فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۶۱ تا ۳٬۲۸۰ مورد از کل ۱۱٬۴۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
از میـانه ســده نوزده میـلادی تاکنون، نمایشــنامه عربی ارتباطی تنـگاتنگ با «سنــت» داشــته اسـت. یکـی از مشهورترین نمایشنامه هایی که نویسنده آن از سنت بهره برده است، الملک هو الملک اثر نمایشنامه نویس سوری، سعدالله ونّوس، است. نویسنده، در این اثر، از ساختار داستان «النائم و الیقظان»، یکی از داستان های مشهور هزارویک شب، الهام گرفته است. در این پژوهش برآنیم تا کارکرد سنت در نمایشنامه الملک هو الملک را بررسی، و صور تغییر و تحول آن را ارزیابی کنیم؛ ازاین رو، تمام عناصر این نمایشنامه، از جمله «پیرنگ»، «اندیشه اصلی» (= «اندرینه»)، «شخصیت» ها، «زبان» و «گفت وگو» و غیره را مورد کندوکاو قرار دادیم و چگونگی کارکرد سنت در هریک از آن ها را استخراج نمودیم؛ و به این نتیجه رسیدیم که ونّوس در الهام از داستان «النائم و الیقظان» بسیاری از عناصر این داستان را متحول ساخته است. اهمیت دستیابی به این نتیجه باعث می شود که خواننده نمایشنامه الملک هو الملک به آسانی بتواند وجوه اشتراک و اختلاف نمایشنامه را با اصل آن دریابد و کارکرد سنت در تک تک اجزای آن را نیز درک نماید.
ذهن سعدی
حوزههای تخصصی:
در این مقاله نویسنده با تکیه بر بیت «نه هر کس حق تواند گفت گستاخ/ سخن ملکیست سعدی را مسلم» ذهن و افکارسعدی ، تاریخ زندگی، تحصیل در نظامیه، آرمانخواهی و واقعگرایی او، توجه به ایران باستان و... را بر پایه آثارش بررسی میکند.
واژهای ایهام آمیز در شاهنامه
حوزههای تخصصی:
بررسی استعارة هستی شناختی در کارآواهای خراسان جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، استعاره های هستی شناختی در کارآواهای خراسان جنوبی در دو بخش ""انسان به مثابة حوزة مبدأ"" و ""غیرانسان به مثابة حوزة مبدأ"" بررسی می شوند. اهمیت مقالة حاضر از این نظر است که اغلب پژوهش های انجام شده در زمینة کارآوا، پژوهش هایی مردم شناسانه و درجهت معرفی فرهنگ ملی محلی و با تأکید بر جنبة موسیقیایی بوده است و در هیچ کدام، با نگاه زبان شناختی و به طور خاص ازمنظر این مقاله به مقولة کارآوا پرداخته نشده است. ضرورت انجام این تحقیق این است که با گذر از نسل گذشته و رشد روزافزون فناوری دیری نخواهد پایید که مسائل مربوط به کار سهم کمتری در فکر و ذهن افراد داشته باشد و این بخش از فرهنگ عامه به فراموشی سپرده شود. بنابراین لازم است این فرهنگ شفاهی و غنی معرفی و ثبت شود. داده های پژوهش حاضر ازطریق بررسی منابع کتابخانه ای موجود در زمینة فرهنگ خراسان جنوبی و نیز مراجعة حضوری به روستاهایی در استان خراسان جنوبی به دست آمده است. هدف مقالة حاضر این است که با توجه به ادعای نظریة لیکاف و جانسون دربارة استعاره که آن را امری ذهنی می دانند و نه زبانی، نشان دهد که چگونه این تصویرسازی های ذهنی در آواهای روستایی برخاسته از تجربه های عینی روستاییان است.
در گیر و دار شناخت هنرهای ایران
حوزههای تخصصی:
مسائل فرهنگ نویسی در زبان فارسی
حوزههای تخصصی:
غزلیات صوفیانه ابن فارض وجامی (بررسی نقدی تطبیقی مضمون) (الغزل الصوفی عند ابن الفارض وجامی؛ دراسة نقدیة مقارنة فی المضمون)
حوزههای تخصصی:
إن الأدب المقارن من أهم الشعب الأدبیة لأن فی هذه النزعة النقدیة یعالج الباحث الصلات التاریخیة الموجودة بین أدبین مختلفین، موضحا وجوه خلافهما وتشابههما. ویشترط فی هذا الحقل النقدی أن تکون لغات موضوع الدراسة مختلفة. تتطرق هذه الدراسة المتواضعة إلی الغزل الصوفی للشاعرین الکبیرین ابن الفارض وجامی من حیث المضمون، علی أنهما کانا من أعلام الشعراء الصوفیة بین العرب والفرس. کما تلقی الضوء علی حیاة الشاعرین، ثم تنطلق نحو شعر الشاعرین دارسة مضامینهما الشعریة علی أساس أهم مظاهر الشعر الصوفی کالخمر والمرأة اللتین یرمز الشاعر بهما لتبیین غرضه المعنویة ویقصد عنهما قصدا عرفانیا.
روایت، ابزار تعلیم در گلستان (رویکردی روایت شناختی به باب نخست گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایت در نهاد آثار ادبی نهفته است و عنصری پیش برنده در تبیین نقش ادبی و هنری هر اثر ادبی است. هرچه اثر ادبی وجه داستانی قوی تری داشته باشد، روایت در آن پُرمایه تر و فعال تر است. گلستانسعدی اثری تعلیمی است که وجهی داستانی دارد؛ به همین سبب روایت و شگردهای روایت در آن پویا و اثرگذار است. این پژوهش با مطالعة کتابخانه ای و یادداشت برداری می کوشد با تأکید بر نظریه های ساختارگرایان معروف (مانند تولان، ژنت، بارت)، تأثیرگذاری روایت را در تبیین مفاهیم تربیتی و اخلاقی گلستانبررسی کند و از مهم ترین اصول نظری ساختارگرایان در شناخت ساختار گلستانبهره برد. این پژوهش نقش درونمایه را در پربار کردن کیفیت و تنوع ساختار کُنش ها و رخدادهای روایی در حکایت های باب اول گلستانبررسی می کند. همچنین این مقاله بیانگر این مطلب است که سعدی به سبب برخورداری از فهم ادبی توانسته است حکایت های گلستانرا بر پایه ها و اصول و کُنش هایی بُنیان گذاری کند که قرن ها بعد در داستان نویسی و داستان کوتاه نویسی پایه و مبنای نگارش نوین قرار گرفته است. نظام باورهای سعدی ، بر گرداگرد گزاره شناخت هستی در پیرامون او شکل گرفته است که آنها را از راه تمثیل به مخاطب منتقل می کند؛ بنابراین گفتمان چیره بر حکایت ها یک گفتمان تعلیمی است .
گزیده کتابشناسی دهخدا
الگو های ساختارگرایی و روایت های پسامدرن: تعامل یا تباین ( نمونه: تحلیل رمان کولی کنار آتش با الگوی کنشی گریماس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مشهورترین مکتب های روایت شناسی که در بررسی متون ادبی بکار می رود، ساختارگرایی است. این رویکرد در مقام روشی قاعده مند سعی می کند با تقلیل متن به اجزاء سازنده در روساخت و ژرف ساخت و گره زدن آن ها به یکدیگر، به نقطه ای مرکزی در متون دست یابد و از این طریق، ابهام روابی متون ادبی را بگشاید. رسالت و کارکرد ساختارگرایی حاکی از آن است که روش مذکور فقط برای تفهیم ابهام روایی متون مرکزگرا بسنده می نماید و از تبیین معنا یا معانی در متون ساختارستیزی چون روایت های پسامدرن عاجز است. نوشتار حاضر در صدد است تا نشان دهد که با ساختارگرایی می توان به تحلیل و تبیین دلالت های متنی انواع متون ادبی پرداخت. منتهی این شیوه تحلیل، در روایت های مرکزگریزی مانند روایت های پسامدرن؛ علیه خود عمل می کند و به نوعی واسازی دست می زند. به عبارتی دیگر اگر منتقد با الگوی ساختارگرایی به تببین روایت های پسامدرن بپردازد نمی تواند به ساختاری تقابلی و قرینه مند و نیز نوعی مرکز در قالب ژرف ساخت دست یابد. چرا که چنین تلقی ای با رسالت این دسته از متون تباین دارد. برای اثبات این ادعا، کارکرد معکوس الگوی ساختارگرایانه گریماس در مواجهه با روایت پسامدرن «کولی کنار آتش» نشان داده شده است.
