود.
تحلیل الگوی فضایی شاخص های فقر شهری در شهر بابل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۴ بهار ۱۳۹۹ شماره ۷۱
391-418
حوزههای تخصصی:
ﻣﺮوزه ﺗﻼش ﺟﻬﺖ ﺗﺤﻘﻖ ﺗﻮﺳﻌﻪ اﻧﺴﺎﻧی، ﺳﻨﺠﺶ و ﺗﻌییﻦ ﻓﻘﺮ ﺷﻬﺮی ﻣﻮﺿﻮﻋی اﺳﺖ ک ﻪ در ﺳیﺎﺳﺘﮕﺰاری و مدیریت ﺗﻮﺳﻌه اﻧﺴﺎﻧی در ﺑﺴیﺎری از کﺸﻮرﻫﺎی ﻣﻮاﺟﻪ ﺑﺎ آن دﻧﺒﺎل ﻣی ﺷﻮد و ایﻦ اﻣﺮ ﻧیﺎزﻣﻨﺪ اﺗﺨﺎذ روش های ﻋﻠﻤی ﺑﻪ ویﮋه در ﺗﻌییﻦ ﺟﻐﺮاﻓیﺎیی ﭘﻬﻨﻪ ﻫﺎی ﻓﻘیﺮﻧﺸیﻦ ﺷﻬﺮی از ﻃﺮی ﻖ کﺎرﺑﺮد روش های آﻣﺎری و ﺗﻌﺮیﻒ ﺷﺎﺧﺺ ﻫﺎی ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺟﻬﺖ ﺗﻌییﻦ اﺑﻌﺎد ﻣﺘﻔﺎوت ﻓﻘﺮ ﺷﻬﺮی اﺳﺖ. نوع تحقیق حاضر کاربردی می باشد و در تدوین این تحقیق از روش های توصیفی-تحلیلی و اسنادی-پیمایشی استفاده شده است. داده های مورد استفاده از بلوک های آماری سال 1390 مرکز آمار ایران به دست آمده است. برای استخراج و طبقه بندی داده های این پژوهش از نرم افزار GIS و از ابزارHot Spot Analysis برای تحلیل الگوهای فقر استفاده شده است. شاخص های مورد استفاده در این پژوهش در سه بعد اقتصادی، اجتماعی و کالبدی بررسی شده است. نتایج یافته ها در بعد اقتصادی نشان داد که محدوده های شمالی غربی و جنوب شرقی شهر از فقر گسترده ای رنج می برند. در این مناطق بیش از 23 درصد جمعیت شهر در شرایط فقر نسبی و 7/1 درصد جمعیت در شرایط فقر مطلق هستند. در بعد اجتماعی بیش از 36 درصد از مساحت شهر در فقرنسبی و مطلق هستند که حدود 9/29 درصد از جمعیت شهر در این مناطق زندگی می کنند. در بعد کالبدی فقر حاشیه های جنوبی و شمال شرقی شهر همچون ابعاد اقتصادی و اجتماعی در شرایط نامساعد کالبدی قرار دارند. از نظر فضایی غالب محلات 19، 18 و 11 در شرایط فقرکالبدی هستند. در الگوی نهایی فقر نتایج نشان داد پهنه های فقر در شهر بابل جمعیتی بالغ بر 47140 نفر را در خود جای داده اند که 2/35 درصد از جمعیت کل شهر را تشکیل می دهد این پهنه ها غالباً در محدوده های حاشیه ای شمال شرقی و جنوبی شهر قرار دارند.
مطالعه فرسایش پذیری کناره و عوامل موثر بر آن در رودخانه لاویج (استان مازندران، چمستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عقب نشینی کناره کانال یک فرآیند مهم در مورفودینامیک رودخانه است که تغییرپذیری کانال، تکامل دشت سیلابی و توسعه زیستگاه ها را تحت تأثیر قرار می دهد.هرساله سازه های عمرانی و زمین های کشاورزی که حاشیه رودخانه لاویج قرار دارند با خطرات ناشی از تغییر بستر مواجه اند. ازاین رو وجود روشی قابل اعتماد برای تعیین میزان عقب نشینی و پیش بینی پایداری کناره ضروری به نظر می رسد. در این مطالعه باهدف بررسی میزان خطر فرسایش کناری و شناسایی مناطق مستعد فرسایش ک ناری در رودخانه لاویج، با استفاده از مدل های BEHI و NBS خطر پذیری فرسایش کناری در 7 مقطع از این رودخانه بررسی شد. نتایج مدل NBS با استفاده از شاخص (tnb/tbkf) نشان داد میزان فرسایش پذیری کناره رودخانه لاویج در تمام بازه های موردمطالعه، به جز مقاطع 2و6 همه مقاطع دارای شدت فرسایش خیلی زیاد و زیاد می باشند. بر اساس شاخص (dnb/dbkf) میزان فرسایش پذیری کناره رودخانه لاویج به جز مقاطع 4و5 تقریبا با روند فرسایشی به دست آمده از شاخص اول (tnb/tbkf) هم خوانی دارد. بر اساس مدل BEHI مقاطع 5،4،3،1و6 وضعیت ناپایداری کناره را زیاد نشان می دهند و استعداد زیادی برای فرسایش کناری و تولید رسوب دارند.همچنین مقطع 2وضعیت ناپایداری را متوسط نشان می دهدمقطع 7 و 2 وضعیت ناپایداری خیلی زیاد را نشان می دهد که استعداد خیلی زیاد برای فرسایش کناره ای و تولید رسوب دارد. درنهایت جهت بررسی میزان انطباق نتایج با استفاده از آزمون آماری کروسکال-والیس باهم برازش داد شد و نتایج نشان داد هر سه شاخص در ارزیابی فرسایش کناری در هر مقطع تقریبا یکسان عمل کرده اند.
سنجش و تحلیل شاخص های خلاقیت در نظام سکونتگاهی استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۴
91 - 108
حوزههای تخصصی:
جهان در حال تغییرات عمده اقتصادی و اجتماعی است. به نظر می رسد ما به سمت برهه ای از زمان پیش می رویم که خلاقیت محرک رشد اقتصاد ملی، منطقه ای و شهری است و از آنجایی که امروزه شهرها زیستگاه اصلی طبقه خلاق هستند، همواره رقابت اصلی شهرها بر سر پرورش، حفظ و جذب طبقه خلاق و سرمایه انسانی خواهد بود. با توجه به اهمیت موضوع، هدف این پژوهش نیز تعیین مهم ترین شاخص ها و رتبه بندی شهرستان های استان لرستان ازنظر میزان برخورداری از شاخص های خلاقیت است. این تحقیق ازنظر ماهیت، توصیفی-تحلیلی بوده و جمع آوری داده ها به صورت مرور اسنادی بوده است. در این پژوهش پس از حل مدل DANP وزن هریک از شاخص های سی وچهارگانه خلاقیت به دست آمد. در ادامه از مدل VIKOR برای رتبه بندی شهرستان ها براساس ضریب خلاقیت (Q) استفاده شد. در این راستا، نتایج تکنیک VIKOR نشان داد که شهرستان خرم آباد به عنوان مرکز استان با ضریب (0) در رتبه اول و شهرستان های بروجرد (2214/0)، الیگودرز (4966/0)، ازنا (6802/0)، سلسله (6803/0)، دورود (7075/0)، پلدختر (7586/0)، کوهدشت (8639/0) و دلفان (9244/0) به ترتیب در رتبه های بعدی از لحاظ برخورداری از شاخص های خلاقیت قرار دارند. یافته های به دست آمده از تکنیک DANP نشان داد که از میان شاخص های 34گانه شهر خلاق ازنظر میزان اهمیت در تحقق مفهوم خلاقیت در شهرستان های استان لرستان شاخص درصد متخصصان (0434/0) به عنوان تأثیرگذارترین عامل و همچنین شاخص تعداد صندلی سینما (0202/0) به عنوان کم اثرترین شاخص شناخته شد.
مکان یابی پناهگاه های چندمنظوره شهری مبتنی بر اصول پدافند غیر عامل (مطالعه موردی: منطقه 1 کلان شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سرزمین دوره شانزدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۲۳)
385 - 406
حوزههای تخصصی:
آس یب پ ذیری سکونتگاه های ﺷﻬﺮی یکی ﺍﺯ ﻋﻮﺍﻣﻞ ﺗﻬﺪیﺪکﻨﻨﺪه ﺍﻣﻨیﺖ ﺷﻬﺮی و پناهگاه یکی از مؤلفه های مهم افزایش ضریب ایمنی در سطح شهرها در مواجهه با مخاطرات است. در پژوهش حاضر، که به شیوه «توصیفی تحلیلی» انجام شده، سعی شده مناسب ترین مکان جهت احداث پناهگاه شهری در منطقه 1 کلان شهر اهواز پیش بینی و هم سو با هدف اصلی این پژوهش تعیین شود. داده های نظری پژوهش به روش کتابخانه ای جمع آوری شد و پس از استخراج شاخص ها تحلیل مکانی هر شاخص با استفاده از مدل تحلیل های نرم افزار GIS به دست آمد. تحلیل یافته ها نشان داد بهترین مکان ها برای ساخت پناهگاه شهری با توجه به الگوهای مشخص فازی مکان هایی نظیر نزدیک موزه هنرهای معاصر، در هم جواری کانون فرهنگی تربیتی لاله ها، در امتداد سازمان جهاد کشاورزی خوزستان و بیمارستان پارس و بیمارستان شهید رجایی، نزدیک دبیرستان حضرت خدیجه و هنرستان هاجر، و ... است.
نقش فضاهای شهری در ارتقای کیفیت زندگی (مطالعه موردی شهر ملایر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد سریع شهرنشینی در دهه های اخیر و بی توجهی به ابعاد کیفی زندگی انسان، پیامدهای نامطلوبی بر سطح سلامت فردی و اجتماعی جامعه و زندگی شهری گذاشته است. به طور کلی، کیفیّت زندگی، علاوه بر مسائل اقتصادی، نگرانی های اجتماعی و محیط زیست را نیز مدنظر قرار می دهد. برنامه ریزی ها باید همسو با بهبود کیفیّت زندگی باشند. از طرفی، بهبود کیفیّت زندگی می تواند زمینه های دیگر توسعه مانند توسعه اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و خدماتی را به همراه داشته باشد. در همین راستا هدف این پژوهش بررسی نقش فضاهای شهری ملایر در ارتقای کیفیت زندگی شهروندان بوده است، که متغیّرهایی از قبیل کیفیّت تسهیلات شهری، کیفیّت محیط اجتماعی ، کیفیّت اقتصادی و کیفیّت محیط ، امنیت و احساس آرامش و... ، مورد بررسی قرار گرفت. روش مورد استفاده در این پژوهش، ترکیبی از روش های تحلیلی و موردی زمینه ای است. نوع تحقیق کاربردی توسعه ای و پهنه مطالعاتی آن شهر ملایر با 52697 خانوار و مساحت 2400 هکتار بوده است. برای سنجش و ارزیابی کیفیت زندگی از مدل های کمی و نرم افزارهای آماری از قبیل: شاخص های توسعه یافتگی ، امتیاز استاندارد شده، ضریب همبستگی، آزمون t، رگرسیون چندگانه، تحلیل واریانس، ضریب تغییرات و تحلیل عاملی با انتخاب60 متغیر در قالب شاخص های اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و کالبدی استفاده شده است. که با استفاده از فرمول کوکران، 384 نمونه تصادفی در نقاط مختلف شهر، انتخاب شده، تجزیه و تحلیل بر مبنای آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار SPSS صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد شاخص اقتصادی کیفیت زندگی با 58 درصد وضعیت نامناسب تری نسبت به شاخص های اجتماعی و فرهنگی و کالبدی دارند، شاخص های اجتماعی، فرهنگی نیز با 42 درصد در وضعیت متوسطی قرار گرفته اند نتایج همچنین نشان می دهد که در شهر ملایر، مؤلفه های کیفیّت محیط اقتصادی، کیفیّت محیط کارکردی، کیفیّت حمل و نقل و کیفیّت اجتماعی در وضعیت نامناسبی قرار دارند. با بهبود وضعیّت اقتصادی اجتماعی ، فرهنگی و دسترسی نسبی به خدمات شهری می توان به ارتقاء سطح کیفیّت زندگی در شهر ملایر کمک کرد .
شناسایی و اولویت بندی عوامل فرهنگی موثر بر ساختارکالبدی شهر با تاکید بر معماری بومی(مطالعه موردی: شهر سراب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عوامل بسیاری از جمله عوامل فرهنگی وجریان ها و مکاتب فکری حاکم و الگوهای شهرنشینی جهان درساختار کالبدی یک شهر تاثیرگذار باشد. ساختار کالبدی شهر برآیند تمام نیروهایی است که باعث به وجود آمدن و شکل گیری یک سکونتگاه می شود و دارای نمود عینی و ذهنی است. رشد و توسعه شهرها، براثر حوادث مختلف در تمام ادوار تاریخی، دارای افول و صعود بوده است. امروزه آگاهی از ساختار کالبدی شهر و دلایلی که در دوره های مختلف بر چگونگی گسترش فضایی آن حاکم بوده، برای کنترل گسترش آن ضرورت دارد و یکی از عوامل مهم تأثیرگذار در میزان موفقیت برنامه ریزان و طراحان شهری است. این تحقیق با هدف شناسایی و اولویت بندی عوامل فرهنگی موثر بر ساختارکالبدی شهر با تاکید بر معماری بومی نوشته شد. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی –تحلیلی است. در جهت جمع آوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش را کارشناسان و متخصصین معماری و برنامه ریزی شهری تشکیل می دادند که حجم نمونه 30 نفر برآورد شد. در جهت دستیابی به اهداف مدنظر در این پژوهش از تکنیک دلفی فازی و مدل BMW استفاده شد. نتایج حاصل از تکنیک دلفی فازی تایید کننده عوامل و زیرعامل های شناسایی شده بود. نتایج منتج از مدل BMW نشان دهنده آن بود که از بین عوامل شناسایی شده عامل محرمیت با امتیاز نهایی298/0 در رتبه اول، عامل کیفیت امنیت با امتیاز نهایی 273/0 در رتبه دوم، عامل ارتباط با طبیعت و تعاملات اجتماعی با امتیاز نهایی 220/0 در رتبه سوم و عامل سلسله مراتب با امتیاز نهایی 209/0 در رتبه چهارم قرار گرفته است.
شناخت اولویت های توسعه گردشگری شرق استان سمنان (کاربرد ترکیب گروه کانونی و منطق سلسله مراتبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به ظرفیت های کشور، برنامه ریزی توسعه گردشگری پایدار امری ضروری است. در این میان، با توجه به اتخاذ رویکردهای توسعه ای دولت در سال های اخیر شرق استان سمنان علی رغم وجود پتانسیل های مطلوب، توسعه گردشگری کمتر مورد توجه قرار گرفته است. از این رو، هدف این پژوهش شناسایی مهمترین طرح ها و پروژه های پایدار گردشگری شرق استان سمنان است. بدین منظور، پژوهش حاضر کاربردی، توصیفی (غیرآزمایشی) و از نوع ترکیبی (کیفی- کمی) است. برای شناسایی طرح ها و پروژه های گردشگری از نظرات گروه کانونی (روش کیفی)، شامل 12 تن از خبرگان از جمله مسئولین، اساتید دانشگاهی و مردم محلی بهره گرفته شد. سپس 30 پروژه خروجی با توجه به میزان انطباق با معیارهای توسعه پایدار و اهداف تعریف شده در اسناد بالادستی با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی AHP (روش کمی)، رتبه بندی شدند. بر اساس رتبه بندی صورت گرفته، آموزش به مردم محلی منطقه، بسترسازی زیرساخت های لازم در مناطق نمونه و روستاهای هدف و تعیین شیوه های مناسب بازاریابی و تهیه نقشه تبلیغاتی برای توسعه گردشگری در منطقه از اولویت بیشتری برخوردار می باشند.
