درخت حوزه‌های تخصصی

ادبیات تطبیقی

ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۸۱ تا ۱٬۹۰۰ مورد از کل ۳٬۶۷۹ مورد.
۱۸۸۲.

بررسی روابط معنایی واژگانی واژه های بسیط معاصر عربی در فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هم معنایی شمول معنایی تقابل معنایی جزء واژگی عضو واژگی واحد واژگی وام واژه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۴۴ تعداد دانلود : ۷۳۰
این پژوهش با هدف مشخص کردن نوع و بسامد روابط معنایی واژگانی همزمانی میان واژه های فارسی و عربی به بررسی تطبیقیِ معانی واژه های بسیط عربی در فارسی، می پردازد؛ بدین منظور دو فرهنگ بزرگ سخن و فرهنگ عربی عبدالنبی قیم انتخاب، و واژه های مشترک عربی در فارسی میان دو فرهنگ استخراج شد. سپس براساس چندین آزمون زبانشناختی، شش نوع رابطه معنایی واژگانی هم معنایی، شمول معنایی، تقابل معنایی، جزء واژگی، عضو واژگی و واحدواژگی مشخص و بسامد هر کدام در سطح واژه ها و هم چنین در سطح معانی آنها مشخص گردید. بر این اساس، بسامد وقوع هر کدام از روابط در 4506 واژه به ترتیب: هم معنایی 83/76 درصد، شمول معنایی 75/14 درصد، تقابل معنایی 28/0 درصد، جزء واژگی 57/0 درصد، عضو واژگی 04/0 درصد و واحد واژگی 13/0 درصد مشخص شد. هم چنین با تطبیق معانی 4506 واژه با یکدیگر در مجموع 26326 تطبیق صورت گرفت که بسامد وقوع روابط معنایی واژگانی بین این تطبیق ها به ترتیب هم معنایی 75/16 درصد، شمول معنایی 61/2 درصد، تقابل معنایی 04/0 درصد، جزء واژگی 09/0 درصد، عضو واژگی 007/0 درصد و واحد واژگی 02/0 درصد مشخص شد .
۱۸۸۶.

تأثیر حکمت هاى نهج البلاغه در ترجمه عربى کلیله و دمنه

کلیدواژه‌ها: نهج البلاغه کلیله و دمنه امام على (ع) ابن مقفع

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۴۱ تعداد دانلود : ۴۶۲
ابن مقفع با ترجمه کلیله و دمنه از زبان پهلوى به عربى، در سبک ادبى و شیوه هاى آن، طرحى نو در انداخت. به این سبب، کلیه و دمنه جایگاهى بس والا در ادب عربى یافت و در آثار پس از خود سخت مؤثر افتاد. در این پژوهش، بى آنکه قصد انکار ریشه هاى ایرانى و هندى کلیله را داشته باشیم بر آنیم که نشان دهیم حکمت هاى نهج البلاغه بر ترجمه ى ابن مقفع تأثیر گذاشته است. این تأثیر، قوى و غیر قابل تردید است؛ زیرا در این اثر ماندگار، حداقل هشت عبارت و ده ها مضمون از نهج البلاغه دیده مى شود. در نتیجه باید گفت: یکى از منابع فکرى ابن مقفع در ترجمه ی کلیله، سخنان حضرت على (ع) است. همچنین با جستجو در منابع معتبر عربی نشان داده ایم که این سخنان هرچند سال ها پس از ابن مقفع در مجموعه ای به نام نهج البلاغه جمع آوری شده ولی پیش از آن نیز به نام امام علی (ع) شهرت داشته است و بسیاری از ادیبان و صاحب نظران اهل سنّت، آن ها را از امام علی(ع) دانسته اند.
۱۸۸۷.

تحلیل تطبیقی سیمای شرق و غرب در شعر حافظ ابراهیم واقبال لاهوری

کلیدواژه‌ها: غرب ادبیات تطبیقی اقبال شرق حافظ ابراهیم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۴۲ تعداد دانلود : ۷۲۵
یکی از موضوع های مهمّی که در کانون توجه شاعران معاصر فارسی و عربی قرار داشته است، مسأله شرق و غرب است تا جایی که این دو اصطلاح در شعرهای بسیاری از آنها، بسآمد بالایی دارد. از جمله این شاعران، می توان به حافظ ابراهیم شاعر مصری و اقبال لاهوری پاکستانی که صاحب دیوانی به زبان فارسی است، اشاره نمود. دو شاعر یاد شده، نه تنها در کشور خود، بلکه در دیگر کشورها، به مبارزه با استعمار نامور هستند. در شعر ایشان مانندگی ها و همسان اندیشی ها و درونمایه های یکسانی در مورد شرق و غرب دیده می شود. از این رو، این نوشتار می کوشد تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و تکیه بر دیدگاه مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی که شرط مقایسه بین دو شاعر را صرفا وجود زمینه های تأثیر وتأثّر نمی داند، به بررسی سیمای شرق و غرب در شعر دو شاعر یاد شده بپردازد.
۱۸۹۰.

بررسی تطبیقی دو داستان کوتاه «الجبّار» از نجیب محفوظ و «برخورد» از احمد محمود(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ادبیات تطبیقی نجیب محفوظ احمد محمود الجبار برخورد نقد خان سالاری یا ارباب رعیتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۳۹ تعداد دانلود : ۵۵۴
زندگی روستایی همواره ویژگی های متمایزی داشته، این ویژگی ها در گذشته پررنگ تر از امروز بوده است؛ ازجمله این ویژگی ها وجود دو ضلع مهم و تعیین کننده ارباب (مالک و زمین دار) و رعیّت بوده است. در گذشته ارباب نقش سرنوشت سازی در زندگی رعیّت داشته است، امّا امروزه این مناسبات تا حدّ زیادی کم رنگ شده است. رابطه بین این دو همواره مورد توجّه نویسندگان در ادبیّات داستانی بوده است و ادبیّات داستانی عربی و فارسی نیز از این توجّه برکنار نبوده اند. دو نویسنده مصری و ایرانی؛ یعنی «نجیب محفوظ» و «احمد محمود»، در داستان های «الجبّار» از مجموعه داستان دنیا الله و «برخورد» در مجموعه داستان زائری زیر باران، ظلم ارباب بر رعیّت را سوژه داستان خود قرار داده اند. این مضمون مشترک، ویژگی های ساختاری و محتوایی مشترکی را بین دو داستان به وجود آورده است و به طبع، به خاطر تفاوت سبک داستان نویسی و جغرافیای متفاوت فرهنگی دو نویسنده، تفاوت هایی بین دو اثر وجود دارد. در جستار پیش رو، شباهت ها و تفاوت های بین دو داستان بررسی و تحلیل شد. نتیجه کلّی پژوهش حاضر این است که در این دو داستان، جنبه های ساختاری همچون شخصیّت و روایت گری تحت تأثیر محتوای مناسبات ارباب رعیّتی است. به طبع، استقلال سبکی دو نویسنده نیز، باعث ایجاد برخی تفاوت ها بین دو داستان شده است.
۱۸۹۶.

دراسة مقارنة بین آراء شفیعی کدکنی وأدونیس النّقدیّة(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شفیعی کدکنی الأدب المقارن النقد الأدبی أدونیس الشعر الحدیث الأدب الصوفی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۳۷ تعداد دانلود : ۷۱۶
إنّ أدونیس وشفیعی کدکنی یعتبران من الشّعراء النّقّاد الّذین استطاعوا تأسیس نظرة جدیدة ممزوجة من النّقد والشّعر بعد استیعابهم أفانین الشّعر العربی والفارسی. والمعروف أنّهما ذوا نزعات وآراء تبدو متشابهة حینا بل متضاربة أحایین أخری. والنّاقدان اهتمّا بالشّعر الحدیث والعکوف علی کشف ملابساته المنطویة علی ماوراء اللّغة الضّاربة جذورها أحیانا فی اللاّمعنی الملتبس علی الکثیر وتحلیل مکوّناته وزنا وقافیة إلی الموسیقی والصّور. کما أنّهما أقبلا علی دراسة الأدب الصّوفی لاحتوائه علی الکمّ الحافل بسمة التّغییر، الإبداع والثّورة النّابعة من صمیمها وجعلاها نصب أعینهما حیث جعلت یختلف أحدهما عن الآخر. أمّا المفارقة بینهما ظاهریّا فتعود إلی إنتمائهما إلی مذهب أدبی یختلف عن الآخر. فشفیعی یلتزم بالشّکلیّة الرّوسیة وأدونیس یحذو حذو الحداثانیین. فهذا البحث یحاول دراسة آراء کلّ من النّاقدین معتمدا علی المنهج الوصفی - التّحلیلی وفق المعاییر الثّلاثة (دراسة الشّعر الحدیث والصّوفیة والمذهب الأدبی) وذلک بإتباع معاییر الأدب المقارن. أمّا من أهمّ حصاد البحث فإنّ شفیعی یکون ملتزما بالصّوفیة الإسلامیة مؤمنا بضرورة حضور الولایة فی التّجربة الصّوفیة، إلّا أنّ أدونیس یبتعد عنها ویقترب من الّتی تشمّ منها رائحة السّریالیّة الوثنیّة، علما بأنّ الأخیر یؤمن بالإمامة لإستمرار النّبوّة. کما أنّ النّاقدین توصّلا إلی العلاقة القائمة بین الشّعر الحدیث وبین الفلسفة والمیتافیزیقیا، إلّا أنّ أدونیس یری أنّ الاهتمام بالوزن خارجی سطحی، أمّا شفیعی فیری فیه تقنیة لتنظیم مدی الحرکات فی الشّعر والتّبئیر والتّضخیم لبعض المعانی. مع أنّ النّاقدین یبدوان مختلفین فی انحیازهما الی المدرسة الأدبیّة إلا أنّهما مندفعان وراء غایة واحدة وهی التّغییر والإبداع فی الشّعر وتغییر فکر الإنسان العربی والفارسی.
۱۸۹۷.

تحلیلی انتقادی بر تأثیر فرهنگ ایران بر غزل مذکّر عربی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: غزل مذکر ادب عربی ادبیات فارسی فرهنگ تأثیر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۳۵ تعداد دانلود : ۱۶۸۵
در این مقاله، درباره تأثیر فرهنگ و تمدن ایران بر غزل مذکر عربی بحث به میان می آید. عمده بحث مطرح شده در این مقاله به بیان نحوه تأثیرپذیری غزل مذکر عربی از فرهنگ و تمدن ایرانی اختصاص یافته است. ازآنجا که برخی، این نوع غزل را برگرفته از فرهنگ ایرانی می دانند، جستار حاضر با روش تحلیل محتوا و بر اساس مدارک موجود به بررسی انتقادی این مساله پرداخته و با استناد به شواهد، ضعیف بودن چنین ادعاهایی را اثبات کرده است. این مقاله گذشته از تبیین تأثیر اندک فرهنگ ایران بر غزل مذکر، بر آن است انعکاس برخی از مفاهیم و مضامین غزل مذکر عربی را بر غزل فارسی بیان کند و با تطبیق نمونه هایی از آن ها، تأثیرپذیری سخن سرایان پارسی را از غزل مذکر عربی نشان دهد. درنهایت با بررسی اشعار فارسی و عربی، این نتیجه حاصل می شود که مفاد اصلی توصیفات و مضمون آن ها تقریباً یکسان است، اگرچه کلمات و طرز بیان متفاوت است. لذا این فرض تقویت می شود که تأثیر و اثر دو فرهنگ ایرانی و عربی گاه با گسترش دایره مفهومی و گاه بدون تصرف صورت پذیرفته است. هدف این پژوهش نگاهی به جریان شکل گیری و تحول چکامه های عاشقانه دوره عباسی و بررسی میزان تأثیر ایرانیان در رواج این نوع غزل است. شاید راه یافتن ایرانیان در دستگاه حکومت و دارا بودن سوابق متمدن ازیک طرف و نفوذ رجال ایرانی در دستگاه های دولتی و معاشرت خلفا با آنان از طرف دیگر و تلاش در جهت همرنگ شدن با مظاهر تمدن ایرانیان، از علل مهم این اظهارات باشد. ولیکن همان گونه که ملاحظه خواهیم دید، زمینه چنین تغییر و تحولی در میان اعراب به دلایل مختلف، مهیا و مساعد بوده و فرهنگ ایرانی یکی از عناصر مؤثر در این نوع غزل بوده است.
۱۸۹۹.

بررسی تطبیقی الهه مادر در اساطیر باستانی ایرانی و ترک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الهه مادر اساطیر ایرانی اساطیر ترک سپندارمذ آناهیتا اومای انا اود آنا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۳۱ تعداد دانلود : ۴۰۸
پرستش الهه مادر از عمیق ترین باورها در اندیشه ملل و اقوام مختلف در طول تاریخ بشری است. تمدن های کهنی چون ایرانیان و ترکان نیز از دیرباز آیین مادرخدایی داشته و هنوز هم در فرهنگ این اقوام باورها و رسوم مرتبط با این اسطوره، باقی است؛ بر این اساس و با توجه به پیشینه کهن این اسطوره در میان اقوام ایرانی و اقوام ترک و قرابت پیشینه فرهنگی و تاریخی ایرانیان و ترکان، بررسی تطبیقی اساطیر آن ها، اطلاعات بسیاری از تاریخ و فرهنگ هر دو ملت به دست می دهد؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر، بررسی تطبیقی الهه مادر در اساطیر ایرانی و اساطیر ترک و پرسش اصلی این است که چه رابطه ای بین الهه مادر در اساطیر ایرانی و ترک وجود دارد؟ روش این پژوهش تطبیقی-تحلیلی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که به رقم تفاوت هایی که در برخی وجوه منتسب به الهه های مادر ایرانی و ترک در اساطیر این دو ملت ذکر گردیده، شباهت های مهم بسیاری بین مفهوم و کارکرد این اسطوره در میان ایرانیان و ترکان وجود دارد.
۱۹۰۰.

نمادشناسی تطبیقی «عزاداران بیل» ساعدی و «مسخ» کافکا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نمادشناسی تطبیقی ساعدی عزاداران بیل کافکا مسخ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۳۱ تعداد دانلود : ۷۳۳
نمادپردازی ابزاری برای تعمیق معنایی اثر ادبی و بیان مفاهیمی است که در پس زبان نمادین نهان است. فرانتس کافکا و غلامحسین ساعدی، نویسندگان دورانی بحران زده اند که زبان آثار آنها، نمادین است و در آثارشان به نمادپردازی توجه داشته اند. این مقاله، داستان های «عزاداران بَیَل» ساعدی و «مسخ» کافکا را با رویکردی تحلیلی- توصیفی و با تکیه بر نمادشناسی تطبیقی بررسی کرده است. دستاورد پژوهش نشان می دهد که این دو داستان، مبتنی بر زبانی نمادین نگاشته شده اند و نمادهای انسانی، غیرانسانی (مکان ها و اشیا) و حیوانی در دو اثر به کار رفته است. ساعدی و کافکا تلاش کرده اند تا مفاهیمی عمیق را در توصیف زمانه و عصر خویش، از طریق زبان نمادین به مخاطب انتقال دهند، چنان که مسخ مشدی حسن به گاو در عزاداران بَیَل و مسخ گرگور در داستان کافکا به حشره ای عظیم الجثه، از نمادهای مشترک برجسته در این دو اثر است. مسخ مشدی حسن نوعی استحاله روحی، توهّم و جنون و نمادی از خودبیگانگی اوست و مسخ گرگور سامسا، روایت بیگانگی از جامعه دچار بحران هویت. مسخ مشدی حسن، روحی و مسخ گرگور، جسمانی است. هر دو مسخ، تنزل از درجه انسانی به مقام و مرتبه حیوانی است و این شاید به این معنا باشد که پایان چنین بیگانگی از خود، رسیدن به مقام پست حیوان بودن است. مسخ موسرخه در عزاداران بَیَل نیز، مسخی جسمانی است و از این نظر شبیه به مسخ گرگور سامسا. موسرخه، نماد قحطی وگرسنگی است؛ امّا مسخ گرگور نماد بی هویّتی در هجوم مدرنیسم است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان