دستور زبان نویسان و پژوهشگران زبان و ادب فارسی تمام افعال این زبان را بی قاعده فرض نموده ومعتقدند که هر فعل در زبان فارسی دو ریشه یا ماده دارد : ریشه گذشته و ریشه حال .صیغه هایی که برگذشته دلالت دارند ‘از ریشه گذشته و صیغه هایی که بر حال و آینده دلالت دارند ‘از ریشه حال مشتق می شوند . مقاله حاضر‘کوششی است برای اثبات این امر که تعداد قابل توجهی از افعال زبان فارسی ‘ همانند افعال زبان انگلیسی باقاعده بوده و تنها یک ریشه یا ماده دارند .در واقع می توان تمام صیغه های این افعال را – چه آنهایی که برگذشته دلالت دارند و چه آنهایی که بر حال یا آینده دلالت دارند – تنها از یک ریشه مشتق کرد . ریشه یا ماده گذشته این افعال ‘ با افزودن علامت گذشته ساده به ریشه حال ساخته می شود.
در این مقاله با مقایسه دیدگاههای صاحبنظران علوم بلاغی و تعریف هایی که از آنان ‘ به ویژه از سکاکی ‘ بر جای مانده است با نظران و مدل های ارتباطی که توسط بنیانگذاران دانش ارتباطات در قرن بیستم ارائه گردیده در می یابیم که این دیدگاهها بسیار به یکدیگر نزدیک اند و عناصر اصلی مدلهای ارتباطی مانند : پیام دهنده و پیام گیرنده و پیام و حتی ابزار پیام رسانی در تعریف هایی که از دانش بلاغت ارائه گردیده یافت می شود . افزون بر این با تأمل در دیدگاههای متقدمان به این نتیجه میرسیم که آنچه تا قرن هفتم و هشتم در زمینه بلاغت عرضه شد ‘ می توانست منشأ شکل گیری دانش ارتباطات باشد و دانش بلاغت از استعداد کافی برای ورود به عرصه های جدیدی چون ارتباطات برخوردار بود . اما چرا دانش بلاغت در مسیر تحول خود متوقف گردید و دانش ارتباطات قرنهاپس ازسکاکی وبی ارتباط باپیشرفتهای مسلمانان دردانش بلاغت ‘ توسط اروپاییان پدیدآمد ؟این سؤال در حد مجال مقاله بررسی شده و پاسخهایی د رخور آن داده شده است .
این مقاله به بررسی زبان فارسی نوین که بعد از اسلام در ایران شکل گرفت و سعدی به عنوان یکی از گویندگان این زبان ، میپردازد. نویسنده مقاله زبان سعدی را بر اساس شواهد شعری و یافتههای خود و در مقایسه با شاعرانی چون مولانا، زبانی معیار و به دور از کاربردهای حوزهای میداند و اشاره میکند واژههایی که سعدی استفاده کرده از مقوله واژههای کم کاربرد یا نادر نیستند و به طور مکرر استفاده شدهاند.