علل و موانع نهادی تبدیل رویکرد انتقال حقوق توسعه (TDR) به سیاست توسعه شهری با تأکید بر مورد پژوهی (مطالعه موردی: منطقه 9 شهرداری اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انتقال حقوق توسعه، به مثابه ساز و کاری بازار محور، که در پی ناکارآمدی طرح های توسعه شهری در حفاظت از زمین های ارزشمند مطرح شد، می کوشد با ایجاد تعادل میان منافع عمومی و خصوصی، رشد و توسعه شهر را مدیریت کند. در ایران نیز رویکرد TDR در چند دهه اخیر مطرح شده است ؛ لیکن، به دلیل فراهم نبودن بستر های نهادیِ مورد نیاز، تاکنون نتوانسته از حیطه نظری گذر کرده و به عرصه عمل وارد شود. مشابه اکثر مناطق ایران، ناکارآمدی طرح های توسعه شهری در حفاظت، موجب شده است تا باغ ها و زمین های ارزشمند کشاورزی در منطقه ی 9 واقع در حوزه غربی اصفهان، به مثابه ریه تنفسی شهر، در معرض نابودی قرار گیرند و ضرورت طرح ساز و کار ی کارآمد همچون TDR را بیش از پیش آشکار سازند. در این راستا پرسش اصلی پژوهش به این مهم اختصاص یافته است که برای موفقیت این ساز و کار، موانع نهادی پیشِ رو کدام اند و چگونه می توان ظرفیت نهادی لازم را برای تحقق رویکرد انتقال حقوق توسعه با تاکید بر تجربه منطقه 9 اصفهان فراهم ساخت. در این راستا، پژوهش حاضر با استفاده از روش های مطالعات اسنادی (هم چون آمیخته پژوهی) و شیوه های پیمایشی (هم چون مصاحبه نیمه ساختاریافته و ساختاریافته)، نخست به شناسایی نظری پیش شرط های نهادی پرداخته است. سپس در قالب چارچوب مفهومیِ مستخرج، دیدگاه های چهار نهادِ دخیل (شامل مردم، مالکان، توسعه دهندگان و کارشناسان شهری) در تحقق سیاست TDR را در منطقه 9 شناسایی کرده است. در نهایت، دستاورد های این پیمایش به شیوه تحلیل عوامل ریشه ای با استفاده از روش های آماری چون آزمون های فریدمن و t و رگرسیون چندمتغیره مورد تحلیل قرار گرفته است. به مثابه برون داد پژوهش، پیاده سازی این رویکرد به سبب وجود موانع نهادی بسیار از جمله آگاهی پایین، عدم تمایل به مشارکت و فراهم نبودن بستر های قانونی نیازمند برنامه های درازمدت و آگاهانه برای دستیابی به موفقیت است.
موانع تحقق نگرش برنامه ریزی فضایی در برنامه پنجم توسعه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، نگاه فضایی به توسعه در سطوح ملی، منطقه ای، ناحیه ای و محلی از چنان اهمیتی برخوردار است که غالب کشورها در نظام سیاست گذاری و برنامه ریزی خود به آن توجه ویژه ای دارند. هدف اصلی این پژوهش، تحلیل محتوای مجموعه برنامه پنج ساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران از منظر برنامه ریزی فضایی است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری این پژوهش سند برنامه پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران1390-1394 است. برای تدوین معیارها و شاخص های پژوهش علاوه بر تحقیقات مختلف پیشین و اسناد معتبر ازنظر اساتید نیز استفاده گردید. به منظور رسیدن به هدف، داده ها و اطلاعات موردنیاز به روش کتابخانه ای جمع آوری شد. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از تحلیل محتوا و روش آنتروپی شانون استفاده شده است. یافته های پژوهش این نتیجه را حاصل نموده است که؛ سه مقوله تمرکزگرایی، ضعف مشارکت و مزیت نسبی، موانع تحقق نگرش برنامه ریزی فضایی در سند برنامه توسعه پنجم هستند. در بین این عوامل، تأکید بر مزیت نسبی مهم ترین عاملی است که سبب شده تا نگرش فضایی چندان موردتوجه نظام سیاست گذاری و برنامه ریزی کشور در تدوین برنامه توسعه قرار نگیرد. این نتیجه بر این نکته تأکید دارد که: 1-مناطقی که دارای پتانسیل برای توسعه هستند در اولویت برنامه بود؛ و 2-با توجه به تسلط بخش های دولتی بر تدوین و اجرای طرح ها و برنامه و توجه ویژه به مناطق دارای پتانسیل مشارکت مردم در حد پایین قرار دارد.
از تدوین چشم انداز شهر سرخس تا برنامه ریزی عملیاتی شهرداری
حوزههای تخصصی:
تغییرات رخ داده شده در عرصه جهانی و شهری به این معناست که پیش بینی آینده شهری مبهم است و دیگر نمی توان فقط با استفاده از طرح های جامع به پیش بینی آینده شهرها پرداخت. در این میان، شهرهای مرزی به دلیل عملکرد فضایی شان، از موقعیت ویژه ای برخوردارند. تدوین چشم انداز توسعه شهری سرخس برای سال 1415، تنظیم چارچوب راهبردی در حوزه مدیریت شهری و همچنین ارائه برنامه عملیاتی 5 ساله شهرداری (1400-1396) اهداف تحقیق هستند. در این راستا شش کارگروه اجتماعی_فرهنگی، حمل ونقل، خدمات شهری و محیط زیست، مدیریت بحران، شهرسازی_ معماری و خدمات مدیریت تشکیل شد. کارگروه اقتصاد نیز نقش کارگروه پشتیبان را ایفا نمود. روش تحقیق ترکیبی است و به 36 سازمان شهر سرخس مراجعه شد و 36 مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام گشت. 177 پرسشنامه در میان کارشناسان سازمان ها توزیع شد. دو نشست با نخبگان شهری برگزار شد و نتایج در قالب جدول SWOT ارائه گردید و راهبردها با روش QSPM اولویت بندی شدند. یافته های تحقیق عبارت اند از: تدوین چشم انداز توسعه شهر سرخس در 6 کارگروه، تدوین چشم انداز نهایی شهر سرخس، تدوین برنامه راهبردی توسعه شهری و تدوین برنامه عملیاتی شهرداری (1400-1396). در ارتباط با برنامه ریزی عملیاتی، کارگروه اقتصاد برآورد درآمدها و منابع تأمین اعتبار شهرداری سرخس را انجام داد و سناریوهای درآمدی مختلف را پیش بینی نمود. برای شهرداری سرخس 126 پروژه و 47 فعالیت شناسایی و ارائه شده است.
بررسی عوامل موثر بر بهبود تاب آوری زیست محیطی شهرهای ساحلی (مطالعه ی موردی: شهرهای ساحلی استان بوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرهای ساحلی در سراسر جهان به طور فزاینده تحت تأثیر انواع مخاطرات طبیعی و غیرطبیعی قرار دارند که به منظور کاهش آسیب پذیری آن ها در برابر این مخاطرات، بهبود تاب آوری در ابعاد مختلف نقش اساسی دارد. بُعد زیست محیطی تاب آوری با تأکید بر پایداری نظام اکولوژیکی شهرها به بهبود پایداری آن ها در برابر مخاطرات مختلف زیست محیطی می پردازد. این پژوهش بر اساس هدف از نوع کاربردی و به منظور بررسی عوامل مرتبط با بهبود تاب آوری زیست محیطی شهرهای ساحلی در دو مرحله انجام شده است. محدوده ی موردمطالعه شامل شهرهای ساحلی استان بوشهر است که نقش کارکردی به عنوان مرکز شهرستان دارند. جامعه آماری در مرحله اول عبارت اند از کارشناسان مدیریت شهری و فعالان محیط زیست و در مرحله دوم شامل متخصصان تاب آوری شهری است. به منظور تعیین عوامل مرتبط با بهبود تاب آوری زیست محیطی شهرهای ساحلی، از روش تحلیل عاملی و به منظور تعیین وزن هر یک از این عوامل و ارزیابی تاب آوری زیست محیطی محدوده موردمطالعه از روش تحلیل سلسله مراتبی استفاده شده است. بر اساس نتایج تحلیل عاملی، عوامل مؤثر پس از نام گذاری عبارت اند از "کنترل آلودگی"، "حفاظت از منابع موجود"، "جمعیت و دسترسی به خدمات" و "فعالیت گروه های داوطلب" که مقادیر ویژه به ترتیب برابر5.23، 3.08، 2.07 و 1.50 است. بر اساس نتایج حاصل از AHP، عامل "کنترل آلودگی ها" نسبت به سایر عوامل بیشترین اهمیت را دارد و از میان شهرهای ساحلی بررسی شده، شهر بوشهر با وزن برابر 420/0 بیشترین و شهر عسلویه با وزن برابر 068/0 کمترین سطح تاب آوری زیست محیطی رادارند.
تحلیل شاخص های حکمروایی شهری و تأثیر آن بر کیفیت مکان (مطالعه موردی: شهر آذرشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۸ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
813 - 831
حوزههای تخصصی:
جهان شهری تر شده است که این شهری شدن بر الزامات کیفیت زیست بشری تأکید می کند. ناتوانی در تأمین ابعاد مختلف زندگی شهری تأثیرات مهمی بر رفاه زیستی شهروندان دارد. بسیاری از ناتوانی ها ناشی از شیوه سنتی مدیریت شهری است. رویکردهای گوناگونی در عرصه مدیریت شهری مطرح شده است که حکمروایی شهری، از مطرح ترین آن هاست. حکمروایی جایگزینی برای روش های سنتی مدیریت و حکم رانی به شمار می آید. در این مقاله، به تحلیل نقش شاخص های حکمروایی در آذرشهر پرداخته شده است. برای ارزیابی تأثیر این شاخص ها بر کیفیت زندگی، از آمار توصیفی و استنباطی شامل t تک نمونه ای و تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شد. همچنین ضریب رگرسیون چندمتغیره برای تحلیل تأثیر عملکرد شاخص های حکمروایی شهری در کیفیت مکانی شهری به کار گرفته شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد، از نظر شهروندان شاخص های کارایی و اثربخشی و همچنین مسئولیت پذیری وضعیت بهتری دارند. با توجه به سطح معناداری آزمون و نیز کرانه های بالا و پایین سطح اطمینان، پاسخ دهندگان در آذرشهر اثرگذاری متغیرها بر حکمروایی را تأیید کرده اند. نتایج حاصل از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه با آزمون های تعقیبی دانکن و توکی برای مقایسه وضعیت شاخص ها نیز، وضعیت بهتر و مطلوب تر دو شاخص کارایی- اثربخشی و همچنین مسئولیت پذیری را نشان می دهد. با استفاده از ضریب رگرسیون تأثیر هرکدام از شاخص های حکمروایی در کیفیت مکانی شهری سنجیده شد و نتایج نشان داد میان حکمروایی خوب شهری و کیفیت مکانی رابطه معنا داری وجود دارد. شاخص پاسخگویی و شفافیت بیشتر و مشارکت کمترین تأثیر را بر کیفیت مکانی دارند. نتایج پژوهش می تواند درک بهتری از مورد مطالعه را برای مدیران شهری فراهم کند تا با درنظرگرفتن این تحلیل ها در تصمیم گیری ها و برنامه ریزی های شهری عملکرد بهتری داشته باشند. مدل حکمروایی موفق با درنظرگرفتن علمی متغیرها در شهرها و بهبود عملکرد و به کارگیری اصولی آن می تواند موجب بهبود محیط های شهری شود.
ارزیابی کارایی اطلاعات جغرافیایی داوطلبانه در طبقه بندی تصاویر سنتینل 2 با هدف شناسایی تغییرات کاربری مناطق شهری (مطالعه موردی: شهر قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۸ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
889 - 905
حوزههای تخصصی:
در چند دهه اخیر، مناطق شهری به دلیل رشد سریع جمعیت و افزایش شهرنشینی دستخوش تغییرات زیادی شده است. استفاده از تصاویر ماهواره ای با قدرت تفکیک مکانی بالا یکی از روش های کارآمد در مطالعه و شناسایی این تغییرات است. دسترسی به این تصاویر به دلیل هزینه فراوان بسیار محدود است؛ از این رو تصاویر ماهواره ای با قدرت تفکیک متوسط نظیر سنتینل به دلیل دسترس پذیری بالا در کاربردهای شهری بسیار استفاده شده است. شناسایی دقیق تغییرات شهر با استفاده از طبقه بندی تصاویر ماهواره ای نیازمند دسترسی به داده های زمینی صحیح برای تفکیک کلاس های مختلف پوشش زمین است. عملیات برداشت اطلاعات زمینی، پرهزینه و زمان بر است و برای تصاویر مربوط به زمان های گذشته امکان پذیر نیست. اطلاعات جغرافیایی داوطلبانه که داده های مربوط به یک دوره زمانی را جمع آوری می کند، می تواند یکی از منابع داده حقایق زمینی باشد. با استفاده از نمونه های تعلیمی حاصل از اطلاعات جغرافیایی داوطلبانه، فرایند پردازش تصاویر ماهواره ای با سرعت بیشتری انجام می شود. در این پژوهش، کارایی اطلاعات جغرافیایی داوطلبانه به عنوان نمونه های تعلیمی در طبقه بندی تصاویر سنتینل 2 برای شناسایی تغییرات کاربری شهر قزوین در سال های 1394 و 1397 بررسی شده است. بدین منظور صحت طبقه بندی تصاویر سنتینل 2 با نمونه های تعلیمی حاصل از اطلاعات جغرافیایی داوطلبانه با صحت طبقه بندی تصاویر مذکور با استفاده از نمونه های تعلیمی به دست آمده از تصاویر گوگل ارث و به کمک آزمون آماری t مقایسه شده است. نتایج آزمون t با سطح اطمینان 95 درصد، برای سال های 1394 و 1397 نشان می دهد اختلاف معناداری میان نمونه های تعلیمی گوگل ارث و اطلاعات جغرافیایی داوطلبانه در طبقه بندی تصاویر سنتینل 2 وجود ندارد؛ بنابراین اطلاعات جغرافیایی داوطلبانه کارایی مناسبی به عنوان نمونه های تعلیمی در طبقه بندی تصاویر ماهواره ای در مناطق شهری دارند.
نقش روابط متقابل شهر و روستا در توسعه سکونتگاه های پیرامون کلانشهر رشت مورد: ناحیه پیراشهر خمام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روابط میان شهر و روستا به صورت های گوناگون بر شکل پذیری سکونتگاه های روستایی و همچنین بر ساختار و کارکرد آن ها اثرگذار است. با توجه به نقش این روابط در فرایند تحولات و توسعه کانون های شهری و روستایی، شناخت پیامد های نامطلوب این روابط و تلاش برای کاهش اثرات منفی روابط متقابل شهر و روستا در راستای ساماندهی آن ها، زمینه ساز توسعه پایدار نواحی روستایی و شهری خواهد بود. پژوهش حاضر باهدف تحلیل روابط متقابل بین شهر و روستا و پیامد های نامطلوب در نواحی پیراشهری کلانشهر رشت خواهد بود. روش تحقیق توصیفی و تحلیلی و جامعه آماری آن را ساکنین روستا های چهار دهستان موردمطالعه و متخصصان تشکیل می دهد. به منظور بررسی و رتبه بندی مهم ترین پیامد های نامطلوب روابط متقابل شهر و روستا در نواحی پیراشهری خمام، از دیدگاه متخصصین، از نرم افزار Expert Choice استفاده شده است، نتایج نشان داد، از بین پیامد های نامطلوب روابط متقابل بین شهر و روستا، پیامد کمرنگ شدن الگوی سنتی مسکن روستایی و توسعه سبک معماری شهری با وزن 187/0، بالاترین رتبه را به خود اختصاص داده است، در ادامه نیز با استفاده از مدل تصمیم گیری WASPAS سعی شده است تا رتبه هر یک از دهستان های بخش خمام را بر اساس پیامدهای مطرح شده سنجیده شود. نتایج نشان داد، به ترتیب دهستان چاپارخانه با مقدار 654/3، دهستان کته سر با وزن به دست آمده 532/3، دهستان فرشکی با وزن 421/3، دهستان اشکیک با وزن به دست آمده 321/3، بالاترین و پایین-ترین رتبه ها را به خود اختصاص داده اند
محاسبه بیلان آب زیرزمینی دشت ورامین
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۳ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱
189 - 204
حوزههای تخصصی:
با توجه به افزایش نیازهای آبی در نتیجه رشد روزافزون مصرف در بخشهای مختلف شرب، کشاورزی و صنعت لزوم ارائه برنامهریزی مناسب جهت ارائه دستورالعملهای بهرهبرداری از منابع آبی قابل دسترس و موجود از اهمیت بالایی برخوردار میباشد. بر اساس این بررسی و نتیجه گیری از بیلان است که پتانسیل واقعی آبخوان آبرفتی مشخص و بهره برداری مجاز برنامه ریزی می شود. در این راستا اولین گام، تهیه بیلان آب زیرزمینی جهت بهره برداری در شرایط واقعی و آینده می باشد. با توجه به افزایش تعداد چاه های بهره برداری، با محاسبه پارامترهای موثر در معادله بیلان( وروردی ها و خروجی های دشت) برای سال آبی 93-94 تغییرات مخزن 59/39- محاسبه گردید که این بیلان منفی نشان دهنده اُفت روز افزون سطح آب زیرزمینی دشت و کسری مخزن آن می باشد. همچنین از مقایسه این عدد با کسری حاصل از تغییرات ذخیره آب زیرزمینی دشت ورامین حاصل از هیدروگراف واحد آبخوان مشخص می شود که مؤلفه های محاسبه شده بیلان با دقت قابل قبولی صحیح بوده و می تواند به عنوان تخمین مناسبی از پارامترهای تخلیه و تغذیه آبخوان در دشت ورامین جهت ساخت مدل ریاضی و مدیریت آبخوان مورد استفاده قرار گیرد.
روشهای بومی کاهش ریسک خشکسالی و چالش های تلفیق آن با دانش نوین
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۳ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱
307 - 322
حوزههای تخصصی:
رویکرد جدیدی که امروزه در زمینه مدیریت بلایا به ویژه خشکسالی و کاهش آسیب پذیری آن مطرح می باشد، استفاده از تجربیات ساکنان بومی هر منطقه است. جهت تأثیر هر چه بیشتر مدیریت بلایا بهتر است از تجربیات جوامع درگیر با بلایای طبیعی نیز استفاده نمود. این آگاهی ها و تجربیات می توانند با دانش نوین تلفیق شده و اثربخشی آن را افزایش دهند راهبردهای نوینی که در زمینه کاهش آسیب پذیری جوامع محلی از خطرات بلایای طبیعی به وجود آمده، مبتنی بر مشارکت مردم محلی و استفاده از دانش تجربی مردم محلی در کنار دانش نوین است در این میان حجم 34 درصدی جمعیت روستایی از جمعیت کل کشور به علت داشتن توان های محدود، کافی نبودن خدمات لازم و دسترسی کمتر به امکانات زیربنایی، آسیب پذیری زیادی در برابر بلایا دارند که این مسأله باعث شده از گذشته، اقدامات و تجربیاتی توسط خود روستاییان انجام گیرد که در بیشتر موارد نقش مؤثری در کاهش اثرات این بلایا داشته است. لذا می توان با تکیه به دانش بومی در کنار دانش نوین، مدیریت مطلوب تری در راستای کاهش آثار بلایا انجام داد. لذا مقاله حاضر بر آن است که با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای ، دانش بومی را تعریف کرده ، نقش و اهمیت دانش بومی در کاهش آسیب های محیطی به ویژه خشکسالی، و برخی از تجربیاتی که در این زمینه وجود دارد را مطرح نماید و چالش های تلفیق دانش بومی و نوین را در این زمینه بررسی نماید. کلمات کلیدی: خشکسالی، استراتژی های مقابله، دانش بومی، راهکارهای بومی
شناسایی و ارزیابی چرخه عمر کسب وکارها با قابلیت برندسازی در مناطق روستایی مورد: منطقه ترکمن صحرا(استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی کسب وکارهای روستایی بر مبنای دو رویکرد برندسازی و چرخه عمر پرداخته است تا راهی برای فعال کردن کسب وکارها جهت افزایش بهره وری و دستیابی به توان رقابتی باشد . این مقاله از نوع توصیفی – تحلیلی مبتنی بر روش های احتمالی و هدفمند در نمونه برداری و جمع آوری داده هاست. جهت تجزیه وتحلیل داده ها نیز از مجموع نمرات میانگین، انحراف معیار، تکنیک وزن دهی جمع رتبه ای، تصمیم گیری چند شاخصه ارس( ARAS ) وآزمون T تک نمونه ای استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق را 220 نفر از استادان دانشگاه های استان گلستان، کارشناسان ادارات دولتی، مدیران روستایی شامل؛ بخشداران ، نمایندگان شوراهای بخش، دهیاران و صاحبان مشاغل تشکیل داده اند. جمع آوری داده ها از نمونه ها نیز از طریق پرسشنامه های محقق ساخته انجام گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که از میان شاخص های تبیین کننده محصولات برند در سطح مناطق روستایی ، شاخص رضایتمندی با وزن 095/0 در رتبه اول، انطباق پذیری با وزن 091/0 در رتبه دوم، کیفیت گرایی با وزن 086/0 و ارزشمندی با وزن 081/0 در رتبه های بعدی قرارگرفته اند. همچنین از میان کسب وکارها و محصولات رایج منطقه ؛ زراعت پنبه با ضریب 971/0 در اولویت اول، قالی بافی با ضریب 966/0 در اولویت دوم، غذاهای سنتی با ضریب 952/0 در اولویت سوم ، پرورش اسب ترکمن با ضریب 943/0 در اولویت چهارم و اقامت گاه های بوم گردی با ضریب 924/0 در رتبه پنجم جهت برنامه ریزی برندسازی محصولات و خدمات قرار داشته اند. در نهایت نتایج حاصل از بررسی چرخه عمر کسب وکارهای با قابلیت برندسازی با مقایسه میانگین وضع موجود و میانگین پیش بینی شده جهت رشد و توسعه کسب وکارها( T-value=3 ) نشان می دهد که کسب وکارهای موردبررسی در مرحله ای پایین تر از رشد و توسعه خود یعنی در مرحله درگیری قرار دارند.
تأثیر عوامل اقلیمی در طراحی ساختمان مسکونی با رویکرد توسعه پایدار (مورد مطالعه: اقلیم معتدل و مرطوب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با توسعه و پیشرفت تکنولوژی، با توجه به بحران انرژی و سوختهای فسیلی، آلودگی های زیست محیطی و بحران جهانی گرمایش زمین، افزایش جمعیت و نیاز به مصرف انرژی، بشر را در شرایطی قرار داده که باعث گردیده عصر پایدار سازی آغاز شود و معماری همساز با محیط شاهد تغییرات فراوانی در جهت بهبود بخشیدن به این اوضاع گردد. با طراحی معماری متناسب با اقلیم و ایجاد یک الگو، می توان تاثیر زیادی بر کاهش مصرف انرژی و جلوگیری از اتلاف بی رویه انرژی و همچنین به وقوع پیوستن طرح های همساز با محیط و ساختمانهای پایدار داشت. لذا شناخت شرایط اقلیمی در هر منطقه از مهمترین عوامل در ایجاد آسایش و رفاه کاربران ساختمانها در آن منطقه و رسیدن به طراحی پایدار میباشد؛ چرا که معماری و اقلیم، ارتباط و تأثیرات مستقیمی بر یکدیگر و جغرافیای انسانی یک منطقه دارند. در این راستا از طریق مطالعات کتابخانه ای و به روش توسعه ای کاربردی، به تحلیل اقلیمی بر اساس تقسیمات چهار گانه دکتر حسن گنجی و تأثیرگذاری آن در طراحی ساختمان جهت رسیدن به معماری پایدار در اقلیم معتدل و مرطوب پرداخته میشود.
تخمین خسارت ناشی از زلزله با استفاده از مدل RADIUS در محیط GIS (مطالعه موردی: استان مازندران، شهر ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۵
39 - 56
حوزههای تخصصی:
توزیع جغرافیایی زمین لرزه ها نشان می دهد تقریباً تمام سرزمین ایران در معرض خطر زلزله قرار داشته و پتانسیل ناامنی دارد و بیشترین فراوانی آن متعلق به پیرامون کشور ایران، یعنی محور شرق، شمال، غرب و جنوب است به طوری که در 40 سال گذشته تعدادی از زلزله های ویرانگر که به وقوع پیوسته و از اهمیت زیادی برخوردار بوده است، در این محور رخ داده اند. با توجه به وجود گسل های زلزله زا در استان مازندران که می تواند شهر ساری را تحت تأثیر قرار دهد بررسی میزان آسیب پذیری لرزه ای آن با استفاده از مدل مناسب امری ضروری و غیرقابل اجتناب است؛ ازاین رو هدف از این پژوهش تخمین خسارت ناشی از زلزله با استفاده از مدل رادیوس در محیط GIS است. شهر ساری 3.5 کیلومتر با گسل خزر و 37.5 کیلومتر با گسل البرز فاصله دارد؛ بنابراین با توجه به اهمیت این موضوع، شهر ساری به عنوان منطقه موردمطالعه انتخاب شده است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی و ازلحاظ ماهیت، کاربردی است. برای جمع آوری داده ها، مطابق استانداردهای مدل رادیوس، از سازمان های مربوطه استفاده شده است. تجزیه وتحلیل اطلاعات جمع آوری شده با توجه به روش های مبتنی بر پایگاه اطلاعاتی و با بهره گیری از مدل رادیوس و نرم افزارهای مبتنی بر رویکرد سیستم اطلاعات جغرافیایی صورت پذیرفت و دو سناریو با توجه به دو گسل خزر و شمال البرز برای تخمین خسارت های ناشی از زلزله احتمالی در منطقه موردمطالعه در نظر گرفته شد. نتایج حاصل بیان گر آن است بر اساس سناریوی گسل خزر 18910 ساختمان تخریب،2382 نفر کشته و 22897 نفر مصدوم خواهند شد. مطابق سناریوی گسل البرز نیز 3086 ساختمان تخریب،15 نفر کشته و 2102 نفر مصدوم خواهند شد. بر اساس سناریوهای درنظرگرفته شده در منطقه موردمطالعه نتایج خسارات و تلفات ناشی از وقوع زلزله حاکی از آن است که گسل خزر به دلیل فاصله اندک با منطقه موردمطالعه بیشترین آسیب را به همراه دارد. کمترین میزان آسیب پذیری برای منطقه ناشی از گسل شمال البرز است. نتایج به دست آمده از این مطالعه موردی می تواند به تصمیم گیران در اولویت بندی مناطق آسیب پذیر برای کاهش خطر زمین لرزه و برنامه ریزی مؤثر جهت خدمات اضطراری پس از وقوع زلزله کمک کند.