مقالات
حوزه های تخصصی:
برآورد رسوب دهی رودخانه ها به دلیل تأثیرگذاری عوامل مختلف دارای پیچیدگی بالایی می باشد. اﺳﺘﻔﺎده از ﻣﻨﺤﻨﯽﻫﺎی ﺳﻨﺠﻪرﺳﻮب و راﺑﻄﻪ ﺗﻮاﻧﯽ ﺑﺮازش داده ﺷﺪه ﺑﯿﻦ دادهﻫﺎی دﺑﯽ و ﻏﻠﻈﺖ رﺳﻮب ﻣﻌﻠﻖ ﯾﮑﯽ از ﻣﺘﺪاولﺗﺮﯾﻦ روشﻫﺎی ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻣﯿﺰان ﻏﻠﻈﺖ رﺳﻮب ﻣﻌﻠﻖ اﺳﺖ. هدف پژوهش حاضر به دست آوردن تغییرات رسوب طی دهه آینده (2030-2011) با استفاده از معادله سنجه رسوب می باشد. برای این منظور از مدل هیدرولوژیکی IHACRES و مدل اقلیمی LARS-WG استفاده شد. مدل IHACRES ابتدا برای 7 ایستگاه هیدرومتری واسنجی و اعتبارسنجی شد سپس با به کارگیری مدل LARS-WG میزان تغییرات درجه حرارت حداقل، حداکثر و بارندگی برای دوره آینده به دست آمدند. این تغییرات به مدل IHACRES اعمال شدند و میزان دبی جریان دوره آتی تخمین زده شد. با استفاده از داده های دبی و رسوب مشاهداتی منحنی سنجه رسوب تهیه و مقادیر دبی رسوب معلق برای دوره آتی محاسبه شد. نتایج نشان داد مقدار بارندگی 68/3 درصد کاهش یافته و دمای حداقل 48/16 و دمای حداکثر نیز 39/5 درصد افزایش یافته است، که به طورکلی منجر به کاهش 16 درصدی رواناب شده است. همچنین تعداد رخدادهای دبی اوج افزایش یافته که بیش ترین افزایش مربوط به ایستگاه هیدرومتری یامچی با دبی متوسط 09/2 و 16 رخداد دبی اوج بالای 6 مترمکعب برثانیه می باشد. این تغییرات اقلیمی به طور متوسط منجر به کاهش 47 درصدی بار معلق رسوب در ایستگاه های مطالعاتی شده است. نتایج پژوهش نشان دهنده تأثیر قابل توجه تغییر اقلیم بر حوزه های آبخیز استان اردبیل می باشد و با توجه به اثرات زیست محیطی تغییر اقلیم لازم است راهکارهایی جهت مدیریت مناسب حوزه های آبخیز اتخاذ شود.
بررسی تاثیر معیارهای کاربری مسکونی در کاهش جرم خیزی در کلا نشهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قاله حاضر با هدف بررسی تاثیر معیارهای کاربری مسکونی در کاهش جرم خیزی در کلانشهر تبریز انجام شد. روش تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی و جامعه آماری شامل کارشناسان در حوزه الگوهای مسکن در کاهش جرم خیزی در سال 1396 بود که با استناد از دادگستری تبریز60 نفر بصورت تصادفی انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. چارچوب نظری تحقیق نظریه انجمن بین المللی CPTED به سرپرستی گرگوری ساویل بود. ابزار اندازه گیری پرسشنامه محقق ساخته در قالب سه نوع اقدامات طراحی شد. جهت سنجش روایی پرسشنامه از اعتبار محتوایی و جهت سنجش پایایی از آلفای کرونباخ استفاده شد که مورد تایید قرار گرفتند. نتایج آزمون t تک نمونه ای نشان داد؛ شاخصهای اقدامات کالبدی، اقدامات اجتماعی و اقدامات امنیتی کاربری مسکونی و در کاهش وقوع جرم در الگوهای مسکن تاثیر دارند. نتایج آزمون رتبه بندی فریدمن نشان داد؛ از بین ده شاخص شناسایی شده در کاهش جرم؛ پیاده سازی برنامه امنیت گستری کاربری مسکونی با 98/6 در اولویت اول، ترغیب ساکنین برای مشارکت کاربری مسکونی با 66/6 در اولویت دوم، نظارت امنیتی کاربری مسکونی با 51/6 در اولویت سوم، کنترل دسترسی کاربری مسکونی با 97/5 در اولویت چهارم، نظارت طبیعی کاربری مسکونی با 48/5 در اولویت پنجم، همبستگی اجتماعی کاربری مسکونی با 17/5 با در اولویت ششم، کیفیت محیطی کاربری مسکونی با 06/5 در اولویت هفتم، نظارت جمعی کاربری مسکونی با 89/4 در اولویت هشتم، قلمروبندی کاربری مسکونی با 18/4 در اولویت نهم و در نهایت آستانه ظرفیت کاربری مسکونی با 11/4 در اولویت دهم در کاهش جرم خیزی در آپارتمانهای بلند مرتبه در شهر تبریز تاثیر دارند که معیار اقدامات امنیتی در رتبه اول؛ معیار اقدامات کالبدی در رتبه دوم و معیار اقدامات اجتماعی در رتبه سوم می باشند. قاله حاضر با هدف بررسی تاثیر معیارهای کاربری مسکونی در کاهش جرم خیزی در کلانشهر تبریز انجام شد. روش تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی و جامعه آماری شامل کارشناسان در حوزه الگوهای مسکن در کاهش جرم خیزی در سال 1396 بود که با استناد از دادگستری تبریز60 نفر بصورت تصادفی انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. چارچوب نظری تحقیق نظریه انجمن بین المللی CPTED به سرپرستی گرگوری ساویل بود. ابزار اندازه گیری پرسشنامه محقق ساخته در قالب سه نوع اقدامات طراحی شد. جهت سنجش روایی پرسشنامه از اعتبار محتوایی و جهت سنجش پایایی از آلفای کرونباخ استفاده شد که مورد تایید قرار گرفتند. نتایج آزمون t تک نمونه ای نشان داد؛ شاخصهای اقدامات کالبدی، اقدامات اجتماعی و اقدامات امنیتی کاربری مسکونی و در کاهش وقوع جرم در الگوهای مسکن تاثیر دارند. نتایج آزمون رتبه بندی فریدمن نشان داد؛ از بین ده شاخص شناسایی شده در کاهش جرم؛ پیاده سازی برنامه امنیت گستری کاربری مسکونی با 98/6 در اولویت اول، ترغیب ساکنین برای مشارکت کاربری مسکونی با 66/6 در اولویت دوم، نظارت امنیتی کاربری مسکونی با 51/6 در اولویت سوم، کنترل دسترسی کاربری مسکونی با 97/5 در اولویت چهارم، نظارت طبیعی کاربری مسکونی با 48/5 در اولویت پنجم، همبستگی اجتماعی کاربری مسکونی با 17/5 با در اولویت ششم، کیفیت محیطی کاربری مسکونی با 06/5 در اولویت هفتم، نظارت جمعی کاربری مسکونی با 89/4 در اولویت هشتم، قلمروبندی کاربری مسکونی با 18/4 در اولویت نهم و در نهایت آستانه ظرفیت کاربری مسکونی با 11/4 در اولویت دهم در کاهش جرم خیزی در آپارتمانهای بلند مرتبه در شهر تبریز تاثیر دارند که معیار اقدامات امنیتی در رتبه اول؛ معیار اقدامات کالبدی در رتبه دوم و معیار اقدامات اجتماعی در رتبه سوم می باشند.
مقایسه مدل های لاجیت و شبکه عصبی مصنوعی در پیش بینی میزان مراجعه کنندگان بیماری آسم در ارتباط با پارامترهای اقلیمی شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یش بینی تعداد افراد مراجعه کننده به بیمارستان ها در ارتباط با پارامترهای اقلیمی از موضوعات قابل بحت و تأمل است که با تغییرات اقلیمی و گسترش شهرنشینی و آلودگی هوا در دهه های اخیر دامن گیر بسیاری از جوامع بشری شده است. استفاده از مدل های پیش بینی می تواند بعنوان ابزاری کارآمد در مدیریت و کنترل بیماری ها، کاهش مرگ و میر و برنامه ریزی ها مورد توجه قرار گیرد که در این پژوهش دو مدل شبکه عصبی مصنوعی و رگرسیون لوجستیک (لاجیت) به عنوان ابزاری کارآمد در پیش بینی فرآیندهای غیرخطی و پیچیده جهت پیش بینی میزان مراجعه کنندگان بیماری آسم در شهر سنندج در ارتباط با پارامترهای اقلیمی مورد بررسی قرار گرفت. داده های مورد بررسی در بازه زمانی 8 ساله (2008-2001) از ایستگاه هواشناسی سینوپتیک سنندج و بیمارستان های توحید و بعثت در سطح شهر سنندج اخذ گردید. سپس، پارامترهای اقلیمی به عنوان ورودی و میزان مراجعه کنندگان بیماری آسم بعنوان خروجی مدل ها در نظر گرفته شدند. نتایج حاصل از بررسی نشان داد که مدل شبکه عصبی با ورود پارامترهای متوسط فشار QFE و میانگین های حداقل و حداکثر دمای ماهانه و همچنین میانگین دمای ماهانه با دقت قابل قبولی میزان مراجعه کنندگان بیماری آسم را پیش بینی می کند به طوری که ضریب همبستگی داده های واقعی و پیش بینی شده برابر با 99/0 است که در سطح 01/0 معنی دار هستند. پارامترهای ورودی در روش لاجیت نیز نشان می دهد که میزان مراجعه کنندگان بیماری آسم از پارامترهای میانگین حداقل دما، متوسط فشار QFF و متوسط سرعت باد (نات) تأثیر می پذیرند. نسبت لگاریتمی هر کدام از پارامترهای فوق بر روی تعداد مراجعه کننده به ترتیب با ضریب بتای 517/0-، 734/0- و 977/0- معنی دارند و از میان پارامترهای اقلیمی نیز عنصر باد به مراتب بیشتر از سایر پارامترها بر روی میزان تعداد افراد مراجعه کننده به بیمارستان تأثیر گذار است. در مجموع از بین دو مدل غیرخطی مورد بررسی، مدل شبکه عصبی مصنوعی، قابلیت و دقت بیشتری را نسبت به مدل لاجیت نشان داد.
