فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲٬۸۸۱ تا ۱۲٬۹۰۰ مورد از کل ۳۳٬۸۵۰ مورد.
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۴
83 - 99
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش جهت تحلیل زمانی و مکانی جزیره حرارتی شهر ارومیه، تصاویر لندست مربوط به ماه اوت سال های 1989، 1998، 2011 و 2018 مورد استفاده قرار گرفت. جهت استحصال نقشه های جزیره حرارتی، دمای سطح زمین با روش حد آستانه NDVI و قانون پلانک بر اساس محاسبات آرتیس و کارناهان برای تصاویر TM و الگوریتم پنجره مجزا برای تصویر OLI/TIRS محاسبه شد. با استفاده از تصاویر NDVI و نقشه های کاربری اراضی، ارتباط دمای سطحی با پوشش گیاهی و کاربری های مختلف مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد در طول مدت مورد مطالعه طبقات دمایی خنک و بسیار خنک، کاهش داشته و در اوت سال 2018 جزایر حرارتی جدیدی ایجاد شده است که به کارگاه های تولیدی، صنعتی، سوله ها و زمین های بایر در قسمت شرق، شمال شرق و جنوب شرق شهر مربوط است. بررسی روند تغییرات زمانی جزیره حرارتی شهر ارومیه نشان داد که شاخص جزیره حرارتی روند افزایشی داشته است. این شاخص در سال 1989 با میزان 2/0 به 37/0 در سال 2018 رسیده است؛ بنابراین علاوه بر گسترش فضایی جزیره حرارتی، شدت آن نیز افزایش داشته است.
تحلیل مقایسه ای اثرات الگوهای اسکان مجدد پس از وقوع مخاطرات طبیعی بر کیفیت زندگی روستاییان (موردمطالعه: زلزله سال 1376 شهرستان زیرکوه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۴
119 - 144
حوزههای تخصصی:
مخاطرات طبیعی به خصوص زلزله در اغلب موارد، تلفات سنگین جانی و مالی بر سکونتگاه های انسانی وارد می سازد. اسکان مجدد در قالب سه رویکرد بازسازی (درجاسازی)، جابه جایی و تجمیع، یکی از رویکردهای اصلی برای بازسازی سکونتگاه های روستایی پس از وقوع زلزله است. هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی تأثیرات الگوهای سه گانه اسکان مجدد روستاهای آسیب دیده از زلزله 1376 شهرستان زیرکوه بر میزان کیفیت زندگی ساکنان جوامع روستایی است. جامعه آماری این پژوهش، خانوارهای محلی ساکن در 6 نقطه روستایی محدوده مطالعاتی است که با راهبردهای سه گانه اسکان مجدد (جابجایی، تجمیع یا ادغام و درجاسازی یا بازسازی) همراه بوده اند؛ که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 144 سرپرست خانوار به عنوان حجم نمونه و به روش تصادفی ساده تعیین شدند. پایایی پرسش نامه تهیه شده با استفاده از فرمول ویژه آلفای کرونباخ و مقدار آلفای 885/0 مورد تأیید قرار گرفت. تجزیه وتحلیل داده های پژوهش حاضر در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی و با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های T تک نمونه ای و تحلیل واریانس انجام شد. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد سیاست های اسکان مجدد روستاها توانسته بهبود نسبی در کیفیت زندگی ساکنان روستایی با میانگین 2.57 ایجاد کند که در بعد اجتماعی- فرهنگی با میانگین 2.717 بالاترین و در بعد اقتصادی با میانگین 2.15 کمترین سطح رضایت مندی از شرایط موجود وجود دارد. با توجه به نتایج آزمون آنالیز واریانس نیز، سطح کیفیت زندگی روستاییان در سه الگوی اسکان مجدد تفاوت معناداری نداشته ولی سطح معناداری در 7 شاخص کیفیت اشتغال، کیفیت درآمد، کیفیت آموزش، کیفیت مشارکت، کیفیت انسجام اجتماعی، کیفیت زیرساخت و کیفیت محیط پایین تر از 0.05 است؛ بنابراین سطح رضایت مندی پاسخگویان از کیفیت زندگی در هر سه الگوی اسکان مجدد تا حدودی یکسان است.
ارزیابی نیاز جریانی زیست محیطی بستر رودخانه مرزی هریرود بعد از احداث و آبگیری سد سلما افغانستان (با روش های هیدرولوژیکی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۴
207 - 224
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر با توجه به افزایش جمعیت و متناسب با آن نیاز فزاینده ساکنین کره زمین به آب، فشار بر منابع آبی تبدیل به یک چالش زیست محیطی تبدیل شده است به طوری که این مسئله به شکل جدی تری در کشورهای خشک و نیمه خشکی مانند ایران قابل رؤیت می باشد؛ به همین دلیل است که مدیریت منابع آبی به ویژه آب های سطحی تحت عنوان رژیم طبیعی جریانی به عنوان یک الگو به جهت نگهداری و حفاظت رودخانه ها به ویژه جریانات فصلی موردتوجه قرارگرفته است. در همین راستا مسئله تغییرپذیری رژیم جریانی به عنوان نیروی محرکه اصلی در پایداری اکوسیستم رودخانه دارای اهمیت می باشد چراکه با دست کاری فضای طبیعی بستر رودخانه ای توسط انسان ها مانند احداث سدها اثرات منفی زیست محیطی و همچنین مخاطرات زمین محیطی به ویژه برای حوضه پایین دست خود بجا خواهد گذاشت، بنابراین در پژوهش حاضر متناسب با احداث سد سلما افغانستان بر سر راه رودخانه هریرود ایران سعی گردیده تا نیاز زیست محیطی پایین دست رودخانه یعنی جایی که مرز طبیعی ایران-افغانستان و ایران-ترکمنستان محسوب می شود با بهره گیری از روش های مختلف اکو هیدرولوژی با چهار روش Tennant،Tessman، مدل ذخیره رومیزی (DRM) و انتقال منحنی تداوم جریان (FDC Shifting) برآوردهای لازم صورت پذیرد، به طوری که بر اساس نتایج حاصله، نیاز زیست محیطی رودخانه هریرود ایران در طبقه مدیریت زیستی C (حفظ حداقل شرایط زیستی رودخانه) به طور متوسط 30 درصد دبی متوسط سالانه برآورد شده است. به گونه ای که مردادماه تا مهرماه دوره بحرانی رودخانه مرزی هریرود ایران تعیین شده است و این دوره باکم آب شدن رودخانه مذکور بعد از احداث و آبگیری سد سلما در افغانستان (سال 1392 شمسی) در حال افزایش می باشد که قطعاً اثرات سوء طبیعی و زیست محیطی برای منطقه هریرود و همچنین چالش های بر زندگی مرزنشینان ایجاد خواهد نمود.
تبیین و ارزیابی شاخص های پردازش و بازیافت پسماند در راستای توسعه، پایدار شهری(مورد پژوهی: شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: با توجه به افزایش جمعیت و مهاجرپذیر بودن شهر یزد، میزان پسماند تولیدی افزایش یافته است. حضور قابل توجه اتباع بیگانه در شهر و فعالیت بخشی از این افراد در بخش غیررسمی بازیافت ضرورت ساماندهی فعالان غیررسمی بخش بازیافت را نشان می دهد. ناهمگونی فرهنگی، اجرای برنامه های تفکیک مواد بازیافتی را در مناطقی که این افراد ساکن هستند با مشکل رو به رو می نماید. پاسخ گویی مناسب به این مسائل، مستلزم تبیین و ارزیابی شاخص های پردازش و بازیافت می باشد که یکی از بهترین گزینه ها در مدیریت پسماندهای جامد شهری است. این مهم باعث صرفه جویی در منابع ملی و بهبود کیفیت محیط زیست می گردد. روش: این پژوهش بنا دارد با بهره گیری از روش شناسی توصیفی- تحلیلی با رویکرد کاربردی شاخص های مؤثر بر بعد پردازش و بازیافت شهر یزد را تبیین و ارزیابی نماید. یافته ها/ نتایج: یافته ها نشان می دهد تکنولوژی کمپوست، ساماندهی بخش غیررسمی، وجود مراکز تحویل مواد بازیافتی و پراکنش مناسب آن بر کارایی سیستم مدیریت پسماند شهر یزد تأثیرگذار بوده است، اما زیرساخت های پردازش و استفاده از فاکتورهای تشویقی بر کارایی سیستم تأثیر نداشته است. نتیجه گیری: در نتیجه افزایش ظرفیت کارخانه تولید کمپوست، بالابردن کیفیت کمپوست تولید شده و ارتقاء زیرساخت های پردازش در افزایش کارایی سیستم مدیریت پسماند شهر یزد اثرگذار خواهد بود. استفاده از سیستم تشویقی مؤثرتر و همچنین وجود مراکز ترکیبی و رعایت فاصله مناسب در پراکنش این مراکز ترکیبی نیز در افزایش کارایی سیستم پسماند شهر یزد اثرگذار خواهد بود.
تحلیل موانع و چالش های مصرف بهینهآب در بخش کشاورزی نواحی روستایی شهرستان گنبد کاووس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف اصلی پژوهش، شناسایی موانع و چالش های مصرف بهینه آب در بخش کشاورزی نواحی روستایی شهرستان گنبد کاووس است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ روش شناسی، از نوع توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری آن را 56 نفر از کارشناسان دستگاه های اجرایی آب منطقه ای، جهاد کشاورزی، مراکز آموزش عالی تشکیل داده اند. داده های مورد نیاز از طریق مصاحبه و تکمیل پرسش نامه جمع آوری شد و با استفاده از نرم افزار SMART-PLS (معادلات ساختاری و حداقل مربعات جزیی) فرآیند تحلیل صورت گرفت. آلفای کرانباخ کلیه عوامل بزرگ تر از 70/0 به دست آمد که حاکی از پایایی مناسب مدل دارد. یافته ها/نتایج: نتایج خروجی مدل معادلات ساختاری نشان داد، مقدار ضریب t مربوط به روابط بین متغیر وابسته "موانع مصرف بهینه آب" و عوامل چهارگانه و متغیرها در تمام موارد بزرگتر از 96/1 و در سطح اطمینان 95درصد دارای معناداری می باشد. در این میان، عامل اجتماعی در رتبه اول اثرگذاری چالش مصرف بهینه آب کشاورزی از دیدگاه کارشناسان عنوان شد، به طوری که ضریب مسیر عامل مذکور برابر 802/0 و عوامل مدیریتی، اقتصادی و طبیعی با ضریب تعیین مسیر 703/0، 513/0 و 345/0در رده دوم تا چهارم قرار گرفتند. از مهم ترین زیرشاخص های عامل اجتماعی که در پایین بودن مصرف بهینه آب اثرگذار هستند، می توان به پایین بودن سطح سواد کشاورزان، استقبال نکردن کشاورزان از روش های جدید آبیاری، عدم پذیرش الگوی های کشت معرفی شده توسط زارعین، تمایل کشاورزان نسبت به کشت محصولات با نیاز آبی بالا، پایین بودن سطح آموزش های ترویجی و تحقیقاتی، بی توجهی به کشت محصولات با دوره زراعی کوتاه توسط کشاورزان و...اشاره کرد. همچنین، نبود طرح های آمایشی آب، ضعف در ارائه یک برنامه جامع تقویمی کشت، گسترش و حفر چاه های عمیق در دهه های قبل، نبود یا فرسودگی سامانه های زهکشی آب، عدم توجه جدی به لایروبی کانال های آبیاری، کمبود نیروی انسانی (کارشناس)، در کنار گستردگی حوزه جغرافیایی فعالیت امور آب شهرستان از اهم مؤلفه های عامل مدیریتی–نهادی از دیدگاه کارشناسان محسوب می شوند، ضمن اینکه کمبود اعتبارات، سیاست های تشویقی –حمایتی، خشکسالی های دهه های اخیر، بادهای گرم و خشک، پراکندگی اراضی و قطعات زمین در مقایسه با سایر متغیرهای مورد بررسی عامل اقتصادی و طبیعی، بیشترین نقش را در کاهش مصرف بهینه آب دارند. برازش کلی(GOF) مدل پژوهش برابر 0.55 به دست آمد که حاکی از برازش قوی آن است. نتیجه گیری: طبیعتاً شناخت موانع مصرف بهینه آب در بخش کشاورزی و اثرگذاری میزان هریک از شاخص های مؤثر می تواند در برنامه ریزی های حال و به ویژه آینده این حوزه کمک شایانی نماید. این پژوهش از دیدگاه کارشناسان نشان داد، عامل اجتماعی و مدیریتی در مقایسه با عوامل اقتصادی و طبیعی به عنوان چالش مصرف بهینه آب، اثرگذاری بیشتری در کشاورزی دارند.
عوامل کلیدی مؤثر در توسعه پایدار گردشگری روستایی در استان مازندران با رویکرد سناریو مبنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف اصلی این تحقیق، شناسایی عوامل کلیدی مؤثر و بررسی میزان اثر گذاری آن ها بر وضعیت آینده توسعه پایدار گردشگری مناطق روستایی در منطقه مورد مطالعه است که می تواند راهنمایی برای تدوین راهبردهای اجرایی، سیاست گذاری، برنامه ریزی و تحقق آینده مطلوب زیست پذیری روستاهای استان مازندران باشد. روش: نوع تحقیق از نظر هدف کاربردی و از جهت روش توصیفی- تحلیلی است. برای گردآوری داده ها از روش کتابخانه ای و میدانی(پرسش نامه و مصاحبه) استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل 40 نفر از کارشناسان سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و استادان دانشگاه است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارMICMAC و Morphol استفاده شد. یافته ها/ نتایج: یافته های تحقیق نشان داد که 8 متغیر کلان اثرگذار بر تقویت گردشگری روستایی در استان شناسایی و با استفاده از نرم افزار میک مک، میزان تأثیرپذیری و تأثیرگذاری آن ها تعیین شد. همچنین شاخص پرشدگی به دست آمده برابر با 94/89 است که این امر مبین ضریب بالای تأثیرگذاری متغیرها و عوامل انتخاب شده بر یکدیگر است. نتیجه گیری: بر اساس نتایج تحقیق، سناریو اول با داشتن اینرسی 12/50 به عنوان محتمل ترین و مقاوم ترین سناریو در برابر تغییرات احتمالی(مثبت و منفی) شناسایی شد. در این سناریو، سناریوی مطلوب با 3 فرض و سناریوی بحرانی با 2 فرض ارائه شد. همچنین، این سناریو با داشتن 3 وضعیت بینابین نشان از وضعیت متوسط عوامل مؤثر در توسعه گردشگری روستایی در منطقه دارد.
سنجش معیارهای اکولوژی شهری در منطقه 9 مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه زمستان ۱۳۹۸ شماره ۶۱
335 - 374
حوزههای تخصصی:
ا کولوژی شهری، علم نوپایی است که به طور مؤثر سعی بر درک کامل تعامل میان محیط، اقتصاد، سیاست و فاکتورهای فرهنگی- اجتماعی براساس اصول اکولوژیک دارد؛ به صورتی که انسان ها را قادر ساخته که در هارمونی و هماهنگی با طبیعت به شکوفایی رسیده و به پایداری دست یابند. هدف اصلی این پژوهش، سنجش معیارهای مؤثر بر ارتقاء اکولوژی شهری است. بدین منظور نواحی منطقه 9 مشهد 4 به دلیل داشتن نقش اکولوژیکی مؤثر نسبت به سایر مناطق شهری که در معرض تهدید تخریب هستند، مورد انتخاب قرار گرفته است. در این پژوهش با هدف کاربردی و روش توصیفی-تحلیلی به گردآوری اطلاعات شامل مطالعات کتابخانه ای و تکمیل پرسشنامه توسط جامعه آماری متخصصان منطقه 9 مشهد براساس چارچوب نظری پرداخته شده است. تجزیه و تحلیل یافته ها به صورت آماری-توصیفی، با استفاده از تکنیک گام به گام فرایند تحلیل شبکه ای ANP و آنتروپی شانون وTOPSIS بر پایه متغیرها، نظام های شهری، معیار و شاخص های پژوهش بوده که در آخر با بهره گیری از نرم افزار Arc GIS، نقشه برخورداری نواحی منطقه 9 در راستای موارد پژوهش ترسیم شد. در نهایت مشاهده شد، ناحیه 3 شهرداری منطقه به لحاظ اکولوژی شهری در شرایط مطلوبی قرار ندارد. بدین منظور با تکیه بر تکنیک تاپسیس، مشخص شد که ضعف در شاخصه های نرخ مشارکت شهروندان با نهاد های شهری، افزایش حس تعلق به محله، تناسبات طول و عرض معابر و نرخ تعداد اشتغال و همچنین ضعف در متغیر های پایداری زیست محیطی و پایداری اجتماعی-اقتصادی و ضعف در نظام حمل ونقل و دسترسی و نظام زیست محیطی در اکولوژی شهری منطقه اثری منفی گذاشته اند. از طرفی براساس تکنیک ANP، مشخص شد که معیارهای حمل ونقل پایدار، کاهش فاصله طبقاتی و بهره وری زیستی معابر و نظام های فضای باز همگانی، نظام دسترسی حمل ونقل و نظام اقتصادی از بیشترین میزان ارجحیت در منطقه برخوردار هستند و متغیر پایداری اجتماعی-اقتصادی به عنوان مؤثر ترین متغیر با تکنیک وزنی آنتروپی شانون تعیین شد؛ درنتیجه یکی از مهم ترین فرضیه های تحقیق مبنی بر تأثیر بسزای مؤلفه های اجتماعی-اقتصادی و نقش حد واسط مؤلفه های زیست محیطی در اکولوژی شهری منطقه 9 مشهد تأیید شد که در این راستا پیشنهادهایی مبنی بر ارتقاء اکوسیستی منطقه ارائه شده است .
کاربرد داده های ضخامت نوری سنجنده مادیس در برآورد غلظت ذرات معلق (مطالعه موردی: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش سعی شد با کاربرد مدل رگرسیون و بر اساس متغیرهای ضخامت نوری هواویزها و پارامترهای هواشناسی، میزان ذرات معلق برآورد و دقت آن ارزیابی شود . برای این منظور داده های غلظت ذرات معلق کوچک تر از 10 میکرومتر، داده های دما، رطوبت نسبی، سرعت باد، دید افقی و ابرناکی، ارتفاع لایه مرزی، ضخامت نوری هواویزها حاصل الگوریتم های ادغامی دیپ بلو و دارک تارگت 550/0 نانومتر به کار گرفته شد. نتایج نشان داد میزان نوسانات ذرات معلق که توسط مدل قابل توجیه است تصادفی نیست (در سطح اطمینان 99درصد)، هر چند که تغییرات توجیه شده توسط مدل ها کم (16درصد در فصل گرم و 20درصد در فصل سرد) است و خطاهای محاسبه شده در بخش ارزیابی روشن نمود که مدل های ارائه شده، دقت زیادی ندارند. همچنین مشخص شد در فصل گرم متغیر سرعت باد می تواند نتایج حاصل از مدل رگرسیون رابطه ضخامت نوری هواویزها و غلظت ذرات معلق کوچک تر از 10 میکرومتر را بهبود ببخشد و در فصل سرد نیز وجود متغیرهای ارتفاع لایه مرزی و دما در مدل رگرسیون به لحاظ آماری قابل قبول است و باعث بهبود نتایج مدل می شود. واژه های کلیدی: ذرات معلق، ضخامت نوری هواویزها، مدل رگرسیون، پارامترهای هواشناسی، تهران.
تبیین رابطه شهرنشینی شتابان با ایدئولوژی اقتصادی حکومت در مدیریت سیاسی فضای ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مسائل مهم در مدیریت سیاسی فضای ملی هر کشوری، توزیع جغرافیایی جمعیت بر حسب نظام سکونتگاهی آن کشور (شهر و روستا) و میزان تمرکز و پخش جمعیت در آن هاست. شهرنشینی پدیده ای پرشتاب طی نیم قرن اخیر بوده و امروز بیش از 55 % از جمعیت جهان شهرنشین هستند. در این مقاله، ضمن مطالعه روند تاریخی افزایش جمعیت شهرنشنین کشورهای جهان در چهار مقطع زمانی از سال 1960 تا 2020 م، به دلایل و زمینه های این موضوع، از دیدگاه مدیریت سیاسی فضا می پردازیم. نویسندگان معتقدند شهرنشینی در کشورهای در حال توسعه، بیش از آنکه ناشی از تحولات اجتماعی اقتصادی باشد، حاصل تحولات سیاسی و به ویژه خواست حکومت، به منظور دستیابی به اهداف حاکمیتی است. این تحقیق با تأکید بر ایران، دلایلی چون جهانی شدن، رشد اقتصادی، آموزش، تمرکز امکانات، بی توجهی به روستا و سیاست گذاری های دولتی را از عوامل مهم تأثیرگذار در فرایند شهری شدن دانسته و در پایان با ارائه «نظریه دولت، شهرنشینی متمرکز و بقا»، نقش دولت را به واسطه عللی چون سهولت در خدمات رسانی، بزرگ تر کردن اندازه دولت، ایجاد وابستگی مرکز پیرامونی، بقا و امنیت ملی و بی تدبیری و بی برنامگی در مدیریت سیاسی فضای ملی، پررنگ تر می داند. واژه های کلیدی : شهرنشینی، مدیریت سیاسی فضا، ایدئولوژی اقتصادی، جهان و ایران.
بررسی تناسب و قابلیت اراضی با استفاده از روش های پارامتریک در راستای دستیابی به توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه زمستان ۱۳۹۸ شماره ۶۱
1 - 28
حوزههای تخصصی:
امروزه به دلیل افزایش جمعیت، برنامه ریزی و ارزیابی توان اکولوژیکی اراضی از عوامل توسعه پایدار به حساب می آید. بر این اساس مطالعات ارزیابی تناسب اراضی از مهم ترین فرایندها در مدیریت منابع خاکی محسوب می شود. هدف از این پژوهش، تعیین کاربری اراضی و اولویت کشت برای محصولات زیتون، هلو و مرکبات است. منطقه مطالعاتی، شهرستان خداآفرین (آذربایجان شرقی) با وسعت تقریبی 16500 هکتار است. خاک های منطقه دارای رژیم حرارتی ترمیک و رژیم رطوبتی اریدیک هم مرز با زریک بوده و در رده های اریدی سول و انتی سول طبقه بندی شدند. از نظر ژئومورفولوژی اراضی در لندفرم های دشت (آبرفتی، سیلابی، دامنه ای) و مخروط افکنه قرار دارند. برای دستیابی به اهداف 11 واحد اراضی (نماینده 11 سری غالب خاک) که ازنظر ویژگی های مؤثر در رشد محصولات انتخابی شرایط متفاوتی داشتند، جداسازی شدند. براساس نتایج، اقلیم منطقه برای کشت زیتون و مرکبات نامناسب و برای هلو کاملاً مناسب بوده و مهم ترین محدودیت های خاکی برای رشد، شیب در دامنه ها، سیل گیری در سیلاب ها، آهک و سنگریزه زیاد است. کلاس های تناسب برآورد شده با روش های مختلف فائو نشان داد که ریشه دوم نسبت به استوری به طور نسبی نتایج مطلوب تری نشان می دهد. به نظر می رسد که دلیل این امر در نظرگیری اثرات متقابل ویژگی های مؤثر در عملکرد محصولات و استفاده از قانون حداقل لیبیک و قراردادن کمترین ویژگی در خارج رادیکال باشد. تیپ بهره وری هلو به عنوان مناسب ترین محصول با توجه به شرایط اقلیم و ویژگی های زمین نما و خاک در منطقه مطالعاتی معرفی می شود و در اولویت کشت قرار دارد. نقشه قابلیت تناسب اراضی تهیه شده با GIS نیز مؤید این مطلب است؛ بنابراین ارزیابی قابلیت اراضی و مکان یابی اراضی مستعد به عنوان بخشی از آمایش سرزمین می تواند یک استراتژی به منظور اخذ تصمیم های مناسب در ارزیابی سرزمین، مطالعات زیست محیطی و برنامه ریزی درجهت حداکثرسازی بهره وری در قلمروهای جغرافیایی مختلف برای توسعه پایدار باشد .
تحلیل اثرات بلندمرتبه سازی بر فرم شهری کلانشهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکانیابی و نحوه توزیع فضایی ساختمان های بلندمرتبه، نقش زیادی در پایداری شهر داشته و می تواند در کاهش یا افزایش اثرات این ساختمان ها بر فضای شهری، تأثیر داشته باشد. با توجه به شکل گیری 220 ساختمان بلندمرتبه 10 طبقه به بالا طی دهه 197-1385 در کلان شهر مشهد و افزایش تعداد آنها که عمدتاً در طی دهه اخیر اتفاق افتاده است، این مقاله با هدف بررسی و تحلیل توزیع فضایی ساختمان های بلندمرتبه احداث شده در کلان شهر مشهد (طی دهه 1397-1385) و تأثیر آن بر فرم شهری کلانشهر مشهد انجام گردید. پژوهش از نوع کاربردی و از نظر روش، پیمایشی بوده و از شیوه تجزیه و تحلیل توصیفی- تحلیلی بهره برده است. به این منظور از آمار و اطلاعات موجود و مدل خود همبستگی فضایی و سیستم اطلاعات جغرافیایی استفاده شد. نتایج بیانگر آن است که ساختمان های بلندمرتبه شهر مشهد در طی این دوره زمانی، از الگوی خودهمبستگی فضایی برخوردار بوده و می توان آن را دارای الگوی خوشه ای دانست. مطالعه تأثیرات این ساختمان ها بر فرم شهری، نیز بیانگر الگوی چندمرکزی با مرکزیت غالب در هسته مرکزی (پیرامون حرم مطهر) با کاربری تجاری و اقامتی می باشد. که ایجاد چند هسته فرعی نقش هسته اصلی را کاهش داده است و با توجه به مرکزیت اصلی و پراکنش خوشه های مختلف در سطح شهر، با پایداری فرم شهری ارتباط مثبتی دارد زیرا از طریق پخشایش چندمرکزی سبب شده است که از مشکلات و مسائل زیاد پیرامون هسته مرکزی شهر و الگوی تک مرکزی کامل کاسته شود.
توزیع فضایی قدرت در الگوی نیمه متمرکز اداره کلانشهر تهران (در ابعاد چهارگانه قضایی، امنیتی، اجرایی و تقنینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلانشهر تهران به عنوان پایتخت و بزرگترین شهر کشور، نیازمند مدیریت کارآمدتر و بهینه ای است که در طیف وسیع پیشنهادات مدیریتی رویکردهای تمرکزگرا تا تمرکززدا، الگوی حکمرانی نیمه متمرکز پیشنهاد کاربردی متفاوتی برای اداره بهتر آن مطرح و مورد ادعا است. از سوی دیگر، با توجه به اینکه توزیع فضایی قدرت، کانون تغییراتی است که الگوی نیمه متمرکز با تحول آن، امکان گذار به اداره کارآمد شهر تهران را رقم خواهد زد، پژوهش حاضر با تکیه بر آن، تلاش دارد به بررسی توزیع فضایی قدرت و اولویت های کاربردی آن در این کلانشهر بپردازد. موضوع اصلی مقاله حاضر عبارت است از ارائه اولویت های توزیع فضایی قدرت برای اداره شهر تهران با رویکرد نیمه متمرکز. در این راستا سوال اصلی پژوهش عبارت است از اینکه در گذار از الگوی متمرکز کنونی به نیمه متمرکز، توزیع فضایی قدرت در شهر تهران، با چه مشخصاتی در ابعاد چهارگانه اجرایی، قضایی، تقنینی و امنیتی قابل ارائه است؟ در پاسخ به سوال اصلی پژوهش، این فرضیه مطرح است که «به نظر می رسد تفکیک امور حاکمیتی از امور محلی در چهار بُعد اجرایی، قضایی، امنیتی و تقنینی، مهمترین اولویت توزیع فضایی قدرت برای اداره شهر تهران در قالب الگوی نیمه متمرکز است». روش پژوهش، کمی و با توجه به هدف، کاربردی و از نوع حل مسئله است و برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش، شامل 44 نفر از اعضای هیات علمی رشته جغرافیای سیاسی در سطح دانشگاه های تهران و مدیران ارشد شهرداری تهران است که حداقل مدرک دانشگاهی آن ها کارشناسی ارشد و روش نمونه گیری، گلوله برفی و ابزار اندازه گیری پرسشنامه است. یافته های پژوهش مهمترین اولویت های اداره شهر تهران مبتنی بر رویکرد نیمه متمرکز را با محوریت توزیع فضایی قدرت در ابعاد تقنینی، اجرایی، قضایی و امنیتی کلانشهر تهران ارائه کرده است.
ارزیابی تأثیر فضاهای فرهنگی، ورزشی و هنری در ارتقاء کیفیت زندگی شهروندان (مورد مطالعه منطقه 18 تهران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال هفدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
70 - 92
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی برگرفته از تجربه مشترک ساکنان از محیط شهر و سطح توانایی آن در پاسخ گویی به نیاز شهروندان می باشد. در این تحقیق اثرات فضاهای فرهنگی، ورزشی و هنری منطقه 18 تهران به عنوان یکی از عوامل تأثیرگذار بر ارتقاء کیفیت زندگی شهروندان با رویکرد ذهنی مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه آماری در این تحقیق با استفاده از فرمول کوکران 385 نفر تعیین شده است. به منظور تحلیل و استنتاج و آزمون فرضیه ابتدا پرسشنامه های ساکنان منطقه 18 از مراجعه کنندگان سایر مناطق از هم تفکیک شده و سپس جهت تحلیل آنها از آزمون های تی-تک نمونه ای با ارزش آزمون 3، تی مستقل و فریدمن استفاده شده است. طبق نتایج تی-تک نمونه ای با ارزش آزمون 3 و تی مستقل مشخص گردید فضاهای فرهنگی، ورزشی و هنری منطقه 18 با ارائه کارکردهای متفاوت در منطقه و فرامنطقه بر کیفیت زندگی تأثیر متفاوتی گذاشته اند و نتایج آزمون فریدمن نشان می دهد که هریک از مراکز فرهنگی، ورزشی و هنری منطقه 18 تأثیرات متفاوتی بر کیفیت زندگی شهروندان در منطقه و فرا منطقه داشته اند به طوریکه بیشترین تأثیر مراکز مربوط به پردیس تماشا و کمترین تأثیر مربوط به مجموعه ورزشی شهیدان اسماعیلی بوده است.
سنجش جدایی گزینی فضایی شهر قم و ارتباط آن با ساختار فضایی شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۵
217 - 238
حوزههای تخصصی:
جدایی گزینی شهری مانعی قابل توجه برای دستیابی به شهری فراگیر، همه شمول، منسجم و یکپارچه است. آثار و پیامدهای مرتبط به جدایی گزینی شهری نه تنها متوجه خانواده های فقیر می شود بلکه همه ساکنان و همچنین شکل و ساختار شهرها را متاثر خواهند کرد. درک رابطه بین ساختار فضایی شهر و الگوهای جدایی گزینی از عواملی هستند که باعث تحقق پذیری بیشتر در اجرای طرح ها و موفقیت بیشتر مدیریت شهری می گردد. بنابراین هدف کلان این پژوهش سنجش میزان جدایی گزینی بین طبقه های اجتماعی شهر قم و تحلیل ارتباط آن با ساختار فضایی شهر است. روش تحقیق کمی بوده و رویکرد آن توصیفی_تحلیلی می باشد. به همین منظور ابتدا به سنجش میزان جدایی گزینی چند گروهی بین طبقه های بالا، متوسط و پایین شهر پرداخته شد. نتایج نشان داد که میان قشرهای موجود در شهر جدایی گزینی متوسط وجود دارد. همچنین با بررسی شاخص های ساختار فضایی شامل توزیع، خوشه بندی و تجمع بر پایه داده های آماری جمعیت و فعالیت 1390 بر مبنای 758 حوزه آماری شهر قم نتایج گویا بود که شهر قم از یک ساختار متمرکز و خوشه ای برخوردار است. جهت یافتن ارتباط بین میزان جدایی گزینی و توزیع جمعیت و فعالیت از همبستگی دو متغیره موران استفاده شد که نتایج نشان می دهد بین میزان آنتروپی جدایی گزینی محلی طبقه پایین شهر و میزان آنتروپی جمعیت و فعالیت با مقدار شاخص موران به دست آمده (36/0) ارتباط مستقیم و مثبتی وجود دارد و میزان جدایی گزینی طبقه بالا و متوسط با توزیع جمعیت و فعالیت با مقدار موران بدست آمده به ترتیب برابر با ( 36/0-) و (24/0-) ارتباط منفی و معکوسی وجود دارد و همچنین با استفاده از رگرسیون فضایی برای یافتن تاثیرگذارترین طبقه در شکل گیری ساختار فضایی شهر قم نتایج بدست آمده حاکی از این بود که طبقه بالای شهر با (27/0= ) بیشترین تاثیر را داشته و در مراتب بعدی طبقه پایین و متوسط شهر تاثیرگذار بوده اند.
ارزیابی و تحلیل نقش کنشگران مدیریت شهری در مدیریت یکپارچه بافت تاریخی کلان شهر شیراز با استفاده از مدل ANP(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال دهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۶
179 - 196
حوزههای تخصصی:
امروزه مدیریت و حفاظت از بافت های تاریخی به یک موضوع فوری و چالش برانگیز تبدیل شده است. زیرا کنشگران متعددی در مدیریت بافت تاریخی کلان شهرها به ایفای نقش می پردازند. لذا هماهنگی این کنشگران و مدیریت منسجم بافت تاریخی از درجه اهمیت ویژه ای برخوردار است. بر این اساس پژوهش حاضر به دنبال شناسایی کنشگران و رتبه بندی آن ها در نظام مدیریت بافت تاریخی کلان شهر شیراز می باشد تا بتواند با شناخت چالش های موجود؛ زمینه تحقق مدیریت یکپارچه در بافت تاریخی را ارزیابی و تحلیل نماید. روش تحقیق این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش براساس مبانی نظری؛ شاخص های مختلف مدیریت شهری در زمینه های برنامه ریزی، سیاست گذاری، قانون گذاری و غیره شناسایی و در قالب پرسش نامه خبرگان (20 نمونه) به رتبه بندی کنشگران مختلف مدیریت شهری با استفاده از مدل دلفی و وزن دهی در نرم افزار Super Decision و با استفاده از مدل ANP پرداخته شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که به دلیل مدیریت متمرکز حاکم بر بافت تاریخی، نهادهای ملی و حکومتی بیشترین نقش را در سیاست گذاری و برنامه ریزی بافت تاریخی ایفا می نمایند. همچنین سازمان های مدیریت محلی مانند شهرداری و شورای شهر بیشتر از آنکه نقش مدیریتی ایفا نمایند تنها به عنوان نهادهای ناظر، خدماتی و عمرانی به فعالیت می پردازند. شکاف مدیریتی فوق باعث اتلاف سرمایه های محلی و عدم تمایل بخش خصوصی و شهروندان به مشارکت گردیده است. لذا به سیاست گذاران و برنامه ریزان پیشنهاد می شود با به کارگیری رویکرد مدیریت یکپارچه شهری و تقویت نقش نهادهای محلی و غیره در بافت تاریخی، از تفرق عملکردی حاکم بر نظام مدیریتی بکاهند و عملکرد آن را بهبود بخشند.
ارزیابی و تحلیل کیفیت خدمات آموزشی ارائه شده به مدیران روستایی (مطالعه موردی: دهیاران روستای بخش نصرآباد تربت جام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش یکی از راحت ترین، بهترین و سریع ترین شیوه های توان افزایی جامعه به شمار می آید. آموزش مدیران روستایی نیز از این قاعده مستثنی نیست برای رسیدن به توسعه پایدار روستایی، توانمندسازی دهیاران از طریق آموزش و برگزاری دوره های آموزشی مسئله اساسی است. بر این اساس برای بهبود عملکرد دهیاران دوره های آموزشی متعددی توسط سازمان های مختلف مرتبط به امور روستایی در طول خدمت برگزار می شود. لذا سنجش کیفیت خدمات آموزش، پیش شرط اساسی بهبود کیفیت خدمات آموزشی آتی و به دنبال آن عملکرد دهیاران است. در این مطالعه برای بررسی مسئله از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بهره گرفته شده است. جامعه آماری تحقیق کلیه دهیاران بخش نصرآباد تربت جام بوده که به علت محدود بودن جامعه، از شیوه تمام شماری استفاده شده است. مطابق نتایج حاصل از آزمون همبستگی، هر دو بخش انتظارات و ادراکات با ویژگی های فردی دهیاران رابطه ای مثبت و معنادار برقرار ساختند. همچنین نتایج آزمون T تک نمونه ای نشان داد که میانگین نظر پاسخگویان در دو بخش ادراکات و انتظارات از خدمات آموزشی در حد متوسط به بالا است. یافته های حاصل از کاربست مدل سرکوال به منظور انجام فرآیند تحلیل شکاف در تمام ابعاد کیفیت خدمات آموزشی نشان داد که میان انتظارات و ادارکات دهیاران از خدمات آموزشی، نوعی شکاف منفی وجود دارد.
آشکارسازی تغییرات جانبی مجرای رودخانه قزل اوزن در بازه زمانی 1993 تا 2013(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات مورفولوژیکی و عرضی رودخانه قزل اوزن در طی سال های اخیر مشهود بوده و مشکلاتی را ایجاد کرده است. در این پژوهش آشکاری سازی تغییرات کناری رودخانه قزل اوزن با استفاده از تصاویر ماهواره ای سنجنده های TM و OLI لندست 5 و 8 در دوره زمانی 1993 تا 2013 انجام شد و طی آن بازه ای به طول 158 کیلومتر از رودخانه قزل اوزن، با استفاده از روش ترانسکت مورد ارزیابی قرار گرفت. در این روش، خطوطی با فواصل مشخص از هر دو طرف مجرا به عنوان خطوط مبنا ترسیم شد. این خطوط برای دوره های زمانی موردمطالعه ثابت بوده و از این رو جابجایی های مجرا نسبت به این خطوط به صورت کمّی محاسبه گردید. در ادامه جهت بررسی دقیق تر، مجرای بازه مورد مطالعه براساس مورفولوژی و رند تغییرات، به 24 ترانسکت تقسیم بندی شد. نتایج تحقیق نشان داد که میانگین میزان مهاجرت مجرای رودخانه قزل اوزن در طول 20 سال گذشته در حدود 47/4 متر در سال بوده است. بیشترین شدت جابجایی عرضی مجرا بین سال های 1993 تا 2013 به میزان 58/10 متر در سال، مربوط به ترانسکت شماره 16 بود، که در نتیجه آن 51/52 هکتار بر ساحل سمت راست رودخانه افزوده شده بود. در کل، نتایج نشان داد که در طی دوره 1993 تا 2013، نزدیک 14/207هکتار به ساحل سمت راست رودخانه افزوده و نزدیک به 31/215 هکتار از ساحل سمت راست کاسته گردید.
شناسایی الگوهای رودباد مؤثر در بارش های سیل خیز فصل سرد نیمه جنوبی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال هفتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
177-196
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق شناسایی ارتباط نوع و پیکربندی های متفاوت رودباد با بارش های سنگین و فراگیر نیمه جنوبی ایران است. بدین منظور داده های بارش روزانه فصل سرد (آذر تا اسفند) طی دوره آماری 1970 تا 2014 از سازمان هواشناسی کشور اخذ شد. سپس با در نظر گرفتن دو شرط فراگیری بیش از 50 درصد و بارش های بیش از صدک 95 درصد هر ایستگاه، 61 روز بارش سنگین و فراگیر جهت بررسی همدید انتخاب گردید. داده های جو بالا نیز شامل باد مداری و نصف النهاری، ارتفاع ژئوپتانسیل، فشار تراز دریا، امگا و نم ویژه است که با تفکیک مکانی 5/2*5/2 درجه قوسی از مرکز پیش بینی های جوی آمریکا اخذ گردید. سپس با استفاده از روش تحلیل مؤلفه های مبنا بر روی داده های ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال طی 61 روز بارش منتخب، 12 عامل که بیش از 90 درصد پراش داده ها را تبیین می کند، استخراج شد و با اعمال روش تحلیل خوشه ای با روش ادغام وارد بر روی نمرات عامل ها، چهار الگوی مؤثر بر آرایش رودبادها شناسایی گردید. نتایج نشان داد که رودباد جنب حاره ای با تقویت همگرایی سطحی و میدان واگرایی در سطوح بالای وردسپهر و به تبع آن توسعه کم فشار سطحی و ناوه سطوح میانی وردسپهر، نقش مهمی در رخداد بارش های سنگین و فراگیر نیمه جنوبی کشور دارد و اندرکنش آن با رودباد جنب قطبی شدیدترین و فراگیرترین روزهای بارش را در منطقه موجب می شود. در الگوهای مورد بررسی استقرار رودباد از شمال عربستان تا نیمه شمالی ایران با انحنای مداری و نصف النهاری و همسویی نیمه چپ خروجی رودباد با کم فشار تراز دریا و نیمه شرقی ناوه تراز میانی وردسپهر، هوای گرم و مرطوب منابع آبی دریای سرخ، خلیج فارس و دریای عرب را به سمت نیمه جنوبی کشور فرارفت می کند.
ارزیابی تطبیقی تأثیر ویژگی های اجتماعی بر میزان انسجام اجتماعی در محلات قدیمی و جدید شهر یزد (مطالعه موردی: پشت باغ و فاز یک آزادشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: مفهوم انسجام اجتماعی از گذشته تا امروز دچار تحول گشته و تحت تأثیر عواملی قرار گرفته است. این پژوهش با رویکرد تطبیقی به بررسی تأثیر ویژگی های اجتماعی بر میزان انسجام اجتماعی در محلات قدیمی و جدید شهر یزد می پردازد. روش: روش تحقیق پژوهش، توصیفی-تحلیلی و پیمایشی بوده و جمع آوری اطلاعات با ابزار پرسشنامه و مطالعات کتابخانه ای بوده است. جامعه آماری، ساکنین محلات پشت باغ و فاز یک آزادشهر به عنوان دو محله قدیم و جدید شهر یزد در سال 1395 می باشند. تعداد نمونه آماری براساس فرمول کوکران 384 خانوار بوده است. بمنظور تجزیه و تحلیل داده ها در بررسی میزان انسجام و تحصیلات، از آزمون Anova، با درآمد، همبستگی پیرسون و با حس تعلق از آزمون T استفاده گردید. یافته ها: نتایج آزمون Anova با میزان و سطح معناداری آن در پشت باغ و آزادشهر به ترتیب 1.59 :F و 0.187، 3.675 :F و 0.043 برآورد گردید که نشان از اثر تحصیلات بر انسجام است. همبستگی پیرسون به میزان 0.187 و سطح معناداری 0.000 در پشت باغ و میزان 0.368 و سطح معناداری 0.002 در آزادشهر تبیین شد که نقش درآمد را بر انسجام تبیین می نماید و در آزمون T، میانگین حس تعلق در پشت باغ 4.38 و انسجام اجتماعی آن 3.89 و برای آزادشهر 4.13 و انسجام اجتماعی 3.53 در سطح معناداری 0.000 تأیید شد؛ یعنی حس تعلق می تواند باعث ایجاد جامعه ای منجسم شود. نتایج: درآمد و تحصیلات در آزادشهر آگاهی و مشارکت را افزایش و انسجام را بیشتر اما در پشت باغ حس تعلق انسجام را تقویت می کند و درآمد پایین، سالخوردگی و جمعیت غیربومی به کاهش آن منجر می گردد.
ارزیابی پایداری روستاهای نمونه گردشگری بر اساس مدل بارومتر پایداری و چرخه حیات (موردمطالعه: شهرستان بروجن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت و بررسی امکانات و تعیین سطوح پایداری روستایی، نخستین مرحله در فرآیند برنامه ریزی به شمار می رود. در این زمینه استفاده از شاخص های توسعه متناسب با فضای روستایی جهت رسیدن به هدف موردنظر می تواند موردتوجه قرار گیرد. مقاله با هدف ارزیابی پایداری در روستاهای نمونه گردشگری شهرستان بروجن و همچنین نمایش موقعیت روستاها در مراحل مختلف مدل چرخه حیات گردشگری و بررسی ارتباط بین سطح پایداری با مراحل مدل چرخه حیات صورت گرفته است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و با رویکرد توصیفی- تحلیلی و به روش پیمایشی انجام گرفته است. جامعه آماری ساکنین روستاهای موردمطالعه بوده که با استفاده از فرمول کوکران 300 نفر به روش تصادفی به عنوان حجم نمونه انتخاب شده اند. روایی پرسشنامه با بهره مندی از پنل متخصصین مورد تأیید و پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ 924/0 محاسبه گردید. داده ها پس از جمع آوری با استفاده از مدل بارومتر پایداری، مدل چرخه حیات گردشگری و آزمون کندال تجزیه وتحلیل شد. یافته های حاصل از بارومتر پایداری نشان داد که روستاهایی موردمطالعه ازلحاظ سطح پایداری متفاوت بوده و درمجموع در سطح پایداری متوسط قرار دارند و در بین ابعاد بررسی شده، بعد اجتماعی وضعیت پایداری بهتری دارد. همچنین نتایج حاصل از مدل چرخه حیات نیز نشان می دهد که روستای کتک با امتیاز (249/0) در مرحله اکتشاف و روستاهای آورگان، سیبک، گردبیشه و متویی به ترتیب با امتیازهای (443/0)، (305/0)، (287/0) و (280/0) در مرحله درگیری هستند. نتایج حاصل از آزمون کندال نیز نشان داد که بین سطوح مختلف پایداری و قرارگیری روستاها در مدل چرخه حیات همبستگی مثبت وجود دارد.