مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
کتیبه های هخامنشی
حوزه های تخصصی:
پیروزی کورش بزرگ بر آستیاگ، آخرین پادشاه ماد، در سال 559 پیش از میلاد، آغازگر شکل گیری پادشاهی هخامنشی بود. پس از فتح مصر توسط کمبوجیه و تصرف برخی از سرزمین های شرقی از جمله هند در زمان داریوش بزرگ، مرزهای این حکومت از شرق تا رود سند، از غرب تا دریای مدیترانه و رود نیل در مصر، از شمال تا دریاچه خوارزم (آرال) و از جنوب تا حاشیه های جنوبی دریای پارس امتداد یافت. داریوش برای اداره بهتر این قلمرو گسترده، آن را به ساتراپی های (خشتره پاون ها) گوناگونی تقسیم کرد. هر چند که پس از فتح سرزمین های هند، لیبی و حبشه توسط داریوش (حدود سال های 518 و 517 پ.م) تا پایان شاهنشاهی هخامنشی تغییرات عمده ای در مرزهای جغرافیایی و تعداد ملل تحت قلمرو هخامنشیان ایجاد نشد، اما تعداد این ساتراپ ها و جایگاه سیاسی آنها آن گونه که در فهرست کتیبه های این دوره منعکس شده است، دچار تغییرات مکرر و دگرگونی شدند. تعداد ساتراپ ها و فهرست ملل و اقوام تحت قلمرو پارسیان از دیرباز مورد توجه و مطالعه اندیشمندان تاریخ ایران باستان بوده و پژوهش های زیادی در این زمینه انجام شده است، اما موقعیت و جایگاه سیاسی و علل برخی از تغییرات و جابه جایی ها در ترتیب و تعداد این ساتراپ ها، مورد توجه جدی قرار نگرفته است. این مقاله بر پایه روش تحقیق تاریخی ضمن استناد به کتیبه های دوره هخامنشیان، از آن میان کتیبه های داریوش و مقایسه آنها با هم و با دیگر منابع و از آن میان منابع یونانی، به بررسی جایگاه سیاسی ساتراپ های هخامنشی در دوره این پادشاه به عنوان مسأله تحقیق می پردازد. معرفی کتیبه های دوره هخامنشی که در آنها نام های سرزمین های تحت قلمرو این پادشاهی بیان شده است و استناد به آنها، بررسی تعداد و جایگاه ساتراپ ها در هریک از کتیبه های مورد بررسی و علل برخی از تحولات در تغییر جایگاه سیاسی ساتراپ ها مواردی است که در این مقاله به آنها پرداخته شده است.
جایگاه شوش در دوران هخامنشی: بررسی جایگاه و اهمیت شوش در دوره هخامنشی در مقایسه با تخت جمشید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دوره ی هخامنشیان، ساتراپی عیلام و خصوصاً پایتخت آن شوش، از جایگاه ممتازی برخوردار بود و در متون کهن بیش از تخت جمشید به شوش به عنوان تختگاه پارسی ها اشاره شده است. به علاوه شوش یکی از چهار پایتخت مهم پارسی ها بود که به موازات تخت جمشید بناهای مهمی از جمله آپادانا در آنجا ساخته شد. در این مقاله تلاش شده است تا با استناد به کتیبه های دوران هخامنشی، به ویژه کتیبه های شوش، الواح بارویِ تخت جمشید به زبان عیلامی، کتب عهد عتیق و نوشته های مورخین یونانی و حجاری ها و نقوش برجسته ی به جای مانده از این دوره، جایگاه و اهمیت شوش در مقایسه با تخت جمشید در دوره ی هخامنشی بررسی شود. برای این منظور در ابتدا به آغاز فعالیت های عمرانی در شوش اشاره خواهیم کرد، سپس به جایگاه شوش در مقایسه با پارس و تخت جمشید در متون عبری و آثار مورخین یونانی خواهیم پرداخت.
آفرین و نفرین در آثار ایرانی باستان و میانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آفرین و نفرین(دعا و لعن) از بن مایه های دینی، فرهنگی، اسطوره ای و ادبی است که از دیرباز، همگام با هم، از ادبیات قبل از اسلام تا شریطه های قصاید مدحی و انواع مختلف ادبی استمرار یافته است. هدف این مقاله که با روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته، بررسی وجوه مختلف آفرین و نفرین در آثار دوران پیش از اسلام(باستان و میانه) است. از همین منظر، با توجه به آثار ایرانی باستان(اوستا و کتیبه های هخامنشی) و آثار اشکانی و پهلوی دوران میانه(کتیبه های شاهان و رجال ساسانی، کتاب های کارنامة اردشیر بابکان، یادگار زریران و ...)، انواع دعا و نفرین استخراج و از جنبه هایی مانند نقش آن در پیشبرد کارها، اهداف، درخواست کنندگان، بلا یا نعمت های درخواست شده، کارکردها و جنبه های بلاغی آن بررسی شده است. در اوستا این دو مقوله به خصوص آفرین و دعا در بخش های نیایشی آن بسامد گسترده ای یافته که بیشتر در راستای اهداف، تعالیم، اندیشه ها و آموزه های مذهبی قرار گرفته و موجودات اهریمنی نفرین و موجودات اهورایی مورد دعا واقع شده اند. در کتیبه های هخامنشی دعا و نفرین، از یکسو هدف ترغیبی و گاه تحذیری در خصوص پاسداشت کتیبه ها دارد و از سویی دیگر حس وطن دوستیِ پادشاهان را با بسامد فراوان دعاهای نیک نسبت به کشور نشان می دهد. در کتیبه های دوره میانه نفرین دیده نمی شود، اما دعا همچنان استمرار یافته که بیشتر متضمن طلب عمر طولانی و پیرورزی بر دشمنان است. در کتاب های این دوره دعا و نفرین بیشتر کارکردی ادبی داشته و نشان گر حالات عاطفی شخصیت ها در موقعیت های مختلف روایی است.
داریوش شاهی زرتشتی؛ یک گواهی نادیدمانده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در موضوع چگونگی دین و آیین شاهان هخامنشی و مخصوصاً چند پادشاه نخست این سلسله، گفتگوها و اختلاف نظرها در میان پژوهندگان و خصوصاً مورخان و زبان شناسان بسیار است. برخی آنان را زرتشتی گفته اند و برخی رأی مخالف داده و برخی هم در این معنا راه به دیانت هندوایرانیان برده اند. به طور کلی، آنچه در اینباره گفته و رانده اند، یا بر شواهد تاریخی تکیه دارد یا بر دلالت های زبان شناختی و چنین می نماید که در این عرصه، کسی به بررسی محتوا و مفاهیم موجود در کتیبه های هخامنشی نپرداخته است و آنها را بنا به رویکردی دین پژوهانه با مبانی آموزه ها یا جان مایه های دین زرتشت مقایسه ننموده است. این همه در حالی است که شعار اصلی و پُربسآمد هخامنشیان که داریوش برای تبیین مبانی مشروعیت خود آن را بر کتیبه هایش به یادگار گذاشت و زمین و آسمان و مردم و شادی را آفریده اهورامزدا اعلام کرد، بر بنیانی عمیقاً زرتشتی تکیه دارد.
بررسی دو عبارت کنایه آمیز در ایلامیِ هخامنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تماس بین دو قوم پارسیان و ایلامیان که از سده های نهم و هشتم پیش از میلاد با یکدیگر هم منزل شده بودند فقط به حوزه های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی محدود نشده بلکه به دایره واژگان و زبان نیز مربوط می شود و در اثر برخورد و تماس زبان های این دو قوم با یکدیگر یعنی پارسی باستان و ایلامی (ایلامی هخامنشی)، قرض گیری واژگانی، که امری اجتناب ناپذیر در هر نوع از تماس زبانی است، صورت گرفت و واژگان زیادی از هر دو زبان به زبان دیگری راه یافتند. در این بین عبارات کنایه آمیزی در نسخه ایلامی کتیبه های هخامنشی یافت می شود که اگرچه منشأ آنها روشن نیست، اما با برخی عبارات کنایه آمیز در فارسی میانه، فارسی دری و فارسی نو قابل مقایسه هستند. در این جستار دو نمونه از عبارات کنایه آمیز ایلامی هخامنشی مورد بررسی قرار گرفته و نمود آنها در زبان های ایرانی مشخص گردیده است.
جایگاه و نقش دوستی در ایجاد جهان مطلوب اهورایی (مطالعه موردی: متون اوستایی و کتیبه های هخامنشی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۲
63 - 106
بررسی آثار به جای مانده از متون باستانی ایران، نشان از اهمیت جایگاه دوستی در باورها و اندیشه های ایرانیان باستان دارد. بنابر تعالیم مطرح شده در این متون، رسیدن به جهان مطلوب اهورایی در گرو درک صحیح مفهوم دوستی در آموزه های زردشت است. این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است وجوه گوناگون مفهوم دوستی را در متون به جای مانده از ایران باستان بررسی می کند و در پی پاسخ به این پرسش است که انواع دوستی در متون اوستایی و کتیبه های هخامنشی چگونه نمود پیدا می کند. یافته های پژوهش نشان می دهد درگاتها، نمودها و مراتب دوستی از رهگذر دوستی با زردشت و اتصاف به صفات اهورایی (شش امشاسپندان) بیان شده است. زردشت برای پیوستن به این جایگاه مراتبی را ارائه کرده است که بر اساس آن فرد زردشتی در هر مرحله متصف به نمودهای گوناگون دوستی شده و سرانجام به دوستی اهوره مزدا نائل می شود. در اوستای جدید، همگام با گسترش مصادیق آموزه ها، نمودهای دوستی افزایش یافته اند. ایزدان و فروهرهای نیکان از آن قبیل هستند که به جمع دوستان اهوره مزدا پیوسته اند و واسطه دستیابی به مقام دوستی با اهوره مزدا قرارگرفته اند. همچنین در توضیح مفهوم سرانجام کار جهان به نقش سوشیانت ها اشاره می شود؛ افرادی که دوستان اهوره مزدا هستند و سرنوشت نبرد بزرگ به دست ایشان رقم خواهد خورد. طرح مفهوم دوستی در کتیبه های هخامنشی، بر مبنای ایجاد پیوند دوستی با عوامل مزدایی بنا شده است. در این آثار پیامدهای دوستی با راستی و دوستی با دروغ و تأثیر این دو بر سرنوشت سرزمین بیان شده است.