ارزیابی تغییرات فضاهای سبزشهری تبریز از سال 1355 تا 1395 با استفاده از تصاویر ماهواره ای و پیش بینی تغییرات با شبکه های عصبی مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شد و توسعه شهرنشینی در چند دهه اخیر و در کنار آن تغییرات کاربری اراضی پیرامون شهرها و مخصوصا شهرهای بزرگ بعنوان یکی از اساسی ترین چالشهای مهم توسعه پایدار جهانی مطرح بوده است. افزایش تمایل به شهرنشینی و مهاجرتهای روستا- شهری و مدیریت نامناسب در توسعه شهری باعث گردیده است که فضاهای سبز و باغات پیرامون و داخل شهرها به کاربریهای سودآور شهری و عمدتا جهت سکونت تغییر کاربری یابند. در این تحقیق شهر تبریز بعنوان یکی از شهرهای بزرگ کشور برای بررسی این تغییرات انتخاب گردیده است و تغییرات فضاهای سبز شهری تبریز در طی دهه های گذشته مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. برای ارزیابی این تغییرات از تصاویر ماهواره ای لندست استفاده گردیده است که پس از زمین مرجع کردن و تصحیحات لازم تصاویر، طبقه بندی کلاس های کاربری در نرم افزار Erdas imaging 2014، انجام گردید و نهایتا نقشه کاربری فضاهای سبز در دوره های مختلف بررسی، تهیه گردید. برای پیش بینی تغییرات فضاهای سبز در شهر تبریز برای سال 1405 از شبکه های عصبی مصنوعی (ANN) استفاده گردید. بررسی نتایج به دست آمده نشانگر این بوده است که با گسترش شهر به پیرامون و عمدتا بر روی فضاهای سبز و باغات شهر، تغییرات عمده ای در میزان برخورداری از فضاهای سبزصورت گرفته است. بطوریکه مساحت 5916.53 هکتاری فضای سبز شهر در سال 1355 به 4373.96 هکتار در سال 1385، کاهش یافته است که تا حدودی این تغییرات آهنگی آهسته تر داشته است. ولی شدت تخریب فضاهای سبز در دهه گذشته بسیار فراتر رفته و در سال 1395، به 1709.02 هکتار کاهش یافته است که 6.73 درصد از کل محدوده بیست و پنج هزار هکتاری تبریز را به خود اختصاص داده است. پیش بینی فضاهای سبز تبریز با استفاده از ANN تا سال 1410 براساس ادامه روند گذشته، نشانگر تخریب گسترده فضاهای سبز شهری و تشدید وضعیت اکولوژیکی ناپایدار در تبریز خواهد شد. بطوریکه در این سالها نیز تبریز 1070 هکتار از مساحت فضاهای سبز را از دست خواهد داد. بنابراین نتایج نمایانگر این است که عدم برنامه ریزی مناسب توسعه شهری تبریز در نیم قرن اخیر و مخصوصا در دهه گذشته صدمات جبران ناپذیری به فضاهای سبز شهری تبریز وارد ساخته و ادامه این روند در سالهای آتی توسعه پایدار شهری و تعادل اکولوژیکی شهر تبریز را تهدید خواهد کرد.
ارزیابی اثرات فضایی – کالبدی کلانشهر تبریز بر شهرهای پیرامونی نمونه ی موردی: شهر سردرود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حدوده ی موردمطالعه در این پژوهش شهر سردرود هست نوع تحقیق کاربردی – توسعه ای و روش تحقیق تحلیلی – تطبیقی است که داده ها و اطلاعات موردنیاز به صورت اسنادی و میدانی تهیه گردیده است. در این تحقیق که باهدف ارزیابی تأثیرات کلانشهر تبریز بر ساختار فضایی–کالبدی شهر سردرود هست، از مدل های کمی در جهت تحول فرم فضایی–کالبدی شهر استفاده شده است. بر اساس دیاگرام بوژوگارنیه نقش شهر سردرود در سال 1375 صنعتی بوده درحالی که در سال 1390-1385 نقش بازرگانی را برعهده گرفته است. با مقایسه جایگاه بخش های مختلف اقتصادی شهر سردرود نسبت به استان آذربایجان شرقی با استفاده از مدل تغییر سهم، نرخ رشد کل اقتصاد مرجع برای سال های 1385-1375 برابر 6/1 و ساختار اقتصادی استان در طی دوره مذکور همواره منفی و دارای روند نزولی بوده است و ضریب اشتغال در بخش های کشاورزی برابر 12/0، صنعت 04/0- خدمات معادل 1/1 هست؛ و با بررسی تغییرات بخش های اقتصادی شهر سردرود بر اساس مدل ایزارد تنها بخش خدمات در سطح شهر در مقایسه با ضریب مشابه آن در سطح استان بالاتر 6/252 در مقابل 3/137 درصد است؛ و نتایج به دست آمده از اندازه گیری مدل های فضایی – کالبدی نشان دهنده این است که فرم شهر به سمت پراکنش شهری پیش رفته و می رود و مقادیر شاخص ها در سال 1378 و 1390 به ترتیب بدین صورت است: (آنتروپی نسبی =85/0، جینی= 35/0، موران =03/0، گری =05/0) و (آنتروپی نسبی =91/0، جینی= 36/0، موران =01/0، گری =99/1)؛ که موجب از بین رفتن زمین های کشاورزی و باغات شده است به طوری که در شهر سردرود در سال 1378 سهم باغات و اراضی کشاورزی 2/65 بوده و در سال 1390 به 35/26 درصد رسیده است و نتایج تحلیل مسیر با مقدار 223/0= 2R نشان می دهد که مهاجرت (44/0)، رشد طبیعی (29/0)، نزدیکی به کلانشهر تبریز (31/0)، شرایط و وضعیت خود مکان برابر با (37/0) و درنهایت عوامل اقتصادی (67/0) درصد در تحولات فضایی – کالبدی شهر تأثیرگذار هستند.
واکاوی سینوپتیکی الگوهای فشار مرتبط با بلاکینگ های مؤثر بر رخداد بارش های مداوم و سنگین تبریز (طی سال های 1951 تا 2013)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ماهیت بارش سنگین و پیامدهای ناشی از آن سبب شده که این پدیده اهمیت ویژه ای در برنامه ریزی های محیطی و مدیریت منابع آب داشته باشد. در این پژوهش به منظور واکاوی سامانه ی بلاکینگ مؤثر بر بارش های سنگین تبریز در 1379 مورد روز بارشی، نقشه های فشار تراز دریا، ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال، مؤلفه های باد، همگرایی شار رطوبت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. با استفاده از نقشه های همدیدی و جابجایی سیستم های جوی همچون ناوه ها، سامانه های کم فشار و پرفشار سطح زمین بررسی شد. داده های بارش روزانه برای ایستگاه تبریز با استفاده از رویکرد محیطی به گردشی طی سال های 2013-1951 تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که سه الگوی اصلی فشار تراز دریا در ایجاد این بارش ها مؤثر بوده و استقرار سردچال در غرب پهنه ی مطالعاتی و همراهی سطح زمین، شرایط را برای ایجاد بارش سنگین فراهم کرده است.
پهنه بندی خطر زمین لغزش در حوضه آبریز طالقان با استفاده از شاخص آنتروپی شانون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر اولویت بندی عوامل موثر بر وقوع زمین لغزش با استفاده از شاخص آنتروپی شانون و تهیه نقشه خطر پذیری حوضه با استفاده از روش اولویت بندی می باشد.به این منظور با استفاده از تصاویر ماهواره ای ASAR از سنجنده ENVISAT در سال های 2003 الی 2009 و بازدیدهای صحرایی 17 پهنه لغزشی به صورت انتخابی شناسایی و نقشه پراکنش زمین لغزش های منطقه مورد مطالعه در محیط نرم افزار ARCgis تهیه گردید. لایه های اطلاعاتی شیب، جهت شیب، هیپسومتری، نسبت مساحت سطح(ASR)، شاخص موقعیت توپوگرافی (TPI)، شاخص طول شیب(ALS)، شاخص رطوبت(TWI)، زمین شناسی، کاربری اراضی، شاخص پوشش گیاهی نرمال شده(NDVI)، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه و فاصله از جاده به عنوان عوامل موثر بر وقوع زمین لغزش شناسایی و نقشه های مذکور در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی تهیه ورقومی گردید.اولویت بندی عوامل موثر با استفاده از شاخص آنتروپی شانون نشان داد که لایه های جهت شیب دامنه، کاربری اراضی، ارتفاع، شیب، شاخص پوشش گیاهی نرمال شده و فاصله از رودخانه بیشترین تاثیر را بر وقوع زمین لغزش حوضه و عوامل شاخص رطوبت، زمین شناسی و شاخص موقعیت توپوگرافی کمترین تاثیر را داشته اند. همچنین تهیه نقشه خطر زمین لغزش با استفاده از مدل آنتروپی و جمع نقشه های وزنی در محیط GIS بدست آمده است. راساس نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش، مناطق واقع در شمال شرق برخی مناطق مرکزی و جنوب غرب دارای خطر بسیار کم تا کم می باشند، در حالیکه بیشتر مناطق مورد مطالعه دارای خطر متوسط تا بسیار زیاد می باشد.
سنجش عدالت فضایی خدمات عمومی در بین شهرستان های استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کی از مهم ترین پیامدهای رشد شتابان شهرنشینی در دهه های اخیر از هم پاشیدگی نظام توزیع مراکز خدمات شهری بوده که زمینه ساز نابرابری اجتماعی شهروندان در برخورداری از این خدمات شده است. در این میان، موضوع خدمات رسانی و برخورداری نامناسب و گاه متناقض مناطق مختلف شهرها از خدمات عمومی، با مفهوم عدالت فضایی در تضاد است، به طوری که کاستی های موجود در این خدمات از اساسی ترین چالش های موجود در شهرهای جهان به ویژه شهرهای کشورهای در حال توسعه است.رویکرد حاکم براین پژوهش، توصیفی، تحلیلی است و ماهیت آن می تواند کاربردی باشد بدین منظور داده های آماری مورد نظر، از سازمان های مربوطه تهیه شده است با توجه به این که بسیاری از زیر ساخت های اقتصادی و سرمایه گذاری ها در شهرستان های بزرگ استان صورت گرفته و باعث جمعیت پذیری شهرستان های کاملا برخوردار می شود این امر باعث توزیع نابرابر خدمات و امکانات در سطح استان است در این تحلیل سطح توسعه یافتگی شهرستان های استان آذربایجان غربی در 5 دسته از برخوردار تا عدم برخورداری تقسیم بندی گردید. از این رو پژوهش حاضر با توجه به مفهوم عدالت فضایی، به تحلیل برخورداری ساکنین شهرستان های مختلف استان آذربایجان غربی از خدمات عمومی پرداخته است. به این منظور۴۱شاخص فرم سازی، انتخاب و با استفاده از روش تحلیل عاملی به تجزیه و تحلیل شاخص ها پرداخته و آن ها را در ۱۰عامل معنی دار دسته بندی کرده است و رتبه بندی شهرستان ها بر مبنای این ۱۰عامل انجام شده است. بر اساس این نتایج شهرستان های ارومیه، خوی، نقده به ترتیب در رتبه های اول تا سوم و شهرستان های پیرانشهر، تکاب، بوکان به ترتیب در رتبه های آخر قرارگرفته اند.لذا وجود این تفاوت در سطح استان، لزوم اجرای برنامه ها و طرح های هدفمند را جهت تعدیل نابرابری ها را ایجاد می کند.
بررسی تطبیقی محلات انسان محور با تاکید بر مولفه های پیاده محوری و اختلاط کاربری اراضی (نمونه موردی بافت های سنتی، مدرن، خودرو کلانشهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حولات شهرنشینی پس از انقلاب صنعتی و ظهور مدرنیسم در شهرسازی موجب از بین رفتن عناصر و ساختارهای سنتی شهرها گردیده و منطقه بندی عملکردی جای نظام ارگانیک و تنوع عملکردی شهرها و محلات شهری را گرفت. اما از نیمه دوم قرن بیستم با انتقاد از شهرسازی مدرن، رویکر پست- مدرن ظهور کرد که اعتقاد به بازگشت به آنچه که از نظر مدرنیست ها کهنه و قدیمی بود، داشت. محله یکی از عناصر شهری بوده که دچار این تغییر و دگرگونی شده است. امروزه شواهد روشنی از ارج نهادن مجدد به محله به عنوان یک واحد موجه ساخت شهری دیده می شود. اکثر نظریاتی که از دو دهه پایانی قرن بیستم مطرح شده اند، براین عنصر شهری تاکید می کنند و بازگشت به محلات انسان محور که از پیاده روی و تنوع عملکردی برخوردارند را جزء اصول شهرسازی انسان محور قلمداد می کنند. این تحقیق با ارزیابی این دو مولفه اصلی در محلات بافت های سه گانه (سنتی، مدرن و خودرو) کلانشهر تبریز به این نتیجه رسید که اولا با استفاده از شاخص های آنتروپی و آتکینسون مشخص شد که میزان اختلاط کاربری در محلات سنتی نسبت به محلات بافت های مدرن و خودرو بیشتر است، دوما بین میزان کاربری مختلط و تمایل به دسترسی پیاده به کاربری های دیگر در محلات سنتی همبستگی بسیار بالایی وجود دارد. از اینرو محلات سنتی با وجود مشکلاتی که دارند، به دلیل تنوع عملکردی و دسترسی پیاده ساکنان به نیازهای خود از عملکرد نسبتا مطلوب محله ای برخوردارند.
بررسی آلودگی هوای شهر تبریز با استفاده از برآورد های دی اکسید نیتروژن سنجنده اُمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لودگی هوا یکی از مهم ترین مشکلات شهرهای بزرگ است که می تواند برای سلامت انسان ها و محیط زیست زیان آور باشد. دی اکسید نیتروژن، یکی از آلاینده های مهم آلودگی هوا است که با استفاده از ایستگاه های زمینی و برآورد های ماهواره ای پایش می شود. در این مطالعه، داده های دی اکسید نیتروژن برآورد شده توسط سنجنده اُمی و داده های باد، دمای سطحی و دید افقی اندازه گیری شده توسط ایستگاه سینوپتیک شهر تبریز طی سال های 2004 تا 2016 جهت بررسی آلودگی هوای شهر تبریز مورد بررسی قرار گرفته است. مقدار میانگین دی اکسید نیتروژن در فصل های بهار، تابستان، پاییز و زمستان به ترتیب برابر 142.13أ—1015"> ، 141.90أ—1015"> ، 143.88أ—1015"> و 14 5.36أ—1015"> و مقدار میانگین آن برابر 14 "> 142.84أ—1015"> مولکول بر سانتی متر مربع در بازه اندازه گیری است. همچنین بیشترین مقدار انحراف معیار دی اکسید نیتروژن در فصل زمستان، 144.10أ—1015"> و کمترین مقدار آن در فصل تابستان، 140.97أ—1015"> رخ داده است. ضریب همبستگی دی اکسید نیتروژن با باد و دما به ترتیب 14-0.49"> و 14-0.32"> بدست آمد که اهمیت بیشتر باد را در تغییرات این آلاینده نشان می دهد. با استفاده از آنالیز طیفی کمترین مربعات دوره های تناوب چهار، شش و دوازده ماهه مشاهده شد که از نظر آماری نیز معنی دار شناخته شدند. پس از حذف مولفه های معنی دار از سری زمانی میانگین ماهانه دی اکسید نیتروژن، مقدار روند دی اکسید نیتروژن در هر سال برای شهر تبریز 141.05أ—1014"> مولکول بر سانتی متر مربع بدست آمد.
تحلیل ساختار ژئومورفولوژی در مکان یابی و توسعه نقاط شهری (مطالعه موردی: شهر مریوان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارامترهای طبیعی از عوامل اصلی و تعیین کننده جهات توسعه ی فیزیکی شهرهای کوهستانی نظیر مریوان محسوب می شوند. بنابراین شناسایی و ارزیابی عوامل تأثیرگذاربر توسعه فیزیکی این شهر از اهمیت بسزایی برخوردار است. برای این کار از شاخص های پهنه بندی ارتفاعی، شیب و جهت شیب، گسل، نقاط کانونی وقوع زلزله، فرسایش و آبراهه های اصلی و فرعی استفاده شده است. تحقیق کاربردی و روش انجام آن توصیفی_ تحلیلی می باشد برای ارزیابی و مدل سازی نواحی مناسب توسعه از مدل منطق فازی استفاده شده است. به طوری که هرکدام از لایه ها با توجه به توابع عضویتی فازی در محیط GIS فازی سازی شده اند و سپس عملگر ضرب، جمع و مقادیر مختلف گامای فازی، روی این لایه ها اجراشده است. پس از روی هم گذاری و ضرب لایه های فازی شده، نقشه پهنه بندی مسیر مناسب توسعه شهر تهیه گردید و در 5 کلاس کاملاً مناسب، نسبتاً مناسب، مناسب، نامناسب و کاملاً نامناسب برای توسعه تقسیم بندی گردید. نتایج نشان داد مناسب ترین مسیر برای توسعه آتی شهر مریوان سمت شرقی و تا حدی جنوب شرقی این شهر می باشد.
سنجش و ارزیابی الگوی رشد فضایی- کالبدی کلانشهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گاهی از فرم فضایی و شکل شهر یکی از عوامل مهم تأثیرگذار در میزان موفقیت برنامه ریزان و دست اندرکاران شهری می باشد و به بهبود محیط های شهری کمک شایانی می نماید. در پژوهش حاضر، در تلاشیم تا با استفاده از روش های کمی، الگوی رشد فضایی- کالبدی کلانشهر تبریز را ارزیابی کنیم. پژوهش حاضر، از نظر ماهیت و روش، دارای رویکرد توصیفی- تحلیلی و کاربردی است. بطوری که، ابتدا با استفاده از مطالعات میدانی، اسنادی و کتابخانه ای به بررسی و استخراج اطلاعات مورد نیاز پرداخته و سپس فرم کالبدی- فضایی رشد شهر تبریز را با استفاده از روش های کمی (اندازه متروپل، تراکم، درجه تجمع، توزیع متعادل) محاسبه کرده است؛ نتایج پژوهش نشان می دهد که کلانشهر تبریز با روند توسعه ناموزونی روبه روست؛ لذا، عدم تعادلی میان رشد وسعت شهر و رشد جمعیت به وجود آمده که سبب شده شهر در سطحی وسیعتر از آنچه باید باشد، شکل گیرد. لذا، الگوی رشد در کلانشهر تبریز، پراکنده می باشد؛ اما، این الگو با توجه به نتایج محاسبه شده برای سال 1390، بیانگر این واقعیت است که گرایش به الگوی تصادفی دارد. با توجه به پیامدهای پراکنش شهری و در راستای دست یابی به شکل پایدار شهری در کلانشهر تبریز، نیازمند اجرای سیاست های متراکم سازی و فشرده سازی می باشیم.
رتبه بندی شاخص های کمی و کیفی مسکن با استفاده از مدل تصمیم گیری ELECTRE III (نمونه مورد مطالعه محلات شهرکرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فهوم مسکن مناسب را نه تنها در ابعاد فیزیکی و کالبدی، بلکه در قالب نیازهای زیستی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و امنیتی آن باید جستجو نمود. نیاز به مسکن دو بعد کمی و کیفی دارد، در بعد کمی؛ شناخت پدیده ها و اموری که به فقدان سرپناه و دسترسی مربوط بوده در بعد کیفی نیز با بی مسکنی و تنگ مسکنی مرتبط می باشد. هدف پژوهش بررسی شاخص های کمی و کیفی مسکن شهر کرج منطبق با شاخص های استاندارد و رتبه بندی محلات کلان شهر کرج می باشد. پژوهش از نوع کاربردی توسعه ای و روش آن توصیفی تحلیلی است. گردآوری اطلاعات با بررسی منابع و اطلاعات تفصیلی سرشماری نفوس و مسکن مرکز آمار به خصوص بخش مسکن سال 1390 می باشد. جامعه آماری مورد بررسی نیز 120 محله از مجموع 138 محله شهر کرج می باشد. ابزار اندازه گیری و تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده در این مقاله با استفاده از مدل نوین و کارآمد به ویژه در حوزه مسکن یعنی مدل تصمیم گیری و رتبه بندی ELECTRE III با بهره گیری از سیستم نرم افزاری SANNA و به صورت تلفیق 36 زیر شاخص در غالب دو شاخص کمی و کیفی می باشد. نتایج تحقیق نشان می دهد که محله ۴ از منطقه ۵، محله ۵ از منطقه ۵ و محله ۲ از منطقه ۲ در رتبه های برتر و محله ۲ از منطقه ۱۱ آخرین رتبه می باشد. اختلاف مناطق و محلات شهر نشان از تلفیق مسکن های مناسب و نامناسب در کنار یکدیگر و یکدست نبودن شهر به لحاظ شاخص های مسکن می باشد.
ارزیابی تغییرپذیری تداوم بارش در استان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ین پژوهش به منظور ارزیابی تغییرپذیری تداوم بارش در استان کردستان انجام گرفت. یک پایگاه داده در ابعاد ۸×۹۶۲۰ با استفاده از داده های روزانه ی بارش ایستگاه های همدید استان کردستان در بازه زمانی ۱/۱/۱۹۸۹ تا ۳۱/۱۲/۲۰۱۴ تهیه شد و به کمک آزمون ناپارامتریک من کندال در سطوح اطمینان ۹۰، ۹۵ و ۹۹ درصد، معناداری روند داده ها ارزیابی شده است. تخمین گر شیب سن برای برآورد شیب و آزمون انحرافات تجمعی و بیشینه ورسلی برای شناسایی سال جهش در سری زمانی مقادیر بارش ماهانه استفاده شده است. همچنین معناداری تفاوت در میانگین سری زمانی، قبل و بعد از سال جهش به کمک آزمون من ویتنی بررسی گردید. یافته ها نشان دهنده کاهش تداوم بارش هادر ماه های پربارش و افزایش آن در ماه های خشک استان کردستان است. نرخ تداوم بارش ها در ماه های فصل زمستان در اغلب ایستگاه ها کاسته شده و بیشترین کاهش این فصل در ماه مارس بوده است. نتایج در سطح اطمینان ۹۵ درصد نشان داد به ازای هر دهه یک روز از تدوام بارش در ماه ژانویه کاسته شده است. در فصل بهار نیز تداوم بارش در اغلب ایستگاه ها کاهش یافته است. به طوری که نرخ کاهش تداوم بارش در ماه می، به طور متوسط ۵/۰روز در هر دهه است. اما در فصل تابستان در سطح اطمینان ۹۹ درصد تداوم بارش در اغلب ایستگاه ها ۲/۰ روز در هر دهه افزایش داشته است. در ماه اکتبر، بیشینه روند افزایشی تداوم بارش در سطح اطمینان ۹۹ درصد، ۸/۰ روز در هر دهه به دست آمد. در دیگر ماه های فصل پاییز از تدوام بارش ها کاسته شده است. نتایج حاصل از آزمون من ویتنی نشان داد که در اغلب ایستگاه ها طی دهه اخیر، تداوم بارش جهش معناداری داشته است. به طور کلی تداوم بارش در ماه های جولای، اوت، سپتامبر و اکتبر روند افزایشی و در سایر ماه های سال در محدوده مورد مطالعه روند کاهشی داشته است.
برآورد رواناب حاصل از ذوب برف با استفاده از مدل SRM (مطالعه موردی: حوضه آبریز سهزاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خایر برفی حوضه های کوهستانی از منابع آبی مهم کشور محسوب می شوند که شناخت دقیق کمیت این منابع به لحاظ ارزش روزافزون آب شیرین و هم به دلیل بهره برداری بهینه از منابع آب ضروری است. در این پژوهش از تصاویر سطح برف MODIS (MOD 10 A2)و تغییرات سطح پوشش برف در سال 90- 1389 برای شبیه سازی رواناب حاصل از ذوب برف در حوضه آبریز سهزاب (از زیر حوضه های قسمت جنوبی سبلان) با به کارگیری مدل SRM، استفاده شد. ارزیابی مدل SRM با استفاده از دو شاخص ضریب همبستگی و تفاضل حجمی به ترتیب برابر با 81 و 3/2 درصد می باشد. شاخص ضریب همبستگی ازنظر قابل قبول بودن بستگی به کیفیت داده ها دارد و ممکن است با داشتن داده های کافی مقدار 85% هم قابل قبول نباشد ولی در حوضه ای با داده های کم و بی کیفیت مقادیر پایین تر هم قابل قبول می باشند. با توجه به کمبود داده های هواشناسی و زمینی در حوضه آبریز سهزاب، نتیجه به دست آمده برای حوضه مذکور قابل قبول می باشد. استفاده از مدل های هیدرولوژیکی و تصاویر ماهواره ای به همراه داده های زمینی قوی می توانند به عنوان ابزاری برای برنامه ریزی و مدیریت منابع آب مخصوصاٌ در حوضه هایی که ذوب برف یکی از فاکتورهای ایجاد رواناب است، مورداستفاده قرار گیرد.
تحلیل پیامدهای توسعه گردشگری بر توانمندسازی مناطق روستایی (مورد مطالعه: روستاهای بخش مرکزی نطنز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دف از تحقیق بررسی نقش گردشگری در توانمندسازی ساکنان روستاهای بخش مرکزی شهرستان نطنز است. پژوهش بر اساس هدف کاربردی و بر اساس روش، توصیفی - تحلیلی است. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته با 85 سوال است که روایی آن به روش صوری و ساختاری و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد. جامعه آماری 4046 نفر است که حجم نمونه با جدول مورگان 354 نفر برآورد گردید. برای انجام تحلیل های آماری از نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج میانگین توانمندی در روستاهای گردشگرپذیر با مقدار 34/3 آن را در جایگاه بالاتری از روستاهای غیر گردشگر پذیر با میانگین 15/3 قرار داده است. نتایج آزمون تی، اثر گردشگری بر توانمندسازی فرهنگی و اجتماعی را در سطح اطمینان 95 درصد مورد تأیید قرار می دهد. وجود سطح معناداری 155/0 اثر گردشگری بر توانمندی اقتصادی را رد نموده است. مقدار آماره مقایسه توانمندسازی در قالب ابعاد سه گانه بین روستاهای گردشگر پذیر و غیرگردشگر پذیر در آزمون فیشر با درجات آزادی 1 و 298 برابر با 967/5 شده است. به این صورت اختلاف بین توانمندسازی کل در روستاهای گردش پذیر و غیر گردش پذیر معنادار است. مقادیر صفر سطح معناداری برای آزمون ویلکاکسون بین ابعاد توانمندسازی، نشان می دهد که این ابعاد دو به دو با هم دارای اختلاف معنادار هستند. به این ترتیب توانمندسازی فرهنگی با میانگین 48/3 در بالاترین سطح و توانمندسازی اقتصادی با میانگین 98/2 در پایین ترین سطح قرار دارند. نتایج حاصل از خوشه بندی متغیرها نیز حاکی از آن است که ابعاد فرهنگی و اجتماعی بر اساس درونمایه مفهومی به مراتب، به هم نزدیکتر هستند.
مدلسازی GIS و RS پایه تغییرات خط ساحلی شرقی و غربی بندر جاسک در دربازه زمانی سالهای 1989تا 2016(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حداث تاسیسات و تعیین حاشیه امن ساحلی، بدون آگاهی از رفتار خط ساحلی امکانپذیر نیست و اتلاف هزینه و مخاطرات زیادی را بدنبال دارد. هدف این پژوهش، بررسی تغییرات خط ساحلی بخشی از ساحل شهر جاسک، واقع در شرق استان هرمزگان است. در این تحقیق به منظور تفسیر بصری از تصاویر لندست متعلق به 16 می2016 و 15 می،1989، ترکیب رنگی کاذب ساخته شد. و مرز بین خشکی و آب با استفاده از عملگرهای طیفی در محیط Arc Map مشخص گردید سپس میزان تغییرات خطوط ساحلی در دو مقطع زمانی با استفاده از پلی گون تغییرات برآورد شد. از تصاویر ماهواره ای گوگل ارث برای بررسی و نشان دادن بخش هایی از ساحل استفاده گردید. بر اساس نتایج این پژوهش، در ساحل شرقی مساحت مناطق دارای پیشروی بیش از پسروی است اما در ساحل غربی عکس این مسئله دیده می شود. در مجموع تغییرات در ساحل شرقی بیش از ساحل غربی است علت تغییرات بیشتر، در ساحل شرقی می تواند نتیجه ساخت سه اسکله جدید دارای موج شکن باشد که بعد از سال 2006 سال ساخته شده است. بالا آمدگی سواحل به علت فرورانش صفحه عمان نیز می تواند از عوامل طبیعی تغییرات خط ساحلی باشد.
تحلیل الگوی فضایی شاخص های فقر شهری در شهر بابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ﻣﺮوزه ﺗﻼش ﺟﻬﺖ ﺗﺤﻘﻖ ﺗﻮﺳﻌﻪ اﻧﺴﺎﻧی، ﺳﻨﺠﺶ و ﺗﻌییﻦ ﻓﻘﺮ ﺷﻬﺮی ﻣﻮﺿﻮﻋی اﺳﺖ ک ﻪ در ﺳیﺎﺳﺘﮕﺰاری و مدیریت ﺗﻮﺳﻌه اﻧﺴﺎﻧی در ﺑﺴیﺎری از کﺸﻮرﻫﺎی ﻣﻮاﺟﻪ ﺑﺎ آن دﻧﺒﺎل ﻣی ﺷﻮد و ایﻦ اﻣﺮ ﻧیﺎزﻣﻨﺪ اﺗﺨﺎذ روش های ﻋﻠﻤی ﺑﻪ ویﮋه در ﺗﻌییﻦ ﺟﻐﺮاﻓیﺎیی ﭘﻬﻨﻪ ﻫﺎی ﻓﻘیﺮﻧﺸیﻦ ﺷﻬﺮی از ﻃﺮی ﻖ کﺎرﺑﺮد روش های آﻣﺎری و ﺗﻌﺮیﻒ ﺷﺎﺧﺺ ﻫﺎی ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺟﻬﺖ ﺗﻌییﻦ اﺑﻌﺎد ﻣﺘﻔﺎوت ﻓﻘﺮ ﺷﻬﺮی اﺳﺖ. نوع تحقیق حاضر کاربردی می باشد و در تدوین این تحقیق از روش های توصیفی-تحلیلی و اسنادی-پیمایشی استفاده شده است. داده های مورد استفاده از بلوک های آماری سال 1390 مرکز آمار ایران به دست آمده است. برای استخراج و طبقه بندی داده های این پژوهش از نرم افزار GIS و از ابزارHot Spot Analysis برای تحلیل الگوهای فقر استفاده شده است. شاخص های مورد استفاده در این پژوهش در سه بعد اقتصادی، اجتماعی و کالبدی بررسی شده است. نتایج یافته ها در بعد اقتصادی نشان داد که محدوده های شمالی غربی و جنوب شرقی شهر از فقر گسترده ای رنج می برند. در این مناطق بیش از 23 درصد جمعیت شهر در شرایط فقر نسبی و 7/1 درصد جمعیت در شرایط فقر مطلق هستند. در بعد اجتماعی بیش از 36 درصد از مساحت شهر در فقرنسبی و مطلق هستند که حدود 9/29 درصد از جمعیت شهر در این مناطق زندگی می کنند. در بعد کالبدی فقر حاشیه های جنوبی و شمال شرقی شهر همچون ابعاد اقتصادی و اجتماعی در شرایط نامساعد کالبدی قرار دارند. از نظر فضایی غالب محلات 19، 18 و 11 در شرایط فقرکالبدی هستند. در الگوی نهایی فقر نتایج نشان داد پهنه های فقر در شهر بابل جمعیتی بالغ بر 47140 نفر را در خود جای داده اند که 2/35 درصد از جمعیت کل شهر را تشکیل می دهد این پهنه ها غالباً در محدوده های حاشیه ای شمال شرقی و جنوبی شهر قرار دارند.