فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۳٬۶۵۰ مورد.
مفاهیم شعر تازی در سایه غزلیات حافظ (عنوان عربی: مفاهیم القصائد العربیة فی ظل غزلیات حافظ الشیرازی)
حوزههای تخصصی:
معمولا تحلیل گران ادبیات تطبیقی دادوستدهای ادبی را در پژوهشهای سنجشی کاملا لمس می کنند، و به طور کلی، این پژوهشگران، ارتباط با زبانهای گوناگون و متون زبان مبدا را ترجیح می دهند و در نتیجه گیریهای ترجمه شده با دیده تمسک و تردید مینگرند.در این میان، شاهد آن بوده ایم که شعرای پارسی سرای غالبا با متاثر شدن از زبانی دیگر، اندیشه های خود را در آن قالب و سبک می سرایند؛ و از آنجاکه زبان مورد توجه آن زمان، عربی بوده، شعرا با وزنها و بحور آن آشنا شدند و قصاید و غزلهای زیبایی سرودند و این مایه مباهات ادب پارسی است که بدانیم حافظ و سعدی از این قاعده مستثنا نبوده و از همین سبک ملمات تا تکبیتی با یک مطلع اقتباس و تضمین کرده اند و با بهره گیری از نماد مذهبی و اسلامی و مفاهیم اخلاقی، ابیاتی خاص سرودند که نمونه هایی از آنها را به بررسی می گذاریم.چکیده عربی: یدرک باحثو الأدب المقارن الأخذ والعطاء فی الدراسات المقارنة بکل وضوح ویفضل هؤلاء الباحثون فی تعاملهم مع مختلف اللغات وشتی النصوص، لغة المبدأ فی الغالب کما ینظرون إلی النتاجات المترجمة بنظرة التحقیق والتردید.والشعراء الفرس کانوا فی الغالب یتأثرون بلغة أخری لینشدوا أشعارهم بأسالیب تلک اللغة وأشکالها ولاشک أن اللغة العربیة کانت اللغة السائدة فی عصر حافظ الشیرازی. حیث إن شعراء هذا العصر بعد تعرفهم علی الأوزان والبحور أنشدوا بعض القصائد والغزلیات الرائعة الجمیلة ویتباهی الأدب الفارسی بوجود شاعرین کبیرین هما سعدی وحافظ إذ أنشدا الملمعات إلی جانب اقتباسهما وتضمینهما للتراث العربی لیصبا ذاک فی أبیات جمیلة بالعربیة. فتمسک حافظ الشیرازی ببعض الرموز الدینیة والإسلامیة والمفاهیم الأخلاقیة لینشد أبیاتا فریدة حاولنا دراسة نماذج منها فی هذه العجالة.
بررسی و تحلیل عناصر داستانی در دو داستان«زنی که مردش را گم کرد!» و « به کی سلام کنم؟»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال اول زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
62 - 79
حوزههای تخصصی:
داستان، آفرینشی هنری است که ذهن خلّاق نویسنده با الهام گرفتن از زندگی درونی و بیرونی بشر و آنچه پیرامون اوست، با عناصری بنیادین خلق می شود. عناصر داستان، شالوده و ساختار اصلی یک داستان را تشکیل می دهد که بررسی و شناخت این عناصر، مخاطب را در شناخت بهتر نویسنده اثر راهنمایی می کند؛ زیرا نویسنده بنا به فراخور افکار و اندیشه های خود، از عناصر داستانی بهره می گیرد و نتیجه ی این امر، خلق آثاری متفاوت با درون مایه و مضمونی تأثیرگذار است. صادق هدایت و سیمین دانشور از نویسندگان معاصری هستند که در تجربه های نویسندگی، اغلب مسائل و مشکلات گریبان گیر زنان را از موضوعات و مضامین اصلی داستان های خود قرار داده اند. مقاله حاضر نمودهای این مفهوم جامعه شناسانه و روان شناسانه را در عناصر دو داستان «زنی که مردش را گم کرد!» و «به کی سلام کنم؟» بررسی و تحلیل می نماید. دلیل انتخاب این دو نویسنده، تناسب موضوع در این دو داستان رئالیستی است. در این نوشتار، در یک مقدمه و دو گفتار، با روشی توصیفی-تحلیلی با رویکردی کمی و کیفی ضمن بررسی تطبیقی عناصر داستانی، مباحث زن، جامعه، سیاست، آموزش، اقتصاد و غیره به همراه شاهد مثال، بازخوانی می شود و آشکار می گردد که در این دو اثر ، فقر موضوع محوری و تلاش برابری برابری اجتماعی پیام اصلی نویسندگان است.
بررسی تطبیقی «عنوان» در رمان های ادبیّات پایداری با تکیه بر رمان های اُم ّ سعد و دا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«میهن» و «دفاع» از مضامین مهمّ ادبیّات پایداری هستند. این پژوهش برای پاسخ به این پرسش انجام شده است که چگونه در ادبیّات داستانی پایداری، اهمیّت مضمون دفاع از میهن می تواند در عنوان بازتاب داشته باشد؟ همچنین، چگونه «عنوان» به مثابة آستانه ای برای ورود به متن می تواند با بهره گیری از الگوی زن مادر به عنوان میهن، سبب شکل گیری اثری قابل توجّه در زمینه ادبیّات پایداری میهن محور گردد؟ برای این منظور با استفاده از پیرامتنیّت ارتباط عنوان داستان را با متن، در دو رمان ادبیّات پایداری «ام ّ سعد» اثر غسّان کنفانی و «دا» به کوشش سیّد اعظم حسینی بررسی می گردد. این دو داستان به عنوان دو اثر شاخص در ادبیّات پایداری انتخاب شده اند که می توان با آنها به پرسش پژوهش پاسخ داد. در هر دو داستان، «عنوان» درون متنی است؛ به این معنی که به متن داستان ارجاع دارد و نه بیرون از آن. در رمان «ام ّ سعد» نویسنده با به کارگیری مادر به عنوان نماد سرزمین فلسطین و انعکاس آن در عنوان داستان، داستانی میهن محور و قابل اعتنا در حوزه ادبیّات پایداری خلق کرده است، در حالی که در داستان «دا»، به رغم اینکه شخصیّت اصلی داستان بانویی مبارز و عنوان داستان به معنای مادر است، توجّه نکردن به ارتباط مادر و میهن، سبب شده این رمان نمونه خوبی برای ادبیّات پایداری میهن محور نباشد.
شورش در شعر امل دنقل و نصرت رحمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی سبک شناسی مفاهیم کلی سنتی سطح فکری
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی معاصر
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد اجتماعی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق ادبیات فارسی و ادبیات عرب
مقایسه شعر صائب و نسفی در حوزه لفظ و معنی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مقاله ی حاضر با هدف مطالعه تطبیقی شعر صائب تبریزی و میر عابد سیدای نسفی (نمایندگانی ازسبک هندی در ایران و تاجیکستان) در حوزه لفظ و معنا و تبیین اجمالی وجوه اشتراک و اختلاف آنها صورت گرفته است. این مقاله با محوریت متون موجود از آثار دو شاعر گرانمایه سبک هندی انجام شده و سندیت آن براساس متون تاریخ و ادبیات فارسی ایران و تاجیکستان، سبک شناسی، نقد ادبی و دیوان اشعار شاعران مذکوراست. در کنکاشی که بین آثار دو شاعر در مقام مقایسه انجام شد، این نتیجه به دست آمد که دوری و نزدیکی سخنوران، به مرکز و مهد زبان و وضعیت موجود جوامع و ملل و هنجارها و ناهنجاری های فرهنگی در رشد و ارتقای سبک ها بسیار موثر است. در انتها خواننده متوجه خواهد شدکه بلاغت و فصاحت زبانی دقیقا رابطه مستقیم با سطح آگاهی شاعر از زبان شعر و هنجارهای شعر و شاعری دارد و علایق را دگرگون کرده جهت می دهد.«ذوقیست جان فشانی یاران به اتفاق»
بررسی تأثیر شاهنامه بر سام نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه، اثر سترگ و بی همتای استاد طوس از دیرباز تاکنون مورد توجه و تتبّع سخن سرایان ادب فارسی بوده و هر کسی به نوعی از این خوان نعمت بهره برده است. در این میان سرایندگان منظومه های پهلوانی به این کتاب به عنوان شاهکار ادب حماسی نگریسته، از آن همچون الگویی کمک گرفته و یا به زعم خود درصدد هم طرازی و پهلو زدن به فردوسی برآمده اند. سراینده سام نامه نیز یک از همین شعراست که نه تنها شاهنامه را به طور کامل خوانده و در سرودن سام نامه به آن نظر داشته؛ بلکه بخش هایی از آن را نیز در اثر خود آورده است. نویسنده در این پژوهش سعی دارد، نشان دهد که چگونه سراینده سام نامه در قسمت هایی چون انتخاب داستان، نوع حوادث، شیوه روایت، پردازش شخصیت، گزینش مضامین و حتی انتخاب کلمات قافیه کاملاً از شاهنامه تقلید کرده و الگو گرفته است؛ امّا به خاطر نداشتن هنر کافی در صحنه آرایی میدان های جنگ و ناتوانی از توصیف شایسته تخیّلات خود و عدم تسلّط کافی بر زیر و بم ها و فراز و نشیب سخن و نزدیک شدن به زبان و سلیقه مردم عادی، نتوانسته پا در جای پای فردوسی گذارد و اثری چون شاهنامه خلق کند.
تاثیر مولانا رومی بر شاعران هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جلال الدین محمد بن محمد بن حسین بلخی ورومی مردی عارف و عاشق، آلودگی دنیای رنگ و بو را با نور عرفان زدوده، اهل ظلمت را در کوی حیرت نشانده، سخن عشق را طوری سراییده که غلغله معرفت برخاست. در این مقاله کوتاه سعی بر این است که علت تاثیر پذیری شاعران فارسی زبان هندی را از او بیان کنیم. پس برای نمونه نیم نگاهی بر آثار بعضی از شاعران فارسی گوی هند افکنده این موضوع را در اشعار آنان بررسی می کنیم.
آرمان شهر در اندیشه فروغ فرّخزاد و نازک الملائکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آرمان شهر بازتابی از آرزوی نویسنده برای تکامل و بقاست. به نظر می رسد آرمان شهرهای شاعران صرف نظر از ملیّتشان، خصوصیّات مشترکی داشته باشد؛ چراکه ادبیّات و به تبع آن شعر ریشه در روح انسان دارد و ویژگی های آرمان شهرها نیز بر اساس اصول انسانی زندگی بشری شکل می گیرند و در عصر جدید ادبیّات تطبیقی بستری مناسب را برای پژوهش در این زمینه فراهم آورده است.
این مقاله بر پایه مکتب آمریکایی ادبیّات تطبیقی، که با نگاهی فرامرزی وجود شباهت بین آثار ادبی را، برآمده از روح مشترک بشری می داند، آرمان شهر در اشعار دو شاعر معاصر ایرانی و عراقی– فروغ فرّخزاد و نازک الملائکه- را بررسی می کند. به این منظور ابتدا عمده ترین دغدغه های فروغ و نازک را که سبب پی ریزی شهری آرمانی گردیده است، بیان کرده، سپس، ویژگی های آرمان شهرهای این دو شاعر را برمی شمرد. از مهم ترین دستاوردهای این پژوهش می توان به این موارد اشاره کرد: 1. قرابت های فرهنگی، دینی و جغرافیایی در نزدیکی دیدگاه دو شاعر نقش بارزی ایفا می کند. 2. آرمان شهر بازتابی از دغدغه های اجتماعی و عاطفی فروغ و نازک است. 3. خلق شعرهای آرمانی، بیش تر حاصل دوره پختگی و کمال آن هاست. 4. هرچند عوامل شکل دهنده و ویژگی های آرمان شهر فروغ و نازک شبیه یکدیگرند، امّا تفاوت هایی نیز دیده می شود. 5. هر دو شاعر به خوبی توانسته اند رسالت شاعرانه خود را در بیان درد و رنج های ملّت خویش ادا کنند.
بررسی تطبیقی مفهوم تصویر شعری از دیدگاه نقدی محمّد رضا شفیعی کدکنی و جابر عصفور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصویر شعری، یکی از عناصر زیبایی شناختی شعر است که از دیرباز مورد توجّه ناقدان بوده است. محمّد رضا شفیعی کدکنی و جابر عصفور از جملة ناقدان معاصر ایران و مصر هستند که با نگاهی نو به این مسئله پرداخته اند. این جستار می کوشد تا با شیوة توصیفی - تحلیلی و در چارچوب دو کتاب صور خیال در شعر فارسی از محمّد رضا شفیعی کدکنی و الصورة الفنّیّة فی التّراث الّنقدی والبلاغی عند العرباز جابر عصفور، به بررسی و تحلیل دیدگاه های نقدی این دو ناقد در خصوص تصویر شعری بپردازد. یافته های پژوهش، نشان می دهد که دیدگاه های شفیعی کدکنی در خصوص عناصر تشکیل دهندة تصویر شعری، کامل تر از دیدگاه های عصفور است؛ امّا هر دو ناقد، تعریف مشترک و مفهوم یکسانی از تصویر ارائه دادند و از میان اجزای تصویر شعری بیشتر به مبحث تشبیه و استعاره پرداخته اند. هر دو ناقد معتقدند که تصویر باید با دیگر اجزای شعر، چون معنی، عاطفه و موسیقی پیوند داشته باشد. دیدگاه های نقدی جابر عصفور در مبحث کارکرد تصویر شعری، کامل تر از دیدگاه های شفیعی کدکنی است؛ چراکه کارکردهای بسیار و مهمّی چون شرح و توضیح، اقناع مخاطب، مبالغه در معنی و تحسین و تقبیح را برای تصویر شعری برمی شمرد. از سوی دیگر، دیدگاه های نقدی شفیعی کدکنی، الهام گرفته از آراء عبدالقاهر جرجانی است، امّا دیدگاه های عصفور، ریشه در دیدگاه های ناقدان پیشین چون جاحظ، عبدالقاهر جرجانی و حازم قرطاجنی دارد.
بازتاب آداب و رسوم تاریخی هند در تاریخ و ادب معاصر ایران
حوزههای تخصصی:
از دیرباز به دلیل مشترکات فرهنگیو زبانیدو ملت تاریخیایران و هند و بویژه از دوران حکومت اکبرشاه و اورنگ زیب و رواج زبان فاخر پارسیدر شبه قاره و مسافرت هایپیدرپیگویندگان و مورخان ایرانیبه آن سامان، آداب و رسوم مردم هند برایمردم ایران جاذبه ایشگفت انگیز داشته است. در این مقاله، نگارنده بر آن است تا آن دسته از آداب و رسوم تاریخیملت بزرگ شبه قاره را که در تاریخ و ادب معاصر ایران انعکاس داشته است، بروشنینشان دهد.
سعدی و اساطیر ایرانی
حوزههای تخصصی:
نویسنده این مقاله با اشاره به بهره جویی سعدی از شاهنامه در آوردن نام اساطیر در اشعار و حکایات وی به برخی از این نمونهها اشاره می کند و علاوه بر این به استفاده از فضای حماسی، نام و اوصاف جنگافزارها، استفاده از وزن شاهنامه در داستانها و حکایات منظوم و اوزان حماسی غزل و بیانهای حماسی در اوزان دیگر میپردازد و سپس نثرهای حماسی سعدی را معرفی نموده و در پایان اشارهای به شاهنامهخوانی در گلستان سعدی دارد.
مقایسة بازتاب جهان بینی هندواروپایی در شاهنامة فردوسی و حماسة قرقیزی ماناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«جهانبینی هندواروپایی» به دلایل غنای محتوایی و ادبی آن از دیرباز، بازتاب چشمگیری در شکل گیری متون نظم و نثر فارسی داشته و آثار بسیاری را از جنبههای مختلف تحت تأثیر قرار داده است؛ بهگونهای که آثار برجستهای چون شاهنامة فردوسی و حماسة قرقیزی ماناس از کهنالگوهای آن بهره بردهاند. هدف اصلی این مقاله، بررسی تأثیر پذیری دو متن حماسی شاهنامه و ماناس از این جهان بینی است؛ به این منظور، براساس نظریة «سه کنشِ ژرژ دومزیل» رفتار قهرمانان هر دو اثر، بررسی و توصیف شده است. پژوهش حاضر نشان میدهد سه کنشی که در این نظریه مورد تأکید قرار میگیرد، در تمام سطوح داستانهای این دو حماسه به کار رفته است؛ بنیاد نظریة «سه کنش»، بر تقابل و هماهنگی نیروهای دوگانه نهاده شده، همان گونه که پایة اصلی تفکر شاهنامه و ماناس نیز براساس مبارزة خیر و شر قرار گرفته است که جلوههای آن را در قهرمانانی چون سیاوش/ رستم (در شاهنامه) و ماناس/ باکایی (در ماناس) بهخوبی میتوان دید. قهرمان اول، نمونه ای از خرد، روشنفکری، رستگاری، حمایت، اراده، کمک و آرامش است که بهصورت پیری فرزانه در هنگام ناتوانی قهرمان دوم ظاهر میشود تا او را از مخمصه برهاند. قهرمان دوم نیز نماد خشونت، سختگیری، خونگرمی و جنگجویی است که در عین حال نظام عناصر اربعه را تنظیم میکند و با نیروی جسمانی و روانی خود بهزندگی مردم صلح و سامان میبخشد.
کارکرد محوری نقاب دینی در شعر شاملو و ادونیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارکرد شخصیت های تاریخی در شعر معاصر فارسی و عربی، از جلوه های مختلفی برخوردار است و کاربست «نقاب» آن شخصیت ها در شعر، یکی از مهم ترین انواع آن به شمار می آید. نقاب پردازی، ازجمله شگردهای هنری و بلاغی است که شاعر امروز، برای بیان افکار خود از آن استفاده می کند. گاهی نقاب یک شخصیت دینی بر چهرة شاعر نقش می بندد تا بتواند با استفاده از ظرفیت ها و توانایی های آن شخصیت، حرف های خود را با مخاطب در میان بگذارد. شاملو و ادونیس نیز به عنوان نمایندگان شعر امروز، در زبان فارسی و عربی، تکنیک «نقاب دینی» را در شعر خود به کار گرفته اند تا با استفاده از این شگرد نمایشی، افکار خود را برای مخاطب ، ملموس و مجسم کنند. در این میان، به کارگیری محوری نقاب یک شخصیت دینی که برای استفادة بیشتر شاعر از ظرفیت های بالقوه و بالفعل شخصیت صورت می گیرد، در شعر ایشان نیز دیده می شود. در این پژوهش با تکیه بر نقد تحلیلی- توصیفی آثار شاملو و ادونیس، به بررسی تطبیقی نقاب محوری دینی با توجه به ساختار روایی و تصاویر موجود در شعر آنان می پردازیم. هدف ما دستیابی به برخی زوایای شعر ایشان و بررسی شیوة کاربست نقاب مزبور، با استفاده از نقد تطبیقی و کهن الگویی خواهد بود. بدین ترتیب، پس از واکاوی مفهوم نقاب دینی و دلایل کاربرد آن در شعر امروز، نقاب های اصلی و محوری شخصیت های دینی در شعر این دو تن را مورد توجه قرار دادیم تا سرانجام همسانی و ناهمسانی های کاربرد یاد شده در نزد آنان را به دست آوریم.
برزویه طبیب و آیین جین (عنوان عربی: برزویه الطبیب، والجاینیة)
حوزههای تخصصی:
پزشک و اندیشمند و دین شناس نامدار ایرانی، برزویه طبیب، در زیست نامه فرهنگی و اندیشه ای خویش که چونان دیباچه ای در آغاز کلیله و دمنه آورده شده، دستانه ای (= تمثیل) را به کار گرفته است که پیوندها و همانندی هایی شگفت آور با دستانه «مردی در چاه» در متنی از ادب آیینی جینی دارد. آیین جین، یکی از آیین های باستانی هند است که برپایه بازگفتی بیش پذیرفته شده، برزویه کلیله و دمنه را، با رنج و تلاش بسیار، از آن سرزمین به ایران آورده است. در این جستار، دستانه «مردی در چاه»، در این دو متن ایرانی و هندی کاویده و بررسیده آمده است.چکیده عربی:استخدم برزویه الطبیب، المفکر، ورجل الدین الإیرانی الشهیر، فی سیرته الثقافیة، والفکریة التی وردت فی دیباجة کلیلة ودمنة، تمثیلا له صلات عجیبة بتمثیل «رجل فی البئر» فی أحد نصوص الآداب الجاینیة. والجاینیة دیانة هندیة قدیمة. والقول الغالب إن برزویه جاء بکلیلة ودمنة من تلک الدیار إلی إیران بعد عناء، وجهد وفیرین. حاول هذا المقال أن یدرس تمثیل «رجل فی البئر» فی هذین النصین الإیرانی، والهندی.
از دنیای چاوسر تا عرفان عطار (نگاهی به مجلس مرغان و منطق الطیر)
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های تحکیم حیات علمی و هنری هر ملت، ارتباط با جریان های فکری و هنری جهان است. رابطه یی که در آن ضمن حفظ و تقویت اصالت خود، با تغذیه از منابع علمی راه خود را در میدان های نوجویی و نوآوری ادامه دهد و بی گمان آنچه بیش از همه اعماق روح یک ملت را باز می تاباند، اثر می گذارد و تاثیر می پذیرد، ادبیات اوست.در نگره ادبیات تطبیقی به هدف بازشناسی اصالت و دریافت همسانی ها و ناهمسانی ها، با جستاری دوباره در منطق الطیر، این اثر گرانسنگ عرفان و ادب فارسی را با یکی از مشاهیر آثار ادبیات انگلیس در ترازوی قیاس نهادیم. حاصل، مقاله پیش روست که در آن پیش از همه به معرفی «جفری چاوسر» پدر ادبیات انگلیس و منظومه «مجلس مرغان» وی پرداخته ایم و با اذعان به اشراف مخاطبان فصلنامه عرفان به زندگی و ابعاد عرفانی شخصیت عطار و آثار وی، با رعایت ایجاز به مقایسه دو اثر دست زدیم.