فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۲۱ تا ۱٬۹۴۰ مورد از کل ۳٬۶۷۹ مورد.
نگاهی تطبیقی به آثار مشاهیر ایران در ادبیات عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳۱
93 - 108
حوزههای تخصصی:
در این مقاله بنا داریم مشاهیر ایران در ابیات عرب را معرفی کنیم. برای این مهم به بررسی ادوار تاریخ ادبیات پرداختیم و روشن شد که سهم ایرانیان در تبلور ادبیات عربی چشمگیر است. اسلام با ورود به ایران طرفدارانی پیدا کرد، و اختلاط اعراب با ایرانیان باعث شد تا فرهنگ دو کشور بر یکدیگر تأثیر بگذارد. این تأثیر در دوره اموی کم رنگ تر است چون حکومت اموی همواره نژاد عرب را بر غیر عرب به خصوص ایرانیان ترجیح می داد و همین باعث شد که ایرانیان کم تر در این دوره وارد حوزه ادبی شوند. ولی اختلاط شدید و رفعت مقام ایرانیان در دوره عباسی در ظهور چهره های مذهبی، ادبی و علمی سهم شایسته ای دارد. در این مقاله با برخی مشاهیر که بیش تر چهره های ادبی هستند آشنا می شویم و با نگاهی تطبیقی به بررسی آثار آن ها می پردازیم.
مفهوم عشق از دیدگاه مولانا و یونس امره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۸ بهار ۱۳۹۳ شماره ۲۹
107-128
حوزههای تخصصی:
عشق یکی از اصول و آموزه های اساسی در جهان بینی عرفانی اکثر عرفاست. بسیاری از آن ها عشق را شرط اساسی در سیر و سلوک برای وصول به حق و رسیدن به معرفت و یقین می دانند. در مکتب مولانا نیز این مسأله از جایگاه والایی در رسیدن آدمی به کمال و شناخت ذات احدیت برخوردار است. با توجه به تأثّر شدید یونس امره( شاعر عارف ترک) از مکتب و ایدئولوژی مولانا، این مقوله در اشعار وی نیز از اهمیت بسزایی برخوردار گشته و به نقطه محوری در اندیشه و تفکر او تبدیل شده است؛ لذا در این مقاله برآنیم تا به بررسی تطبیقی این مفهوم با استناد به اشعار عرفانی مولانا و یونس امره بپردازیم. در حقیقت هدف ما تحلیل دیدگاه های مشترک و متفاوت هر دو شاعر نسبت به عشق و ماهیت آن است.
مقایسه بازتاب فرهنگ عامه در آثار سیمین دانشور و احمد محمود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیمین دانشور و احمد محمود دو تن از نویسندگان نامی معاصرند که در آثارشان به عناصر فرهنگ مردم ایران و ادبیات شفاهی بسیار توجه کرده اند؛ به گونه ای که حتی نام برخی از آثار دانشور مثل سووشون و بخت گشایی برگرفته از مضامین فرهنگ مردم است. البته در آثار هر دو نویسنده مضامین مشترک فرهنگی فراوانی وجود دارد که با روشی متفاوت بیان شده اند. دقت در شیوه زندگی، جنسیت، تحصیلات و آگاهی و به طورکلی، شخصیت های متفاوت این دو نویسنده، تاحدودی تفاوت شیوه بیان آن ها را آشکار می کند. با درنظر گرفتن تفاوت بیان، حتی در دو فضای داستانی متفاوت، میزان دقت و ظرافت هر نویسنده و غیرت ملی یا دغدغه های شخصی هرکدام درنوع خود قابل تحلیل و بررسی است.
بررسی تطبیقی اندیشه های اصلاحی سیّد جمال الدّین اسدآبادی و سِر سیّد احمد خان(مقاله علمی وزارت علوم)
خوانش هرمنوتیکی «نام داستان» در سه قطره خون صادق هدایت و ربیع فی الرماد زکریا تامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نام داستان، کلیدی است که نویسنده به صورت خودآگاه در اختیار خواننده قرار می دهد تا با استفاده از آن، خود بتواند به زوایای پنهان جهان ذهنی نویسنده و نیز دنیای پر رمز و راز متن راه یابد. با توجّه به عنوان، مخاطب می تواند به توانایی، باریک اندیشی و هنرمندی نویسنده در انتقال مفاهیم متن به صورت فشرده و نیز دیدگاه او دربارة عناصر و مفاهیم داستان پی ببرد. از آن جا که رویکرد هرمنوتیکی در تحلیل چرایی نام گزینی داستان، از جامعیتی نسبی برخوردار است، در این پژوهش از طریق خوانش هرمنوتیکی به تبیین و تحلیل تطبیقی عنوان داستان پرداخته شده است و مهم ترین مؤلّفه هایی که بر گزینش عنوان داستان در مجموعة سه قطره خون اثر صادق هدایت و مجموعة ربیع فی الرّماد اثر زکریا تامر مؤثّر بوده، مورد بحث و بررسی قرارگرفته است. به طور کلّی می توان گفت که دو نویسنده زبانی شاعرانه دارند و جایگاه عنوان و ارتباط آن با متن در دو مجموعه تا جایی است که گاه بدون فهم آن نمی توان به معنای متن پی برد.
مضامین زهدآمیز در اشعار خاقانی و ابو العتاهیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۳۰
45 - 62
حوزههای تخصصی:
زهد و مضامین مربوط به آن در ادب فارسی و عربی همواره مورد توجه شاعران و نویسندگان بوده است. ابو العتاهیه شاعر برجسته عرب در این زمینه جزء پیشتازان است. در شعر فارسی نیز به تحقیق خاقانی در مسیر تکامل شعر زهد قرار دارد که قبل از او به تجربه بیشتر شاعران از جمله رودکی ، کسایی ، سنایی و ... در آمد و در نهایت سنایی آن را به اوج رسانید. وجود مضامین زهدآمیز مشترک باعث شد که شعر این دو شاعر مورد بررسی و مطابقت قرار گیرد. علاوه بر آن وابستگی هر دو شاعر در مقطعی از زندگی به دربار، علاقه هر دو به جذب مخاطب و محبوس شدن آن ها برای مدتی، از دیگر نقاط مشترک دو شاعر است. دنیا و مطالب مربوط به آن، دوری از حرص و طمع و آز و توصیه به قناعت و مرگ و مضامین مربوط به آن از موضوعاتی است که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفت.
مفهوم زمان در شعر شاملو و ادونیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بشر، زمان را به دو صورت تجربه می کند: نخست، زمان بیرونی که ناپایدار و گذراست و نهایتا در چهره ی مرگ، نمودار می شود و دیگر، زمان درونی که آدمی با تصور شاعرانه ی آن می خواهد جاودانه بماند. پژوهش حاضر با بررسی تطبیقی سروده های شاملو و آدونیس، به چگونگی بازتاب مفهوم زمان، به منزله ی تجربه و تصویری مشترک، در شعر این دو شاعر معاصر اختصاص دارد. در آغاز، تعریف لغوی و اصطلاحی زمان و معرفی مهم ترین دیدگاه های مطرح شده در باب آن مورد توجه قرار گرفته، سپس اندیشه ی شاعران و دریافت آنان از گونه های زمان بررسی شده است. نتیجه ی این پژوهش نشان می دهد که شاملو و آدونیس، برای رستن از چنبره ی زمان و پیوستن به جاودانگی از شیوه هایی چون بازگشت به گذشته، اسطوره و عشق یاری می طلبند. هرآینه، نگاه مشترک دو شاعر به مقوله ی«زمان» همراه با افق دید وسیع شان از دغدغه های انسانی، می تواند گامی برای حرکت ادبیات امروز به سوی ادبیات جهانی تلقی شود.
بازتاب عنصرِ مکان در ادبیات زندان مطالعه موردپژوهانه: (ورق پاره های زندان بزرگ علوی و یومیات الواحات صنع الله ابراهیم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زندان و ادبیّات وابسته به آن از دیرباز وجود داشته است. ادبیّات زندان، ناله جان های فرهیخته ای است که به دلایل مختلف سیاسی، اجتماعی و اعتقادی به زندان رفته و طعم حبس و اسارت را چشیده و با قدرت بیان، به ثبت لحظه های سخت و اندوه بار خویش پرداخته اند. این ادبیّات به دلیل طبیعت و ماهیّت خاصّ خود از جنبه های مختلف عناصر ادبی چون عنصر مکان، زمان و شخصیّت نیازمند بررسی دقیق است. از طرفی شناخت انواع مکان و راه و روش حضور آن در ادبیّات زندان و همچنین ارتباط و تأثیر آن بر این نوع ادبیّات نیز ملازم ممارست خاص است. نویسندگان در آثار هنری خود به مکان اهتمام ویژه ای داشته و آثار آنان با مکان روی دادن حوادث ارتباطی تنگاتنگ دارد. بزرگ علوی و صنع الله ابراهیم، دو نویسنده در حوزه ادبیّات زندان در ادب فارسی و عربی هستند. پژوهش تطبیقی حاضر در پی آن است که انگیزه های این دو نویسنده در روی آوردن به ادبیّات زندان، نحوه به کارگیری انواع مکان و نیز تأثیر این عنصر را بر ورق پاره های زندان بزرگ علوی و یومیات الواحات صنع الله ابراهیم مورد بررسی قرار دهد. با وجود همانندی بسیار در رویکرد این دو نویسنده به ادبیّات زندان، تفاوت های قابل ملاحظه ای هم بین آن دو وجود دارد و در خصوص به کارگیری انواع مکان، علوی بیشتر از مکان باز و اختیاری امّا ابراهیم از مکان بسته اجباری بهره جسته است. روش پژوهش در این مقاله، تحلیلی و توصیفی و بر اساس مکتب تطبیقی آمریکا است.
مقاله به زبان فرانسه: بررسی مقایسه ای "" کمال گرایی"" مولانا و آلفرد دو وینیی (Étude comparative du ""Perfectionnisme"", chez Mowlânâ et Alfred de Vigny)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی مقایسه ای ""کمال گرایی"" مولانا و آلفرد دو وینیی چکیده: غور در درون، به تسلط بردایره آگاهی و وصل یه خداوند والای مطلق خواهد انجامید. در باب مطالعه ی تطبیقی کمال گرایی مولانا، شاعر و عارف ایرانی قرن 13 میلادی و کمال گرایی آلفرد دو وینیی، شاعر رواقی گرای رمانتیک و عارف قرن 19 فرانسه، کاملاً طبیعی است که مسیر کمال برای یک نفر شرقی، کاملاً متمایز از مسیری است که یک نفرغربی اتخاذ می کند. با این حال، با توجه به آن که مضامین مربوط به وجود و صفات برجسته و عالیه انسانی، به مانند راست گویی، صداقت، درستی، عطوفت، اختیار سکوت،... در پهنه گیتی مشترک هستند، و در ابعاد فضا و زمان نمی گنجند، و با در نظر گرفتن اینکه داشتن نقاط مشترک فکری و اخلاقی مستلزم آن نیست که افراد از یک ایدئولوژی خاص تبعیّت کنند، بر آن شدیم که دوبینی ها را کنار بگذاریم و با در نظر گرفتن وحدت وجود، بیشتر بر روی ""خود سکّه"" متمرکز شویم تا بر روی ""دو طرف سکّه"". ولی به راستی چگونه می توانیم بدون تأثر از عوامل بازدارنده و مخربّی که بر سر راهمان قرار خواهند گرفت، با حفاظت کامل دل و روح خود، در این مسیر گام برداریم و تمامی نا خالصی ها ی دل خود را بزداییم ؟ هر یک ازاین دو شاعرما را به کدامین روش عملی نیل به سوی کمال سوق می دهند؟ این ها سؤالاتی هستند که در حین این مقاله به آنها خواهیم پرداخت و سعی بر آن خواهیم داشت که پاسخ هایی قانع کننده برای تک تک آنها ارائه دهیم. واژگان کلیدی: مولانا، وینیی، رواقی گرایی، رمانتیسم، عرفان اسلامی، مقایسه کمال گرایی مولانا و وینیی.
ملازمت «انسان» و «خرد» در شعر ناصرخسرو و ابوالعلاء(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۳۲
113 - 128
حوزههای تخصصی:
میان ناصرخسرو قبادیانی و ابوالعلاء معری مشابهت های فکری و گرایش های مشترک مذهبی بسیار است. توجه و شوق به تجربه زندگی عقلی و وجدانی که از آثار هر دو پیداست امکان واکاوی یک موضوع مشترک در اندیشه و شعر ایشان را ممکن می سازد؛ به ویژه آن که «انسان و ارتقای حیات روحی و باطنی آن» از محورهای اساسی فکر و شعر آن دو به شمار می آید. در این نوشتار کوشیده ایم تا ضمن تبیین جایگاه «خرد» در کارنامه انسان شناختی شعر ناصرخسرو و ابوالعلاء به طرح مواضع مشترک آن ها در مواجهه با موضوع خرد و استخراج زمینه های همسان فکری آن دو در این باب بپردازیم و به نظرگاه مشترک هر دو حکیم در باب ملزومات خرد یعنی سخن و علم هم اشاره کنیم.
تحلیل ساختار داستان سیاوش و دو داستان رام چندر و سدنوا در هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گرینتسر یکی از نظریه پردازانی است که طرح کلّی قصه های حماسی هند وتمدن های آسیایی را مورد تحلیل قرار داده است.در پژوهش حاضر سعی شده تا با تحلیل سه داستان سیاوش در ایران و رامایانا و سدنوا در هند، ساختار کلی آنها را برپایه ی نظریه ی گرینتسر مورد بررسی قرارداده و ارتباط آنها را با اسطوره ی مرگ و رستاخیز تحلیل کنیم و به این سوال پاسخ دهیم که آیا این گونه قصه ها دارای ساختار اسطوره های تقویمی هستند و آیا قهرمان این حماسه ها هم مانند ایزد باروری اسطوره های نباتی به صورت دوره ای می میرد و زنده می شود؟پس از انجام تحقیق این نتیجه حاصل شده است که هر سه داستان طبق الگوی گرینتسر قابل تحلیل می باشند و طرح تقریباً یکسانی دارند اگر چه در قصه های هندی با تفاوت هایی نیز مواجه هستیم. روش کار، تحلیل کتابخانه ای طرح قصه های حماسی ایران و هند با تطبیق آن بر ساختار اسطوره های تقویمی است.
بررسی شعر محمدرضا شفیعی کدکنی و عبدالوهاب البیاتی از منظر ادبیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عبدالوهاب بیاتی، شاعر پیشتاز عرب و محمد رضا شفیعی کدکنی، ادیب، ناقد، شاعر و نویسندة توانمند فارسی در این عرصه جلوه ای از تطبیق و داوری را می نمایانند؛ چنانکه بین اشعار شفیعی کدکنی و البیاتی وجوه مشترک بسیاری در زمینه های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و به ویژه ادبی وجود دارد. آشنایی دیرینة شفیعی کدکنی با آرا و دیدگاه های البیاتی از رهگذر مطالعه، ترجمة آثار او و نیز شیفتگی اش نسبت به البیاتی سبب شد تا اشعار وی را به عنوان نمونة برتر و شخصیت او را به مثابه الگو قرار دهد و حتی در برخی موارد از وی تأثیر پذیرد و در مواردی دیگر، مشابه او بسراید.
این تحقیق با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و عمدتاً براساس نظریة بینامتنیت و با بررسی شواهد، به دنبال اثبات این فرضیه است که وجوه اشتراک در اشعار این دو ادیب، اتفاقی نبوده و حاکی از اثر پذیری شاعر معاصر فارسی از ادیب توانمند عرب است.
بررسی تطبیقی جلوه های ملی گرایی در شعر شوقی و بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شوقی و بهار دو شاعر برجسته معاصرند که به سبب داشتن ویژگی های مشابهی چون هم زمان بودن، مسلمان بودن، زیستن در هنگامه استبداد سیاسی، درگیری با کشورهای استعمارگر، آزادی خواهی، داشتن مبارزات انقلابی، و تحمل تبعید و زندان، از نظر فکری و ادبی بسیار به هم نزدیک اند. این مشابهت به حدی است که به رغم بی خبری این دو شاعر از یک دیگر و این که هیچ نام و نشانی از یکی در دیوان دیگری به چشم نمی خورد، روح مشترکشان آن ها را کاملاً آشنا جلوه می دهد. دو روحی که در سایه تربیت اسلامی بالیده اند و به کمال رسیده اند.
بررسی تطبیقی اشعار این دو شاعر نشان می دهد که میهن دوستی و عشق به وطن از جلوه های بارز اندیشه آن هاست. بازتاب این وطن دوستی در اشعار ایشان آن چنان گسترده است که به عنصری سبک ساز و تعیین کننده در سطح محتوایی و زبانی شعر آن ها تبدیل شده است.
نگارندگان در این پژوهش کوشیده اند با یافتن نقاط تلاقی اندیشه این دو شاعر در عرصه ملی گرایی (ناسیونالیسم)، از خلال اشعار و اندیشه های آن ها، به تطبیق این رویکرد به مثابة یکی از رهیافت های فکری عصر حاضر بپردازند. در پایان نتایج به دست آمده در اختیار علاقه مندان قرار گرفته است.
الأدیب الأردنی یوسف حسین بکار ودوره فی إرساء أواصر التعاون الأدبی المثمر بین العربیة والفارسیة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن أحد أهم القضایا فی الأدب المقارن هو وجود العلاقة الأدبیة والثقافیة والتاریخیة بین الشعوب. وقد أجری الباحثون دراسات عدیدة لدراسة العلاقة بین الأدبین الفارسی والعربی. لقد وفد کثیر من الباحثین العرب البارزین إلی إیران لدراسة اللغة الفارسیة والثقافة الإیرانیة. ومن بین هؤلاء یلمع اسم الأدیب الأردنی الأستاذ یوسف حسین بکار الذی أقام فی إیران لمدة ثمانی سنوات وتعرف عن کثب علی الأستاذ المرحوم غلام حسین یوسفی مما أدی إلی أن یستقی من معین الأدب الفارسی الصافی. لقد ألف الأستاذ یوسف حسین بکار کتبا عدة فی مجال اللغة الفارسیة وآدابها وقد تمکن من إظهار التأثیر المتبادل بین الأدبین الفارسی والعربی وهذا ما تناوله هذا المقال بالبحث والدراسة.
بررسی تطبیقی نوستالژی در شعر عبد الوهاب بیاتی و شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوستالژی یا دلتنگی برای گذشته، حالتی است روانی که به صورت ناخودآگاه در فرد ظاهر و تبدیل به یک اندیشه می شود. در عرصة ادبیات، این حالت برای شاعر یا نویسنده ای رخ می دهد که پیرو انگیزش های فردی یا اوضاع اجتماعی- سیاسی پیرامون خود، به نوعی احساس دلزدگی از زمان حاضر دچار می شود و اندیشة بازگشت به گذشته و خاطرات شیرینش را در سر می پروراند.
عبدالوهاب بیاتی و محمدرضا شفیعی کدکنی، به عنوان دو شاعر پرآوازة ادبیات معاصر عربی و فارسی و پرچمدار مکتب ادبی رمانتیسم، با توجه به شرایط فردی و اجتماعی عصر خویش به بازآوری خاطرات گذشته پرداخته اند و فضایی سرشار از دلتنگی و نوستالژی را به تصویر کشیده اند. نگارندگان در این پژوهش، با تأکید بر روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد هرمنوتیک، به بررسی و تطبیق چگونگی نمود نوستالژی در شعر این دو شاعر پرداخته اند. برخی از یافته های پژوهش نشان داد که دو شاعر با توجه به مکتب رمانتیسم، در جلوه های نوستالژیکی مانند دوری از سرزمین، معشوق، کودکی، از دست رفتن ارزش ها و اسطوره ها اشتراک داشتند.
فراسوی مرزهای اروپا: مفاهیم دیگر ادبیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر فاقد چکیده بوده، مترجم برطبق اصول ویژه نامه ادبیّات تطبیقی چکیده ای بدان افزوده است. باسنت در این فصل از کتاب خود به ادبیّات تطبیقی در آن سوی مرزهای اروپا می پردازد؛ به روند شکل گیری مکتب امریکایی در مقابل مکتب های اروپایی ادبیّات تطبیقی و تأثیری که این مکتب بر مفاهیم ادبیّات تطبیقی می گذارد؛ به تمایز میان آنچه ادبیّات تطبیقی دنیای کهنه و نو نامیده می شود؛ به ادبیّات تطبیقی در دوران پسااستعماری، با توجه به ادبیّات تطبیقی در هند و افریقا و به تمایز رویکردهای اروپایی و غیراروپایی؛ به مکتب های تطبیقی در دهه 1990 و به طور اخص مکتب فرانسوی و مکتب آلمانی؛ به انگاره های اثبات گرا و صورت گرا و انگاره های دیگر خارج از سنّت اروپایی امریکایی؛ به جایگاهی که زبان انگلیسی با افول زبان های باستانیِ لاتینی و یونانی، در مطالعات ادبی، به ویژه در مطالعات تطبیقی پیدا می کند و به اهمیتی که ترجمه از این طریق می یابد؛ دست آخر نیز به تعامل ادبیّات تطبیقی با مطالعات فرهنگی، مشابهت ها و ارتباطات تنگاتنگ میان آنها.
بررسی زمینه های نوستالژی در سروده های نازک الملائکه و فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوستالژی از اصطلاحاتی است که از علم روانشناسی وارد عرصه ی ادبیات شده است. در جستار پیش رو نگارندگان بر آنند تا با استفاده از شیوه ی توصیفی – تحلیلی به بررسی این پدیده ی روانی در سروده های دو شاعر معاصر عراقی و ایرانی «نازک الملائکه» و«فروغ فرخزاد» بپردازند. تحقیق نشان از آن دارد که اوضاع نابسامان سیاسی و اجتماعی روزگار شاعران، عدم توجه به زن، فاصله های طبقاتی، از دست دادن عزیزان و... باعث شده است که این دو شاعر به ناخودآگاه خود رجوع نمایند و با حسرت و دیدی تراژیک از آن روزگاران یاد کنند. مهمترین دستاورد پژوهش آن است که بن مایه های نوستالژیک، مانند اوضاع سیاسی و اجتماعی، یاد مرگ، یاد عشق، اندوه هبوط، یاد کودکی، یاد زادبوم، آرمان شهر، یاد عزیزان را در سروده های هر دو شاعر می توان یافت با این تفاوت که در بیان برخی مسائل تفاوت هایی نیز در کلام و اندیشه این دو شاعر دیده می شود.