فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۵٬۲۵۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
اشغال عراق از دیدگاه نظریه های روابط بین الملل خردگرایی واقع بینانه در برابر انسان گرایی فمینیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پی حمله نظامی ایالات متحده امریکا و کشورهای متحد آن به عراق در سال 2003، مجموعه ای از خشونت ها و درگیری های قومی - مذهبی و عملیات های تروریستی متعدد در این کشور صورت گرفت که تا به امروز نیز ادامه دارد. در این مقاله با کمک گرفتن از دو تئوری واقع گرایی و فمینیسم به بررسی علمی پیامدهای جنگ عراق پرداخته شده است. هدف این مقاله روشن ساختن این مسئله است که دو نظریه واقع گرایی و فمینیسم چگونه نتایج اشغال عراق را تحلیل می کنند و کدامیک قدرت تبیین بهتری دارند. نویسندگان پس از بررسی دیدگاه های این دو نظریه روابط بین الملل به این نتیجه رسیده اند که رویکرد واقع گرایی در زمینه مباحث خرد گرایی (سود و هزینه)، توازن قوای منطقه پس از اشغال و قدرت و منافع آمریکا در جنگ عراق از توان تحلیلی بالایی برخوردار است. فمینیسم نیز به لحاظ هستی شناسی و روش شناسی خاص خود که باعث توجه به نقش افراد و گروه های قومی- مذهبی و همچنین مباحث جنسیتی و اخلاقی در جنگ عراق می گردد، توانایی تبیین بخشی از نتایج جنگ عراق را دارد که از دیدگاه واقع گرایان پنهان می ماند.
بررسی تحولات انقلابی کشورهای عربی از منظر لیبرالیزم، سازه انگاری و نظریه انتقادی روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از زمان تحولات انقلابی موسوم به «بهار عربی» در کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال افریقا که منجر به سقوط حکومت های دیکتاتوری در برخی از کشورهای این منطقه و ایجاد ناآرامی در برخی دیگر از این کشورها شده است، ادبیات بسیاری در تجزیه و تحلیل این وقایع تولید شده که تقریبا در هیچ یک از این آثار، این انقلاب ها از منظر دیدگاه های نظری روابط بین الملل مورد بررسی و تحلیل قرار نگرفته است. همین خلا پژوهشی انگیزه اصلی نگارش این مقاله را ایجاد کرد تا از میان مهم ترین نظریه های موجود در روابط بین الملل، نظریه لیبرالیزم را از جریان اصلی و نظریه انتقادی و سازه انگاری را از میان جریان بازاندیش گرای این رشته به دلیل توان تحلیلی مناسب تری که در تجزیه و تحلیل این وقایع برخوردارند، انتخاب نماییم. در همین راستا در این مقاله به این نتیجه خواهیم رسید، در حالی که با الهام از نظریه لیبرالیستی روابط بین الملل این تحولات انقلاب هایی لیبرال - دموکراتیک و تحت عنوان بیداری ملی معنا می شود، سازه انگاران از آن به عنوان انقلاب هایی مذهبی تحت عنوان بیداری اسلامی و در نهایت پیروان نظریه انتقادی با الهام از نظریات چپ، این تحولات را با نام انقلاب های اجتماعی تحت عنوان بیداری انسانی - اجتماعی و یا طبقاتی معنا می کنند.
بررسی علل واگرایی در منطقه ی خلیج فارس
حوزههای تخصصی:
انتخابات امریکا، پدیده ای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و شخصیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
رای دادن به عنوان یک فعالیت سیاسی در خلاء حادث نمیشود. پدیده سیاسی رأی دادن به شدت و متأثر از مولفههای اقتصادی، اجتماعی و شخصیتی میباشد. به همین روی ضرورتی جز این نیست که با توجه به مؤلفههای حاکم در علم اقتصاد، شاخصهای معتبر در علمجامعهشناسی و معیارهای مطرح در علم روانشناسی به تحلیل عمل سیاسی رأی دادن پرداخت. این امکان وجود ندارد که بتوان به درکی همهگیر از اقدام سیاسی رأی دادن در قلمرو انتخابات موفق شد مگر اینکه توجه معطوف به تأثیرگذاری متقابل زمینههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و روانی نگردد. الگوهای جامعهشناسی، الگوهای اقتصادی و الگوهای روانشناسی کمک میکنند که محیط انتخاباتی و الگوی سیاسی رأی دادن قابل ارزیابی شود. رأی دهنده در همان حال که از پیشینهی اجتماعی و وابستگیهای احساسی خود اثر میپذیرد نگرشی منفعتطلبانه هم به انتخابات و هم رأی خود دارد. این عوامل، گو اینکه قدرت اثرگذاری شان متفاوت است، اما نقش اساسی در حیات دادن به یک تحلیل منطقی از چرایی اقدام رأیدهنده به رأی به سوی یک کاندیدای خاص دارد.
معرفی کتاب: جایگاه ژاپن و چین در همگرایی شرق آسیا
حوزههای تخصصی:
از آرتور شلزینگر تا چارلز کراتهمر: دگردیسی مفهومی در سیاست خارجی امریکا (2000-1945)(مقاله علمی وزارت علوم)
درهم فروریزی دیوار در قلب اروپا، دگرگونی تئوریک در سیاست خارجی امریکا را گریزناپذیر ساخت. اجماع لیبرال که در چهارچوب مرجع بودن لیبرال ها در حیات بخشیدن به سیاست جهانی امریکا بود، از هم گسیخت. آنچه به لیبرال ها مشروعیت برای رهبری روشنفکرانه در قلمرو سیاست خارجی اعطا کرده بود، تاکید آنها بر مبارزه بر علیه کمونیسم و ارتقاء امریکا در مقام رهبری جهان بود. توجیه تاریخی ـ فلسفی مرکز حیاتی را تاریخدان امریکا آرتور شلزینگر فراهم آورد. مرکز حیاتی نقشه راه دوران جنگ سرد تصمیم گیرندگان امریکایی بود. به دنبال پایان جنگ سرد- لیبرال ها به عنوان مرکز ثقل حیات سیاسی امریکا- با توجه به ویژگی های داخلی و شرایط بین المللی به حاشیه رانده شدند و به جای آن خط مشی تک قطبی، با تاکید بر سیاست خارجی تهاجمی و ملی گرا ، به صحنه آمد. چارلز کراتهمر به توجیه فلسفی و تئوریک درخصوص اینکه امریکا در صحنه جهانی دارای ماموریت است، حیات داد. تغییر در مبانی فکری سیاست خارجی از لیبرالیسم قدرت نواز به محافظه کاری ایده نواز، به یک واقعیت تبدیل گشت. مرکز حیاتی دوران جنگ سرد مبتنی به دفاع از منافع ملی در صورت لزوم با استفاده از قدرت نظامی بود. لحظه تک قطبی مبتنی بر تاکید به باورها و اعتبار فزاینده قدرت و ماهیت جهانی میراث امریکاست.
مقاله: عراق به سوی دیکتاتوری وحدت ملی، عراق پس از 2010
حوزههای تخصصی:
راهبـرد نظامـی آمریکا در حـوزه خزر
حوزههای تخصصی:
فرهنگ و گسترش تروریسم و افراطی گری در خاورمیانه و شمال آفریقا (با تأکید بر فعالیت های داعش)
حوزههای تخصصی:
تروریسم و گرایش به خشونت و افراطی گری از جمله پدیده هایی است که بیشترین تهدید را علیه صلح و امنیت بین المللی در سال های اخیر رقم زده است. تصویب قطعنامه شماره A/68/L.31 در تاریخ 10 دسامبر 2013 با عنوان «جهان علیه خشونت و افراطی گری» در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به پیشنهاد جمهوری اسلامی ایران که با رأی قاطع نمایندگان 190 کشور جهان و بدون مخالفت به تصویب رسید، نشان از آن دارد که جامعه جهانی تا چه میزان از ناحیه این پدیده احساس خطر می کند. از بین مناطق مختلف جهان، منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا بیشتر از سایر مناطق با پدیده تروریسم و افراطی گری دست و پنجه نرم می کند. ظهور طالبان، القاعده، القاعده مغرب اسلامی (آکیم) ، داعش، انصار الشریعه و بسیاری دیگر از گروه های تروریستی و افراطی در این منطقه خود شاهد این مدعا است. دلایل بروز تروریسم در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا را می توان در زمینه های مختلف از جمله سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جستجو کرد که پرداختن به همه آنها پژوهش مفصلی را طلب می کند. در این نوشتار در پی آن هستیم که نشان دهیم چگونه عوامل فرهنگی، از جمله عقاید، باورها، سنت ها، ارزش ها و الگوهای رفتاری ریشه دار و دیرپا، باعث شده اند که گروه ها و جریانات مختلف در این منطقه از جهان به بازتعریف هویت خود در جهت گرایش به رفتارهای تروریستی و افراطی بپردازند.
مبارزات انتخاباتی امریکا: سه شنبه بزرگ و جذب رای
انتخاب رییس جمهوری امریکا از لحاظ واقعیات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به شدت متاثر از «مبارزات انتخاباتی» است. کاندیداهای حزبی تنها در صورتی موفق می شوند که در طول مبارزات انتخاباتی بتوانند نخست، پای گاه حزبی خود را یک پارچه نگه دارند؛ دوم، در جذب بخشی از رای دهندگان حزب مقابل توفیق حاصل کنند؛ و سوم، شاید از همه مهم تر، این که بتوانند اکثریت وسیع رای دهندگان مستقل را به سوی خود جلب کنند. مبارزات انتخاباتی است که ظرفیت های سازمان دهی، ماهیت دستورکار، اولویت موضوعات و شیوه مدیریتی هر کاندیدا را مشخص می سازد. در عین حال، پیروزی در انتخابات نیازمند بهینه سازی سازوکارها و ساختارهای انتخاباتی است. در این جا است که متوجه می شویم چرا سه شنبه بزرگ از چنین نقش قاطعی در مشخص ساختن این که کدامین کاندیدا یا کاندیداها از دو حزب دمکرات و جمهوری خواه شانس بالاتری برای دستیابی به کاندیداتوری حزب خود در مبارزات عمومی برخوردار هستند.