فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۱٬۴۶۰ مورد.
جهان شناسی شاهنامه
حوزههای تخصصی:
حماسه، اسطوره و تجربه عرفانی خوانش سهروردی از شاهنامه
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله نشان دادن نگاه تأویلی سهروردی است به روایات،عناصر و مؤلفه های اثر حماسی بزرگ ایران یعنی شاهنامه فردوسی. مقاله به دو بخش تقسیم می شود: در بخش نخست بنیان های متفاوت تأویل در نزد فردوسی و سهروردی بررسی می گردد و نشان داده می شود که اسطوره و حماسه چگونه در اندیشه فردوسی و در پرتو اصول و قواعدی که او برای فهم و تأویل آنها به دست می دهد، به مثابه اموری معقول و خردپذیر جلوه می کنند حال آن که در نزد سهرودی آنچه مهم است نه به دست دادن تفسیر و تبیینی معقول از حماسه و اسطوره بلکه فهم آنها به مثابه رمزها و نمادهایی است که در پرتو نوعی تجربه زیسته عرفانی و باطنی فهم و تفسیر می شوند. در بخش دوم هم با واشکافی تحلیلی عناصر حماسی و اسطوره ای شاهنامه که در حکایات عرفانی سهروردی بدل به رمزها و نمادهای عرفانی و گنوسی می شوند، دگردیسی اسطوره و حماسه به عرفان یا گذر از حماسه تاریخی- ملی به حماسه معنوی مورد تأمل و مداقه قرار می گیرد.
دایره واژگان (Diction) و نقش آن در شتاب روایت شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایت شاهنامه با وجود اطناب و کندی، در موارد زیادی نیز با ایجاز و شتاب همراه شده است. بررسی ابیات شاهنامه نشان می دهد، یکی از عوامل مهم ایجاد شتاب در این روایت، به کارگیری شگردهایی در عرصه داستان پردازی مانند حذف بخشی از کنش داستانی، ارجاع به گذشته، بیان واحد حادثه تکرار شده، افزایش عناصر و اجزا و شخصیت های داستان و بهره گیری از فضاهای جادویی است؛ امّا از سوی دیگر انتخاب دایره واژگان ( Diction ) نیز در تسریع روایت شاهنامه نقش مهمّی بر عهده دارد. بررسی دایره وازگان به کار رفته در شاهنامه نشان می دهد که فردوسی در دو سطح قاموسی و ادبی، از تأثیر واژگان در تسریع روایت خود بهره برده است که از این دو، سهم وازگان قاموسی (اسم ها، فعل ها، صفت ها و قیدها) از واژگانی که در کاربرد ادبی استفاده شده اند (تشبیه، استعاره و کنایه) بیشتر است.
دین و اسطوره در اندیشه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فردوسی بنیاد سترگ حماسه سرای این مرز و بوم می باشد و در تجسم اسطوره های ایرانی جهت احیای هویت فرهنگی و ملی و اعتلا بخشیدن به ارزشهای انسانی و آرمانی بر مبنای آئین مذهبی، مقام اول را به خود اختصاص می دهد. اگر چه شاهنامه به سه قسمت اساطیری، پهلوانی و تاریخی تقسیم می شود، ولی وی بینش اسطوره ای خود را – ولو به صورت خفیف و کم رنگ تر - در بخش پهلوانی و تاریخی نیز تعمیم می دهد. باور برخی متفکرین و اندیشمندان علم اساطیر این است که اسطوره و دین همانندی های بسیاری دارند. نگاه فردوسی در شاهنامه به اسطوره و دین تلفیقی از واقع بینی و آرمان گرایی است. او بین اسطوره های اهریمنی و اهورایی فرق می نهد و بر آن است تا حقایق ماورایی را در زبان رمزی و تمثیلی و در قالب اسطوره بیان نماید. ناهمسانی الگوهای اساطیری ایران و سایر ملل در دو حوزه دین و اخلاق تجلی می کند. در اساطیر یونان خدایان منفعل و دارای صفات پست می باشند. ولی در اندیشه فردوسی مهر جاودانگی بر پیشانی اسطوره های درخشان و مثبت چون فریدون، سیاوش، گیو، کیخسرو و ... نهاده می شود و نیز اعتقاد او به خدای واحد بر مبنای دین ابراهیمی قطعا یکی از علل ماندگاری شاهنامه بر تارک اساطیر جهان می باشد.
بررسی تطبیقی سخنان بوزرجمهر در شاهنامه با قرآن و حدیث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بوزرجمهر از جمله شخصیتهایی است که در شاهنامه از جایگاه ممتاز و نیکویی برخوردار است. او حکیم خردمند و فرزانه ای است که سخنان منقولش در شاهنامه در راستای اخلاق، خرد، هدایت، رشد، راستی و نیکوییهاست. همچنین آیین اسلام آیینی است که همه دستورها و قوانین اصیل و حقیقی آن در راستای کمال انسانی و هم سو با دلالتهای خرد و عقلانیت است. با بررسی سخنان بوزرجمهر در شاهنامه و مقایسه آنها با آیات قرآن و احادیث امامان معصوم ـ ع ـ که دو سرچشمه اصیل آیین اسلام به شمار می آیند، مشخص می شود میان بسیاری از سخنان بوزرجمهر و آیات و احادیث، شباهتها و هم سوییهای نزدیکی وجود دارد.
بر این اساس دو سؤال اساسی در این مقاله مطرح است: الف ) چه نوع تقسیم-بندیهایی از شباهتهای سخنان بوزرجمهر در شاهنامه و قرآن و احادیث می توان ارائه داد؟ ب ) علل این شباهتها چیست؟ روش تحقیق در این مقاله روش علی ـ مقایسه ای است. با این توضیح که نخست با مقایسه سخنان بوزرجمهر با آیات و احادیث به توصیف و طبقه-بندی انواع شباهتها و مشترکات گوناگون آن پرداخته می شود، سپس با در نظر گرفتن دلایل عقلی و نقلی علل این شباهتها بررسی و ریشه یابی می گردد.
خردورزی و دین داری اساس هویت ایرانی در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه فردوسی مهمترین و برجسته ترین اثر ادبی بازما نده از دوره ای است که م ی توان آن را
عصر باززایی فرهنگی ایرانیان دانست . دوره سامانیان ، دوره ای است که در آن به احیا و تداوم فرهنگ و هویت ایرانی، بیشتر از گذشته، اندیشیده می شود و تلاش هایی در این زمینه صورت م ی گیرد . شاهنامه فردوسی یکی از باارزش ترین و ماندگ ارترین آثار این دوره است که در قلمرو فرهنگ و ادب ایران می درخشد. این شاهکار ادبی در کنار ارزش ادبی، تاریخی، اسطوره ای، حماسی، داستانی و سایرجنبه ها، از نظر اندیشه ، بینش و معنا شناسی نیز بی نظیر است . اندیشه و بینش حاکم بر شاهنامه که به طور عمده بر محور خرد استوار است، شهرتی جهانی دارد و گذر زم ان نه تنها آن را فرسوده و کهنه نمی کند، بلکه والایی و برتری آن را آشکار تر می سازد. بخش عمده ای از این برتری به دلیل فراگیری و تعادل نگرش حاکم بر شاهنامه و دوری از افراط و تفریط و تعصب و تحجر است که نشان دهنده اوج ژرف بینی و ژرف اندیشی آفریننده آن است . فردوسی با نگاه ریز بین و دقیق خود در پس لایه های رو بنایی و روساختی باورها و فرهنگ های متفاوت ایرانیان در دوره های مختلف ، به دنبال بنیادهایی می گردد که سراسر فرهنگ این قوم فرزانه را از اسطوره تا تاریخ به هم پیوند دهد و هویت آنان را بازنماید . آنچه او می یابد خرد و دین است . او خردورزی و دین داری را اساس و بنیاد هویت و فرهنگ ایرانی می داند و با باز نمودن آن در شاهنامه ، و پیوند فرهنگ قبل و بعد از اسلام ایرانیان به آنان درس دین داری و خرد ورزی می آموزد. در این مقاله به بررسی این موضوع در شاهنامه پرداخته شده است.
محمد معشوق طوسی
منبع:
مهرسال دوم ۱۳۱۳ شماره ۸
حوزههای تخصصی:
جادو پزشکی در شاهنامه
حوزههای تخصصی:
رمزگشایی اسطوره شناختی از ناسوزندگی سیاوش بر بنیاد اسطوره های زردشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر داستانی از شاهنامه را، آن زمان که پوسته تُنُک و نه چندان ستبر و استوارش را از هم فروشکافیم، بی هیچ شک و گمانی به اسطوره خواهیم رسید؛ چراکه نامه شگرف شاهنامه، یکسره از اسطوره ها وام ستانیده است. یک اسطوره شناس کارشناس و ویژه دان، هیچ گاه در برخورد با متنی پهلوانی، چونان شاهنامه، فریفته رنگ رنگی و فریبایی داستان ها نمی شود و با ژرف نگری و نازک بینی، به درون داستان¬ها راه می¬جوید و آنها را می گزارد. این جستار هم، داستان سیاوش را فرومی-شکافد، به ژرفای آن راه می برد و در آن نهانی ها، به اسطوره ای زردشتی دست می یازد و دلیل ناسوزندگی آتش و نسوختن سیاوش را اسطوره شناسانه برمی رسد و کندوکاو می کند. برپایه این جستار، اردیبهشت نماد مینویِ راستیِ اهورامزداست و آتش، نمود مادی اردیبهشت بر زمین. از دیگرسو، گوهر فرّه از آتش است و سیاوش نیز پادشاهی است فرهمند و از جنس آتش (نماد راستی)؛ و آتش هیچ گاه آتش را نمی سوزاند.
مقاله: مشروعیت حکومت از دیدگاه فردوسی (کسب قدرت شاهان ایران باستان به روایت شاهنامه)
حوزههای تخصصی:
گفت و گو در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نوشتار حاضر، گفت و گو ـ که از مهم ترین شگردها در حوزه ادبیات داستانی سنتی و مدرن اعم از منظوم و منثور به شمار می رود ـ در یکی از شاهکارهای متون کلاسیک؛ یعنی شاهنامه فردوسی مورد کنکاش قرار گرفته است. از این رو، ابتدا اصطلاح گفت و گو از منظر داستان، تعریف و جایگاه و کارکردهای آن تبیین شده و در ادامه، نخست گفت و گوهای متکثر و متنوع شاهنامه استخراج شده و سپس از زوایای مختلف، از جمله مستقیم و غیر مستقیم بودن گفت و گوها و نیز با عنایت به دو سویه گفت و گو که یک سویه آن پهلوانان هستند دسته بندی گردیده است. آن گاه برای تبیین جایگاه این شگرد داستانی در شاهنامه، نمونه های برتر گفت و گو که عمدتا ویژه بخش پهلوانی هستند، تحلیل و بررسی شده است و در پایان، در باب موضوع گفت و گوها که با توجه به موقعیت و محل آن فرق می کند نیز بحث شده است و چنین نتیجه گرفته شده که تجلی گاه این شگرد داستانی در بخش پهلوانی است و موضوع غالب این گفت و گوها نیز عمدتا مفاخره و اظهار برتری است.
بازنمایی اسطوره ی صعود در شاهنامه ی فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مساله ی اصلی این مقاله، شناخت اسطوره ی صعود در اندیشه ی ایرانی و بررسی بازتاب آن در شاهنامه ی فردوسی است. در اسطوره های اقوامی که به یک جهان فوقانی پس از مرگ اعتقاد دارند، راه های متفاوتی برای صعود بدان عالم وجود دارد. مثلاً نردبان، پلکان، بادبادک، تار عنکبوت، رنگین کمان و ... برخی از راه های صعود به جهان علوی هستند. در نزد ایرانیان باستان، راه صعود به جهان برتر از «کوه البرز» می گذرد. در این مقاله، پس از تصویر سیمای آیینی البرزکوه در اساطیر ایرانی و شاهنامه ی فردوسی، صعود شاهان و پهلوانانی مانند فریدون، زال، کیقباد و کیخسرو بر فراز البرز بررسی شده است. اینان در دوران پاکی خردسالی، بنا بر حادثه ای به فراز البرز که دروازه ی گروثمان (بهشت) است، راه می یابند. در این عروج، تن و روان پهلوانان با یکدیگر همراهند. پس از این مرحله، قهرمانان کمال یافته در حکم منجیانی که پیش از فرشکرد (دوران بازسازی جهان) ظهور می کنند، هریک کارهای شگفتی انجام می دهند و با دشمنان به مبارزه برمی خیزند. سرانجام، روان آن ها پس از مرگ که بازگشت طبیعی همه ی روان های نیک به مینوست، بار دیگر بر فراز البرز و در گروثمان آرام می گیرد.
جلوه های آرمانشهر و شهریار آرمانی فردوسی با جستاری در داستان سیاوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگر چه اولین بار واژه «یوتوپیا» را تامس مور، نویسنده و فیلسوف انگلیسی ساخته است، بشر از دیرباز در برابر ناکامی ها، بیدادگری ها و ناهمواری های زندگی سعی کرده است طرح شهری آرمانی را تصویر کند. انگیزه بشر از طرح این شهر خیالی این بوده است که از دردها و رنج های خود بکاهد و معایب و محاسن جوامع را بازگو کند. در کانون بشری، شاعران، فیلسوفان و نویسندگان زیادی چون افلاطون، ارسطو، فارابی، نظامی و... با طرح این موضوع به ویژگی ها و چگونگی شکل گیری آن پرداخته اند. در ایران باستان نیز جلوه هایی از شهریاران آرمانی مانند جمشید، فریدون، کیخسرو و سیاوش و آرمان شهرهایی مانند گنگ دژ و سیاوشگرد دیده می شود که در شاهنامه فردوسی منعکس است. در این مقاله به نمونه هایی از این جلوه ها به ویژه در داستان سیاوش اشاره شده است.
دقیقی در تحقیقات مستشرقان
حوزههای تخصصی:
ساختارشناسی تطبیقی داستان رستم و اسفندیار در نهایةالارب و شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی تطبیقی ساختار داستان رستم و اسفندیار به روایت ابن مقفع در نهایة الارب و فردوسی در شاهنامه بر اساس دیدگاه هانزن (بررسی و مقایسه در دو سطح کلی و جزیی) می پردازد. بدین منظور نخست روایت های مشابه با روایت ابن مقفع و فردوسی گردآوری شده و به تفاوت بنیادین این روایت ها، یعنی زردشتی بودن یا نبودن رستم، پرداخته شده است. پس از آن، ساختار داستان ها در دو سطح کلی و جزیی مورد بررسی قرار گرفته و این نتیجه حاصل شده است که روایت ابن مقفع روایتی تاریخی با ساختاری پیوسته است که در شاهنامه به چند داستان تقسیم شده است، اما روایت فردوسی داستانی هنری و شاعرانه است.
عرفان در شاهنامه ، نوشته یدالله قائم پناه
حوزههای تخصصی: