بنیادگرایى و مدرنیتهاى که در جامعه آمریکا نهادینه شده است، هردو، با گرایشى ارزشمدار و تمامیتگرا، بقاى خویش را مرهون وجود «دشمن» مىبینند و، در وجود یکدیگر، دشمن مطلق و مطلوب یکدیگر را مىیابند. اقتدار و نفوذ بنیادگرایى، پدیدهاى گذراست و در آمریکا نیز نظام ارزشى مسلط، با چالشهاى جدى، مواجه است. با این همه، هیچ کدام از این دو تحول، امکان تلاقى دو طرز برخورد یکسره متفاوت با مدرنیته را کاهش نمىدهد.
از عمر جریان روشنفکری دینی در ایران نزدیک به یک قرن میگذرد. این جریان تقریبا در تمامی تحولات عینی و فکری جامعه ما حضور داشته است. این واقعیت اگر دلیلی بر درستی این جریان نباشد دستکم نشانه پویایی و زنده بودن آن است. با این همه، این جریان همواره در معرض نقد رقیبان بوده است. امروز هم این نقد بر حقانیت این جریان یا بر میزان تأثیر آن و یا برنامهریزی و اقدامات آنان نشانه رفته است. آنچه میخوانید بازشناسی این جریان از منظر علیرضا علویتبار است.
در این گفتوگو ضمن اشاره به پیشینه رابطه اسلام و غرب، در بستر شناساندن مؤلفههاى قدرت دو فرهنگ، به بررسى مشکلات گذشته و حال و نیز ارائه راه حلهایى جهت رفع این معضلات پرداخته شده است.
در تحلیل هایی که از نهضت تنباکو صورت گرفته است، بعد اقتصادی آن پررنگ نشان داده شده و ابعاد مذهبی بیشتر به عنوان ابزاری در راستای مسایل و منافع اقتصادی درنظر گرفته شده است. نویسنده، بر این اساس به بررسی تاریخی نهضت پرداخته و نقش عنصر نیابت فقها در مراحل مختلف این نهضت از مقدمات تا فرآیند وقوع و نتایج و پیامدهای آن را تبیین و ثابت کرده است که در تمامی این مراحل، تبعیت از حکم ولایی میرزای شیرازی به عنوان نایب عام امام زمان#، نقش اصلی را دارا بوده است و لذا این نهضت یک حرکت اصالتاً مذهبی است که البته، پیامدهای اقتصادی و اجتماعی خاصی نیز داشته است.
نویسنده سعى مىکند تفاوت رفتار سیاسى عالمان شیعه امامى را نسبت به زیدى و اسماعیلى ریشهیابى کند. وى بر خلاف کسانى که ریشه این تفاوت را به عوامل خارجى و بیرونى نسبت مىدهند و نیز آنان که این رفتار را نقشهاى حسابشده از ناحیه عالمان امامى مىدانند، سرّ اصلى این تفاوت را در نوع برداشت از نظریه امامت مىداند.
نویسنده ضمن اشاره به وجود اصل آزادى بیان در اسلام، به بررسى حدود منطقى آن مىپردازد و نتایجى چون رسمیت اقلیتهاى مذهبى، آزادى پژوهشهاى دینى و... را براى آن متفرع مىکند و در خلال این بررسى، به آسیبشناسى چنین فرایندى پرداخته است.
آینده تأثیرات انقلاب اسلامی ایران بر گفتمان بیداری اسلامی و تأثیر تحولات بیداری اسلامی بر انقلاب اسلامی ایران از مسائلی است که پژوهش درباره آن ضرورت دارد. سئوال از اینکه انقلاب اسلامی ایران چه تأثیری بر آینده گفتمان انقلاب اسلامی ایران خواهد داشت و تحولات موسوم به بیداری اسلامی نیز چه تأثیری بر انقلاب اسلامی ایران خواهد گذاشت، از سئوالات مهم در ارتباط با آینده تعامل این دو می باشد که نگارنده با استفاده از شیوه سناریونویسی به عنوان یکی از روش های «آینده پژوهی» به دنبال پاسخ به این سؤال است. نتیجه این است که هر دو پدیده در آینده تأثیر مثبت به معنای تأثیر تقویتی بر یکدیگر دارند.
ضرورت دانش فقه و نقش آن در منظومه معارف اسلامی و نسبت فقه و عقل از مضامین این مقاله است. بیشترین حجم این نوشتار به اثبات این نکته اختصاص یافته است که فقه نه در صدد بیان علل عقلی احکام است و نه عقلاً یا منطقا میتوان به چنین احکامی دست یافت.