فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۸۱ تا ۱٬۸۰۰ مورد از کل ۱۱٬۴۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین دستاوردهای عروض جدید، استفاده از واحد آوایی «هجا» به جای واحدهای «سبب»، «وتد» و «فاصله» است که در عروض قدیم مورد استفاده قرار می گرفت. «هجا» از دو واحد آوایی کوچک تر به نام های «صامت» و «مصوّت» تشکیل شده، براساس تعداد و نحوه ی ترکیب این واحدها در آن، به چند نوع تقسیم می شود.
با اندکی تأمّل در تقسیم بندی رایج هجاها و کمّیّت سنجی آن ها در عروض معاصر می توان به یافته های جدیدی دست یافت که گاهی با یافته های قبلی در تعارض است. قوانین ریاضی نیز که بنای عروض بر آن است، صحّت یافته های جدید را اثبات می کند. در مقاله ی حاضر ابتدا منابع معتبر مربوطه مورد مطالعه قرار گرفته، تعاریف و اصول به ظاهر قطعی واحدهای آوایی استخراج و بر اساس قوانین ریاضی، با یکدیگر مقایسه شده اند. در این تحقیق سعی شده است ضمن تعیین دقیق کمّیّت هجا ها و تقسیم بندی صحیح انواع آن، به سؤالات زیر نیز به صورتی استدلالی پاسخ داده شود:
1- آیا «صامت» ها نیز مثل «مصوّت»ها دارای امتداد هستند یا خیر؟ اگر دارای امتداد هستند این امتداد به چه میزان است وآیا امتداد «صامت» ها نیز مثل «مصوّت»ها متفاوت است؟
2- آیا فرض تساوی کمّیّت «یک هجای بلند» با کمّیّت «دو هجای کوتاه» صحیح است؟
3- آیا کمّیّت «هجای کشیده» با کمّیّت «یک هجای بلند و یک هجای کوتاه» یکسان است؟
تجلّی مضامین اعتقادی در شعر طاهره صفّارزاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تلاش در جهت زدون فرهنگ دینی و احیای فرهنگ باستانی و جایگزینی آن به جای ارزش های مذهبی و به تبع آن جدایی دین از سیاست در دوره پهلوی پدر و پسر، در شعر فارسی تأثیر بسزایی گذاشت تا جایی که باعث کم رنگ شدن انعکاس مسائل دینی در شعر شاعران این دوره گردید؛ اما از سال 1332 به بعد کم کم رگه هایی از مذهب در شعر فارسی علی رغم سوق شعر به مسائل مادی و شهوانی در آثار شاعران مشاهده شد. در این مقاله بر آنیم تا نشان دهیم فضای حاکم بر جامعه در باور شاعری چون طاهره صفارزاده نسبت به مضامین اعتقادی چه تأثیری داشته است. آیا شاعر مذکور که دوره پهلوی را تجربه کرده است، با تحوّلات صورت گرفته، دچار تحوّل در بینش خود نسبت به مضامین اعتقادی شده است یا این که تأثیری در باور او نداشته است و در شعرش مطالب دینی و مذهبی با توجه به فضای موجود که شعار «هنر برای هنر» در اذهان روشنفکران پیچیده بود چگونه و با چه بیانی ادبی مطرح شده و شدت و حدّت آن چگونه است.
دایره واژگان (Diction) و نقش آن در شتاب روایت شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایت شاهنامه با وجود اطناب و کندی، در موارد زیادی نیز با ایجاز و شتاب همراه شده است. بررسی ابیات شاهنامه نشان می دهد، یکی از عوامل مهم ایجاد شتاب در این روایت، به کارگیری شگردهایی در عرصه داستان پردازی مانند حذف بخشی از کنش داستانی، ارجاع به گذشته، بیان واحد حادثه تکرار شده، افزایش عناصر و اجزا و شخصیت های داستان و بهره گیری از فضاهای جادویی است؛ امّا از سوی دیگر انتخاب دایره واژگان ( Diction ) نیز در تسریع روایت شاهنامه نقش مهمّی بر عهده دارد. بررسی دایره وازگان به کار رفته در شاهنامه نشان می دهد که فردوسی در دو سطح قاموسی و ادبی، از تأثیر واژگان در تسریع روایت خود بهره برده است که از این دو، سهم وازگان قاموسی (اسم ها، فعل ها، صفت ها و قیدها) از واژگانی که در کاربرد ادبی استفاده شده اند (تشبیه، استعاره و کنایه) بیشتر است.
جنبه های زیباشناختی «هماهنگی» در شعر معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هماهنگی بین اجزای شعر از عناصر اساسی و سبب پیوند و عامل وحدت معنوی و عاطفی اجزا و پدید آمدن نظام شعر است. هماهنگی در انواع هنرها در طبیعت و جهان خارج از ذهن ریشه دارد. بنابراین به همان اندازه که هماهنگی و تناسب در طبیعت زیباست در طبیعت مخلوق ذهن شاعر نیز زیبا و یا موجب زیبایی است. در یک قطعه شعر گونه های مختلفی از هماهنگی از قبیل هماهنگی بین اجزای ساختار درونی یا بیرونی شعر و . . . هست که همه اقسام آن حایز اهمیت و زیبایی آفرین است و کوچکترین ناهماهنگی در هر بخشی موجب گسستگی و آشفتگی شعر می شود. هماهنگی بین محتوا و هر کدام از عناصر زبان، موسیقی و تصاویر دارای اهمیت بیشتری است که این مقاله به بررسی و تحلیل برخی از مهمترین جلوه های آن در شعر معاصر می پردازد.
تحفة الغرائب
تحول کارکردهای حروف اضافه و ربط در شعر معاصر
حوزههای تخصصی:
بحث اصلیاین مقاله مربوط به «حروف اضافه و حروف ربط» در زبان فارسیاست و مقوله ایتازه را در زمینه تحول کارکردهایحروف در ادبیات معاصر ایران مطرح میکند. ادب فارسیهمیشه حروف را در بحث دستور زبان مطرح کرده است؛ اما در این مجال تلاش بر آن است که نشان داده شود، ادبیات معاصر، حروف را در حوزه معانیو بیان و بدیع وارد میکند.
نقد ادبی: آقای نویسنده تازه کار است
منبع:
کلک مرداد ۱۳۶۹ شماره ۵
حوزههای تخصصی:
سعدی در خندق طرابلس
حوزههای تخصصی:
«سعدی در خندق طرابلس»، موضوع یکی از حکایتهای گلستان سعدی است که در باب دوم در اخلاق درویشان آمده است. نویسنده در این مقاله به بررسی این حکایت و طرابلس میپردازد که بنا به گفته سعدی وی در چنگ صلیبیان این ناحیه اسیر شده. البته نویسنده در نتیجهگیری، این داستان را مجازی و نمادین میپندارد که بر اساس آن ، اسارت به دست فرنگیان، گِل کشی در خندق و کارکردن همراه یهودیان را با زجر زندگی با زن بد ، برابر و حتی بهتر از آن شمرده است.
ردپای ایدئولوژی در آثار اولیه محمود دولت آبادی
حوزههای تخصصی:
محمود دولت آبادی یکی از داستان نویسان بزرگ ایران است. او با تلاش و جدیت در امر خلاقیت ادبی توانسته است خود را در جامعه ادبی ایران و تا حدی جهان تثبیت کند. دولت آبادی مانند هر نویسنده بزرگ دیگر مراحل رشد و تکامل هنری خود را گام به گام پیموده و از پیچ و خم های دراز دامنی گذشته است. تحت تأثیر گفتمان های متعدد و مدام نوشونده تاریخ معاصر ایران قرار گرفته و آثارش را در واکنش و پاسخ به این گفتمان ها خلق کرده است. در این پژوهش، داستان های بلند او را که به یک اعتبار میان داستان کوتاه و رمان معلق مانده اند، از نگاه تأثیر مستقیم و غیر مستقیم ایدئولوژی و گفتمان های رایج در دهه های چهل و پنجاه هجری بررسی کرده ایم. این آثار به لحاظ زیباشناختی دارای ضعف هایی است، اما نویدبخش نویسنده ای بزرگ هستند که با نگارش کلیدر، جای خالی سلوچ و روزگار سپری شده مردم سالخورده به حقیقت می پیوندد. اما از نظر درونمایه و پرداخت شخصیت های داستانی، دولت آبادی شاید بدون آنکه خود اشرافی بر این امر داشته باشد، در دامنه اثرگذاری ایدئولوژی و گفتمان های روزگار خود قرار می گیرد و مضامینی را به دنیای داستان هایش وارد می کند که با محیط فرهنگی خود چندان سنخیتی ندارند و آدم های او نیز ریشه های خود را از سرزمین فرهنگ بومی کنده اند و غرب پروردگانی هستند که تنها زبان و لباس بومی بر تن کرده اند.
تحلیلی کمینه گرا از اشتقاق جمله های استفهامی ساده در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله ، شیوه اشتقاق جمله های استفهامی ساده را در زبان فارسی بر اساس نظریه برنامه کمینه گرا ( minimalist program ) مبتنی بر دیدگاه چامسکی مورد بررسی قرار میدهد . در چارچوب این نظریه زبان شناختی ، اشتقاق جمله های استفهامی در زبانهای مختلف تابع مطلق فقط یکی از مشخصه های دوگانه است . لذا ، طرح اعمال اختیاری حرکت پرسشواژه در زبانها جایگاه و موضوعیتی ندارد . اما ، بررسی جمله های استفهامی زبان فارسی نشان میدهد که این جمله ها به دو طریق مشتق می شود ...
نقد و تحلیل مبحث حذف و ذکر در کتاب های فارسی علم معانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اشکالات و اختلافاتی که در متون درسی علم معانی وجود دارد باعث شده است جایگاه این شاخه علمی در میان علوم ادبی تضعیف و کارآیی های بالقوه آن در درک زیبایی و تحلیل مسائل ادبی پنهان شود. این اشکالات غالباً از فقدان روش علمی و نبود تعریف درست و دقیق از مبانی این دانش سرچشمه می گیرد.
این پژوهش در جهت بازبینی، نقد و تبیین مبحث «حذف و ذکر» انجام شده است که یکی از بخش های مهم فنّ معانی است. حذف و ذکر از مهم ترین ابزارهای بلاغی شعرا و نویسندگان فارسی است که در طول تاریخ ادبی به صورت متنوّع و مکرّر از آن بهره برده اند؛ ازهمین رو توضیح و تفسیر جنبه بلاغی آن از نخستین کتاب های معانی تا دوره معاصر درکانون توجه اهل بلاغت بوده است.
نویسندگان مقاله حاضر مبحث «حذف و ذکر» را در کتاب های بلاغت فارسی بررسی کرده و ضعف ها و قوّت های این کتاب ها را در ارائه منسجم و هدفمند این بخش مهم از علم معانی نشان داده اند و درنهایت برای حذف برخی اغراض ثانویه نادرست، ادغام دسته ای از اغراض در یکدیگر، تغییر نام بعضی از آنها، تعیین «حدودِ مسند» و بازنگری مبحث «ذکرمسندالیه» پیشنهادهایی مطرح کرده اند.
نظریه ساخت شکنی و ساخت شکنی داستان بشر پرهیزگار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساخت شکنی تا جایی که به ادبیات مربوط می شود، بر نظریه و شیوه ای از خوانش اطلاق می شود که این فرضیه را که نظام زبان زمینه های مناسبی را برای تثبیت چهارچوب، انسجام و معنی قطعی اثر ادبی فراهم می کند، انکار می کند و در واقع آن را دگرگون می سازد. این رهیافت در عین حال، ساختار متن را ویران نمی کند، بلکه ساختاری را جایگزین ساختار قبلی می کند. در این مقاله، از بعد عملی این رهیافت برای تحلیل داستان بشر، یکی از داستانهای هفت پیکر نظامی، استفاده شده است. در فرایند ساخت شکنی این داستان، بر ظرفیت نشانه های زبانی، فرهنگی و ادبیی که در متن به کار رفته است، و در عین حال بر ساختاری که بتواند جانشین ساختار قبلی شود، تکیه شده است.
اشکال، ساختار و کارکرد تمثیل درتفسیرعرفانی میبدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، شناختن توان تمثیل در بیان روشن و زیبای اندیشه های پیچیده یک نیاز فرهنگی است. هدف این پژوهش، شناخت تمثیلهای میبدی و کارکردهای شکلهای مختلف تمثیل در بخش تفسیر عرفانی، کشف الاسرار می باشد. نتیجه پژوهش نشان می دهد که انواع تمثیل در این اثر درخشان نثر عرفانی کاربرد چشمگیری دارند و بر اساس نیاز به بیان روشن و رسای تجربه ها، اندیشه ها و مفاهیم عرفانی و ماهیت تفسیری متن به کار رفته اند. در این متن علاوه بر شکلهایی چون اسلوب معادله و حکایت، شکلهای دیگری چون، تمثیل «تصویرمعنا»، «روایت حکایت»، تمثیل «اندیشه» و تمثیل «رمزگشوده» نیز به کار گرفته شده اند. کاربرد شکلهای گوناگون تمثیل نیاز زبانی عارف مفسر را در بیان رسا و زیبای معنای مورد نظر او را برآورده ساخته است. ویژگیها و کارکرد این گونه تمثیلها در این شاهکار عظیم نثر عرفانی، یکی از رازهای زیبایی و تاثیر زبان میبدی بر خواننده است.
بررسی و تحلیل جامعه شناختی ذوق ادبی با تأکید بر مرصاد العباد نجم الدین رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جامعه شناسی ذوق ادبی از جمله شاخه های جامعه شناسی ادبیات است که به بررسی چگونگی شکل گیری و تطوّر ذوق و سلیقة ادبی در میان مردم و عوامل مؤثر بر آن می پردازد. به منظور بررسی سلیقه های هنری هر زمان، تأمّل در آثار ادبی آن دوره ضروری است. مرصادالعباد نجم الدین رازی از جمله آثاری است که به صراحت از ذوق ادبی زمان تأثیر پذیرفته است. تنوع مطالب و نیز دایرة وسیع مخاطبان در فصول مختلف کتاب نشان می دهد در متن این اثر تمایلات گروه های مختلف اجتماعی لحاظ شده است و به همین جهت در برخی فصول، نویسنده از انگیزة اصلی تألیف کتاب (تعلیم مریدان) فاصله می گیرد. تنوع سلیقه های ادبی در متن مرصادالعباد این کتاب را از آثار تعلیمی عرفانی متمایز می کند و به همین دلیل این پژوهش بررسی و تحلیل این اثر را وجهة همّت خود قرار داد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد عوامل مختلفی در شکل دهی ذوق ادبی در این کتاب مؤثر واقع شده است که از جمله مهم ترین آن عبارتند از روح های زمانه، شرایط اجتماعی، سیاسی و تاریخی، بینش مخدوم به مثابة حکم زیبایی شناس و نیز ارزش های ذاتی واقعی خود اثر ادبی.
نظربازی سعدی؛ دغدغه گناه
حوزههای تخصصی:
در این مقاله نویسنده ضمن بررسی مفهوم «نظر» از مقولة «فعل» و «اسم» و کاربرد گوناگون آن در این دو مقوله؛ با تکیه بر نگره های فلسفی؛ به بررسی مفهوم دقیق نظر و بالطبع نظربازی پرداخته و انواع نظر را در دیدگاه سعدی مورد بررسی قرار داده؛ نظربازی سعدی، شرایط و حالات آن را بررسی می کند.
مؤلفههای زمان و مکان روایی در قصص قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله زمان و مکان روایی را در قصص قرآنی بررسی میکند. ابتدا به عنصر زمان روایی از دیدگاه ژنت اشاره میشود و بر این اساس رابطه میان زمان داستان و زمان متن، مفاهیم «نظم»، «تداوم» و«بسامد» را با ذکر نمونههایی از قصص قرآنی تبیین میکنیم. سپس به سنخشناسی، شاخصهای متنی و کارکردهای مکان روایی با اشاره به سوره یوسف (از میان سایر قصص) میپردازیم. میتوان گفت که تحلیل زمان و مکان روایی در قصص قرآنی اولاً، به بسط و گسترش پیرنگ قصص، ثانیاً، شخصیتپردازی و در نهایت، تفسیر و درک سورهها کمک میکند
بررسی کارکرد روایی دو حکایت از الهی نامة عطار براساس نظریة گرمس و ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژولین گرمس (1917- 1992م) روایت شناسی ساختارگرا است که در زمینة روایت شناسی با ارائة الگوهای معین و ثابت، به منظور بررسی انواع مختلف روایت، تلاش های فراوانی انجام داده و روایت شناسی را بر اساس ریخت شناسی حکایت پراپ استوار نموده است.
در این مقاله الهی نامة عطار بر اساس نظریه های جدید ادبی از جمله «روایت شناسی ساختارگرا»، الگوهای«معناشناسانة گرمس» و «شکل شناسانة ژنت»، مورد تحقیق قرار گرفته است و کارکرد روایی دو حکایت: زن صالحه و دختر کعب و عشق او، بر مبنای الگوی روایت شناسی گرمس تحلیل و تفسیر شده تا ضمن شناسایی موقعیت های متن روایی، بر اساس نظریة کانون روایت ژنت، به بررسی الگوی پیرنگ، الگوی کنشی (شش کنشگر: کنش گزار (فرستنده) / کنش پذیر(گیرنده)، کنشگر (فاعل) / مفعول (شیء ارزشی) و کنش یار( یاری رسان) / ضد کنش (بازدارنده) و همچنین میزان قابلیت تحلیل دو حکایت بالا از طریق مربع معنایی، پرداخته شود.
هدف از ارائة این مقاله، بررسی ویژگی های روایی و رابطة راوی «روایت پرداز» و «کنشگر» در دو حکایت یاد شده؛ مبتنی بر نگرش ساختارگرایانة گرمس و ژنت است.