مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
شخصیت فعال
حوزههای تخصصی:
"کی از عوامل موفقیت مدیران آموزشی بکارگیری ابتکار و نوآوری در امر تعلیم و تربیت دانش آموزان است. هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط شخصیت مدیران با انگیزه بکارگیری ابتکار و نوآوری است.فرضیات پژوهش حاضرعبارتند از:
بین میزان ابعاد شخصیت باانگیزه بکارگیری ابتکار و نوآوری شغلی مدیران رابطه وجوددارد.
بین میزان شخصیت فعال باانگیزه بکارگیری ابتکار و نوآوری شغلی مدیران رابطه وجود دارد بین میزان شخصیت منفعل با انگیزه بکارگیری ابتکار و نوآوری شغلی مدیران رابطه وجوددارد.
بین میزان شخصیت پرخاشگر با انگیزه بکارگیری ابتکار و نوآوری شغلی مدیران رابطه وجوددارد.
102 نفر از مدیران مدارس مقطع متوسطه شهر بابل درسال تحصیلی 82-83 جامعه آماری وهمچنین نمونه آماری پژوهش را تشکیل داد. نتایج پژوهش نشان داد که ارتباط معنی داری بین ابعاد شخصیت با انگیزه بکارگیری ابتکار و نوآوری شغلی مدیران بوده است (01/0 p<) درضمن ابتکار و نوآوری شغلی با بعد فعال شخصیت درسطح 01/0 رابطه مثبت، با بعد پرخاشگر شخصیت درسطح 05/0 رابطه منفی و با بعد منفعل بدون ارتباط می باشد.
"
تعامل بین سلوک عارفانه و فرایند مشاوره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش قابل ملاحظه ای از متون ادب فارسی به یافته ها و آموزه های عرفانی اختصاص دارد. اندیشه های عرفانی همچون فلسفه به دو بعد نظری و عملی تقسیم می گردد و عرفان عملی فرایند سیر و سلوک عارفانه با رهبری مراد، برای رسیدن به یک دگردیسی شخصیتی است. همسو با آن مشاوره نیز نوعی تعامل کلامی و فکری بین مشاور و مراجع و بازنمودن ابهام در اندیشه وتصمیم گیری و درنهایت رسیدن او به کمال فکری و شخصیتی است. اگرچه ظاهراً «مراجع محوری»در فرایند مشاوره با «مراد محوری» در سلوک عارفانه نوعی ضدیت وعدم تجانس دارد و ناهمسوییهای دیگری نیز بین این دو جریان هست؛ ولی همانندی های درخور تاملی برای ایجاد یک تعامل مدبرانه بین سیر و سلوک عارفانه و مشاوره به چشم می خورد که در این صورت کارکرد زبان و ادبیات فارسی درعرصه مشاوره به یاری متون عرفانی روشن می گردد. این نوشتار پژوهشی در باب بیان این همانندیها، ناهمسوییها و جستجوی الگوی عملی مناسب مشاوره از ارتباط عاطفی و عقلانی صحیح بین مرید و مراد در عرفان عملی است .
رابطه ابعاد شخصیت با انگیزه بکارگیری ابتکار و نوآوری شغلی مدیران آموزشی
حوزههای تخصصی:
مدیریت در هر سازمان به عنوان هسته مرکزی و مغز متفکر آن عمل می کند. این عنصر در واحدهای آموزشی از حساسیت و اهمیت خاصی برخوردار است و بهبود عملکرد در این زمینه تحت تأثیر عوامل گوناگونی است که از آن جمله می توان به خودپنداری مدیران اشاره کرد. هدف این پژوهش بررسی ارتباط بین خودپنداری مدیران و عملکرد آنان در مقطع متوسطه شهرستان لنجان بود که بررسی عملکرد در ابعاد پنجگانه نظارتی، برنامه ریزی، هماهنگی، هدف گذاری، انگیزشی صورت گرفت.
این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری آن را کلیه مدیران و دبیران دبیرستان های شهرستان لنجان تشکیل می دادند. اطلاعات موردنظر در این پژوهش با استفاده از پرسشنامه های استاندارد راجرز برای سنجش میزان خودپنداری مدیران و پرسشنامه محقق ساخته برای سنجش عملکرد مدیران بدست آمد و برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. ضریب همبستگی،آزمونهای t با دو گروه مستقل، از جمله آزمونهای آماری مورد استفاده بوده است. نتایج تحقیق نشان داد بین خودپنداری مدیران و عملکرد آنان در تمامی ابعاد پنجگانه موردنظر(نظارتی، برنامه ریزی، هماهنگی، هدف گذاری و انگیزشی) رابطه وجود دارد. در ضمن این همبستگی در مدیران مرد بیشتر از مدیران زن بود.
پدیدارشناسی تجربه کارکنان از صلابت سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت بهبود و تحول سال ۳۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۰۹
239 - 263
حوزههای تخصصی:
صلابت سازمانی، مفهوم جدیدی از روانشناسی مثبت بوده و ویژگی افراد موفق دنیا می باشد. صلابت سازمانی بیانگر شور و اشتیاق جهت تحقق اهداف بلندمدت سازمانی است. اما در حال حاضر در خصوص تجربه زیسته صلابت سازمانی فهم ناچیزی وجود دارد. در این پژوهش از روش پدیدارشناسی استفاده شده تا تجربه زیسته این پدیده توصیف گردد. جامعه آماری این پژوهش کارکنان دادگستری استان کردستان بوده است. در این پژوهش ابتدا براساس پرسشنامه سوت ویک و همکارانش، افراد با صلابت شناسایی و سپس با روش نمونه گیری غیرتصادفی-هدفمند، با 8 نفر مصاحبه عمیق انجام شد. یافته های تحلیل کیفی نشان داد جوهره تجربه صلابت سازمان از چهار مضمون اصلی تشکیل شده است که عبارتند از: 1. صلابت سازمانی به مثابه شخصیت فعال با مضامین فرعی نوآوری، صبوری، انعطاف پذیری، 2. صلابت سازمانی به مثابه معنویت کاری با مضامین فرعی رضایت خدا، رضایت خلق خدا، صداقت، تقوا، ادب3. صلابت سازمانی به مثابه استقامت کاری با مضامین فرعی پشتکار، پیگیری، تلاش گری، 4. صلابت سازمانی به مثابه حل کنندگی مساله عمومی با مضامین فرعی مساله شناسی، خبرگی، مسئولیت پذیری، خدمت محوری، می باشد. فهم تجربه زیسته صلابت سازمانی می تواند حرکت سازمان را در مسیر تحقق اهدافش تسهیل نماید.
