فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۰ مورد.
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۶ شماره ۲
حوزه های تخصصی:
عنصر رنگ از عناصر ویژهای است که میتوان از طریق شناخت ویژگیها، خاصیتها و تأثیرات آن، از روی بسیاری از رمزها پردهبرداری کرد و به رازهای پنهان بسیاری از پدیدهها دست یافت. در شاهنامه فردوسی 4197 بار عنصر رنگ مورد توجّه قرار گرفتهاست. از این تعداد 3267 مورد ازنظر مفهومی نیز بیانگر معنای رنگ است. واژههای رنگی شاهنامه را در 18 دسته میتوان جای داد. 27/67 درصد از رنگهای به کار رفته در شاهنامه مربوط به رنگهای بیفام (سیاه، سپید، تاریک، روشن، تیره، درخشان و ابلق) و 73/32 درصد مربوط به رنگ واژههای فامی (سرخ، زرد، سبز، بنفش و…) است. چنانچه به معنای نمادین رنگها توجه شود، پرده از روی بسیاری از رمزهای رنگین شاهنامه و ارزشهای هنری آن برداشته میشود و پیوند این متن حماسی با اسطورهها و باورهای ملل دیگر آشکارتر میگردد. در این مقاله از میان رنگهای گوناگونِ شاهنامه، چگونگی استفادة فردوسی از رنگهای سیاه و سپید و ویژگیهای آن در شاهنامه بررسی شدهاست.
نقد و بررسی روانکاوانه شخصیت زال از نگاه آلفرد آدلر
حوزه های تخصصی:
در میان رویکردهای گوناگون نقد و بررسی آثار ادبی که از ابتدای قرن بیستم شکل گرفت، نقد روانکاوانه ی آثار هنری و تحلیل متون ادبی از منظر روانشناسی از ویژگی خاصی برخوردار است. فروید به عنوان بنیانگذار روانکاوی توانست با توجه به دریافت های جدید و نوآورانه ی خویش از روان انسان و کشف ابعاد جدیدی از وجود آدمی، قرائت تازه ای را از متون ادبی و اساطیری و آثار هنری به مخاطبان خود ارائه دهد. توجه وی به تحلیل روانی مولف از خلال اثرش، بزرگترین دستآورد او در این زمینه بود. پس از وی نقد روانکاوانه دستخوش تحولات گوناگونی شد که یونگ، آدلر، ارنست جونز، اریک اریکسون از جمله ی فعالان در زمینه ی تحول و پرورش این روش نقد بودند. در جریان این تحولات یکی از برجسته ترین روش های تحلیل آثار ادبی، نقد و تحلیل شخصیت های اثر ادبی از منظر روانشناسی است که توسط شاگردان فروید بویژه ارنست جونز پیگیری شد و به عنوان یکی از برجسته ترین رویکردهای نقد روانکاوانه ی کلاسیک مطرح گردید که این روش به دلیل پویایی و ساختارمندی خود، تا زمان کنونی نیز به صورت رویکردی برجسته و مطرح در نقد روانکاوانه ی مدرن، از اهمیت بسزایی برخوردار است. بنابراین در این تحقیق سعی بر آن شده است که شخصیت زال در شاهنامه از نگاه روانشناسی مورد نقد و بررسی قرار گیرد و ویژگی روانی این شخصیت در چارچوب نظریه عقده ی حقارت و برتری جویی آلفرد آدلر تحلیل و بررسی شود.
پربسامدترین روابط مفهومی میان واژگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به بررسی روابط مفهومی میان واژگان زبان می پردازد. روابط مفهومی انواع روابطی را تشکیل می دهند که در نظام معنایی زبان میان واژگانی یافت می شوند که چه بسا در ابتدا مستقل از هم به نظر برسند اما در عمل و در حقیقت ارتباط تنگاتنگی میان آن ها وجود دارد. در مورد تعداد این روابط و گستردگی آن ها تحقیقات قابل توجهی انجام شده است. در این تحقیق، سعی شده است تا با کمک آزمون روانشناختی تداعی معنایی به تشخیص پربسامدترین روابط مفهومی میان پاره ای واژگان زبان فارسی نایل شویم. نتایج این تحقیق نشان می دهد که روابط سلسله مراتبی (شمول معنایی)، روابط نقشی، تقابل معنایی، با هم آیی و هم معنایی بیشترین درصد انواع پیوندهای واژگانی را در میان داده های تحقیق حاضر به خود اختصاص داده اند.
بررسی رمان شازده احتجاب از چشم انداز نظریات یونگ
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی نظریات یونگ در رمان شازده احتجاب اثر هوشنگ گلشیری اختصاص دارد. در این مقاله دیدگاه هایی که یونگ بعد از فروید وارد حوزه ی روان شناسی کرد، مورد بررسی قرار می گیرد و رد بینش های کهن الگویی او در رمان شازده احتجاب پی گرفته می شود. کهن الگوهایی که وی بدانها پرداخته است در چهار دسته ی شخصیت ها (زن کهن الگویی، پیر خردمند، قهرمان)، موقعیت (سفر، جستجو، عشق ناتمام، حرکت از ندانستگی به دانایی و از معصومیت به تجربه) و نمادهای کهن الگویی (آب، آتش، صحرا، رنگها و اعداد) وکهن الگوهای فردیت یابی (سایه، نقاب و آنیما و آنیموس) می گنجد. علاوه بر این موارد بحث انواع شخصیت (درون گرا و برون گرا) از منظر او پی گرفته می شود.
نتایج این تحقیق نشان می دهد که رمان شازده احتجاب مملو از کهن الگوها است و در کل بر پایه نظریات یونگ قابل تحلیل است. از کهن الگوهای مهم این رمان می توان به اسطوره زن ازلی در فخر النسا، کهن الگوی شر و اهریمن در پدر بزرگ، کهن الگوی پیر خردمند در حکیم ابونواس اشاره کرد. اجداد شازده سایه های شخصیتی شازده هستند. پدر شازده شخصیتی است که فرآیند تفرد را برای دستیابی به خویشتن طی می کند. خود شازده هم قهرمانی است که کهن الگوی سفر را در پیش می گیرد و منهای خصیصه های قهرمانی است.
خوانشی فرویدی از داستان گاو خونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان گاوخونی از داستان هایی است که ساختاری رؤیاگونه دارد. در این مقاله کوشیده ایم در خوانشی روان کاوانه بر اساس نظریة فروید، ساختار رؤیاگونة این داستان و شیوة معنادهی آن را بررسی کنیم. این خوانش دو لایه را دربرمی گیرد: 1. لایة آشکار یا روساخت داستان؛ 2. لایة پنهان یا زیرساخت داستان. در لایة آشکار نشان داده می شود که داستان زمانی ذهنی دارد و رخدادهای آن در پیرنگی نامنسجم که اصل علیت و ترتیب زمانی در آن رعایت نمی شود، روایت می شود. در لایة پنهان، دو پیرنگ حذفی و استعاری داستان را از هم تفکیک کرده ایم. در پیرنگ استعاری، متن روایی گاوخونی نمادشناسی شده است و دو نماد رودخانة زاینده رود و باتلاق گاوخونی به عنوان دو نماد پرکارکرد که نشان دهندة جنس مادینه و بازگشت درون رحمی هستند، بررسی می شود. بسیاری از شخصیت های متن بسته به رابطه ای که با این دو نماد دارند، روان کاوی می شوند. در پیرنگِ حذفی، رابطة راوی با اصل لذت (غریزة زندگی) و غریزة مرگ بررسی می شود تا تعلیقِ بی پایانِ راوی در فرایند جبر، تکرار و حرکت به سوی مرگ تبیین شود.
تحلیلی روانکاوانه از داستان «سیاه زنگی» از کتاب «شیهه اسب سفید» زکریا تامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان سیاه زنگی اثر زکریا تامر داستان نویس سوری است که در فضایی سوررئالیستی رخ می دهد و به شیوه سیال ذهن روایت می شود و به این دلیل، شخصیت ها و حوادث داستان برگرفته از ناخودآگاه نویسنده اند. این مقاله در تحلیل داستان مذکور به تحلیل شخصیت های داستان و حوادث آن از منظر نظریه های روانکاوی جدید پرداخته است و هریک از شخصیت های داستان را طبق تقسیم بندی فروید نماد و نماینده بخشی از ناخودآگاه انسان قرار داده است. بدین ترتیب، شخصیت «سیاه زنگی» در داستان، نماینده بخش «نهاد» در دستگاه روانی انسان و شخصیت «راوی» در بسیاری مقاطع، نماینده «من» است و شخصیت های فرعی «دخترک» (مقطع سوم) و «سرکارگر» (مقطع پنجم) نماینده «فرامن» هستند. در تحلیل روانکاوانه حوادث داستان باید گفت، این حوادث در دو دوره از حالت های روانی نویسنده اتفاق می افتد: قسمت های ابتدایی داستان مربوط به دوران غلبه غریزه حیات بر ذهن نویسنده است و قسمت پایانی داستان (مقطع ششم) مربوط به چیرگی غریزه مرگ بر غریزه حیات در اندیشه اوست.
رابطه ی هنر و ادبیات با روانکاوی
حوزه های تخصصی:
تحلیل روان شناختی رنگ سرخ و سیاه در اشعار صائب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل روانی افراد برمبنای روان شناسی رنگ، یکی از شیوه های رایج در روان شناسی محسوب می شود. کسانی که به اختیار و آگاهانه و بر پایه علاقه و سلیقه به انتخاب رنگ ها دست می زنند، زمینه را برای تحلیل روانی خود به دست می دهند.
صائب شاخص ترین چهره ادبی قرن یازدهم هجری و یکی از پرکارترین شاعران این مرز وبوم گزینه مناسبی برای تحلیل روان شناختی برمبنای روان شناسی رنگ ها است؛ زیرا از طرفی مجموعه اشعار او هم از نظر حجم و هم از نظر مضمون از جایگاه و اهمیت ویژه ای برخوردار است و از طرفی خود صائب به عنوان نمونه ای از افراد جامعه و تحت تأثیر عوامل بیرونی ودرونی و از طریق استفاده از رنگ ها به نمایاندن مسائل و مشکلات فردی و اجتماعی خود پرداخته است.
در اشعار صائب بین کاربرد رنگها دو رنگ سرخ و سیاه کاربرد برجسته تری دارند. رنگ سرخ نمایان گر شور و شوق و انگیزه های بی پایان او برای دست یافتن به تمام آرزوهایی است که به گونه های مختلف از او سلب شده است. رنگ سیاه نماد تیرگی ونفی همه چیز است. در ورای آن چیزی متصوّر نیست. از همین رو پایان راه، ناامیدی وانصراف و تسلیم تلقی می گردد.
اما همراهی این دو رنگ، نشان از تلاش شاعر برای رهایی از وضعیت به وجود آمده دارد وگویی هنوز امید به بهبود روزگار دارد.
رنگ سرخ و واژگانی که نماد رنگ سرخ هستند، یاد آور وطن به صورت عام و ایران و اصفهان به طورخاص است و رنگ سیاه و واژگان یادآور سیاهی، نماد هند و سرزمین های تابع آن است تا جایی که اصفهان و هند در ذهن ( و روان ) شاعر، مترادف و جایگزین دو رنگ سرخ و سیاه شده است.
تحلیل روانشناختی اشعار صعالیک براساس مکتب آدلر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صعالیک گروهی بودند که از دل جامعه ی جاهلی سربرآوردند و رو در روی آن قرار گرفتند. در این راستا، آنان دست به تمرد زدند و بر سنت ها و هنجا رهای اجتماعی، فرهنگی و ادبی شوریدند. بی شک هدف قرار دادن هنجارهای اجتماعی و پیوستن شمار قابل توجهی از اعضای جامعه ی جاهلی عرب به جریان صعالیک، حکایت از وجود یک اشکال اساسی در نظام اجتماعی موجود داشته است.
بررسی اوضاع و شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در این دوره، تصویری از یک ساختار معیوب و ناسالم در نظام قدرت را نشان می دهد. در این فضا، قدرت در انحصار طبقه ای خاص است و نهادهای فرهنگی دارای کارکردی ایدئولوژیک اند تا این وضعیت در جهت منافع عنصر مسلط استمرار یابد. از نقطه نظر مکتب روانشناسی آدلر، در این شرایط، ساختار بیمار قدرت، تحقیر را تکثیر کرده و منجر به ایجاد عقده ی حقارت می گردد. در پی ایجاد این احساس کهتری، میل به قدرت و مهتری شدیدا احساس می شود و سپس انواع مختلفی از واکنش ها و مکانیسم های جبرانی، متاثر از این گره روانی، بروز پیدا می کند.
از آنجا که به گواهی تاریخ، صعالیک نیز دارای چنین وضعیتی بودند، کوشش می شود تا بازتاب واکنش ها و شیوه های جبرانی، در اشعار شان نشان داده شود و بر اساس الگوی روانشناسی آدلر مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد.
رویکردی اساطیری و روان شناختی به تولد نمادین شبدیز در خسرو و شیرین نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش و اهمیت شبدیز، به عنوان محمل عشق و سفیر تقدیر، در رابطه عاشقانه میان خسرو و شیرین، سبب شده تا او هیئتی فراواقعی و سمبلیک بیابد و تولید عجیب و رازآلود داشته باشد؛ تولدی افسانه ای، در مکان و زمانی کاملاً نمادین. براساس سخن نظامی، شبدیز، نسب از سنگ دارد؛ سنگی سیاه و قدسی که در دل غاری در دامن دیری روحانی قرار گرفته است. زمان شکل گیری نطفه ی او درست در هنگام قران مشتری و زحل است؛ زمانی مسعود برای تولد مولودی که باید صاحب قران باشد. سنگ، کوه، دیر، قران و مادیان بکری که مادر شبدیز است، همه نقشی نمادین و حضوری ضروری و رازآلود در تولد شبدیز دارند و در پس تمامی آن ها اندیشه ای به قدمت عمر بشری نهفته است؛ اندیشه ای که باید لایه لایه باز کاویده شود تا عناصر و نمادهای موجود در این بخش از خسرو و شیرین نظامی آشکار شود.
بحران فکری و روحی قهرمان در رمان الثلاثیه نجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان ثلاثیه نجیب محفوظ، برنده جایزه نوبل ادبیات در سال 1988 م. رنگین کمانیست از واقعیت های اجتماعی که نجیب محفوظ درآن تصویری زنده و کامل از ارزش ها و گرایش های طبقه متوسط مصری را ارایه داده و کوشیده تاجامعه را در قالب یک خانواده به تصویر بکشد و پیوند آن را با حرکت اجتماعی و تاثیر و تاثر ناشی از آن را نشان بدهد. در این میان نویسنده با به تصویر کشیدن شخصیتی به نام کمال عبدالجوادکه قهرمان رمان و نماینده نسل فرهیخته مصری است مسایل و مشکلات روانی و فکری خود و نسل فرهیخته را بیان می کند،که اساسی ترین آن ها عبارتند از: بحران دینی و شخصیتی، احساس غربت و بی هویتی، تحیر و سرگردانی در شناخت ارزش ها، احساس عدم وجود وطن در زندگی و عدم ثبات و استقرار در داخل وطن به گونه ای که ارزش های پیرامون آن هانه تنها امنیت و آرامش را به ارمغان نمی آورد، بلکه بر عذاب آن ها نیز بیشتر از پیش می افزاید و احساس به پوچی و بی هدفی رانسبت به نسل های دیگر بیشتر می کند. کمال قهرمان رمان در نتیجه این بحران ها دچار عدم هماهنگی با جهان و جامعه خود می شود و از پذیرش ارزش های آن سر باز می زند، و از جامعه، دین و دولت روی برمی گرداند و دچار نوعی غربت اجتماعی می شود.
واکاوی روان شناختی مفاهیم«پری»و«عشق»در سروده های خلیل حاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژواک نوای عشق، هنوز در سروده های شاعر اندیشمند عرب، خلیل حاوی به گوش می رسد و افسانه های افسون پریان و حکایت سیب زندگی در میان شعرهای او همچنان رساترین آوایی است که روایت مرگ آرزوهای دیرینه ی بشر و بی گناهی نخستین او را به گاه زندگی در آرمانشهر پردیس یا همان فردوس باز می گوید و هبوط و فرود او را از افلاک به خاک و از لاهوت به ناسوت اعلام می دارد.
این نوشتار برآن است تا خاستگاه روان شناختی نمود دو مفهوم پری وعشق را در سروده های این شاعر درد آشنا مورد بررسی قرار ده
زیرا حضور پیوسته ی این دو مفهوم در کنار مظاهر شر- مادر ازلی مانند:جادوگر، افعی، اژدها، مرگ، گور، غار و....در شعر حاوی با ترسیم فضایی رمزآلود و تراژیک، بازگوکننده ی خیال هایی ابهام آمیز هستند که در پس سایه ای غریب محو می گردد و ذهن خواننده یا شنونده را با این پرسش روبرو می سازد که براستی این خیال های غریب و این فرازهای روبه فرود از کدامین بخش ذهن شاعر سرچشمه گرفته و حضور ابعاد دوگانه ی مادر ازلی در سروده های او چگونه قابل توجیه است؟!
تحلیل ریشه شناختی (اتیمولوژیکی) و روان کاوانه واژه آدم و رابطه آن با مفهوم عقده و نماد گره(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
«ریشه شناسی» (Etymology) که در ادبیات نیز وجوه کاربردی بسیاری دارد، دانشی است که می توان با بهره گیری از آن از رهگذر یافتن ریشه و یا اشتقاق های یک واژه به وجوه معنایی آن بیشتر و بهتر پی برد. در این مقاله تلاش کرده ایم تا با طرح ریشه شناسی واژه «آدم» (ADOM) (و ارایه معنای اصلی آن که نشانگر پویایی و استحاله پذیری آدم است) و نیز با بررسی نماد «گره» یا به تعبیر روان کاوانه همان «عقده» یا (Complex) به ارایه تحلیلی دین شناختی و روان کاوانه از این مفاهیم بپردازیم و نشان دهیم که چگونه توجه به این نکات در شناخت بهتر و بیشتر هویت راستین آدمی و استعداد تربیت پذیری او یاریمان می کند. به عنوان مثال طرح این مطلب در مقام رهیافتی ادبی- زبان شناختی در حوزه فهم آثار عرفانی که اساسی ترین موضوع آن «پویایی» آدم و «حرکت» او به سوی خدا برای رسیدن به کمال است، خالی از فایده نیست.
روان کاوی ذهنیتِ ادبی عرب در توصیف شعب بوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وصف در ادب جاهلیِ عرب، همواره از برجستگی های هنری و بلاغیِ آن بوده است و وصفِ مناظر طبیعت نیز پس از پراکندگی مسلمان در دیگر سرزمین های فتح شده، بیشتر پسندیده ی ذوق عرب گشت. هرچقدر که «شعبِ بوان» در گستره ی تاریخ و ادب ایران گمنام مانده باشد، برعکس در نوشته های عربی، به عنوان یکی از چهار بهشت گیتی، بسیار سرشناس و به یادماندنی گشته است. توصیف تماشاگران شعبِ بوان، خبر از خوشنامی این گذرگاه کهن نزدِ جغرافی دانان و جهانگردان مسلمان می دهد؛ تا جایی که زیبایی دره به عنوان موضوعی ادبی، سرچشمه ی انگیزش و الهامِ بسیاری از ادبای عرب شده است.
در نوشتار حاضر، از طریق نقد روان کاوانه و از دریچه ی ذهنیت ادبی عرب، به تحلیل مجموع تصاویری خواهیم پرداخت که در آن عناصر طبیعت و جغرافیای شعبِ بوان را با شیوه های خیال انگیزِ و مکانیسم های رویاپردازانه توصیف نموده اند؛ سعی ما بر آن است تا از روی آن عناصرِ خیال و رویا ، پاسخ روان شناسانه ی درستی درباره ی رویکردِ یکسویه-ی ادبای عرب به موضوع، ارائه دهیم.
تعامل بین سلوک عارفانه و فرایند مشاوره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخش قابل ملاحظه ای از متون ادب فارسی به یافته ها و آموزه های عرفانی اختصاص دارد. اندیشه های عرفانی همچون فلسفه به دو بعد نظری و عملی تقسیم می گردد و عرفان عملی فرایند سیر و سلوک عارفانه با رهبری مراد، برای رسیدن به یک دگردیسی شخصیتی است. همسو با آن مشاوره نیز نوعی تعامل کلامی و فکری بین مشاور و مراجع و بازنمودن ابهام در اندیشه وتصمیم گیری و درنهایت رسیدن او به کمال فکری و شخصیتی است. اگرچه ظاهراً «مراجع محوری»در فرایند مشاوره با «مراد محوری» در سلوک عارفانه نوعی ضدیت وعدم تجانس دارد و ناهمسوییهای دیگری نیز بین این دو جریان هست؛ ولی همانندی های درخور تاملی برای ایجاد یک تعامل مدبرانه بین سیر و سلوک عارفانه و مشاوره به چشم می خورد که در این صورت کارکرد زبان و ادبیات فارسی درعرصه مشاوره به یاری متون عرفانی روشن می گردد. این نوشتار پژوهشی در باب بیان این همانندیها، ناهمسوییها و جستجوی الگوی عملی مناسب مشاوره از ارتباط عاطفی و عقلانی صحیح بین مرید و مراد در عرفان عملی است .