مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
لیبرالیزم
حوزه های تخصصی:
از زمان تحولات انقلابی موسوم به «بهار عربی» در کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال افریقا که منجر به سقوط حکومت های دیکتاتوری در برخی از کشورهای این منطقه و ایجاد ناآرامی در برخی دیگر از این کشورها شده است، ادبیات بسیاری در تجزیه و تحلیل این وقایع تولید شده که تقریبا در هیچ یک از این آثار، این انقلاب ها از منظر دیدگاه های نظری روابط بین الملل مورد بررسی و تحلیل قرار نگرفته است. همین خلا پژوهشی انگیزه اصلی نگارش این مقاله را ایجاد کرد تا از میان مهم ترین نظریه های موجود در روابط بین الملل، نظریه لیبرالیزم را از جریان اصلی و نظریه انتقادی و سازه انگاری را از میان جریان بازاندیش گرای این رشته به دلیل توان تحلیلی مناسب تری که در تجزیه و تحلیل این وقایع برخوردارند، انتخاب نماییم. در همین راستا در این مقاله به این نتیجه خواهیم رسید، در حالی که با الهام از نظریه لیبرالیستی روابط بین الملل این تحولات انقلاب هایی لیبرال - دموکراتیک و تحت عنوان بیداری ملی معنا می شود، سازه انگاران از آن به عنوان انقلاب هایی مذهبی تحت عنوان بیداری اسلامی و در نهایت پیروان نظریه انتقادی با الهام از نظریات چپ، این تحولات را با نام انقلاب های اجتماعی تحت عنوان بیداری انسانی - اجتماعی و یا طبقاتی معنا می کنند.
تحلیل روند منطقه گرایی در آمریکای لاتین بر اساس نظریه های روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله پرداختن به روند منطقه گرایی در آمریکای لاتین به عنوان یکی از مناطق مهم و راهبردی جهان، از دیدگاه های مختلف نظری روابط بین الملل می باشد. از همین رو این پژوهش از میان جریانات نظری روابط بین الملل دو دیدگاه نظری واقع گرایی و لیبرالیزم را از جریان اصلی و دیدگاه سازه انگاری را از جریان غیراصلی رشته به عنوان مبنای تئوریک بحث قرار داده و سعی می نماید از منظر این دیدگاه ها روند منطقه گرایی آمریکای لاتین را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. برای رسیدن به این هدف در مبحث نخست این مقاله روند منطقه گرایی در حوزه آمریکای لاتین را با توجه به شاخص های مختلف مورد بررسی قرار خواهیم داد و سپس در سه مبحث بعد، این روند منطقه گرایی را با توجه به کثرت گرایی تئوریک مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و به این نتیجه خواهیم رسیدکه از منظرهای نظری گوناگون، روند منطقه گرایی آمریکای لاتین به لحاظ توجه به روند منطقه گرایی، هدف منطقه گرایی، نوع کنشگران و کنش آن ها و همچنین نوع روش تحلیل به طرق مختلفی معنا و تفسیر می شود. این پژوهش از روش تحلیلی - مقایسه ای و به لحاظ گردآوری اطلاعات از منابع استنادی و مجازی استفاده خواهد کرد.
دوگانه هایِ ناسازگارِ میل: سَنجشِ «سازگاریِ» «فایده گرایی» و «لیبرالیزمِ» جِی . اِس . میل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی - کلامی سال بیستم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۷۷)
120 - 158
حوزه های تخصصی:
این مقاله «ناسازگاری» «فایده گرایی» میل در «فلسفه اخلاق» با «لیبرالیزم» او در «فلسفه سیاست» ، تلاش های تن و دیورکین برای «سازگاری» آن ها و «تمایز» لیوب و درایور برای حل «ناسازگاری» آن دو را واکاوی می کند . این «تمایز» ، میان «راه کار اجرایی» و «ملاک» «ارزیابی» ، یا «متافیزیک» و «معرفت شناسی» عمل «درست» ، است . مقاله ، در گام پسین ، «ناسازگاری» جدیدی را میان «فلسفه اخلاق» و «فلسفه سیاست» میل نشان می دهد . میل ، از آنجا که خود در «فلسفه اخلاق» «پیامدگرا» است ، ظاهراً نمی تواند تمایز «ناپیامدگرایانه» «انجام/اجازه آزار» را بپذیرد . همین عدم پذیرش با «اصل آزار» او و تمایز اصلی اش در «فلسفه سیاست» «ناسازگار» است: تمایز میان کارهای «مربوط به خود» و «مربوط به دیگران» . این نقدها نشان می دهند سازگار کردن «فایده گرایی» میل با «لیبرالیزم» و «فلسفه اخلاق» او با «فلسفه سیاست»اش ، در چارچوب «سه گانه کلاسیک» (اخلاق فضیلت گرا، وظیفه گرا و فایده گرا) در «اخلاق هنجاری» ، دشوار است . از این رو ، من برای حل این مسیله ، آن سه گانه را با «سه گانه مدرن» (اخلاق حدأقل گرا ، اعتدال گرا و حدأکثرگرا) در «اخلاق هنجاری» ترکیب کردم . بدین ترتیب ، می توان میل را «فایده گرایی منسجم» دانست که «آزادی» را «شرط ضروری» «شکوفایی فرد» و «بیشینه سازی خیر» می داند و می کوشد ، با کاهش «شمول» «فایده گرایی» ، گونه ای «چندلایه» و «اعتدال گرایانه» از آن ارایه کند .
بررسی نقش و جایگاه سیاست خارجی در نظریه های روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۰ پاییز ۱۳۸۹ شماره ۳
209 - 226
حوزه های تخصصی:
از آنجا که یکی از مهم ترین ابعاد نظریه های روابط بین الملل، بعد تحلیلی آن ها نسبت به سیاست خارجی است، هدف اصلی این مقاله بررسی نقش و جایگاه سیاست خارجی در این نظریه ها است، چرا که امروزه تصمیم گیرندگان این حوزه برای رسیدن به تصمیمات موفق و عقلانی باید به ارتباط ظریف میان نظریه و عمل دقت کنند و بتوانند علاوه بر فهم دقیق جایگاه سیاست خارجی در متون نظری از این متون تجویزاتی سیاست گذارانه و عملگرایانه را نیز استخراج کنند. در این مقاله، ابتدا نظریات سنتی روابط بین الملل از جمله واقعگرایی و لیبرالیزم، سپس دیدگاه های خرد، کلان و میانبرد و نهایتاً دیدگاه سازه انگارانه روابط بین الملل به عنوان نظریه ای جدید در خصوص سیاست خارجی بررسی می شود.
عوامل موثر در جهانی شدن جرم در اتحادیه اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۲ زمستان ۱۳۹۱ شماره ۴
187-202
حوزه های تخصصی:
جنایت سازمان یافته فراملی در دوران پس از جنگ جهانی دوم و در شرایطی که دول مختلف جهان و جامعه بین المللی سرگرم مشکلات و اختلاف ابرقدرت ها در جنگ سرد و مخاصمات محلی - منطقه ای بودند رشد چشمگیری یافت . اشتغال جهانیان به مشکلات سیاسی، آنان را از پرداختن به این مهم بازداشت و این امر موجبات افزایش شمار سازمان های فراملی جنایی گوناگون را فراهم نمود . به نحوی که امروزه موجودیت سیاسی، اقتصادی و استقلال دولت ها و انسجام ملت ها بر اثر جرایم سازمان یافته، انواع قاچاق و تروریسم بین المللی به مخاطره افتاده است . این مقاله بر آن است که به ریشه یابی و شناخت علل بروز جهانی شدن جرم در اتحادیه اروپا بپردازد.
«دمکراسی لیبرال» در «جهانِ پس از کرونا»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
1-29
حوزه های تخصصی:
«جهانِ پس از کرونا» ناگزیر به «فلسفه سیاست» جدیدی نیازمند است و این مقاله می کوشد آینده «دمکراسی لیبرال» را در آن نشان دهد. این مقاله نشان می دهد «دمکراسی لیبرال» با یک «بحران جهانی» روبه رو است که پیشتر آغاز شده است، اما «همه گیری ویروس کرونای جدید»، چونان مانعی برای آن، بر شدت این بحران می افزاید. «لیبرالیزم» و «دمکراسی»، که به باور «فیلسوفان سیاست» سال ها دوشادوش هم بوده اند، اینک در حال جدایی از یک دیگرند و ارزش های «لیبرالِ» «دمکراسی» دچار فرسایش شده اند. این مقاله، برای یافتن چرایی و چگونگی این جدایی، «اقتدارگرایی»، «توتالیتاریانیزم» و شرور و کژی های «دمکراسی» را، که باعث افزایش فرسایش «ارزش های لیبرال» می شوند، واکاوی می کند. یافتن نقطه بهینه میان ارزش های «لیبرال» و «اقتدارگرایانه» کار دشواری است و این مقاله نشان می دهد، پس از تجربه «ویروس کرونا»، «دمکراسی غیرلیبرال یا اقتدارگرا» احتمالاً قوی تر خواهد شد.