از سال 1990 و فروپاشی شوروی، جایگاه بازیگران اصلی نظام بین المللی بخصوص تنها ابرقدرت باقیمانده از زمان جنگ سرد، موضوع پرسش اساسی میان فعالان و صاحب نظران روابط بین الملل است. پرسش این است که ایالات متحده در قرن بیست ویکم چه نقشی دارد؟ آیا آمریکا را می توان امپراتوری دانست یا این کشور قدرتی امپریالیستی است که ضمن غارت ثروت کشورهای پیرامونی، با طرح و گسترش ارزش های فرهنگ سرمایه داری در جهان، در پی تثبیت موقعیت خویش در جهان می باشد؟ برخی از صاحب نظران، آمریکا را قدرت هژمون می دانند که در ایجاد و حفظ نظم در جهان نقش اصلی را بازی می کند و بدون هدایت و رهبری آن ثبات و امنیت جهانی از بین خواهد رفت. گروهی نیز با نگرش ها، انگیزه ها، و اهدافی متفاوت، نقش آزادی خواهانه برای ایالات متحده در جهان قائلند که می تواند ضمن گسترش دموکراسی، به تأمین اهداف خود بپردازد. در این نوشته، مبانی فکری و استدلال های موافقان و مخالفان سه دیدگاه اصلی فوق و دیدگاههای فرعی موجود در درون هر کدام از آنها بررسی شده است. همچنین مقاله تلاش دارد نشان دهد که در بررسی جهت گیری های ایالات متحده، کدام یک از دیدگاههای مزبور از توان تشریحی مناسب تری برخوردار است .
با پدیداری گونههای گوناگون درگیری و روشهای نوین جنگی که در افغانستان و عراق پیاده شد ، حقوق بشر دوستانه با مشکلات تازهتری روبه رو شده است . گفتمانهای گوناگونی درباره منطقه گرایی حقوق بین المللی بشر دوستانه در جریان است . گفتمان نسبیت گرایی فرهنگی که تنها در دانشگاهها جریان داشت به تازگی توجه همه کشورها را جلب کرده و حقوق بشر دوستانه اسلامی مورد توجه قرار گرفته است . با این همه ، پیش بینی سودمندیها و آسیبهای موضوع منطقهگرایی برای حقوق بین المللی بشر دوستانه ضروری است...
در این نوشتار بر ایده همکاری جهانی برای مواجهه با پدیده تروریسم بین المللی تأکید و ناکامی در نیل به اجماع در تعریف تروریسم از موانع عمده برای تعامل با این پدیده در سطح بین المللی محسوب می شود. این مقاله درباره نقش موثرتر سازمان ملل متحد و حقوق بین الملل برای مواجهه با تروریسم بحث می کند سازمان ملل متحد باید با فقر، حاکمیت های کارآمد وتوسعه نیافتگی به مبارزه بپردازد چه این موضوعات با پدیده تروریسم مرتبط یا نامرتبط باشند. هدف سازمان ملل در مقابله با تروریسم باید این باشد که تا حد ممکن اقدام به ارتکاب اعمال تروریستی را برای افراد بیشتری نامطلوب جلوه دهد تا انگیزه هر چه کمتری برای ارتکاب چنین اعمالی وجود داشته باشد. به عبارت دیگر سؤال اصلی مقاله این است که راهکارهای اصلی جامعه جهانی برای مقابله با تروریسم بین الملل چیست؟ ایده مقاله حاضر این است که دو راهکار حقوقی و سیاسی می توانند تکمیل کننده یکدیگر باشند و راه را برای همکاری های بین المللی هرچه بیشتری بگشایند.
سامانه بین المللی همواره آکنده از درگیری ، کشمکش و جنگ بوده است . این پدیده زیانهای فراوانی را به کشورها وارد آورده است . دادههای آماری نشان میدهند که چنین پدیده ای به بیشتر کشورها آسیب رسانده است . از این رو تلاش بسیاری انجام شد تا از کاربرد زور کمتر بهره گرفته شود و راههایی برای حل درگیری یا جنگ پیش بینی شود . بدین ترتیب راهکار حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات مطرح شد که خود در بر گیرنده روشهای گوناگونی است . میانجی گری یکی از شیوههای سیاسی دیپلماتیک حل و فصل اختلافات است که می تواند در پایان دادن به درگیری کارآمد باشد ...