فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۲۱ تا ۲٬۵۴۰ مورد از کل ۳٬۶۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
کمدی الهی دانته و سیرالعباد الی المعاد سنایی دو الگوی سفر معنوی و روحانی به درونی ترین لایه های نفس و عوالم پس از مرگ آدمی است. شناخت و معرفت فلسفی و دینیًًََُُِ، قوه تخیل، مکاشفه عرفانی، توجه به واقعیت موجود و آنچه باید بعد از این تحقق یابد، در این دو اثر چنان با هم گره خورده اند که اجازه داوری خردمندانه درباره حالت خواب یا بیداری، هوشیاری یا ناهوشیاری مولف را به مخاطب نمی دهد. آیا سنایی الهام بخش دانته در کمدی الهی است؟ چرا با وجودی که ارداویراف نامه، رساله الغفران معری از شرق و اودیسه هومر و بخش هایی از انجیل از غرب، متون الهام بخش دانته در شاهکار ادبی اش بوده است، ولی هم سویی های سیر العباد الی المعاد سنایی با کمدی الهی بیش از سایر متون است؟ البته جدا از اینکه سنایی بیشتر آفریدگار تحول سبکی و دانته آفریدگار تحول زبانی است و شاید شهرت و محبوبیت جهانی دانته در کمدی الهی به عنوان یک شاهکار ادبی مانع ارزیابی این اثر با سیر العباد الی المعاد سنایی گردد که چندان برجسته نیست.این جستار با تحلیل کمدی الهی به عنوان اثری که واقعیت و خیال را درآمیخته است، ضمن مقایسه آن با کتاب های همسان خود درگذشته، بیشتر تاکید بر بیان عوامل درونی زمینه ساز آن دارد و کوششی در حوزه ادبیات تطبیقی است.
مقایسه مفهوم عشق افلاطونى در استروفل و استلا اثر سرفیلیپ سیدنى و نظربازى در دیوان حافظ
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم بهار ۱۳۸۹ شماره ۱۳
85 - 100
حوزههای تخصصی:
درون مایه بسیارى از اشعار، به ویژه غزل، در ادبیات جهان « عشق » است؛ درواقع، غزل سروده عشق است و از دل عشق سخن مى گوید و گاه این عشق از چنان جهان بینى و فلسفه اى نشئت مى گیرد که به سادگى تأویل پذیر نیست. افلاطون که در دوران پرستش خدایان متعدد مى زیست، چنان درک عجیبى از عشق دارد که به کلى او را از دیگر فیلسوفان عصر خویش متمایز مى سازد؛ عشقى که او را به سرچشمه حیات متصل مى کند. تأثیر عشق افلاطونى را به وضوح مى توان در غزلیات رنسانس و در آثار شعرایى چون پترارک مشاهده کرد که خود الهام بخش شاعران انگلیسى مانند اسپنسر و سر فیلیپ سیدنى بوده است. شرق نیز متأثر از اندیشه هاى عرفانى، به خصوص عرفان اسلامى، مظاهر پیچیده اى از عشق را ارائه مى دهد که یکى از آنها نظربازى است که طریقى براى رسیدن به عشق معنوى است. در مقاله حاضر تلاش شده است عشق افلاطونى در « استروفل و استلا و نظربازى در دیوان حافظ » غزلیات سر فیلیپ سیدنى تحت عنوان مورد بررسى و مقایسه قرار گیرد.
شعر و منشأی آن در ادبیات جهان
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم تابستان ۱۳۸۹ شماره ۱۴
101 - 119
حوزههای تخصصی:
برای شناخت کیفیّت حالات نفسانی شاعر و فضای ذهن و خیال او، بحث درباره منشأی پیدایش شعر، نکته جالب و قابل اهمیّتی است. اعتقاد به این نکته که هر هنری، آبشخور و محلّ تغذیه خاصّ خود را داشته، از اندیشه های بنیادین در حوزه مباحث هنری در غرب و شرق بوده است. تحلیل مضامین آفرینش های هنری در ساختار فکری شاعران و ارتباط دادن آن با دنیای بیرون، درگرو شناخت فضایی است که شاعر در آن فضا تحت تأثیر عوامل مختلف به دریافتی می رسد که پیکره هنری اثر خود را مفصل بندی می کند. در مقاله حاضر، مسئله «الهام» و جایگاه آن در خلاقیّت هنری، که در ادبیات جهان با عناوین مختلف نبوغ، ذوق و جذبه، الهه شعر، جنّ و شیطان، تابعه، همزاد و... از آنها یاد شده بررسی شده است.
گرشاسب و هراکلس (بحثی در اسطوره شناسی تطبیقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم زمستان ۱۳۸۹ شماره ۱۶
35 - 55
حوزههای تخصصی:
اساطیر ملی هر کشوری، روایتگر سرگذشت قدسی ابر انسانها و پهلوانان آن کشور است که در طی روزگاران در اذهان اسطوره پرداز مردمان شکل گرفته و به تدریج بنیانهای حماسی فرهنگ و ادبیات آن سرزمین را پدید آورده است.در این نوشتار، ضمن تأکید بر ضرورت مقایسه اساطیر یونانی با اساطیر ایرانی مندرج در اوستا و متون ادبی پهلوی، به بیان برخی همسانی های میان گرشاسب آریایی و هراکلس یونانی پرداخته ایم و برخی کردارهای پهلوانی آنان نظیر جدال با پرندگان اهریمنی، جاودانگی و بی مرگی را برشمرده ایم.
دوره ادبى باروک، آندره اس گریفیوس و تأثیرپذیرى او از سعدى(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم زمستان ۱۳۸۹ شماره ۱۶
134 - 153
حوزههای تخصصی:
در آغاز سده هفدهم و با توجه به اهمیت ایران در دوره صفوى، نخست گلستان و سپس بوستان سعدى به زبان آلمانى ترجمه شد. این ترجمه ها در عصرى انجام پذیرفت که اروپا پس از پایان جنگ هاى سى ساله، دستخوش شرایط سخت و دشوار بود. بازتاب این شرایط را مى توان در آثار ادبى دوره باروک و شعر و نمایش هاى آن بازشناخت. آندره اس گریفیوس - شاعر آلمانى بزرگ این دوره- شعرهایى دارد که به نطر مى رسد برخى از آنها را با الهام پذیرى از سعدى سروده است. هدف مقاله حاضر، شرح دوره باروک، ترجمه هاى آثار سعدى به زبان آلمانى در این دوره ادبى، سفرنامه موجود آن دوره و تأثیر آن بر سروده هاى آندره اس گریفیوس است.
تاریخ الأدب المقارن فی إیران (البحوث المقارنه نموذجا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الأدب المقارن لون من ألوان البحث الأدبی ظهر فی فرنسا، وفیها نشأ وترعرع، ثم تم تصدیره منها إلی الجامعات الأوربیه والأمریکیه، کما دخل إلی جامعات العالم الثالث منذ منتصف القرن العشرین فصاعداً.
ومن الحقائق المتّصله بالمقارنه الأدبیه أنّ هذا اللون من البحث الأدبی قدیم، ویمکن البحث عن أصوله حتی فی التاریخ القدیم. وما نقوله عن الأدب المقارن ینسحب علی سائر العلوم المعارف الإنسانیه؛ غیر أنّ ما نحن بصدده هنا هو تتبع نشأه الأدب المقارن بوصفه علماً حدیثاً فی الجامعات الإیرانیه؛ بعد أن نشأ فی أوربا، ثم أصبح عالمیا بالتدریج.
وقد دخل الأدب المقارن إلی مناهج الدراسه فی جامعه طهران علی ید الدکتوره فاطمه سیاح، وبلغ أوجه فی دراسات بعض الباحثین المبرّزین من أمثال محمد محمدی وجواد حدیدی وآذرتاش آذرنوش؛ ولکنّ هذا المقررالجامعی ظل یعانی إلی الیوم من انعدام الأستاذ المتخصص، وقله الاهتمام بالنظریه، و....
وهذا البحث محاوله صادقه لتقدیم صوره شبه کامله عن نشأه الأدب المقارن فی إیران، وعن التحدیات التی تحول دون نموّه وازدهاره.
مقایسه جایگاه زن در شاهنامه فردوسی با ایلیاد و اودیسه هومر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهکار حماسی شاهنامه، اثری است برآمده از مواریث اساطیری، تاریخی و فرهنگی ایران باستان که در آمیزش با جهان بینی توحیدی حکیم ابوالقاسم فردوسی همچون آیینه ای تمام نما، گویای بینش و منش ایرانیان بوده و از این رهگذر همواره از مراجع ایران و ایرانی شناسی قرار گرفته است که به ناگزیر همچون هر منبع و مأخذ دیگر از گزند سهو و خبط مخاطبان و محققان مصون نمانده است؛ گاه متهم به پان ایرانیسم و ترک ستیزی و گاه مظنون به جبرگرایی محض و زرتشتی گری؛ اما تازه تر از همه، اتهام زن ستیزی است (خلاف اتهامات و ابهامات پیشین که لااقل از پاره ای توجیهات و دستاویزهای هرچند ظاهربینانه برخوردار است) که نه تنها پشتوانه ای جز غرض ورزی ندارد، بلکه عکس آن، یعنی زن ستایی (چنانکه پس از این خواهیم دید) صادق است و خود از نقاط قوت حماسه ملی ایرانیان است.در این راستا، جستار حاضر می کوشد جایگاه و نقش زن را در شاهنامه فردوسی با استناد به پیشینه اساطیری، تاریخی و فرهنگی ایران زمین واکاوی نماید.
انسجام متنی در غزلیات سعدی و بیدل دهلوی، بررسی و مقایسه ده غزل سعدی و ده غزل بیدل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در پی بررسی و مقایسه عوامل ایجاد انسجام متنی در غزلیات سعدی و بیدل، دو تن از شاعران نامدار سبکهای عراقی و هندی است. این تجزیه و تحلیل بر اساس الگوی انسجام متنی هالیدی و حسن صورت می گیرد. در غزلیات مورد بررسی تعداد این عوامل به ترتیب عبارت است از: عوامل واژگانی، ارجاع، عوامل ربطی، حذف و جانشینی. وجود این عوامل، متن را از نوشته های پراکنده متمایز می سازد و متن را منسجم و همبسته می کند. تعداد عوامل انسجامی در غزلیات سعدی به طور محسوسی بیشتر و طول جمله ها کوتاهتر است. می توان این دو دلیل را از دلایل سادگی و فهم پذیری غزلیات سعدی نسبت به غزلیات بیدل دانست.
نگاهی تطبیقی به داستان نویسی فئودور داستایوسکی وغلامحسین ساعدی
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم تابستان ۱۳۸۹ شماره ۱۴
83 - 99
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر سعی شده است نشان داده شود ادبیات داستانی نوین ایران از ادبیات داستانی جهان تأثیر پذیرفته است. با مطالعه آثار داستانی معاصر روشن می شود که ایرانیان پس از آشنایی با آثار ادبی مدرن دنیا، تحت تأثیر شیوه ها و مکاتب ادبی جهان قرار گرفتند. بنابر برخی ملاحظات سیاسی و ایدئولوژیک، تأثیرپذیری داستان نویسان ایرانی از آثار ادبیات روسیه، بیش از سایر کشورها بوده است. مؤلفان با انتخاب داستایوسکی و ساعدی به عنوان دو داستان نویس و نماینده دو فرهنگ و از دو زمان متفاوت نتیجه می گیرند که نویسنده روس چگونه بر سبک نویسنده ایرانی اثر گذاشته است. در این مقاله تلاش شده است برخی شباهت ها و تفاوت های این دو نویسنده در سبک و شیوه کار و مضامین نشان داده شود.
رودکی و خیام همانندی های فکری و شعری دو سراینده حکیم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ابتدا در مقدمه به پیشگامی و تقدم فضل رودکی در عرصه شعر و ادب فارسی و ذکر نام او در تذکره ها و تواریخ و نیز در شعر شاعران پس از خود اشاره می شود. سپس از بازتاب ذهن و زبان رودکی و اندیشه و شعر او بر شاعران دیگر و تشابهات فکری و شعری آنان سخن می رود و به ویژه تاثیرپذیری های ناصر خسرو قبادیانی از رودکی سمرقندی و اشتراکات و مشابهت های این دو در عرصه تفکر و سخن سرایی که بسیاری از آن یاد کرده اند، مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. آن گاه مبحث اصلی این پژوهش و مدعای مقال در خصوص تاثیرات و تشابهات فکری و شعری رودکی و خیام که به رغم نمودها و بنیه های قابل توجه، مغفول واقع شده است، طرح و تبیین می شود. شواهد مثال و نمونه هایی از این همانندی ها و تاثیرپذیری ها به صورت مقایسه ای از میان اشعار رودکی و رباعیات خیام همراه این مبحث است. نتیجه گیری پایانی از مباحث طرح شده در این مقاله، مبین این نکته است که در میان انبوه شاعران پس از رودکی که بسیاری از آنان به گونه ای در اندیشه و شعر از او تاثیر پذیرفته اند، خیام را بیش از هر کس می توان ادامه دهنده جریان فکری و شعری رودکی دانست.
الگوبرداری یا خلاقیت در بازآفرینی کمدی الهی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در راستای ادبیات تطبیقی کمدی الهی دانته و سیر العباد الی المعاد سنایی دو الگوی سفر معنوی و روحانی به درونی ترین لایه های نفس و عوالم پس از مرگ آدمی است. شناخت و معرفت فلسفی و دینی، قوه تخیل، مکاشفه عرفانی، توجه به واقعیت موجود و آنچه باید بعد از این تحقق یابد، در این دو اثر چنان با هم گره خورده اند، که اجازه داوری خردمندانه نسبت به حالت خواب یا بیداری، هوشیاری یا ناهوشیاری مولف را به مخاطب نمی دهد.کمدی الهی یک اثر ادبی،حکمی و فلسفی به زبان سمبولیک و حاصل سیر و سیاحت دانته در عالم تخیلات متعالی و متافیزیکی است. بدون شک وی اولین فرد مبتکر سفر به دنیای ارواح نیست، و به آثار ارزشمند پیشینیان تاسی جسته است. در آفرینش این اثر افزون بر عوامل بیرونی و محیطی چون تبعیض و بی عدالتی های اجتماعی و نوسانات سیاسی، مجموعه ای از عوامل درونی چون تخیل، مکاشفه، رویا و کمبودهای روحی و روانی زمینه ساز بوده اند.آیا سنایی پیشگام دانته در کمدی الهی است؟ چرا با وجودی که ارداویراف نامه، رساله الغفران معری از شرق و اودیسه هومر و بخش هایی از انجیل از غرب، متون الهام بخش دانته در شاهکار ادبی اش بوده است، ولی همسویی های سیرالعبادالی المعاد سنایی با کمدی الهی بیش از سایر متون است؟ صرف نظر از این که سنایی بیشتر آفریدگار تحول سبکی و دانته آفریدگار تحول زبانی است و شاید شهرت و محبوبیت جهانی دانته در کمدی الهی به عنوان یک شاهکار ادبی، مانع ارزیابی این اثر با سیر العباد الی المعاد سنایی گردد که چندان برجسته نیست. این جستار با تحلیل کمدی الهی به عنوان اثری که واقعیت وخیال را درآمیخته است، ضمن مقایسه آن با کتاب های همسان خود درگذشته، بیشتر تاکید بر بیان عوامل درونی زمینه ساز آن دارد.
مقایسه سبکی منشآت قائم مقام و گلستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از میان پیروان سعدی تنها کسی که در پیروی از شیوه نگارش وی در گلستان گوی توفیق را از همگان ربود، قائم مقام فراهانی، نویسنده منشآت است که با درک روح زبان سعدی و رمز و راز آن،- تأثّر و نه تقلید- توانست نثری زیبا، روان، آهنگین و در عین حال استوار بیافریند. او راز ماندگاری و کهنه نشدن انشای گلستان؛ یعنی برخورداری از ارزش های گوناگون ادبی از قبیل: سادگی بیان، پرمایگی، خوش آهنگی، لطف سخن، بهره مندی هنرمندانه از زبان زنده، پر تحرّک و طبیعت آمیز را دریافت. از وجوه مشترک سعدی و قائم مقام می توان به استفاده به دور از تصنّع از زیورهای کلامی از قبیل سجع، ترصیع و موازنه و نیز بهره برداری از آیات و احادیث و استفاده بجا از اشعار و امثال و زبان زنده و پرتحرّک اشاره کرد. مقاله حاضر با مقایسه سبک شناسانه منشآت قائم مقام و گلستان سعدی در صدد تبیین وجود اشتراک آن دو و نشان دادن میزان توفیق قائم مقام در پیروی از سعدی است.
بررسی و مقایسه دو سفر روحانی زرتشتی و یهودی به دنیای پس از مرگ (ارداویرفنامه و رؤیای خنوخ)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم بهار ۱۳۸۹ شماره ۱۳
159 - 172
حوزههای تخصصی:
آنچه در این مقاله مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است، کیفیت و چگونگی دو سفرنامه جهان آخریت یا معراج نامه زرتشتی و یهودی است. ضمن بررسیارداویرافنامه و نیز رؤیای خنوخ، این دو اثر با هم مقایسه شده و نکات مشترک و افتراقات آن دو بیان شده است. شخصیت های اصلی ویراف و خنوخ در هر دو اثر از بزرگان قوم زمان خود هستند که قدم به این سفر روحانی می گذارند و از بهشت و دوزخ دیدار می کنند؛ با خالق جهان همپرسه می شوند و سپس با کوله باری ازتجربه و نصیحت به نزد مردم بازمی گردند و آنان را نیز در جریان اتفاقاتی قرار می دهند که خود به عینه مشاهده کرده اند. البته در رؤیای خنوخ، علاوه بر توصیف بهشت و جهنم، چگونگی آفرینش و نظام هماهنگ کننده امور جهان نیز کاملاً توضیح داده شده است، ولی به دلیل اینکه منظور ما از این مقاله، بیشتر بررسی و مقایسه بهشت و جهنم این دو اثر است، ازبیان اضافات خودداری شده است.
بررسی تطبیقی نبرد پدر و پسر در دو افسانه ژرمنی و ایرانی «رستم و سهراب / هیلدبراند و هادوبراند»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم زمستان ۱۳۸۹ شماره ۱۶
99 - 117
حوزههای تخصصی:
افسانه ها و حماسه هاى اسطوره اى با بن مایه نبرد پدر و پسر، از مضامین مهیج اقوام آریایى و انعکاسى از پیکار مجاز و حقیقت هستند. وجود سلسله شباهات بى شمار بین حماسه رستم و سهراب و سروده ژرمنى هیلدبراند، حیرت و توجه بسیارى از محققین شرق و غرب را طى دو قرن اخیر معطوف خویش ساخته است. جستار حاضر، تلاشى است تا از گذر بررسى تطبیقى این دو حماسه، شناخت بیشترى در زمینه ریشه یابى کهن الگوها، چگونگى راه یابى و تثبیت آنها در بین ملل خویشاوند و یا احتمال الگوپذیرى آنها از یکدیگر حاصل شود.
بررسی تطبیقی «طرح» و «توقیعه» در ادب پارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر «طرح » در فارسی و «توقیعه» در عربی یکی از گونه های شعر امروز ایران و عرب است که با معنایی ژرف در قالب کلماتی اندک بیان شده است. قالب شعرهای کلاسیک کوتاه فارسی و عربی جای خود را در شعر مدرن به «طرح» و «توقیعه» داده است و از اوایل دهه هفتاد قرن بیستم شاعران فارسی و عربی به آن رسمیت بخشیدند.
تاریخ شعر کوتاه فارسی به شعر کوتاه قدیم و سپس به خسروانی ها و تاریخ شعر کوتاه عربی به توقیعات دوره عباسی باز می گردد. مهمترین علل و اسباب پیدایش و انتشار این گونه شعری عبارت است از: دگرگونی در جهان بینی، سرعت و شتاب، دگرگونی در ذوق و احساس جمعی، مشغله زیاد و وقت اندک، سنّت شکنی و اثرپذیری از خارج.
این گونه شعری در فارسی با شعرهای کوتاه نیما آغاز شد و به وسیله شاعرانی چون بیژن جلالی، ضیاء الدین خالقی، محمّد زهری، منصور اوجی و سیروس نوذری به اوج رسید و در عربی از آثار امین الریحانی و جبران خلیل جبران آغاز شد و به وسیله شاعرانی چون عزالدین المناصره، أحمد مطر، مظفّر نوّاب، إبراهیم نصرالله، به اوج رسید.
در این پژوهش ویژگی های «طرح» و «توقیعه» از جمله زبان، وزن و قافیه، ایجاز؛ طنز، هنجارگریزی معنایی، جذابیت موضوع، مورد بررسی قرار گرفته و ثابت شده است هر چند این گونه شعری متأثر از گونه های خارجی است؛ ولی هرگز تقلید و نمونه برداری از آن اشعار نبوده؛ بلکه ریشه در شعر کهن ادبیات فارسی و عربی دارد
سابقة برخی مضامین حدیقة سنایی در منابع نزدیک به وی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر چند سنایی پیشرو شعر عرفانی است و نقش او در تدوین بوطیقای شعر عرفانی سرنوشت¬ساز است، امّا نباید از نظر دور داشت که او برآمده از دل یک سنّت ریشه¬دار فکری است که نشانه¬های زبانی آن را در مکتوبات عرفانی و کلامی پیش از وی می¬توان مشاهده کرد. پرسش اصلی مقاله، دقیقاً همین جا شکل می¬گیرد: آیا میان درون¬مایه¬های حدیقةسنایی، به عنوان نقطة عطف شعر عرفانی، با آثار عرفانی و کلامی پیش از وی شباهت ها و اشتراکاتی وجود دارد؟ برای یافتن پاسخ، ابتدا مضامین مشترک حدیقه را با آثار عرفانی و کلامی برجستة پیش از وی استخراج کرده و سپس داده های موجود را در سه سطح بررسی کرده ایم: تشبیهات، حکایت ها و مضامین مشترک دیگر. پرسش بعدی این است که آیا بر این اساس، می توان منابع احتمالی را که در شکل گیری منظومة فکری سنایی نقش داشته اند، تعیین کرد؟ بسامد تکرار نام یک اثر می تواند معیار مناسبی برای پاسخ به این پرسش باشد. بدین معنا که در بررسی منابع پیش از وی، هر چه نام اثری بیشتر تکرار شود، احتمال این که آن اثر جزء منابع فکری سنایی بوده باشد، بیشتر می شود و بالعکس. نمودار پایانی تا حدودی این مسئله را روشن می کند.