فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۳٬۶۷۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
جامعه شناسی ادبیات به عنوان یکی از شاخه های جامعه شناسی هنر، ساخت و کارکرد اجتماعی ادبیات را بررسی نموده و در تحلیل آثار ادبی بیشتر به عوامل بیرونی آن توجه دارد. از این منظر، ادبیات هر ملت می تواند تصاویری فرضی را از واقعیت های موجود ارائه داده و نکته های کلی تاریخ اجتماع را به عنوان سندی اجتماعی در اختیار پژوهشگران این عرصه قرار دهد. در پژوهش حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی و آماری به بررسی اشعار سیاسی سپیده کاشانی و نازک الملائکه، دو تن از شاعران نوگرای پارسی و عربی پرداخته شده است. حاصل این نوشتار ضمن این که نشان از بازتاب مضامین سیاسی مشابه همچون جنگ، حوادث سیاسی داخلی، مسائل سیاسی دیگر کشورها، شخصیت های مهم سیاسی، زنان و مبارزه و ... در اشعار هر دو شاعر دارد، گویای تفاوت هایی است که به دلیل شرایط خاص محیطی هر یک از آنان ایجاد گردیده است. بی شک تأثیرپذیری هر دو شاعر از بسترهای سیاسی و اجتماعی عصر خویش علاوه بر آن که بر حضور فعال زنان شاعر در عرصه های اجتماعی و ادبی اشاره دارد، می تواند تأیید روشنی بر نظریة اجتماعی ادبیات نیز به شمار آید.
بن مایه های فوتوریستی در شعر ولادیمیر ماکایوفسکی و طاهره صفارزاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکتب فوتوریسم که در قرن بیستم با کوشش فیلیپو توماسو مارینتّی به ادبیات و هنر ایتالیا معرفی شد، پس از چندی از مرزهای ایتالیا گذشت. روسیه تنها کشوری بود که موج آوانگارد فوتوریسم را کامل پذیرفت و بخش عظیمی از ادبیات قرن بیستم خود را به دست مؤلّفه های فوتوریسم مبتنی بر انقلاب، تکنولوژی، کاربرد اصطلاحات مربوط به مظاهر جامعه مدرن و همچنین به چالش کشیدن سنت ها سپرد.
با آغاز نهضت مشروطه ایران و باز شدن درهای غرب، تبادلات فرهنگی و ادبی ایران و روسیه نیز آغاز شد. یکی از مکاتبی که به این واسطه تأثیر زیادی بر شعر شاعران ایرانی داشت مکتب فوتوریسم بود. ولادیمیر مایاکوفسکی به عنوان شاخص ترین چهره این مکتب، الگوی مناسبی برای تطبیق شعر شاعران فوتوریست ایرانی با مؤلّفه های فوتوریسم روسی است. در ادبیات ایران نیز طاهره صفّارزاده به عنوان شاعری انقلابی که چندین سال در غرب تحصیل کرد و رکود فرهنگی ادبی را تاب نیاورد و درصدد تغییر رویکرد ادبیات ایران بود و همچنین اشعارش شواهد زیادی از مؤلّفه های فوتوریسم دارد، بهترین گزینه برای این تطبیق است. از این رو در این مقاله درصدد هستیم با توجه به کارکرد مکاتب ادبی در حوزه ادبیات تطبیقی، وجوه مشترک شعر ولادیمیر مایاکوفسکی و طاهره صفّارزاده را از رهگذر مکتب فوتوریسم بررسی کنیم.
کانونی سازی، ابزاری برای روایت گری (بررسی تطبیقی کانونی سازی در رمان خاتم دالووی و رمان و فیلم اقتباسی ساعت ها
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی مؤلفه های رمانتیک در شعر سهراب سپهری و ویلیام بلیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمانتیسیسم از پیچیده ترین و گسترده ترین مکتب های ادبی جهان است که به عنوان پدیده ای انقلابی، در اواخر قرن هجدهم در برابر سنت نئوکلاسیسیسم برآمد. تا به حال تعریف روشن و دقیقی از مکتب رمانتیک به دلیل ماهیت متضاد آن ارائه نشده است. این مکتب در زمانه ا ی طوفانی ظهور کرد که تحولات مهمّ علمی، اجتماعی و سیاسی تمام اروپا را فراگرفته بود. تحولاتی همچون: انقلاب امریکا، انقلاب کبیر فرانسه، انقلاب صنعتی انگلیس، افول جامعه ی فئودالی، جایگزینی طبقه ی متوسط در اروپا و به وجود آمدن مکتب های فکری جدید.
جنبش رمانتیسیسم، نخست در آلمان آغاز شد و سپس در دیگر نقاط اروپا از جمله: انگلیس، فرانسه، روسیه و اسپانیا رسوخ یافت. از میان شاعران رمانتیک انگلیس می توان به وردزورث، کالریج، بلیک، شلی و کیتس اشاره کرد.
در ایران نیز از عهد مشروطه رمانتیسیسم به عنوان رویکردی فکری در ادبیات فارسی مطرح شد. نیما را می توان سرشاخه ی رمانتیسیسم ایران دانست که خود به سرعت از آن فاصله گرفت و فریدون تولّلی پرچم داری این جریان را به نام خود رقم زد. سهراب سپهری امّا، یکی از چهره های شاخص رمانتیسیسم در ایران است. البتّه رمانتیسیسم شعر او با هر دو جریان رمانتیک فردی و اجتماعی آن عصر متفاوت است و همانندی بیش تری با شاعران رمانتیک انگلیس به ویژه بلیک دارد.
این مقاله به بررسی مؤلفه های شاخص رمانتیسیسم هم چون طبیعت، تخیّل، توجّه به احساسات و عواطف، فردگرایی، اندوه و انزوا، آرمان گرایی، کودکی، عشق و مذهب در شعر سهراب سپهری، شاعر معاصر ایران و ویلیام بلیک، شاعر انگلیسی اواخر قرن هجدهم و نیمه ی اول قرن نوزدهم می پردازد.
ادبیات تطبیقی از منظر رویکرد بینامتنی: بررسی موردی فیلمنامه «گاو» و نمایشنامة «کرگدن»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی را با دو مکتب فرانسوی و مکتب آمریکایی می شناسیم. از دیدگاه مکتب فرانسوی، ادبیات تطبیقی شاخه ای از تاریخ ادبیات است که به بررسی روابط تاریخی در میان دو یا چند ادبیات ملی می پردازد و در مکتب آمریکایی، ادبیات تطبیقی پژوهشی بینارشته ای است که به مقایسة ادبیات ملت ها با یکدیگر و بررسی رابطة ادبیات با سایر رشته های علوم انسانی و هنرهای زیبا می پردازد. در مکتب فرانسوی، ادبیات تطبیقی حوزه های متعددی را بررسی می کند؛ اما این تنوع در حوزه های مطالعاتی مکتب آمریکایی زیاد است. مهم ترین محور این مطالعات در حوزة بینامتنیت است. می توان بینامتنیت را به عنوان یکی از ارکان مطالعات فرهنگی به شمار آورد. در این مجال، ابتدا گذری به ادبیات تطبیقی خواهیم داشت و سپس، تعاریفی دربارة بینامتنیت ارائه می دهیم و در انتها، نمایشنامة «کرگدن» اثر اوژن یونسکو و فیلمنامة «گاو» اثر غلامحسین ساعدی را از منظر رویکرد بینامتنیت، با تأکید بر نقش ادبیات تطبیقی بررسی می کنیم. فرضیه ای که در مقالة حاضر آن را بررسی می کنیم این است که پژوهش بینامتنی، پژوهشی در ادبیات تطبیقی به شمار می آید
مقایسة «رویین تنی و چشم آسیب پذیر اسفندیار» در متن های فارسی میانه (پهلوی) و شاهنامة فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویین تنی اسفندیار پاکدین و رواج دهندة دین مزدایی که بنابر ادبیات ایران باستان و متن های پهلوی و شواهد ذکر شده در وِجَر کرد دینی و سپس تأکید بر آن در زند وندیداد، به همت و دُعای اشو زرتشت و تقدیم ناری مقدس به او صورت پذیرفته، دارای ریشه ای بنیادین در فرهنگ ایران باستان بوده و زیربنای آن بر اساس منطقِ باورپذیریِ دینی و اندیشه های مزدیسنایی استوار است؛ در هیچ یک از متون اوستایی و پهلوی زردشتی کمترین نشانی ازآسیب پذیری چشم اسفندیار وجود ندارد. رویین تنی اسفندیار نیز در شاهنامه ـ علی رغم آن که افسانة تیرگز و چشم اسفندیار از جلوة خاصی برخوردار است ـ مورد تردید است. می توان احتمال داد «داستان آسیب پذیری چشم اسفندیار» از طریق راویان و ناقلان سنت های شفاهی کهن ماوراءالنهر و خراسان بزرگ و سیستان که محل پرورش داستان های اساطیری و حماسی بود، رواج پیدا کرد و سپس به تدریج با تغییر و تحولات گوناگونی به صورت یک روایت حماسی مدوّن که مجزّا و مستقل از خدای نامه بود، انعکاس یافت و مأخذی مورد وثوق و قابل استفاده برای نویسندگان شاهنامه های منثور شد. این داستانِ منفرد به شاهنامة ابومنصوری و سپس از آن طریق و یا به صورت جداگانه در کنار سایر مآخذِ فردوسی به شاهنامه راه یافت.
مولوی و بلیک دو همدل
بررسی و تحلیل کهنالگوی ایمان ابراهیمی در نگاه مولوی و سورن کرکهگور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۷ شماره ۵
حوزههای تخصصی:
نگارنده در این مقاله سعی میکند با توجه به اهمیت مولوی و کرکهگور در جهانبینی عرفان اسلامی و مسیحیت؛ نوع قرائت آن دو را در زمینه کهن الگوی ایمان ابراهیمی بررسی و اشتراکات و افتراقات آن دو را در هنگام خوانش این واقعه (متن) نشان دهد. مهمترین اشتراک مولوی و کرکهگور در این زمینه، گذر از سطوح ظاهری واقعه و رسیدن به حقیقت عمل قربانی فرزند است که حاصل نگاه ویژة آن دو در ساحت دینی و فراتر رفتن از ساحت اخلاقی عمل است. مولوی و کرکهگور- علیرغم اختلاف در برخی نکات- با گذر از صورت قصه به ویژگی خود عمل و نتایج آن پرداختند و وظیفة انسان مؤمن را در ساحت دینی تسلیم شدن در برابر خدا میدانند. تسلیم و ایمانی که نوعی حالت دلسپردگی شورمندانه به خداوند است. کرکهگور دربارة عمل قربانی فرزند، چهار تصویر ارائه میکند که نگاه مولوی از میان آنها تا حدودی به تصویر دوم نزدیک است و آن اینکه ابراهیم یقین دارد فرزندش زنده خواهد ماند. ابراهیم بر این اساس رمز خلوص، از خود گذشتگی، تسلیم و توکل، و مظهر عاشقان از جان و مال و فرزند گذشته معرفی شده که در اصل مقاله به صورت تطبیقی بدان خواهیم پرداخت.
مقایسه بازتاب فرهنگ عامه در آثار سیمین دانشور و احمد محمود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیمین دانشور و احمد محمود دو تن از نویسندگان نامی معاصرند که در آثارشان به عناصر فرهنگ مردم ایران و ادبیات شفاهی بسیار توجه کرده اند؛ به گونه ای که حتی نام برخی از آثار دانشور مثل سووشون و بخت گشایی برگرفته از مضامین فرهنگ مردم است. البته در آثار هر دو نویسنده مضامین مشترک فرهنگی فراوانی وجود دارد که با روشی متفاوت بیان شده اند. دقت در شیوه زندگی، جنسیت، تحصیلات و آگاهی و به طورکلی، شخصیت های متفاوت این دو نویسنده، تاحدودی تفاوت شیوه بیان آن ها را آشکار می کند. با درنظر گرفتن تفاوت بیان، حتی در دو فضای داستانی متفاوت، میزان دقت و ظرافت هر نویسنده و غیرت ملی یا دغدغه های شخصی هرکدام درنوع خود قابل تحلیل و بررسی است.
واژگان فارسی در اشعار ابوتمام طائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابوتمام حبیب بن آوس طائی 188) یا 231-190 یا 232 ق( از بزرگ ترین شاعران عرب در عصر عباسی است. وی در قریه جاسم، نزدیک دمشق، به دنیا آمد. پدرش مردی نصرانی و تدوس نام بود که، پس از اسلام آوردن، نام اوس برای خود برگزید. ابوبکر صولی )وفات: (335 نسبت شاعر را به قبیله طی صحیح و اصیل می داند. )صولی (1)، ص (59 ابوتمام در نوجوانی به شهر حمص رفت و نخستین اشعار خود را در آنجا سرود و همان جا با دیک الجن حمصی شاعر )وفات: (236 آشنا شد و این آشنایی سبب نضج شاعری او شد. ابوتمام به مصر، عراق، ارمینیه و ایران سفر کرد و بسیاری از بزرگان، ادیبان و ناقدان را مجذوب اشعار خود کرد؛ چندان که مقام ادبی او را ستودند و وی را «اشعرالناس» و «اشعر اهل زمانه» لقب دادند. ← )مسعودی، ج 4، ص 74-68؛ اصفهانی، ج 16، ص 390-383؛ خطیب بغدادی، ج 8، ص (248 ابوتمام، در یک سال آخر عمر خود، عهده دار دیوان برید در موصل بود و در همان جا درگذشت و به خاک سپرده شد. )صولی (1)، ص (273-272 علاوه بر دیوان اشعارش که بارها به چاپ رسیده و نقایص جریر والاخطل، این آثار نیز از اوست: کتاب الحماسه، فحول الشعرا، الاختیارات من شعر الشعرا. )ابن خلکان، ج 2، ص (12
اشتراک عینی در پاره ای از اشعار کیتس و سهراب سپهری (عنوان عربی: الهدف المتلازم فی عدد من قصائد جون کیتس، وسهراب سبهری)
حوزههای تخصصی:
اشتراک عینی، شیوه بیان غیرمستقیم احساسات و عواطف است. به بیانی دیگر، شاعر با استفاده از آرایه های ادبی (استعاره، تمثیل، تشبیه و تناقض نما، ... ) و به کارگیری اشیا، موقعیت های مشخص، زنجیره حوادث و یا عکس العمل هایی، احساسات خود را به بیانی به تصویر می کشد و خواننده را دربرابر صحنه «شعر» قرار می دهد. در نتیجه، آن واکنش عاطفی را که شاعر قصد برانگیختن آن را در خواننده دارد، برمی انگیزد، بی آنکه آن احساس را آشکارا بیان کند. این گونه می نماید که تاکنون تحقیق برجسته و قابل توجهی از اشتراک عینی از این دو شاعر دیده نشده است. این دفتر بر آن است تا فن اشتراک عینی را در اشعار جان کیتس انگلیسی و سهراب سپهری بیابد. از اشعار جان کیتس که بررسی می شوند، می توان از این موارد نام برد: اولین نگاه به هومر اثر چپمن، اندیمیون، قصیده ای برای بلبل، درباره مرگ، قصیده ای درباب پاییز، نغمه تضادها، گلدان یونانی؛ و از اشعار سپهری می توان مسافر، همیشه، و چه تنها، با مرغ پنهان، صدای پای آب، واحه ای در لحظه، ساده رنگ، تنهای منظره و پیامی در راه را نام برد.چکیده عربی:الهدف المتلازم طریقة للتعبیر عن الأحاسیس والعواطف بصورة رمزیة، وبعبارة أخری یستخدم الشاعر لتصویر مشاعره مجموعة من المحسنات البدیعیة (االاستعارة، والتمثیل، والتشبیه، و...) أو مجموعة من الأشیاء، أو مواقف معینة، أو سلسلة من الأحداث، ما یؤدی إلی وضع القارئ أمام المشهد (الشعر). وبالتالی یستثیر الشاعر فی القارئ ما یرید إثارته من العواطف دون التعبیر عن تلک الأحاسیس علنا. هذا ویبدو أن هناک لم یتم بحث مفصل عن الهدف المتلازم لدی الشاعرین کیتس، وسبهری، فیحاول هذا المقال أن یدرس هذا الفن بین الشاعرین الإنجلیزی والإیرانی دراسة مقارنة. فمن القصائد التی ستتم معاجتها للشاعر جون کیتس هی: النظرة الأولی إلی هومیروس لتشایمان، هندیمیان، قصیدة إلی العندلیب، قصیدة إلی الموت، قصیدة إلی الخریف، ترنیمة التناقضات، والزهریة الیونانیة. کما ستعالج لسبهری القصائد التالیة: المسافر، دوما، ما أوحشه، مع الطیر الخفی، خریر المیاه، واحة فی لحظة، اللون البسیط، الوحید فی المشهد، ورسالة فی الطریق.
تاثیر ادبیات فارسی بر نهضت تعالی گرایی آمریکا
حوزههای تخصصی:
ادبیات فارسی پس از اینکه جامعه فرهنگی اروپا را تحت تاثیر خود قرار می دهد، در اواخر قرن هیجدهم بتدریج جای خود را در نشریات آمریکایی نیز باز می کند. این توجه در اوایل قرن نوزدهم، همزمان با شکوفایی فرهنگی جامعه آمریکایی، جنبه عمیق تری به خود می گیرد. در اروپا، عامل اصلی توجه به ادبیات فارسی عمدتا جنبه تجاری و سیاسی داشته است، اما از آنجا که این عامل در مورد آمریکا، به دلیل نبودن این روابط، نمی توانسته نقش داشته باشد، این پرسش پیش می آید که چه انگیزه ای در این امر دخیل بوده است. در این نوشتار، پس از ارایه اجمالی نفوذ ادبیات فارسی در آثار شاعران بزرگ اروپایی، ورود به جامعه آمریکایی و برخوردهای رمانتیکی آغازین نسبت به آن، سعی شده است به این پرسش از دیدگاه ملی و فرهنگی جامعه آمریکا پاسخ داده شود. آمریکایی ها برای ساختن ادبیات ملی و مستقل خود، از ادبیات ملل مختلف، از جمله ادبیات فارسی، بهره گرفتند. شکل گیری این ادبیات چون در عصر سیطره رمانتی سیسم بود، و این مکتب ادبی، خود به فرهنگ و ادبیات ملل شرقی گرایشی ویژه داشت، طبیعتا این انگیزه و توجه شدت می یافت. گذشته از این، عامل مهمتری نیز در این رویکرد نقش داشته است و آن رواج عرفان آمریکایی در این دوره است. امرسن و همفکران او، در ساختن بنیان های مکتب فکری - عرفانی خود که به تعالی گرایی Transcendentalism معروف است، از فرهنگ و ادبیات شرقی مدد گرفتند و همین امر سبب گردید که بشدت تحت تاثیر ادبیات فارسی قرار گرفته، و با الهام از آن، آثاری بدیع خلق کنند. عراق و فارس گرفتی به شعر خوش حافظ بیا که نوبت بغداد و وقت تبریز است «حافظ»
بررسی تطبیقی اصول روایت در تاریخ بیهقی و تاریخ بلعمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ بلعمی (از تاریخ های عمومی عالم) و تاریخ بیهقی (از تاریخ های خصوصی دورة غزنویان) از شاه کارهای تاریخی و ادبی ایران زمین به شمار می روند. به رغم پژوهش های فراوانی که درباره آن ها انجام شده، از دید تطبیقی و از ابعاد مختلف تاریخی و ادبی، نظیر سبک و اسلوب تاریخ پردازی، اصول روایت، و زبان، تا کنون کم تر بدان ها توجه شده است. این دو اثر، که از برجسته ترین نمایندگان دورة نخستین تاریخ نگاری و از آثار مهم سبک نثر مرسل و بینابین ادبیات منثور ایران اند، به سبب برخی تجانس های انکار ناپذیر، از جمله کاربرد آگاهانه یا ناآگاهانه اصول روایت و داستان پردازی، ظرفیت مطالعه تطبیقی را دارند. پژوهش حاضر بر آن است تا با مطالعه و بررسی ویژگی های روایی و داستانی تاریخ بلعمی و تاریخ بیهقی از جمله زاویه دید، شخصیت پردازی، صحنه پردازی، لحن، و فضا، برخی شباهت ها و تفاوت های این دو شاه کار را از این حیث به دست دهد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که تنوع زاویه دید در تاریخ بیهقی بیش از تاریخ بلعمی است. در تاریخ بیهقی به شخصیت ها بیش از کنش ها و حوادث پرداخته شده و این اثرْ تاریخی شخصیت محور به شمار می آید، اما تاریخ بلعمی بیش تر تاریخِ کنش محور است. بیهقی در صحنه پردازی موفق تر از بلعمی است. هم چنین، عناصر لحن، فضا، و رنگ در تاریخ بیهقی پرداخته تر و ماهرانه تر از تاریخ بلعمی است و مجموعه این عوامل باعث جذابیت بیش تر آن شده است.
رویکردی روایت- شناختی به لیلی و مجنون نظامی و رومئو و ژولیت شکسپیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکیم نظامی گنجوی به مدد قریحه و تخیل شاعرانة خویش از داستانی محلی به نام لیلی و مجنون شاهکاری جاودانی در ادب فارسی خلق نمود که خیل وسیعی از شاعران را به تقلید و نظیره گویی از آن برانگیخت. ویلیام شکسپیر نیز با الهام از داستان رومئو و ژولیت که از دیرباز بخشی از ادبیات انگلیسی شمرده می شد، اثری زوال ناپذیر در عرصة ادبیات آفرید. در مقالة حاضر با معرفی رویکرد روایت شناسی به ویژة الگوی گریماس، بر آن هستیم تا با درنظرگرفتن مؤلفه های رویکرد یادشده، به مقایسه منظومة لیلی و مجنون اثر نظامی و رومئو و ژولیت اثر شکسپیر بپردازیم. در ابتدا، خلاصه ای از روایت این دو اثر را ارائه کرده ایم و سپس، شباهت های روایت شناختی آن ها را بررسی کرده ایم. افزون براین، در چارچوب کنش ها و کنشگرهای شناسایی شده در آن ها، به بررسی نگرش این آثار به جایگاه زن پرداخته ایم.
بررسی تطبیقی ""مناظره شمشیر و قلم"" در زبان فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مناظره شمشیر و قلم"" یکی از انواع مناظرات خیالی محسوب می شود که توجه صاحبنظران را به خود جلب کرده است."" شمشیر و قلم"" هرکدام، نماد یکی از عناصر بسیار مهم و حیاتی در تشکیل تمامی حکومت ها به شمار می آیند. ""شمشیر"" نماد جنگ آوران و نظامیان و ""قلم"" نماد اندیشمندان و فرهیختگان. در این مقاله به بررسی ساختاری و مضمونی مناظره های شمشیر و قلم در دو زبان فارسی و عربی، نحوه ورود و خروج نویسندگان به مناظره ها، عناصر به کار رفته در این مناظره ها و بیان شباهت ها و تفاوت ها، پرداخته شده است. هدف نویسندگان این مناظره ها علاوه بر مدح و ابراز قدرت نویسندگی، آموزش مسائل دینی، اخلاقی و تاریخی و علمی بوده است. در زبان فارسی، غالبا قلم شروع کننده مناظره است اما در زبان عربی، شمشیر ابتدا مناظره را شروع می کند که این مسأله دلیل تاریخی دارد. پایان مناظره ها به صلح ختم شده است و از آنجا که نویسندگان در هر دو زبان از آبشخور اسلام سیراب گشت اند، استفاده از آیات قرآن به وفور مشاهده می شود