فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۰۱ تا ۲٬۱۲۰ مورد از کل ۳٬۶۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
شیوه ترجمه متون به زبان دیگر و حفظ میزان تأثیرگذاری آن، همواره یکی از دغدغه های اصلی مترجمان و منتقدان بوده است؛ چراکه هیچ متنی بدون ایجاد تغییرات در آن، قابل ترجمه به زبان مقصد نیست. این مهم در ترجمه متون دینی، اهمیت بیش تری می یابد و شاهد ترجمه های متعدد از آن ها هستیم. بدون شک، هر ترجمه ای از ویژگی های مثبت و منفی، برخوردار است و کیفیت ترجمه، وابسته به میزان برخورداری آن از این ویژگی هاست. در زمینه تشخیص سطح کیفی متون ترجمه شده، نظریات متعددی وجود دارد و غالبا سعی در رسیدن به ترجمه ای کامل و مطلوب داشته اند. این تلاش ها و ارزیابی ها سبب پیشرفت در امر ترجمه می شوند. در این پژوهش، الگوی خانم کارمن گارسس که در چهار سطح معنایی- لغوی، نحوی- واژه ساختی، گفتمانی- کارکردی و سبکی- عملی طراحی شده است، به دلیل قابلیت تطبیق آن بر متون ادبی، انتخاب شده و به روش توصیفی- تحلیلی و آماری، دو ترجمه آقایان دشتی و شهیدی از حکمت های نهج البلاغه، مورد مقایسه قرار گرفته تا مشخص شود طبق مؤلفه های این نظریه، کدامیک از ترجمه ها مقصدگراتر بوده و از کفایت و مقبولیت بیش تری برخوردار است. نتایج تطبیق نظریه گارسس بر این دو ترجمه، حاکی از آن است که ترجمه شهیدی، مقصدگراتر از ترجمه دشتی است و در سطوح اول، سوم و چهارم، ویژگی های مثبت بیش تر و ویژگی های منفی کمتری دارد اما در سطح دوم، ویژگی های هر دو ترجمه، یکسان هستند؛ لذا ترجمه شهیدی از کفایت و مقبولیت بیش تری برخوردار است. به علاوه، هر دو ترجمه، در سطح چهارم، نیازمند بازنگری هستند.
الصوفیه وتوظیفها فی القضایا الاجتماعیه فی أشعار محمدرضا شفیعی کدکنی و محمد عفیفی مطر (دراسه مقارنه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن الصوفیه قد دخلت الأدبین العربی والفارسی منذ القدم والشعراء کان لهم قراءه خاصه عنها حسب تجربتهم الشعریه والعصر الذی عاشوا فیه. فالمؤثرات الاجتماعیه والظروف السیاسیه کان لهما أکبر تأثیر على توظیف التصوف من قبل الشعراء. واستمرت هذه المسیره حتی وصلت إلی العصر الحدیث الذی تشهد فیه عوده إلی المفاهیم الصوفیه فی شعر هذا العصر. والصوفیه من أهم التیارات فی الشعرین العربی والفارسی المعاصرین. ویحاول هذا البحث إبراز کیفیه توظیف «شفیعی کدکنی» والشاعر المصری «عفیفی مطر» الصوفیه فی أغراضهما السیاسیه والاجتماعیه معتمداً علی المنهج الوصفی-التحلیلی والمنهج المقارن القایل بدراسه التشابهات والاشتراکات. ومن أبرز النتایج أن شفیعی کدکنی قد وظف شخصیات صوفیه قد اشتهروا علی مدی التاریخ بثوریتهم ونزعاتهم الإجتماعیه واستشهدوا فی سبیل غایاتهم کالحلاج، کما أن الشاعر المصری قد وظف مثل هذه الشخصیات إلا أنه قد أحدث تحویرا فیها.و قد استخدم عفیفی النفری بوصفه صوفیاً لم یکن ثوریاً واستحضره فی شعره کمحتجٍ أمام الحکام. کما أن الشاعرین یلتقیان فی قضیه الصمود أمام نظام السلطه باحثین عن غایه واحده فی شعرهما الصوفی ألا وهی الحریه والإنسانیه. أما أهم نتیجه لهذا البحث فهو أن الشاعرین یحتفیان بالصوفیه وقضایاها ویمزجانها بالقضایا الاجتماعیه کالجوع وتخلف الشعبین المصری والإیرانی وذلک لتوعیتهم أمام الحکام.
محمد الماغوط واحمد شاملو فی جدلیة العاطفة والفکرة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محمّد الماغوط شاعر سوریّ معاصر، کاتب سیناریو، مسلسلات تلفزیونیّة، ومن روّاد قصیدة النّثر له دور کبیر فی تطّور الادب العربیّ عامّة والادب السّوریّ خاصّة. وذلک یأتی انطلاقا من تمرّده على القالب الکلاسیکیّ للوصول إلی قالب شعریّ یوافق ذهنیّة الانسان المعاصر ومقابل ذاک فی الفارسی، عندنا احمد شاملو، یعتبر شاعرا معاصرا و من روّاد قصیدة النّثر، قد عمل فی مختلف المجالات الادبیّة من بینها الشّعر والصّحافة والسّناریو والمسلسلات التلفیزیونیّة و ما إلی ذلک، و بفارق قلیل بالنّسبة لمحمّد الماغوط استطاع بتمرّده علی القالب الکلاسیکیّ أن یخلق فنّاً فی الادب الفارسیّ حیث جعل الشّاعر حرّاً فی اختیار الالفاظ والقوافی. تهدف هذه المقالة إلی کشف الغطاء عن تجربة الشّاعرین الشّعریّة اعتماداً علی المقارنة الادبیّة بین تجربه الشّاعرین الشّعریة فی البعد النّظریّ وانطلاقاً منه إلی تلمّس فکرة معیّنة تجعل المخاطب یتعرّف علی ماهیّة المکوّنات الادبیّة فی نصّهما الشّعری ولاسیّما الفکرة والعاطفة. هذا من جانب لکن من جانب آخر ترکّز علی جدلیّة العاطفة والفکرة نیلاً منها إلی الکشف عن مدی تأثّر الشّاعرین بهما فی قوتهما الابداعیّة. لکن منهجنا فی هذا البحث بنی علی المذهب الامریکیّ و الّذی یتجاوز بالدراسة عن قضایا «کالتأثیر التأثر» و «الخلاف اللغوی».
تطابق مصادیقی از حقوق در نهج البلاغه با موادی از اعلامیه جهانی حقوق بشر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ یک ﺳﻠﺴﻠﻪ از حقوق ﻃﺒیﻌی اﺳﺖ کﻪ همه افراد بشر از آن جهت که انسان هستند دارای آن می باشند. به منظور حفظ این حقوق، پدیدآورندگان اﻋﻼﻣیﻪ ی ﺟﻬﺎﻧی ﺣﻘﻮق بشر، مواد اعلامیه مذکور را تنظیم و به تصویب اعضای مجمع عمومی سازمان ملل متحد رساندند. درباره ی حقوق بشر در منابع اسلامی نکات گوناگونی وجود دارد. در این مقاله دیدگاه امام علی (ع) در نهج البلاغه محور کار قرار گرفت؛ زیرا هم می توان در آن مبانی حقوق بشر در اسلام را یافت و هم چگونگی اجرای آن را مشاهده کرد. در این پژوهش سعی بر آن است که با روش توصیفی- تحلیلی با تکیه بر کتاب شریف نهج البلاغه دیدگاه حقوق بشر امام علی (ع) با موادی از حقوق مطرح شده در اعلامیه ی جهانی حقوق بشر مورد مقایسه قرار گیرد. ﻧﺘیﺠ ﻪ ی این ﻣﻘﺎیﺴﻪ ایﻦ اﺳﺖ کﻪ بین ﻧﻬﺞ اﻟﺒﻼﻏﻪ و اﻋﻼﻣیﻪ ی ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ در ﺑﺮﺧی از ﺣﻘﻮق اﺷﺘﺮاکاتی وﺟﻮد دارد؛ اﻣ ﺎ به دلیل ﺗﻔﺎوت در ﻣﺒﺎﻧی ﺣﻘﻮﻗی ﻫﺮ یک، در ﺑﺮﺧی از ﺣﻘﻮق نیز ﺗﻔﺎوت ﻫﺎیی وﺟ ﻮد دارد. هدف این تحقیق تطبیق گزاره های از حقوق بشر نهج البلاغه با موادی از حقوق مطرح در اعلامیه ی جهانی حقوق بشر است تا از این رهگذر نقاط ضعف و قوت اعلامیه حقوق بشر روشن شود.
بررسی تطبیقی دو شعر «النّسر» عمر ابو ریشه و «عقاب» پرویز ناتل خانلری با تکیه بر نظریه موریس گرامون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۷
113-133
حوزههای تخصصی:
ت تکرار هجاها، موجب ایجاد توازن آوایی در آثار ادبی می شود و نقش مهمّی را در انتقال معنا و مفهوم مورد نظر خالق اثر ایفا می کند. براساس نظر موریس گرامون، هر هجا می تواند رساننده معانی متعدّدی باشد. شاعر و نویسنده نیز ارزش این عضو کوچک زبان را در آفرینش موسیقی و معنا می داند و به خوبی از آن برای القاگری فحوای کلام خویش بهره می برد. نوشتار پیش رو بر آن است تا دو شعر «النّسر» ابو ریشه و «عقاب» خانلری را براساس مکتب تطبیقی آمریکایی، با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر نظریّه موریس گرامون بررسی کند. شعرهای نام برده دارای وجوه تشابه بسیاری در معنا و مفهوم هستند؛ امّا طبق نظریّه گرامون، شباهت ها و تفاوت های ظریفی باهم دارند که مهم است. شباهت ها در کاربرد صامت ها و مصوّت ها در یک سطح است؛ یعنی هردو شاعر، به ترتیب، بالاترین بسامد را به واکه درخشان و همخوان انسدادی و کمترین بسامد را به واکه تیره و نیم همخوان اختصاص داده اند؛ امّا تفاوت ها در چگونگی کاربرد این واج ها برای انتقال فحوای کلام است. ابو ریشه ازراه واکه درخشان با صدای بلند و بی پروا از خشم و غضب خود سخن گفته و ملّت را علیه ستمکاران می شوراند و نور امید را دل آنان روشن می کند؛ امّا خانلری با انتخاب نقشِ راوی برای خود، با استفاده از واکه درخشان تنها به توصیف اقتدار، شکوه و احساسات عقاب بسنده می کند و با کاربرد واکه تیره از افشاگری می پرهیزد؛ بنابراین، انسجام و هماهنگی خاصّی میان موسیقی و اندیشه هردو شعر وجود دارد.
التبر المسبوک فی نصیحه الملوک غزالی مأخذ چند حکایت از هزارویک شب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ریشه یابی حکایت ها، اندیشه ها و دست مایه های ادبی و زبانی شاعران و نویسندگان، یکی از شاخه های مهم در بررسی های زبانی و ادبی است. این مسیله، زمانی اهمیت بیشتری می یابد که آموزه های یک اثر، به زبانی دیگر ترجمه شود و از طریق ترجمه ای خوب، نه تنها اثر جای خود را در میان فرهنگ و زبان ملتی دیگر باز می کند، بلکه تأثیرات بینامتنی خود را نیز ماندگار می نماید. پژوهش حاضر می کوشد تا ضمن یک مقابله و تطبیق دقیق متنی میان متن عربی هزارویک شب و ترجمه عربی نصیحه الملوک غزالی که به نام التبر المسبوک فی نصیحه الملوک معروف است، ثابت کند که کتاب التبر المسبوک ، مأخذ پنج حکایت از حکایت های هزارویک شب است و با وجود متون گوناگون عربی که به نوعی برخی از آن ها، روایت های دیگری از این پنج حکایت را در خود دارند، گردآورندگان و راویان هزارویک شب ، در گزارش این پنج داستان، اساس خود را بر این کتاب نهاده اند. اقتباس راویان هزارویک شب در یکی از حکایت های بررسی شده، اقتباس محتوایی و در چهار حکایت دیگر، اقتباس های صرفی و نحوی و منطبق بر متن عربی التبر المسبوک است، به گونه ای که میان حجم این حکایت ها در متن هر دو کتاب، تفاوت های زیادی وجود ندارد و نشان می دهد، راویان هزارویک شب ، با وجود برخی از این حکایت ها در متون عربی، متن التبر المسبوک را برای اقتباس خود برگزیده اند.
ترجمه و تحقیق مقاله«جغرافیای ادبیات تطبیقی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله سعی بر آن دارد که ارزشهای جغرافیایی ادبیات تطبیقی معاصر را در ارتباط با رشته های تاریخ و مطالعات منطقه ای مورد بررسی قرار دهد. گلچینهای ادبی رایج در این زمینه، مخصوصا تازه ترین نسخه ی ""گلچین تئوری و نقد نورتن"" (2010) در این راستا مورد بررسی قرار گرفته اند. سؤال تحقیق به این گونه است: چرا ادبیات تطبیقی که در جهت تثبیت موقعیتش با چارچوب های پسا استعماری عمل می کند؛ همواره نگاهی اروپا محور دارد. در حالیکه در روندی تاریخی و در قالب نهادی و تجربی نسبت به آرشیوهای غیر اروپایی دید بازتری داشته است. دستاوردهای منتقدان ادبی و نظریه پردازان عرب و ایرانی از عبدالقاهر جرجانی (و. 1078) تا محمد غنیمی هلال (و. 1968) در عرصه ی مطالعات ادبیات تطبیقی به دقت مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین مشارکتهایی که ممکن است در آینده ای نزدیک از این مناطق در قالب نویسندگان عربی و فارسی که میراث اروپایی را به نقد و چالش بگیرند؛ مورد توجه بوده است. بازتاب تفکرات فرانکو مورتی و دیوید دمروش در ارتباط با ادبیات جهانی گذشته و آینده در دیالوگ برنامه هایی برای ادبیات تطبیقی قرار گرفته است که به وسیله ی گایاتری سپیواک، امیلی اپتر و ستنلی کورنگولد پیشنهاد شده بود. مقاله ی پیشرو در این راستا این دو پیشنهاد را به تفصیل ارائه داده است: اولا، جغرافیای متفاوت رشته ها با منشا مکانی تئوریهای ادبی هماهنگ شود. دوما، توجه بیشتر به انعطافهای فرهنگی، زمانی و سیاسی ادبیاتهای مختلف که در برگیرنده آرشیو این رشته هستند؛ صورت گیرد. چالشهای خاص جهانی شدن ادبیات تطبیقی در ارتباط با موانع اساسی مدرنیته مورد بررسی قرار گرفته است.
از«ادیسه» «هومر» تا «سارای» افسانه فولکلور آذری (بررسی تطبیقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره ها همواره جایگاه ویژه ای در ادبیات و فرهنگ ملت ها داشته اند. اشتراکات موجود در اسطوره های ملت های مختلف بیانگر علاقه و التفات ایشان به موضوعاتی خاص و مورد احترام در نزد آن ها است. در این مقاله با توجه به اهمیتی که به اعتقادات و ارزش های اخلاقی در این اسطوره ها داده شده است، به بررسی مفهوم وفاداری از خلال دو شخصیت داستانی، «پنه لوپه» و «سارای»، می پردازیم. ابتدا شخصیت زن و جایگاه ویژه ی آن در هر یک از این افسانه ها مورد تحقیق و بررسی قرار خواهد گرفت و در ادامه به مفاهیم اسطوره ای این دو شخصیت پرداخته خواهد شد؛ مفاهیمی که موجب می گردند تا این دو زن به کهن الگوی وفاداری تبدیل گردند. وفاداری به خصوص از طرف زن همواره در آثار بسیاری منعکس شده است. اما در این دو اسطوره ما شاهد باورها و آرمان های مشابهی هستیم که برخاسته از تفکرات و جهان بینی های یکسان است. در این پژوهش با تکیه بر رویکرد نقد اسطوره ای که بیانگر ناخود آگاه جمعی ملل و اقوام است، به شرح و بیان این موضوع در دو اثر می پردازیم و به این سوال پاسخ داده خواهد شد که چه عواملی منجر به این اشتراکات ذهنی می گردد و این دو زن را تا مرز اسطوره شدن پیش می راند.
بررسی تطبیقی نگاه زنانه سیمین دانشور و غادةالسمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، بر درک بهتر نگاه و رویکرد زنانه سیمین دانشور، رمان نویس مشهور معاصر ایران و غاده السّمان، زنانه نویس نامدار معاصر جهان عرب، می پردازد. به راستی دانشور در رمان شیرین و پرخواننده «سووشون»، در تحکیم و گسترش ادبیّات زنانه ایران سهم بسزایی پیدا کرد و السّمان، غریزه زن عرب است که در شاهکار های ادبی اش، از پس دیوار های ستبر و کهنه قرون، فریاد برمی آورد. این نوشته، بر آن است که با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی، به وجوه مشترک نگاه زنانه دانشور و السّمان پی ببرد. در اینجا، رمان سووشونِ دانشور و اشعار غاده السّمان، از این جنبه مورد بررسی قرارگرفته و در خلال همین بررسی، با ذکر شواهد مثال، به مطالعه وجوه مشترک ذهنیت زن نگرانه دو ادیب ایرانی و سوری، در مسائلی از قبیل زن، جنگ، عشق و... پرداخت ه شده و نشان داده شده است که در نگاه زنانه به مسائل مذکور، دانشور و السمان، با مرام و جغرافیای متفاوت تا چه اندازه به هم نزدیک و یا به نحوی شبیه هم هستند.
بررسی تطبیقی مضمون «توجیه مشیّت و حکمت الهی در آفرینش جهان» از دیدگاه سعدی و الکساندر پوپ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
199-226
حوزههای تخصصی:
یکی از درونمایه هایی که در جهان پیوسته ذهن متفکّران را به خود مشغول کرده، توجیه مشیّت و حکمت خداوند در آفرینش جهان است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی دیدگاه های سعدی و الکساندر پوپ، دو تن از شاعران بزرگ ایران و انگلیس، در شناخت خدا و توجیه درستی مشیّت او در خلقتِ جهان است. در این تحقیق، نخست نگرش دو شاعر درباره آفریدگار جهان ترسیم شده و آنگاه درستی مشیّت و حکمت الهی، علی رغم اشکالاتی که به نظر عامه انسان ها می رسد، با ارائه نمونه های روشنی از آثار ایشان تفسیر شده است. این پژوهش با استفاده از اصول مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی و با بهره گیری از رویکرد مضمون شناسی، به تحلیل و بررسی موضوع می پردازد. یافته های این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به دست آمده و هدف از تطبیق، نشان دادن این واقعیت است که این دو شاعر بزرگ شرقی و غربی، در اندیشه های بنیادی و زیربنایی برای توجیه مشیّت و حکمت خداوند در آفرینش جهان، با هم شباهت دارند امّا در شیوه بیان و پاره ای ظرافت های فکری با یکدیگر متفاوت ند.
کشمکش سیاسی اجتماعی در شعر خلیل حاوی و مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
123-144
حوزههای تخصصی:
بیان نمایشی یکی از انواع تمهیدات ادبی به شمار می رود. شاعر معاصر به منظور عینیت بخشیدن به افکار خویش از شیوه های مختلف نمایشی بهره می گیرد.کشمکش از اساسی ترین شگردهای این فن است، زیرا به اثر ادبی بعدی دو سویه می بخشد و ارتباط آن را با زمان، جامعه و هستی میسر می کند، همچنین میان نگرش غنایی و موضوعی پیوند برقرار می سازد. وجود مشابهت های فراوان میان خلیل حاوی و مهدی اخوان ثالث از جمله زیستن در شرایط سیاسی اجتماعی یکسان، بهره گیری از بیان نمادین و شیوه های مختلف نمایشی ، سبب شد از منظر برون متنی و با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی چگونگی به کارگیری شگرد کشمکش سیاسی اجتماعی توسط این دو شاعرهمچنین تفاوتها و شباهتهایشان در این زمینه مورد بررسی قرار گیرد. بررسی اشعار حاوی و اخوان ثالث نشان می دهد که هر دو شاعر به شکل ضمنی و با عنایت به نمادهای مکانی، زمانی و طبیعی شگرد کشمکش را در مقوله های سیاسی اجتماعی به کار گرفته اند . تفاوتشان در زمینه به کار گیری این شگرد، غالبا در ارتباط با مصادیق نمادها می باشد.
الأدیب الأردنی یوسف حسین بکار ودوره فی إرساء أواصر التعاون الأدبی المثمر بین العربیة والفارسیة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن أحد أهم القضایا فی الأدب المقارن هو وجود العلاقة الأدبیة والثقافیة والتاریخیة بین الشعوب. وقد أجری الباحثون دراسات عدیدة لدراسة العلاقة بین الأدبین الفارسی والعربی. لقد وفد کثیر من الباحثین العرب البارزین إلی إیران لدراسة اللغة الفارسیة والثقافة الإیرانیة. ومن بین هؤلاء یلمع اسم الأدیب الأردنی الأستاذ یوسف حسین بکار الذی أقام فی إیران لمدة ثمانی سنوات وتعرف عن کثب علی الأستاذ المرحوم غلام حسین یوسفی مما أدی إلی أن یستقی من معین الأدب الفارسی الصافی. لقد ألف الأستاذ یوسف حسین بکار کتبا عدة فی مجال اللغة الفارسیة وآدابها وقد تمکن من إظهار التأثیر المتبادل بین الأدبین الفارسی والعربی وهذا ما تناوله هذا المقال بالبحث والدراسة.
بررسی تطبیقی استعاره های مفهومی در کنایه های فارسی و مصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استعاره های مفهومی از جمله نطریات مورد بحث در حوزه زبان شناسی شناختی است که نحوه ادارک و شناخت مفاهیم مختلف در ذهن را مورد بررسی قرار می دهد. از آنجا که درک این مفاهیم با روابط تجربی انسان ارتباط مستقیمی دارد، استعاره های مفهومی را باید در رفتارهای روزانه او، از قبیل گفتار بررسی نمود؛ که البته می تواند در شناخت عقاید، فرهنگ و زبان ملت های مختلف نیز کارساز باشد. از این رو، بررسی تطبیقی استعاره های مفهومی در زبان اقوام و ملل مختلف، آن هم بر اساس گونه های زبانی آنها نظیر امثال و کنایات ضروری به نظر می رسد. کنایه، بعنوان نماینده گفتاری ملت ها می تواند نمونه خوبی جهت مقایسه و تطبیق زبان دو یا چند ملت از لحاظ شناختی باشد. در پژوهش حاضر، با بهره گیری از شیوه تحلیلی- نموداری؛ درصدد بررسی تطبیقی استعاره های مفهومی براساس حوزه مبدأ آنها هستیم و پس از آن با تحلیل آنها در سه بخش 1. مطابقت واژگانی و مفهومی کامل، 2. مطابقت نسبی واژگانی و مفهومی کامل و3. عدم مطابقت واژگانی همراه با مطابقت مفهومی کامل؛ به کشف ارتباط تطابق واژگان دو زبان در تعیین حوزه های مفهومی می پردازیم. شایان ذکر است که جامعه آماری در این پژوهش ششصد و شصت و پنج کنایه مصری است که به صورت تصادفی گزینش شده است و در پایان هر بخش نتایج تحلیل ها و بررسی های انجام شده، به صورت جدول و نمودار ترسیم می شوند. به نظر می رسد که بیشترین حوزه مفهومی مبدأ در دو زبان به ترتیب شامل حوزه «بدن» و «اشیاء» باشد.
مقایسه معانی حرف اضافه «به» در تاریخ بلعمی با حرف جر «باء» در زبان عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال یازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
165-193
حوزههای تخصصی:
تحلیل تطبیقی «دیگری هژمونیک» در نمایشنامه های جزیره از آثول فوگارد و پرواربندان از غلامحسین ساعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱شماره ۲۶
291 - 325
حوزههای تخصصی:
یکی از کارکردهای ادبیات تطبیقی آمریکایی امکان برابر نهادن آثاری از جغرافیاهای متفاوت است که هیچ گونه برخوردی از لحاظ تاریخی با یکدیگر نداشته اند. در واقع این مکتب بستری را برای فراتر رفتن از محدودیت های مکتب فرانسوی چون شرط برخورد تاریخی به ما می دهد. این پژوهش با استفاده از این رویکرد اندیشگانی موجود در قلمرویی فرامرزی، به تحلیل تطبیقی دو اثر از آثول فوگارد و غلامحسین ساعدی می پردازد که از حیث مفهومی به نام «دیگری» با یکدیگر قرابت دارند. در واقع نگره فکری دو نویسنده معطوف کردن توجه خود به تقابل های دوگانی موجود در جامعه از حیث مفهوم «دیگری» است. از سوی دیگر دگرگونی در امر استعمار صرفاً به صورت گذشته که به شکل حکومت مستقیم یا حاکمیّت دست نشانده در جریان بود نیست و در جهان کنونی با روش های متفاوت از گذشته و در چهره سلطه خاموش قد علم کرده است. دو نمایشنامه جزیره و پرواربندان در این تلاش بوده اند که در کشاکش دگرگونی های اجتماعی و فرهنگی، واکنشی درخور نسبت به این تغییرات داشته باشند که همین امر موجب شده است تا از منظری تطبیقی قابل بحث و بررسی باشند؛ بنابراین با توجه به ظرفیت متنی و فضای دو نمایشنامه در به تصویر کشیدن سلطه و هژمونی، نتایج آن بر روی شخصیت ها و واکنش دیگری سرکوب شده به آن و استفاده از رویکرد تطبیقی به خوانش پسااستعماری این دو نمایشنامه می پردازیم. این پژوهش می کوشد تا در کنار واکنش شخصیت ها و جهت گیری روایی متون، این دو متن را در بستری فرهنگی و جریانی واسازانه مورد تحلیل قرار دهد.
بررسی تطبیقی آموزه های دینی در شعر ابی العتاهیه و ناصر خسرو قبادیانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
یکی از بنیادی ترین مسائل جوامع بشری مسأله ی تربیت صحیح وارائه ی برنامه های آموزشی به افراد آن است تا زمینه های سیاست های توسعه ی همه جانبه ی جوامع متوقف نشود. امروزه روند ارتقا و انتشار فرهنگ دینی در کشورهای اسلامی به شدت متأثر از فرهنگ بیگانه است و دین که یکی از الزامات حیات انسانی است به بهانه ی تجدد در آستانه ی اضمحلال است، پس در جامعه ی اسلامی باید منابع دینی از جمله قرآن کریم ، کتب روایی و آثاری از این دست به شدت مورد اهتمام مجریان و متصدیان فرهنگی جوامع قرار گیرند. از دیرباز آموزه ها و تعالیم ارزش بخش قرآنی و روایی با نوآوری های خاص شاعران و نویسندگان به قلمرو ادبیات دینی راه یافته و از قدرت تعلیمی والایی جهت ارائه ی الگوهای سبک زندگی اسلامی برخورداراست. یکی از این شعرای بزرگ ابی العتاهیه شاعر عصر عباسی است که در سرایش اشعار خردورزانه از تبحری خاص برخوردار است . ناصر خسرو شاعر و سفرنامه نویس عهد غزنوی نیز در سرودن این گونه اشعار از مهارتی بی بدیل بهره می برده است. هدف ما در این پژوهش تحلیلی- توصیفی بررسی ارزنده ترین و متعالی ترین اصول اخلاق اسلامی در آیینه ی شعر ابی العتاهیه و ناصر خسرو قبادیانی است.
مقایسه تطبیقی بررسی تاثیر مرگ آگاهی بر شخصیت های صاحب قدرت، در نمایشنامه کالیگولا نوشته آلبر کامو و داستان ضحاک شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"مرگ" حادثه گریزناپذیر و ناگزیر غایی تمام انسانهاست. بعضی آن را به دست فراموشی می سپارند و برخی معرفت اندیشانه با پذیرش آن، وقوعش را حتمی و حقیقی می دانند. بررسی و تحلیل روایت دو شخصیت مستبد، قدرتمند و خونریز داستان های فردوسی و آلبر کامو و نحوه مواجهه آن دو با مرگ خود و دیگران، مساله اصلی این پژوهش است. کالیگولا و ضحاک که خود را فرمانده مطلق و صاحب اختیار جان و مال آدمیان می دانستند، بر این باور بودند که می توانند بر مرگ نیز تسلط یابند، آنان می کوشیدند با کشتن دیگران، از هراس مرگ خود رهایی یابند؛ اما ناموس طبیعت و حوادث روزگار آنان را با پدیده مرگ رویاروی ساخت. چگونگی پرداخت حوادث داستان از دیدگاه فردوسی طوسی (به نمایندگی از حکمای اسلامی) و آلبر کامو (از نمایندگان مکتب اگزیستانسیالیزم) فلسفه حیات و مرگ را از نظرگاه دو جهان اندیشگانی در شرق و غرب عالم بر ما روشن می کند. هر دو صاحب منصب پس از کسب قدرت دست به ظلم و ستم و کشتار بی سابقه اطرافیان می زنند. مانند تمام آدمهای دنیا از مرگ خود می هراسند و می خواهند با قتل آدمها، قدرت طبیعت در کشتن انسانها را در دست بگیرند. کشتن برای مبارزه با هراس مرگ، تنها راهکار آنهاست. سرنوشت هر دو شخصیت شبیه هم است و در نهایت به دلیل قتل و خونخواری علیه هر دو شورشی به پا می شود و از صحنه قدرت کنار گذاشته می شوند.
سخنی در حماسه ملی ایرانیان و ارمنیان
حوزههای تخصصی:
بررسی، تحلیل و مقایسه کرامات در کشف المحجوب هجویری و رساله قشیریه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
کرامت در فرهنگ عرفان اسلامی از اصطلاحات و مفاهیم پرکاربرد است. این موضوع تنها در سطح نظری متوقف نمانده و در سیره عملی عارفان مسلمان نیز، نمودار شده است. اهل معرفت برای تأمین اهداف مختلف شخصی و اجتماعی از کرامت بهره برده اند. ما در این مقاله بر آنیم تا بر اساس نظرات دو شخصیت نامی در حوزه عرفان اسلامی یعنی علی بن عثمان هجویری و ابوالقاسم قشیری به زمینه های کاربست کرامات در سیره عملی اهل تصوف بپردازیم. بدین منظور، از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده و گردآوری اطلاعات با استناد به منابع کتابخانه ای انجام گرفته است. همچنین، جامعه آماری پژوهش، کتاب های کشف المحجوب ورساله قشیریه می باشد.کرامت در نظرگاه هجویری و قشیری، دو بُعد فردی و اجتماعی دارد. به این معنا که عارفان گاهی برای تحقق خواسته های شخصی و گاهی برای نفع عمومی از کرامت استفاده کرده اند. در مجموع، زمینه های مشترک کاربست در دو اثر مذکور عبارتند از: ذهن خوانی و فراست؛ تصرف در نیروها و عناصر طبیعت؛ شنیدن ندای هاتف؛ صحبت با پیامبران در حیات و ممات؛ ارتباط با حیوانات؛ شفای بیماران. وجوه تمایز کاربست کرامت در این دو اثر، تنوع و گستردگی بیشتر رساله قشیریه و تعدد مصداق ها و شاهدمثال های آن نسبت به کشف المحجوب و برجسته تر بودن وجه نظری اثر هجویری است. دیگر آنکه، هجویری به کراماتی چون: گفت وگو با خداوند و نقش بستن عبارت بر بدن شیخ متوفی اشاره کرده و در اثر قشیری از کراماتی چون: اطلاع از غیب، تصرف در اشیاء، گفت وگوی شیخ با درخت، و مرگ و حیات ارادی سخن به میان آمده است.
تصویر رمانتیک در شعر حسین منزوی و بدر شاکر السیاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
223-243
حوزههای تخصصی:
نویسندگان و شاعران گاه به دلیل اشتراک های زبانی، مذهبی، جغرافیایی و... نقاط مشترکی در فکر و عمل دارند و گاه تنها آثار آنهاست که این نقاط مشترک را می نمایاند. حسین منزوی و بدرشاکرالسیاب را شاید بتوان از گروه دوم دانست. اگر چه این دو شاعر را نمی توان به کلی پیرو رمانتیسم دانست، بسیاری از تصاویر شعری آنان در فضای مکتب رمانتیسم تولید شده است. تصاویری که از یک سو حالات روحی، احساسات درونی و ذاتیات روانی شاعر را مهار می کنند و از سوی دیگر در انتقال احساس شاعر نقشی برجسته دارند. سیاب به دلیل اقامتی که در ایران داشته با نیما و شعر نیمایی آشنایی داشته و منزوی نیز در شعر نو بی شک به نیما نظر داشته است. در این مقاله پس از اشاره کوتاهی به زندگی این دو شاعر و بحث پیرامون مفهوم تصویر و ویژگی های تصویر رمانتیک، به روش توصیفی – تحلیلی نمودهایی از تصویرهای شعری این دو شاعر برجسته در سه مقوله ی استحاله در طبیعت و اشیاء، سایه واری و تأثیر فردیت در مبارزه بررسی شده است.