نقش میانجی مکانیسم کامیابی در کار در تاثیرگذاری ویژگی های شخصیتی مثبت بر خود رهبری با تاکید بر نقش تعدیل گر شخصیت فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی نقش میانجی مکانیسم کامیابی در کار در تاثیرگذاری ویژگی های شخصیتی بر خود رهبری با تاکید بر نقش تعدیل گر شخصیت فعال می باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی همبستگی است. جامعه آماری (300 نفر) کارکنان کارخانه سپاهان باطری بوده که با روش تصادفی ساده و از طریق فرمول کوکران (169 نفر) انتخاب شدند. از پرسش نامه های اسنایدر و همکاران (1996)، اشریر و کارور (1985) که شامل ویژگی های شخصیتی مثبت، پرسش نامه گرسیا و همکاران (2012) در خود رهبری، پرسش نامه پورث و همکاران (2012) در مکانیسم کامیابی در کار و همچنین پرسش نامه جانسن و همکاران (2017) در شخصیت فعال، استفاده شد. روایی و پایایی پرسش نامه ها حاکی از آن بود که ابزارهای اندازه گیری از روایی (همگرا و واگرا) و پایایی (بار عاملی، ضریب پایایی مرکب، ضریب آلفای کرونباخ)، خوبی برخوردار هستند. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها توسط نرم افزار SMART-PLS و با استفاده از آماره آزمون t و ضرایب مسیر (β)، نشان دهنده آن است که ویژگی های شخصیتی مثبت بر مکانیسم کامیابی در کار و بر خودرهبری تأثیر دارد، مکانیسم کامیابی در کار بر خود رهبری تأثیر دارد، در نهایت نقش میانجی مکانیسم کامیابی در کار و نقش تعدیل گری شخصیت فعال تأیید شدند. با این اوصاف مدیران باید بتواند به منظور افزایش خود رهبری به ویژگی های شخصیتی مثبت کارکنان توجه کنند. بدین منظور نیز می توانند از مکانیسم کامیابی در کار به عنوان نقش میانجی در جهت این افزایش بهره جویند. هرچند باید مواظب کاهش سطح شخصیت فعال باشند چرا که منجر به کاهش این نوع رابطه می شود.
ناامنی شغلی و رفتار غیراخلاقی حامی سازمان: تحلیل تفاوت های فردی و جنبه های حقوقی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در پژوهش حاضر، باهدف بررسی عوامل مؤثر بر بروز رفتارهای غیراخلاقی در محیط های کاری، رابطه بین ناامنی شغلی و رفتار غیراخلاقی حامی سازمان موردمطالعه قرارگرفته است. مواد و روش ها: جامعه آماری این پژوهش 180 نفر از کارکنان یک شرکت دولتی است که حجم نمونه از روش نمونه گیری طبقه بندی به دست آمد. ملاحظات اخلاقی: تمامی اصول اخلاقی در جمع آوری داده و نگارش این مقاله رعایت شده است. یافته ها و نتیجه گیری: با تمرکز بر نقش تعدیل کنندگی شخصیت فعال و هویت اخلاقی، نتایج این پژوهش نشان داده است که شخصیت فعال می تواند به عنوان عاملی تقویت کننده، رابطه بین ناامنی شغلی و رفتارهای غیراخلاقی را قوی تر کند. به عبارت دیگر، افرادی باشخصیت فعال تر در شرایط ناامنی شغلی بیشتر تمایل به انجام رفتارهای غیراخلاقی از قبیل تقلب، دروغ گویی یا سوءاستفاده از منابع سازمان دارند. در مقابل، هویت اخلاقی به تنهایی قادر به کاهش این رفتارها نبوده است. این یافته ها به طور ویژه بر اهمیت توجه به جنبه های حقوقی و اخلاقی در محیط های کاری تأکید دارند. از منظر حقوقی، لازم است سازمان ها قوانینی شفاف و مؤثر برای مقابله با رفتارهای غیراخلاقی تدوین و اجرا کنند تا از حقوق کارکنان و سازمان به طور یکپارچه حفاظت شود. علاوه براین، مسؤولیت های حقوقی مدیران و کارکنان در مواجهه با ناامنی شغلی و رفتارهای غیراخلاقی باید به طور دقیق مشخص و پیگیری شود. برای کاهش رفتارهای غیراخلاقی در سازمان ها، علاوه بر ایجاد محیط های کاری با امنیت شغلی بالا، باید به ویژگی های فردی کارکنان نیز توجه ویژه ای صورت گیرد. جذب و استخدام افراد با هویت اخلاقی قوی و شخصیت متعادل، همراه با ارائه آموزش های اخلاقی و تقویت فرهنگ سازمانی مبتنی بر ارزش های اخلاقی، می تواند به طور مؤثر در کاهش این رفتارها نقش ایفا کند.