مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
آلبر کامو
منبع:
اندیشه دینی دوره نوزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۷۰
85 - 102
حوزه های تخصصی:
آیا زندگی ارزش زیستن دارد؟ کامو از جمله اندیشمندان معاصری است که فلسفه را ازنو به محضر این پرسش سقراطی فرامی خواند. بنابر نظرگاه او، بحران امروز بشر ناشی از بحران معنی در ساحت زندگی است، از این روی او کوشیده است از رهگذر آگاهی انسان از بی بنیادی خویش و نفی هر نوع رهیافت غایت انگارانه به زندگی (ازطریق نظام های مابعدالطبیعی و مکاتب دینی) راه را برای فهم نیست انگاری و پوچی حیات بشر فراهم آورد. هم هنگام، او بر آن است ازطریق ناسوتی ساختن انسان و حیات او و نفی هرگونه باور دینی و مابعدالطبیعی و بازتعریف دیگری از مفاهیمی چون شرافت، نجابت و طرح موضوع طغیان و نیز زیستن در اکنون و حال، راه را برای درمان و عبور از این نیست انگاری نشان دهد و از این رهگذر، معنای جدیدی برای زندگی بشر مدرن فراهم آورد.این جستار به اختصار نظریه های مختلف درباب «معنی» را در بحث از «معنای زندگی»، به همراه تقریر دیدگاه آلبر کامو مورد کنکاش قرار داده است و درنهایت، از رهگذر اشاره به برخی تعارض های بنیادینی که در نگاه کامو به معنای زندگی وجود دارد، راه را برای نقد این دیدگاه فراهم آورده است.
معنای زندگی از دیدگاه آلبرکامو(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال هجدهم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
109 - 135
حوزه های تخصصی:
با وجود آنکه آلبر کامو انسان را تنها موجود با ارزش می داند، ولی افق دید و دایره معرفتی محدودی برای او تعریف می کند. از نگاه کامو عقل انسان قادر به ورود در برخی حیطه ها، به ویژه جهان ماورای طبیعت نیست. به باور او جهان گزافه است و زندگی انسان مدرن نیز فاقد ارزش و معناست. او با پیش فرض عدم وجود خدا، محدودیت عقل و پوچی زندگی به افق معرفتی ای می رسد که به گمان خودش بهترین راه حل برای معنادارکردن زندگی است. در این مقاله پس از بیان رویکردهای موجود درباره معنای زندگی، رویکرد آلبر کامو را در زیر چهار عنوان کلی بیان خواهیم کرد و سپس در بخش پایانی مقاله، به بررسی و نقد دیدگاه او خواهیم پرداخت. مهم ترین مبنای کامو، نگاه تجربه گرایانه و مادی انگارانه اوست که به محدودیت های وجودشناختی و معرفت شناختی اندیشه بشری انجامیده است. از همین رو، وی در بعد وجودشناختی، وجود جهان ماورای ماده و در بخش معرفت شناختی، وجود معرفت های غیرحسی را انکار کرده است. بر همین اساس، به طور عمده نقدهای وارد بر دیدگاه او معطوف به نقد این مبنای انحصارگرایانه اوست.
بازتاب مفهوم مرگ در اندیشه آلبر کامو و صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آلبر کامو، نویسنده و متفکر فرانسوی که در سال 1957 به دریافت جایزه نوبل ادبی فائق آمد، از جمله نویسندگانی است که تأثیر قابل توجهی بر جریان روشنفکری و نویسندگی ایرانی داشته است. کامو را جزء نویسندگان پوچ گرا بر می شمارند که در آثارش به مفاهیمی همچون بیهودگی، مرگ، خودکشی و طغیان می پردازد. صادق هدایت نیز یکی از نویسندگان و روشنفکران ایرانی است که مفهوم مرگ به طور ویژه بر آثارش سایه انداخته است. از آن جایی که برخی صادق هدایت را دنباله رو کامو در فلسفه پوچی می دانند، بررسی تطبیقی مفهوم مرگ که یکی از اساسی ترین مفاهیم در آثار هر دو نویسنده است، ارزشمند می نماید. هر یک از دو نویسنده مورد بحث با توجه به اعتبار بالای خود در مقیاس ملی و بین المللی، مورد بررسی های ادبی و فلسفی قرار گرفته اند. این تحقیق نیز خواهد کوشید تا به نوبه خود با رویکردی تطبیقی، از ورای اندیشه کامو و هدایت به بررسی و بحث مفهوم مرگ بپردازد و به دنبال پاسخی برای این سؤال باشد که این دو نویسنده در مسیر پوچ گرایی به کدام مقصد می اندیشند و نقاط مشترک یا اختلاف این مقاصد چیست.
مقایسه تطبیقی بررسی تاثیر مرگ آگاهی بر شخصیت های صاحب قدرت، در نمایشنامه کالیگولا نوشته آلبر کامو و داستان ضحاک شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"مرگ" حادثه گریزناپذیر و ناگزیر غایی تمام انسانهاست. بعضی آن را به دست فراموشی می سپارند و برخی معرفت اندیشانه با پذیرش آن، وقوعش را حتمی و حقیقی می دانند. بررسی و تحلیل روایت دو شخصیت مستبد، قدرتمند و خونریز داستان های فردوسی و آلبر کامو و نحوه مواجهه آن دو با مرگ خود و دیگران، مساله اصلی این پژوهش است. کالیگولا و ضحاک که خود را فرمانده مطلق و صاحب اختیار جان و مال آدمیان می دانستند، بر این باور بودند که می توانند بر مرگ نیز تسلط یابند، آنان می کوشیدند با کشتن دیگران، از هراس مرگ خود رهایی یابند؛ اما ناموس طبیعت و حوادث روزگار آنان را با پدیده مرگ رویاروی ساخت. چگونگی پرداخت حوادث داستان از دیدگاه فردوسی طوسی (به نمایندگی از حکمای اسلامی) و آلبر کامو (از نمایندگان مکتب اگزیستانسیالیزم) فلسفه حیات و مرگ را از نظرگاه دو جهان اندیشگانی در شرق و غرب عالم بر ما روشن می کند. هر دو صاحب منصب پس از کسب قدرت دست به ظلم و ستم و کشتار بی سابقه اطرافیان می زنند. مانند تمام آدمهای دنیا از مرگ خود می هراسند و می خواهند با قتل آدمها، قدرت طبیعت در کشتن انسانها را در دست بگیرند. کشتن برای مبارزه با هراس مرگ، تنها راهکار آنهاست. سرنوشت هر دو شخصیت شبیه هم است و در نهایت به دلیل قتل و خونخواری علیه هر دو شورشی به پا می شود و از صحنه قدرت کنار گذاشته می شوند.
مروری بر بازترجمه های دکتر مهوش قویمی از دو نمایشنامه کامو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال بیستم آبان ۱۳۹۹ شماره ۸ (پیاپی ۸۴)
127-147
دکتر مهوش قویمی محقق و استاد دانشگاه و یکی از متخصصان بنام در زبان و ادبیات فرانسه که عمده شهرت ایشان در ترجمه، مربوط به آثار کریستین بوبن است، بازترجمه نمایشنامه های Le malentendu و Les Justes ،دو اثر از آلبر کامو را در کارنامه خود رقم زده است. نشر آشیان سال 1389 این دو بازترجمه را در یک مجلد با نام سوء تفاهم و عادل ها روانه بازار کرد، سپس در سال 1397 به چاپ دوم رساند. در نوشتار پیش رو نگاهى اجمالى به پیرامتنیت، رویکردهای ترجمه نمایشنامه و مشکلات آن، پیشینه ترجمه دو اثر مورد بحث در ایران و چرایی بازترجمه داشته سپس با طرح مثال هاى عینى از هر دو برگردان، این دو نمایشنامه را از بعد متنی بررسی می کنیم و می کوشیم نگاهی کلی به رویکرد ترجمه در این دو اثر داشته باشیم. بحث در باب اجراپذیری که عنصر بنیادین هر نمایشنامه است، مفصل است و در این نوشتار نمی گنجد و به خبرگان این حوزه سپرده می شود. در برگردان این دو اثر محتوای متن اصلی ، تا آنجا که مقصود را می رساند ترجمه و پیام منتقل شده اما صرف نظر از جنبه اجراپذیری در بعد متنیت گاهی شتابزدگی و ترجمه لفظ به لفظ مشهود است.
خوانش ابداعی آلبر کامو در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۵ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
292 - 316
حوزه های تخصصی:
آلبر کامو، نویسنده و متفکر فرانسوی و برنده جایزه نوبل ادبی سالیان متمادی مورد توجه ایرانیان بوده است. حجم بالای آثار ترجمه شده این نویسنده، اجرای نمایش نامه های او در تئاترهای ایران، تعداد زیاد مقالات و پایان نامه های نگاشته شده در مورد این نویسنده، توجه مطبوعات و مجلات به وی و... نشان دهنده استقبال خوب ایرانیان از این نویسنده است. نظریه پذیرش که توسط هانس روبرت یاوس و ولفگانگ آیز بسط یافت، نظریه ای خواننده محور است که به تفسیر و تاویل متن از سوی خواننده میپردازد. بخشی از این نظریه به بررسی بستر اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی جامعه مقصد توجه دارد. خوانش ابداعی نیز در این نظریه عبارت است از خوانشی که به تاثیرپذیری منجر می گردد. بدین ترتیب تحقیق پیش رو خواهد کوشید تا ضمن بررسی میزان و نحوه پذیرش کامو در ایران، به این سوال پاسخ دهد که آیا این پذیرش با خوانش ابداعی از آثار او همراه بوده است؟
بررسی تطبیقی بن مایه های اگزیستانسیالیستی رمان بیگانه کامو و داستان سگ ولگرد صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
اگزیستانسیالیسم جریانی فکری فلسفی است که انسان را مرکز هستی می داند و در آن، انسان با تمام ابعاد وجودی و ذهنی خود، با مسائل مختلف، به ویژه مسائل هستی شناسانه مواجهه می شود. آلبر کامو و صادق هدایت از جمله نویسندگانی بودند که مؤلفه های مکتب اگزیستانسیالیسم در برخی از داستان های شان مشاهده می شود. نوشتار حاضر با روش تحلیلی تطبیقی به بررسی بن مایه ها و ویژگی های فلسفه ی وجودی در رمان بیگانه ی آلبر کامو و داستان سگ ولگرد صادق هدایت می پردازد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که بیشتر مؤلفه-های مکتب اگزیستانسیالیسم در دو اثر مزبور وجود دارد، با این توضیح که برخی مؤلفه ها مانند «تنهایی» و «نوستالژی» در داستان سگ ولگرد نمود بیشتری دارند، برخی مؤلفه ها مانند «معناباختگی و پوچی» و «بدبینی و شکّاکیّت» در بیگانه قوی ترند و پاره ای مؤلفه ها مثل «امیدواری و ناامیدی»، «جبر و اختیار» و «مرگ اندیشی و خودکشی» در هر دو اثر پایاپای است.
مقایسه تطبیقی اندیشه های "فریدون مشیری" با "آلبر کامو"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال ششم پاییز ۱۳۹۱ شماره ۲۳
7 - 24
حوزه های تخصصی:
اندیشه های انسان و نحوه نگرش او به خود، خدا و ط بیعت، مکتب ها ی ادبی را ساخته است. با عنایت به این تأثیر عظیم، بر آن شدیم تا دو عبارت را که می تواند چکیده دو نظریه غربی و شرقی باشد، از منظر مقایسه بنگر یم. در ،» عصیان می کنم؛ پس هستیم « این قیاس، دریافتیم که آلبر کامو با عبارت تنها به یکی از ارکان آزادی انسان، یعنی عصیانگری توجّه نشان داده و احولانه به انسان نگریسته؛ بنابراین، به شناختی ناقص، نادرست و تک بعد ی از انسان دست یافته که باعث تبعید او از طبیعت خویش می شود . حال آن که ، اندیشمندانی چون فریدون مشیری، با پیش زمینه مذهبی و شناخت بهتر از انسان، او را با رشته "مهر و دوستی" به سایر موجودات پیوند زده و به نظر یه "وحدت در عین کثرت"، نظر دارد.
بررسی دیدگاه آلبر کامو در معنای زندگی و نقد آن بر اساس آموزه های قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۸
5 - 25
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار با روش توصیفی-تحلیلی به دیدگاه آلبر کامو مبنی بر معنادارنبودن و پوچی زندگی پرداخته ایم. وی بر این باور است که خدا و جهان ماورایی وجود ندارد و همچنین دلیلی برای حضور انسان در این جهان و معنای ازپیش تعیین شده ای برای زندگی انسان وجود ندارد و انسان برای رهایی از این پوچی باید ارزش هایی را برای خود جعل کند. برخی از نقدهای وارد بر کامو عبارت اند از اینکه منحصرکردن دایره معرفت بر امور تجربی از طریق تجربه قابل اثبات نیست. انسان به دلیل محصوربودن در عالم مادّه، توانایی تدوین برنامه جامع را برای زندگی اش ندارد. نبود معیاری ثابت برای جعل ارزش ها سبب نقدناپذیری ارزش ها و بسته شدن قضاوت و داوری می شود.
بکت و انسان طاغی: بررسی نمایشنامه های در انتظار گودو و دست آخر نوشتۀ ساموئل بکت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و ششم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
31 - 59
حوزه های تخصصی:
شاید بتوان گفت که هر سوژه اندیشنده ای به دنبال کشف معنای زندگی خویش است. انسان، در طی این مسیر پر فرازو نشیب و در تلاش برای یافتن پاسخی در باب چیستی زندگی، به عدم سازگاری درک خویش با داده های موجود در جهان واقف می شود. این عدم تجانس می تواند احساس پوچی و بی معنایی را برای فرد در مواجهه با جهان به ارمغان بیاورد. آلبر کامو، یکی از متفکران قرن بیستم، قائل به این نوع پوچی و بی معنایی است و آن را لازمه شروعی جدید می داند. از دیدگاه او، مقابله ذهن محدود بشری با جهان ناشناخته و گاهاً غیر عقلانی، مسئله پوچی را پدید می آورد. تنها راه طغیان علیه پوچی بنیادین هستی رسیدن به آزادی و خودآگاهی با گذر از مسیر همین پوچی است. این گذار می تواند دو نوع سوژه را شامل شود: پوچ گرای منفعل و پوچ گرای فعال. پوچ گرای فعال با پذیرش تقدیر پوچ خود معنای زندگی اش را می سازد. هدف این مقاله بررسی مفهوم انسان طاغی در فلسفه کامو و چگونگی نمود آن در نمایشنامه های ساموئل بکت می باشد. ازاین رو، دو نمایشنامه او به نام های در انتظار گودو و دست آخر انتخاب و از نظرگاه طغیان کامویی بررسی می شوند. یافته ها نشان دهنده خوانش جدیدی از انسان طاغی در این دو اثر است. شخصیت های این آثار برخلاف فلسفه کامو، نه تنها توان خودکشی ندارند بلکه حتی برای خلق معنا در ادامه زندگی خویش دست به اقدامی نمی زنند. آن ها به نوعی اختگی در کلام و ارتباط با دیگری مبتلا شده اند و با تعریفی که کامو از پوچی ارائه می دهد در تضاداند. آن ها تمام فرضیات فلسفی کامو درباره پوچ گرای فعال را به نقیضه بدل می سازند.