فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۴٬۲۱۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
شرکت های دانش بنیان به عنوان منابع مهم درآمد، اشتغال و در نهایت نیروی محرکه تأثیرگذار بر توسعه اقتصادی شناخته می شوند که با توجه به نقش قابل توجهی که در توسعه اقتصادی دارند و همچنین مشکلات حضور در بازار محصولات دانش بنیان، لزوم استفاده از مدلی کاربردی برای استفاده از بازاریابی دیجیتال در شرکت های دانش بنیان آشکار می شود که در این پژوهش مدل پارادایمی بازاریابی دیجیتال با استفاده از نظریه داده بنیاد استخراج شده است. این پژوهش با بهره گیری از رویکرد نظام مند نظریه داده بنیاد انجام شده است و داده ها از طریق مصاحبه عمیق با 16 نفر از خبرگان حوزه بازاریابی دیجیتال در شرکت های دانش بنیان جمع آوری شده است. پس از تجزیه وتحلیل داده های حاصل از مصاحبه ها، مدل پارادایمی بازاریابی دیجیتال ارائه گردید که نتایج پژوهش شامل شرایط علی(ماهیت سازمان، تکینک های بازاریابی دیجیتال، مدیریت زمان و هزینه، محیط رقابتی پیچیده)، شرایط زمینه ای(آمادگی فرهنگی، آمادگی تکنولوژیکی، آمادگی ساختاری)، شرایط مداخله گر(چالش های محیطی و فردی)، مقوله محوری(پیاده سازی بازاریابی دیجیتال)، راهبردها(گسترش ارتباطات همه جانبه، آموزش دیجیتال، نوآوری تکنولوژیکی، توسعه تاکتیک های بازاریابی آنلاین) و پیامدها(توسعه کارآفرینی و اقتصادی، توسعه رقابتی پایدار، هوشمندی محیطی و صنعتی، توسعه بهره وری، تصمیم گیری هوشمندانه) می باشد که شرکت های دانش بنیان با در نظرگرفتن مدل پارادایمی پژوهش، می توانند درک درست و جامعی نسبت به اجرای بازاریابی دیجیتال در این شرکت ها دست پیدا کنند و نسبت به اجرای صحیح و کاربردی آن اقدام نمایند و از این طریق به اهداف سازمانی خود دست پیدا کنند و شاهد کسب مزیت رقابتی نسب به دیگر شرکت های رقیب نیز باشند.
چگونه شایستگی های مدیران بازاریابی به عملکرد تبدیل می شود؟ (مورد مطالعه: باشگاه های لیگ برتر فوتبال ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
86 - 108
حوزههای تخصصی:
هدف: ارائه مدل تبدیل شایستگی های مدیران باشگاه های لیگ برتر فوتبال به عملکرد بازاریابی است. روش شناسی: این پژوهش از نوع اکتشافی و دارای ماهیت کیفی است. جامعه مورد پژوهش شامل مدیران باشگاه های لیگ برتر فوتبال و اساتید متخصص دانشگاه ها (نخبگان امر) است که مشارکت کنندگان در پژوهش با روش نظری و شیوه گلوله برفی انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها 17 مصاحبه عمیق به صورت سؤالات باز تا رسیدن به اشباع نظری انجام شد. سپس داده های حاصل با نظریه داده بنیاد و رهیافت گلیزر تجزیه وتحلیل گردید. یافته ها: کدهای حاصل از مصاحبه ها 667 کد بود که پس از تلخیص به 162 کد و سپس به 40 کد محوری تبدیل شدند. کدهای محوری در مرحله کدگذاری انتخابی در 4 گروه شایستگی مدیران بازاریاب شامل شایستگی های پایه، شایستگی های هوشی، شایستگی های حرفه ای و شایستگی های عملیاتی و 4 گروه عوامل تبدیل شامل عوامل تبدیل فردی، درون سازمانی، بالادستی و محیطی کلان جای گرفتند، سپس مدل مفهومی بر اساس ادبیات پژوهش و نظرات نخبگان طراحی و تأیید شد. نتیجه گیری: مدل ارائه شده می تواند به عنوان ابزاری جهت شناسایی شایستگی های مدیران بازاریاب ورزشی باشگاه های فوتبال و عوامل تبدیل این شایستگی ها به عملکرد مورداستفاده قرار گیرد و در ادامه بازاریابی، کسب درآمد و استقلال مالی باشگاه و حل مشکلات موجود به گونه ای منطقی و اصولی انجام شود.
بررسی عوامل موثر بر افزایش تمایل رفتاری و قصد خرید مشتریان از کسب و کارهای موبایلی در شرایط کرونا با استفاده از فناوری UTAUT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با همه گیر شدن کرونا افراد بیشتر به سمت خرید اینترنتی رفتند و در این بین کسب و کارهای موبایلی با توجه به در دسترس بودن اینترنت و استفاده بیشتر از گوشی های هوشمند؛ بیشتر مورد توجه قرار گرفته است و همین نو بودن این نو کسب و کارها باعث شده شرکت های فعال در این زمینه شناختی از عوامل موثر بر رفتار مشتریان و تمایلات رفتاری آنها اطلاعات کتری داشته باشند. لذا هدف تحقیق حاضر، بررسی عوامل موثر بر افزایش تمایل رفتاری و قصد خرید مشتریان از کسب و کارهای موبایلی در شرایط کرونا با استفاده از فناوری UTAUT در سراسر افراد کشور که حداقل یکبار از خدمات یا محصولات کسب و کار موبایلی استفاده کردند؛ می باشد. برای بررسی تحقیق نمونه ای شامل 400 نفر به صورت در دسترس از بین کانال تلگرامی و صفحات در اینستاگرام سایر شبکه های مجازی اپلیکیشن های اسنپ، سکه، آپ، بفود سافت و بازار انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده پرسش نامه استاندارد با 20 سوال که روایی و پایایی آن تایید و بین جامعه آماری توزیع شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی انجام گرفت. در سطح آمار توصیفی از شاخص هایی چون فراوانی و درصد فراوانی؛ در سطح آمار استنباطی از روشهای همبستگی، مدل معادلات ساختاری، تحلیل مسیر انجام شده است؛ که برای این منظور از نرم افزارهای spss و لیزرل استفاده شد. نتایج تجزیه و تحلیل بیانگر این بود که تلاش مور انتظار، کارایی مورد انتظار، نفوذ اجتماعی و شرایط تسهیل کننده از عوامل مهم شرکتی بودند که صاحبان کسب و کارهای موبایلی با بهبود آنها می توانند بر تمایل مشتریان در راستای خرید از اپلیکیشن های موبایلی در شرایط کرونا که مردم کمتر تمایل به خارج شدن از منزل دارند می توانند تاثیر بگذارند.
مقاله پژوهشی: تحلیل ماهیت حقوقی، اوصاف و مخاطرات قراردادهای تبلیغی با ستارگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۹۹
179 - 202
حوزههای تخصصی:
بهره برداری از تصویر و آثار ستارگان (چهره ها) در تبلیغات تجاری، از مؤثرترین ابزارهای تبلیغ به شمار می رود. اکثر شرکت های تبلیغی از این شیوه تبلیغ برای معرفی محصولات استفاده می کنند. ستارگان نیز تمایل زیادی به انعقاد قرارداد تبلیغی با شرکت های یادشده دارند، زیرا درآمد حاصل از این نوع قراردادها قابل توجه است. در این نوشتار با روش تحلیلی و توصیفی، ماهیت قرارداد تبلیغی، مخاطرات آن و اهرم های حمایتی در مقابل مخاطرات مورد مطالعه و تحلیل قرار گرفته است. با بررسی های به عمل آمده ماهیت این نوع قراردادها در مقایسه با انواع قراردادهای مشابه، در قالب ماده 10 قانون مدنی، و به عنوان یک عقد نامعین قابل توصیف می باشد. اگرچه استفاده از تصویر ستارگان در جلب مصرف کنندگان به خرید محصولات تأثیر به سزایی دارد، با این حال، شرکت ها در معرض این خطر هستند که ستارگان با مشارکت در فعالیت های غیراخلاقی، وجهه آنها را خدشه دار نمایند، و تأثیر منفی بر دیدگاه مصرف کنندگان داشته باشند. از این رو، شرکت های تبلیغی به منظور حمایت از سرمایه و شهرت خود، از شروطی مانند شروط اخلاقی، شرط کلابک یا وجه التزام استفاده می کنند. همچنین ستارگان متقابلاً با این خطر مواجه هستند که شرکت ها با انجام اقدامات غیراخلاقی وجهه آنها را در دید عموم تغییر دهند. از این رو، ستارگان در تلاش هستند تا شرط متقابل اخلاقی را در قرارداد درج نمایند.
تحلیلی بر رفتار سبز مصرف کنندگان در رستوران های منتخب شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات بازاریابی نوین سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۲)
243 - 211
حوزههای تخصصی:
افزایش گرمایش کره زمین در سال های اخیر، دولت ها را وا داشته است که سیاست های زیست محیطی یا سبز را با هدف حفاظت از محیط زیست به اجرا درآورده اند و نتیجه این سیاست ها بطور غیرمستقیم کسب و کارها را وادار کرده است که مسئولیت اجتماعی بیشتری را به عهده بگیرند. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت توصیفی، پیمایشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش را مشتریان رستوران های منتخب هتل های شهر تهران تشکیل می دهند، تعداد اعضای نمونه با توجه به نظر پژوهشگران و به صورت سهمیه ای ۳۸۴ نفر در نظر گرفته شد که انتخاب از میان اعضای هر طبقه بصورت تصادفی آسان انجام شد. ابزار اصلی جهت جمع آوری داده در این پژوهش پرسشنامه استاندارد (چو و همکاران، ۲۰۲۰) می باشد که روایی آن در سه سطح محتوایی، واگرا و همگرا مورد تأیید واقع شد. پایایی کل پرسشنامه ها نیز با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ بالای ۰/۷ بدست آمد. فرضیه های پژوهش با استفاده از نرم افزارهای SPSS وSMART PLS مورد بررسی قرار گرفت. یافته های پژوهش در دو بخش توصیفی و استنباطی ارائه شد. نتایج حاکی از آن بود که آمیخته بازاریابی و کیفیت درک شده بر تمایل مصرف کنندگان تأثیر گذاشته و از طرف دیگر نیز مسئولیت اجتماعی و مدل شناختی، عاطفی، رفتاری و کیفیت درک شده بر آمیخته بازاریابی تأثیر مثبت و معناداری دارند. در این میان مسئولیت اجتماعی تأثیر مدل شناختی، عاطفی، رفتاری را بر آمیخته بازاریابی در جهت منفی تعدیل می کند.
تأثیر لباس فرم کارکنان ارائه دهنده خدمات، بر انتظار از کیفیت خدمات و قصد خرید با در نظرگرفتن اثر تعدیل گری درگیری ذهنی و جنسیت (مورد مطالعه: بانک ملت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لباس به عنوان ابزاری مهم در ارتباطات غیرکلامی بیانگر ویژگی های ارتباط شامل هدف، درجه رسمیت، ویژگی های شخصیتی طرفین ارتباط و تناسب متن و حاشیه آن است.از آنجا که در سازمان های خدماتی تحقق اهداف سازمان درگرو ارتباط ملموس با مشتریان است، بایستی از لباس به عنوان یک محرک محیطی مهم جهت شکل دهی به ادراکات مشتریان به درستی استفاده شود. ازاینرو پژوهش حاضر، به بررسی تاثیر لباس بر انتظار از کیفیت خدمات و قصد خرید با در نظر گرفتن اثر تعدیلگری درگیری ذهنی و جنسیت پرداخته است. این پژوهش از نظر روش توصیفی- پیمایشی و از نظر هدف کاربردی بوده و برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه با عکس از لباس در دو حالت متناسب و نامتناسب با زمینه کار و سناریوهای درگیری ذهنی استفاده شده است. جامعه آماری مشتریان بانک ملت شعب تهران بودند که با روش نمونه گیری تصادفی در دسترس براساس فرمول کوکران انتخاب شدند. از 200 پرسشنامه توزیع شده 138 پرسشنامه قابل تحلیل بدست آمد که براساس ضریب آلفای کرونباخ دارای پایایی بوده و براساس نظرات خبرگان دارای روایی قابل قبول بود. آزمون حداقل مربعات جزئی (PLS) بر روی داده ها، تاثیر مثبت و معنادار متناسب بودن لباس بر انتظار از کیفیت خدمات و قصدخرید را نشان داد به طوری که این تاثیر در شرایط درگیری ذهنی پایین و در بین مشتریان زن بیشتر بود. از سوی دیگر تأثیر انتظار از کیفیت خدمات بر قصد خرید از خدمات (برای حالت پرسنل با پوشش نامتناسب) مورد تایید قرار نگرفت
ارائه مدل اثرات زمان بر رفتار مصرف کننده مبتنی بر رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مصرف کنندگان به طور فزاینده ای احساس می کنند با کمبود زمان مواجهند. برای هدایت انتظارات زمانی ، بسیاری از بازاریاب ها شناسایی مولفه های موثر بر زمان را شروع کرده اند، اطلاعاتی در مورد مدت زمانی که بیشتر مصرف کنندگان معمولاً برای یک فعالیت مشخص می گذرانند. با وجود افزایش شیوع معیارهای مدت زمان ، اطلاعات کمی در مورد چگونگی شکل دادن آنها به تجارب مصرف کننده شناخته شده است. بنابراین هدف این مطالعه شناسایی اثرات زمان بر رفتار مصرف کننده است. روش: برای این منظور با رویکرد پژوهش ترکیبی و ابزار فراترکیب(متاسنتز) که شامل گام های هفت گانه ی سندلوسکی و باروسو(2006)است به ارزیابی و تحلیل نظام مند نتایج و یافته های مطالعات صورت گرفته پیشین پرداخته شده و درنهایت 42 مقاله مورد بازبینی نهایی قرار گرفتند و با روش فراترکیب ابعاد و مؤلفه های آن ها شناسایی گردید. در بخش کمی نیز با استفاده از روش کمی آنتروپی شانون به تعیین اولویت مؤلفه های تم های شناسایی شده پرداخته شده است. یافته ها: درمجموع اثرات زمان بر رفتار مصرف کننده در سه بعد روانی با یازده تم و با وزن (0.58)، بعد اقتصادی با هفت تم و وزن (0.15) و بعد اجتماعی با شش تم و وزن (0.27) شناسایی شدند. تحلیل متای این مطالعه بینشی در موردنیاز به شناسایی اثرات زمان بر رفتار خرید فراهم می سازد که برای ارائه استراتژی های بازاریابی از زمان خرید محصولات مفید واقع می شود.
تبیین نقش بازاریابی دوسوتوان در ارتباط توسعه دانش بازار و سرمایه فکری با عملکرد شرکت های دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات بازاریابی نوین سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۳)
107 - 126
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تبیین تأثیر سرمایه فکری و توسعه دانش بازار بر عملکرد سازمانی با تأکید بر نقش میانجی بازاریابی دوسوتوان است. این پژوهش ازنظر هدفْ کاربردی و ازنظر روش از نوع توصیفی همبستگی، به طور مشخص مدل معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش شامل شرکت های دانش بنیان مستقر در پارک های علم و فناوری دانشگاه های تهران است و ابزار اندازه گیری پرسشنامه ای استاندارد با 47 سؤال است که 93 شرکت به آن پاسخ دادند و برای بررسی روایی آن از روایی همگرا و واگرا و برای پایایی آن از آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شده است. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارSmartPLS3 انجام شده است. نتایج نشان می دهد سرمایه فکری بر بازاریابی دوسوتوان اثرگذار نیست؛ اما بازاریابی دوسوتوان تأثیر توسعه دانش بازار بر عملکرد را میانجی می کند؛ بنابراین، پیشنهاد می شود این شرکت ها با تقویت اقدامات خود درزمینه کسب و انتشار اطلاعات بازار و نیز تحلیل و ایجاد درک مشترک از این اطلاعات که خود به افزایش توان بهره برداری از شایستگی های بازاریابی موجود و اکتشاف مهارت ها و روش های جدید بازاریابی منجر خواهد شد، عملکرد خود را بهبود دهند. باتوجه به نقش فرهنگ نوآورانه در شکل گیری بازاریابی دوسوتوان پیشنهاد می شود متغیر فرهنگ نوآورانه به عنوان متغیر تعدیل گر در این زمینه بررسی شود.
الگوی آمیخته بازاریابی کارآفرینانه در مراحل عمر استارت آپ های الکترونیکی در ایران (مطالعه پدیدارشناسانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهیافتی در مدیریت بازرگانی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۸)
129 - 148
حوزههای تخصصی:
بازاریابی کارآفرینانه توسط افرادی شکل می گیرد که چارچوب های سنتی بازاریابی را متناسب با وضعیت خاص شرکت خود تطبیق می دهند و بواسطه محدودیت منابع در آغاز فعالیت و در ادامه در مراحل گوناگون عمر کسب و کار خود، آمیخته بازاریابی ویژه ای را به کار می بندند و لذا آمیخته بازاریابی سنتی پاسخگوی آنها نخواهد بود. هدف از انجام پژوهش حاضر ارائه الگوی آمیخته بازاریابی کارآفرینانه در هر یک از مراحل عمر استارت آپ های الکترونیکی در ایران و پاسخگویی به چالش فوق است. پژوهش حاضر در قالب فلسفه پدیدارشناسی به عنوان یکی از سنت های رایج عقلانی روش های کیفی که به عنوان یک روش تحقیق در زمینه کارآفرینی، مطرح می باشد، انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش کارآفرینان ایرانی فعال در حوزه استارت آپ های الکترونیکی هستند. با توجه به نیاز به وجود چند ویژگی ضروری در میان اعضای نمونه، از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شده است. روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش مصاحبه عمیق بوده و تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز توسط روش هفت مرحله ای کلایزی صورت گرفته است. با توجه به نتایج پژوهش در رابطه با چگونگی الگوی آمیخته بازاریابی کارآفرینانه، مشاهده گردید که در مرحله جنینی، کودکی، رشد و بلوغ چهار مقوله محصول، قیمت گذاری، ترویج و تکنولوژی با مفاهیم متغیری شکل دهنده مضمون آمیخته بازاریابی هستند.
برند سازی هتل های لوکس با تمرکز بر رفتار مصرف کننده و ارزش ویژه برند
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر اثرات برند تجاری مبتنی بر مصرف کننده (CBBE) (یعنی وفاداری برند، آگاهی از برند، کیفیت درک شده و تصویر برند) از مارک های لوکس هتل ها در مورد نگرش برند مصرف کننده و قصد خرید با عملکرد برند به عنوان یک عامل محوری را بررسی می نماید . نتایج از طریق بررسی مشتمل بر 327 توریست که در هتل های لوکس در ماکائو انجام گرفته است نشان می دهند که همه چهار عنصر CBBE دارای رابطه مثبت با نگرش برند بوده اند و سه مورد به طور مستقیم بر تمایل به خرید تاثیر داشته اند . تمایل خرید واسط ارتباط بین چهار عنصر CBBE و قصد خرید می باشد و عملکرد برند ارتباط بین نگرش برند و قصد خرید را معتدل می سازد . تئوری CBBE در این بررسی توسعه می یابد تا برند های هتل های لوکس منظور گردند و با توضیح اثرات مستقیم، غیرمستقیم و کل هر عنصر CBBE در نگرش برند و قصد خرید، به ادبیات تحقیق کمک می کند. علاوه بر این، مطالعه حاضر عملکرد برند را به عنوان یک عامل مفهومی به جای پیامد ارزش ویژه برند و نگرش برند شناسایی می نماید .
دیدگاه های مربوط به انگیزه رفتار مصرف کننده در مورد برندهای لوکس در محتوای رسانه های اجتماعی
حوزههای تخصصی:
بازاریابان برندهای لوکس اخیرا توجه خود را به رسانه های اجتماعیِ مبتنی بر مشتریِ اختصاص داده شده به برندهای های خود معطوف کرده اند. مفاهیم کلیدی مشارکت، تعامل و انگیزه های رفتاری، مبنای نظری را برای بررسی برندهای لوکس ارائه می دهند. هدف این مطالعه، آزمون یک مدل است که رابطه بین مشارکت برند، تعامل برند با مصرف کننده و انگیزه ی رفتاری در زمینه فعالیت های مربوط به برند لوکس را در زمینه ی رسانه های اجتماعی تحلیل می کند. بر اساس نظریه ارزش محتوا، پژوهش حاضر، نقش تعدیلگر انگیزه های سودآور / لذت گرایانه بر روابط پیشنهادی را مشخص می کند. داده ها از 326 نفر از کاربران رسانه های اجتماعی که قبل از خرید یک برند خاص به دنبال اطلاعات بر روی اینترنت در مورد برند های لوکس هستند، جمع آوری شد. ما شواهدی را نشان می دهیم که نشان می دهد بین مشارکت برند، تعامل برند با مصرف کننده و انگیزه های رفتاری رابطه مثبت وجود دارد. نتایج همچنین تأیید کننده نقش تعدیلگر انگیزه های سودآور / لذت گرایانه می باشد. این مطالعه توصیه های مهمی به برند های لوکس برای درک ماهیت مشارکت مصرف کننده و ارتباط بین برند – مصرف کننده برای پیش بینی انگیزه های رفتاری مصرف کنندگان خود ارائه می دهد.
ظرفیت بازاریابی، شهرت برند و سفر مصرف کننده در پلتفرم های تجارت الکترونیکی
حوزههای تخصصی:
ظرفیت بازاریابی فروشنده و شهرت برند در عملکرد شرکت و رفتارهای مشتری نقش کلیدی دارند. با این حال ، دانش کمی در مورد چگونگی اهمیت این دو بعد در حوزه پر اهمیت و روز افزون پلتفرم های تجارت الکترونیکی ، جایی که فروشندگان متنوعی وجود دارند و شهرت برند را به چالش می کشند ، وجود دارد. این تحقیق اثرات ظرفیت بازاریابی و شهرت برند را بر نتایج سفر خرید اصلی مشتری در پلتفرم های تجارت الکترونیکی ، از زمان کلیک تا وب گردی ، خرید و پشیمانی پس از خرید ، بررسی می کند. نتایج این مطالعه با استفاده از داده های مربوط به خرید گوشی های هوشمند از یک پلتفرم پیشرو در تجارت الکترونیکی ، تأثیر مثبت و فزاینده ظرفیت بازاریابی را بر نتایج سفر مصرف کننده نشان می دهد. این تحقیق همچنین دیدگاه متفاوت تری از شهرت برند در محیط های تجارت الکترونیکی را ترسیم می کند و تأثیرات متفاوت U شکل شهرت برند را بر نتایج سفر مصرف کننده نشان می دهد. این یافته ها مفاهیمی را برای برند ها و فروشندگان در پلتفرم های تجارت الکترونیکی ارائه می کند.
کاربرد سیاست های مدیریت منابع انسانی برای مدیران بازاریابی: تأکید بر راهبردهای بازاریابی و عملکرد سازمان در شرکت های کوچک و متوسط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات بازاریابی نوین سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۲)
146 - 129
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تاثیر سیاست های مدیریت منابع انسانی بر استراتژی های بازاریابی و عملکرد سازمان برای مدیران بازاریابی شرکت های کوچک و متوسط است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر ماهیت و روش توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش را شرکت های کوچک و متوسط خدماتی و تولیدی فعال در شهرک صنعتی شیراز (تعداد 368 شرکت) تشکیل داده اند که با روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 188 شرکت به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه در مقیاس پنج درجه ای لیکرت بود. روایی پرسشنامه از نظر محتوایی و سازه بررسی و پایایی نیز با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ (2/85 درصد) محاسبه شد. داده ها با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS و LISREL تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد؛ سیاست های مدیریت منابع انسانی بر استراتژی های بازاریابی و عملکرد سازمان تاثیر مثبت و معناداری می گذارند. همچنین، استراتژی های بازاریابی نیز بر عملکرد سازمان تاثیر مثبت و معناداری دارد. به علاوه، استراتژی های بازاریابی نیز در رابطه میان سیاست های مدیریت منابع انسانی و عملکرد سازمان، نقش میانجی گری مثبت و معناداری را بازی می کند. سهم اصلی این پژوهش، تسهیل درک بهتر چگونگی اثرگذاری سیاست های مدیریت منابع انسانی بر عملکرد سازمان با توجه به نقش استراتژی بازاریابی در بستر شرکت های کوچک و متوسط است. یافته های حاصل از این پژوهش نه تنها دانش نظری این حوزه را گسترش می دهد بلکه می تواند برای مدیران شرکت های کوچک و متوسط نیز کارآمد باشد.
تاثیر تجربه منفی مشتری بر انتقام برند و اجتناب از برند با نقش میانجی نفرت از برند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این بررسی تاثیر تجربه ناخوشایند بر دوری از برند و انتقام با برند با واسطه گری نفرت بود. تحقیق حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش جمع آوری داده ها از نوع توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق حاضر مشتریان رستوران های زنجیره ای درتهران هستند. در این پژوهش 384 نفر از مشتریان با استفاده از فرمول کوکران به عنوان نمونه ی آماری از یک جامعه ی نامتناهی به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. برای انجام این پژوهش از پرسشنامه استفاده شد که جهت تأیید روایی آن، از روایی صوری و روایی همگرا و روایی واگرا استفاده شد و برای پایایی آن آلفای کرونباخ و ضریب پایایی ترکیبی استفاده گردید. تجزیه وتحلیل داده ها با نرم افزار اس پی اس اس و پی ال اس انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد: نفرت و تجربه ناخوشایند بر دوری از برند و انتقام با برند تأثیر معناداری دارد.. نفرت در رابطه ی بین تجربه ناخوشایند بر دوری از برند و انتقام با برند نقش میانجی داشت.
ارائه مدل انتشاری برای کالای جدید با درنظرگرفتن تأثیر هم زمان قیمت و تبلیغات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات بازاریابی نوین سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۰)
143 - 156
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین عوامل بقای هر شرکت ارائه نوآوری وکالای جدید در زمان مناسب است. شرکت های نوپا نیز درآغاز فعالیت خود به ارائه به موقع کالا و برنامه ریزی دقیق نیاز دارند؛ تا بدین وسیله هزینه های خود را کاهش دهند. هدف این پژوهش ارائه راهکارهای پیش بینی دقیق فروش کالای جدید با در نظر گرفتن تأثیر مشخصه های مختلف آمیخته بازاریابی است؛ به همین منظور از مدل های انتشار کالای جدید در این پژوهش استفاده شده است. برای این منظور ابتدا مدل های مختلف انتشار کالای جدید و نحوه اجرای آن ها تبیین شده و با توجه به ضعف های موجود در مدل های پیشین در زمینه بررسی همزمان قیمت و هزینه تبلیغات، مدل پژوهش ارائه شده است که قیمت و تبلیغات را به صورت هم زمان در انتشار کالای جدید در نظر می گیرد. سپس با استفاده از داده های موجود در پژوهش های پیشین، مدل های انتشار پیشنهادی در این پژوهش اجرا می شود. برای تخمین ضرایب مدل های انتشار از روش تخمین OLS و الگوریتم بهینه سازی تجمع ذرات (PSO) استفاده شده است. در نهایت نقاط قوت و وجه تمایز استفاده از الگوهای انتشار برای پیش بینی کالای جدید با دیگر روش های پیش بینی تشریح شده و با بررسی ضریب تعیین الگوهای انتشار، برتری مدل ارائه شده در این پژوهش نشان داده می شود.
شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر مکان یابی بهینه فروشگاه های زنجیره ای خرده فروشی با استفاده از ژئومارکتینگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات بازاریابی نوین سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۰)
111 - 142
حوزههای تخصصی:
مشخص نبودن چارچوب و عدم برنامه ریزی در امر مکان گزینی و مکانیابی فروشگاه های خرده فروشی باعث شده که اغلب فروشگاه بر اساس استانداردهای موجود مکانیابی نشوند و بیشتر امری اختیاری باشد تا کار علمی و بر اساس آگاهی؛ از دیگر سو معمولاً روش هایی که در مکانیابی فروشگاه ها در نهادهای مسئول مورد استفاده قرار می گیرد در اغلب موارد با روش های سنتی صورت گرفته، از منطقی علمی پیروی نمی کند و بیشتر امری تجربی و ذهنی می باشد که از جمله پیامدهای آن دشواری دسترسی برای مشتریان و کاهش میزان فروش و سودآوری بوده است. هدف پژوهش حاضر شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر مکان یابی بهینه فروشگاه های خرده فروشی با رویکرد ژئومارکتینگ است. روش تحلیلی مورد استفاده در این مقاله تلفیقی از روش دلفی فازی و تحلیل سلسله مراتبی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کارشناسان و خبرگان صنعت خرده فروشی شهر تهران در سال 1398 می باشند. در این پژوهش در بخش نخست ضمن تبیین لزوم پرداختن به موضوع مکان یابی فروشگاه های خرده فروشی و ضرورت مکان یابی این مراکز تشریح شده است. در بخش بعد مهمترین عناصر و مؤلفه های مکان یابی فروشگاه های خرده فروشی ارائه شده است. نتایج حاکی از آن است که عوامل اصلی موثر برمکانیابی بهینه فروشگاه های خرده فروشی به ترتیب اهمیت عبارت اند از: ساختار جمعیت، خصوصیات ناحیه تجاری و مشتریان؛ شرایط رقابت؛ سهولت دسترسی به فروشگاه؛ ویژگی های مکانی/فیزیکی فروشگاه؛ عوامل اقتصادی مشتریان؛ جذابیت بازار؛ شاخص های عملکردی؛ تعیین هزینه فروشگاه/فاکتور اقتصادی؛ جاذبه مکان برای فروشگاه؛ سطح اشباع. در نهایت می توان گفت که یافته های پژوهش در سطح کلان رهیافتی را برای مکان یابی فروشگاه های خرده فروشی ارائه می دهد.
طراحی چهارچوب چندسطحی برای اجرای موفق بازاریابی سبز در شرکت های تولیدکننده مواد غذایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات بازاریابی نوین سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۰)
179 - 200
حوزههای تخصصی:
در چند دهه اخیر شاهد افزایش گرایش در ترجیح خرید و مصرف محصولات سبز از یک سو و نگرانی های فزاینده از تغییرات آب و هوایی، آلودگی های زیست محیطی و تراکم پسماندهای مواد غذایی، از دیگر سو بوده ایم که زمینه ساز تغییراتی جدی در نگرش های زیست محیطی مردم و تغییر ترجیحات آن ها در تمایل به استفاده از محصولات دوست دار محیط زیست شده است؛ بالتبع بازتاب این مسئله در رفتار بنگاه های اقتصادی؛ افزایش تمایل روزافزون آن ها در بهره گیری از مفاهیم بازاریابی سبز است. بر این مبنا، پژوهش حاضر به دنبال طراحی چارچوب چندسطحی برای اجرای موفق بازاریابی سبز در شرکت های تولیدکننده مواد غذایی با نگرشی یکپارچه است که به عنوان پژوهشی کاربردی با رویکرد آمیخته (از نوع طرح های اکتشافی) صورت پذیرفته است. یافته های مدل نشان دهنده آن است که عوامل متعددی به صورت چندبعدی و درهم تنیده در اجرای بازاریابی سبز تأثیرگذارند. این عوامل در چهار سطح، قابل دسته بندی هستند. عوامل سطح چهارم زیربنایی ترین لایه را تشکیل داده و شامل رسوخ باور به بازاریابی سبز در فلسفه و چشم انداز شرکت است؛ سطح سوم شامل پشتیبانی مدیران ارشد و تغییر در رویه های داخلی سازمان؛ سطح دوم شامل، بهینه سازی ساختار سازمانی، بهبود فرهنگ سازمانی، بهسازی کارکنان و مدیریت روند تغییرات و سطح اول که در بالاترین و عملیاتی ترین لایه از سلسله مراتب مدل ساختاری تفسیری قرار گرفت شامل، تغییر در آمیزه بازاریابی، درک و اجرای ممیزی های بازاریابی سبز و توسعه زیرساخت فناوری اطلاعات است.
ارزیابی استفاده از هوش مصنوعی در سیستم های تصمیم گیرنده ارگان های دولتی
حوزههای تخصصی:
"ارزیابی" همیشه یک چالش اساسی در توسعه نرم افزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی (AI) به دلیل پیچیدگی فنی نرم افزار و فرآیندهای پیچیده اجتماعی – فنی موجود درآن، بوده است. پیشرفت های اخیر در یادگیری ماشین (ML) که توسط شبکه های عصبی عمیق امکان پذیر شده است ، چالش ارزیابی چنین نرم افزارهاییی را به دلیل ماهیت مبهم این محصولات مصنوعی مبتنی بر ML ، تشدید کرده است. یک موضوع مهم کلیدی ، توانایی (ناتوانی) این سیستم ها در تولید توضیحات مفید در مورد خروجی هایشان است و ما معتقدیم که مسائل توضیح و ارزیابی به طور تنگاتنگی با هم مرتبط هستند. این مقاله عناصر یک سیستم AI مبتنی بر ML را در زمینه برنامه های تصمیم گیری بخش دولتی (PSD) شامل هوش مصنوعی و انسانی مدل سازی می کند ، و در ارزیابی و توضیح، این عناصر را بر خلاف مسائل ترسیم می کند و نحوه ارتباط این دو را نشان می دهد. ما با توجه به مدل خود تعدادی مدل کاربرد PSD متداول را در نظر می گیریم و مجموعه ای از موضوعات اصلی مرتبط با توضیح و ارزیابی را در هر مورد شناسایی می کنیم. در نهایت ، ما چندین استراتژی را برای ترویج پذیرش گسترده تر فناوری های AI / ML در PSD پیشنهاد می کنیم ، به طوری که هر کدام بر اساس تمرکز بر عناصر مختلف مدل ما تفکیک می شوند ، و به سیاست گذاران PSD اجازه می دهد رویکردی که متناسب با زمینه و نگرانی های آنها باشد، انتخاب کنند.
تبیین تأثیر عدالت و همدلی بر رفتار بخشایشی مصرف کننده: بررسی نقش تعدیل گر مدت ارتباط با فروشنده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات بازاریابی نوین سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۲)
128 - 111
حوزههای تخصصی:
بخشش مشتری یک استراتژی مهم برای شرکت های خدماتی در راستای بهبود و بازیابی خدمات است. هدف این پژوهش، تبیین اثر عدالت و همدلی بر رفتار بخشایشی مصرف کننده با در نظر گرفتن نقش تعدیلگری مدت ارتباط با فروشنده می باشد. پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر ماهیت و روش توصیفی- پیمایشی و ازنوع مقطعی است. جامعه این پژوهش، مشتریان تاکسی های اینترنتی است که با استفاده از فرمول کوکران، 187 نفری انتخاب شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه است که به صورت حضوری توزیع شده است. در این پژوهش، روایی محتوا، روایی سازه همگرا و روایی واگرا سنجش و بررسی شده و پایایی از طریق محاسبه ضرایب بارهای عاملی آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی بدست آمده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری عامل تاییدی و از نرم افزار Spss25 و Smart Pls2.0 استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که عدالت و همدلی بر بخشش مصرف کننده تاثیری مثبت و معنادار دارد و بخشش مصرف کننده بر رفتار بخشایشی تاثیری مثبت و معنادار دارد ومدت ارتباط با فروشنده قادر است اثرگذاری بخشش مصرف کننده بر رفتار بخشایشی را تعدیل کند. باایجاد همدلی و عدالت می توان بر بخشش مصرف کننده تاثیر گذاشت در صورتی که شرکت خدماتی نامناسبی را ارائه داد رفتارهای بخشایشی از مشتری دید. عدالت و همدلی در روابط با مشتری و مدت ارتباط با فروشنده عوامل مهمی در رفتارهای بخشایشی مصرف کننده می باشد. درصورتی که شرکت ها همدلی و عدالت را روابط با مصرف کنندگان اعمال کنند درصورتی که خدمات نامناسبی هم انجام دادند مصرف کننده به جای انتقام گیری آنها را می بخشد و رفتارهای بخشایشی از خود نشان می دهد.
چگونگی ایجاد وفاداری و عشق به برند در مصرف کنندگان
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، ایجاد و اعتبار سنجی مقیاس چند بعدی وفاداری برند است. این مقاله از طریق دو مطالعه جداگانه که شامل 592 مصرف کننده آمریکایی است ، روند دقیق ایجاد مقیاس را گزارش می کند. مطالعه 1 شامل تولید گویه های مقیاس ، اعتبار سنجی محتوایی و تلخیص مقیاس است ، در حالی که مطالعه 2 شامل یک روش جمع آوری داده های دو مرحله ای شامل ارزیابی مقیاس وفاداری برند تلخیص شده در شبکه ای از روابط منطقی می باشد. نتایج نشان می دهد مقیاس وفاداری برند 20 گویه ای دارای اعتبار سازه ای قوی به عنوان یک مقیاس انعکاسی مرتبه اول ، از مقیاس مشتق شده مرتبه دوم است. یافته ها حاکی از آن است که اگر مصرف کنندگان درگیر رفتارها / شناخت ها شوند (همانطور که در مقیاس وفاداری برند مشخص شده است) ، روابط بین مصرف کننده و برند به احتمال زیاد پایدار و قابل پیش بینی خواهد بود ، همچنین احتمالاً متحمل اثرات مخرب زمانی خواهند شد ، و مهمتر از همه ، احتمالاً یکنواخت خواهند ماند. برای شاغلان ، از نمره کلی وفاداری برند می توان برای ارزیابی عملکرد برند در طول زمان و برای اهداف معیار سنجی صنعت استفاده کرد. علاوه بر این ، ابعاد وفاداری برندِ اندازه گیری شده ،مسیر مشخصی را ارائه می دهد که براساس آن می توان اقدامات بازاریابی اصلاحی را اجرا کرد.