بوطیقای قصه های رمزی در غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مولانا در غزل نیز قصه پردازی کرده است. این قصه ها دارای انواع گوناگونی هستند. بخشی از این قصه ها مربوط به احوال، مکاشفات و مشاهدات عرفانی مولاناست. ازاین رو این نوع قصه ها به صورت رمزی و در هاله ای از ابهام و رازگونگی شناور هستند و ماهیتی رمزی دارند. این قصه ها دارای یک ساختار کلی و واحد به صورت یک اَبَرقصه هستند. شناخت این ساختار راهی است برای تحلیل ساختار ذهنی مولانا. در این ساختار کلی(ابر قصه) ابتدا با ورود یکی از اشخاص اصلی قصه(عاشق یا معشوق) در جایی، شکل می گیرند و به دنبال آن بین عاشق و معشوق دیدار و ملاقات روی می دهد. به دنبال دیدار و ملاقات یکی از چهار کنش یا عمل زیربنایی شراب نوشی، دیدن احوال شگفت و غیره منتظره، گفتگو و دردمندی و علاج و درمان درد می آید. هر کدام از این کنش ها به نوبه خود نتایج و پیامدهایی به دنبال دارند که پس از ذکر آنها قصه به پایان می رسد. نمودار کلی این قصه ها به این صورت است:
نتیجه و پیامد- یکی ازاعمال زیربنایی چهارگانه دیدار و ملاقات- ورود
1- شراب نوشی 2- دیدن احوال شگفت 3- گفتگو 4- دردمندی و علاج درد
این ساختار در واقع بیانگر اشتیاق و آرزوی مولانا برای دیدار و ملاقات شمس به عنوان نمودی از ذات حق و در نهایت اتصال و اتحاد مولانا با منشا و مبدا عالم هستی است.
آسیب شناسی کاربرد نظریه های مدرن در تدوین درسنامه های بلاغی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله ی حاضر، در صدد است نشان دهد که آسیب شناسیِ درسنامه های بلاغی(اعم از معانی، بیان و بدیع)، با آسیب شناسیِ دیگر درسنامه ها، تفاوت های عمده ای دارد. از جمله ی این تفاوت ها، یکی سابقه ی طولانیِ آگاهیِ محققان و صاحبنظران از کاستی ها و آشفتگی های بلاغت سنتی است، و دیگری، کوشش هایی که در جهت رفع این کاستی ها بر مبنای معیارها و نظریه های امروزی (اعم از ادبی و زبان شناختی) به عمل آمده است. در مقاله ی حاضر استدلال خواهد شد که کاربرد این معیارها و نظریه ها، نه تنها نتوانسته کاستی های درسنامه های بلاغی را برطرف سازد که حتی آن ها را تشدید کرده و خود، آسیب ها و کاستی های تازه ای را نیز به بار آورده است. این کاستی ها، که عمدتاً از شیوه ی نادرستِ کاربرد نظریه های جدید ناشی شده اند، عبارت اند از 1- غفلت از کارکرد صناعات بلاغی در طبقه بندیِ صناعات بر مبنای معیارهای مدرن 2- در نظر گرفتن ادبیات به مثابه ای حوزه ای مستقل از دیگر حوزه های زبانی براساس نظریه های مدرن 3- استفاده از نظریه های مدرن بر مبنای شباهت های ظاهری با برخی مباحث قدمایی 4- عدم توجه به مسائل خاص ادبیات و متون ادبی در کاربرد نظریه های مدرن. پس از بررسیِ این چهار کاستی، در برخی موارد پیشنهادهایی نیز برای تدوین درسنامه ها ی بلاغی و شیوه ی کاربرد نظریه های مدرن در آن ها، ارائه شده است.
بررسی بن مایه داستانیِ «سرکشی و تباهی» در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بررسیهای انجام شده، واحد بن مایه ایِ سرکشی و تباهی طرحی داستانی را تشکیل می دهد که با پوشش بر یازده داستان شاهنامه، میزان 18/3% از داستان های شاهنامه فردوسی را به خود اختصاص داده است و از این جهت، دهمین پی رفت بزرگ شاهنامه به شمار می آید. این ساخت داستانی شامل آرامش آغازین، سرکشی پادشاه ، به زوال افتادن او و آرامش پایانی است. مضمون داستانیِ سرکشی و تباهی با پیشینه ای بسیار کهن، ریشه در اسطوره گناه آغازین داشته، نوعی آیین پادشاهی مقتدرانه در شاهنامه را نیز به نمایش می گذارد. آشکارترین جلوه تاریخی این نوع پادشاهی، در دوره ساسانی دیده می شود که از فراوانی حضور داستان های متاثر از این ساخت در عصر ساسانی شاهنامه، به خوبی دریافت می گردد. به هر تقدیر، کهنگی و گستردگی مضمون اساطیری این ساخت داستانی، از اسطوره گناه آغازین، کهن الگویی ساخته که داستان های فراوانی را در ادبیات ملل جهان تحت تاثیر خود قرار داده است.
مشرب عرفانی غزل (مرور بر مجموعه آثار مهدی جهاندار)
منبع:
شعر شهریور ۱۳۸۷ شماره ۶۰
حوزههای تخصصی:
کهن ترین نسخه دیوان حافظ مورخ 803 هجری
حوزههای تخصصی: